✍️ حاکمان انقلابی تودهها را تا جهنم به دنبال خویش میکشند!
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️جان انسانها برای هیچ حاکم انقلابیای ارزش ندارد. آدمها صرفا ابزاری در دست آنها برای ادامه حکمرانیشان هستند. زجر انسانها برای حاکم انقلابی صرفاً بخشی اجتنابناپذیر از مبارزه آنها برای حفظ قدرتشان است. برای نمونه به این دیالوگ کوتاه بین تروتسکی، فرمانده ارتش سرخ شوروی و وزیر امورخارجه شوروی، با یک استاد دانشگاه در سال ۱۹۱۹ توجه کنید تا عمق بیرحمی موجود در طرز نگاه حاکمان انقلابی به زجرهای بشری را دریابید.
♦️در این زمان، وقوع انقلاب اکتبر موجب انهدام اقتصاد کشور، تعطیلی هشتاد درصد کارخانهها، کاهش درآمد سرانه به میزان شصت درصد و یک تورم ۱۳۰۰ درصدی در روسیه شده بود. به قول ایزاک دویچر، مردم فقط با "صد گرم نان کوپنی و چند سیبزمینی یخزده در روز" زندگی میکردند.
♦️پرفسور کوزنتسف: "آقای تروتسکی مسکو به دلیل گرسنگی رو به مرگ است. آیا نمیخواهید در این مورد کاری بکنید؟" تروتسکی: "نه، این گرسنگی نیست جناب پروفسور. موقعی که تیتوس، امپراتور روم، اورشلیم را محاصره کرد، زنان یهودی از فرط گرسنگی شروع کردند به خوردن کودکانشان. تنها هنگامی که من مادران شما را مجبور کردم که بچههایشان را بخورند آن وقت تو حق داری پیش من بیایی و بگویی ما گرسنهایم."
♦️هر بار که سخنان مسئولین نظام جمهوری اسلامی را درباره "مقاومت باشکوه مردم در برابر فشارهای اقتصادی" میشنوم، همیشه به یاد این دیالوگ کوزنتسف و تروتسکی میافتم.
@tafakorjanbi1398
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️جان انسانها برای هیچ حاکم انقلابیای ارزش ندارد. آدمها صرفا ابزاری در دست آنها برای ادامه حکمرانیشان هستند. زجر انسانها برای حاکم انقلابی صرفاً بخشی اجتنابناپذیر از مبارزه آنها برای حفظ قدرتشان است. برای نمونه به این دیالوگ کوتاه بین تروتسکی، فرمانده ارتش سرخ شوروی و وزیر امورخارجه شوروی، با یک استاد دانشگاه در سال ۱۹۱۹ توجه کنید تا عمق بیرحمی موجود در طرز نگاه حاکمان انقلابی به زجرهای بشری را دریابید.
♦️در این زمان، وقوع انقلاب اکتبر موجب انهدام اقتصاد کشور، تعطیلی هشتاد درصد کارخانهها، کاهش درآمد سرانه به میزان شصت درصد و یک تورم ۱۳۰۰ درصدی در روسیه شده بود. به قول ایزاک دویچر، مردم فقط با "صد گرم نان کوپنی و چند سیبزمینی یخزده در روز" زندگی میکردند.
♦️پرفسور کوزنتسف: "آقای تروتسکی مسکو به دلیل گرسنگی رو به مرگ است. آیا نمیخواهید در این مورد کاری بکنید؟" تروتسکی: "نه، این گرسنگی نیست جناب پروفسور. موقعی که تیتوس، امپراتور روم، اورشلیم را محاصره کرد، زنان یهودی از فرط گرسنگی شروع کردند به خوردن کودکانشان. تنها هنگامی که من مادران شما را مجبور کردم که بچههایشان را بخورند آن وقت تو حق داری پیش من بیایی و بگویی ما گرسنهایم."
♦️هر بار که سخنان مسئولین نظام جمهوری اسلامی را درباره "مقاومت باشکوه مردم در برابر فشارهای اقتصادی" میشنوم، همیشه به یاد این دیالوگ کوزنتسف و تروتسکی میافتم.
@tafakorjanbi1398
✍️ آینهای در برابر جمهوری اسلامی!
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
🔴 کتاب #قذافی، نوشته آلیسون پارجتر، پس از سه ماه که از آغاز انتشار آن میگذرد، به چاپ سوم رسید. اگر حوصله خواندن این کتاب را ندارید، آن را در شش فراز، به شرح زیر برایتان خلاصه کردهام:
⭕ #معمر_قذافی زمانی در لیبی به قدرت رسید که جمعیت این کشور یک و نیم میلیون نفر بود و تولید نفت خامش روزی سه میلیون بشکه. با این جمعیت کم و این پول هنگفت میشد لیبی را به بهشت روی زمین تبدیل کرد، اما قذافی ترجیح داد که تقریباً همه این درآمد هنگفت را صرف حمایت از گروههای تروریستی در چهار گوشهی جهان کند.
⭕ اوج قساوت قذافی، قتلعام تقریباً سه هزار زندانی سیاسی در زندان ابوسلیم طرابلس بود. اینها زندانیانی بودند که مشغول گذراندن احکام زندانشان بودند. سالها بعد، دادخواهی خانوادههای همین قربانیان جرقه انقلاب علیه قذافی را زد و دودمان او را بر باد داد.
⭕ قذافی برای بیش از چهل سال مشغول مهندسی اجتماعی در کشورش بود. مردم لیبی عملاً در حکم خوکچههای آزمایشگاهی او بودند. هیچ دیکتاتوری به اندازهی قذافی بنیانها و ساختارهای متعارف سیاسی و اجتماعی را زیر و رو نکرد. این تجربیات احمقانه که زیر نام انقلاب انجام میشد جز مصیبت و فاجعه چیز دیگری به دنبال نیاورد.
⭕ قذافی به دلیل حمایتش از تروریسم بینالملل و عدم تحویل بمبگذار هواپیمای پانآمریکن، که موجب مرگ حدود دویست انسان بیگناه شده بود، مردم لیبی را وادار به تحمل تحریمهای بینالمللی کرد. این دورهی تحریمها حدود ده سال طول کشید که ماحصل آن پایین آمدن سطح رفاه عمومی، فقیرتر شدن مردم و افزایش نارضایتی عمومی از رژیم بود.
⭕ قذافی گرچه پی برده بود بدون اصلاحات اقتصادی و سیاسی رژیمش دوام پیدا نمیکند و به جناح #اصلاحطلب رژیمش هم اجازه فعالیت داده بود، اما از پشت پرده چوب لای چرخ آنها میگذاشت و نهایتاً هم بساط آنها را کاملا برچید و با این کار بر شدت نومیدی و نارضایتی عمومی افزود.
⭕ قذافی عاقبت پس از چهل و دو سال حکمرانی با مردمی روبرو شد که علیه او به پا خاسته بودند. او تصمیم به سرکوب آنها گرفت. او چنین ارزیابی کرده بود که آمریکا و انگلستان به دلیل تجربیات ناگوار اخیرشان در افغانستان و عراق حاضر به دخالت نظامی در لیبی نخواهند شد و لذا او میتواند با خیال راحت مردم لیبی را سرکوب کند. اما این ارزیابیاش کاملاً غلط از کار درآمد و سازمان ملل متحد ضمن اعلام منطقهی پرواز ممنوع بر فراز خاک لیبی به دولتهای غربی اجازه دخالت نظامی در لیبی را داد. مردم لیبی هم تحت حمایت قوای نظامی غربیها توانستند قذافی را ساقط کنند. هر چند که سقوط دیکتاتور هنوز آرامش را به لیبی نیاورده است!
@tafakorjanbi1398
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
🔴 کتاب #قذافی، نوشته آلیسون پارجتر، پس از سه ماه که از آغاز انتشار آن میگذرد، به چاپ سوم رسید. اگر حوصله خواندن این کتاب را ندارید، آن را در شش فراز، به شرح زیر برایتان خلاصه کردهام:
⭕ #معمر_قذافی زمانی در لیبی به قدرت رسید که جمعیت این کشور یک و نیم میلیون نفر بود و تولید نفت خامش روزی سه میلیون بشکه. با این جمعیت کم و این پول هنگفت میشد لیبی را به بهشت روی زمین تبدیل کرد، اما قذافی ترجیح داد که تقریباً همه این درآمد هنگفت را صرف حمایت از گروههای تروریستی در چهار گوشهی جهان کند.
⭕ اوج قساوت قذافی، قتلعام تقریباً سه هزار زندانی سیاسی در زندان ابوسلیم طرابلس بود. اینها زندانیانی بودند که مشغول گذراندن احکام زندانشان بودند. سالها بعد، دادخواهی خانوادههای همین قربانیان جرقه انقلاب علیه قذافی را زد و دودمان او را بر باد داد.
⭕ قذافی برای بیش از چهل سال مشغول مهندسی اجتماعی در کشورش بود. مردم لیبی عملاً در حکم خوکچههای آزمایشگاهی او بودند. هیچ دیکتاتوری به اندازهی قذافی بنیانها و ساختارهای متعارف سیاسی و اجتماعی را زیر و رو نکرد. این تجربیات احمقانه که زیر نام انقلاب انجام میشد جز مصیبت و فاجعه چیز دیگری به دنبال نیاورد.
