📻 #شبانه ۱۸۱؛
در روز بزرگداشت حکیم سخن، فردوسی بزرگ
همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک، پرخون بدند
ز دیوارها خشت و ز بام سنگ
به کوی اندرون تیغ و تیر و خدنگ
ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پئی را نبد بر زمین جایگاه
به شهر اندرون هر که برنا بدند
چه پیران که در جنگ دانا بدند
سوی لشکر آفریدون شدند
ز نیرنگ ضحاک بیرون شدند
خروشی برآمد ز آتشکده
که بر تخت اگر شاه باشد دده
همه پیر و برناش فرمان بریم
یکایک ز گفتار او نگذریم
نخواهیم برگاه ضحاک را
مرآن اژدهادوش ناپاک را
▫️▪️▫️
💙 ستون #یادمان
فردوسی همان راز مانایی ماست، درست در ژرفای تاراج بی‌بازگشت این خاک سر برآورد و از فره ایزدی و تاج کیانی و درفش کاویانی و ... آن‌قدر نوشت که عجم زنده کردش به این پارسی. در عصری که طاق کسرا زیر سمان اسب تازی بر خاک افتاده و ایرانیان پس از هزاره‌ای سروری، سرخم کرده بودند، فردوسی از تاریخ ایران حماسه ساخت تا غرور را به فرزندانش بازگرداند. او آموزگار میهن‌دوستی، شورش علیه بیگانه و بازستاندن مام میهن بود و هرگز به جایگاه بی‌همانندش، آن اثر انگشت منحصربه‌فردش در "بازگشت ایران" چنان‌که باید پرداخته نشده.
او خود به خوبی می‌دانست که چه می‌کند و آن‌جا که گفت:
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن من پراگنده‌ام
خود را چون تمثیلی از #ایران گرفت که هرچند پروبال شکسته است اما با #شاهنامه هرگز نخواهد مرد که هویتش و راه رسمش، دهان به دهان، سینه به سینه و نسل به نسل امتداد یافته و جاری‌ست، هر چند که هنوز هم #ققنوس در قفس باشد!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی
در روز بزرگداشت حکیم سخن، فردوسی بزرگ
همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک، پرخون بدند
ز دیوارها خشت و ز بام سنگ
به کوی اندرون تیغ و تیر و خدنگ
ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پئی را نبد بر زمین جایگاه
به شهر اندرون هر که برنا بدند
چه پیران که در جنگ دانا بدند
سوی لشکر آفریدون شدند
ز نیرنگ ضحاک بیرون شدند
خروشی برآمد ز آتشکده
که بر تخت اگر شاه باشد دده
همه پیر و برناش فرمان بریم
یکایک ز گفتار او نگذریم
نخواهیم برگاه ضحاک را
مرآن اژدهادوش ناپاک را
▫️▪️▫️
💙 ستون #یادمان
فردوسی همان راز مانایی ماست، درست در ژرفای تاراج بی‌بازگشت این خاک سر برآورد و از فره ایزدی و تاج کیانی و درفش کاویانی و ... آن‌قدر نوشت که عجم زنده کردش به این پارسی. در عصری که طاق کسرا زیر سمان اسب تازی بر خاک افتاده و ایرانیان پس از هزاره‌ای سروری، سرخم کرده بودند، فردوسی از تاریخ ایران حماسه ساخت تا غرور را به فرزندانش بازگرداند. او آموزگار میهن‌دوستی، شورش علیه بیگانه و بازستاندن مام میهن بود و هرگز به جایگاه بی‌همانندش، آن اثر انگشت منحصربه‌فردش در "بازگشت ایران" چنان‌که باید پرداخته نشده.
