سینما تک نقدزی تقدیم می کند:
جلسه اول دوره سینما مولف (12 مهر 1398)
نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک)
جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید:
https://www.tiwall.com/p/rope4-1
جلسه اول دوره سینما مولف (12 مهر 1398)
نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک)
جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید:
https://www.tiwall.com/p/rope4-1
نقدزی
سینما تک نقدزی تقدیم می کند: جلسه اول دوره سینما مولف (12 مهر 1398) نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک) جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید: https://www.tiwall.com/p/rope4-1
"سینماتک نقدزی"
گزارش جلسه اول سینما_مولف
نقد فیلم طناب ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۸
آغاز و پیش زمینه بحث و اختلاف دوستان از جمله بنده و استاد باقری بر سرِ کیفیت و ارزیابی فیلم بود؛ بنده و چندی از دوستان معتقد بودیم که طناب فیلم خوبی است و جناب باقری و دوستان دیگر مخالف بودند. این نقطه آغاز دیالوگ ما بود. بررسی فیلم باید در سبک ساخت پلان_سکانس انجام می شد. اما گاهی توقع و تصور دوستان از این فیلم یک فیلم معمولی و پر از کات بود آنچه که هدف هیچکاک از این فیلم نبود!
به هر جهت نتایج خوبی از این گردهمایی برداشت شد، شخصیت هایی گاها شبیه به تیپ، تکنیکِ در اوج قرار گرفته و مرز میان سرگرمی و قدرت نمایی کارگردان بخشی از نتایجی بود که در بحث به آن رسیدیم. یکی از نتایج بحث های ما توافق دسته جمعی این بود که هیچکاک با انتخاب شیوه روایت پلان-سکانس به شدت خود را محدود کزده بود. چیزی که به زعم آقای باقری کلید تمامی ضعف های فیلم از آن ناشی شده و به نظرشان برداشت بلند بودن فیلم به در راستای پرسوناژ و قصه بلکه صرفا برای خاص نمایی و تجربه گرایی جوانانه هیچکاک بوده و حتی متحرک بودن اکسسوار فیلم هم نتوانسته بود این خلاء را پر کند. از نظر بنده این سخن صحیح است اما گاهی نقدها بیش از حد سلبی میشد. از جمله نتایج بحث می توان به این اشاره کرد که ساخت فیلم طناب کاری بود که هیچکاک برای رسیدن به پنجره پشتی و سرگیجه الزاما بایذ آن را تجربه می کرد و هرگز نباید ساخت فیلم طناب را اشتباهی از سوی هیچکاک قلمداد کنیم. طناب فیلمی است که در برخی از مولفهها ضعیف است؛ اما به بهترین شکل آن را اجرا میکند.
یکی از اشکالات که دوستان بسیاری به آن مبتلا بودند؛ ندیدن فیلم قبل از جلسه بود. ماهیت جلسههای نقدزی، نقد بصورت دیالوگ است که با دقت بالا و به نوعی رویکرد و نگاه فرمالیستی است که اهمیت بالایی دارد؛ که این امر مستلزم دیدن فیلم قبل از جلسه است. فضای گرم به دلیل خلق و خوی جناب باقری باعث شد، بحث ها همیشه داغ بماند و فکر و دقت دوستان تا حدی روان شود، که در نهایت یکی از دوستان رابطه میان نام فیلم "Rope" و شخصیت قصه "Ropert" را بیابد! این نشان از دقت در نقد و سطح بالای جلسه داشت. به همین جهت هر چه به انتهای فیلم نزدیک میشدیم، مشارکت در بحث ها بیشتر می شد که این نشان از وجود افقی روشن در این جلسات که برای تاثیر و تربیت در بستر اجتماعی و در امور فرهنگ نقد با بحث برای شرکت کنندگان در مدیوم بزرگتر یعنی جامعه مبدل شود.
طناب فیلمی بود که یک تکنسین در آن آزمون و خطاهایی انجام می دهد که آینده سینمای خود و سینمای جهان را دستخوش تغییرات فراوانی می کند. هر چه بیشتر بحث کردیم، به این نتیجه رسیدیم که هیچکاک استادی خود را میکند، حتی در فیلمی که به نظر برخی ضعیف و به نظر بنده متفاوت است.
در انتهای جلسه به روال همیشگی جناب زندی عکس های دسته جمعی گرفتند که صمیمیت و دوستی میان اعضا را به خوبی نشان میدهد. راه نقدزی راه نقد، بحث و پیشرفت است. در بحث می آموزیم و هر چه را که آموخته ایم باز هم در دیالوگ و بحث به چالش میکشیم.