⭕ قذافی به دلیل حمایتش از تروریسم بینالملل و عدم تحویل بمبگذار هواپیمای پانآمریکن، که موجب مرگ حدود دویست انسان بیگناه شده بود، مردم لیبی را وادار به تحمل تحریمهای بینالمللی کرد. این دورهی تحریمها حدود ده سال طول کشید که ماحصل آن پایین آمدن سطح رفاه عمومی، فقیرتر شدن مردم و افزایش نارضایتی عمومی از رژیم بود.
⭕ قذافی گرچه پی برده بود بدون اصلاحات اقتصادی و سیاسی رژیمش دوام پیدا نمیکند و به جناح #اصلاحطلب رژیمش هم اجازه فعالیت داده بود، اما از پشت پرده چوب لای چرخ آنها میگذاشت و نهایتاً هم بساط آنها را کاملا برچید و با این کار بر شدت نومیدی و نارضایتی عمومی افزود.
⭕ قذافی عاقبت پس از چهل و دو سال حکمرانی با مردمی روبرو شد که علیه او به پا خاسته بودند. او تصمیم به سرکوب آنها گرفت. او چنین ارزیابی کرده بود که آمریکا و انگلستان به دلیل تجربیات ناگوار اخیرشان در افغانستان و عراق حاضر به دخالت نظامی در لیبی نخواهند شد و لذا او میتواند با خیال راحت مردم لیبی را سرکوب کند. اما این ارزیابیاش کاملاً غلط از کار درآمد و سازمان ملل متحد ضمن اعلام منطقهی پرواز ممنوع بر فراز خاک لیبی به دولتهای غربی اجازه دخالت نظامی در لیبی را داد. مردم لیبی هم تحت حمایت قوای نظامی غربیها توانستند قذافی را ساقط کنند. هر چند که سقوط دیکتاتور هنوز آرامش را به لیبی نیاورده است!
@tafakorjanbi1398
✍️ تبلیغات منفی جمهوری اسلامی علیه ملکه بریتانیا برای توجیه حکومت جمهوری اسلامی!
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، نه حالا که ملکه بریتانیا درگذشته است که از دیرباز، همواره کوشیده به مخاطبانش چنین القا کند که انگلستان حاکم خبیثی دارد به اسم ملکه الیزابت دوم که هم با مردم خودش دشمن است و هم با مردم ایران.
♦️در اینجا ضرورت دارد که کمی تاریخ بخوانیم: مردم بریتانیا سیصد و سی و چهار سال پیش علیه پادشاه مستبد خود انقلاب کردند و شاه جدید را واداشتند که قدرت خود را به پارلمان بدهد. این آغاز حکومت پادشاهی مشروطه در بریتانیا و پایهگذار کهنترین نظام دموکراتیک در جهان شد.
♦️پادشاه هیچ قدرت اجرایی در بریتانیا ندارد، هرچند که روی کاغذ قدرت انحلال پارلمان و پارهای اختیارات دیگر را دارد، اما بر حسب سنت هرگز از این اختیارات استفاده نکرده و نمیکند، مگر به خواست نمایندگان مردم (دولت و پارلمان).
♦️جالب است بدانید که بریتانیا از معدود کشورهایی است که قانون اساسی مکتوب ندارد. در این کشور امور سیاسی بر حسب سنت اداره میشود. پادشاه بر اساس همین سنتها کوچکترین دخالتی در امور اجرایی نمیکند و حتی نطق سالیانهاش در پارلمان را نیز دولت وقت برایش مینویسد و او فقط آن را قرائت میکند. اما پادشاه به عنوان نمادی از هویت تاریخی کشور صاحب قدرت است. او بنا به جایگاه خود میتواند نقش متحدکنندهی ملت را بازی کند. او کسیست که ورای سیاستهای روز قرار دارد و وجودش به مثابه شناسنامه تاریخی کشورش است.
♦️این یک نقش نمادین است و کارکردش تقریبا شبیه پرچم کشور است، منتهی پرچمی در قالب یک انسان. همه اینها را گفتم که بگویم ملکه انگلستان آنگونه که جمهوری اسلامی میگوید، هرگز " حاکم" انگلستان نبوده است.
♦️آلکسی دو توکویل، اندیشمند فرانسوی، حدود دویست سال پیش در توصیف یک حکومت دموکراتیک نوشت که "در این کشورها مردم حکومتی را به خود میبینند؛ بدون اینکه بتوانند هیچ فرد حاکمی را شناسایی کنند؛ یعنی حکومتی بدون یک حاکم قابل شناسایی".
به عبارت دیگر در یک حکومت دموکراتیک مثل بریتانیا قدرت سیاسی به قدری متکثر و منتشر است که شما نمیتوانید هیچ فرد خاصی را به عنوان حاکم، آنگونه که در کشورهای غیردموکراتیک وجود دارد، شناسایی کنید.
♦️جمهوری اسلامی در تبلیغاتش مدام ملکه را حاکم انگلستان معرفی میکند تا تلویحا به من و شما القا کند که حتی در بریتانیا هم یک حاکم وجود دارد که آن بالا نشسته و همه چیز را کنترل و هدایت میکند مثل کشور خودمان، مثل هر جای دیگری و خلاصه به هر جا که بروید آسمان به همین رنگ است. اما عاقلان دانند که این ادعا نادرست است.
🔸پ.ن: در تأیید یادداشت همکار سابقم، آقای اشتری گفتنی اینکه، چند سال پیش، #فدریکو_مایور، دبیرکل سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در مقالهای حکومت بریتانیا را مردمسالارانهترین حکومت دنیا خوانده بود و دلیل آن را همزمانی وجود دو نوع آزادی برای مردم این کشور برشمرده بود؛ یکی «آزادی از» دیکتاتوری و دیگری «آزادی برای» همه.
@tafakorjanbi1398
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، نه حالا که ملکه بریتانیا درگذشته است که از دیرباز، همواره کوشیده به مخاطبانش چنین القا کند که انگلستان حاکم خبیثی دارد به اسم ملکه الیزابت دوم که هم با مردم خودش دشمن است و هم با مردم ایران.
♦️در اینجا ضرورت دارد که کمی تاریخ بخوانیم: مردم بریتانیا سیصد و سی و چهار سال پیش علیه پادشاه مستبد خود انقلاب کردند و شاه جدید را واداشتند که قدرت خود را به پارلمان بدهد. این آغاز حکومت پادشاهی مشروطه در بریتانیا و پایهگذار کهنترین نظام دموکراتیک در جهان شد.
♦️پادشاه هیچ قدرت اجرایی در بریتانیا ندارد، هرچند که روی کاغذ قدرت انحلال پارلمان و پارهای اختیارات دیگر را دارد، اما بر حسب سنت هرگز از این اختیارات استفاده نکرده و نمیکند، مگر به خواست نمایندگان مردم (دولت و پارلمان).
♦️جالب است بدانید که بریتانیا از معدود کشورهایی است که قانون اساسی مکتوب ندارد. در این کشور امور سیاسی بر حسب سنت اداره میشود. پادشاه بر اساس همین سنتها کوچکترین دخالتی در امور اجرایی نمیکند و حتی نطق سالیانهاش در پارلمان را نیز دولت وقت برایش مینویسد و او فقط آن را قرائت میکند. اما پادشاه به عنوان نمادی از هویت تاریخی کشور صاحب قدرت است. او بنا به جایگاه خود میتواند نقش متحدکنندهی ملت را بازی کند. او کسیست که ورای سیاستهای روز قرار دارد و وجودش به مثابه شناسنامه تاریخی کشورش است.
♦️این یک نقش نمادین است و کارکردش تقریبا شبیه پرچم کشور است، منتهی پرچمی در قالب یک انسان. همه اینها را گفتم که بگویم ملکه انگلستان آنگونه که جمهوری اسلامی میگوید، هرگز " حاکم" انگلستان نبوده است.
♦️آلکسی دو توکویل، اندیشمند فرانسوی، حدود دویست سال پیش در توصیف یک حکومت دموکراتیک نوشت که "در این کشورها مردم حکومتی را به خود میبینند؛ بدون اینکه بتوانند هیچ فرد حاکمی را شناسایی کنند؛ یعنی حکومتی بدون یک حاکم قابل شناسایی".
به عبارت دیگر در یک حکومت دموکراتیک مثل بریتانیا قدرت سیاسی به قدری متکثر و منتشر است که شما نمیتوانید هیچ فرد خاصی را به عنوان حاکم، آنگونه که در کشورهای غیردموکراتیک وجود دارد، شناسایی کنید.
♦️جمهوری اسلامی در تبلیغاتش مدام ملکه را حاکم انگلستان معرفی میکند تا تلویحا به من و شما القا کند که حتی در بریتانیا هم یک حاکم وجود دارد که آن بالا نشسته و همه چیز را کنترل و هدایت میکند مثل کشور خودمان، مثل هر جای دیگری و خلاصه به هر جا که بروید آسمان به همین رنگ است. اما عاقلان دانند که این ادعا نادرست است.
🔸پ.ن: در تأیید یادداشت همکار سابقم، آقای اشتری گفتنی اینکه، چند سال پیش، #فدریکو_مایور، دبیرکل سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در مقالهای حکومت بریتانیا را مردمسالارانهترین حکومت دنیا خوانده بود و دلیل آن را همزمانی وجود دو نوع آزادی برای مردم این کشور برشمرده بود؛ یکی «آزادی از» دیکتاتوری و دیگری «آزادی برای» همه.
