✍️ اگر دقت کرده باشید در چند روز گذشته #تفکر_جانبی دربارهی دور جدید مذاکرات احیای برجام در وین سکوت اختیار کرده و هرگز وارد بازیهای رسانهای مربوط به آن نشده بود. امشب اما، میخواهیم نوید آن را بدهیم که بر اساس وجود برخی شواهد و قرائن قوی، به نظر ایران در سقف مهلت تعیینشده توسط اتحادیهی اروپا، یعنی ۲۴ مردادماه، دست از گل چیدن برخواهد داشت و برای نهایی کردن توافق بالاخره «بله» را خواهد گفت!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ میان وظایفِ #رییسجمهور با فرمانبرداری از #رهبر هیچگونه سنخیتی وجود ندارد!
📍 #اکبر_اعلمی، نمایندهی اسبق مجلس
🔴 #ابراهیم_رئیسی: «رهبری فرمانده هستند و فرمان میدهند و بنده و سایر دوستان باید عملکننده باشیم. امروز مهمترین معروف در جامعهی ما عدالت است، باید عدالت بر همه توسعهیافتگیهای ما سایه بیافکند و با عدالت جامعه را پیش برد.»
⭕ به نظر میرسد فراز اول سخن آقای رئیسی، یکی از سخیفترین سخنانی است که تاکنون توسط یک رئیس دولت مطرح شده است؛ زیرا:
⭕ یکم، اگر رییسجمهور واقعا مستظهر به رای مردم و نتیجه اراده و انتخاب آنها باشد، لاجرم باید مردم را فرمانده خود و تامینکننده منویات آنها بداند؛
⭕ دوم، حدود وظایف و اختیارات رهبری در اصل ۱۱۰ قانون اساسی بیان شده و در هیچیک از بندهای آن، از رهبری به عنوان فرمانده رییسجمهور و قوه مجریه یاد نشده است.
⭕ این درحالیست که در دو اصل ۱۱۳ و ۱۲۱ قانون اساسی، رئیسجمهور با عناوینی مانند "عالیترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری"، "پاسدار و مسئول اجرای قانون اساسی"، "رییس قوه مجریه"، "خدمتگذار مردم"، "متولی اعتلای کشور و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت"، "حامی آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت" و پاسدار استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور معرفی شده است و صدالبته میان این "وظایف و شئونات" با "فرمانبرداری" و "گوشبهفرمان دیگری بودن" رییسجمهور و کابینهاش، هیچگونه تناسب و سنخیتی وجود ندارد.
⭕ طرفه آنکه، اگر در جامعه ما طبق فراز دوم سخنان رییسی، "عدالت" واقعا به عنوان "مهمترین معروف" محسوب میشد، آیا افرادی مانند رییسی با چنین رویکرد و سطح فکری نازلی، شایستگی رییسجمهور شدن را داشتند!
⭕ بنابراین بیمناسبت نیست که از قدیم گفتهاند؛ «شرف المکان بالمکین»؛ ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش میدهد و یا از ارزش آن میکاهد.
🔸پ.ن: تیتر از #تفکر_جانبی و برگرفته از یادداشت اکبر اعلمی است.
@tafakorjanbi1398
📍 #اکبر_اعلمی، نمایندهی اسبق مجلس
🔴 #ابراهیم_رئیسی: «رهبری فرمانده هستند و فرمان میدهند و بنده و سایر دوستان باید عملکننده باشیم. امروز مهمترین معروف در جامعهی ما عدالت است، باید عدالت بر همه توسعهیافتگیهای ما سایه بیافکند و با عدالت جامعه را پیش برد.»
⭕ به نظر میرسد فراز اول سخن آقای رئیسی، یکی از سخیفترین سخنانی است که تاکنون توسط یک رئیس دولت مطرح شده است؛ زیرا:
⭕ یکم، اگر رییسجمهور واقعا مستظهر به رای مردم و نتیجه اراده و انتخاب آنها باشد، لاجرم باید مردم را فرمانده خود و تامینکننده منویات آنها بداند؛
⭕ دوم، حدود وظایف و اختیارات رهبری در اصل ۱۱۰ قانون اساسی بیان شده و در هیچیک از بندهای آن، از رهبری به عنوان فرمانده رییسجمهور و قوه مجریه یاد نشده است.
⭕ این درحالیست که در دو اصل ۱۱۳ و ۱۲۱ قانون اساسی، رئیسجمهور با عناوینی مانند "عالیترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری"، "پاسدار و مسئول اجرای قانون اساسی"، "رییس قوه مجریه"، "خدمتگذار مردم"، "متولی اعتلای کشور و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت"، "حامی آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت" و پاسدار استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور معرفی شده است و صدالبته میان این "وظایف و شئونات" با "فرمانبرداری" و "گوشبهفرمان دیگری بودن" رییسجمهور و کابینهاش، هیچگونه تناسب و سنخیتی وجود ندارد.
⭕ طرفه آنکه، اگر در جامعه ما طبق فراز دوم سخنان رییسی، "عدالت" واقعا به عنوان "مهمترین معروف" محسوب میشد، آیا افرادی مانند رییسی با چنین رویکرد و سطح فکری نازلی، شایستگی رییسجمهور شدن را داشتند!
⭕ بنابراین بیمناسبت نیست که از قدیم گفتهاند؛ «شرف المکان بالمکین»؛ ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش میدهد و یا از ارزش آن میکاهد.
🔸پ.ن: تیتر از #تفکر_جانبی و برگرفته از یادداشت اکبر اعلمی است.
@tafakorjanbi1398
زوربا
✍️ آیا تاریخ در بورس تهران تکرار میشود؟! @tafakorjanbi1398
✍️ دوستی در مورد نمودار فوق (👆) نوشتهاند که «تکنیکال یعنی تکرار گذشته» و بعد اشاره به بیاعتقادی #تفکر_جانبی به تحلیل تکنیکال کردهاند. راستش ما همچنان بر اعتقاد راسخ خود مبنی بر ناکارآمدی تحلیل تکنیکال در بورس تهران پایدار هستیم و خود دوستان هم حتما در هفتههای اخیر پی به این ناکارآمدی بردهاند و دیدهاند که چگونه نادرستی و عدم تحقق این چارتها، حتی اشک بازیگران و نوسانگیران بازار را هم درآورده است! از سوی دیگر این نمودار اخیر را هم نمودار تکنیکال نمیدانیم. چه، حوزهی دلالت تحلیل تکنیکال پیشبینی روندهای کوتاهمدت بر اساس دادههای سهم هست و نه تأثیر تاریخی اخبار بزرگ و فراگیری چون ورود و خروج به توافقی چون #برجام. با این حساب، نمودار فوق واکنش بلندمدت بازار به مولفههای تأثیرگذار اقتصادی و سیاسی را نشان میدهد و نه حرف دل نوسانگیران را که با چارتهای تکنیکال سعی در کنترل روانشناختی سهامداران خرد را دارند.
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ #حسین_راغفر، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه الزهرا از اَبَرتورم خبر داد و گفت: «تورم لجامگسیخته و یا ابرتورم به تورم بالای ده درصد در ماه گفته میشود و متأسفانه ما به طور ماهیانه ۱۲ درصد تورم داریم که در برخی از اقلام نیز به ۲۵ درصد میرسد و نشان میدهد که ما قطعا با ابرتورم مواجه هستیم.»
🔸پ.ن: این حقیقت را #تفکر_جانبی ۳۴ روز پیش در یادداشت کوتاه ذیل یادآور شده بود.
https://t.me/tafakorjanbi1398/14428
@tafakorjanbi1398
🔸پ.ن: این حقیقت را #تفکر_جانبی ۳۴ روز پیش در یادداشت کوتاه ذیل یادآور شده بود.
https://t.me/tafakorjanbi1398/14428
@tafakorjanbi1398
Telegram
تفکر جانبی در بورس
✍️ اگر چیزی که مردم ایران این روزها تجربه میکنند #ابرتورم نیست، پس ابرتورم چیست؟! بعد از حذف خوراک و پوشاک و سرگرمی و سرپناه از سبد خرید مردم، دارو را هم که به شدت گران کردند! با این اوضاع به نظر #مرگ تنها گزینهای نیست که در دسترس خیلیها مانده است؟! توی…
✍️ دوست عزیزی از میلِ مطالبِ #تفکر_جانبی به سمت سیاست و دور شدن از مسیر بورس گلایه کردهاند، که در این مورد و به مقتضای نام این رسانهی کوچک، حق یکسر با ایشان است. با این حال نباید از ضریب نفوذ بالای سیاست در تمام شئون زندگی امروز ما ایرانیهای فلکزده چندان تعجب کرد. این آشی است که متأسفانه جمهوری اسلامی برای ما مردم پخته و باعث شده که خواسته و ناخواسته، از بام تا شام درگیر امر روزمرهی سیاست باشیم و به چیزی جز گذرانِ باریبهرجهتِ این زندگی سگی نیندیشیم. از سوی دیگر، این سپهر سیاهِ سیاسی، سایهی سنگین خود را بر بورس نیز انداخته است و بر کار و کوش ما بورسیها نیز حسابی تأثیر گذاشته است. به عبارت دیگر، گویا حالا حالاها ما را از سلطه و سیطرهی سیاست گریزی نیست و باید بسوزیم و با آن بسازیم تا بلکه مجال و مفری برای آزادی بیابیم. در این بین جا دارد اعتراف کنم که زمینهی اصلی فعالیت بنده هم به نوعی کار پژوهشی است و نه پیچیدن به پر و پای مطالب روزمره و مهملاتی که اهل سیاست به هم میبافند. با این حال، چون سالهاست که از فضای رسمی و اداری فاصله گرفتهام و در کنار کار اصلی، به فعالیت بورسی نیز میپردازم، این راهِ میانهی بورسی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای را اینجا برای ارتباط بیشتر و نزدیکتر با دوستان فرهیخته و اهل فکر برگزیدهام. آنهم در جایی که به ویژه چند ماهی است که دستم درست به قلم نمیرود و بهرغم شوری که برای خواندن و آموختن بیشتر دارم، خیلی راحت کتاب در دستم نمیماند. امیدوارم روزی نه چندان دور، بانیان این وضع ننگین و ناجور، در عین خواری و خفت، در پیشگاه این ملت به سزای عمل خود برسند.