گزارشی از : محمد دیبا
🆔 @naghdzee
گزارش جلسه اول سینما_مولف
نقد فیلم طناب ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۸
آغاز و پیش زمینه بحث و اختلاف دوستان از جمله بنده و استاد باقری بر سرِ کیفیت و ارزیابی فیلم بود؛ بنده و چندی از دوستان معتقد بودیم که طناب فیلم خوبی است و جناب باقری و دوستان دیگر مخالف بودند. این نقطه آغاز دیالوگ ما بود. بررسی فیلم باید در سبک ساخت پلان_سکانس انجام می شد. اما گاهی توقع و تصور دوستان از این فیلم یک فیلم معمولی و پر از کات بود آنچه که هدف هیچکاک از این فیلم نبود!
به هر جهت نتایج خوبی از این گردهمایی برداشت شد، شخصیت هایی گاها شبیه به تیپ، تکنیکِ در اوج قرار گرفته و مرز میان سرگرمی و قدرت نمایی کارگردان بخشی از نتایجی بود که در بحث به آن رسیدیم. یکی از نتایج بحث های ما توافق دسته جمعی این بود که هیچکاک با انتخاب شیوه روایت پلان-سکانس به شدت خود را محدود کزده بود. چیزی که به زعم آقای باقری کلید تمامی ضعف های فیلم از آن ناشی شده و به نظرشان برداشت بلند بودن فیلم به در راستای پرسوناژ و قصه بلکه صرفا برای خاص نمایی و تجربه گرایی جوانانه هیچکاک بوده و حتی متحرک بودن اکسسوار فیلم هم نتوانسته بود این خلاء را پر کند. از نظر بنده این سخن صحیح است اما گاهی نقدها بیش از حد سلبی میشد. از جمله نتایج بحث می توان به این اشاره کرد که ساخت فیلم طناب کاری بود که هیچکاک برای رسیدن به پنجره پشتی و سرگیجه الزاما بایذ آن را تجربه می کرد و هرگز نباید ساخت فیلم طناب را اشتباهی از سوی هیچکاک قلمداد کنیم. طناب فیلمی است که در برخی از مولفهها ضعیف است؛ اما به بهترین شکل آن را اجرا میکند.
یکی از اشکالات که دوستان بسیاری به آن مبتلا بودند؛ ندیدن فیلم قبل از جلسه بود. ماهیت جلسههای نقدزی، نقد بصورت دیالوگ است که با دقت بالا و به نوعی رویکرد و نگاه فرمالیستی است که اهمیت بالایی دارد؛ که این امر مستلزم دیدن فیلم قبل از جلسه است. فضای گرم به دلیل خلق و خوی جناب باقری باعث شد، بحث ها همیشه داغ بماند و فکر و دقت دوستان تا حدی روان شود، که در نهایت یکی از دوستان رابطه میان نام فیلم "Rope" و شخصیت قصه "Ropert" را بیابد! این نشان از دقت در نقد و سطح بالای جلسه داشت. به همین جهت هر چه به انتهای فیلم نزدیک میشدیم، مشارکت در بحث ها بیشتر می شد که این نشان از وجود افقی روشن در این جلسات که برای تاثیر و تربیت در بستر اجتماعی و در امور فرهنگ نقد با بحث برای شرکت کنندگان در مدیوم بزرگتر یعنی جامعه مبدل شود.
طناب فیلمی بود که یک تکنسین در آن آزمون و خطاهایی انجام می دهد که آینده سینمای خود و سینمای جهان را دستخوش تغییرات فراوانی می کند. هر چه بیشتر بحث کردیم، به این نتیجه رسیدیم که هیچکاک استادی خود را میکند، حتی در فیلمی که به نظر برخی ضعیف و به نظر بنده متفاوت است.
در انتهای جلسه به روال همیشگی جناب زندی عکس های دسته جمعی گرفتند که صمیمیت و دوستی میان اعضا را به خوبی نشان میدهد. راه نقدزی راه نقد، بحث و پیشرفت است. در بحث می آموزیم و هر چه را که آموخته ایم باز هم در دیالوگ و بحث به چالش میکشیم.
