مجله زیروبم ZirobamMag
146 subscribers
3.51K photos
1.58K videos
18 files
2.49K links
Download Telegram
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و ششم)

#موسیقایی
🔹️محسن دولو کاریکاتوریست معروف شاهد قتل احمد دهقان
روزهایی که به مدرسه ابتدایی می رفتم هنگام بازگشت به خانه همکلاسی ام «منوچهر» را می دیدم که با یک گروه چهار پنج نفری از میدان بهارستان عازم لاله زار و استانبول است.
«منوچهر حامدی» که متأسفانه خیلی زود و جوان مرد، قدی بلند و موهای بور و صورتی سفید داشت به طوری که در اولین برخورد همه او را یکی از اتباع روس می دانستند و همین باعث شده بود تا منوچهر و یارانش بسیاری از افراد هم سن و سال خودشان را دست بیاندازند و به اصطلاح گیج و گم کنند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/BgghDi
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و هفتم)

#موسیقایی
🔹️فیلم های اولیه بهروز وثوقی جوابگوی عطش بازیگری او نبود
سال 1337 برای ساختن یک فیلم کوتاه تبلیغاتی به استودیو ایران فیلم رفتم. ایران فیلم را آن زمان «ابوالقاسم رضایی» اداره می کرد و با سوابقی که در کار فیلم سازی و فیلمبرداری داشت آن محوطه نستباً کوچک را به محیط کار و کوشش گروه های مختلف تبدیل کرده بود. در کار برگردان فیلم های خارجی به فارسی یا «دوبلاژ» استودیو ایران فیلم یکی از پرکارترین موسسات به حساب می آمد. معمولاً صاحبان فیلم بیش از هر چیز در مورد انتخاب استودیو دقت و وسواس به خرج می دادند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/LucXrl
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و هشتم)

#موسیقایی
🔹️فریدون رهنما جوانمرد تنهای سینمای ایران
پیش از آنکه خودش را ببینم درباره فیلم کوتاهش «سیاوش در تخت جمشید» زیاد شنیده بودم. می گفتند فیلمی است متفاوت که سینمای ایران را از چهارچوب همیشگی اش خارج کرده و به مرزهای فلسفه و شعر برده است.
این فیلم در واقع پایه ای بود برای یک سینمای تجربی در ایران که در زمان نمایش، سال 1345 با مخالفت های زیادی روبه رو شد زیرا منافع سرمایه گذاران فیلم های بازاری را به خطر می انداخت. رهنما قبل از شروع به فیلمسازی در ایران، دو کتاب شعر در فرانسه منتشر کرد. اشعار او به زبان فرانسه جزو زیباترین و ناشناخته ترین ساخته های ادبی امروز است. همچنین کتاب «واقعیت گرایی فیلم» او که در ایران به چاپ رسید یکی از با ارزش ترین کتاب های سینمایی به شمار می آید.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/qq6wkz
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و نهم)

#موسیقایی
🔹️گوگوش دختر سه ساله صابر آتشین روی صحنه قصر شیرین
قبل از دهه بیست که تئاتر در ایران بالا گرفت، مردم معمولاً به سرگرمی های دیگر می پرداختند. سرگرمی هایی مثل سینما که هنوز به زبان اصلی نشان داده می شد و بعد کافه رستوران ها که علاوه بر موزیک و رقص، عملیات آکروباسی و شعبده بازی داشتند.
تا آنجا که من به یاد دارم یکی از اولین استادان آکروباسی در ایران «میرمهدی ورزنده» بود و پس از او «مبراحمدی صفوی» روی کار آمد که ضمناً در مدارس تهران ورزش درس می داد. ورزنده و صفوی در طول ده سال توانستند شاگردان خوبی تربیت کنند به طوری که تیم آکروباسی تهران توانست توجه مشتریان خارجی را هم به خود جلب کند. اعضای این تیم شب ها در بهترین کاباره های آن زمان «کاباره پارس و کاباره پالاس» برنامه داشتند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/KkzqIx
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و یکم)

