میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.7K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#شهادت_امام_صادق_عليه_السلام


همان امام که احیا نمود مکتب را
بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را

به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد
در آسمان امامت هزار کوکب را

ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد
نجات داد ز بیداد ، هر معذب را

به نور علم و عمل پرورید در عالم
هزارها خلف صالح و مهذب را

بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت
به فقه جعفری آراست صادقش لب را

حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است
که هر دو علت بالندگیست مذهب را

ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد
شکست صادق دین پشت ظلمت شب را

میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت
به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را

رواج داد که راه عروج ما روضه است
ادا نمود حقوق حسین و زینب را

گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم
شکست دشمن او آن دل مقرب را

شبیه حیدر کرار دست او بستند
شبیه فاطمه در شعله گفت یارب را

دوباره وقت نماز و هجوم نامردان
دوباره بی ادبی سیدی مؤدب را

چرا کسی نگران امام پیرش نیست
کجاست دادرسی ، غربت لبالب را

میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید
صدای بغض گلوی رئیس مذهب را

امام مفترض الطاعه را پیاده کشاند
برای خویش مهیا نمود مرکب را

به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال
خدا عذاب کند دشمن مکذب را

هنوز تهمت بی دین به اهل دین رسم است
هنوز فتنه بَرَد مردم مذبذب را

به یاد تاول پای سه ساله که افتاد
مرور کرد همه روضه های آن شب را

#محمود_ژوليده
🍇 @Aliabotorab110
همان امام که احیا نمود مکتب را
بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را

ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد
نجات داد ز بیداد ، هر معذب را

بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت
به فقه جعفری آراست صادقش لب را
#محمود_ژوليده
#مــــــــــــــــےکده




#حضرت_زینب_س_ولادت_مدح

اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است
از بعد پنج تن، به خداوندیِ خدا
تفسیر گوی سورۀ مریم مشخص است
در حرفِ صادِ سوره، ببین صبرِ زینبی
سرتاسرِ مصیبت اعظم مشخص است
از یک نگاهِ سِرّیِ خواهر، برادری
تا روز حشر، خیمه و پرچم مشخص است
تا چشم، کار میکند از خانۀ علی
تا نینوا صفوف منظم مشخص است
مژده بده، عقیلۀ آل علی رسید
آئینۀ جمال و جلال علی رسید
🍇 @Aliabotorab110
حمد و ثنای نور که آسان نمیشود
وصف خدای عشق، بدینسان نمیشود
آن خانه ای که«یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ»در اوست
شرحش به شعر و نظم و به دیوان نمیشود
آنکس که در کتاب خدا مدح میشود
مدحش به غیر آیۀ قرآن نمیشود
آن تربیت شده، سرِ دامان فاطمه
جز با زبان فاطمه اذعان نمیشود
گنجینۀ نهان معارف شد آشکار
ورنه عیان، معارفِ پنهان نمیشود
سلطان عشق، گفت که این خواهر من است
هر دختری که خواهر سلطان نمیشود
دلهای بی قرار به سامان رسیده اند
تا زینب و حسین ز رضوان رسیده اند
🍇 @Aliabotorab110
اینجا نگاه آینه هم، حرف میزند
گفتارِ عاشقانه چه کم، حرف میزند
وقتی شوند عاشق و معشوق روبرو
بوسه، بجای نوحه و دَم حرف میزند
دیدار اول است،ولی مثل آخر است
گویا کسی ز قامت خم حرف میزند
عمق نگاه پاک پیمبر به زینبش
از شعلۀ خیام حرم حرف میزند
فرمود: احترام به این طفل واجب است
دارد نبی ز غصه و غم حرف میزند
آرامش حسین بهم ریخت ناگهان
چشمان خیسِ فاطمه هم حرف میزند
قنداقه چونکه دست بدستِ حسین شد
زینب عجیب، واله و مست حسین شد
🍇 @Aliabotorab110
کودک، کنار سیبِ بهشتی نفس کشید
یک بوی سیب آمد و آهی سپس کشید
این بوی سیب تا تهِ گودال هم رسید
وقتی تنِ برادرش از خار و خس کشید
نیزه شکسته های تنش را کنار زد
بیرون، تنِ نهان شده را از قفس کشید
رگها بریده بود و گلویش دریده بود
لب را بر آن گلوی عطش دیده بس کشید
پس دست بُرد زیرِ بدن، رو به آسمان
شکرِ خدا نمود و ز دیدار دَس کشید
اوباشِ کوفه بر سرِ بانو که ریختند
نعره ز ناقه آمد و بانگ جرس کشید
با ناقه های تازه نفس، بی جهاز رفت
از کربلا به کوفه و شام و حجاز رفت
🍇 @Aliabotorab110
امروز تلِّ زینبیه، قبله گاهِ ماست
یعنی حریم حضرت زینب پناه ماست
آری، حرم چو در خطر افتد،به او قسم
اول، حریم زینبیه قتلگاه ماست
ما راهیان کوی حسینیم و بیدرنگ
هر بقعه ای که در خطر افتاد، راه ماست
آل سعود، مثل زباله ست زیر پا
هیئت، زمان حمله به دشمن،سپاه ماست
ما تخت و تاج پادشهان زیر و رو کنیم
شاه نجف، همیشۀ تاریخ شاه ماست
ما اقتدا به پرچم عباس میکنیم
پیوسته در نگاه ولایت نگاه ماست
روزی که بر سلالۀ زهرا فدا شویم
با قهرمان کرب و بلا آشنا شویم