گزارشی از : محمد دیبا
🆔 @naghdzee
Telegram
Image naghdzee
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ - تیزر جلسه اول سینما - مؤلف
🎬 - نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک)
- هدایت سیدمحسن باقری -
🍂 جلسات بعدی این دوره روزهای جمعه پاییزی با نقد چهار فیلم دیگر آلفرد هیچکاک
رزرو چهار جلسه باقیمانده با تخفیف 33 درصدی:
https://ppng.ir/d/uKbA
برای خرید تک جلسه از طریق سایت تیوال:
https://www.tiwall.com/cinematheque/rear-window2-1
جهت مشورت و ارتباط بیشتر آیدی زیر:
@ravabet_naghdzee
© - @Naghdzee
✒️ - @Mohsen_Baghery_Critic
🎞 - @Silence4z
🎬 - نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک)
- هدایت سیدمحسن باقری -
🍂 جلسات بعدی این دوره روزهای جمعه پاییزی با نقد چهار فیلم دیگر آلفرد هیچکاک
رزرو چهار جلسه باقیمانده با تخفیف 33 درصدی:
https://ppng.ir/d/uKbA
برای خرید تک جلسه از طریق سایت تیوال:
https://www.tiwall.com/cinematheque/rear-window2-1
جهت مشورت و ارتباط بیشتر آیدی زیر:
@ravabet_naghdzee
© - @Naghdzee
✒️ - @Mohsen_Baghery_Critic
🎞 - @Silence4z
سینما تک نقدزی
جلسه دوم _ سینما مولف (19 مهر 1398)
نقد فیلم پنجره پشتی (آلفرد هیچکاک)
جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید:
https://www.tiwall.com/p/rear-window2
لازم به ذکر است که در همین روز، فیلم کوتاه با حضور عوامل فیلم در ساعت 14:30 الی 16 برگزار خواهد شد، که حضور در این جلسه رایگان است.
نقدزی بررسی فیلمسازان جوان و پیشرفتشان را همیشه در اولویت برنامه های خود میداند لذا از جوانان علاقه مند و فیلمسازان آینده این کشور همیشه دعوت خواهیم کرد.
@naghdzee
جلسه دوم _ سینما مولف (19 مهر 1398)
نقد فیلم پنجره پشتی (آلفرد هیچکاک)
جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید:
https://www.tiwall.com/p/rear-window2
لازم به ذکر است که در همین روز، فیلم کوتاه با حضور عوامل فیلم در ساعت 14:30 الی 16 برگزار خواهد شد، که حضور در این جلسه رایگان است.
نقدزی بررسی فیلمسازان جوان و پیشرفتشان را همیشه در اولویت برنامه های خود میداند لذا از جوانان علاقه مند و فیلمسازان آینده این کشور همیشه دعوت خواهیم کرد.
@naghdzee
گزارش اکران خصوصی فیلم کوتاه مارپله (امیر قاسم پور) به همراه نقد و بررسی
در لینک زیر بشنوید :
https://t.me/mohsen_baghery_critic/1040
جمعه 19 آبان 1398 / کافه فاستر سالن نقدزی به همراه کلیه عوامل فیلم
فیلم و فایل نقد این جلسه منوط به پخش فیلم به صورت گسترده از سوی عوامل سازنده می باشد. لذا برای انتشار فیلم صبر کنید. نقد همیشه بعد از اثر می آید! نه قبلش.
@naghdzee
در لینک زیر بشنوید :
https://t.me/mohsen_baghery_critic/1040
جمعه 19 آبان 1398 / کافه فاستر سالن نقدزی به همراه کلیه عوامل فیلم
فیلم و فایل نقد این جلسه منوط به پخش فیلم به صورت گسترده از سوی عوامل سازنده می باشد. لذا برای انتشار فیلم صبر کنید. نقد همیشه بعد از اثر می آید! نه قبلش.
@naghdzee
Telegram
Image naghdzee
🗒- گزارش جلسه دوم مجموعه کلاس های سینما مولف (پنجره پشتی)
عقربهی ساعت عدد چهار را نشان میدهد. سپس جلسه آغاز شده و فیلم شروع به پخش شدن میکند. در ابتدا اتفاقی که رخ میدهد این است که اکثر افراد در جلسه، تمایلی به صحبت و دخالت در امر نقد پلان به پلان را از خود نشان نمیدهد. پس از آن محسن باقری از آنان درخواست میکند که صندلی ها را به یکدیگر نزدیک نموده تا جلسه را شور و حال دوستانه در بر بگیرد.
یکی از ویژگیهای این جلسات حداقل برای من این است که میتوان در آن نظر داد و از پس آن دیالوگ برآید. پس از تماشای هر پلان از فیلم، با رسیدن به کات، ناگهان فیلم متوقف میشود و محسن باقری از حضار میخواهد که آن چه را که دیده اند، بیان کنند.
