✍️ #تفکر_جانبی و منابع تحلیلی!
💠 تمام #کنشهای فعالان بورس تقریباً بر دو پایه تحلیلی پیریزی میشود، که در اصطلاح به آنها #تحلیل_بنیادی (فاندامنتال) و #تحلیل_تکنیکال گفته میشود. در کنار این گونههای مسلط و مسلَم تحلیلی، #فراتحلیلهایی چون #تفکر_جانبی هم وجود دارد که موضوع بررسی آنها، نه حتما تجزیهی اخبار و اطلاعات موجود، که میزان ارتباط دادههای تحلیلی با #واقعیت بازار است.
💠 در این بین، #تحلیل_بنیادی به بررسی اطلاعات ملموس و موجود دربارهی یک سهم میپردازد و با در نظر گرفتن عواملی چون میزان تولید، مقدار داراییها، مزیتهای نسبی و مطلق، رقابتپذیری محصولات، تاثیرپذیری از وقایع گذشته و آینده، انحصار در تولیدات، درصد صادرات، درصد نفوذ در بازارهای داخلی و بینالمللی، فرصتهای سرمایهگذاری، پرتفوی بورسی و غیر بورسی، حاشیهی سود خالص و ناخالص و در یک عبارت فرصتها و هزینههای یک شرکت، دربارهی ارزندگی یا ناارزندگی آن شرکت داوری میکند. اساس تحلیل بنیادی، بر نوعی #استدلال_قیاسی (کل به جزء) است، که به تحلیلگر اجازه میدهد از #نظریههای رایج در عالم اقتصاد گرفته تا رویدادهای تاثیرگذار جهانی، منطقهای و ملی در یک صنعت را چاشنی نگاه و نگرهی خود کند.
💠 در نقطهی مقابل، #تحلیل_تکنیکال (نمودارگرا) را داریم که به جای تکیه و تاکید بر ظرفیتهای بالقوه و بالفعل یک شرکت، نگاه خود را به فاکتورهای محدودی چون نوسان قیمت، میزان عرضه و تقاضا، حجم معاملات، تعداد خریداران و فروشندگان، بزنگاههای رشد و افول سهم و در یک عبارت سرعت #حرکت و نقاط #حمایت و #مقاومت قیمت یک سهم فرو میکاهد. اساس تحلیل تکنیکال (تحلیل چارتیستیک)، برخلاف تحلیل بنیادی، بر نوعی #استدلال_استقرایی (جزء به کل) است و همین هم به تحلیلگر امکان میدهد که به #مدلسازی از رفتار آتی یک سهم بر مبنای دادههای پیشین آن سهم مبادرت کند.
💠 نکتهای که در این بین نباید از نظر دور داشت، عدم کفایت هر یک از انواع تحلیلهای یادشده است. این را #منش_غیرخطی بازار سهام و وقوع ناگهانی رویدادهایی مثل همین شیوع #کرونا در جهان به ما میگوید، که در جای خود میتوانند خط بطلانی بر برآوردهای ما از بازار بکشند. به عبارتی تحلیلهای فوق زمانی به تمام و کمال تحقق مییابند که ثبات در شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز از آنها پشتیبانی کنند. به همین خاطر هم هست که کنشگران باتجربهی بازار سهام همواره #ترکیبی از تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال را توصیه میکنند و توجه به عوامل دیگری چون #روانشناسی بازار سهام را نیز مفید به فایده میدانند.
💠 یکی از عوامل مهم دیگری که میتواند در بازار به کمک #سهامدار بیاید، توجه به #فراتحلیلهایی چون تئوری پیشرو #تفکر_جانبی (افقی) است که اجازه میدهد بازار سهام را فارغ از نگرههای #تفکر_عمودی یا تفکر محدود به الگوهای تجربهشده در گذشته، مورد مطالعه و سنجش قرار بدهیم. به عبارتی آنجا که ذهن تحلیلگران تمایلی طبیعی به دستهبندی رویدادهای قدیمی و استخراج #الگوهای_تکراری از آنها را دارند (که کاملاً ضروریِ هم هست)، #تفکر_جانبی همواره بخشی از تحلیلها را به احتمال بروز #سناریوهای_بیسابقه اختصاص میدهد. سناریوهایی که هیچ تضمینی وجود ندارد که تحولات آینده را، حتما همسو با تحلیلها و تمایلات بنیادی و تکنیکالِ تحلیلگران و الگوهای تجربهشده نشان بدهند.
🔴 پ.ن: هدف از نگارش این یادداشت، یادآوری منابعی است که در تحلیل سهمهای تاکیدی #تفکر_جانبی همواره مدنظر قرار میگیرد.
