🏴 فراخوان هیأت تحریریه نقدزی برای اهل قلم 🔊
رسانهی نقدزی قصد دارد به مناسبت ایام محرم، در قالب مجموعهای منسجم و منظم، به نقد و تحلیل فرم آثار عاشورایی پرداخته؛ و از دلِ این کاوشها، جنبههای معنوی و والای این واقعهی تاریخی را بازگو کند.
نویسندگان جوان و داوطلبین میتوانند مطالبِ مربوطه را با مختصات ذکر شده، حولِ آثار عاشورایی همچون "روز واقعه" ، "مختارنامه" ، "سفیر" و ... به رشتهی تحریر درآورده و جهت بررسی به هیات تحریریه ارسال کنند.
نقد میتواند حولِ یک کُنش و سکانس ویژه از فیلم/سریال، یا کلیتِ آن باشد. رویکرد نقد می تواند واکاوی نقاط قوت یا آسیب شناسی نقاط ضعف باشد.
هدف: شناخت بهتر داشته ها، برای اصلاح و ارتقا
مهلت: تا اربعین
آیدی های دریافت متون ارسالی:
@mtkmollaei
@neoshams
🏴@naghdzee
رسانهی نقدزی قصد دارد به مناسبت ایام محرم، در قالب مجموعهای منسجم و منظم، به نقد و تحلیل فرم آثار عاشورایی پرداخته؛ و از دلِ این کاوشها، جنبههای معنوی و والای این واقعهی تاریخی را بازگو کند.
نویسندگان جوان و داوطلبین میتوانند مطالبِ مربوطه را با مختصات ذکر شده، حولِ آثار عاشورایی همچون "روز واقعه" ، "مختارنامه" ، "سفیر" و ... به رشتهی تحریر درآورده و جهت بررسی به هیات تحریریه ارسال کنند.
نقد میتواند حولِ یک کُنش و سکانس ویژه از فیلم/سریال، یا کلیتِ آن باشد. رویکرد نقد می تواند واکاوی نقاط قوت یا آسیب شناسی نقاط ضعف باشد.
هدف: شناخت بهتر داشته ها، برای اصلاح و ارتقا
مهلت: تا اربعین
آیدی های دریافت متون ارسالی:
@mtkmollaei
@neoshams
🏴@naghdzee
دوره: #سینما_فرم (شاهکارهای وسترن)
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم این هفته: ریوبراوو (هوارد هاکس)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۲۱ شهریور ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
ظرفیت باقیمانده برای رزرو: 8 نفر
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم این هفته: ریوبراوو (هوارد هاکس)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۲۱ شهریور ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
ظرفیت باقیمانده برای رزرو: 8 نفر
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دوره ی #سینما_فرم سالن نقدزی چه می گذرد؟ 👆🏼 تیزری از جلسه دوم
فیلم این هفته 21 شهریور 98 : ریوبراوو (هاوارد هاکس)
ظرفیت باقی مانده برای رزرو : 5 نفر
برای رزرو و اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
@naghdzee
فیلم این هفته 21 شهریور 98 : ریوبراوو (هاوارد هاکس)
ظرفیت باقی مانده برای رزرو : 5 نفر
برای رزرو و اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
@naghdzee
به بهانه روز ملی سینما
یک. روز ملی سینما دروغی گوبلزی است که هر سال به یکدیگر میگوییم. من نیز مانند بقیه در این دروغ سیستماتیک سهم خود را دارم و نقش خود را ایفا میکنم.
دو. روز سینما را میتوان به چشم "زمانی برای جمعبندی" نگریست، یعنی روزی که با خود دو دو تا چهار تا میکنی تا ببینی امسال چه کردی. برای منتقدان معیار تعداد نقد و مقاله است و برای فیلمسازان تعداد فیلم کوتاه و بلند.
سه. همان طور که پارسال گفتم به عقیده من روز سینما را باید به سینهفیلها و منتقدان تبریک گفت. خصوصا آن دسته از آن نویسندگان سینمایی که کسی آنها را بازی نمیدهد و خودشان بازی خودشان را طراحی میکنند. آنها که به خاطر محافظهکاری پیر و پاتالهای عرصه نقد و مجلات قلمشان در صفحه اینستاگرام میچرخد و تعداد بسیاری از آنها را میشناسم که هم با سوادتر از نیمی از منتقدان مجلات رسمی کشور هستند و هم مشتاقتر.
