::نوشته‌های الف.ر سلیمانی::
54 subscribers
708 photos
33 videos
35 files
217 links
خود را بگو تو چیستی؟ چیزی بده درویش را
Download Telegram
هدف اصلیِ کشف‌کردن، نه رسیدن به موضوعی جدید، بلکه رسیدن به دیدی جدی است.
مارسل پروست
ذهن، مانند کشتی پُر نمی‌شود
ولی مانند آتش، روشن می‌شود.

:: سقراط::

#خلاقیت
بعضی داستان‌ها، برایم جذاب‌ترند.
این جذابیت تنها یک دلیل دارد، که از سوی نویسنده، در داستان به‌وجود می‌آید:
«بازی‌کردن با موضوع»

نویسنده، موضوعات و منابع متفاوتی را با بچگی‌کردن و آزادکردن تخیّل خود، جابه‌جا می‌کند و تغییر می‌دهد.
و این داستان راجذاب می‌کند.

#کوتاهنوشت
#الف_ر_سلیمانی
اگر شوق نوشتن، در خدمت خود نویسندگی نباشد، پس دلیلی برای نوشتن وجود ندارد.

@ahmadreza_sol
#کوتاهنوشت
Forwarded from احسان‌نامه
چقدر دوست دارم این «چند نفر از اهالی شعر» را ببینم و بهشون بگم: شماها دیگه خیلی خفن هستید، بابا!
این یک واقعیت تلخ است که نویسنده‌ها، در این روزگار، از مهم‌ترین نقصان خود، ناآگاهند:
«کم‌‌‌بودن شعاع دایره‌ی واژگان»

سایت «واژه‌دان» را تازه دیده‌ام. چند روزی هست که درمیان واژه‌هاش می‌چرخم و صلاحیت و سلامتش را می‌سنجم. چون اهل تبلیغ کردن نیستم، باقی را می‌سپارم به خودتان تا شما هم بچرخید و‌ بسنجید.

https://vajehdan.com/

🔺فقط یادمان بماند که «واژه»‌ها، فرهنگ هر کشوری را، گسترش می‌دهد. این همان فرهنگی ست که من یه آن معتقدم. فرهنگی که در آن، شخص مهم‌ترین رُکن است.

@ahmadreza_sol
بعضی از نویسنده‌ها، به‌جای این‌که مثل صحبت‌کردن مردم عادی بنویسند و واقعن به حرف‌های مردم عادی گوش کنند، تلاش می‌کنند از صدایی استفاده کنند که شبیه صدای داستان است.

صداها با‌هم فرق دارند. صدای مردم عادی، با صدایی که از داستان می‌آید، فرق دارد.

صدای شخصیّت صدای داستان را می‌سازد، نه برعکس.

#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
یک ژانر را انتخاب کنید و درون آن را کشف کنید. سپس آن را از درون تغییر دهید. پیداکردن چیزی که خاص است، پیداکردن صدای خود است.
::آلین براش مک‌کنا::

#تکه_خوانی
#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
جناب مستطاب
دکتر علی رفیعی
مردی که در ۸۶سالگی، آن‌چنان برنا ست
که هنوز من و ما از او می‌آموزیم.
عمرتان پربار؛
میلادتان شاد.

@ahmadreza_sol
برای درست زندگی‌کردن، اوّل باید «درست مُردن» را دانست. وقتی که بر مرگ غلبه کنی، زندگی را به‌دست آورده‌ای.
::شاهرخ مسکوب - روزها در راه::

@ahmadreza_sol
با دیالوگ چه‌گونه رفتار کنیم؟
✍🏻 احمدرضا سلیمانی

نوشتن دیالوگ‌های واقعی با ساختاری دقیق و منظم، شخصیت ها را منحصر به فرد و مخاطب را سرگرم می‌کند، آخرین چالش یک فیلم‌نامه‌نویس است که با موفق نشدن در این کار عناصر فیلم‌نامه را ثابت و بی‌تحرک می‌کند.

کسب مهارت‌های مختلفی که فیلم‌نامه‌ی شما را خاص کند، خیلی مهم است.

