📻 #شبانه ۱۸۰؛ در شب جوان‌مرگی فروغ

دیدمت، وای چه دیداری وای
این چه دیدار دل‌آزاری بود

بی‌گمان برده‌ای از یاد آن عهد
که مرا با تو سر و کاری بود

دیدمت، وای چه دیداری وای
نه نگاهی، نه لبِ پر نوشی

نه شرار نفس پر هوسی
نه فشار بدن و آغوشی ...

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فروغ_فرخزاد

📻 #شبانه ۱۸۱؛
در روز بزرگ‌داشت حکیم سخن، فردوسی بزرگ

همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک، پرخون بدند

ز دیوارها خشت و ز بام سنگ
به کوی اندرون تیغ و تیر و خدنگ

ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پئی را نبد بر زمین جایگاه

به شهر اندرون هر که برنا بدند
چه پیران که در جنگ دانا بدند

سوی لشکر آفریدون شدند
ز نیرنگ ضحاک بیرون شدند

خروشی برآمد ز آتشکده
که بر تخت اگر شاه باشد دده

همه پیر و برناش فرمان بریم
یکایک ز گفتار او نگذریم

نخواهیم برگاه ضحاک را
مرآن اژدهادوش ناپاک را

▫️▪️▫️

💙 ستون #یادمان

‏فردوسی همان راز مانایی ماست، درست در ژرفای تاراج بی‌بازگشت این خاک سر برآورد و از فره ایزدی و تاج کیانی و درفش کاویانی و ... آن‌قدر نوشت که عجم زنده کردش به این پارسی. در عصری که طاق کسرا زیر سمان اسب تازی بر خاک افتاده و ایرانیان پس از هزاره‌ای سروری، سرخم کرده بودند، فردوسی از تاریخ ایران حماسه ساخت تا غرور را به فرزندانش بازگرداند. او آموزگار میهن‌دوستی، شورش علیه بیگانه و بازستاندن مام میهن بود و هرگز به جایگاه بی‌همانندش، آن اثر انگشت منحصربه‌فردش در "بازگشت ایران" چنان‌که باید پرداخته نشده.

او خود به خوبی می‌دانست که چه می‌کند و آن‌جا که گفت:
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن من پراگنده‌ام

خود را چون تمثیلی از ‎#ایران گرفت که هرچند پروبال شکسته‌ است اما با ‎#شاهنامه هرگز نخواهد مرد که هویتش و راه رسمش، دهان به دهان، سینه به سینه و نسل به نسل امتداد یافته و جاری‌ست، هر چند که هنوز هم #ققنوس در قفس باشد!

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی

📻 #شبانه ۱۸۲
🔸 گذری بر داستان عشق بیژن و منیژه

منیژه چو از خیمه کردش نگاه
بدید آن سهی قد لشکرپناه

به رخسارگان چون سهیل یمن
بنفشه گرفته دو برگ سمن

کلاه تَهَم* پهلوان بر سرش
درفشان ز دیبای رومی برش

به پرده درون دخت پوشیده‌روی
بجوشید مهرش دگر شد به خوی

فرستاد مر دایه را چون نَوَند**
که رو زیر آن شاخ سرو بلند

نگه کن که آن ماه دیدار کیست
سیاوش مگر زنده شد گر پری‌ست

به پرسش که چون آمدی ای‌درا
نیایی بدین بزمگاه اندرا

پریزاده‌ای گر سیاوشّیا
که دل‌ها به مهرت همی جوشیا

وگر خاست اندر جهان رستخیز
که بفروختی آتش مهر تیز

که من سالیان اندرین مرغ‌زار
همی جشن سازم بهر نوبهار

بدین بزمگه بر ندیدیم کس
ترا دیدم ای سرو آزاده بس

چو دایه برِ بیژن آمد فراز
بدو آفرین کرد و بردش نماز

پیام منیژه به بیژن بگفت
همه روی بیژن چو گل برشکفت

چنین پاسخ آورد بیژن بدوی
که من ای فرستاده‌ی خوب‌روی

سیاوش نیم نز پری‌زادگان
از ایرانم از تخم آزادگان

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #شاهنامه
* بی‌همتا و بزرگ
** بادپا

✍ به مناسبت بزرگداشت #فردوسی، دیشب شبانه‌ای از شاهنامه را منتشر کردم. برای هفت شب دیگر یا شاید هم بیش‌تر کمی از داستان‌های شاهنامه را هر شب در ستون #شبانه می‌خوانیم