چهار. نقد شان و شخصیت خود را از دست داده است. منتقدان قدیمی شدهاند نوکر سلبریتیها و علیه مردم. مینشینند در برنامههای اینترنتیشان جلوی سلبریتیهای سرمایهدار درجه چندم و آنها هم قر و قمیش میآیند که آی در این سینما به ما ظلم شده است.
پنج. در اواخر دهه پنجاه جوانانی مثل تروفو، لوک گدار، ژاک ریوت، کلود شابرول و اریک رومر دست به شورشی تمام عیار علیه ساز و کار سینمای سنت کیفیت یا به عبارتی سینمای پیرمردی پیش از خود میزنند. در این وانفسا که نقد فیلم مظلومترین شکل از نقد هنری است و به شیوههای مختلف دستمالی میشود، تنها راه نجات همین است. وظیفه نویسندگان دغدغهمند جوان است که خود به عرصه وارد شوند و در این بین حمایت باتجربههایی که هنوز دغدغه نقد سینما دارند نیز لازم است.
شش. تصویر بالا یکی از صحنههای مهم سوپر ایمپوز فیلم روز برای شب است که در آن فرانسوا تروفو خوابیده و در رویای خود نیز سینما دست از سرش بر نمیدارد. هر بار که فیلمی از او میبینم یا مصاحبهای میخوانم، از شدت عشقی که نسبت به مدیومش داشته به حیرت میافتم. در این بین یک سوال همیشه ذهنم را مشغول میکند. آیا ما هم اینگونه عاشق سینما هستیم؟
✍ دانیال هاشمی پور
Image
@the_cinema_of_poetry
@naghdzee
یک. روز ملی سینما دروغی گوبلزی است که هر سال به یکدیگر میگوییم. من نیز مانند بقیه در این دروغ سیستماتیک سهم خود را دارم و نقش خود را ایفا میکنم.
دو. روز سینما را میتوان به چشم "زمانی برای جمعبندی" نگریست، یعنی روزی که با خود دو دو تا چهار تا میکنی تا ببینی امسال چه کردی. برای منتقدان معیار تعداد نقد و مقاله است و برای فیلمسازان تعداد فیلم کوتاه و بلند.
سه. همان طور که پارسال گفتم به عقیده من روز سینما را باید به سینهفیلها و منتقدان تبریک گفت. خصوصا آن دسته از آن نویسندگان سینمایی که کسی آنها را بازی نمیدهد و خودشان بازی خودشان را طراحی میکنند. آنها که به خاطر محافظهکاری پیر و پاتالهای عرصه نقد و مجلات قلمشان در صفحه اینستاگرام میچرخد و تعداد بسیاری از آنها را میشناسم که هم با سوادتر از نیمی از منتقدان مجلات رسمی کشور هستند و هم مشتاقتر.
چهار. نقد شان و شخصیت خود را از دست داده است. منتقدان قدیمی شدهاند نوکر سلبریتیها و علیه مردم. مینشینند در برنامههای اینترنتیشان جلوی سلبریتیهای سرمایهدار درجه چندم و آنها هم قر و قمیش میآیند که آی در این سینما به ما ظلم شده است.
پنج. در اواخر دهه پنجاه جوانانی مثل تروفو، لوک گدار، ژاک ریوت، کلود شابرول و اریک رومر دست به شورشی تمام عیار علیه ساز و کار سینمای سنت کیفیت یا به عبارتی سینمای پیرمردی پیش از خود میزنند. در این وانفسا که نقد فیلم مظلومترین شکل از نقد هنری است و به شیوههای مختلف دستمالی میشود، تنها راه نجات همین است. وظیفه نویسندگان دغدغهمند جوان است که خود به عرصه وارد شوند و در این بین حمایت باتجربههایی که هنوز دغدغه نقد سینما دارند نیز لازم است.