افراد یکی پس از دیگری نظر های خود را بیان کرده و سپس محسن باقری آنان را به جمع بندی میرساند و سخن های جامانده از متن را نیز به آنان اضافه میکند. در این گفتار ها هیچ سخن فرامتنی دیده نمیشود و تنها آن چه را که در تصویر مشاهده میکنیم را بیان میکنیم. حال میتواند خوب باشد و گاهی نیز میتواند به منزلهی ایراد بر روی فیلم صورت بگیرد. ایراد هایی که گاه میشود بررسیاش به درازا بکشد. اما این ذات جلسات پلان به پلان است که فضایی خلق کرده، که در آن بتوان در پردهای عریض همه اشکالات را مشاهده کرد و البته در کنارش حرکات عجیب و غریب هیچکاکی را به تصویر کشید. البته این را نیز اضافه کنم که گاهی نیز لحظاتی طنز گونه رخ میدهد که به افزایش صمیمیت افراد در جمع یاری میرساند. این روند ادامه مییابد تا آن که ناگهان متوجه ساعت میشویم. عقربهاش عدد هشت را نشان میدهد. هیچ یک از افراد حاضر در جلسه حتی متوجه گذر زمان در آن عصر پاییزی روز جمعه نشد. فیلم به اتمام میرسد و گاه پیش میآید که حرف های بسیاری هنوز جا مانده است. چهار ساعت بررسی باز هم نمیتواند تمام حرف های یک انسان در مورد یک فیلم را بیرون بکشاند.
در انتها این جلسه نه تنها یک بررسی، بلکه به نوعی کلاس درس، برای علاقه مندان به سینما به شمار میآید. آموزش دیالوگ، آموزش دیدن، آموزش بررسی کردن میزانسن و دکوپاژ های هیچکاک از جمله آن است. هقته ها یکی پس از دیگری میگذرند و این جلسات بسیار مهم نیز به اتمام میرسند. پس خوب است که گاهی از اینگونه جمع های دیالوگ محور بهره برد و در آن ها شرکت کرد. همانگونه که لااقل برای خود من این جلسات بهترین فرصت برای آموزش دیدن و شاید در کنارش آموزش دادن به حساب بیاید. ساعاتی بسیار زودگذر که برای علاقه مندان به سینما میتواند بسیار آرام بخش باشد و برای لحظاتی از تمام دنیا رها شد و تنها از زیست نقد و بررسی لذت برد. بنده هیچگاه گزارشی را قلم نزده ام و این متن اولین تجربهی من در این نوع نوشتار است. + جمعه ها معمولا خسته کننده به نظر میآیند. اما با جلسات کلاس سینما مولف که ترکیب میشود دیگر نمیتوان آن را خسته کننده برشمرد. حتی شک دارم بتوان اسم آن را جمعه گذاشت.
💌 ارادت
کیان زندی
@naghdzee
@KiAn4z
عقربهی ساعت عدد چهار را نشان میدهد. سپس جلسه آغاز شده و فیلم شروع به پخش شدن میکند. در ابتدا اتفاقی که رخ میدهد این است که اکثر افراد در جلسه، تمایلی به صحبت و دخالت در امر نقد پلان به پلان را از خود نشان نمیدهد. پس از آن محسن باقری از آنان درخواست میکند که صندلی ها را به یکدیگر نزدیک نموده تا جلسه را شور و حال دوستانه در بر بگیرد.
یکی از ویژگیهای این جلسات حداقل برای من این است که میتوان در آن نظر داد و از پس آن دیالوگ برآید. پس از تماشای هر پلان از فیلم، با رسیدن به کات، ناگهان فیلم متوقف میشود و محسن باقری از حضار میخواهد که آن چه را که دیده اند، بیان کنند.
افراد یکی پس از دیگری نظر های خود را بیان کرده و سپس محسن باقری آنان را به جمع بندی میرساند و سخن های جامانده از متن را نیز به آنان اضافه میکند. در این گفتار ها هیچ سخن فرامتنی دیده نمیشود و تنها آن چه را که در تصویر مشاهده میکنیم را بیان میکنیم. حال میتواند خوب باشد و گاهی نیز میتواند به منزلهی ایراد بر روی فیلم صورت بگیرد. ایراد هایی که گاه میشود بررسیاش به درازا بکشد. اما این ذات جلسات پلان به پلان است که فضایی خلق کرده، که در آن بتوان در پردهای عریض همه اشکالات را مشاهده کرد و البته در کنارش حرکات عجیب و غریب هیچکاکی را به تصویر کشید. البته این را نیز اضافه کنم که گاهی نیز لحظاتی طنز گونه رخ میدهد که به افزایش صمیمیت افراد در جمع یاری میرساند. این روند ادامه مییابد تا آن که ناگهان متوجه ساعت میشویم. عقربهاش عدد هشت را نشان میدهد. هیچ یک از افراد حاضر در جلسه حتی متوجه گذر زمان در آن عصر پاییزی روز جمعه نشد. فیلم به اتمام میرسد و گاه پیش میآید که حرف های بسیاری هنوز جا مانده است. چهار ساعت بررسی باز هم نمیتواند تمام حرف های یک انسان در مورد یک فیلم را بیرون بکشاند.