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
زوربا
✍️ دوستان کسی میداند که با جدایی (جداسازی) دختران و پسران کدام علم و چگونه رشد میکند؟! 🤔 @tafakorjanbi1398
✍️ #ابراهیم_رئیسی، دیروز دهم شهریورماه در مراسم افتتاحیه هفتمین نشست عمومی مجمع جهانی اهل بیت، #همجنسگرایی را «زشتترین اخلاق» دانست که «جاهلیت مدرن» آن را به عنوان «شاخص تمدن» معرفی میکند.
🔸پ.ن: همجنسگرایی را پیش از دوران مدرن در اغلب فرهنگها، به ویژه فرهنگهای متکی بر ادیان ابراهیمی به شدت مذمت میکردند و نوعی انحراف جنسی و شخصیتی برمیشمردند. در دوران مدرن، اما، با تساهلی که در نگاه به پدیدههای پیشین بشری شکل گرفت و منجر به بازخوانی بسیاری از آنها شد، همجنسگرایی را نوعی هویت و گرایش جنسی برشمردند که بخشی از آن به سائقهای طبیعی جنسی در برخی افراد مربوط میشود و بخشی از آن، حاصل انتخاب آزاد افراد در شکل زندگی جنسی آنها است. در این میان، بر اساس بسیاری از پژوهشهای روانشناختی در دسترس، همجنسگرایی در برخی موارد حاصل گم شدن یا به عبارتی پیدا نشدن هویت جنسی افراد است که از فاکتورهای تأثیرگذار بر آن، وجود محرکهای محیطی است. از همین رو هم هست که اغلب مکتبهای روانشناسی بر تعامل جنسهای مخالف، به ویژه در کودکی برای کشف و تکوین هویت جنسی افراد تأکید دارند. حال فکر کنید اگر با همین سنجه به سراغ حرفهای دبیر ستاد امر به معروف دولت انقلابی برویم و حرفهای وی را مبنی بر جدایی دختران و پسران در محیطهای آموزشی، که از معدود مکانهای تعامل اجتماعی جنسهای مخالف در فضای فرهنگی و اجتماعی بستهی ایران است، مرور کنیم، میتوانیم از آنها نتیجهی دیگری هم بگیریم و آن چیزی جز اصرار بر ترویج #دگرباشی یا همان همجنسگرایی نیست. شاید برخی دوستان به این نتیجهگیری بخندند یا آن را به نوعی برنتابند، اما هیچکس نمیتواند فرض بر صحت چنین گزارهای را نادیده بگیرد! /#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
🔸پ.ن: همجنسگرایی را پیش از دوران مدرن در اغلب فرهنگها، به ویژه فرهنگهای متکی بر ادیان ابراهیمی به شدت مذمت میکردند و نوعی انحراف جنسی و شخصیتی برمیشمردند. در دوران مدرن، اما، با تساهلی که در نگاه به پدیدههای پیشین بشری شکل گرفت و منجر به بازخوانی بسیاری از آنها شد، همجنسگرایی را نوعی هویت و گرایش جنسی برشمردند که بخشی از آن به سائقهای طبیعی جنسی در برخی افراد مربوط میشود و بخشی از آن، حاصل انتخاب آزاد افراد در شکل زندگی جنسی آنها است. در این میان، بر اساس بسیاری از پژوهشهای روانشناختی در دسترس، همجنسگرایی در برخی موارد حاصل گم شدن یا به عبارتی پیدا نشدن هویت جنسی افراد است که از فاکتورهای تأثیرگذار بر آن، وجود محرکهای محیطی است. از همین رو هم هست که اغلب مکتبهای روانشناسی بر تعامل جنسهای مخالف، به ویژه در کودکی برای کشف و تکوین هویت جنسی افراد تأکید دارند. حال فکر کنید اگر با همین سنجه به سراغ حرفهای دبیر ستاد امر به معروف دولت انقلابی برویم و حرفهای وی را مبنی بر جدایی دختران و پسران در محیطهای آموزشی، که از معدود مکانهای تعامل اجتماعی جنسهای مخالف در فضای فرهنگی و اجتماعی بستهی ایران است، مرور کنیم، میتوانیم از آنها نتیجهی دیگری هم بگیریم و آن چیزی جز اصرار بر ترویج #دگرباشی یا همان همجنسگرایی نیست. شاید برخی دوستان به این نتیجهگیری بخندند یا آن را به نوعی برنتابند، اما هیچکس نمیتواند فرض بر صحت چنین گزارهای را نادیده بگیرد! /#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
زوربا
📍مهم 👇 ✍️ طبق برخی اخبار منتشرنشده، اتاق بازرگانی ایران با چراغ سبز آمریکا به تازگی شروع به صدور #مستر_کارت برای اعضای خود (تاجران، صاحبان صنایع و کارخانهداران) کرده است. به این ترتیب به نظر میرسد توافق احیای #برجام، صرفنظر از کم و کیف آن، در ایستگاه…
📍مهم👇
✍️ جلسه ارزی در بانک مرکزی/ آمادهباش بانکها برای احیای روابط با بانکهای خارجی!
🔴 جلسه معاون ارزی بانک مرکزی با مدیران بینالملل بانکهای کشور به منظور تجهیز و آمادگی برای گسترش و احیای روابط کارگزاری با بانکهای خارجی برگزار شد. به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، این نشست که در راستای تعامل سازنده و بهبود عملکرد شبکه بانکی کشور به ویژه در حوزه ارزی برگزار شد، موضوعات مربوط به چگونگی انجام مقدمات فرآیند اتصال به شبکه بانکهای خارجی، آمادگی کادر ارزی به منظور بهرهگیری از روشهای نوین پرداخت بینالمللی و همچنین گشایش اعتبار اسنادی مورد تاکید قرار گرفت.
🔸پ.ن: بعد از خبر اختصاصی ۱۷ روز پیش #تفکر_جانبی دربارهی صدور #مسترکارت برای اعضای اتاق بازرگانی تهران، این دومین خبری است که حکایت از «نرمش قهرمانانه برای خروشی پیروزمندانه» (به قول روزنامهی کیهان) در پشت پرده میدهد!
@tafakorjanbi1398
✍️ جلسه ارزی در بانک مرکزی/ آمادهباش بانکها برای احیای روابط با بانکهای خارجی!
🔴 جلسه معاون ارزی بانک مرکزی با مدیران بینالملل بانکهای کشور به منظور تجهیز و آمادگی برای گسترش و احیای روابط کارگزاری با بانکهای خارجی برگزار شد. به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، این نشست که در راستای تعامل سازنده و بهبود عملکرد شبکه بانکی کشور به ویژه در حوزه ارزی برگزار شد، موضوعات مربوط به چگونگی انجام مقدمات فرآیند اتصال به شبکه بانکهای خارجی، آمادگی کادر ارزی به منظور بهرهگیری از روشهای نوین پرداخت بینالمللی و همچنین گشایش اعتبار اسنادی مورد تاکید قرار گرفت.
🔸پ.ن: بعد از خبر اختصاصی ۱۷ روز پیش #تفکر_جانبی دربارهی صدور #مسترکارت برای اعضای اتاق بازرگانی تهران، این دومین خبری است که حکایت از «نرمش قهرمانانه برای خروشی پیروزمندانه» (به قول روزنامهی کیهان) در پشت پرده میدهد!
@tafakorjanbi1398
✍️ #حسین_امیرعبداللهیان، وزیر خارجه دولت انقلابی و انتصابی در گفتگو با وزیر خارجه نیوزیلند: ما میزبان بیشتر از ۴.۵ میلیون پناهجو از افغانستان هستیم!
🔸پ.ن: در روزهای نخست بهار امسال، #تفکر_جانبی بر پایهی مشاهدات میدانی نسبت به هجوم مشکوک و ملخوار میلیونها شهروند افغان و تبعات امنیتی و بار مالی سنگین حضور آنها در ایرانِ تحت شرایط سخت تحریم و تورم بارها هشدار داده بود. دو سه هفته قبل هم #نجات_بهرامی (روزنامهنگار)، از توطئهی جدید حکومت #یکدست برای فراری دادن افراد غیرخودی از کشور و جایگزین کردن آنها با شیعیان کشورهای سوریه، عراق، افغانستان، لبنان و ... پرده برداشته بود، که یادداشت او را تقدیم کردیم.