@tafakorjanbi1398
✍️ اسب تروای سوسیالیسم و حکومت یکدست!
📍 #بیژن_اشتری
♦️در علم سیاست اصطلاحی داریم زیر عنوان «اسب تروای سوسیالیسم». حتما داستان اسب چوبی تروا را شنیدهاید. مردم شهر تروا که زندگی آزادی داشتند هدف حملهٔ یونانیهای مستبد قرار گرفتند. آنها در پشت دیوارهای قلعهمانند شهرشان پناه گرفتند و اجازهٔ ورود به سربازان متجاوز یونانی را ندادند. اما یونانیها حقهای زدند. آنها یک اسب چوبی بزرگ ساختند و گروهی از نیروهای زبدهٔ مسلح خود را در آن مخفی کردند و اسب را جلوی دروازهٔ شهر گذاشتند و به ظاهر رفتند.اهالی شهر به گمان اینکه یونانی ها خسته شده و رفتهاند، اسب چوبی آنها را به عنوان نماد پیروزی خودشان به داخل شهر آوردند و جشن و پایکوبی به راه انداختند. اما پس از پایان جشن، موقعی که اهالی رفتند بخوابند، نیروهای زبدهٔ یونانی از داخل اسب بیرون آمدند و دروازهٔ شهر را باز کردند و خلاصه راه را برای ورود سربازان یونانی و اشغال شهر هموار کردند.
♦️فریدریش هایک، اقتصاددان اتریشی، وعدهٔ عدالت اجتماعی سوسیالیستها (بهداشت و آموزش رایگان، مسکن ارزان، چهار روز کار در هفته و غیره) را «اسب تروای سوسیالیسم» نامیده است. یعنی سوسیالیستها با وعدهٔ برقراری عدالت اجتماعی، نظر موافق اکثریت جامعه را کسب میکنند و سپس میگویند ما برای تحقق این هدف باید دولت متمرکز و کنترلگر [#حکومت_یکدست] برقرار کنیم و سپس همهٔ مخالفان را نابود میکنند و نهایتاً حکومت دیکتاتوری خود را برقرار میکنند و جامعه را به فقر و افلاس میکشانند و تنها عدالتی هم که برقرار میکنند حداکثر عدالت در توزیع فقر و بدبختی بین آحاد مردم است. تاریخ گواهی میدهد که این سناریوی غصب قدرت به دفعات تکرار شده است. لنین و استالین و مائو با وعدهٔ استقرار عدالت اجتماعی به قدرت رسیدند و سپس دمار از روزگار مردم درآوردند. هیچ دیکتاتوری با وعدهٔ نسلکشی به قدرت نرسیده است.
@tafakorjanbi1398
📍 #بیژن_اشتری
♦️در علم سیاست اصطلاحی داریم زیر عنوان «اسب تروای سوسیالیسم». حتما داستان اسب چوبی تروا را شنیدهاید. مردم شهر تروا که زندگی آزادی داشتند هدف حملهٔ یونانیهای مستبد قرار گرفتند. آنها در پشت دیوارهای قلعهمانند شهرشان پناه گرفتند و اجازهٔ ورود به سربازان متجاوز یونانی را ندادند. اما یونانیها حقهای زدند. آنها یک اسب چوبی بزرگ ساختند و گروهی از نیروهای زبدهٔ مسلح خود را در آن مخفی کردند و اسب را جلوی دروازهٔ شهر گذاشتند و به ظاهر رفتند.اهالی شهر به گمان اینکه یونانی ها خسته شده و رفتهاند، اسب چوبی آنها را به عنوان نماد پیروزی خودشان به داخل شهر آوردند و جشن و پایکوبی به راه انداختند. اما پس از پایان جشن، موقعی که اهالی رفتند بخوابند، نیروهای زبدهٔ یونانی از داخل اسب بیرون آمدند و دروازهٔ شهر را باز کردند و خلاصه راه را برای ورود سربازان یونانی و اشغال شهر هموار کردند.
♦️فریدریش هایک، اقتصاددان اتریشی، وعدهٔ عدالت اجتماعی سوسیالیستها (بهداشت و آموزش رایگان، مسکن ارزان، چهار روز کار در هفته و غیره) را «اسب تروای سوسیالیسم» نامیده است. یعنی سوسیالیستها با وعدهٔ برقراری عدالت اجتماعی، نظر موافق اکثریت جامعه را کسب میکنند و سپس میگویند ما برای تحقق این هدف باید دولت متمرکز و کنترلگر [#حکومت_یکدست] برقرار کنیم و سپس همهٔ مخالفان را نابود میکنند و نهایتاً حکومت دیکتاتوری خود را برقرار میکنند و جامعه را به فقر و افلاس میکشانند و تنها عدالتی هم که برقرار میکنند حداکثر عدالت در توزیع فقر و بدبختی بین آحاد مردم است. تاریخ گواهی میدهد که این سناریوی غصب قدرت به دفعات تکرار شده است. لنین و استالین و مائو با وعدهٔ استقرار عدالت اجتماعی به قدرت رسیدند و سپس دمار از روزگار مردم درآوردند. هیچ دیکتاتوری با وعدهٔ نسلکشی به قدرت نرسیده است.
@tafakorjanbi1398
💢خشونت هرگز به نتیجهی مثبتی ختم نخواهد شد!
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️آنچه در کتابهای علم سیاست خواندهایم به ما میگوید که هر حکومتی که با توسل به خشونت و انقلاب خونین روی کار بیاید به ناگزیر با توسل به خشونت و خونریزی نیز حکومت خواهد کرد. آنچه در کتابها خواندهایم به ما میگوید که تنها مخالفان پایبند به باورهای دموکراتیک شایسته حمایت هستند و مخالفان غیردموکراتیک جز ضرر و زیان هیچ حاصلی برای کشور ندارند. تنها مخالفان دموکرات توان برقراری حکومتی دموکرات را دارند و آنها که با تفنگ به قدرت میرسند، الزاما با تفنگ هم حکومت خواهند کرد.
♦️اما در ایران امروز گوش شنوایی برای شنیدن چنین حرف هایی نیست. شور و شوق انقلابی چنان بر همه وجوه حیات اجتماعی ما غلبه کرده، که چنین حرف و سخنی حمل بر مماشات و همراهی با حکومت میشود و گوینده این سخن آماج فحش و ناسزا قرار میگیرد. و این وضعیتی است که خود حکومت ایران با عملکرد چهل و چند سالهاش پدید آورده است.
♦️خشونتی که امروز در سطح جامعه میبینیم حاصل سیاستهای خشن حکومت طی دهههای گذشته است: اعدامهای بیرویه، بازداشتهای فلهای، احکام زندان طویلالمدت، اعترافهای اجباری تلویزیونی، تحمیل پوشش به زنان، جدال با سبکهای زندگی متفاوت، پروپاگاندای خشونتمحور و تعرضی مستمر، اشاعه فرهنگ انقلابی مبتنی بر حذف دیگری، تبلیغات دشمنمحور، حذف مستمر حقوق شهروندی، سرکوب اعتراضهای مسالمتآمیز (تظاهراتهای میلیونی خرداد هشتادوهشت)، مهندسی انتخابات و حذف سیستماتیک مخالفان و منتقدان مسالمتجو، سیاستهای خشن اقتصادی (خالی کردن جیب مردم از طریق بورس، اختلاسها، رانتها، حذف ارز ترجیحی و انفجار بمب گرانی) و ....
♦️ کاملاً قابل پیشبینی بود که این سیاستهای خشن، چه از حیث شکلی چه از حیث محتوایی، سرانجام به خشونت و نفرت متقابل ختم خواهد شد. علم سیاست به ما میگوید که خشونت هرگز به هیچ نتیجه مثبتی ختم نخواهد شد. اما حکومت موجد این خشونت بوده است. حکومت موجب این نفرت بوده است. حکومت در این سالها چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده که حالا هیچ کسی، مطلقا هیچ کسی، نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد که خشونت بدترین ابزار برای تغییر اجتماعی است.
@zorba1398
📍 #بیژن_اشتری، نویسنده و مترجم
♦️آنچه در کتابهای علم سیاست خواندهایم به ما میگوید که هر حکومتی که با توسل به خشونت و انقلاب خونین روی کار بیاید به ناگزیر با توسل به خشونت و خونریزی نیز حکومت خواهد کرد. آنچه در کتابها خواندهایم به ما میگوید که تنها مخالفان پایبند به باورهای دموکراتیک شایسته حمایت هستند و مخالفان غیردموکراتیک جز ضرر و زیان هیچ حاصلی برای کشور ندارند. تنها مخالفان دموکرات توان برقراری حکومتی دموکرات را دارند و آنها که با تفنگ به قدرت میرسند، الزاما با تفنگ هم حکومت خواهند کرد.
♦️اما در ایران امروز گوش شنوایی برای شنیدن چنین حرف هایی نیست. شور و شوق انقلابی چنان بر همه وجوه حیات اجتماعی ما غلبه کرده، که چنین حرف و سخنی حمل بر مماشات و همراهی با حکومت میشود و گوینده این سخن آماج فحش و ناسزا قرار میگیرد. و این وضعیتی است که خود حکومت ایران با عملکرد چهل و چند سالهاش پدید آورده است.