📻 #شبانه ۱۸۳؛
🔸 در روز بزرگداشت خیام نیشابوری
🎙 به خوانش داوود ملک‌زاده

▫️▪️▫️

یک جام شراب، صد دل و دین ارزد
یک جرعه می، مملکت چین ارزد

جز باده لعل نیست در روی زمین
تلخی که هزار جان شیرین ارزد

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #یادمان #خیام

📻 #شبانه ۱۸۴؛ به #نوید_افکاری

‏بیدار و شرم‌گین
ای دشتِ نابه‌کار،
خورشید سرخ تو،
از کدامین خونابه می‌نوشد

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر

📻 #شبانه ۱۸۵

از خون جوانان وطن، لاله دمیده
از ماتم سروِ قدشان، سرو خمیده
چه کج رفتاری؛ ای چرخ
چه بدکرداری؛ ای چرخ
سرِ کین داری؛ ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری، ای چرخ!
نه دین داری، نه آیین داری؛ ای چرخ!

🖤 تصنیف "از خون جوانان وطن لاله دمیده" از عارف قزوینی با صدای ملکوتی محمدرضا شجریان

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #عارف_قزوینی

📻 #شبانه ۱۸۶

یکی از کم‌نظیرترین اجراهای "مرغ سحر" با صدای ماندگار محمدرضا شجریان در کنسرت بم و شکستن بغض‌های چند نسلِ در اسارت؛ تصنیفی همیشه شرح حال؛ #ببیند!

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #ملک‌الشعرای_بهار #شجریان #فیلم

📻 #شبانه ۱۸۷

🎶 هرگز نخواب کوروش!
شعر و ترانه‌ای حماسی با صدای دلنشین فرامرز اصلانی به یادبود هفتم آبان؛ روز جهانی کوروش کبیر

✔️ @SasanAghaei
#شعر #سورنا_آرام #یادمان

📻 #شبانه ۱۸۸

ﺍﯾﻨﮏ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻓﺰﻭﻥ ﺍﺳﺖ،
ﮐﺂﻣﺎﺝ ﺗﯿﺮ ﻃﻌﻨﻪ ﻭ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻭ ﻃﻨﺰﻫﺎﺳﺖ؛
ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻟﻮﻃﯽ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﺎﻩ،

ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﻃﻨﺰﯾﻨﻪ‌ی ﻋﺒﯿﺪ،
ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟

ﺑﺎﻭﺭ ﻣﮑﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ،
ﺍﺯ ﺭﻣﺰِ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﺟﯿﻎ ﺑﻨﻔﺶ ﺗﻮ،
ﺍﺧﻤﯽ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭﺍﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ
ﻭﯾﻦ ﺩﺳﺘﻤﺎﯾﻪ، ﭘﺎﯾﮕﻪ ﮊﻧﺪﻩ‌ﭘﯿﺮ ﺭﺍ،
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻨﺪ ﺭﻫﺎ،

ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻗﺮﻥﻫﺎ
ﺁﻥ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﮊﺩﻫﺎ ...

🎙 استبداد شرقی، شعری از شفیعی کدکنی را با صدای مجتبی حصامی بشنوید

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #شفیعی_کدکنی #یادمان

📻 #شبانه ۱۸۹

جهان‌دار پیش جهان‌آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین #آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی #شاهنامه #عکس_روز #تاریخ #ایران

💙 #یادمان‏: سده به ده‌ها اسطوره‌ی ایرانی آمیخته که یکی از زیباترین آن‌ها؛ برافروختن آتش در دماوند به دست ۱۰۰ مرد رسته از بند ضحاک ماردوش است؛ ‎#جشن_سده، میعاد نور فروزان و خاموش‌نشدنی ایران، ورای هر اهریمنی گرامی باد

📻 #شبانه ۱۹۰
🎙 فاطمه زندی / سایت گنجور

آن نه عشق است که از دل به دهان می‌آید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان می‌آید

گو برو در پس زانوی سلامت بنشین
آن که از دست ملامت به فغان می‌آید

کشتی هر که در این ورطه خونخوار افتاد
نشنیدیم که دیگر به کران می‌آید

یا مسافر که در این بادیه سرگردان شد
دیگر از وی خبر و نام و نشان می‌آید

چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز
باز بر هم منه ار تیر و سنان می‌آید

عاشق آن است که بی‌خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقص‌کنان می‌آید

حاش لله که من از تیر بگردانم روی
گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید

کشته بینند و مقاتل نشناسند که کیست
کاین خدنگ از نظر خلق نهان می‌آید

اندرون با تو چنان انس گرفته‌ست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید

شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان می‌آید

سعدیا این همه فریاد تو بی‌دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن می‌آید

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #سعدی

👈🏼 روز سعدی گرامی باد

📻 #شبانه ۱۹۱
🖤 #یادمان نوید افکاری

هراسی از این نداشت
که سرزمین مادریش او را بکشد
هراس او این بود
که سرزمین مادریش خود را بکشد

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #نزار_قبانی

📻#شبانه ۱۹۲
🖤 #یادمان

داغم را چه کس خبر خواهد داد
فقط هَراسم این است که خواهدَت گفت
نااهلی دریده این پیراهن
به خون من غلتیده، چه خواهدت گفت

آزادم و خون بهایم این است
مکن دریغ از راهم، ایمان خود را
بیداری صدای‌ کل می‌آید
هر کس عزا پوشیده آبان خود را!