@tafakorjanbi1398
🔸پ.ن: در روزهای نخست بهار امسال، #تفکر_جانبی بر پایهی مشاهدات میدانی نسبت به هجوم مشکوک و ملخوار میلیونها شهروند افغان و تبعات امنیتی و بار مالی سنگین حضور آنها در ایرانِ تحت شرایط سخت تحریم و تورم بارها هشدار داده بود. دو سه هفته قبل هم #نجات_بهرامی (روزنامهنگار)، از توطئهی جدید حکومت #یکدست برای فراری دادن افراد غیرخودی از کشور و جایگزین کردن آنها با شیعیان کشورهای سوریه، عراق، افغانستان، لبنان و ... پرده برداشته بود، که یادداشت او را تقدیم کردیم.
@tafakorjanbi1398
✍️ همانطور که مملکت ما از نبود یک قوهی قضائیهی مستقل، کارآمد و نافاسد رنج میبرد، بورس تهران هم از نبود یک نهاد نظارتی مستقل، موجه و دور از فساد به شدت در مضیقه است. به عبارتی باید ریشهی تمام مشکلات حاضر بورس تهران را در وهلهی اول در دو «معاونت نظارت بر بورسها و ناشران» و «معاونت نظارت بر نهادهای مالی» سازمان بورس جستجو کرد. معاونتهایی که به نظر میرسد یکسر در تیول سفتهبازان و پروژهسازان بازار هستند و در هماهنگی کامل با آنها بازار را کنترل میکنند و در قبال این کنترلگری، به طور غیرمستقیم سود و سهم خود را از این آب گلآلود میبرند. این را بیش از همه نگاه تبعیضآمیز ناظران بورس به سهام موجود و رشد بیرویهی برخی سهام و سرکوب زمانی سهمهای ارزنده به ما میگوید. برای روشنتر شدن موضوع یک مثال میزنم. دوستی امروز پیغام داده بود که بعد از اعلام خروج #تفکر_جانبی از سهم سیمانی #ساربیل، همچنان در سهم مانده و حالا با افت شدید و آسانسوری قیمت سهم، حسابی توی ضرر رفته است. وقتی نگاهی به سابقهی #ساربیل انداختم، دیدم حق با این دوست عزیز است. یک پله بالاتر از اعلام خروج ما، سهم یکباره روندی کاملاً منفی به خود گرفته و از حدود ۴ هزار تومان به زیر ۳ هزار تومان رسیده است. آنهم ظرف ۱۱ روز معاملاتی اخیر. یعنی سهم همهی آن بازدهی را که در طول ۱۰ روز قبلترش داشته، در طول ۱۱ روز بعدی پس گرفته است. خب این رفتار جز سفتهبازی با هماهنگی نهاد ناظر برای خالی کردن جیب سهامداران خرد چه چیز دیگری میتواند باشد؟! چرا نهاد ناظر باید اجازه بدهد که یک مشت سهامدار عمدهی حقیقی و حقوقی، ضمن بالا بردن یکبارهی قیمت سهم به زور پول، خریدهای پایین خود را به طور آبشاری سر سهامدار خرد خالی کنند و بعد چیزی را که در سقف فروختهاند، با کنترل دوبارهی قیمت سهم و گذاشتن اردرهای ترس در قیمتهای بسیار نازلتر خریداری و جایگزین کنند؟! اگر قرار باشد بازار با این قانون جنگل اداره شود، پس دیگر چه نیازی به نهاد ناظر هست؟! اینجاست که دوباره به ادعای آغازین این یادداشت میرسیم و به اینکه مشکل اصلی بورس تهران فساد نهادهای نظارتی آن است.
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ با سپاس از دوستی که اظهار محبت و مرحمت فرمودهاند، باید اعتراف کنیم که از ابتدا هم #تفکر_جانبی، این رسانهی بورسی، به دنبال سیاست و سیاستورزی نبود، اما مگر میشود در جایی که جوانان نازنین و بیگناه مملکت را در معرض گلوله قرار میدهند، ما اینجا بنشینیم و از شاخصهای بورس حرف بزنیم؟! ما نمیگوییم که مرجع مهمی در اطلاعرسانی وقایع اخیر هستیم، ولی به سهم خودمان سعی در همراهی با مردم عزیزمان داریم. چه، واقعاً بر این باوریم که «این درد مشترک/هرگز جدا جدا/درمان نمیشود.»
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ «دیروز پس از انتشار عکس فوق نهادهای امنیتی با خواهرم (#دنیا_راد) تماس گرفتند و او را برای ادای پارهای توضیحات احضار کردند. امروز و پس از مراجعه دنیا به محل تعیینشده، او را دستگیر کردند. پس از چند ساعت بیخبری دنیا طی تماس کوتاهی با من گفت که به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال داده شده است.»/دینا راد
🔸پ.ن: این یادداشت را خواهر یکی از آن زنان توی عکس فوق منتشر کرده است. زنانی که در یک اقدام #نمادین در یک قهوهخانهی سنتی پایین شهر تهران، بدون حجاب (بخوانید روسری) صبحانه خوردهاند! چرا نمادین؟! چون قهوهخانهها در ایران، از زمان شکلگیری آنها در دورهی #صفویه تا امروز، اگر نگوییم محیطهایی صددرصد مردانه، محیطهایی به شدت مردانه (#مردسالارانه) بودهاند. محیطهایی که برای مثال در #فیلمفارسیها اغلب خاستگاه تعاریفی برساخته از #مردانگی بودهاند! این عکس مخدوش شدن روح حاکم بر این محیطها را نشان میدهد. قامت مرد توی آینهی بالای سر زنان که پشت به آنها ایستاده نیز این تهاجم نمادین را تقویت و تصریح میکند!/#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
🔸پ.ن: این یادداشت را خواهر یکی از آن زنان توی عکس فوق منتشر کرده است. زنانی که در یک اقدام #نمادین در یک قهوهخانهی سنتی پایین شهر تهران، بدون حجاب (بخوانید روسری) صبحانه خوردهاند! چرا نمادین؟! چون قهوهخانهها در ایران، از زمان شکلگیری آنها در دورهی #صفویه تا امروز، اگر نگوییم محیطهایی صددرصد مردانه، محیطهایی به شدت مردانه (#مردسالارانه) بودهاند. محیطهایی که برای مثال در #فیلمفارسیها اغلب خاستگاه تعاریفی برساخته از #مردانگی بودهاند! این عکس مخدوش شدن روح حاکم بر این محیطها را نشان میدهد. قامت مرد توی آینهی بالای سر زنان که پشت به آنها ایستاده نیز این تهاجم نمادین را تقویت و تصریح میکند!/#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
✍️ ۱۳۷ روز پیش، در تاریخ ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ (۱۸ می ۲۰۲۲) و در یادداشت کوتاه زیر گفتیم که ملت ایران به مطلق #پوچی، به مرحلهای خطرناک رسیده و حکومت دیر یا زود باید منتظر واکنش ملت به رفتارهای نسنجیدهاش باشد. جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» که با قتل زندهیاد #مهسا_امینی آغاز شد، همان واکنشی بود که کمتر از ۵ ماه پیش وعدهاش را داده بودیم!
https://t.me/tafakorjanbi1398/13551
https://t.me/tafakorjanbi1398/13551
Telegram
تفکر جانبی در بورس
✍️ در دنیای مدرن، آن چیزی که باعث میشود یک ملت به پا خیزند و بنیان یک ظلم را بَرکنند و بیندازند، نه حتماً گرسنگی و گرانی، که رسیدن به مطلقِ #پوچی است. از همین رو هم، برخی فلاسفهی مدرن، #نهیلیسیم (پوچگرایی) را مقدمهی نوزایی و دگردیسیهای مثبت دانستهاند.…
✍️ خودزنی حکومت با قطع اینترنت!