او خود به خوبی می‌دانست که چه می‌کند و آن‌جا که گفت:
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن من پراگنده‌ام
خود را چون تمثیلی از #ایران گرفت که هرچند پروبال شکسته است اما با #شاهنامه هرگز نخواهد مرد که هویتش و راه رسمش، دهان به دهان، سینه به سینه و نسل به نسل امتداد یافته و جاری‌ست، هر چند که هنوز هم #ققنوس در قفس باشد!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی
📻 #شبانه ۱۸۲
🔸 گذری بر داستان عشق بیژن و منیژه
منیژه چو از خیمه کردش نگاه
بدید آن سهی قد لشکرپناه
به رخسارگان چون سهیل یمن
بنفشه گرفته دو برگ سمن
کلاه تَهَم* پهلوان بر سرش
درفشان ز دیبای رومی برش
به پرده درون دخت پوشیده‌روی
بجوشید مهرش دگر شد به خوی
فرستاد مر دایه را چون نَوَند**
که رو زیر آن شاخ سرو بلند
نگه کن که آن ماه دیدار کیست
سیاوش مگر زنده شد گر پری‌ست
به پرسش که چون آمدی ای‌درا
نیایی بدین بزمگاه اندرا
پریزاده‌ای گر سیاوشّیا
که دل‌ها به مهرت همی جوشیا
وگر خاست اندر جهان رستخیز
که بفروختی آتش مهر تیز
که من سالیان اندرین مرغ‌زار
همی جشن سازم بهر نوبهار
بدین بزمگه بر ندیدیم کس
ترا دیدم ای سرو آزاده بس
چو دایه برِ بیژن آمد فراز
بدو آفرین کرد و بردش نماز
پیام منیژه به بیژن بگفت
همه روی بیژن چو گل برشکفت
چنین پاسخ آورد بیژن بدوی
که من ای فرستاده‌ی خوب‌روی
سیاوش نیم نز پری‌زادگان
از ایرانم از تخم آزادگان
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #شاهنامه
* بی‌همتا و بزرگ
** بادپا
✍ به مناسبت بزرگداشت #فردوسی، دیشب شبانه‌ای از شاهنامه را منتشر کردم. برای هفت شب دیگر یا شاید هم بیش‌تر کمی از داستان‌های شاهنامه را هر شب در ستون #شبانه می‌خوانیم
🔸 گذری بر داستان عشق بیژن و منیژه
منیژه چو از خیمه کردش نگاه
بدید آن سهی قد لشکرپناه
به رخسارگان چون سهیل یمن
بنفشه گرفته دو برگ سمن
کلاه تَهَم* پهلوان بر سرش
درفشان ز دیبای رومی برش
به پرده درون دخت پوشیده‌روی
بجوشید مهرش دگر شد به خوی
فرستاد مر دایه را چون نَوَند**
که رو زیر آن شاخ سرو بلند
نگه کن که آن ماه دیدار کیست
سیاوش مگر زنده شد گر پری‌ست
به پرسش که چون آمدی ای‌درا
نیایی بدین بزمگاه اندرا
پریزاده‌ای گر سیاوشّیا
که دل‌ها به مهرت همی جوشیا
وگر خاست اندر جهان رستخیز
که بفروختی آتش مهر تیز
که من سالیان اندرین مرغ‌زار
همی جشن سازم بهر نوبهار
بدین بزمگه بر ندیدیم کس
ترا دیدم ای سرو آزاده بس
چو دایه برِ بیژن آمد فراز
بدو آفرین کرد و بردش نماز
پیام منیژه به بیژن بگفت
همه روی بیژن چو گل برشکفت
چنین پاسخ آورد بیژن بدوی
که من ای فرستاده‌ی خوب‌روی
سیاوش نیم نز پری‌زادگان
از ایرانم از تخم آزادگان
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #شاهنامه
* بی‌همتا و بزرگ
** بادپا
✍ به مناسبت بزرگداشت #فردوسی، دیشب شبانه‌ای از شاهنامه را منتشر کردم. برای هفت شب دیگر یا شاید هم بیش‌تر کمی از داستان‌های شاهنامه را هر شب در ستون #شبانه می‌خوانیم
✍🏻 میراث پسران رضاشاهی
💡 درباره‌ی سخنان بهرام بیضایی در استنفورد
📝 #یادداشت
🔻 پیش‌نوشت 🔻
بهرام بیضایی، کارگردان شهیر ایرانی در مقاله‌‌ی تازه‌ای با اشاره به #شاهنامه، در یکی از بی‌محاباترین نقدهایش، به جریان شبه‌روشن‌فکری #چپ ایران تاخته است. بیضایی این مقاله را برای ارایه در کنفرانس دانشگاه استنفورد آمریکا درباره‌ی شاهرخ مسکوب، نوشته و در آن، ابراهیم گلستان، الوات ستایش‌گر استالین، احمد شاملو و محمود به‌آذین را بی‌نصیب نگذاشته است.
👇🏼 کوتاهه‌ای از من درباره‌ی سخنان روشن‌گر بیضایی
بهرام بیضایی از تیره‌ی همان‌هاست که از دل سیاهی و تاریکی آخر عصر قاجاریه بر کشیدند و چراغ راهی شدند برای #ایران. ذهن‌های درخشانی چون آخوندزاده، فروغی، تقی‌زاده، ملکم‌‌خان، سپهسالار،، داور و ... که با سه داروی میهن‌پرستی، لیبرالیسم و توسعه‌خواهی، مرهم ساختند و کاری کردند کارستان برای ایرانستان رو به زوال.