#محمود_ژوليده
کانال شعر و مدح
☆ میکــــ 🍇 ــــــــده ابوتراب " ع " ☆
🍇 @Aliabotorab110
بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه
یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر

#محمود_ژوليده
🍇 @Aliabotorab110
میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
#امان_از_دل_زینب💔 آن روز از تمامی دیوار های شهر با سنگ میرسید جواب سلام ها در مدخل ورودی آن سرزمین درد از بین رفته بود دگر احترام ها وای از محله های یهودی نشینِ شهر وای از صدای هلهله و ازدحام ها یک کاروان به ناقه‌ عریان گذر نمود آهسته از میان نگاه امام…
#مصائب_شام
#امان_از_دل_زینب💔🥀

ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات
خيزران بر روی لبهایِ حسين من مزن

چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او
لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن

كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را
طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن

از محاسن های او خونِ دلِ من ميچكد
بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن

چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد
شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن

كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود
پيشِ او ضربه به لبهایِ حسين من مزن

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حمزه_سیدالشهدا_ع

نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست
آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست

دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین
آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست

ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه
تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست

در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه
در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست

فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید
سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست

چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید
مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست

تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه
بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست

یادم آمد از علمدار رشید کربلا
از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست

بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود
گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست

من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان
خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست

من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند
وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست

وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد
آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست

گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود
حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست

یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون
مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست


#محمود_ژوليده

#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#عید_غدیر

باشد غدیرِ خم همه، لبیک یاعلی
گوید مَلَک به زمزمه، لبیک یاعلی
امت به شور و همهمه، لبیک یاعلی
فریادِ جانِ فاطمه، لبیک یاعلی

اجرا شده رسالت پیغمبر خدا
افشا شده حقیقتِ حق، حیدر خدا


باید تمام عمر، علی را صدا کنیم
باید ز دل ولایت او را ندا کنیم
باید که حقِ بیعت او را ادا کنیم
باید تمامِ هستیِ خود را فدا کنیم

ذهن و زبان، چو از دلِ اسرار پر شود
عالم ز نام حیدر کرار پر شود


باید به سوی سیره‌ی مولا سفر کنیم
از راهِ او به عالمِ بالا سفر کنیم
در وادیِ شناختِ زهرا سفر کنیم
بی حبِ نفس، تا همه دلها سفر کنیم

اِحیای نفس، راهِ علی رفتن است و بس
تا عرش، با نگاهِ علی رفتن است و بس


من دلخوشم، که زندگی‌ام با علی خوش است
پروازِ عشق، از دلِ ما تا علی خوش است
حق راضی است از همه، هر جا علی خوش است
از ما، خدا به گفتنِ یک یاعلی خوش است

گر یاعلی چو فاطمه گفتی، هزار شکر
این ذکر را چو با همه گفتی، هزار شکر


مولا علی که رهبر مجموع انبیاست
بابای امت و پدر جمع اولیاست
او اسوه ائمه و سرمشق اوصیاست
یعنی امام متقیان، نور اَتقیاست