شش. تصویر بالا یکی از صحنههای مهم سوپر ایمپوز فیلم روز برای شب است که در آن فرانسوا تروفو خوابیده و در رویای خود نیز سینما دست از سرش بر نمیدارد. هر بار که فیلمی از او میبینم یا مصاحبهای میخوانم، از شدت عشقی که نسبت به مدیومش داشته به حیرت میافتم. در این بین یک سوال همیشه ذهنم را مشغول میکند. آیا ما هم اینگونه عاشق سینما هستیم؟
✍ دانیال هاشمی پور
Image
@the_cinema_of_poetry
@naghdzee
Telegram
Image naghdzee
🎤 گزارش سومین جلسه #سینما_فرم در سالن نقدزی، با هدایت پژمان خلیل زاده
image
نقد و بررسی فرمال فیلم ریو براوو اثر هاوارد هاکس
🔳 در ابتدا پژمان خلیل زاده مقدمه ای درباره جایگاه
تحلیلگر می گوید که هاکس پس از دیدن «ماجرای نیمروز» فرد زینه مان، چون از آن اثر خوشش نیامد، تصمیم گرفت «ریو براوو» را بسازد که اثری تحت تاثیر جان فورد است. تفاوت عمده ریوبراوو با ماجرای نیمروز در این است که پروتاگونیست هاکس یک بِزن بهادر قدرتمند و تمام عیار است ولی گری کوپر در ماجرای نیمروز شمایل یک قهرمان واقعگرا ارائه می دهد و قهرمان واقعگرایانه در سینمای وسترن آن زمان تصویر رایجی نبود.
🔲 با آغاز فیلم و سکانس پرولوگ، پژمان درباره برجسته بودن این پرولوگ و تدریس آن در دانشگاه های سینمایی می گوید. سکانس افتتاحیه ای که بدون دیالوگ و در کمترین زمان ممکن، مختصات شخصیت ها را روشن کرده و موتورِ مُحرک درام را راه می اندازد.
تحلیلگر در بیان شباهت این فیلم و لیبرتی والانس جان فورد دو عنصر رفاقت و مرامِ وسترنی به علاوه حضور قهرمان بی خانمان برجسته وسترن یعنی پرسوناژ جان وین را ذکر می کند.
◻️پژمان به تاثیر جان فورد در وجود موقعیت ها و شخصیت های شوخ و کمیک در این اثر مثل استامپی و کارلوس اشاره می کند و می گوید: مگر می شود وسترن ساخت و تحت تاثیر جان فورد نبود.
پس از سکانس افتتاحیه کم دیالوگ، حال فیلمساز با استفاده از موتیف گفتاری معرفی قصه و شخصیت هایش را ادامه می دهد. او با کاراکترهای شوخ، فضا و لحن اثر را تلطیف می کند.
💬 یکی از شرکت کنندگان می پرسد فیلم های کلاسیک مثل آثار هاکس چه غایتی می توانند برای ما داشته باشند؟ پژمان پاسخ می دهد که این قبیل فیلم ها برای سرگرمی ساخته شدند اما چون فیلمسازشان فرم می فهمد و زحمت می کِشد، اثر لذتی مضاعف و غنی برای مخاطب ایجاد کرده و البته کلاسی برای آموزش سینما هم هست.
♦️ تحلیلگر تصریح می کند که چون هاکس از دوربین پاناویژن استفاده کرده، دیدن این فیلم بر پرده نقره ای ضرورت دارد و این جلسه توفیقی اجباری برای تحقق این مُهم است.
◽️در معرفی شخصیت، در این بخش فیلم کاراکتر دود و کلرادو را توامان و موازی جلو می برد. دود که در ابتدا ضعف داشت، حال جلوه دیگری از خود نشان می دهد. این تغییر پله به پله جلو می رود تا دود را طبق الگوی کلاسیک از نقطه آ به نقطه ب برساند.
پس از فراز جذاب درام، به فرود می رسیم و پژمان می گوید این کُند شدن های فیلم (در اینجا بسط رابطه رمانس چنس و فلدز) موتیف های فاصله گذار هستند که البته در این آثار هاکس الحاقی و اضافه اند. با این حال تروفو اعتقاد داشته که اتفاقا مولفه منحصربِفرد و امضای هاکس همین سانتیمانتال بازی های اوست! البته در این باره بحث می شود و یکی از شرکت کنندگان توضیح می دهد که شخصیت پردازی زن بسیار عمیق است و هیچ بیرون زدگی ای در دامن زدن به این رُمانس مشاهده نمی شود. پژمان اما می گوید این کَل کَل ها و دیالوگ های پینگ پُنگی همراه رمانس اروتیک قرابت و سِنخیتی با وسترن ندارند و از ملودرام های هاکس به این فیلم آمده اند.