♦️خشونتی که امروز در سطح جامعه میبینیم حاصل سیاستهای خشن حکومت طی دهههای گذشته است: اعدامهای بیرویه، بازداشتهای فلهای، احکام زندان طویلالمدت، اعترافهای اجباری تلویزیونی، تحمیل پوشش به زنان، جدال با سبکهای زندگی متفاوت، پروپاگاندای خشونتمحور و تعرضی مستمر، اشاعه فرهنگ انقلابی مبتنی بر حذف دیگری، تبلیغات دشمنمحور، حذف مستمر حقوق شهروندی، سرکوب اعتراضهای مسالمتآمیز (تظاهراتهای میلیونی خرداد هشتادوهشت)، مهندسی انتخابات و حذف سیستماتیک مخالفان و منتقدان مسالمتجو، سیاستهای خشن اقتصادی (خالی کردن جیب مردم از طریق بورس، اختلاسها، رانتها، حذف ارز ترجیحی و انفجار بمب گرانی) و ....
♦️ کاملاً قابل پیشبینی بود که این سیاستهای خشن، چه از حیث شکلی چه از حیث محتوایی، سرانجام به خشونت و نفرت متقابل ختم خواهد شد. علم سیاست به ما میگوید که خشونت هرگز به هیچ نتیجه مثبتی ختم نخواهد شد. اما حکومت موجد این خشونت بوده است. حکومت موجب این نفرت بوده است. حکومت در این سالها چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده که حالا هیچ کسی، مطلقا هیچ کسی، نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد که خشونت بدترین ابزار برای تغییر اجتماعی است.
@zorba1398
✍️ احتمالات فروپاشی نظامهای دیکتاتوری!
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
🔴 این تصور وجود دارد که رژیمهای دیکتاتوری فقط از راه انقلاب [قیامهای مردمی] ساقط میشوند، اما چنین نیست. حوادث و روشهای منجر به سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری متنوع است. هفت روش بر حسب وفور وقوعشان بهشرح زیر است:
۱. #کودتا با احتمال سیوپنج درصد، رایجترین حادثه منجر به سرنگونی دیکتاتور است. کودتا آسانترین و سریعترین روش سرنگونیست که با حداقل خونریزی انجام میشود؛
۲. انتخابات و #رفراندوم با احتمال بیستوشش درصد، دومین شیوه برای پایین آوردن یک رژیم دیکتاتوریست. انتخاباتی که منجر به پایان رژیم میشود، هم شامل انتخابات نیمهرقابتیست، هم انتخابات سالم. در این شیوه نیاز به مشارکت حداقل نیمی از مشارکتکنندگان در انتخابات، برای رایدادن به نامزدیست که مورد حمایت رژیم نیست. دیکتاتور تحت فشار مردم به انتخابات یا رفراندوم تن میدهد؛
۳. قیام مردمی یا #انقلاب_مخملی با احتمال هفده درصد، سومین شیوه سرنگونی رژیم است. برای پیروزی در این شیوه به مشارکت بخش عمدهای از شهروندان برای حرکتهای اعتراضی و نافرمانی مدنی نیاز هست؛
۴. شورش یا #قیام_مسلحانه با احتمال هشت درصد، چهارمین شیوه سرنگونیست. برای موفقیت این شیوه به گروهی افراد تعلیمدیده نظامی، تسلیحات و دیگر امکانات رزمی نیاز هست. هرچند تعداد شرکتکنندگان میتواند اندک باشد. شورشهای مسلحانه معمولا برای پیروزی به زمانی طولانی نیاز دارند؛
۵. #تغییر_حکومت_از_درون با احتمال هشت درصد، پنجمین شیوه برای سرنگونی رژیم دیکتاتوریست. معمولا فرد دیگری از داخل حلقه قدرت جایگزین دیکتاتور میشود؛
۶. #دخالت_خارجی با احتمال چهار درصد، ششمین شیوه برای ساقط کردن یک رژیم دیکتاتوریست؛
۷. نابودی و #تجزیه کشور نیز با احتمال دو درصد، هفتمین و آخرین شیوه ساقط شدن یک رژیم دیکتاتوریست.
🔴 توضیح نویسنده: مطلب فوق را از کتاب «چگونه دیکتاتوریها کار میکنند» نوشته باربارا گدس و اریک فرانتز نقل کردهام؛ کتاب خوبی که لازم است به فارسی ترجمه شود.
🔸پ.ن: باید ببینیم جمهوری اسلامی به کدام شیوه تن میدهد!
@zorba1398
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
🔴 این تصور وجود دارد که رژیمهای دیکتاتوری فقط از راه انقلاب [قیامهای مردمی] ساقط میشوند، اما چنین نیست. حوادث و روشهای منجر به سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری متنوع است. هفت روش بر حسب وفور وقوعشان بهشرح زیر است:
۱. #کودتا با احتمال سیوپنج درصد، رایجترین حادثه منجر به سرنگونی دیکتاتور است. کودتا آسانترین و سریعترین روش سرنگونیست که با حداقل خونریزی انجام میشود؛
۲. انتخابات و #رفراندوم با احتمال بیستوشش درصد، دومین شیوه برای پایین آوردن یک رژیم دیکتاتوریست. انتخاباتی که منجر به پایان رژیم میشود، هم شامل انتخابات نیمهرقابتیست، هم انتخابات سالم. در این شیوه نیاز به مشارکت حداقل نیمی از مشارکتکنندگان در انتخابات، برای رایدادن به نامزدیست که مورد حمایت رژیم نیست. دیکتاتور تحت فشار مردم به انتخابات یا رفراندوم تن میدهد؛
۳. قیام مردمی یا #انقلاب_مخملی با احتمال هفده درصد، سومین شیوه سرنگونی رژیم است. برای پیروزی در این شیوه به مشارکت بخش عمدهای از شهروندان برای حرکتهای اعتراضی و نافرمانی مدنی نیاز هست؛
۴. شورش یا #قیام_مسلحانه با احتمال هشت درصد، چهارمین شیوه سرنگونیست. برای موفقیت این شیوه به گروهی افراد تعلیمدیده نظامی، تسلیحات و دیگر امکانات رزمی نیاز هست. هرچند تعداد شرکتکنندگان میتواند اندک باشد. شورشهای مسلحانه معمولا برای پیروزی به زمانی طولانی نیاز دارند؛
۵. #تغییر_حکومت_از_درون با احتمال هشت درصد، پنجمین شیوه برای سرنگونی رژیم دیکتاتوریست. معمولا فرد دیگری از داخل حلقه قدرت جایگزین دیکتاتور میشود؛
۶. #دخالت_خارجی با احتمال چهار درصد، ششمین شیوه برای ساقط کردن یک رژیم دیکتاتوریست؛
۷. نابودی و #تجزیه کشور نیز با احتمال دو درصد، هفتمین و آخرین شیوه ساقط شدن یک رژیم دیکتاتوریست.
🔴 توضیح نویسنده: مطلب فوق را از کتاب «چگونه دیکتاتوریها کار میکنند» نوشته باربارا گدس و اریک فرانتز نقل کردهام؛ کتاب خوبی که لازم است به فارسی ترجمه شود.
🔸پ.ن: باید ببینیم جمهوری اسلامی به کدام شیوه تن میدهد!
@zorba1398
✍️ جمهوری اسلامی راه نجاتی ندارد!
📍#بیژن_اشتری
گرچه جمهوری اسلامی عموماً بهعنوان یک نظام اقتدارگرا (دیکتاتوری) شناخته شده است اما خصوصیات آن شباهت بیشتری به نظامهای توتالیتر (تمامیتخواه) دارد.
مهمترین خصوصیت نظام توتالیتر، دخالتش در خصوصیترین جنبههای زندگی انسان است و اسلام که ایدیولوژی نظام جمهوری اسلامی است، بیش از هر دین و آیین و مکتبی در عمیقترین وجوه زندگی خصوصی انسانها دخالت میکند.
جمهوری اسلامی چند خصوصیت دیگر هم دارد که او را شبیه به معروفترین نظامهای توتالیتر تاریخ کرده است. لئونارد شاپیرو، صفات ویژهٔ یک حکومت توتالیتر را اینگونه فهرست میکند: «اصالت رهبر، انقیاد نظام قضایی، دخالت رژیم در زندگی خصوصی مردم، مشروعیت رژیم بر اساس تأیید ظاهری تودهای و تسلط گروه خاص حاکمان بر اقتصاد و سیاست و رسانه.» بنا به همهٔ این معیارها جمهوری اسلامی بهنظرم یک نظام توتالیتر است که در درجهای بدتر از یک نظام دیکتاتوری متعارف قرار دارد. باری، این نظام عمرش را کرده و حالا بر سر دوراهی مرگ و زندگی رسیده است.
هانا آرنت میگوید: «سرشت نظام توتالیتر این است که هر ماه که بگذرد باید افراطیتر شود.» آرنت اسم این خصوصیت را گذاشته: «حرکت مستمر جنونآمیز جنبشهای توتالیتر»؛ معنای این حرف این است که جنبش توتالیتر فقط تا زمانی در قدرت میماند که بتواند مستمراً به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهد. درست شبیه به دوچرخهسواری که برای نیفتادن باید مدام رکاب بزند. اما جمهوری اسلامیِ توتالیتر دیگر قادر به رکاب زدن نیست.