همهی ما حالا دیگر به ضریب نفوذ اینترنت در شکل زندگی امروز خود واقف هستیم و میدانیم که این دستآورد بزرگ بشری چقدر در سامان دادن به جهان امروز، در بازتعریف شیوهی زیست ما و در زندگی روزمرهمان نقش بازی میکند. به عبارت دیگر، قطع یا فیلترینگ اینترنت حالا دیگر فقط بستن یک سری راههای ارتباطی ساده یا تفننی با دیگران نیست، بلکه نوعی آزار شدید روحی و به دنبال آن مختل شدن نظم زندگی آحاد جامعه است. این حقیقت در مورد نسلهای جدید حتی به مراتب جدیتر مینماید. چه، جامعهپذیری این نسلها، به ویژه بعد از دو سال شیوع کووید ۱۹ و رواج آموزش مجازی تقریباً از طریق همین شبکههای اجتماعی مجازی صورت پذیرفته و زندگی بدون این شبکهها به نوعی برای آنها ناممکن است. با این اوصاف، مسدود کردن شبکههای اجتماعی مجازی و محدود کردن اینترنت برای کنترل جنبش اعتراضی پیش رو، شاید بدترین تصمیمی باشد که حکومت تاکنون گرفته است. تصمیمی که قطعاً عزم مردم و به ویژه گروههای سنی پایینتر (جوانان و نوجوانان) را برای پیوستن به اعتراضات جزم میکند و چه بسا تبدیل به مهمترین نیروی محرکهی جنبش اعتراضی اخیر شود. در این صورت و در صورت پیروزی این جنبش، ایران نخستین کشوری خواهد بود که مردم آن در کنار جدال برای کسب آزادیهای مشروع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، برای به دست آوردن حق برخورداری از فنآوریهای دیجیتال و موج چهارم انقلابهای ارتباطی، یعنی ارتباطات شبکهای دیجیتال جنگیدهاند. اینکه شمار هشتگ #مهسا_امینی در توئیتر تا این لحظه از مرز ۳۱۶ میلیون بار گذشته و با اختلاف دویست و بیست سی میلیون بار رکورد هشتگهای این شبکهی فراگیر جهانی را شکسته است، شاید خود گواهی باشد بر این واقعیت./#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
همهی ما حالا دیگر به ضریب نفوذ اینترنت در شکل زندگی امروز خود واقف هستیم و میدانیم که این دستآورد بزرگ بشری چقدر در سامان دادن به جهان امروز، در بازتعریف شیوهی زیست ما و در زندگی روزمرهمان نقش بازی میکند. به عبارت دیگر، قطع یا فیلترینگ اینترنت حالا دیگر فقط بستن یک سری راههای ارتباطی ساده یا تفننی با دیگران نیست، بلکه نوعی آزار شدید روحی و به دنبال آن مختل شدن نظم زندگی آحاد جامعه است. این حقیقت در مورد نسلهای جدید حتی به مراتب جدیتر مینماید. چه، جامعهپذیری این نسلها، به ویژه بعد از دو سال شیوع کووید ۱۹ و رواج آموزش مجازی تقریباً از طریق همین شبکههای اجتماعی مجازی صورت پذیرفته و زندگی بدون این شبکهها به نوعی برای آنها ناممکن است. با این اوصاف، مسدود کردن شبکههای اجتماعی مجازی و محدود کردن اینترنت برای کنترل جنبش اعتراضی پیش رو، شاید بدترین تصمیمی باشد که حکومت تاکنون گرفته است. تصمیمی که قطعاً عزم مردم و به ویژه گروههای سنی پایینتر (جوانان و نوجوانان) را برای پیوستن به اعتراضات جزم میکند و چه بسا تبدیل به مهمترین نیروی محرکهی جنبش اعتراضی اخیر شود. در این صورت و در صورت پیروزی این جنبش، ایران نخستین کشوری خواهد بود که مردم آن در کنار جدال برای کسب آزادیهای مشروع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، برای به دست آوردن حق برخورداری از فنآوریهای دیجیتال و موج چهارم انقلابهای ارتباطی، یعنی ارتباطات شبکهای دیجیتال جنگیدهاند. اینکه شمار هشتگ #مهسا_امینی در توئیتر تا این لحظه از مرز ۳۱۶ میلیون بار گذشته و با اختلاف دویست و بیست سی میلیون بار رکورد هشتگهای این شبکهی فراگیر جهانی را شکسته است، شاید خود گواهی باشد بر این واقعیت./#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
✍️ وجود پیششرطهای وقوع یک #انقلاب در ایرانِ امروز!
دیروز، شنبه ۱۶ مهرماه، جنبش هزارسر و هزارتوی مردم ایران، دستکم در هزار نقطه از این سرزمین برای چهارمین هفتهی پیاپی حضور سیال خود را به رخ حکومت کشید و ایستادگی بر آرمانهای خود را جانانه فریاد زد. پیروزی این جنبش اصلاحی، انقلابی و اعتراضی، ناگفته به تکرار، تداوم و تشدید تکانههای آن بستگی دارد و نباید بدان نگاه فوری، فوتی و کوتاهمدتی داشت. راستش امروز کسانی از این جنبش به جد و جبروت یاد میکنند، که تا دیروز حتی احتمال وقوع آن را هم نمیدادند. جنبشی که پیروزی آن حالا به مهمترین نقطهی امید و اتکای هر ایرانی تبدیل شده است و حصول پیروزی در آن، چنانکه از شواهد و قرائن برمیآید، جز با جان سپردن تعدادی از جوانان آبرومند و آرزومند این سرزمین میسر نخواهد شد. در این بین، جمهوری اسلامی شوربختانه برای هزارمین بار ثابت کرده که هیچ گوش شنوایی برای شنیدن خواستهای برحق مردم معترض و هیچ چشم بینایی برای دیدن واقعیتهای جاری در جامعه ندارد و همین هم ناگزیریِ وقوع و به بار نشستن این جنبش را صدچندان میکند. و اما، به لحاظ نظری، آنچه پیروزی جنبش انقلابی مردم ایران را تصریح، تأیید و تضمین میکند، وجود تمام آن پیششرطهای روانشناختی، جامعهشناختی و سیاسی است که طیفهای مختلف نظریهپردازان مدرن برای وقوع یک #انقلاب برمیشمارند. ناامیدی گسترده از وضعیت سیاسی و اجتماعی (پیششرط روانشناختی)، عدم تعادل شدید میان منابع و منافع طبقات مختلف جامعه (پیششرط جامعهشناختی) و جنگ قدرت یا تعارض منافع گروههای ذینفع (پیششرط سیاسی) اسباب لازم برای وقوع یک انقلاب است که همگی در ایران امروز وجود دارد. از سوی دیگر، نباید سهم رسانههای دیجیتالی جدید و شبکههای اجتماعی مجازی را در تشکیل و تسریع این جنبش انقلابی نادیده گرفت. رسانههایی که حالا خود تبدیل به پیام شدهاند و مانند چشم و گوش مردم عمل میکنند./#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
دیروز، شنبه ۱۶ مهرماه، جنبش هزارسر و هزارتوی مردم ایران، دستکم در هزار نقطه از این سرزمین برای چهارمین هفتهی پیاپی حضور سیال خود را به رخ حکومت کشید و ایستادگی بر آرمانهای خود را جانانه فریاد زد. پیروزی این جنبش اصلاحی، انقلابی و اعتراضی، ناگفته به تکرار، تداوم و تشدید تکانههای آن بستگی دارد و نباید بدان نگاه فوری، فوتی و کوتاهمدتی داشت. راستش امروز کسانی از این جنبش به جد و جبروت یاد میکنند، که تا دیروز حتی احتمال وقوع آن را هم نمیدادند. جنبشی که پیروزی آن حالا به مهمترین نقطهی امید و اتکای هر ایرانی تبدیل شده است و حصول پیروزی در آن، چنانکه از شواهد و قرائن برمیآید، جز با جان سپردن تعدادی از جوانان آبرومند و آرزومند این سرزمین میسر نخواهد شد. در این بین، جمهوری اسلامی شوربختانه برای هزارمین بار ثابت کرده که هیچ گوش شنوایی برای شنیدن خواستهای برحق مردم معترض و هیچ چشم بینایی برای دیدن واقعیتهای جاری در جامعه ندارد و همین هم ناگزیریِ وقوع و به بار نشستن این جنبش را صدچندان میکند. و اما، به لحاظ نظری، آنچه پیروزی جنبش انقلابی مردم ایران را تصریح، تأیید و تضمین میکند، وجود تمام آن پیششرطهای روانشناختی، جامعهشناختی و سیاسی است که طیفهای مختلف نظریهپردازان مدرن برای وقوع یک #انقلاب برمیشمارند. ناامیدی گسترده از وضعیت سیاسی و اجتماعی (پیششرط روانشناختی)، عدم تعادل شدید میان منابع و منافع طبقات مختلف جامعه (پیششرط جامعهشناختی) و جنگ قدرت یا تعارض منافع گروههای ذینفع (پیششرط سیاسی) اسباب لازم برای وقوع یک انقلاب است که همگی در ایران امروز وجود دارد. از سوی دیگر، نباید سهم رسانههای دیجیتالی جدید و شبکههای اجتماعی مجازی را در تشکیل و تسریع این جنبش انقلابی نادیده گرفت. رسانههایی که حالا خود تبدیل به پیام شدهاند و مانند چشم و گوش مردم عمل میکنند./#تفکر_جانبی
@tafakorjanbi1398
✍️ این سلسلهیادداشتهای کوتاه اخیر #تفکر_جانبی را اگر یک عرزشی، یک جوان مومن انقلابی و یک سرسپردهی نابینای نظام جمهوری اسلامی بخواند، به طور حتم دچار سوءتفاهم میشود و آنها را به حساب مصونیت حکومت و احساس شکست ما میگذارد. حال آنکه اصلا اینطور نیست و از قضا این مطالب نوید خطر بزرگتری را برای حکومت و عوامل و اراذل و اجامرش میدهد. در این یادداشتها نگرانی من از انحراف جنبش اعتراضی اخیر است و بروز دیگرگون آن. که اگر به واقعیت بپیوندد، اولین قربانیان آن نظام سیاسی حاکم و پیادهنظام چشموگوش بستهی آنهاست. ماجرای #معمر_قذافی، #صدام_حسین، #حسنی_مبارک و ... در این مورد درسهای بزرگی با خود دارد!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
📍 اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ بین ۲ تا ۳ میلیون نفر در جنبش اعتراضی اخیر شرکت داشتهاند!
🟢 در جنبش اعتراضیِ اخیر مردم ایران، یکی از چیزهایی که هم حکومت، هم بسیاری از تحلیلگران و هم بخشهایی از مردم داخل و خارج را به اشتباه انداخته است، همانطور که پیشتر هم در یادداشتی بدان پرداخته بودیم، شیوهی برپایی این اعتراضات و شکل بسیار نوین #شبکهای (مرکزگریز) آن است.
🟢 همین اعتراضات نامتمرکز و شبکهای هم باعث شده که خیلیها، از جمله محقق بزرگی چون #یرواند_آبراهامیان نتوانند برآورد دقیقی از جمعیت حاضر در میدان مبارزه با حکومت داشته باشند و آن را اعتراضات پراکندهای در نقاط مختلف ایران بدانند.