ما مؤمن و امیر همه مؤمنان علی است
خاکیم و اصل و ریشه‌ی این خاکمان علی است


ما را ز طینت ازلی آفریده‌اند
از امتداد نور جلی آفریده‌اند
جزوِ فدائیانِ ولی آفریده‌اند
اصلاً برای حبِ علی آفریده‌اند

مظلوم و مقتدر چو علی در حکایتیم
یعنی فنای عشقِ علی در ولایتیم


با رزق او به نان و نوا می‌رسیم ما
یعنی به روزیِ صُلَحا می‌رسیم ما
آری به جرگه‌ی شهدا می‌رسیم ما
با طاعت علی به خدا می‌رسیم ما

در سایه‌ی علی پیِ عصیان نمی‌رویم
عهدِ اَلَست را که به نِسیان نمی‌رویم

ما عَهد کرده ایم که یار علی شویم
تا پای جان، ملازمش از آن بَلی شویم
در آخرین نفَس، ز جمالش جلی شویم
وقتِ وفات، با قدمش منجلی شویم

در حینِ مرگ، مِی عَلَنی می‌زنیم ما
جامِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" می‌زنیم ما


عمری برای آمدنِ یار زنده‌ایم
مستِ غدیر و با سرِ هشیار زنده‌ایم
یعنی به عهدِ احمد مختار زنده‌ایم
اصلاً به عشق حیدر کرار زنده‌ایم

تا زنده‌ایم دست ز بیعت نمی‌کشیم
در صحنه‌ایم و پای ز هیئت نمی‌کشیم


هیئت که درسِ روضه‌ی تنها نمی‌دهد
روضه، به غیرِ عبرتِ دنیا نمی‌دهد
گریه بجز دو دیده‌ی بینا نمی‌دهد
ما را نشان، بجز رهِ مولا نمی‌دهد

خمّ غدیر اگر رهِ مردم نمی‌شود
راهِ حسین هیچ زمان گم نمی‌شود


از خود به راه یاریِ دین می‌توان گذشت
از غصه‌ی زمان و زمین می‌توان گذشت
با کوه غم، به مُلک برین می‌توان گذشت
از دردِ خود به اشک جبین می‌توان گذشت

اما ز داغِ سقط جنین کی توان گذشت
از یاسِ سرخِ نقشِ زمین کی توان گذشت


هر کس غدیری است، ز جبهه نمی‌رود
اهلِ غدیر، وادیِ فتنه نمی‌رود
یعنی به بیت فاطمه شعله نمی‌رود
دیگر سر حسین به نیزه نمی‌رود

وای از دلِ شکسته‌ی زینب به قتلگاه
بر تن سری نبود که بر آن کند نگاه


طوفان به دشت کرب و بلا شد نگاهبان
بینِ زنان و دست و زبانِ حرامیان
مَحرم نمانده بود به اطراف بانوان
نامحرمان به گِردِ حرم، هلهله کنان

تنها دعای فاطمه شد یار اهل‌بیت
زینب به شام و کوفه علمدار اهل‌بیت


این است، آری عاقبت ناقلندری
افتاد دست اهل جفا چند روسری
دیگر سخن نگویم از آن جیغِ دختری
کز او نمانده بود بجز پاره معجری

خاکم به سر، دگر ز سخن لال می‌شوم
سرگشته همچو بانوی گودال می‌شوم

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم

زمین و زمان جمله درهم شده
فلک، آسمان جمله درهم شده
صفِ کهکشان جمله درهم شده
جهان و جنان جمله درهم شده

که زهرای مرضیه در غم نشست
به دلها خیامِ محرم نشست


اگر آسمان عقده وا میکند
ز غم گریه بر کربلا میکند
که شِکوه ز اهل جفا میکند
اگر مهدی آید چها میکند

بگیرد همه انتقامِ حسین
که اِحیا نماید قیامِ حسین


اَلا ای محبان، مهیا شوید
به هیئت درآئید و شیدا شوید
به گریه، به خون، یارِ مولا شوید
کنید التماس، اَهل معنا شوید