حجاب اجباری که در حکم دیوار برلین نظام است در آستانهٔ فروپاشی قرار دارد، اعتراضات مردمی چنان شکافی در کلیت نظام ایجاد کرده که پرشدنی نیست، ایدیولوژی حکومتی به اوج فرسودگی رسیده و انحصار رسانهای به یُمن گسترش اینترنت از دست نظام خارج شده است.
توتالیتاریسم اسلامی به پایان عمر خویش رسیده و نظام باید انتخاب سختی بکند، بین: رها کردن شیوهٔ حکمرانی توتالیتر و تبدیل شدن به یک دیکتاتوری متعارف یا اصرار بر ادامهٔ شیوهٔ قدیمی و از دست دادن همهچیز.
جمهوری اسلامی توتالیتر دیگر نمیتواند رو به جلو حرکت کند و به قول آرنت: «چارهای ندارد جز از دست دادن تمام دستاوردهای قبلیاش»، اما گذار از دیکتاتوری توتالیتر به دیکتاتوری متعارف بهراحتی انجامپذیر نیست.
شوروی توتالیتر و چین توتالیتر به لطف رهبران خردمندشان، جامعهٔ نسبتاً آرامشان و اقتصاد نسبتاً باثباتشان از این گذر به سلامت گذشتند و کلیت نظام خود را حفظ کردند. اما جمهوری اسلامی با این جامعهٔ بهشدت ناآرام، با این اقتصاد بهشدت بحرانزده و با این فقدان حاکمان خردمند چگونه میتواند از این گذر به سلامت عبور کند؟ من که راه نجاتی برایش نمیبینم.
@zorba1398
📍#بیژن_اشتری
گرچه جمهوری اسلامی عموماً بهعنوان یک نظام اقتدارگرا (دیکتاتوری) شناخته شده است اما خصوصیات آن شباهت بیشتری به نظامهای توتالیتر (تمامیتخواه) دارد.
مهمترین خصوصیت نظام توتالیتر، دخالتش در خصوصیترین جنبههای زندگی انسان است و اسلام که ایدیولوژی نظام جمهوری اسلامی است، بیش از هر دین و آیین و مکتبی در عمیقترین وجوه زندگی خصوصی انسانها دخالت میکند.
جمهوری اسلامی چند خصوصیت دیگر هم دارد که او را شبیه به معروفترین نظامهای توتالیتر تاریخ کرده است. لئونارد شاپیرو، صفات ویژهٔ یک حکومت توتالیتر را اینگونه فهرست میکند: «اصالت رهبر، انقیاد نظام قضایی، دخالت رژیم در زندگی خصوصی مردم، مشروعیت رژیم بر اساس تأیید ظاهری تودهای و تسلط گروه خاص حاکمان بر اقتصاد و سیاست و رسانه.» بنا به همهٔ این معیارها جمهوری اسلامی بهنظرم یک نظام توتالیتر است که در درجهای بدتر از یک نظام دیکتاتوری متعارف قرار دارد. باری، این نظام عمرش را کرده و حالا بر سر دوراهی مرگ و زندگی رسیده است.
هانا آرنت میگوید: «سرشت نظام توتالیتر این است که هر ماه که بگذرد باید افراطیتر شود.» آرنت اسم این خصوصیت را گذاشته: «حرکت مستمر جنونآمیز جنبشهای توتالیتر»؛ معنای این حرف این است که جنبش توتالیتر فقط تا زمانی در قدرت میماند که بتواند مستمراً به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهد. درست شبیه به دوچرخهسواری که برای نیفتادن باید مدام رکاب بزند. اما جمهوری اسلامیِ توتالیتر دیگر قادر به رکاب زدن نیست.
حجاب اجباری که در حکم دیوار برلین نظام است در آستانهٔ فروپاشی قرار دارد، اعتراضات مردمی چنان شکافی در کلیت نظام ایجاد کرده که پرشدنی نیست، ایدیولوژی حکومتی به اوج فرسودگی رسیده و انحصار رسانهای به یُمن گسترش اینترنت از دست نظام خارج شده است.
توتالیتاریسم اسلامی به پایان عمر خویش رسیده و نظام باید انتخاب سختی بکند، بین: رها کردن شیوهٔ حکمرانی توتالیتر و تبدیل شدن به یک دیکتاتوری متعارف یا اصرار بر ادامهٔ شیوهٔ قدیمی و از دست دادن همهچیز.
جمهوری اسلامی توتالیتر دیگر نمیتواند رو به جلو حرکت کند و به قول آرنت: «چارهای ندارد جز از دست دادن تمام دستاوردهای قبلیاش»، اما گذار از دیکتاتوری توتالیتر به دیکتاتوری متعارف بهراحتی انجامپذیر نیست.
شوروی توتالیتر و چین توتالیتر به لطف رهبران خردمندشان، جامعهٔ نسبتاً آرامشان و اقتصاد نسبتاً باثباتشان از این گذر به سلامت گذشتند و کلیت نظام خود را حفظ کردند. اما جمهوری اسلامی با این جامعهٔ بهشدت ناآرام، با این اقتصاد بهشدت بحرانزده و با این فقدان حاکمان خردمند چگونه میتواند از این گذر به سلامت عبور کند؟ من که راه نجاتی برایش نمیبینم.
@zorba1398
✍️ دیکتاتور که باشی حتی میتوانی اسبت را رییس مجلس کنی!
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
بله، اگر دیکتاتوری باشی در حد قدرت و توان کالیگولا، امپراتور روم باستان، حتی میتوانی اسب محبوبت ،اینکتاتوس را به عضویت در مجلس سنای روم منصوب کنی و همه سران مملکت را وادار کنی که هر روز خدمت این اسب برسند و در برابرش زانو بزنند و از جام شرابی که اسبت خورده بنوشند و مدح و ثنایش را بگویند. دیکتاتورها اصولاً دوست دارند با این نوع انتصابات عجیب و غریب هم قدرت نامحدود خودشان را به رخ ملت بکشند و هم به وزرا و وکلای زیردستشان بگویند شما هیچ پُخی نیستید، که اگر بودید در برابر این موجود نادان و احمقی که من منصوبش کردهام اینطور زانو نمیزدید. خلاصه دیکتاتورها لذت وافری میبرند از تحقیر مقامات زیردستشان؛ تحقیری که در عین حال قدرقدرتی آنها را به امعا و احشاییترین شکل ممکن به دو گروه افرادی که وی با آنها سروکار دارد، یعنی مقامات زیردست و ملت، حقنه میکند!
مبادا فکر کنید ماجرای این اسبی که امپراتور تصمیم گرفته بود به زودی وی را کنسول روم. (نخست وزیر) بکند، اما اجل مهلتش نداد، افسانه و خیال است. خیر. اتفاقا خیلی هم واقعی است و من میتوانم دهها مثال برایتان بزنم. یک مثالش که خیلی هم به ما نزدیک است مربوط میشود به امپراتور پوتین خودمان که چند سال پیش انتصابی را فرمان داد که همه را به یاد اسب محبوب امپراتور دیوانه روم انداخت. شهرهای روسیه چند سال پیش برای مدتی در تسخیر مخالفان پوتین بود و حضرتش برای جمع کردن بساط «اغتشاشگران» با مشکل روبرو شده بود و مقامات اجرایی کار سرکوبگریشان را به نحو مطلوب انجام نمیدادند. در همین اوضاع و احوال، پوتین در یک برنامه رادیویی سالانه شرکت کرد تا پاسخ شنوندگان را بدهد. گولاخی از پشت خط به پوتین گفت: «جناب رییسجمهور! اگر پلیس نتواند بساط این اغتشاشگران را جمع کند، من و بر و بچهها حاضریم به خیابان بیاییم و حق اغتشاشگران را کف دستشان بگذاریم و اوضاع را ردیف و امنیت را برقرار کنیم.» و شما نمیدانید چقدر این کلمات به گوش امپراتور پوتین خوشاهنگ بود. او به تلفنکننده، که کارگر ساده یک کارخانه تانکسازی در اورال بود، گفت: «تو نشان دادی که روس واقعی یعنی چه. تو نشان دادی که چقدر از این همه مقامات وراج و بهدردنخور ما فهمیدهتری.» پوتین یک ماه بعد این کارگر کارخانه تانکسازی را نماینده تامالاختیار خود در منطقه اورال کرد، که از حیث درجه و مقام معادل منصب معاونت نخستوزیر بود. بله دیکتاتور که باشی ...!
🔸پ.ن: اشتری که سالهاست به ترجمه کتابهای مهمی دربارهی نظامهای تمامیتخواه کمونیستی اشتغال دارد، بهتر از هر کسی با ماهیت جمهوری اسلامی و رهبر آن آشنایی دارد و در این یادداشت موجز، با زبانی ساده و شیرین پرده از شیوهی حکمرانیِ #معظمله و کاسهلیسان کثیف او برداشته است!