📍اختصاصی #تفکر_جانبی
https://t.me/tafakorjanbi1398
💠 تمام #کنشهای فعالان بورس تقریباً بر دو پایه تحلیلی پیریزی میشود، که در اصطلاح به آنها #تحلیل_بنیادی (فاندامنتال) و #تحلیل_تکنیکال گفته میشود. در کنار این گونههای مسلط و مسلَم تحلیلی، #فراتحلیلهایی چون #تفکر_جانبی هم وجود دارد که موضوع بررسی آنها، نه حتما تجزیهی اخبار و اطلاعات موجود، که میزان ارتباط دادههای تحلیلی با #واقعیت بازار است.
💠 در این بین، #تحلیل_بنیادی به بررسی اطلاعات ملموس و موجود دربارهی یک سهم میپردازد و با در نظر گرفتن عواملی چون میزان تولید، مقدار داراییها، مزیتهای نسبی و مطلق، رقابتپذیری محصولات، تاثیرپذیری از وقایع گذشته و آینده، انحصار در تولیدات، درصد صادرات، درصد نفوذ در بازارهای داخلی و بینالمللی، فرصتهای سرمایهگذاری، پرتفوی بورسی و غیر بورسی، حاشیهی سود خالص و ناخالص و در یک عبارت فرصتها و هزینههای یک شرکت، دربارهی ارزندگی یا ناارزندگی آن شرکت داوری میکند. اساس تحلیل بنیادی، بر نوعی #استدلال_قیاسی (کل به جزء) است، که به تحلیلگر اجازه میدهد از #نظریههای رایج در عالم اقتصاد گرفته تا رویدادهای تاثیرگذار جهانی، منطقهای و ملی در یک صنعت را چاشنی نگاه و نگرهی خود کند.
💠 در نقطهی مقابل، #تحلیل_تکنیکال (نمودارگرا) را داریم که به جای تکیه و تاکید بر ظرفیتهای بالقوه و بالفعل یک شرکت، نگاه خود را به فاکتورهای محدودی چون نوسان قیمت، میزان عرضه و تقاضا، حجم معاملات، تعداد خریداران و فروشندگان، بزنگاههای رشد و افول سهم و در یک عبارت سرعت #حرکت و نقاط #حمایت و #مقاومت قیمت یک سهم فرو میکاهد. اساس تحلیل تکنیکال (تحلیل چارتیستیک)، برخلاف تحلیل بنیادی، بر نوعی #استدلال_استقرایی (جزء به کل) است و همین هم به تحلیلگر امکان میدهد که به #مدلسازی از رفتار آتی یک سهم بر مبنای دادههای پیشین آن سهم مبادرت کند.
💠 نکتهای که در این بین نباید از نظر دور داشت، عدم کفایت هر یک از انواع تحلیلهای یادشده است. این را #منش_غیرخطی بازار سهام و وقوع ناگهانی رویدادهایی مثل همین شیوع #کرونا در جهان به ما میگوید، که در جای خود میتوانند خط بطلانی بر برآوردهای ما از بازار بکشند. به عبارتی تحلیلهای فوق زمانی به تمام و کمال تحقق مییابند که ثبات در شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز از آنها پشتیبانی کنند. به همین خاطر هم هست که کنشگران باتجربهی بازار سهام همواره #ترکیبی از تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال را توصیه میکنند و توجه به عوامل دیگری چون #روانشناسی بازار سهام را نیز مفید به فایده میدانند.
💠 یکی از عوامل مهم دیگری که میتواند در بازار به کمک #سهامدار بیاید، توجه به #فراتحلیلهایی چون تئوری پیشرو #تفکر_جانبی (افقی) است که اجازه میدهد بازار سهام را فارغ از نگرههای #تفکر_عمودی یا تفکر محدود به الگوهای تجربهشده در گذشته، مورد مطالعه و سنجش قرار بدهیم. به عبارتی آنجا که ذهن تحلیلگران تمایلی طبیعی به دستهبندی رویدادهای قدیمی و استخراج #الگوهای_تکراری از آنها را دارند (که کاملاً ضروریِ هم هست)، #تفکر_جانبی همواره بخشی از تحلیلها را به احتمال بروز #سناریوهای_بیسابقه اختصاص میدهد. سناریوهایی که هیچ تضمینی وجود ندارد که تحولات آینده را، حتما همسو با تحلیلها و تمایلات بنیادی و تکنیکالِ تحلیلگران و الگوهای تجربهشده نشان بدهند.
🔴 پ.ن: هدف از نگارش این یادداشت، یادآوری منابعی است که در تحلیل سهمهای تاکیدی #تفکر_جانبی همواره مدنظر قرار میگیرد.
📍اختصاصی #تفکر_جانبی
https://t.me/tafakorjanbi1398