بخشی از پیام تسلیت «بهرام بیضایی» به پیام تبریک «اکبر رادی»
خدایا چرا نمایش را دوست نداری؟
چرا در سرزمینهای دیگر دوست داری و در میهنِ من نه؟
کِی خِرد میبخشی به آنها که برای هر واژه خط و نشان میکشند؟
@ahmadreza_sol
خدایا چرا نمایش را دوست نداری؟
چرا در سرزمینهای دیگر دوست داری و در میهنِ من نه؟
کِی خِرد میبخشی به آنها که برای هر واژه خط و نشان میکشند؟
@ahmadreza_sol
بیماری و مرگ در آثار «آنتوان چخوف»
✍🏻 احمدرضا سلیمانی
@ahmadreza_sol
«آنتوان چخوف» با طرح پرسشهایی در متن زندگی شخصیت های پیچیده و چندوجهیاش، از محدوده های زمانی و مکانی فراتر میرود.
او در چندین اثر، از رویدادهای زندگیِ خودش بهعنوان منبع الهام استفاده می کند. از جمله کتاب «داستان ملال انگیز» که با الهام گرفتن از مرگ برادرش «نیکلای»، به وجود آمد. همچنین، تجربهی او در جدال با بیماری سِل، در قالب تِمها و نمادهای مختلف در آثارش نمود یافت.
داستان های «چخوف» اغلب، بیماری و در نهایت مرگ را به تصویر میکشند. این نکته تعجببرانگیز نیست چون همانطور که گفتیم، «چخوف» در بیشترِ دوران بزرگسالی با بیماری سل دست به گریبان بود و درنهایت، همین بیماری باعث مرگ زودهنگام او در 44 سالگی شد. در بسیاری از داستانهای او، از جمله «ملخ» و «راهب سیاهپوش»، بیماری بهعنوان جلوهای جسمانی از رنج های روانیِ عمیقِ یک شخصیت، بهتصویر درمیآید.
اما با نگاهی عمیقتر میتوانیم ببینیم که «چخوف» در حال اشاره به موضوعی مهمتر از صرفن بیماری جسمانی یا روانی است. او از طریق پرداختن به بیماری و مرگ، توجه ما را به درماندگی و ناتوانی انسان در مقابل نیروهای طبیعیِ خارج از کنترل ما جلب میکند و به فناپذیری و گذرابودن زندگی میپردازد.
@ahmadreza_sol
✍🏻 احمدرضا سلیمانی
@ahmadreza_sol
«آنتوان چخوف» با طرح پرسشهایی در متن زندگی شخصیت های پیچیده و چندوجهیاش، از محدوده های زمانی و مکانی فراتر میرود.
او در چندین اثر، از رویدادهای زندگیِ خودش بهعنوان منبع الهام استفاده می کند. از جمله کتاب «داستان ملال انگیز» که با الهام گرفتن از مرگ برادرش «نیکلای»، به وجود آمد. همچنین، تجربهی او در جدال با بیماری سِل، در قالب تِمها و نمادهای مختلف در آثارش نمود یافت.
داستان های «چخوف» اغلب، بیماری و در نهایت مرگ را به تصویر میکشند. این نکته تعجببرانگیز نیست چون همانطور که گفتیم، «چخوف» در بیشترِ دوران بزرگسالی با بیماری سل دست به گریبان بود و درنهایت، همین بیماری باعث مرگ زودهنگام او در 44 سالگی شد. در بسیاری از داستانهای او، از جمله «ملخ» و «راهب سیاهپوش»، بیماری بهعنوان جلوهای جسمانی از رنج های روانیِ عمیقِ یک شخصیت، بهتصویر درمیآید.
اما با نگاهی عمیقتر میتوانیم ببینیم که «چخوف» در حال اشاره به موضوعی مهمتر از صرفن بیماری جسمانی یا روانی است. او از طریق پرداختن به بیماری و مرگ، توجه ما را به درماندگی و ناتوانی انسان در مقابل نیروهای طبیعیِ خارج از کنترل ما جلب میکند و به فناپذیری و گذرابودن زندگی میپردازد.
@ahmadreza_sol
سینما عجیبه...
یه شخصیتی رو میبینی و بهت میگن پدرته. سر تا پاش رو میبینیم و صداش رو میشنویم.
چیزی که بیشتر از همه یادمه، صداش بود؛ تصویرش نه، بلکه صداش. همونکه وقتی بهش زنگ میزدم، میشنیدم. تصویرش تقریبن غریبه بود. همیشه گریم داشت همیشه؛ داشت نقش بازی میکرد.
::مونولوگی از فیلم Close your eyesساختهی Victor Erice::
یه شخصیتی رو میبینی و بهت میگن پدرته. سر تا پاش رو میبینیم و صداش رو میشنویم.
چیزی که بیشتر از همه یادمه، صداش بود؛ تصویرش نه، بلکه صداش. همونکه وقتی بهش زنگ میزدم، میشنیدم. تصویرش تقریبن غریبه بود. همیشه گریم داشت همیشه؛ داشت نقش بازی میکرد.