سهم این حلقه‌ی که بعدها به 'پسران رضاشاهی' شهره شدند، در برخاستن ایران از خاک، مکتوم مانده و جریان بیگانه‌پرست چپ کوشید آن نادره‌ها را در ژرفای تاریخ فراموش‌شده دفن کند تا نسل نو نداند که روزگاری در این مملکت چه داشتند و در این بحران گسستگی در برابر طاعون روسی چپ بی‌دفاع شوند. انگار تقدیر این بود که نسل‌ها تن به خاک ایران‌ستیزی دهند بی‌آن‌که به یاد بی‌آوردند پیشگامان روشن‌فکری در ایران چگونه دست به زانو گرفتند و با دیدگاه‌های دهه‌ها جلوتر از زمان خود، ناجی این کشور شدند و چه گنج گران‌بهایی از خرد و اندیشه‌ی زلال ایرانی در لابه‌لای تاریخ‌مان نهفته و گمشده داریم.
به افتخار بهرام بیضایی باید کلاه از سر برداشت که از یادآوری این میراث ابایی ندارد، ریشه‌های طلایی خرد درخشان ایرانی را بازگو می‌کند و بی‌لکنت زبان بر سندان ویروس‌های وارداتی پتک می‌کوبد؛ بیضایی مردی.ست که تسلیم جبر نفرینی زمانه‌اش نشده و پای‌مردانه بر اصولش ایستاده.
گرچه دیرهنگام است، هرچند مجالی تاریخی را از دست داده‌ایم، و با وجود گسستی افسوس‌برانگیز با آرای پیشگامان روش‌فکری ایران، اما امروز بر گردن نسل ماست که پرچم طلایه‌داران تاریخ‌مان را بلند کنیم و بی‌‌هراس بر هر چه ویروس روسی و چینی و ... است، بشوریم. مرهم سه‌گانه‌ای که در کارگاه فکر پسران رضاشاهی یک بار در تیره‌ترین روزگار این ملک، برای نجات ایران افاقه کرد، باز هم کار می‌کند؛ میراثی درخشان و ماندگار!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#یادمان #بورژوازی_ملی #لیبرالیسم‌محافظه‌کار
🔻 در همین باره 🔻
✍🏻 نگاهش به آن‌چه فروغی انجام داد
🏷 بخش اول، دوم، سوم، چهارم
💎 لیبرتاس ۱۱؛
✍🏻 ذهن درخشان ایرانی
💡 درباره‌ی سخنان بهرام بیضایی در استنفورد
📝 #یادداشت
🔻 پیش‌نوشت 🔻
بهرام بیضایی، کارگردان شهیر ایرانی در مقاله‌‌ی تازه‌ای با اشاره به #شاهنامه، در یکی از بی‌محاباترین نقدهایش، به جریان شبه‌روشن‌فکری #چپ ایران تاخته است. بیضایی این مقاله را برای ارایه در کنفرانس دانشگاه استنفورد آمریکا درباره‌ی شاهرخ مسکوب، نوشته و در آن، ابراهیم گلستان، الوات ستایش‌گر استالین، احمد شاملو و محمود به‌آذین را بی‌نصیب نگذاشته است.
👇🏼 کوتاهه‌ای از من درباره‌ی سخنان روشن‌گر بیضایی
بهرام بیضایی از تیره‌ی همان‌هاست که از دل سیاهی و تاریکی آخر عصر قاجاریه بر کشیدند و چراغ راهی شدند برای #ایران. ذهن‌های درخشانی چون آخوندزاده، فروغی، تقی‌زاده، ملکم‌‌خان، سپهسالار،، داور و ... که با سه داروی میهن‌پرستی، لیبرالیسم و توسعه‌خواهی، مرهم ساختند و کاری کردند کارستان برای ایرانستان رو به زوال.
سهم این حلقه‌ی که بعدها به 'پسران رضاشاهی' شهره شدند، در برخاستن ایران از خاک، مکتوم مانده و جریان بیگانه‌پرست چپ کوشید آن نادره‌ها را در ژرفای تاریخ فراموش‌شده دفن کند تا نسل نو نداند که روزگاری در این مملکت چه داشتند و در این بحران گسستگی در برابر طاعون روسی چپ بی‌دفاع شوند. انگار تقدیر این بود که نسل‌ها تن به خاک ایران‌ستیزی دهند بی‌آن‌که به یاد بی‌آوردند پیشگامان روشن‌فکری در ایران چگونه دست به زانو گرفتند و با دیدگاه‌های دهه‌ها جلوتر از زمان خود، ناجی این کشور شدند و چه گنج گران‌بهایی از خرد و اندیشه‌ی زلال ایرانی در لابه‌لای تاریخ‌مان نهفته و گمشده داریم.
به افتخار بهرام بیضایی باید کلاه از سر برداشت که از یادآوری این میراث ابایی ندارد، ریشه‌های طلایی خرد درخشان ایرانی را بازگو می‌کند و بی‌لکنت زبان بر سندان ویروس‌های وارداتی پتک می‌کوبد؛ بیضایی مردی.ست که تسلیم جبر نفرینی زمانه‌اش نشده و پای‌مردانه بر اصولش ایستاده.