@zorba1398
📍 #بیژن_اشتری، مترجم و روزنامهنگار
بله، اگر دیکتاتوری باشی در حد قدرت و توان کالیگولا، امپراتور روم باستان، حتی میتوانی اسب محبوبت ،اینکتاتوس را به عضویت در مجلس سنای روم منصوب کنی و همه سران مملکت را وادار کنی که هر روز خدمت این اسب برسند و در برابرش زانو بزنند و از جام شرابی که اسبت خورده بنوشند و مدح و ثنایش را بگویند. دیکتاتورها اصولاً دوست دارند با این نوع انتصابات عجیب و غریب هم قدرت نامحدود خودشان را به رخ ملت بکشند و هم به وزرا و وکلای زیردستشان بگویند شما هیچ پُخی نیستید، که اگر بودید در برابر این موجود نادان و احمقی که من منصوبش کردهام اینطور زانو نمیزدید. خلاصه دیکتاتورها لذت وافری میبرند از تحقیر مقامات زیردستشان؛ تحقیری که در عین حال قدرقدرتی آنها را به امعا و احشاییترین شکل ممکن به دو گروه افرادی که وی با آنها سروکار دارد، یعنی مقامات زیردست و ملت، حقنه میکند!
مبادا فکر کنید ماجرای این اسبی که امپراتور تصمیم گرفته بود به زودی وی را کنسول روم. (نخست وزیر) بکند، اما اجل مهلتش نداد، افسانه و خیال است. خیر. اتفاقا خیلی هم واقعی است و من میتوانم دهها مثال برایتان بزنم. یک مثالش که خیلی هم به ما نزدیک است مربوط میشود به امپراتور پوتین خودمان که چند سال پیش انتصابی را فرمان داد که همه را به یاد اسب محبوب امپراتور دیوانه روم انداخت. شهرهای روسیه چند سال پیش برای مدتی در تسخیر مخالفان پوتین بود و حضرتش برای جمع کردن بساط «اغتشاشگران» با مشکل روبرو شده بود و مقامات اجرایی کار سرکوبگریشان را به نحو مطلوب انجام نمیدادند. در همین اوضاع و احوال، پوتین در یک برنامه رادیویی سالانه شرکت کرد تا پاسخ شنوندگان را بدهد. گولاخی از پشت خط به پوتین گفت: «جناب رییسجمهور! اگر پلیس نتواند بساط این اغتشاشگران را جمع کند، من و بر و بچهها حاضریم به خیابان بیاییم و حق اغتشاشگران را کف دستشان بگذاریم و اوضاع را ردیف و امنیت را برقرار کنیم.» و شما نمیدانید چقدر این کلمات به گوش امپراتور پوتین خوشاهنگ بود. او به تلفنکننده، که کارگر ساده یک کارخانه تانکسازی در اورال بود، گفت: «تو نشان دادی که روس واقعی یعنی چه. تو نشان دادی که چقدر از این همه مقامات وراج و بهدردنخور ما فهمیدهتری.» پوتین یک ماه بعد این کارگر کارخانه تانکسازی را نماینده تامالاختیار خود در منطقه اورال کرد، که از حیث درجه و مقام معادل منصب معاونت نخستوزیر بود. بله دیکتاتور که باشی ...!
🔸پ.ن: اشتری که سالهاست به ترجمه کتابهای مهمی دربارهی نظامهای تمامیتخواه کمونیستی اشتغال دارد، بهتر از هر کسی با ماهیت جمهوری اسلامی و رهبر آن آشنایی دارد و در این یادداشت موجز، با زبانی ساده و شیرین پرده از شیوهی حکمرانیِ #معظمله و کاسهلیسان کثیف او برداشته است!
@zorba1398
✍️ ورود هزاران تفنگدار دریایی آمریکا به خلیج فارس برای چه هدفی است؟
📍#بیژن_اشتری
حتما خبر را شنیدهاید. آمریکا هزاران تفنگدار دریایی خود را روانه خلیج فارس کرده است. ظاهراً به بهانه محافظت از نفتکشها و کشتیهای تجاری کشورهای عربی در برابر حملات احتمالی نیروهای جمهوری اسلامی. قضیه به نظرم جدیتر از این حرفهاست.این حرکت در واقع مقدمهای است بر یک برنامه بزرگتر برای مهار جمهوری اسلامی در لحظه موعود. اگر نگاهی به اوضاع منطقه بکنید پی میبرید که تحولات بنیادینی در راه است. اسرائیل و عربستان در آستانه رسیدن به یک توافقند و ظاهراً آمریکا پذیرفته است که پیمانی شبیه ناتو با کشورهای عربی برای محافظت از امنیت و تمامیت ارضی آنها منعقد کند. در این پیمان دشمن اصلی جمهوری اسلامی است و بند اصلی پیمان هم آمریکا را ملزم و متعهد میکند که در صورت حمله جمهوری اسلامی به هر کشور عضو پیمان، به طرفداری از این کشور وارد درگیری نظامی با جمهوری اسلامی شود. حالا سوال اینجاست که آیا آمریکا واقعا آمادگی ورود به جنگ نظامی با جمهوری اسلامی را دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش در گروی تحلیلهای دولت آمریکا از شرایط جاری است. جنگهایی که آمریکا تاکنون کرده یا از نوع «انتخابی» بوده یا از نوع«ضروری». جنگهای نوع اول جنگهاییست که آمریکا انتخاب دیگری جز جنگ هم داشته، اما جنگ را انتخاب کرده است. مثل جنگ ویتنام، جنگ دوم خلیج فارس و جنگ افغانستان. اما جنگهای ضروری جنگهایی بوده که آمریکا هیچ انتخابی جز جنگ نداشته و به اصطلاح جنگ ضرورت داشته است، مثل جنگ جهانی دوم، جنگ کره و جنگ اول خلیج فارس. حالا باید دید جنگ احتمالی با جمهوری اسلامی در رده کدام یک از این جنگها تصور میشود. احتمالا تاکنون تحلیل آمریکاییها این بوده که جنگ با جمهوری اسلامی جزو جنگهای ضروری نیست و با استفاده از شیوههایی بدون استفاده از قوای نظامی هم میتوان این حکومت را مهار یا خنثی کرد. اما اعزام هزاران تفنگدار دریایی آمریکا به خلیج فارس میتواند گویای یک تغییر جدی در تحلیل آمریکاییها باشد. حالا این پرسش مطرح است که آیا آمریکاییها نظرشان را عوض کردهاند و جنگ با جمهوری اسلامی را ضروری تلقی میکنند و نه انتخابی؟ اعزام این تعداد عظیم نیروی نظامی به منطقهای که تا پیش از این هم مستعد انواع درگیریهای کوچک و خطرناک بود یک امر عادی نیست. تعارضهای موردی نیروهای دو طرف در شرایط فعلی اجتنابناپذیر خواهد بود و هر یک از این جرقهها میتواند بشکه باروت را منفجر و کلید یک «جنگ ضروری» دیگر برای آمریکا را بزند. انتخابات در آمریکا نزدیک است و جنگها همیشه به افزایش محبوبیت رییسجمهور منجر شده است. آیا آمریکا تصمیمش را گرفته؟!
@zorba1398
📍#بیژن_اشتری
حتما خبر را شنیدهاید. آمریکا هزاران تفنگدار دریایی خود را روانه خلیج فارس کرده است. ظاهراً به بهانه محافظت از نفتکشها و کشتیهای تجاری کشورهای عربی در برابر حملات احتمالی نیروهای جمهوری اسلامی. قضیه به نظرم جدیتر از این حرفهاست.این حرکت در واقع مقدمهای است بر یک برنامه بزرگتر برای مهار جمهوری اسلامی در لحظه موعود. اگر نگاهی به اوضاع منطقه بکنید پی میبرید که تحولات بنیادینی در راه است. اسرائیل و عربستان در آستانه رسیدن به یک توافقند و ظاهراً آمریکا پذیرفته است که پیمانی شبیه ناتو با کشورهای عربی برای محافظت از امنیت و تمامیت ارضی آنها منعقد کند. در این پیمان دشمن اصلی جمهوری اسلامی است و بند اصلی پیمان هم آمریکا را ملزم و متعهد میکند که در صورت حمله جمهوری اسلامی به هر کشور عضو پیمان، به طرفداری از این کشور وارد درگیری نظامی با جمهوری اسلامی شود. حالا سوال اینجاست که آیا آمریکا واقعا آمادگی ورود به جنگ نظامی با جمهوری اسلامی را دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش در گروی تحلیلهای دولت آمریکا از شرایط جاری است. جنگهایی که آمریکا تاکنون کرده یا از نوع «انتخابی» بوده یا از نوع«ضروری». جنگهای نوع اول جنگهاییست که آمریکا انتخاب دیگری جز جنگ هم داشته، اما جنگ را انتخاب کرده است. مثل جنگ ویتنام، جنگ دوم خلیج فارس و جنگ افغانستان. اما جنگهای ضروری جنگهایی بوده که آمریکا هیچ انتخابی جز جنگ نداشته و به اصطلاح جنگ ضرورت داشته است، مثل جنگ جهانی دوم، جنگ کره و جنگ اول خلیج فارس. حالا باید دید جنگ احتمالی با جمهوری اسلامی در رده کدام یک از این جنگها تصور میشود. احتمالا تاکنون تحلیل آمریکاییها این بوده که جنگ با جمهوری اسلامی جزو جنگهای ضروری نیست و با استفاده از شیوههایی بدون استفاده از قوای نظامی هم میتوان این حکومت را مهار یا خنثی کرد. اما اعزام هزاران تفنگدار دریایی آمریکا به خلیج فارس میتواند گویای یک تغییر جدی در تحلیل آمریکاییها باشد. حالا این پرسش مطرح است که آیا آمریکاییها نظرشان را عوض کردهاند و جنگ با جمهوری اسلامی را ضروری تلقی میکنند و نه انتخابی؟ اعزام این تعداد عظیم نیروی نظامی به منطقهای که تا پیش از این هم مستعد انواع درگیریهای کوچک و خطرناک بود یک امر عادی نیست. تعارضهای موردی نیروهای دو طرف در شرایط فعلی اجتنابناپذیر خواهد بود و هر یک از این جرقهها میتواند بشکه باروت را منفجر و کلید یک «جنگ ضروری» دیگر برای آمریکا را بزند. انتخابات در آمریکا نزدیک است و جنگها همیشه به افزایش محبوبیت رییسجمهور منجر شده است. آیا آمریکا تصمیمش را گرفته؟!