::مونولوگی از فیلم Close your eyesساختهی Victor Erice::
🔖سعی کنید روزی یک مقالهی کوتاه بخوانید؛ مثلن بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمهای.
☑️ بهروز نگهداشتن دانش، برای تسلط به شرایط روز -در زمینههای مختلف- لازمهی خوب و درست نوشتن است.
#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
☑️ بهروز نگهداشتن دانش، برای تسلط به شرایط روز -در زمینههای مختلف- لازمهی خوب و درست نوشتن است.
#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
Forwarded from شفیعی کدکنی
null.pdf
245.5 KB
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
خاستگاه و مبنای جشن چهارشنبهسوری ارتباطی با از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش ندارد.
دکتر سجاد آیدنلو
مجلهٔ بخارا، سال بیستودوم، شمارهٔ ۱۲۹
ـــــــــــــــــــــــ
خاستگاه و مبنای جشن چهارشنبهسوری ارتباطی با از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش ندارد.
دکتر سجاد آیدنلو
مجلهٔ بخارا، سال بیستودوم، شمارهٔ ۱۲۹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دورهی مجازی «روایتشناسی در داستان کوتاه» منتشر شد.
برای تهیهی این دوره با ۷۰٪ تخفیف نوروزی، میتونید به لینک زیر برید:
https://faradars.org/courses/narrative-in-short-story-fvart318
برای تهیهی این دوره با ۷۰٪ تخفیف نوروزی، میتونید به لینک زیر برید:
https://faradars.org/courses/narrative-in-short-story-fvart318
تنهایی از معدود لذتهاییست که نمیتوانی با دیگری قسمتش کنی.
یک وقتهایی باید خودت را به بیخیالی بزنی.
بیخیال تمام آدمهایی که دوستت ندارند؛
بیخیال تمام کارهایی که میخواستی بشود ولی نشد؛
بیخیال تمام فریبهایی که خوردی؛
بیخیال هر کس که امروز وارد زندگیات شد و فردا رفت؛
بیخیال تلاشهای بینتیجهات، دوستداشتنهای بیثمرت.
وقتی کسی دوستت ندارد، اصرار نکن.
وقتی کسی برایت وقت ندارد خودت را به زور در برنامه هایش جا نده!
وقتی کسی نمیخواهد تو را ببیند، پاپیچش نشو!
و به قول ساموئل بکت:
«گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی
بگذار فکر کنند نفهمیدی...»
(برگرفته از صفحهی کتاب خوشه)
--------------------------------------------------
📍ساموئل بکت (زاده ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ - درگذشته ۲۲ دسامبر (۱۹۸۹) نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر اهل ایرلند.
@ahmadreza_sol
یک وقتهایی باید خودت را به بیخیالی بزنی.
بیخیال تمام آدمهایی که دوستت ندارند؛
بیخیال تمام کارهایی که میخواستی بشود ولی نشد؛
بیخیال تمام فریبهایی که خوردی؛
بیخیال هر کس که امروز وارد زندگیات شد و فردا رفت؛
بیخیال تلاشهای بینتیجهات، دوستداشتنهای بیثمرت.
وقتی کسی دوستت ندارد، اصرار نکن.
وقتی کسی برایت وقت ندارد خودت را به زور در برنامه هایش جا نده!
وقتی کسی نمیخواهد تو را ببیند، پاپیچش نشو!
و به قول ساموئل بکت:
«گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی
بگذار فکر کنند نفهمیدی...»
(برگرفته از صفحهی کتاب خوشه)
--------------------------------------------------
📍ساموئل بکت (زاده ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ - درگذشته ۲۲ دسامبر (۱۹۸۹) نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر اهل ایرلند.
@ahmadreza_sol
Memory
Dir: Michael Franco
یک درام ساده، آرام ولی هولناک، با روایتی قطرهچکانی که در بازکردن گرههای قصه، اصلن تعجیل نمیکند.
خوانشهای متفاوت از یک ماجرا، بااستفاده از چند منظر روایی، چالشی جذاب در فیلمنامهنویسی است که Memory میتواند بهعنوان یک نمونهی موفق در این سالها، برای تحلیل یک فیلمنامهی خوب، حرفی برای گفتن داشته باشد.
قصه -بهجز در یکجا- بستهای داستانی موفقی دارد که درکنار رویکردی روانشناسانه و البته بیادعا، نشان میدهد هنوز هم میشود به سینما، ورای صنعت، بهمثابه یک هنر، امیدوار بود.
#معرفی_فیلم
#فیلم_خوب_ببینیم
@ahmadreza_sol
Dir: Michael Franco
یک درام ساده، آرام ولی هولناک، با روایتی قطرهچکانی که در بازکردن گرههای قصه، اصلن تعجیل نمیکند.
خوانشهای متفاوت از یک ماجرا، بااستفاده از چند منظر روایی، چالشی جذاب در فیلمنامهنویسی است که Memory میتواند بهعنوان یک نمونهی موفق در این سالها، برای تحلیل یک فیلمنامهی خوب، حرفی برای گفتن داشته باشد.