◀️ وداعِ بعد از رفتن (به یاد آبان ۹۸)
🎙 مهدی یراحی
📓 مونا برزویی


✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر

🖤 به یاد #آبان۹۸ که دلیرانه‌ترین و سپس اندوه‌بارترین لحظه‌ی زندگی ما بود

📻 #شبانه ۱۹۳

ده به ده پرچم خشم است که برمی‌خيزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بيابان سرخ است

تا گل خونی فرياد در اين باغستان
ساقه از ضربه‌ی شلاقِ زمستان سرخ است

وحشتي نيست از انبوه مسلسل‌داران
تا در اين دشت غرورِ کينه‌داران سرخ است

✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #ایرج_جنتی_عطایی #ابی #یادمان

🖤 به یاد زنده‌نام "عادل کیانپور"، جوان میهن‌پرستی که به خانه برگشت تا جان فدای کشور کند

📻 #شبانه ۱۹۴
🖤 #یادمان آبان ۹۸ 👑 #گزارش_این_روزها

بهمن‌ترین آبانِ من، بِشنو صِدایِ خسته‌ام
ویران‌ترین آبادی‌ام، بِشکن تو پایِ بسته‌ام

آبانِ من، من را ببین، خسته،  ولی نَنشِسته‌ام
بی‌وقفه ضَجه می‌زنم، با این دهانِ بسته‌ام

پاییز فصلِ عاشقیست؟ یا فصلِ مرگِ غنچه‌هاست؟
این مُردگی از بیمِ کیست؟ از بیمِ  شاهِ فصل‌هاست؟

این سوزِ سردِ بهمن است، که در میانِ کوچه‌هاست؟
اِی پادِشاهِ فصل‌ها، این سردیِ دِل‌هایِ ماست

خون می‌رود از جویِ آب، شاید که دشتِ کربلاست
ای وایِ من، ای وایِ من، این‌جا ولی ایرانِ ماست

یارِ دبستانیِ من، در کوچه‌ها جان داد و رفت
با زخم‌هایِ کهنه‌اش، او درسِ ایمان داد و رفت

یارِ دبستانیِ من، با تو و همراهِ توام
تو می‌روی اما بِدان، من تا ابد یادِ توام

تو می‌روی اما بدان، رفتن برای غنچه نیست
این پادشاهِ بی‌وطن، یک چند روزی ماندنی‌ست

یک‌بارِ دیگر غنچه کن، سروِ بلند قامتم
این عشقِ بی‌پایانِ توست، من در گلویت می‌تَپم

امضا: محفوظ

✔️ t.me/SasanAghaei
#شعر #آبان۹۸

📻 #شبانه ۱۹۶
🖤#یادمان

همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز

برید و میان را به گیسو ببست
به ناخن گل ارغوان را بخست

ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند
.
.
.
بکشتی سیاووش را بی‌گناه
به خاک اندر انداختی نام و جاه

به ایران رسد زین بدی آگهی
که شد خشک پالیز سرو سهی

بسا تاجداران ایران زمین
که با لشکر آیند پردرد و کین
.
.
.
پشیمان شوی زین به روز دراز
ببینی و مانی به گُرم و گداز

✔️ @SasanAghaei
#شعر #فردوسی #شاهنامه #مهسا_امینی
👑 #گزارش_این_روزها

🖤 بعید است هیچ آهنگی بیش‌تر از «اگه یه روز بری سفر» فرامرز اصلانی در شب‌های گردهم‌آیی‌های جوانانه دور آتش زمزمه شده باشد. او با این آهنگ، ۴۵ سال میهمان بزم‌ها، جشن‌ها و شب‌های ما بود و حیف از فقدانش دور از میهن؛ یادت گرامی جناب فرامرز اصلانی!

📹 فرامرز اصلانی جوان و فریدون فرخزاد عزیز، تنها چند ماه پیش از ۵۷

✔️ @SasanAghaei
#یادمان #فیلم

📼 هرگز نخواب کوروش
◽️ موزیک ویدیویی از فرامرز اصلانی (لینک)