@zorba1398
✍️ کار مملکت به چه ذلتی کشیده که وزیر خارجهاش از یک گفتگوی نود دقیقهای با ولیعهد عربستان افتخار میکند. انگار نفس اینکه ولیعهد والامقام نود دقیقه از وقت گرانبهای خود را صرف تحمل وجود این نابغه دیپلماسی غیرالتماسی کرده، دستآورد عظیمیست. خبرگزاری حکومتی فارس هم این افتخار مشعشع را با تاکید بر عدد نود بازتاب داده است. جناب ولیعهد هم با دمپایی نشسته تا داغ احساس حقارت من ایرانی را بیشتر کند.
واقعاً افتخار هم دارد نود دقیقه شرف حضور یافتن خدمت اعلیحضرت سعودی که توانسته کشورش را سال گذشته با رشد اقتصادی بالای هشت درصد تبدیل به موفقترین اقتصاد جهان کند و در عالم دیپلماسی هم آمریکا و غرب را در کف خویش داشته باشد و هم چین و شرق را. هم با اسرائیل نرد عشق ببازد و هم زمام جمهوری اسلامی درمانده را در دست داشته باشد. هم هزاران تفنگدار آمریکایی را به خلیج عربیاش بیاورد تا تنگه هرمز را از حیز انتفاع ژئوپولیتیکی ساقط کند و هم با تلویزیون فارسیزبانش بیستوچهار ساعته رب و رب نظام مقدس را جلو چشمش بیاورد و در پایان کار، وزیر خارجه همان کشور را از بابت رخصت ملاقات دستخوش ارگاسم دیپلماتیک کند./ #بیژن_اشتری
@zorba1398
واقعاً افتخار هم دارد نود دقیقه شرف حضور یافتن خدمت اعلیحضرت سعودی که توانسته کشورش را سال گذشته با رشد اقتصادی بالای هشت درصد تبدیل به موفقترین اقتصاد جهان کند و در عالم دیپلماسی هم آمریکا و غرب را در کف خویش داشته باشد و هم چین و شرق را. هم با اسرائیل نرد عشق ببازد و هم زمام جمهوری اسلامی درمانده را در دست داشته باشد. هم هزاران تفنگدار آمریکایی را به خلیج عربیاش بیاورد تا تنگه هرمز را از حیز انتفاع ژئوپولیتیکی ساقط کند و هم با تلویزیون فارسیزبانش بیستوچهار ساعته رب و رب نظام مقدس را جلو چشمش بیاورد و در پایان کار، وزیر خارجه همان کشور را از بابت رخصت ملاقات دستخوش ارگاسم دیپلماتیک کند./ #بیژن_اشتری
@zorba1398
✍️ «این پوتین لامذهب را خوب میشناسم! اگر روی لبه صندلی نشسته به خاطر آموزش در مدارس شوروی است. اگر گفته دوست دارد پسر آقا بشود به خاطر آموزشهایی است که در کاگب دیده. در کاگب به افسران ارشدی مثل پوتین یاد داده بودند که طرف مقابل را خوب روانشناسی کند و حرفی به او بزند که بیشترین تأثیر را بگذارد. مثلا بگوید شما مرا به یاد مسیح میاندازید. اولین بار که جرج بوشِ پسر با پوتین ملاقات کرد، پوتین به او که میدانست یک نومسیحی معتقد و چه بسا خرافاتی است، به دروغ گفت «این صلیب را میبینی؟ این را مادرم موقع غسل تعمید مخفیانه در زمان کمونیستها به من داده بود. این صلیب چند سال پیش توی آتشسوزی ویلایم در حال سوختن بود، که من زدم به دل آتش و آن را نجات دادم و از آن موقع همیشه به گردنم است.» میگویند بوش احمق از فرط احساس به گریه افتاد و به پوتین گفت: «ولادیمیر شک نکن که تو نظرکرده مسیح هستی». میگویند کوندالیزا رایس، وزیر خارجه از فرط حماقت رئیساش نزدیک بود پس بیفتد. خلاصه پوتین به پشتوانه علم روانشناسی که در کاگب خوانده است، میتواند هر کسی را خام کند و مثل موم در مشتش بگیرد.»/#بیژن_اشتری
@zorba1398
@zorba1398
✍️ جمهوری اسلامی در سیطرهی #کمونیستها!
📍#بیژن_اشتری
واقعا برایم باورکردنی نیست که در نشریه «مجمع ناشران انقلاب اسلامی» که ظاهراً یک نهاد فرهنگی اصولگراست این همه مقالات و مطالب #کمونیستی و مارکسیستی چاپ شده باشد. در این نشریهی به اصطلاح اسلامی و مکتبی که مسئولیناش هماینک در وزارت ارشاد اسلامی با ریش و محاسن و پیراهنهای تا زیر گلو بسته شده در مناصب مدیریتی مشغول ارائه خدمات بیدریغ به هنرمندان حامی نظام اسلامیاند، این تیترها توجهم را جلب کرد:
"نقد و بررسی نئولیبرالیسم ایرانی"، "بررسی ناشران نئولیبرال و سرمایهمحور"، "مانیفست ضدسرمایهداری"، "بررسی کتاب تاریخ سوسیالیسم"، "قدرتنمایی موج جدید منتقدان سرمایهداری" و ...
بابا توی این مملکت چه خبره؟ آدم تعجب میکند که چطور کمونیستها توانستهاند اینطور عمیق در هستهی مرکزی فرهنگی جناح اصولگرای ارزشی انقلابی و مکتبی نفوذ کنند.
حالا شاید بگویید اشتری دچار «جنون چپهراسی» شده و دارد زیادی قضیه را بزرگ میکند. اما باور کنید اینطور نیست. این نفوذهای کمونیستی در ارکان حکومتی، که سابقه آن به همان روزهای اول انقلاب برمیگردد، کار دست ملتمان داده و میدهد.
بگذارید یک نمونه برایتان ذکر کنم. در همین مجله "گاه نقد" مطلب مفصلی درباره توسعه خواندم که در آن نویسنده نوشته "توسعه، اسب تروای غرب در جمهوری اسلامی است."
خب حتما منظورش را میفهمید. نویسنده میگوید غربیها با تشویق ایران به توسعهی اقتصادی درواقع میخواهند فرهنگ غربی را وارد کشور بکنند و نهایتاً از درون نظام را ساقط کنند. این حرف که انگار مستقیما از دهان #رفیق_کیانوری دبیرکل حزب توده بیرون آمده است، در حال حاضر سیاست اصلی و محوری نظام اسلامی است.
مارکسیستهای اسلامی مدرن با ریش و پشم در حال حاضر در جاهای دیگر هم فعال هستند. از جمله در هیئتهای علمی دانشگاهها و نهادهای علمی. از جمله در صنعت نشر، که در حال حاضر از بین ده ناشر شاخص ایران بیش از نیمی از آنها آشکارا چپگرا هستند. معتقدم بیش از نود درصد کتابهای ترجمهای در بازار کتاب ایران (از رمان تا فلسفه و تاریخ) گرایشهای چپی و مارکسیستی دارند. مجموعه آثار مارکس، لنین، مائو و تقریبا همه چهرههای شاخص کمونیسم به فارسی ترجمه شده و در همه کتابفروشیها در دسترس است. شمار زیادی از روشنفکران داخل کشور، حتی آنهایی که خود را روشنفکر مسلمان معرفی میکنند چپگرا و مُبلغ اندیشههای کمونیستی در زیر پوشش بدلی هستند.
من معتقدم مارکسیستها آزادند که در جمهوری اسلامی عقاید خود را بیان کنند و نشریه و حزب سیاسی داشته باشند، اما به شرطی که صراحتا اعلام کنند مارکسیست هستند؛ به شرطی که نقاب به چهره نداشته باشند.
🔸پ.ن: اسناد اوایل انقلاب ۵۷ نشان میدهد که در جمع دانشجویان آن دوره، یکی از کسانی که اصرار داشته به جای سفارت آمریکا به #سفارت_شوروی حمله شود، #محمود_احمدینژاد بوده است! این اصرار احمدینژاد و همفکران او نه به دلیل گرایش ضدکمونیستی آنها، که دادن بهانهای به شوروی برای حمله به مملکت بیصاحب آن دوره بوده است! فراموش نباید کرد که نخستین رهبر روسی که بعد از انقلاب پا به ایران گذاشت، #ولادیمیر_پوتین و در دورهی ریاستجمهوری احمدینژاد بود! و از آن زمان هم که شاهدیم روسها جز در دورهی ۸ساله ریاستجمهوری روحانی چه نفوذی در ایران داشتهاند!