🟢 برای اینکه بتوانیم تصویری از عظمت انکارناپذیر این جنبش به دست بیاوریم، کافیست که به آماری مراجعه کنیم که دیروز #احمد_علیرضابیگی، نمایندهی تبریز در مجلس انقلابی اقلیت دربارهی تعداد بازداشتشدگان تهران داده است.
🟢 طبق گفتهی علیرضابیگی، در این چند روز فقط ۳۰۰۰ نفر در استان تهران بازداشت شدهاند، که به جز ۸۳۰ نفر آنها بقیه آزاد شدهاند. از این بازداشتیها ۲۰۰ نفر آنها دانشآموز و ۳۶۰ نفرشان زن بودهاند. اینها را بگذارید کنار ۸۰۰ نفر بازداشتی گیلان، ۸۳۰ نفر بازداشتی همدان، چند هزار نفر بازداشتی کردستان و کنار صدها نفر بازداشتی سایر شهرهای ایران، که اگر بخواهیم همهی آنها را جمع بزنیم، به عدد بزرگی بالای ۳۰ هزار نفر میرسیم.
🟢 بنابراین اگر تعداد بازداشتشدگان را که خود حکومت اعلام کرده، بنا به ماهیت اعتراضات و جنبشهای اعتراضی، یک تا دو سه درصد جمعیت حاضر در خیابانها و دانشگاهها و ... بدانیم، حداقل حدود ۲ تا ۳ میلیون نفر تاکنون در این جنبش اعتراضیِ اخیر شرکت داشتهاند و این جای امیدواری بسیاری برای گسترش و پیروزی جنبش باقی میگذارد.
https://t.me/tafakorjanbi1398/15344
@tafakorjanbi1398
✍️ بین ۲ تا ۳ میلیون نفر در جنبش اعتراضی اخیر شرکت داشتهاند!
🟢 در جنبش اعتراضیِ اخیر مردم ایران، یکی از چیزهایی که هم حکومت، هم بسیاری از تحلیلگران و هم بخشهایی از مردم داخل و خارج را به اشتباه انداخته است، همانطور که پیشتر هم در یادداشتی بدان پرداخته بودیم، شیوهی برپایی این اعتراضات و شکل بسیار نوین #شبکهای (مرکزگریز) آن است.
🟢 همین اعتراضات نامتمرکز و شبکهای هم باعث شده که خیلیها، از جمله محقق بزرگی چون #یرواند_آبراهامیان نتوانند برآورد دقیقی از جمعیت حاضر در میدان مبارزه با حکومت داشته باشند و آن را اعتراضات پراکندهای در نقاط مختلف ایران بدانند.
🟢 برای اینکه بتوانیم تصویری از عظمت انکارناپذیر این جنبش به دست بیاوریم، کافیست که به آماری مراجعه کنیم که دیروز #احمد_علیرضابیگی، نمایندهی تبریز در مجلس انقلابی اقلیت دربارهی تعداد بازداشتشدگان تهران داده است.
🟢 طبق گفتهی علیرضابیگی، در این چند روز فقط ۳۰۰۰ نفر در استان تهران بازداشت شدهاند، که به جز ۸۳۰ نفر آنها بقیه آزاد شدهاند. از این بازداشتیها ۲۰۰ نفر آنها دانشآموز و ۳۶۰ نفرشان زن بودهاند. اینها را بگذارید کنار ۸۰۰ نفر بازداشتی گیلان، ۸۳۰ نفر بازداشتی همدان، چند هزار نفر بازداشتی کردستان و کنار صدها نفر بازداشتی سایر شهرهای ایران، که اگر بخواهیم همهی آنها را جمع بزنیم، به عدد بزرگی بالای ۳۰ هزار نفر میرسیم.
🟢 بنابراین اگر تعداد بازداشتشدگان را که خود حکومت اعلام کرده، بنا به ماهیت اعتراضات و جنبشهای اعتراضی، یک تا دو سه درصد جمعیت حاضر در خیابانها و دانشگاهها و ... بدانیم، حداقل حدود ۲ تا ۳ میلیون نفر تاکنون در این جنبش اعتراضیِ اخیر شرکت داشتهاند و این جای امیدواری بسیاری برای گسترش و پیروزی جنبش باقی میگذارد.
https://t.me/tafakorjanbi1398/15344
@tafakorjanbi1398
📍 اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ نگاهی شتابزده به جنبش اعتراضیِ «زن، زندگی، آزادی» از رهگذر نظریهی انقلاب #چارلز_تیلی!
🟢 چارلز تیلی، نظریهپرداز انقلاب، در کتاب «بسیج تا انقلاب» چهار جزء اصلی انقلاب (عمل جمعی انقلابی) را به ترتیب «سازمان» (گروه یا گروههای درگیر)، «بسیج» (شیوههای جذب تودهی مردم و هواداران)، «منافع مشترک» (سودی که گروههای درگیر انتظار دارند به دست آورند) و «فرصت» (رویدادهای تصادفی که زمینهی دنبال کردن هدفهای انقلابی را فراهم میکند) میشمارد. به نظر تیلی «جنبشهای اجتماعی معمولاً به عنوان وسیلهی بسیج منابع گروهی هنگامی پدید میآید که یا مردم هیچگونه وسایل نهادی شدهای برای بیان خواستههای خود ندارند و یا نیازهایشان مستقیماً توسط مقامات حکومتی سرکوب میشود.». او سپس به نکتهی مهمی اشاره میکند و آن اینکه: «عمل جمعی در مرحلهای متضمن رویارویی آشکار با مقامات سیاسی حاکم (ریختن به خیابانها) است. اما تنها هنگامی که چنین فعالیتی به وسیلهی گروههایی که به طور منظم سازمان یافتهاند پشتیبانی گردد، احتمال دارد که تأثیر زیادی بر الگوهای موجود قدرت بر جای گذارد.»
🟢 اگر از منظر چارلز تیلی به جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران نگاه کنیم، این جنبش بدون «سازمان» خاصی آغاز شده است و در آن گروههای شناسنامهدار درون و بیرون حکومت تاکنون حضور نداشتهاند و «بسیج» تودهها و نیروهای درگیر، که غالب آنها را جوانان و نوجوانان دهههشتادی تشکیل میدهند، به طور ناقص انجام شده است و هنوز آنطور که باید به گروههای هدف، که شاید شامل اقشار مختلف مردم باشد، سرایت نکرده است. در مورد «منافع مشترک» نیز، اگرچه پیگیری حقوق زنان و برچیدن گشت ارشاد و حجاب اجباری میتواند خواست عمومی جامعه تلقی شود، اما هنوز بسیاری از طبقات مذهبی و سنتی جامعه بدان باور ندارند و با آن همدلی و همراهی نکردهاند. آن چیزی که میتواند به رشد و بلوغ جنبش اخیر و فراگیرتر شدناش بیانجامد و در این مرحله به عنوان منافع مشترک جمعی مطرح شود، بدونشک مطالبات اقتصادی است که اگر به صدر شعارهای جنبش راه پیدا کند، امکان موفقیت آن را قطعاً بالاتر میبرد. در بازگشت به چهارچوب نظری تیلی، در واقع از آن چهار جزء اصلی در جنبش اعتراضیِ اخیر ایران، شاید تنها آخرین مورد، که «فرصت» مغتنم بروز اهداف انقلابی است، به طور کامل محقق شده باشد که همان قتل زندهیاد #مهسا_امینی و به دنبال آن کشته شدن بیش از ۲۴۴ نفر از نوجوانان و جوانان و مردم این سرزمین طی یک ماه گذشته باشد.
🟢 نکتهی دیگری که چارلز تیلی به آن اشاره میکند و به نظر از اهمیت زیادی برخوردار است، تأثیر حضور خیابانی مردم بر ساختارِ قدرت موجود است که بنا بر نظر این جامعهشناس، تنها هنگامی تحقق مییابد که به وسیلهی گروههای سازمانیافته پشتیبانی گردد. گروههای سازمانیافته، اینجا در واقع گروههایی با پایگاه اجتماعی مشخص هستند که در بهترین و بدترین شرایط امکان برقراری گفتوگو یا چانهزنی با قدرت حاکم را دارند و میتوانند از آن به نفع جنبش امتیاز بگیرند یا حتی زمینهی انتقال مسالمتآمیز قدرت را فراهم کنند. شاید این حرف اکنون و در این شرایط به مذاق خیلیها خوش نیاید، اما واقعیت این است که اصلاحطلبان، صرفنظر از انتقاداتی که به درست یا غلط جامعه بدانها وارد میکند، تنها گروه موجود برای بسیج مردم و چانهزنی با حکومت برای انتقال مسالمتآمیز قدرت به حساب میآیند. وگرنه که جامعه باید دنبال آلترناتیو دیگری بگردد که فعلاً موجود نیست. انکار اصطلاحطلبان هم به نظر تنها به طولانیتر شدن فرآیند جنبش، پرهزینهتر شدن آن و چه بسا شکست آن در کوتاهمدت یا میانمدت خواهد انجامید. چه، این جنبش به رغم انرژی بالایی که در آغاز از خود نشان میدهد، به سادگی توانایی غلبه بر حریف بیخرد، بیمنطق، خشن، پاکباخته و کهنهکاری چون جمهوری اسلامی را ندارد.
@tafakorjanbi1398
✍️ نگاهی شتابزده به جنبش اعتراضیِ «زن، زندگی، آزادی» از رهگذر نظریهی انقلاب #چارلز_تیلی!