◼️ در توضیح موسیقی مکزیکی نمادِ جنگ در ریو براوو، پژمان از اصطلاح موتیفِ بسامدی استفاده می کند. این موسیقی در جاییکه باعث عدم لرزش دست دود می شود به زعم پژمان نماد قدرتمندی از تنش درونی کاراکتر و اصطلاحاً جهادِ اکبر اوست.
💬 یکی از شرکت کنندگان می پرسد که چرا فیلمنامه از ظرفیت رمانسِ این فیلم استفاده نکرد تا نهایتاً به جای دود، فلدز گروگان گرفته شود؟
💭 پژمان توضیح می دهد که مضمون اصلی فیلم که مرام و رفاقت است، دقیقا در همین سکانس گروگان گیری برداشت می شود. پس چنین پایانی برای این پلات بسیار مناسب و در راستای الگوی کلاسیک است.
🔺در نهایت فیلم تمام می شود و ظاهراً همه شرکت کنندگان از نمایش و بررسی فیلم راضی اند.
📋 گزارش : مهران زارعیان
👥آی دی هماهنگی برای شرکت در دوره:
@mohsenbaghery
🆔 @naghdzee
image
نقد و بررسی فرمال فیلم ریو براوو اثر هاوارد هاکس
🔳 در ابتدا پژمان خلیل زاده مقدمه ای درباره جایگاه
وسترن
در کارنامه هوارد هاکس ارائه میدهد. هاکس چهار فیلم وسترن دارد که شامل یک سه گانه و یک فیلم جدا می شود.تحلیلگر می گوید که هاکس پس از دیدن «ماجرای نیمروز» فرد زینه مان، چون از آن اثر خوشش نیامد، تصمیم گرفت «ریو براوو» را بسازد که اثری تحت تاثیر جان فورد است. تفاوت عمده ریوبراوو با ماجرای نیمروز در این است که پروتاگونیست هاکس یک بِزن بهادر قدرتمند و تمام عیار است ولی گری کوپر در ماجرای نیمروز شمایل یک قهرمان واقعگرا ارائه می دهد و قهرمان واقعگرایانه در سینمای وسترن آن زمان تصویر رایجی نبود.
🔲 با آغاز فیلم و سکانس پرولوگ، پژمان درباره برجسته بودن این پرولوگ و تدریس آن در دانشگاه های سینمایی می گوید. سکانس افتتاحیه ای که بدون دیالوگ و در کمترین زمان ممکن، مختصات شخصیت ها را روشن کرده و موتورِ مُحرک درام را راه می اندازد.
تحلیلگر در بیان شباهت این فیلم و لیبرتی والانس جان فورد دو عنصر رفاقت و مرامِ وسترنی به علاوه حضور قهرمان بی خانمان برجسته وسترن یعنی پرسوناژ جان وین را ذکر می کند.
◻️پژمان به تاثیر جان فورد در وجود موقعیت ها و شخصیت های شوخ و کمیک در این اثر مثل استامپی و کارلوس اشاره می کند و می گوید: مگر می شود وسترن ساخت و تحت تاثیر جان فورد نبود.
پس از سکانس افتتاحیه کم دیالوگ، حال فیلمساز با استفاده از موتیف گفتاری معرفی قصه و شخصیت هایش را ادامه می دهد. او با کاراکترهای شوخ، فضا و لحن اثر را تلطیف می کند.
💬 یکی از شرکت کنندگان می پرسد فیلم های کلاسیک مثل آثار هاکس چه غایتی می توانند برای ما داشته باشند؟ پژمان پاسخ می دهد که این قبیل فیلم ها برای سرگرمی ساخته شدند اما چون فیلمسازشان فرم می فهمد و زحمت می کِشد، اثر لذتی مضاعف و غنی برای مخاطب ایجاد کرده و البته کلاسی برای آموزش سینما هم هست.