#موسیقایی
🔹️#مهین_دیهیم، اولین زنی که حاضر شد صورتش را سیاه کند و روی صحنه برود
با افتتاح #تئاتر #فرهنگ در #خیابان_لاله_زار و به روی صحنه آمدن چند #نمایشنامه متفاوت، مردم با چهر ها و اسامی جدیدی آشنا شدند که یکی از آنها «مهین دیهیم» بود.
مهین دیهیم که با نام اصلی خودش « #مهین_رجایی» در نمایش « #تاجر_ونیزی» شرکت کرد ثابت کرده بود که یکی از مستعدترین هنرپیشگان است و آینده درخشانی در انتظار اوست.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/R9ESeS
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و دوم)

#موسیقایی
🔹️کریم پورشیرازی با لباس روحانیون در زندان
سال 1326 هنگامی که «محمد مسعود» مدیر روزنامه «مرد امروز» ترور شد و همکاران مطبوعاتی او به خصوص «جهانگیر تفضلی» مدیر روزنامه ایران ما و «کریم پورشیرازی» برای تجلیل از او و برگزاری مجالس یادبود کوشش زیادی به عمل آوردند. کریم پور در آن زمان دانشجو بود اما در روزنامه ها قلم می زد و مقالات تند و آتشین می نوشت و به گفته خودش پیرو مکتب «مسعود» بود.
وقتی «دکتر مصدق» به نخست وزیری منصوب شد کریم پور امتیاز روزنامه «شورش» را گرفت و دست به انتشار آن زد. شورش یک روزنامه افراطی بود که به هیچ دسته و حزب و جمعیتی بستگی نداشت اما به خاطر حملات سخت و کوبنده ای که به افراد و به خصوص رجال و سیاستمداران وقت می کرد تیراژ چشمگیری داشت. در جریان ملی شدن صنعت نفت، کریم پور بارها و بارها به دست مخالفان مجروح و مصدوم شد اما هرگز عقب نشینی نکرد و بر سر عقیده اش که همگامی و همراهی با جبهه ملی بود ایستاد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/1S1f30
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و سوم)

#موسیقایی
🔹️منوچهر نوذری، دردونه حسن کبابی رادیو
سال 1336 وقتی با شرکت نصرت الله وحدت در استودیو کاروان فیلم «نردبان ترقی» را می ساختیم، جوانی باریک اندام با چهره ای رنگ پریده کارهای فنی را انجام می داد، اسمش محمود بود و نام فامیلش نوذری، در کارش بسیار منظم بود و در تدوین و فیلمبرداری مهارت کامل داشت، حتی در امور مربوط به لابراتوار هم صاحب سلیقه بود و اغلب مورد مشورت دست اندرکاران قرار می گرفت.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/O4CRe3
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و چهارم)

#امیر_فضلی، #ویتوریو_دسیکای ایران!
🔹️سال 1323 تهران دارای دو سالن تئاتر دائمی بود، تماشاخانه تهران و تئاتر هنر، اما در تابستان این سال آن دسته از هنرپیشگانی که از همکاری با دو تئاتر موجود راضی نبودند تماشاخانه کشور را در کوچه برلن «لاله زار» پایه گذاری کردند. یکی از سهامداران این تئاتر، جوان پرشوری بود به نام «حسین امیر فضلی» که عضو پست و تلگراف بود. وقتی تئاتر کشور در سالن تابستانی شروع به کار کرد با یک مشکل بزرگ روبه رو شد. مردی که درست رو به روی تئاتر خانه داشت و یکی از با نفوذترین رجال زمان خود بود با افتتاح این تماشاخانه مخالفت کرد. او «حاج آقا رفیع» نماینده مجلس شورای ملی بود که به «قائم مقام الملک» شهرت داست و از نزدیکان و مشاوران اصلی محمدرضا شاه پهلوی به حساب می آمد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/rQuk7w
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و پنجم)

#محمد_مسعود «گلی که در جهنم روئید»
🔹️با وزش اولین نسیم آزادی در ایران، پس از شهریور بیست تعدادی از روزنامه ها که در حکومت بیست ساله رضا شاه به عناوین مختلف توقیف شده بودند مجدداً انتشار خود را از سر گرفتند و در این میان چند روزنامه تازه هم در بساط روزنامه فروش ها خودنمایی کردند که «میهن پرستان، نبرد و مرد امروز» مهمترین آنها بودند.
مرد امروز به مدیریت محمد مسعود منتشر می شد که پیش از آن در میان مردم کتابخوان شهرت فراوانی داشت، کتاب های او «در تلاش معاش و گل هایی که در جهنم می روید» ده ها بار تجدید چاپ شده بود. او نویسنده ای چیره دست و بی پروا بود که در کتاب هایش انگشت بر روی نقاط ضعف افراد می گذاشت و شخصیت های داستان های او در میان قشرهای متعدد جامع وجود داشتند. مرد امروز هنگامی شروع به انتشار کرد که احزاب سیاسی کوچک و بزرگ قد علم کرده بودند و در رأس آن «حزب توده ایران» که یک حزب کمونیستی وابسته به شوروری بود از سایر احزاب شهرت و اقتدار بیشتری داشت.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/2Fgpl4
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و ششم)