🟢 چارلز تیلی، نظریهپرداز انقلاب، در کتاب «بسیج تا انقلاب» چهار جزء اصلی انقلاب (عمل جمعی انقلابی) را به ترتیب «سازمان» (گروه یا گروههای درگیر)، «بسیج» (شیوههای جذب تودهی مردم و هواداران)، «منافع مشترک» (سودی که گروههای درگیر انتظار دارند به دست آورند) و «فرصت» (رویدادهای تصادفی که زمینهی دنبال کردن هدفهای انقلابی را فراهم میکند) میشمارد. به نظر تیلی «جنبشهای اجتماعی معمولاً به عنوان وسیلهی بسیج منابع گروهی هنگامی پدید میآید که یا مردم هیچگونه وسایل نهادی شدهای برای بیان خواستههای خود ندارند و یا نیازهایشان مستقیماً توسط مقامات حکومتی سرکوب میشود.». او سپس به نکتهی مهمی اشاره میکند و آن اینکه: «عمل جمعی در مرحلهای متضمن رویارویی آشکار با مقامات سیاسی حاکم (ریختن به خیابانها) است. اما تنها هنگامی که چنین فعالیتی به وسیلهی گروههایی که به طور منظم سازمان یافتهاند پشتیبانی گردد، احتمال دارد که تأثیر زیادی بر الگوهای موجود قدرت بر جای گذارد.»
🟢 اگر از منظر چارلز تیلی به جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران نگاه کنیم، این جنبش بدون «سازمان» خاصی آغاز شده است و در آن گروههای شناسنامهدار درون و بیرون حکومت تاکنون حضور نداشتهاند و «بسیج» تودهها و نیروهای درگیر، که غالب آنها را جوانان و نوجوانان دهههشتادی تشکیل میدهند، به طور ناقص انجام شده است و هنوز آنطور که باید به گروههای هدف، که شاید شامل اقشار مختلف مردم باشد، سرایت نکرده است. در مورد «منافع مشترک» نیز، اگرچه پیگیری حقوق زنان و برچیدن گشت ارشاد و حجاب اجباری میتواند خواست عمومی جامعه تلقی شود، اما هنوز بسیاری از طبقات مذهبی و سنتی جامعه بدان باور ندارند و با آن همدلی و همراهی نکردهاند. آن چیزی که میتواند به رشد و بلوغ جنبش اخیر و فراگیرتر شدناش بیانجامد و در این مرحله به عنوان منافع مشترک جمعی مطرح شود، بدونشک مطالبات اقتصادی است که اگر به صدر شعارهای جنبش راه پیدا کند، امکان موفقیت آن را قطعاً بالاتر میبرد. در بازگشت به چهارچوب نظری تیلی، در واقع از آن چهار جزء اصلی در جنبش اعتراضیِ اخیر ایران، شاید تنها آخرین مورد، که «فرصت» مغتنم بروز اهداف انقلابی است، به طور کامل محقق شده باشد که همان قتل زندهیاد #مهسا_امینی و به دنبال آن کشته شدن بیش از ۲۴۴ نفر از نوجوانان و جوانان و مردم این سرزمین طی یک ماه گذشته باشد.
🟢 نکتهی دیگری که چارلز تیلی به آن اشاره میکند و به نظر از اهمیت زیادی برخوردار است، تأثیر حضور خیابانی مردم بر ساختارِ قدرت موجود است که بنا بر نظر این جامعهشناس، تنها هنگامی تحقق مییابد که به وسیلهی گروههای سازمانیافته پشتیبانی گردد. گروههای سازمانیافته، اینجا در واقع گروههایی با پایگاه اجتماعی مشخص هستند که در بهترین و بدترین شرایط امکان برقراری گفتوگو یا چانهزنی با قدرت حاکم را دارند و میتوانند از آن به نفع جنبش امتیاز بگیرند یا حتی زمینهی انتقال مسالمتآمیز قدرت را فراهم کنند. شاید این حرف اکنون و در این شرایط به مذاق خیلیها خوش نیاید، اما واقعیت این است که اصلاحطلبان، صرفنظر از انتقاداتی که به درست یا غلط جامعه بدانها وارد میکند، تنها گروه موجود برای بسیج مردم و چانهزنی با حکومت برای انتقال مسالمتآمیز قدرت به حساب میآیند. وگرنه که جامعه باید دنبال آلترناتیو دیگری بگردد که فعلاً موجود نیست. انکار اصطلاحطلبان هم به نظر تنها به طولانیتر شدن فرآیند جنبش، پرهزینهتر شدن آن و چه بسا شکست آن در کوتاهمدت یا میانمدت خواهد انجامید. چه، این جنبش به رغم انرژی بالایی که در آغاز از خود نشان میدهد، به سادگی توانایی غلبه بر حریف بیخرد، بیمنطق، خشن، پاکباخته و کهنهکاری چون جمهوری اسلامی را ندارد.
@tafakorjanbi1398
📍 اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ با خودمان روراست باشیم؛ مشکل از انتخاب مردم بوده یا از اصلاحطلبان؟!
این روزها در فضای مجازی و بیشتر تحت تحریک و تبلیغ رسانههای خارج از کشور، عدهای #اصلاحطلبان را مقصر شرایط حاضر مملکت معرفی میکنند و در بیان چرایی این اتهام، بیش از هر چیزی بحث خیانت به رأی مردم و فرصتسوزی اصلاحطلبان را پیش میکشند. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که کسی مثل #سیدمحمد_خاتمی بعد از اقبال بالای جامعه به وی در انتخابات سال ۷۶ و سال ۸۰، از پشتوانهی رأی مردمی خود استفاده نکرده و در تحقق شعارهای انتخاباتی خود نکوشیده و ناکام بوده است. بدونشک ارزیابی کامیابی و ناکامی خاتمی و تحقق شعارهای انتخاباتی وی، مستلزم بازگشت دقیق به همان دوره و مرور شعارها و تطبیق نتایج آنها با واقعیت است. چیزی که در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد. با این حال گیریم اصلا حق با منتقدان خاتمی باشد و آنها در پایان دور نخست ریاستجمهوری او، به این نتیجه رسیده باشند که وی از تحقق شعارهای خود عاجز بوده است. با این حساب چرا حاضر شدند یک دورهی دیگر به او رأی بدهند و برای چهار سال دیگر انتخابش کنند؟ مگر ۴ سال کم زمانی برای محک زدن یک دولت است؟ دوران ریاستجمهوری خاتمی را میگذاریم و میگذریم. به راستی، این مردمی که خواهان عبور از جمهوری اسلامی و حاکمیت مطلقه بودند، چطور بلافاصله به #محمود_احمدینژاد رأی بالایی دادند؟ آیا احمدینژاد موفق شد کمترین شکافی در دیوار سفت و سختِ حاکمیت به وجود بیاورد و گامی به پیش بردارد؟ بدیهی است که پاسخ به این پرسش کاملاً منفی است. چه، اگر مثبت بود، در انتخابات ۸۸، جامعه آنچنان دوقطبی نمیشد و بخش بزرگی از جمعیت ایران، پشت #میرحسین_موسوی نمیایستادند و در اعتراض به نتیجهی انتخابات به خیابان نمیآمدند. اصلاً گیریم در انتخابات سال ۸۸ تقلبی هم صورت نگرفته و اقبالِ اکثریت جامعه، همچنان به احمدینژاد بود. نتیجه دور دوم ریاستجمهوری وی در آن دوره طلایی درآمدهای نفتی چه بود؟ جز مشتی تحریم و رفتن پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای این شورا علیه ایران؟ میرسیم به انتخابات سال ۹۲. منتقدانِ امروز اصلاحطلبی معتقدند که در انتخاب #حسن_روحانی، به خاتمی اعتماد کردند و با «تکرار» او روحانی را بالا آوردند. آنها نه خوشبینی به عملکرد دولت اول روحانی و امضای #برجام و رفع تحریمها، که رأی دوباره به روحانی را، باز به «تکرار» خاتمی نسبت میدهند. به تکرار کسی که او را امروز بیعرضه و ترسو میخوانند و باعث تمام بدبختیهای خود. اینجا یک سوال دیگر پیش میآید و آن اینکه چرا مردم بابصیرت ما به آدم بیکفایت و ترسویی چون خاتمی، نه دوباره، که برای چندمین بار اعتماد کردند و خود را از چاله به چاه انداختند؟ کسی که نتوانسته ۸ سال صلاحیت خود را به مردم ثابت کند، چطور میتواند راهنمای مردم در انتخاب یک آدم بیصلاحیت دیگر، آنهم برای بار دوم باشد؟! دوران ریاستجمهوری روحانی هم بالاخره به سر رسید و مردم سرانجام در انتخابات سال ۱۴۰۰ با قاطعیت از صندوق رأی جمهوری اسلامی فاصله گرفتند. تصمیمی سراسر آگاهانه که مسئولیت آن کاملاً با خودشان بود. چون تنها چیزی که در انتخابات ۱۴۰۰ با ۶ دوره انتخابات قبلی تفاوتی نداشت، #نظارت_استصوابی شورای نگهبان بود. شورایی که همواره تعیین کرده بود چه کسی میتواند کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری باشد. شورای نگهبان هم در تمام این سالها زیر نظر مستقیم آیتالله #خامنهای بود. با این حال، چطور مردم انتظار داشتند در این سیکل معیوب، که طبق قانون اساسی، قدرت از رهبر آغاز و به خود او ختم میشد، رییسجمهوری که از سد شورای نگهبان گذشته بود، بتواند شقالقمری بکند و ساختار قدرت را به سود مردم تغییر دهد؟ اصلا گیریم اصلاحطلبان بدترین آدمهای تاریخ و عاشق صندوق رأی، مردم چرا این همه سال فریب آنها را خوردند؟! یعنی این همه آدم منتقد یک بار به قانون اساسی جمهوری اسلامی رجوع نکرده بود که ببیند ریاستجمهوری در این حکومت چه محدودیتهایی دارد؟! اینهمه حضور روسای جمهور در مراسم #تنفیذ بیت رهبری نتوانسته بود این حقیقت را به میلیونها ایرانی رأیدهنده بفهماند که با این قانون اساسیِ متکی به ولایت مطلقهی فقیه، کف و سقف عملکرد رئیسجمهورها مشخص است و نباید از آنها انتظارات خارقالعادهای خارج از این چهارچوب داشت؟! بیایید برای یک بار هم که شده، صادقانه گناه خود را به گردن بگیریم. مشکل ما در تمام این سالها، نه اصلاحطلبان، که تمکین به قانونی بوده که جز صدای یک نفر از آن به گوش نمیرسد.