در انتها این جلسه نه تنها یک بررسی، بلکه به نوعی کلاس درس، برای علاقه مندان به سینما به شمار میآید. آموزش دیالوگ، آموزش دیدن، آموزش بررسی کردن میزانسن و دکوپاژ های هیچکاک از جمله آن است. هقته ها یکی پس از دیگری میگذرند و این جلسات بسیار مهم نیز به اتمام میرسند. پس خوب است که گاهی از اینگونه جمع های دیالوگ محور بهره برد و در آن ها شرکت کرد. همانگونه که لااقل برای خود من این جلسات بهترین فرصت برای آموزش دیدن و شاید در کنارش آموزش دادن به حساب بیاید. ساعاتی بسیار زودگذر که برای علاقه مندان به سینما میتواند بسیار آرام بخش باشد و برای لحظاتی از تمام دنیا رها شد و تنها از زیست نقد و بررسی لذت برد. بنده هیچگاه گزارشی را قلم نزده ام و این متن اولین تجربهی من در این نوع نوشتار است. + جمعه ها معمولا خسته کننده به نظر میآیند. اما با جلسات کلاس سینما مولف که ترکیب میشود دیگر نمیتوان آن را خسته کننده برشمرد. حتی شک دارم بتوان اسم آن را جمعه گذاشت.
💌 ارادت
کیان زندی
@naghdzee
@KiAn4z
Forwarded from فیلم وال / filmwall
تبلیغ جلسه ی نمایش و نقد فیلم #سرگیجه، #سینماتک_نقدزی (کافه فاستر) در برنامه سینماتک های تهران (سایت تیوال)
www.tiwall.com/cinematheque
@naghdzee
www.tiwall.com/cinematheque
@naghdzee
📦بسته ی نقدِ قصر شیرین
۶ منتقد گروه نقدزی، طیف متنوعی از نظرات مثبت و منفی را درباره ی فیلم مهم #قصر_شیرین در این بسته ابراز کرده اند.
🔴خیلی تلخ، خیلی شیرین (مهران زارعیان @mehzara)
🔴ساده و بی ادعا، اما ناقص (امیرحسن بیک محمدی @hassan_bm77 )
🔴چند ساعت زیر آوارهای زندگی (علیرضا قیاسوند @meli_myworld)
🔴خزنده... (کیان زندی @KiAn4z)
🔴 میرکریمی: آبدارچی سینمای ایران (محسن باقری @Mohsenbaghery)
🔴 قصر خیالی شیرین، قصر سینمایی میرکریمی (محمدعلی شمس @neoshams)
جدول ارزش گذاری این منتقدین همین جاست ☝🏼 و برای مطالعه نقدها و ثبت کامنت در سایت نقدزی می توانید این صفحه را ببینید👇🏼
http://naghdzee.ir/naghdVAbaresi.aspx?id=28
@naghdzee
۶ منتقد گروه نقدزی، طیف متنوعی از نظرات مثبت و منفی را درباره ی فیلم مهم #قصر_شیرین در این بسته ابراز کرده اند.
🔴خیلی تلخ، خیلی شیرین (مهران زارعیان @mehzara)
🔴ساده و بی ادعا، اما ناقص (امیرحسن بیک محمدی @hassan_bm77 )
🔴چند ساعت زیر آوارهای زندگی (علیرضا قیاسوند @meli_myworld)
🔴خزنده... (کیان زندی @KiAn4z)
🔴 میرکریمی: آبدارچی سینمای ایران (محسن باقری @Mohsenbaghery)
🔴 قصر خیالی شیرین، قصر سینمایی میرکریمی (محمدعلی شمس @neoshams)
جدول ارزش گذاری این منتقدین همین جاست ☝🏼 و برای مطالعه نقدها و ثبت کامنت در سایت نقدزی می توانید این صفحه را ببینید👇🏼
http://naghdzee.ir/naghdVAbaresi.aspx?id=28
@naghdzee
جلسه ی سوم دوره ی #سینما_مؤلف با نمایش و نقد فیلم #سرگیجه، جمعه ۳ آبان در #سینماتک_نقدزی واقع در #کافه_فاستر، جهت ثبت نام و شرکت👇🏼
@Mohsenbaghery
@naghdzee
@Mohsenbaghery
@naghdzee
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پنجره ای به "#پنجره_پشتی" در #سینماتک_نقدزی
The Cinema of Poetics, Pasolini.pdf
144.6 KB
The Cinema of Poetry
By: Pasolini
این متن را #پازولینی در اولین فستیوال سینمای نو (۱۹۶۵) به ایتالیایی خواند. متن انگلیسی از نسخه ی فرانسه ی منتشر شده در کایه دو سینما ترجمه شده است.