گفته‌اند که دیالوگ به اندازه‌ی گسترش شخصیت یا ساختار، مهم نیست زیرا شما نمایش‌نامه نمی‌نویسید. فیلم‌نامه‌نویسی بیش‌تر در مورد چیزی است که می‌بینید نه می‌شنوید. به یاد داشته باشید که شما تصاویر حرکتی می‌بینید. رادیو گوش نمی‌کنید و اگر متن شما به جز در بخش دیالوگ، در بخش‌های دیگر ضعیف باشد، همه‌ی دیالوگ‌های تأثیرگذار دنیا هم فیلم‌نامه‌ی شما را موفق نخواهد کرد.
مشکل اینجاست که شما کوتاه‌ترین دیالوگ ممکن را می خواهید؛ اما بدانید که هر‌مقدار دیالوگی که روی صفحه است باید عالی باشد.

دیالوگ‌خواندن با صدای بلند راه خوبی برای تست کیفیت دیالوگ است.

از تفاوت بین خواندن و شنیدن دیالوگ‌ها شگفت‌زده می‌شوید. شما نه‌تنها می‌بینید که دیالوگ‌های شما از نظر دیگران چه معنایی دارند، بلکه خاص‌بودن و تک‌بودن شخصیت‌ها در گفت‌وگوی بین آنها نمایان می‌شود.

@ahmadreza_sol
یک یادآوری درباره‌ی «ایده»
✍🏻 احمدرضا سلیمانی

🔺همیشه بنویسید! هر ایده‌ای، ارزش نوشتن را دارد.
👈🏻وقتی دربین هم‌کارها یا پیش خودتان می‌گویید: «من می‌روم و برای پیدا کردن یک ایده جدید تحقیق می‌کنم»، نشانه‌ی تعهد شما برای خلق ایده‌ای جذاب است.
👈🏻اما اگر بگویید: «من این ایده را دارم و می‌روم روی توسعه آن کار می‌کنم»، خود به خود قدم دوم را شروع کرده‌اید.

هر داستان با یک مفهوم شروع می‌شود. در این مرحله از تولید، خود را محدود نکنید و داستانی را که می‌خواهید بسازید، رویایی کنید. به عنوان مهم‌ترین کار در این مرحله، تلاش خود را بکنید تا آن‌چه را که می‌خواهید ببینید، مفهوم‌سازی کنید.
👈🏻مفهوم‌سازی به‌معنی تعمیم‌دادن موضوع است. این تعمیم از تجارب ومشاهدات روزانه آغاز و به‌طرف محفوظات و مفهومات ذهنی و اندیشه‌ای گام بر می‌دارد و سعی براین دارد که از امور جزیی، تئوری بسازد.
@ahmadreza_sol
کاش به‌جای تندخوانی که سال‌ها حسرتش را می‌خوردم، یک روش کندخوانی اختراع می‌کردند؛ شاید این شتابِ موش‌های گرسنه، که آدم را از کتابی به کتاب دیگر می‌دواند، این پروازِ سبک‌سرانه و گنجشک‌وار -از شاخه به شاخه پریدن- درمان می‌شد.
آدم همیشه حس می‌کند که نرسیده است، نیافته است و در منزل اوّل است؛ خستگیِ راه به تنش می‌ماند.
:: شاهرخ مسکوب - روزها در راه::

#تکه_خوانی
@ahmadreza_sol
پیام روز جهانی تئاتر ۲۰۲۴ ( ۲۷ مارچ) از «یون فوسه»، نمایشنامه نویس نروژی برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات

برگردان به فارسی: امین عظیمی

هنر، صلح است
هر فردی منحصر به فرد است و در عین حال با همه ی انسان ها شباهت‌هایی دارد. بدون شک ظاهر مشهود و بیرونی ما با دیگران متفاوت است، و این امری نیکوست، اما در درون هر یک از ما چیزی وجود دارد که فقط به او تعلق دارد، چیزی که او را همان انسان خاص می‌کند. شاید بتوانیم آن را روح یا نفس او بنامیم. یا اصلا می‌توانیم این ویژگی درونی را با هیچ کلمه‌ای برچسب‌گذاری نکنیم و آن را همان‌طور رها کنیم.
با وجود اینکه همه با یکدیگر تفاوت داریم، اما تشابهاتی هم با هم داریم. مردم از هر جای دنیا پایه‌ای مشترک دارند، مهم نیست به چه زبانی صحبت می کنیم، پوستمان چه رنگی دارد، و چه رنگ مویی داریم.
شاید کمی متناقض به نظر برسد: اینکه ما هم کاملا یکسان هستیم و هم کاملاً متفاوت. شاید انسان ذاتا متناقض است، در پل زدن بین جسم و روح. ما هم وجود زمینی کاملا ملموس و هم چیزی را دربرمی‌گیریم که از این محدودیت‌های زمینی فراتر می‌رود.
هنر خوب، به شیوه شگفت‌انگیزی می‌تواند کاملاً منحصر به فرد را با جهانی‌بودن ترکیب کند. به ما اجازه می‌دهد بفهمیم چه چیزی متفاوت است، چه چیزی بیگانه است، و در عین حال آن را جهانی ببینیم. هنر با انجام این کار، از مرزهای زبان، منطقه جغرافیایی و کشور عبور می‌کند. هنر نه تنها ویژگی‌های فردی هر کسی را گرد هم می‌آورد، بلکه به نوعی، ویژگی‌های فردی هر گروه از مردم، مثلاً هر ملت را نیز به هم پیوند می‌دهد.
هنر این کار را نه با هم سطح کردن همه تفاوت‌ها و یکسان کردن همه چیز، بلکه برعکس، با نشان دادن آنچه با ما متفاوت است، آنچه عجیب و غریب یا بیگانه است، انجام می‌دهد. هر اثر هنری خوب دقیقاً حاوی آن است: چیزی بیگانه، چیزی که نمی‌توانیم کاملاً درک کنیم و در عین حال به شکلی آن را درک می‌کنیم. به اصطلاح، حاوی رازی است. چیزی که ما را مجذوب خود می‌کند و بنابراین ما را از محدودیت‌هایمان فراتر می‌برد و در این فرآیند، همان استعلایی را می آفریند که تمامی هنرها، هم آن را در خود جای داده‌اند و هم ما را به سمت آن هدایت می کنند.
هیچ راه بهتری برای کنار هم آوردن تضادها نمی شناسم. این دقیقاً رویکرد معکوس درگیری‌های خشونت‌آمیزی است که به وفور در جهان شاهد آن هستیم، و تسلیم وسوسه مخرب نابودی هر چیز بیگانه، هر چیز منحصر به فرد و متفاوتی می‌شوند، اغلب با استفاده از غیرانسانی‌ترین اختراعاتی که فناوری در اختیار ما قرار داده است. در جهان تروریسم وجود دارد. جنگ وجود دارد. زیرا انسان نیز جنبه جانوری دارد که با غریزه درک دیگری، بیگانه، به عنوان تهدیدی برای وجود خود به جای رازی جذاب هدایت می‌شود.
به این ترتیب، انحصار به فردیت - تفاوت‌هایی که همه می‌توانیم ببینیم - ناپدید می‌شود و جماعتی یکسان از پی آن باقی می‌ماند که در آن هر چیزی متفاوت، تهدیدی است که باید ریشه‌کن شود. آنچه از بیرون به عنوان تفاوت دیده می‌شود، مثلاً در دین یا ایدئولوژی سیاسی، به چیزی تبدیل می‌شود که باید شکست داده شود و نابود شود.
جنگ نبردی است علیه آنچه در عمق وجود همه ما نهفته است: چیزی منحصر به فرد. و همچنین نبردی علیه هنر است، علیه آنچه در عمق همه هنرها نهفته است.
من در اینجا درباره هنر به طور کلی صحبت کرده‌ام، نه به طور خاص درباره تئاتر یا نمایشنامه‌نویسی، اما دلیل آن این است که همانطور که گفتم، همه هنرهای خوب، در اعماق، حول یک چیز می‌چرخند: برداشتن پدیده ای کاملاً منحصر به فرد، کاملاً خاص، و جهانی کردن آن. با ابراز هنری، یگانه را با جهانی متحد کردن: نه با حذف ویژگی خاص آن، بلکه با تأکید بر این ویژگی خاص، اجازه دادن به بیگانه و ناآشنا که به طور واضح بدرخشند.

جنگ و هنر متضادند، همانطور که جنگ و صلح متضاد هستند - به همین سادگی است. هنر، صلح است.

@ahmadreza_sol
🔸«شهامت» یکی از مهم‌ترین خصوصیات یک «نویسنده» است.

داشتن اطلاعات کافی درباره‌ی «موضوع» انتخابی‌تان و هم‌چنین مشخص بودن آن، باعث ایجاد شهامت در شما می‌شود.

#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol