The Rebel
247 subscribers
5.48K photos
430 videos
55 files
1.73K links
نوشتن، معنا بخشیدن به رنج است.
Download Telegram
خبر خوب امروز صبح؟ نتیجه اولین منتورینگ‌ تافلم‌ با موفقیت‌ کامل همراه شد.
مهرآذین دانش قبلی و هوش زبانی بالایی داشت ولی بازم میتونم اعتبار یه سری چیزا رو برای خودم نگه دارم. ^_^
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما هم با دیدن این ویدئو حسرت میخورین؟ حسرت زندگی که میتونست یه طور دیگه باشه. یه زندگی بدون دغدغه‌های اضافی ایرانی بودن.
Beyond Her Eyes
Dying Serenade
پست راک تراز و به شدت‌ مورد نیاز
از ایشون
احساس میکنم سبک زندگیم داره به غمگین بودن تغییر میکنه. شایدم بشه بهش گفت پنچر بودن، یا حتی در مثبت‌ترین حالت پذیرا بودن.

این روزا از شر و شور افتادم و دیگه حوصله جنگیدن ندارم. این روزا خواسته‌های شخصیم در برابر واقعیت زندگیم‌ بی‌اهمیت شدن. به جای اینکه مثل سابق دنبال خوشایند‌تر کردن محیط باشم، صرفا سعی میکنم گهگداری یه راه فرار از رنج‌های روزانه پیدا کنم.

نمیخوام بگم آدم بدبختیم. حتی به نظرم افسرده هم نشدم که بخوام دنبال درمانش‌ باشم. من فقط دارم به یه آدم جدید توی آینه نگاه می‌کنم. آدمی که اولین بار توی بیمارستان فرصت ابراز وجود پیدا کرد.

بزرگسالی اینجوریه؟
یا فقط درگیر زمستون و سازگاری با محیطم؟
الان نمیدونم، چند سال بعدتر شاید بدونم!

#از_احساساتم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جای یه تیم مشدی تو سیرک فوتبال‌مون بدجور خالیه. مثلا شما فرض کن یه همچین مدیرعاملی بالا سر تیم باشه، یکی مثل عنایتی‌ و خداداد عزیزی هم بشه مربی!
کتابی که دارم میخونم: افرادی که به قدر کافی بالغ نشده‌اند، با احساسات‌شون فکر میکنن.
منی که همه کانالم شده هشتگ از احساساتم:
تصور وضعیت روانی محمدعلی فروغی واقعا دشواره :)))



-بالتازار-

@uttweet
Forwarded from توییتر فارسی
عزیزم، لطفاً از حاشیه امنت بیرون بیا و بیفت توی بغلم.

*alireza*

@OfficialPersianTwitter
The beast
Forwarded from توییتر فارسی
شب که برمیگردیم خونه لامپو روشن میکنیم، مشکل حل میشه.

»نیلک‌«

@OfficialPersianTwitter
یکی از چیزایی که خیلی کم ازش حرف زدم اینه که بعد عاطفی زندگیم تقریبا خالیه و این برام ناامید کننده است. اگه یه آدم دیگه‌ کنارم بود، همه چیز خیلی آسون‌تر پیش می‌رفت.
نیازم به یه حضور گرم و حمایت‌کننده‌ تو زندگیم جدی‌تر از قبل شده و دیگه نمیتونم مثل این چند سال به تعویق بندازمش.
مشکل اینجاست‌ که پیدا کردن همچین آدمی برام سخته و اون‌قدر با آدمای جدید آشنا نمیشم که حالا بخوام بین‌شون انتخاب کنم و انتخاب بشم.
#از_احساساتم
بعد اون وقت این روزا که دارم برای بابا کار میکنم، شرایطم دقیقا برعکس چیزیه که نیاز دارم.
یه وقتایی که کلا چند ساعت تنهایی رانندگی میکنم، وقتایی که با بابا تو جاده‌ام آنچنان صحبتی بین‌مون نیست و بیشتر مشغول تلفنی حرف زدنه، تو جلسات نقش آباژور و نهایتا ماشین حساب رو دارم، تو خود شرکت هم که تایپیست پیش فاکتور و اینجور چیزام‌.
یعنی قشنگ فرقی با یه ربات ندارم. نهایت پیشرفت شغلیم‌ هم این خواهد بود که بابا جان افتخار بدن بخش مالی شرکت رو کامپیوتری کنن و من بشینم اعداد رو وارد سیستم کنم‌.
اینجا اصلا جای من نیست ولی راستش اعتماد به نفس به قدری پایین اومده که نمیتونم بگم نه من انجام نمیدم.
بذارین خیلی پرحرفی نکنم و فقط در این حد بگم که این روزا بوکس بدجوری داره بهم میچسبه.
بک‌گراند جدید لپتاپم رو مشاهده می‌کنید.
در کل قراره ازین به بعد بزغاله‌های بیشتری توی زندگیم داشته باشم. چون امروز یهو به این نتیجه رسیدم که کودک درونم خیلی بزغاله‌ است :)
بعد از ازدواج اگر بعد از بیست و یک روز تست بارداری زنتون مثبت نباشه طبق قانون ارتش وارد عمل میشه و ... .


_. _


@uttweet
از زیبایی‌های مشدی بودن 🤌
گذر زمان مرا فروتن‌ و کم‌خواه‌ کرده [شاید شوربختانه]. از آرزواندیشی دور شده‌ام و سودای دگرگونی انسان، جهان و ایران را ندارم. پرچم آرمان‌خواهی را زمین گذاشته‌ام و چرتکه برداشته‌ام: اگر الف شود، سیاه‌تر خواهد بود قطعا و اگر ب، شاید و شاید اندکی [و تنها اندکی] بهتر شود.


مخلص کلوم اینکه ما کُرک‌وپرمون ریخته، الکمونو آویختیم بدون اینکه آردی ببیزیم. عَلَم‌وکُتل مدینه فاضله سی شما. ما چرتکه می‌اندازیم و دو‌دوتا چارتا می‌کنیم که آیا شاید اگر حضرت حق نظر لطفی کند، راهی هست که این چارصباحِ مونده را سیاه‌تر صبح را به شوم نرسونیم.



-ساما-

@uttweet
بالاخره این کتاب لعنتی رو تموم کردم. 👻
خوندنش‌ واقعا دردناک بود ولی ارزشش‌ رو داشت.
اگه بخوام بگم چه تاثیری رو من گذاشت باید بگم بهم کمک کرد اون گوشه شلوغ پلوغ ذهنم که به رابطه من و مادرم مرتبط بود رو مرتب کنم و ببینم چی به چیه.
طی فرایند درمانی که داشتم، تونستم یه سری از دردهای نادیده گرفته شده رو به رسمیت بشناسم، بفهمم الان کجای کار وایستادم و اگه خواستم در آینده بیشتر ازین عمیق بشم یا از کسی کمک بگیرم دقيقا چیکار کنم.
خوندنش رو مخصوصا به همه اونایی که احساس میکنن تو رابطه با مادرشون‌ دچار مشکل هستند پیشنهاد میکنم. فقط اگه خواستین بخونید، قبلش یه پیام بهم بدین که‌ چندتا توصیه ریز هم بکنم.
این کتابه رو قبلا مجتبی شکوری عزیزم تو پادکستس‌ معرفی کرده بود.
تو این قسمت میاد اول راجع به زندگی آرتور شوپنهاور صحبت میکنه که به همین درد دچار بوده، بعدش میاد بخش‌هایی از کتاب رو خلاصه میکنه.