مطالعه ی آن برای کسانی که قصد فهم و نقد نظرِ دقیق پازولینی در باب #سینمای_شعر را دارند، مفید خواهد بود.
پ.ن: این متن یکی از منابع مورد بررسی در #پرونده ی #سینما_شعر در گروه نقدزی بود که بدینوسیله به دست کاربران محترم کانال هم رسید.
By: Pasolini
این متن را #پازولینی در اولین فستیوال سینمای نو (۱۹۶۵) به ایتالیایی خواند. متن انگلیسی از نسخه ی فرانسه ی منتشر شده در کایه دو سینما ترجمه شده است.
مطالعه ی آن برای کسانی که قصد فهم و نقد نظرِ دقیق پازولینی در باب #سینمای_شعر را دارند، مفید خواهد بود.
پ.ن: این متن یکی از منابع مورد بررسی در #پرونده ی #سینما_شعر در گروه نقدزی بود که بدینوسیله به دست کاربران محترم کانال هم رسید.
On the History of Film Style, David Bordwell, 2018.pdf
27.9 MB
نسخه ی کامل کتاب "درباره ی تاریخچه ی سبکِ فیلم" اثر دیوید بوردول (۲۰۱۸) که از سایت رسمی وی به آدرس زیر دانلود شده
http://www.davidbordwell.net
علاقه مندان می توانند برای مطالعه ی آخرین نوشته های بوردول و اطلاع از آثار، فعالیت ها و برنامه های او به همین آدرس مراجعه کنند.
گروه نقدزی همچنان برای اعتلای فرهنگ نقد می کوشد.
.
http://www.davidbordwell.net
علاقه مندان می توانند برای مطالعه ی آخرین نوشته های بوردول و اطلاع از آثار، فعالیت ها و برنامه های او به همین آدرس مراجعه کنند.
گروه نقدزی همچنان برای اعتلای فرهنگ نقد می کوشد.
.
زجر و مهر انسانی تنیده شده از تار دوربین و پود میزانسن: کنش، تنش و واکنش در #من_دنیل_بلیک اثر #کن_لوچ
زن جوان چند روز است که فقط سیب می خورد تا غذای کافی برای دو فرزندش داشته باشد؛ او حتی از دنیل با غذا پذیرایی می کند به پاس کمک هایش. اما خودش بعد از چند روز متوالی دچار ضعف و گرسنگی شدید شده. در سکانس Food Bank، بعد از صفی طولانی. او و دنیل وارد می شوند تا جیره ی غذایی شان را بگیرند. زن کیسه را نگه داشته و خانوم مسئول، سهمیه ی او از مواد بهداشتی گرفته تا غذاهای کنسروی را در کیسه می اندازد. تا این جا دوربین گزارشگر لوچ با شات های دو نفره واقعه را دنبال می کند.
حالا بذر تنش از دل میزانسن با لرزش و بی حالی صورت و حرکات زن جوان کاشته می شود. صدای آمبیانس مثل همیشه شنیده می شود. غلبه ی فضایی در بر گیرنده بر آدم های مجبور و مقهور این وضعیت. خانم مسئول لحظه ای از کادر بیرون می رود. زمینه ی بالاتر رفتن تنش آماده است. حالا ماییم و زن جوان در نمایی نزدیک تر. بعد از چند روز ایثار و گرسنگی، زن به گوشه ای رفته و در ترکیبی از شرمساری و بی اختیاری، یک قوطی را باز کرده، محتویات آبکی اش را کف دستش می ریزد و هورت می کشد. مقداری روی زمین می ریزد. حالا که تنش با کنش بالا رفته، موقع اضافه شدن واکنش هاست.