#تقی_ظهوری، مبتلا به #بیماری_خنده
🔹️در میان شاگردان دوره اول هنرستان هنرپیشگی مردی با گونه های سرخ و سالک بزرگ و لبخندی همیشگی وجود داشت که کارمند وزارت دادگستری بود. دوستانش می گفتند بسیار خوش ذوق و بسیار خوشگذران است و به زنان زیبا ارادتی خاص دارد.
گاهی در راهروهای بلند باغ سهم الدوله «محل هنرستان هنرپیشگی» او را می دیدم که با قدم های سریع می رود تا خودش را به کلاس برساند.
«فضل الله بایگان» یکی از هنرمندان قدیمی و استاد هنرستان درباره او گفته بود: آتشپاره ای است که با این قد کوتاه و حرکات سریع خیلی زود گل خواهد کرد. اما متأسفانه پیشگویی بایگان درست از آب درنیامد. سالهای طول کشید تا ظهوری سری در میان سرها درآورد و به شهرت و معروفیت و ثروت دست یابد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/O6qgj1
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و هفتم)

#ابوالقاسم_حالت
🔹️ابوالقاسم حالت: «ای تف به ریش جمله ایران فروش ها»
تابستان سال 1315 اولین شماره روزنامه فکاهی توفیق به دستم رسید. روزنامه ای با قطع میانه و صفحات کم که یک دنیا مطلب را در خود جا داده بود. من همانجا، سر پل تجریش تمام اشعار و مقالات توفیق را خواندم و غرق در لذت شدم.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/RbK3cA
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و هشتم)

#روح_الله_خالقی
🔹️روح الله خالقی با سرود ای ایران جاودانه شد
آن روزها که من مدیریت روزنامه سیاسی «بهرام» به صاحب امتیازی عبدالرحمن فرامرزی را بر عهده داشتم حاشیه خیابان لاله زار و استانبول محل آمد و رفت زنان و مردان شیک پوش و افراد سرشناس بود.
من «رهی معیری» را اولین بار در استانبول دیدم که با قد بلند و چشمان آبی لحظه به لحظه با دوستان و آشنایان سلام علیک می کرد و می خندید. «رضا محجوبی» برادر هنرمند «مرتضی محجوبی» نوازنده و آهنگساز نامی که یکی از برجشته ترین نوازندگان ویولن محسوب می شد هر روز در همین خیابان استانبول رفت و آمد داشت. بزرگانی چون «بنان» و «مجد» و خیلی از هنرمندان دیگر، گردش لاله زار و استانبولشان ترک نمی شد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/FXMVQo
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و نهم)

#داود_پیرنیا
🔹️داود پیرنیا، گلی جاویدان از گلزار بی همتای ادب ایران
سال 1337 در خیابان دربند اقامت داشتم و تمام وقتم صرف ساختن فیلم «دشمن زن» می شد. دشمن زن فیلمی بود با شرکت ویدا قهرمانی، ناصر ملک مطیعی، عباس مصدق و عبدالعلی همایون که متأسفانه دو پرده آن زیر قیچی سانسور از میان رفت. علاوه بر افرادی که نام بردم، منوچهر اسماعیلی دوبلور معروف نیز در این فیلم نقشی بر عهده داشت. هر وقت منوچهر به خانه ما می آمد دختر شش ساله ام را می دید که با دقت فراوان به برنامه کودک گوش می دهد. در برنامه کودک پسر کوچکی به نام «آقا بیژن» گویندگی می کرد و بچه های هنرمند آواز می خواندند و در نمایش نامه ها شرکت می کردند و به نظر می آمد که تمام بچه های شهر تهران بین خودشان و آن برنامه یک نوع وابستگی احساس می کنند. از اسماعیلی شنیدم که برنامه کودک را داود پیرنیا پایه گذاری کرده است من پیرنیا را زمانی که معاون نخست وزیر بود دیده بودم.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/nIypjI
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت هفتاد)