♦️ تحلیلگر تصریح می کند که چون هاکس از دوربین پاناویژن استفاده کرده، دیدن این فیلم بر پرده نقره ای ضرورت دارد و این جلسه توفیقی اجباری برای تحقق این مُهم است.
◽️در معرفی شخصیت، در این بخش فیلم کاراکتر دود و کلرادو را توامان و موازی جلو می برد. دود که در ابتدا ضعف داشت، حال جلوه دیگری از خود نشان می دهد. این تغییر پله به پله جلو می رود تا دود را طبق الگوی کلاسیک از نقطه آ به نقطه ب برساند.
پس از فراز جذاب درام، به فرود می رسیم و پژمان می گوید این کُند شدن های فیلم (در اینجا بسط رابطه رمانس چنس و فلدز) موتیف های فاصله گذار هستند که البته در این آثار هاکس الحاقی و اضافه اند. با این حال تروفو اعتقاد داشته که اتفاقا مولفه منحصربِفرد و امضای هاکس همین سانتیمانتال بازی های اوست! البته در این باره بحث می شود و یکی از شرکت کنندگان توضیح می دهد که شخصیت پردازی زن بسیار عمیق است و هیچ بیرون زدگی ای در دامن زدن به این رُمانس مشاهده نمی شود. پژمان اما می گوید این کَل کَل ها و دیالوگ های پینگ پُنگی همراه رمانس اروتیک قرابت و سِنخیتی با وسترن ندارند و از ملودرام های هاکس به این فیلم آمده اند.
◼️ در توضیح موسیقی مکزیکی نمادِ جنگ در ریو براوو، پژمان از اصطلاح موتیفِ بسامدی استفاده می کند. این موسیقی در جاییکه باعث عدم لرزش دست دود می شود به زعم پژمان نماد قدرتمندی از تنش درونی کاراکتر و اصطلاحاً جهادِ اکبر اوست.
💬 یکی از شرکت کنندگان می پرسد که چرا فیلمنامه از ظرفیت رمانسِ این فیلم استفاده نکرد تا نهایتاً به جای دود، فلدز گروگان گرفته شود؟
💭 پژمان توضیح می دهد که مضمون اصلی فیلم که مرام و رفاقت است، دقیقا در همین سکانس گروگان گیری برداشت می شود. پس چنین پایانی برای این پلات بسیار مناسب و در راستای الگوی کلاسیک است.
🔺در نهایت فیلم تمام می شود و ظاهراً همه شرکت کنندگان از نمایش و بررسی فیلم راضی اند.
📋 گزارش : مهران زارعیان
👥آی دی هماهنگی برای شرکت در دوره:
@mohsenbaghery
🆔 @naghdzee
Telegram
Image naghdzee
نقد #عرفان_رضی_پور بر فیلم مَش (M.A.S.H) اثر #رابرت_آلتمن
"... مش فاقد پلات مرکزی ست. برشی از زندگی چندماهۀ چند جراح در بیمارستانی نظامی ست و اعمالی که برای سرگرم کردن خود انجام میدهند..."
رضی پور درباره ی دلایل اقبال این کمدی جنگی در زمان خودش و همین طور جذابیت احتمالی آن برای برخی از مخاطبین امروز توضیح می دهد.
مطالعه ی متن کامل و ثبت نظرات خوانندگان در سایت نقدزی
http://naghdzee.ir/sinMontaghedin.aspx?id=280
@naghdzee
.
"... مش فاقد پلات مرکزی ست. برشی از زندگی چندماهۀ چند جراح در بیمارستانی نظامی ست و اعمالی که برای سرگرم کردن خود انجام میدهند..."
رضی پور درباره ی دلایل اقبال این کمدی جنگی در زمان خودش و همین طور جذابیت احتمالی آن برای برخی از مخاطبین امروز توضیح می دهد.
مطالعه ی متن کامل و ثبت نظرات خوانندگان در سایت نقدزی
http://naghdzee.ir/sinMontaghedin.aspx?id=280
@naghdzee
.