خانم مسئول به همان کادر برمی گردد و دوباره خلوت دردآور ما و زن متوقف می شود. زن معذرت می خواهد. مسئول می گوید اشکالی ندارد. دوربین با نمای بسته آن ها را تا سر میز می آورد و می نشینند. دوربین پایین تر آمده؛ و زانوان احساس ما هم در حال خم شدن است. اما هنوز کار لوچ تمام نشده. مادر بودنِ زن جوان باید عمق فاجعه را افزایش دهد. پس بعد از ورود دنیل به کادر و نشستنش (واکنش دوم)، یک کات ساده ولی سهمگین ما را متوجه قاب مقابل می کند. دخترک آمده ببیند مشکل مادرش چیست: "چی شده؟ مامان چیزی شده؟" به قاب مادر و دنیل برمی گردیم، و دختر هم از راست در حالت فلو وارد می شود. فوکوس روی مادر است: "گرسنه م بود. ببین چه آبروریزی ای کردم." دنیل می گوید: "اشکالی نداره. چیزی نشده." زن می لرزد و با دستمال پارچه ای که دنیل از جیب بغل کاپشنش به او داده دور دهانش را پاک می کند. به دخترش نگاه می کند و شرمساری اش مضاعف شده چون که فرزندش شاهد این صحنه بوده. لوچ یک سوم گوشه ی بالایی راست قاب را خالی نگه داشته تا خانم مسئول با دستی لرزان یک لیوان آب بیاورد و پریشان از این کادر زجرآور فرار کند.
دستان دنیل در انسانی ترین شکل ممکن روی زانوان مادر است و همراه با نوازش دست، کلمات دنیل به او قوت قلب می دهد که: "این روزا می گذره. تقصیر تو نیست." دخترک همچنان ایستاده ساکت و مبهوت و ... احتمالا در هم شکسته. اما هنوز طاقت دیدنش را نداریم. به نمایی بسته تر و جانبی از مادر و دنیل می رویم.
حالا برای اولین بار صدای دنیل بر تمام صداهای آمبیانس غلبه می کند. انسانی به نجات انسان دیگر آمده. مهم نیست ساختارها چقدر فشل اند و جامعه چقدر بی رحم است. اینجا در نمای بسته ی لوچ، یک قاب است با دو انسان هم سطح در دو سو. یکی گرسنه و دیگری عاصی از سیستم اما همچنان دلداری دهنده. و این صدای گرم دنیل است که با غلبه بر آمبیانس بی تفاوت و یکنواخت محیط در گوش مادر و گوش ما می گوید:
"تو کارت عالی بوده. تک و تنها با دو تا بچه ی کوچیک. تو کاری نکردی که بخوای به خاطرش شرمنده باشی."
این گرمای انسانی حالا توان روبرو شدن با کات بعدی به نمای دخترک را به ما داده. او حیرتش را با بغضی نیم خورده فرو می برد. به قاب سه نفره شان برمی گردیم و این بار فلوی دختر حاوی غمی ست که نگاهش قبل از کات به ما تزریق کرده. خانم مسئول به همان جای خودش در گوشه ی راست برمی گردد. دنیل همچنان با دست و کلام دلداری می دهد. مسئول برایش دستمال مرطوب می آورد از همان قفسه های حاوی کمک های جنسی به مستمندان. غذا برای سیر شدن و دستمال برای پاک کردن اشک های شرمساری. دوباره می رود تا غذایی شیرین برای بالا رفتن فشار زن بیاورد.
لوچ ضربه اش را زده و دیگر در نمایش واکنش خاموش دخترک هم زیاده روی نمی کند. فعلا این چند ثانیه زجر و مهر انسانی که تار دوربین و پود میزانسن برایمان در هم تنید کافی ست. فید تو بلک.
محمدعلی شمس، ۱۳ آذر ۰۲، در گروه نقدزی
@naghdzee
@neoshams
برای دیدن ویدئوی سکانس کلیک کنید
زن جوان چند روز است که فقط سیب می خورد تا غذای کافی برای دو فرزندش داشته باشد؛ او حتی از دنیل با غذا پذیرایی می کند به پاس کمک هایش. اما خودش بعد از چند روز متوالی دچار ضعف و گرسنگی شدید شده. در سکانس Food Bank، بعد از صفی طولانی. او و دنیل وارد می شوند تا جیره ی غذایی شان را بگیرند. زن کیسه را نگه داشته و خانوم مسئول، سهمیه ی او از مواد بهداشتی گرفته تا غذاهای کنسروی را در کیسه می اندازد. تا این جا دوربین گزارشگر لوچ با شات های دو نفره واقعه را دنبال می کند.