#سیمین_بهبهانی شاهد #مرگ #جواد_فاضل
🔹️در نخستین قسمت از خاطراتم نوشته بودم که من شعر را با حافظ شناختم، آن روزگار در هر خانه یک حافظ پیدا می شد، حافظی که در خانه ما بود به خط خاله مادرم و بر روی پوست آهو نوشته شده بود و دور تا دور هر صفحه را یکی از استادکاران ماهر به نحو جالبی تذهیب کرده و در مجموع این کتاب حکم یک گنجینه گرانبها را داشت. این کتاب گران قیمت در کتابخانه خواهر بزرگترمان نگهداری می شد و گاه و بیگاه، اکثراً شب یلدا آن را می آوردند تا نیتی بکنند و تفألی بزنند...

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/U11ZAJ
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت هفتاد و یکم)

#صبحی
🔹️بچه ها سلام، بچه ها خدانگهدار با صدای گرم صبحی

شب سوم شهریور 1320 در خانه یکی از دوستان میهمان بودم که شنیدم جنگ به ا یران هم سرایت کرده است و قوای روس و انگلیس از دو طرف وارد خاک ما شده اند. با عجله مجلس میهمانی را ترک کردم تا هر چه زودتر خودم را به خانه برسانم. درشکه چی از پشت سفارت انگلیس راهش را به طرف خیابان لاله زار کج کرد و اواسط خیابان نادری ناگهان چراغ ها خاموش شد. اوضاع شهر کاملاً غیر عادی به نظر می رسید و مردم با هیجان و اضطراب به سمت خانه ها در حرکت بودند، می گفتند امشب تهران بمباران خواهد شد و من بیشتر به خاطر مادرم که بیماری قلبی داشت نگران بودم. اوائل خیابان استانبول از درشکه پیاده شدم چون تعداد زیادی از عابران پیاده روها و حتی وسط خیابان را اشغال کرده بودند و به نظر می رسید که درشکه به سادگی قادر به عبور از آن خیابان نخواهد بود.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/7QWf0I
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت هفتاد و دوم)

#حسین_قوامی
🔹️آن آوای لطیف و بی دغدغه فاخته ای
تازه به رادیو رفته بودم، دوستم محمود رجاء تازه به معاونت رادیو انتخاب شده بود و حسینقلی مستعان نویسنده معروف ریاست رادیو را به عهده داشت. گویندگان و نوازندگان و کارکنان رادیو یک دوره هفتگی داشتند و شب های جمعه دور هم جمع می شدند. ساز بود و آواز و خنده و شوخی و این تفریح شبانه، گاهی تا صبح روز دوشنبه ادامه پیدا می کرد. در این ساعات اتومبیل استیشن رادیو وقت و بی وقت در مقابل محل میهمانی توقف می کرد و کسانی را که برنامه داشتند به بی سیم پهلوی می برد و پس از اجرای برنامه مجدداً به همان محل برمی گردانید.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/yGG8Oe
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت هفتاد و سوم)
#موسیقایی

🔹️یک ترانه عاشقانه برای عزت روحبخش
کلاس سوم ابتدایی بودم که آن اتفاق جالب رخ داد. خواهرزاده ام مسعود به خانه ما آمده بود تا به یکی از بزرگترین آروزهای من جامه عمل بپوشاند. آمده بود مرا به سالن تئاتر مرکزی ببرد که جزو شاگردان یک کلاس روی صحنه بروم.
طبق معمول آن زمان مادرم مخالفت کرد و حرفش این بود که اگر آقا یعنی پدرم بفهمد چه خواهد شد؟ و خواهر بزرگتر دفاع می کرد و می گفت مگر زمین به آسمان می رود؟ این بچه ذوق این کار را دارد، ذوقش را نکشید، بگذارید به همان راهی که می خواهد برود، سرانجام مادر رضایت داد و قرار شد کسی از اهل خانه مطلب را با پدرم در میان نگذارد، اگرچه پدرم رابطه مستقیم با ما نداشت و در حیاط بیرونی زندگی می کرد...

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/6p0hyH
مجله #زیروبم @zirobamonline