دوره: #سینما_فرم (شاهکارهای وسترن)
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم این هفته: جویندگان (جان فورد)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۲۸ شهریور ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
ظرفیت باقیمانده برای رزرو: ۵ نفر
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم این هفته: جویندگان (جان فورد)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۲۸ شهریور ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
ظرفیت باقیمانده برای رزرو: ۵ نفر
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
دوره: #سینما_فرم (شاهکارهای وسترن)
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم جلسه آخر: روزی روزگاری در غرب (سرجیو لئونه)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۵ مهر ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
هدایت: #پژمان_خلیل_زاده
فیلم جلسه آخر: روزی روزگاری در غرب (سرجیو لئونه)
◀️ زمان: پنجشنبه، ۵ مهر ۹۸، ساعت ۱۶ تا ۲۱
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
@Mohsenbaghery
@naghdzee
نقد #دیده_بان به قلم #محمدعلی_شمس
جایی میان خوف و رجا
"ایجاز بصری تیتراژ آغازین، تمام قصه ی جنگ را در یک نما عینیت می بخشد، و حس درستی به ما تزریق می کند که متأسفانه فیلم در حفظ و تقویتش ناتوان است."
"قوت زبان تصویر در سکانس خوب رژه فاصله ای چشم گیر با کلیت فیلم دارد؛ و چه حیف!"
متن کامل در 👇🏼
http://naghdzee.ir/singleMATLAB.aspx?id=281
انتشار: به مناسبت هفته ی #دفاع_مقدس
@neoshams
@naghdzee
.
جایی میان خوف و رجا
"ایجاز بصری تیتراژ آغازین، تمام قصه ی جنگ را در یک نما عینیت می بخشد، و حس درستی به ما تزریق می کند که متأسفانه فیلم در حفظ و تقویتش ناتوان است."
"قوت زبان تصویر در سکانس خوب رژه فاصله ای چشم گیر با کلیت فیلم دارد؛ و چه حیف!"
متن کامل در 👇🏼
http://naghdzee.ir/singleMATLAB.aspx?id=281
انتشار: به مناسبت هفته ی #دفاع_مقدس
@neoshams
@naghdzee
.
Forwarded from محسن باقری - نقدزیست (محسن باقری)
نقد و بررسی 5 اثر شاخص آلفرد هیچکاک
دوره : سینما مولف
ثبت نام کامل و یا دو جلسه ای، سه جلسه ای، چهارجلسه ای به آیدی زیر مراجعه نمایید
@ravabet_naghdzee
برای کسب اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
دوره : سینما مولف
ثبت نام کامل و یا دو جلسه ای، سه جلسه ای، چهارجلسه ای به آیدی زیر مراجعه نمایید
@ravabet_naghdzee
برای کسب اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ - برگزاری جلسات سینما - مؤلف
🎬 - بررسی مهم ترین آثار آلفرد هیچکاک
- با هدایت محسن باقری -
🍂 - جمعه های پاییزی در سالن نقدزی...
با متقاوت ترین شیوه ی نمایش و نقد پلان به پلان
- نقد با طعم آموزش در محیطی دیالوگ محور -
© - @Naghdzee
✒️ - @Mohsen_Baghery_Critic
🎞 - @Silence4z
🎬 - بررسی مهم ترین آثار آلفرد هیچکاک
- با هدایت محسن باقری -
🍂 - جمعه های پاییزی در سالن نقدزی...
با متقاوت ترین شیوه ی نمایش و نقد پلان به پلان
- نقد با طعم آموزش در محیطی دیالوگ محور -
© - @Naghdzee
✒️ - @Mohsen_Baghery_Critic
🎞 - @Silence4z
Forwarded from محسن باقری - نقدزیست (محسن باقری)
سینما تک نقدزی / فروش جلسه اول در سایت تیوال
اولین جلسه از دوره سینما مولف (آلفرد هیچکاک)
جمعه 12 مهر 1398
https://www.tiwall.com/p/rope4
اولین جلسه از دوره سینما مولف (آلفرد هیچکاک)
جمعه 12 مهر 1398
https://www.tiwall.com/p/rope4
Tiwall
تیوال فیلم طناب
تیوال، شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ. گفتگو، اخبار، تئاترها، فیلمها، کنسرتها و گالریها، تخفیف و خرید اینترنتی بلیت.