@tafakorjanbi1398
✍️ با خودمان روراست باشیم؛ مشکل از انتخاب مردم بوده یا از اصلاحطلبان؟!
این روزها در فضای مجازی و بیشتر تحت تحریک و تبلیغ رسانههای خارج از کشور، عدهای #اصلاحطلبان را مقصر شرایط حاضر مملکت معرفی میکنند و در بیان چرایی این اتهام، بیش از هر چیزی بحث خیانت به رأی مردم و فرصتسوزی اصلاحطلبان را پیش میکشند. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که کسی مثل #سیدمحمد_خاتمی بعد از اقبال بالای جامعه به وی در انتخابات سال ۷۶ و سال ۸۰، از پشتوانهی رأی مردمی خود استفاده نکرده و در تحقق شعارهای انتخاباتی خود نکوشیده و ناکام بوده است. بدونشک ارزیابی کامیابی و ناکامی خاتمی و تحقق شعارهای انتخاباتی وی، مستلزم بازگشت دقیق به همان دوره و مرور شعارها و تطبیق نتایج آنها با واقعیت است. چیزی که در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد. با این حال گیریم اصلا حق با منتقدان خاتمی باشد و آنها در پایان دور نخست ریاستجمهوری او، به این نتیجه رسیده باشند که وی از تحقق شعارهای خود عاجز بوده است. با این حساب چرا حاضر شدند یک دورهی دیگر به او رأی بدهند و برای چهار سال دیگر انتخابش کنند؟ مگر ۴ سال کم زمانی برای محک زدن یک دولت است؟ دوران ریاستجمهوری خاتمی را میگذاریم و میگذریم. به راستی، این مردمی که خواهان عبور از جمهوری اسلامی و حاکمیت مطلقه بودند، چطور بلافاصله به #محمود_احمدینژاد رأی بالایی دادند؟ آیا احمدینژاد موفق شد کمترین شکافی در دیوار سفت و سختِ حاکمیت به وجود بیاورد و گامی به پیش بردارد؟ بدیهی است که پاسخ به این پرسش کاملاً منفی است. چه، اگر مثبت بود، در انتخابات ۸۸، جامعه آنچنان دوقطبی نمیشد و بخش بزرگی از جمعیت ایران، پشت #میرحسین_موسوی نمیایستادند و در اعتراض به نتیجهی انتخابات به خیابان نمیآمدند. اصلاً گیریم در انتخابات سال ۸۸ تقلبی هم صورت نگرفته و اقبالِ اکثریت جامعه، همچنان به احمدینژاد بود. نتیجه دور دوم ریاستجمهوری وی در آن دوره طلایی درآمدهای نفتی چه بود؟ جز مشتی تحریم و رفتن پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای این شورا علیه ایران؟ میرسیم به انتخابات سال ۹۲. منتقدانِ امروز اصلاحطلبی معتقدند که در انتخاب #حسن_روحانی، به خاتمی اعتماد کردند و با «تکرار» او روحانی را بالا آوردند. آنها نه خوشبینی به عملکرد دولت اول روحانی و امضای #برجام و رفع تحریمها، که رأی دوباره به روحانی را، باز به «تکرار» خاتمی نسبت میدهند. به تکرار کسی که او را امروز بیعرضه و ترسو میخوانند و باعث تمام بدبختیهای خود. اینجا یک سوال دیگر پیش میآید و آن اینکه چرا مردم بابصیرت ما به آدم بیکفایت و ترسویی چون خاتمی، نه دوباره، که برای چندمین بار اعتماد کردند و خود را از چاله به چاه انداختند؟ کسی که نتوانسته ۸ سال صلاحیت خود را به مردم ثابت کند، چطور میتواند راهنمای مردم در انتخاب یک آدم بیصلاحیت دیگر، آنهم برای بار دوم باشد؟! دوران ریاستجمهوری روحانی هم بالاخره به سر رسید و مردم سرانجام در انتخابات سال ۱۴۰۰ با قاطعیت از صندوق رأی جمهوری اسلامی فاصله گرفتند. تصمیمی سراسر آگاهانه که مسئولیت آن کاملاً با خودشان بود. چون تنها چیزی که در انتخابات ۱۴۰۰ با ۶ دوره انتخابات قبلی تفاوتی نداشت، #نظارت_استصوابی شورای نگهبان بود. شورایی که همواره تعیین کرده بود چه کسی میتواند کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری باشد. شورای نگهبان هم در تمام این سالها زیر نظر مستقیم آیتالله #خامنهای بود. با این حال، چطور مردم انتظار داشتند در این سیکل معیوب، که طبق قانون اساسی، قدرت از رهبر آغاز و به خود او ختم میشد، رییسجمهوری که از سد شورای نگهبان گذشته بود، بتواند شقالقمری بکند و ساختار قدرت را به سود مردم تغییر دهد؟ اصلا گیریم اصلاحطلبان بدترین آدمهای تاریخ و عاشق صندوق رأی، مردم چرا این همه سال فریب آنها را خوردند؟! یعنی این همه آدم منتقد یک بار به قانون اساسی جمهوری اسلامی رجوع نکرده بود که ببیند ریاستجمهوری در این حکومت چه محدودیتهایی دارد؟! اینهمه حضور روسای جمهور در مراسم #تنفیذ بیت رهبری نتوانسته بود این حقیقت را به میلیونها ایرانی رأیدهنده بفهماند که با این قانون اساسیِ متکی به ولایت مطلقهی فقیه، کف و سقف عملکرد رئیسجمهورها مشخص است و نباید از آنها انتظارات خارقالعادهای خارج از این چهارچوب داشت؟! بیایید برای یک بار هم که شده، صادقانه گناه خود را به گردن بگیریم. مشکل ما در تمام این سالها، نه اصلاحطلبان، که تمکین به قانونی بوده که جز صدای یک نفر از آن به گوش نمیرسد.
@tafakorjanbi1398
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍️ رئیسی جان جیغ خودت را بزن!
🔴 وقتی مشاورانت مطلب چند روز پیش #تفکر_جانبی دربارهی تن و تمپوی صدای #علی_خامنهای در دهههای مختلف حیات سیاسی او را میخوانند و بهت پیشنهاد میکنند که تُن صدای دههی ۹۰ خامنهای را تقلید کنی، که جیغ نیست، نتیجه این میشود که خودت هم نمیفهمی که چه میگویی!!😄
«این منطقه دارای یک مدنیتی است که به بلندای تاریخ جلوههای تمدنی فرهنگی در این منطقه از جلوههای روشن منطقه ماست. لذا ما منطقه دارای تمدن هستیم.»!! 😄
@tafakorjanbi1398
🔴 وقتی مشاورانت مطلب چند روز پیش #تفکر_جانبی دربارهی تن و تمپوی صدای #علی_خامنهای در دهههای مختلف حیات سیاسی او را میخوانند و بهت پیشنهاد میکنند که تُن صدای دههی ۹۰ خامنهای را تقلید کنی، که جیغ نیست، نتیجه این میشود که خودت هم نمیفهمی که چه میگویی!!😄
«این منطقه دارای یک مدنیتی است که به بلندای تاریخ جلوههای تمدنی فرهنگی در این منطقه از جلوههای روشن منطقه ماست. لذا ما منطقه دارای تمدن هستیم.»!! 😄
@tafakorjanbi1398
📍 اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ فحشهای رکیک یا پاسخی به #جهادگران_تبیین؟!