حالا بذر تنش از دل میزانسن با لرزش و بی حالی صورت و حرکات زن جوان کاشته می شود. صدای آمبیانس مثل همیشه شنیده می شود. غلبه ی فضایی در بر گیرنده بر آدم های مجبور و مقهور این وضعیت. خانم مسئول لحظه ای از کادر بیرون می رود. زمینه ی بالاتر رفتن تنش آماده است. حالا ماییم و زن جوان در نمایی نزدیک تر. بعد از چند روز ایثار و گرسنگی، زن به گوشه ای رفته و در ترکیبی از شرمساری و بی اختیاری، یک قوطی را باز کرده، محتویات آبکی اش را کف دستش می ریزد و هورت می کشد. مقداری روی زمین می ریزد. حالا که تنش با کنش بالا رفته، موقع اضافه شدن واکنش هاست.
خانم مسئول به همان کادر برمی گردد و دوباره خلوت دردآور ما و زن متوقف می شود. زن معذرت می خواهد. مسئول می گوید اشکالی ندارد. دوربین با نمای بسته آن ها را تا سر میز می آورد و می نشینند. دوربین پایین تر آمده؛ و زانوان احساس ما هم در حال خم شدن است. اما هنوز کار لوچ تمام نشده. مادر بودنِ زن جوان باید عمق فاجعه را افزایش دهد. پس بعد از ورود دنیل به کادر و نشستنش (واکنش دوم)، یک کات ساده ولی سهمگین ما را متوجه قاب مقابل می کند. دخترک آمده ببیند مشکل مادرش چیست: "چی شده؟ مامان چیزی شده؟" به قاب مادر و دنیل برمی گردیم، و دختر هم از راست در حالت فلو وارد می شود. فوکوس روی مادر است: "گرسنه م بود. ببین چه آبروریزی ای کردم." دنیل می گوید: "اشکالی نداره. چیزی نشده." زن می لرزد و با دستمال پارچه ای که دنیل از جیب بغل کاپشنش به او داده دور دهانش را پاک می کند. به دخترش نگاه می کند و شرمساری اش مضاعف شده چون که فرزندش شاهد این صحنه بوده. لوچ یک سوم گوشه ی بالایی راست قاب را خالی نگه داشته تا خانم مسئول با دستی لرزان یک لیوان آب بیاورد و پریشان از این کادر زجرآور فرار کند.
دستان دنیل در انسانی ترین شکل ممکن روی زانوان مادر است و همراه با نوازش دست، کلمات دنیل به او قوت قلب می دهد که: "این روزا می گذره. تقصیر تو نیست." دخترک همچنان ایستاده ساکت و مبهوت و ... احتمالا در هم شکسته. اما هنوز طاقت دیدنش را نداریم. به نمایی بسته تر و جانبی از مادر و دنیل می رویم.
حالا برای اولین بار صدای دنیل بر تمام صداهای آمبیانس غلبه می کند. انسانی به نجات انسان دیگر آمده. مهم نیست ساختارها چقدر فشل اند و جامعه چقدر بی رحم است. اینجا در نمای بسته ی لوچ، یک قاب است با دو انسان هم سطح در دو سو. یکی گرسنه و دیگری عاصی از سیستم اما همچنان دلداری دهنده. و این صدای گرم دنیل است که با غلبه بر آمبیانس بی تفاوت و یکنواخت محیط در گوش مادر و گوش ما می گوید:
"تو کارت عالی بوده. تک و تنها با دو تا بچه ی کوچیک. تو کاری نکردی که بخوای به خاطرش شرمنده باشی."
این گرمای انسانی حالا توان روبرو شدن با کات بعدی به نمای دخترک را به ما داده. او حیرتش را با بغضی نیم خورده فرو می برد. به قاب سه نفره شان برمی گردیم و این بار فلوی دختر حاوی غمی ست که نگاهش قبل از کات به ما تزریق کرده. خانم مسئول به همان جای خودش در گوشه ی راست برمی گردد. دنیل همچنان با دست و کلام دلداری می دهد. مسئول برایش دستمال مرطوب می آورد از همان قفسه های حاوی کمک های جنسی به مستمندان. غذا برای سیر شدن و دستمال برای پاک کردن اشک های شرمساری. دوباره می رود تا غذایی شیرین برای بالا رفتن فشار زن بیاورد.
لوچ ضربه اش را زده و دیگر در نمایش واکنش خاموش دخترک هم زیاده روی نمی کند. فعلا این چند ثانیه زجر و مهر انسانی که تار دوربین و پود میزانسن برایمان در هم تنید کافی ست. فید تو بلک.
محمدعلی شمس، ۱۳ آذر ۰۲، در گروه نقدزی
@naghdzee
@neoshams
برای دیدن ویدئوی سکانس کلیک کنید