قصه -بهجز در یکجا- بستهای داستانی موفقی دارد که درکنار رویکردی روانشناسانه و البته بیادعا، نشان میدهد هنوز هم میشود به سینما، ورای صنعت، بهمثابه یک هنر، امیدوار بود.
#معرفی_فیلم
#فیلم_خوب_ببینیم
@ahmadreza_sol
آدمهایی که خلوتهای بزرگتری دارند، فکرهای بزرگتری هم دارند.
ذهنهای رشدیافته، متعلق به آدمهایی ست که خلوتهای خودخواستهی بیشتری دارند.
#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
ذهنهای رشدیافته، متعلق به آدمهایی ست که خلوتهای خودخواستهی بیشتری دارند.
#کوتاهنوشت
@ahmadreza_sol
«تعلیق در روایت»
با یک مثال ساده
✍🏻 احمدرضا سلیمانی
در داستان معروف سیندرلا، هنگامیکه سیندرلا و شاهزاده باهم روبهرو میشوند، ما انتظار داریم قصه پایان خوشی داشتهباشد و آنها باهم ازدواج کنند.
این اتفاقیست که در ذهن ما میافتد وقتی با روایتی مواجه میشویم. ما باتوجه به رخدادهای داستان، انتظار فرجام خاصی را داریم.
اما اگر پایان داستان ما را شگفت زده کند و شبیه انتظارات ما نباشد چه؟
مثلن اگر بعد از تمام اتفاقات، شاهزاده تصمیم بگیرد با خواهر ناتنی سیندرلا ازدواج کند؛ یا مثلن روز عروسی سیندرلا و شاهزاده، نامادریاش از روی حسادت شاهزاده را بکُشد یا هر پایان دیگری جز آنچه الان میدانیم، آنوقت بود که ما شگفت زده میشدیم و تمام تصوراتمان نقش بر آب میشد.
این غافلگیری گاهی باعث میشود مخاطب از دوباره دیدن یا خواندن قصه، سرباز زند. اما برای گروهی از مخاطبان هم اینگونه نیست. آنها این غافلگیری را از نبوغ نویسنده میدانند و از آن استقبال میکنند.
عنصر «تعلیق» یا «غافلگیری» برگبرندهی بسیاری از روایتهای موفق است.
@ahmadreza_sol
با یک مثال ساده
✍🏻 احمدرضا سلیمانی
در داستان معروف سیندرلا، هنگامیکه سیندرلا و شاهزاده باهم روبهرو میشوند، ما انتظار داریم قصه پایان خوشی داشتهباشد و آنها باهم ازدواج کنند.
این اتفاقیست که در ذهن ما میافتد وقتی با روایتی مواجه میشویم. ما باتوجه به رخدادهای داستان، انتظار فرجام خاصی را داریم.
اما اگر پایان داستان ما را شگفت زده کند و شبیه انتظارات ما نباشد چه؟
مثلن اگر بعد از تمام اتفاقات، شاهزاده تصمیم بگیرد با خواهر ناتنی سیندرلا ازدواج کند؛ یا مثلن روز عروسی سیندرلا و شاهزاده، نامادریاش از روی حسادت شاهزاده را بکُشد یا هر پایان دیگری جز آنچه الان میدانیم، آنوقت بود که ما شگفت زده میشدیم و تمام تصوراتمان نقش بر آب میشد.
این غافلگیری گاهی باعث میشود مخاطب از دوباره دیدن یا خواندن قصه، سرباز زند. اما برای گروهی از مخاطبان هم اینگونه نیست. آنها این غافلگیری را از نبوغ نویسنده میدانند و از آن استقبال میکنند.
عنصر «تعلیق» یا «غافلگیری» برگبرندهی بسیاری از روایتهای موفق است.
@ahmadreza_sol
نمایشنامهی خیلی کوتاه-۱۵
[اوّلی و دوّمی، دوطرف یک میز دراز، روبهروی هم نشستهاند.]
اوّلی: با سفید کردن خودت، نمیتونی من رو سیاه کنی!
دوّمی: دیسلایک! [حرکت انگشت شست رو به بالا]
اوّلی: تو خودت تارگت منی. تارگت اون هم هستی. پس یهفکری بهحال خودت بکن.
[یک گوی نورانی، از انتهای تاریک صحنه، به سمت جلو حرکت میکند. از زیر میز رد شده، جلوی صحنه متوقف میشود. صدای دستزدن جمعیتی زیاد، پخش میشود. صحنه آرامآرام میمیرد.]
@ahmadreza_sol
[اوّلی و دوّمی، دوطرف یک میز دراز، روبهروی هم نشستهاند.]
اوّلی: با سفید کردن خودت، نمیتونی من رو سیاه کنی!
دوّمی: دیسلایک! [حرکت انگشت شست رو به بالا]
اوّلی: تو خودت تارگت منی. تارگت اون هم هستی. پس یهفکری بهحال خودت بکن.
[یک گوی نورانی، از انتهای تاریک صحنه، به سمت جلو حرکت میکند. از زیر میز رد شده، جلوی صحنه متوقف میشود. صدای دستزدن جمعیتی زیاد، پخش میشود. صحنه آرامآرام میمیرد.]
@ahmadreza_sol