بگوئید لبیک را با حسین
بخوانید با هم ز دل یاحسین


سیاهی بکوبید در خانه ها
بگیرید روضه به کاشانه ها
بگِریید بر جمع دردانه ها
بسوزید مانند پروانه ها

که زهرا شده باز صاحب عزا
نمانید از فیضِ روز جزا


نوا، شور، شعر، آه، نوحه، صدا
بیارید از داغِ خونِ خدا
نگردید از اهلِ ندبه جدا
که باشید در راهِ مولا فدا

به نخهای پرچم تمسک کنید
ز چادر، ز معجر، تبرک کنید


علَم در خیابان بیارید باز
کُتل ها به تکیه گذارید باز
و با طبل و سنج، دسته آرید باز
لب از خنده ها باز دارید باز

بپوشید از دم، لباسِ سیاه
که گردید، بی شبهه پاک از گناه


محرم پر از روضه، روز و شب است
علمدارِ هیئت به تاب و تب است
دگر فصلِ برپاییِ موکب است
هنر، گریه با گریه ی زینب است

محرم، به شمشیر اشک و دعا
بتازید بر ظالمین، هر کجا


قسم بر صفات کریمِ حسین
به احسان و جودِ قدیمِ حسین
به گلدسته های حریمِ حسین
جهان پر شود از شمیمِ حسین

اگر چون شهیدان حسینی شویم
و یارِ قیامِ خمینی شویم


هر آنکس که عشقش، سلیمانی است
دلش در ولیِ خدا، فانی است
که او کیست؟ یارِ خراسانی است
به سلمان، که عشقِ هر ایرانی است

به سالارِ این قوم، بیعت کنید
به هر کوی، دعوت به هیئت کنید


هر آنکس که "هل من معین" را شنید
ز رَاهدار، تبیینِ دین را شنید
خود اَسرارِ صوتِ حزین را شنید
ز فریاد زینب، نگین را شنید

مَرو ساربان، باز کن مشت را
بیانداز از دست، انگشت را


ببَر همرهِ خویش انگشتری
مَزن بر سرِ نیزه ها، هر سری
ببَر دستبند از کفِ دختری
مَبِر دست، بر غارتِ معجری