گرچه دیرهنگام است، هرچند مجالی تاریخی را از دست داده‌ایم، و با وجود گسستی افسوس‌برانگیز با آرای پیشگامان روش‌فکری ایران، اما امروز بر گردن نسل ماست که پرچم طلایه‌داران تاریخ‌مان را بلند کنیم و بی‌‌هراس بر هر چه ویروس روسی و چینی و ... است، بشوریم. مرهم سه‌گانه‌ای که در کارگاه فکر پسران رضاشاهی یک بار در تیره‌ترین روزگار این ملک، برای نجات ایران افاقه کرد، باز هم کار می‌کند؛ میراثی درخشان و ماندگار!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#یادمان #بورژوازی_ملی #لیبرالیسم‌محافظه‌کار
🔻 در همین باره 🔻
✍🏻 نگاهش به آن‌چه فروغی انجام داد
🏷 بخش اول، دوم، سوم، چهارم
💎 لیبرتاس ۱۱؛
✍🏻 ذهن درخشان ایرانی
📻 #شبانه ۱۸۹
جهان‌دار پیش جهان‌آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین #آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی #شاهنامه #عکس_روز #تاریخ #ایران
💙 #یادمان: سده به ده‌ها اسطوره‌ی ایرانی آمیخته که یکی از زیباترین آن‌ها؛ برافروختن آتش در دماوند به دست ۱۰۰ مرد رسته از بند ضحاک ماردوش است؛ #جشن_سده، میعاد نور فروزان و خاموش‌نشدنی ایران، ورای هر اهریمنی گرامی باد
جهان‌دار پیش جهان‌آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین #آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #فردوسی #شاهنامه #عکس_روز #تاریخ #ایران
💙 #یادمان: سده به ده‌ها اسطوره‌ی ایرانی آمیخته که یکی از زیباترین آن‌ها؛ برافروختن آتش در دماوند به دست ۱۰۰ مرد رسته از بند ضحاک ماردوش است؛ #جشن_سده، میعاد نور فروزان و خاموش‌نشدنی ایران، ورای هر اهریمنی گرامی باد
📻 #شبانه ۱۹۶
🖤#یادمان
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
برید و میان را به گیسو ببست
به ناخن گل ارغوان را بخست
ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند
.
.
.
بکشتی سیاووش را بی‌گناه
به خاک اندر انداختی نام و جاه
به ایران رسد زین بدی آگهی
که شد خشک پالیز سرو سهی
بسا تاجداران ایران زمین
که با لشکر آیند پردرد و کین
.
.
.
پشیمان شوی زین به روز دراز
ببینی و مانی به گُرم و گداز
✔️ @SasanAghaei
#شعر #فردوسی #شاهنامه #مهسا_امینی
👑 #گزارش_این_روزها
🖤#یادمان
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
برید و میان را به گیسو ببست
به ناخن گل ارغوان را بخست
ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند
.
.
.
بکشتی سیاووش را بی‌گناه
به خاک اندر انداختی نام و جاه
به ایران رسد زین بدی آگهی
که شد خشک پالیز سرو سهی
بسا تاجداران ایران زمین
که با لشکر آیند پردرد و کین
.
.
.
پشیمان شوی زین به روز دراز
ببینی و مانی به گُرم و گداز
✔️ @SasanAghaei
#شعر #فردوسی #شاهنامه #مهسا_امینی
👑 #گزارش_این_روزها
✍🏻 هر وقت از سرنوشت ایران ناامید شدید، هر زمان در تله‌ی افسردگی تحمیلی جبر مستقر افتادید، و آن هنگام که بیمناک بودید که تازیان، به کار تمدن نامیرای ایران پایان می‌دهند، به شاهنامه پناه ببرید؛ #شاهنامه بخوانید، شاهنامه را بشنوید!
#فردوسی بزرگ در عصری پر از آب چشمِ ایرانیان می‌زیست و نیک می‌دانست که این سرزمین، بارها و بارها به تاراج می‌رود و باید بر این زهرِ سرنوشتِ مکررِ ایرانشهر مرهمی بسازد کارگر، مخدری شیرافکن و مسکنی تاب‌آور و امیدبخش!
شاهنامه، مانیفست ایران است!
✔️ @SasanAghaei
#روزمرگی #آبان۹۸
#فردوسی بزرگ در عصری پر از آب چشمِ ایرانیان می‌زیست و نیک می‌دانست که این سرزمین، بارها و بارها به تاراج می‌رود و باید بر این زهرِ سرنوشتِ مکررِ ایرانشهر مرهمی بسازد کارگر، مخدری شیرافکن و مسکنی تاب‌آور و امیدبخش!
شاهنامه، مانیفست ایران است!
✔️ @SasanAghaei
#روزمرگی #آبان۹۸