@zorba1398
📍#بیژن_اشتری
واقعا برایم باورکردنی نیست که در نشریه «مجمع ناشران انقلاب اسلامی» که ظاهراً یک نهاد فرهنگی اصولگراست این همه مقالات و مطالب #کمونیستی و مارکسیستی چاپ شده باشد. در این نشریهی به اصطلاح اسلامی و مکتبی که مسئولیناش هماینک در وزارت ارشاد اسلامی با ریش و محاسن و پیراهنهای تا زیر گلو بسته شده در مناصب مدیریتی مشغول ارائه خدمات بیدریغ به هنرمندان حامی نظام اسلامیاند، این تیترها توجهم را جلب کرد:
"نقد و بررسی نئولیبرالیسم ایرانی"، "بررسی ناشران نئولیبرال و سرمایهمحور"، "مانیفست ضدسرمایهداری"، "بررسی کتاب تاریخ سوسیالیسم"، "قدرتنمایی موج جدید منتقدان سرمایهداری" و ...
بابا توی این مملکت چه خبره؟ آدم تعجب میکند که چطور کمونیستها توانستهاند اینطور عمیق در هستهی مرکزی فرهنگی جناح اصولگرای ارزشی انقلابی و مکتبی نفوذ کنند.
حالا شاید بگویید اشتری دچار «جنون چپهراسی» شده و دارد زیادی قضیه را بزرگ میکند. اما باور کنید اینطور نیست. این نفوذهای کمونیستی در ارکان حکومتی، که سابقه آن به همان روزهای اول انقلاب برمیگردد، کار دست ملتمان داده و میدهد.
بگذارید یک نمونه برایتان ذکر کنم. در همین مجله "گاه نقد" مطلب مفصلی درباره توسعه خواندم که در آن نویسنده نوشته "توسعه، اسب تروای غرب در جمهوری اسلامی است."
خب حتما منظورش را میفهمید. نویسنده میگوید غربیها با تشویق ایران به توسعهی اقتصادی درواقع میخواهند فرهنگ غربی را وارد کشور بکنند و نهایتاً از درون نظام را ساقط کنند. این حرف که انگار مستقیما از دهان #رفیق_کیانوری دبیرکل حزب توده بیرون آمده است، در حال حاضر سیاست اصلی و محوری نظام اسلامی است.
مارکسیستهای اسلامی مدرن با ریش و پشم در حال حاضر در جاهای دیگر هم فعال هستند. از جمله در هیئتهای علمی دانشگاهها و نهادهای علمی. از جمله در صنعت نشر، که در حال حاضر از بین ده ناشر شاخص ایران بیش از نیمی از آنها آشکارا چپگرا هستند. معتقدم بیش از نود درصد کتابهای ترجمهای در بازار کتاب ایران (از رمان تا فلسفه و تاریخ) گرایشهای چپی و مارکسیستی دارند. مجموعه آثار مارکس، لنین، مائو و تقریبا همه چهرههای شاخص کمونیسم به فارسی ترجمه شده و در همه کتابفروشیها در دسترس است. شمار زیادی از روشنفکران داخل کشور، حتی آنهایی که خود را روشنفکر مسلمان معرفی میکنند چپگرا و مُبلغ اندیشههای کمونیستی در زیر پوشش بدلی هستند.
من معتقدم مارکسیستها آزادند که در جمهوری اسلامی عقاید خود را بیان کنند و نشریه و حزب سیاسی داشته باشند، اما به شرطی که صراحتا اعلام کنند مارکسیست هستند؛ به شرطی که نقاب به چهره نداشته باشند.
🔸پ.ن: اسناد اوایل انقلاب ۵۷ نشان میدهد که در جمع دانشجویان آن دوره، یکی از کسانی که اصرار داشته به جای سفارت آمریکا به #سفارت_شوروی حمله شود، #محمود_احمدینژاد بوده است! این اصرار احمدینژاد و همفکران او نه به دلیل گرایش ضدکمونیستی آنها، که دادن بهانهای به شوروی برای حمله به مملکت بیصاحب آن دوره بوده است! فراموش نباید کرد که نخستین رهبر روسی که بعد از انقلاب پا به ایران گذاشت، #ولادیمیر_پوتین و در دورهی ریاستجمهوری احمدینژاد بود! و از آن زمان هم که شاهدیم روسها جز در دورهی ۸ساله ریاستجمهوری روحانی چه نفوذی در ایران داشتهاند!
@zorba1398
✍️ آخرین فرستاده ایران به خدمت کدخدا!
📍 #بیژن_اشتری
در این پنجاه روزی که از درگذشت آقای رئیسی سپری شده، حکومت ایران نهایت تلاش خود را کرده که از طریق دیدارهای حضوری، تماسهای تلفنی و پیامهای مکتوب به ولادیمیر پوتین حاکم روسیه اطمینان دهد که دولت بعدی ایران حافظ منافع روسیه خواهد بود و هیچ خللی در روابط «حسنه فیمابین» رخ نخواهد داد. آخرین فرستاده ایران به روسیه آقای قالیباف بود که امروز خدمت کدخدا مشرف شد و به او اطمینان داد که در ایران همه ارکان دولتی و حکومتی خواهان تحکیم رابطه با دولت فخیمه روسیه هستند. ظاهرا رئیسی چنان همسوی سیاستهای ایرانی و منطقهای کرملین بوده که پوتین از دست رفتن وی را یک ضایعه جبرانناپذیر (و حتی توطئه آمریکاییها) تلقی میکند.اما وقاحت پوتین در این است که آشکارا به حکومت ایران پیام میدهد، یا دقیقتر بگویم فشار میآورد که رئیسجمهور بعدی هم باید مثل رئیسجمهور قبلی تامینکنندهی منافع روسیه باشد.
این طرز رفتار پوتین مرا به یاد دوران شوروی و کشورهای اقماریاش میاندازد. در آن زمان هیچ یک از کشورهای کمونیست اقماری شوروی بدون کسب اجازه کرملین نمیتوانست هیچ تغییری در کادر رهبری خود بدهد. رئیس حزب که جای خود داشت، حتی وزرا و معاونان وزرا هم فقط پس از کسب نظر مثبت کرملین میتوانستند عزل و نصب شوند. رفتار پوتین در برخورد با جمهوری اسلامی تداعیکننده همین عادت زشت استعماری بهجامانده از دوران کمونیستهاست.
البته این نوع روابط دهههاست که منسوخ شده است و حالا کشورهای بزرگ به خود اجازه چنین دخالتهای مستقیمی را در امور داخلی کشورهای کوچکتر نمیدهند و به همین خاطر معتقدم رفتار پوتین با ایران بسیار جسورانه، وقیحانه و توهینآمیز است. و متأسفانه مسئولین ایرانی هم به جای برخورد محکم با این نوع دخالتهای آشکار و پنهان روسها در امور داخلی ایران ،صرفا موضعی حقارتآمیز اتخاذ کردهاند.
@zorba1398
📍 #بیژن_اشتری
در این پنجاه روزی که از درگذشت آقای رئیسی سپری شده، حکومت ایران نهایت تلاش خود را کرده که از طریق دیدارهای حضوری، تماسهای تلفنی و پیامهای مکتوب به ولادیمیر پوتین حاکم روسیه اطمینان دهد که دولت بعدی ایران حافظ منافع روسیه خواهد بود و هیچ خللی در روابط «حسنه فیمابین» رخ نخواهد داد. آخرین فرستاده ایران به روسیه آقای قالیباف بود که امروز خدمت کدخدا مشرف شد و به او اطمینان داد که در ایران همه ارکان دولتی و حکومتی خواهان تحکیم رابطه با دولت فخیمه روسیه هستند. ظاهرا رئیسی چنان همسوی سیاستهای ایرانی و منطقهای کرملین بوده که پوتین از دست رفتن وی را یک ضایعه جبرانناپذیر (و حتی توطئه آمریکاییها) تلقی میکند.اما وقاحت پوتین در این است که آشکارا به حکومت ایران پیام میدهد، یا دقیقتر بگویم فشار میآورد که رئیسجمهور بعدی هم باید مثل رئیسجمهور قبلی تامینکنندهی منافع روسیه باشد.
این طرز رفتار پوتین مرا به یاد دوران شوروی و کشورهای اقماریاش میاندازد. در آن زمان هیچ یک از کشورهای کمونیست اقماری شوروی بدون کسب اجازه کرملین نمیتوانست هیچ تغییری در کادر رهبری خود بدهد. رئیس حزب که جای خود داشت، حتی وزرا و معاونان وزرا هم فقط پس از کسب نظر مثبت کرملین میتوانستند عزل و نصب شوند. رفتار پوتین در برخورد با جمهوری اسلامی تداعیکننده همین عادت زشت استعماری بهجامانده از دوران کمونیستهاست.
البته این نوع روابط دهههاست که منسوخ شده است و حالا کشورهای بزرگ به خود اجازه چنین دخالتهای مستقیمی را در امور داخلی کشورهای کوچکتر نمیدهند و به همین خاطر معتقدم رفتار پوتین با ایران بسیار جسورانه، وقیحانه و توهینآمیز است. و متأسفانه مسئولین ایرانی هم به جای برخورد محکم با این نوع دخالتهای آشکار و پنهان روسها در امور داخلی ایران ،صرفا موضعی حقارتآمیز اتخاذ کردهاند.
@zorba1398