به صحرای محشر در آن همهمه
چگونه دهی پاسخِ فاطمه

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی

یابن الحسن، که صبح و مسا گریه میکنی
بر جدِ خود حسین، کجا گریه میکنی؟

دانم، ولی برای تذکر به جامعه...
آقا چرا صباح و مسا گریه میکنی؟

آیا هنوز عمه ی تو در اسارت است؟
آیا به معجرِ اُسرا گریه میکنی

آری شنیده ام، به حجابِ اسیرها...
با اشکِ دیده ی شهدا گریه میکنی

بر آستینِ پاره ی ناموسِ فاطمه
بر چشم های بَد، به خَفا گریه میکنی

داری بیاد، گریه ی بالای نیزه را
بر اشکِ سیدالشهدا آقا گریه میکنی

بر لحظه ی عبورِ اسیران ز قتلگاه
بر زخمهای مانده بجا گریه میکنی

بر تازیانه خوردنِ طفلانِ بی پناه
در زیر دست و پای جفا گریه میکنی

بر گریه های راسِ عمویت، به نیزه ها
خون جای اشک، وقتِ عزا گریه میکنی

این عقده ماند در دلِ مجروحِ اهلبیت
بر کشته ی میانِ عبا گریه میکنی

بر حنجری که تیرِ سه شعبه، بجای آب...
خورده ز حرمله، همه جا گریه میکنی

بر طفلِ زیرِ بوته ی، جا مانده از حرم
بر شعله ی فتاده بپا گریه میکنی

بر دست و پای سوخته ی زین العابدین
بر خیمه های آل عبا گریه میکنی

وقتِ نماز شب، به نمازِ نشسته ی...
بانوی قد خمیده، سوا گریه میکنی

گویا برای مادر خود، نیمه شب جدا...
با دست های پر ز دعا گریه میکنی

گویند: روزِ آمدنت تکیه بر حرم...
بر تشنگانِ دشتِ بلا گریه میکنی

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی

در شَانِ تو نیست نوکرت باشم من
بگذار فقط خاک درت باشم من

بگذار به هر جا که قدم بگذاری
چون ذره، همی دور و برت باشم من

بگذار که این گدا به کارَت آید
تا کِی همه جا دردِ سرت باشم من

در ماهِ عزای جدِتان می‌خواهم...
همناله ی آهِ مادرت باشم من

با اشک و دعا و توبه پاکم فرما
تا جزوِ سپاه و لشکرت باشم من

این است مقامِ قربِ درگاهِ خدا
هر صبح و مساء، مضطرت باشم من

ایکاش که باری از شما بردارم
تنها نه همین منتطرت باشم من

پیوسته تو درمانِ منی، اما کِی...
درمانِ دلِ پر شررت باشم من؟

آیا به غمِ تو تا کنون یار شدم؟
تا مرهمِ سوزِ جگرت باشم من

گفتی که ز داغِ جدِ خود، خون باری
پس میشود اینکه یاورت باشم من

از دیده ببارم اشک و از حنجر خون
تا یارِ دو دیده ی ترت باشم من

ما زنده و باز هم تو تنها باشی؟!
هیهات که سربارِ درت باشم من

گر همچو حسین، بی کس و یار شوی
شرمنده ی روی مادرت باشم من

دستی به سرم بکش که پای قدمت
یک روز شهید بی سرت باشم من

آنقدر مسیرِ قدمت می‌آیم
تا روز دفاعت، سپرت باشم من

روزیکه به انتقام کردی تو قیام
قربانیِ جدِ اطهرت باشم من

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#قاسم_بن_الحسن_ع
#روضه

چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است
تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است

قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند
سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند

سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند
عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند

سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی
زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی

سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما
ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما

بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده
هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده

چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده
صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده

چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من
غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من

بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم
تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم

ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو
پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو

بغلت میکنم اما ز بغل می‌ریزی
چقدَر از دهن ای مست، عسل می‌ریزی

سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من
جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اکبر_ع


چه حال و روز عجیبی، گذشت بر تو حسین جان
که همچو بازِ شکاری، تو آمدی سوی میدان

علی مقابل چشمِ تو پاره پاره بدن بود
میان گرد و غباری تنِ جوان تو پنهان

در آن زمان که به زانو، کشیده ای بدنت را
کنار پیکر اکبر، امان ز حال پریشان

در احتضار، علی میکشید پا به زمین و
نفس نفس زدنش در شماره بود فراوان

ز لَخته خونِ گلویش، دلت به تاب و تب افتاد
فغان کشیدی و گفتی: خدا کند ندهد جان

صدا زدی وَلَدی! خواهرم رسیده کنارت
ز جا بخیر و ببر عمه را ز دیده ی عدوان

مَخواب راحت علی جان! حرم پناه ندارد
مرو که بعدِ تو دنیا، چه جای ماندنِ یاران؟

مَبند دیده بُنَیَّ، سخن بگو دمِ آخر
پس از تو چون رود عباس، وای بر دل طفلان

اگر که چشمِ عمو را سپاه دور ببیند
که رحم می‌کند آندم بدون تو به یتیمان

خدا کند نرود معجری ز حمله به غارت
خدا کند نشود هجمه ای به خیمه ی نسوان

صدای هلهله ها را مگر نمی شنوی که...
تمامِ جبهه شده پر ز پایکوبیِ آنان؟!

اگر به خیمه هجومی شود پس از تو و عباس
نَه گاهواره بماند، نَه زیوری ز عزیزان

پس از شهادتِ یاران، نَه محرمی نَه پناهی
مگر خدا بکند رحم بر سپاهِ غریبان

اَمان ز حالِ رباب و اَمان ز حالِ سکینه
که خاک بر سر دنیا پس از عروجِ شهیدان

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اصغر_ع
#روضه

تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد

پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد

این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد

شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد

آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد

"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد

گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد

اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد

یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد

بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد

بر سر زنان، تمام زنان جیغ می‌کشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد

سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#روضه

چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است
تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است

قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند
سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند

سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند
عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند

سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی
زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی

سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما
ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما

بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده
هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده

چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده
صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده

چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من
غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من

بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم
تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم

ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو
پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو

بغلت میکنم اما ز بغل می‌ریزی
چقدَر از دهن ای مست، عسل می‌ریزی

سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من
جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من

#محمود_ژوليده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110