همهی ما صرفنظر از اینکه از #فحش استفاده کنیم یا نه، کمابیش ذخیرهای ذهنی از فحشهای معمولی تا فحشهای به اصطلاح آبدار داریم و خواسته و ناخواسته نمونههایی از آنها را در روابط اجتماعی خصمانه و غیرخصمانه (شوخیها و ...) میشنویم. حتی در عرفانیترین متون ادبی ما هم، اگر نگوییم فحش، ردپایی از کلمات برانگیزنده و خلاف عفت عمومی هست که در بازگویی برخی مسایل به آنها پرداخته میشود. حقیقت این است که طبق سنجههای روانشناختی و جامعهشناختی، و نه حتماً اخلاقی، فحش و ناسزا، بسته به گوینده، در ردیف ابزارهای دفاعی یا تهاجمی انسان تعریف شده و در #قرآن کریم نیز حقوقی بر آن مترتب شده است. حتی برخی پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و با استناد به آرای پدر علم روانکاوی، یعنی #زیگموند_فروید، فحش را حاصل زمین گذاشتن اسلحهی گرم و سرد دانستهاند (نقل به مضمون). دربارهی ادبیات و جنبههای روانشناختی، جامعهشناختی، مردمشناختی و به طور کلی جوانب فرهنگی فحش و محل کاربرد و نحوهی بهکارگیری آن، پژوهشهای درازدامنی در جهان انجام شده است که میتوان آنها را در اینترنت جستجو کرد. همینطور دربارهی نسبت فحاشی با جنبشهای اعتراضی و انقلابی. اینها البته هیچکدام مذمومیت فرهنگ و ادبیات مبتنی بر فحش را نفی نمیکند و فقط ناظر به فرآیندهایی است که میتواند منجر به شکلگیری چنین کنشی انسانی شود. بحث این وجیزه، تبارشناسی و کالبدشکافی «فحش» نیست و فقط میخواهد به فحشهای رکیکی که این روزها از دهان بخشی از معترضان جوان خطاب به حکومت جمهوری اسلامی و به ویژه رأس آن صادر میشود، اشارهای کند و بگذرد. راستش تا دیروز، بنده نیز با رویکردی سراسر اخلاقگرایانه با فحشهای رکیکی که در جنبش اعتراضیِ اخیر میشنیدم، به شدت مخالف بودم. از دیروز، اما، روی این موضوع بیشتر متمرکز شدهام و با در نظر گرفتن تمام جوانب به آن فکر میکنم. از همین رو هم، ضمن کم شدن از شدت مخالفتام، به این نتیجه رسیدهام که این کنش شاید نه تنها موقتی، که چه بسا به نوعی ضروری باشد. حالا چرا ضروری؟! چون تأثیرگذار است. چون مخاطب دارد. چون به جنگ چیزی از جنس خود رفته است. چون به اصطلاح فلسفی، برابرنهادِ جریان گمراهکنندهای به نام #جهاد_تبیین است که مدتها پیش از سوی #علی_خامنهای فرمان آن به سایبریها و عرزشیها و جوانان #آتشبهاختیار حامی حکومت صادر شد و نتیجهای جز فحشهای رکیک این جماعت به آدمها و اندیشههای منتقد و متعالی نداشت و تازه فاکتور هم میشد و برای فرد فحاش پیآمدهای مالی دندانگیر هم داشت! حقیقتی که همه به کرات در فضای مجازی و پشت اکانتهای فیک و وابسته به حکومت شاهد بودهایم در سالهای اخیر. بیتردید اگر حکومت و صادرکنندهی فرمان توخالیِ #جهاد_تبیین با این رویکردِ پیادهنظام خود مخالفتی داشت و آن را مغایر با مناسبات اخلاقی و انسانی و دینی خود میدید، در مقابلش میایستاد. اتفاقی که در عمل هیچگاه نیفتاد و صدای همهی آدمهای ارزشمند جامعه را هم هر از گاهی درآورد. حالا قضای روزگار بر آن قرار گرفته که جنگ از فضای مجازی به خیابانها و عرصهی عمومی کشیده شده است و اینبار جوانانی مصمم میخواهند برای یک بار هم که شده هم جواب آمر و هم جواب مجری آن فحشها را بدهند و نتیجهی سالها تحقیر و بیاخلاقی آنها را به خودشان بازگردانند و بگویند که بله این هم هست! از اینها مهمتر، کنش اخلاقی و «امر خیر» را نمیتوان محدود به کنش زبانی کرد و اخلاق را در محدودهی تنگ کلام محصور کرد. زندگی اخلاقی و عاری از کژتابیهای زبانی و فرهنگی، تنها زمانی معنا و مصداق دارد، که در یک فضای سراسر اخلاقی و به دور از ریا و دروغ و ظلم و ... تجربه شود. نه در جامعهای مثل جامعهی تحت ستم و سلطهی جمهوری اسلامی که تمام فضیلتها را قربانی خودکامگی نامشروع یک فرد یا جریان ایدئولوژیک ضدبشری کرده است. با این اوصاف آیا حق با معترضان هست که فحش بدهند یا نه؟!
@tafakorjanbi1398
✍️ فحشهای رکیک یا پاسخی به #جهادگران_تبیین؟!
همهی ما صرفنظر از اینکه از #فحش استفاده کنیم یا نه، کمابیش ذخیرهای ذهنی از فحشهای معمولی تا فحشهای به اصطلاح آبدار داریم و خواسته و ناخواسته نمونههایی از آنها را در روابط اجتماعی خصمانه و غیرخصمانه (شوخیها و ...) میشنویم. حتی در عرفانیترین متون ادبی ما هم، اگر نگوییم فحش، ردپایی از کلمات برانگیزنده و خلاف عفت عمومی هست که در بازگویی برخی مسایل به آنها پرداخته میشود. حقیقت این است که طبق سنجههای روانشناختی و جامعهشناختی، و نه حتماً اخلاقی، فحش و ناسزا، بسته به گوینده، در ردیف ابزارهای دفاعی یا تهاجمی انسان تعریف شده و در #قرآن کریم نیز حقوقی بر آن مترتب شده است. حتی برخی پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و با استناد به آرای پدر علم روانکاوی، یعنی #زیگموند_فروید، فحش را حاصل زمین گذاشتن اسلحهی گرم و سرد دانستهاند (نقل به مضمون). دربارهی ادبیات و جنبههای روانشناختی، جامعهشناختی، مردمشناختی و به طور کلی جوانب فرهنگی فحش و محل کاربرد و نحوهی بهکارگیری آن، پژوهشهای درازدامنی در جهان انجام شده است که میتوان آنها را در اینترنت جستجو کرد. همینطور دربارهی نسبت فحاشی با جنبشهای اعتراضی و انقلابی. اینها البته هیچکدام مذمومیت فرهنگ و ادبیات مبتنی بر فحش را نفی نمیکند و فقط ناظر به فرآیندهایی است که میتواند منجر به شکلگیری چنین کنشی انسانی شود. بحث این وجیزه، تبارشناسی و کالبدشکافی «فحش» نیست و فقط میخواهد به فحشهای رکیکی که این روزها از دهان بخشی از معترضان جوان خطاب به حکومت جمهوری اسلامی و به ویژه رأس آن صادر میشود، اشارهای کند و بگذرد. راستش تا دیروز، بنده نیز با رویکردی سراسر اخلاقگرایانه با فحشهای رکیکی که در جنبش اعتراضیِ اخیر میشنیدم، به شدت مخالف بودم. از دیروز، اما، روی این موضوع بیشتر متمرکز شدهام و با در نظر گرفتن تمام جوانب به آن فکر میکنم. از همین رو هم، ضمن کم شدن از شدت مخالفتام، به این نتیجه رسیدهام که این کنش شاید نه تنها موقتی، که چه بسا به نوعی ضروری باشد. حالا چرا ضروری؟! چون تأثیرگذار است. چون مخاطب دارد. چون به جنگ چیزی از جنس خود رفته است. چون به اصطلاح فلسفی، برابرنهادِ جریان گمراهکنندهای به نام #جهاد_تبیین است که مدتها پیش از سوی #علی_خامنهای فرمان آن به سایبریها و عرزشیها و جوانان #آتشبهاختیار حامی حکومت صادر شد و نتیجهای جز فحشهای رکیک این جماعت به آدمها و اندیشههای منتقد و متعالی نداشت و تازه فاکتور هم میشد و برای فرد فحاش پیآمدهای مالی دندانگیر هم داشت! حقیقتی که همه به کرات در فضای مجازی و پشت اکانتهای فیک و وابسته به حکومت شاهد بودهایم در سالهای اخیر. بیتردید اگر حکومت و صادرکنندهی فرمان توخالیِ #جهاد_تبیین با این رویکردِ پیادهنظام خود مخالفتی داشت و آن را مغایر با مناسبات اخلاقی و انسانی و دینی خود میدید، در مقابلش میایستاد. اتفاقی که در عمل هیچگاه نیفتاد و صدای همهی آدمهای ارزشمند جامعه را هم هر از گاهی درآورد. حالا قضای روزگار بر آن قرار گرفته که جنگ از فضای مجازی به خیابانها و عرصهی عمومی کشیده شده است و اینبار جوانانی مصمم میخواهند برای یک بار هم که شده هم جواب آمر و هم جواب مجری آن فحشها را بدهند و نتیجهی سالها تحقیر و بیاخلاقی آنها را به خودشان بازگردانند و بگویند که بله این هم هست! از اینها مهمتر، کنش اخلاقی و «امر خیر» را نمیتوان محدود به کنش زبانی کرد و اخلاق را در محدودهی تنگ کلام محصور کرد. زندگی اخلاقی و عاری از کژتابیهای زبانی و فرهنگی، تنها زمانی معنا و مصداق دارد، که در یک فضای سراسر اخلاقی و به دور از ریا و دروغ و ظلم و ... تجربه شود. نه در جامعهای مثل جامعهی تحت ستم و سلطهی جمهوری اسلامی که تمام فضیلتها را قربانی خودکامگی نامشروع یک فرد یا جریان ایدئولوژیک ضدبشری کرده است. با این اوصاف آیا حق با معترضان هست که فحش بدهند یا نه؟!
@tafakorjanbi1398