مجله زیروبم ZirobamMag
146 subscribers
3.51K photos
1.58K videos
18 files
2.49K links
Download Telegram
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاهم)

#موسیقایی
🔹️موسی خان نی داود ده سال در انتظار یک ویولن
سال 1322 سال آغاز کار من در رادیو تهران بود. سال فعالیت های گوناگون، انتشار روزنامه و نوشتن نمایشنامه برای «تفکری» کمدین مشهور و سال آشنایی با هنرمندانی که نامشان را شنیده بودم.
برای من ملاقات با یک هنرمند معروف حکم رویایی را داشت که هرگز تعبیر نمی شد. یک شب بر حسب تصادف «ظلی» را در خیابان لاله زار دیدم و تا اواسط خیابان استابول دنبالش رفتم. ظلی یکی از خوانندگان نامدار آن زمان بود که صفحات متعددی از او به یادگار مانده است. چنان شیفته اش شده بودم که بی اختیار جلو رفتم و پرسیدم آقا شما ظلی هستید؟ کمی مکث کرد و جواب داد بله، چطور مگر؟
گفتم هیچی و به سرعت دور شدم. سایه اندام باریک ظلی با آن سبیل کوچک همیشه در ذهنم بود تا سرانجام خبر مرگش را که به علت بیماری سل بود شنیدم. تحت تأثیر ملاقات آن شب و عوالمی که با صفحات او داشتم شعری ساختم و به «مصطفی اسکویی» دادم تا در مجلس یادبود او بخواند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/k0avau
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و یکم)

#موسیقایی
🔹️هوشنگ بهشتی شاگرد همیشه خندان کلاس
در آن روز سرد پاییزی شاگردان کلاس چهارم ابتدایی دبستان «معزی» کلاس را روی سرشان گذاشته بودند. صدای خنده ها و جیغ و داد آنها در سرتاسر حیاط مدرسه پیچیده بود.
کلاس معلم نداشت و بچه ها با استفاده از فرصت حسابی جشن گرفته بودند. ناگهان در باز شد و آقای مدیر که به عصبانیت و تندخویی مشهور بود با یک دسته چوب انار که معمولاً در حوض آب می گذاشت تا نرم و قابل انعطاف شود قدم در اطاق گذاشت و با یک فریاد «خفه شوید» شروع به کتک زدن بچه ها کرد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/61GAR0
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و دوم)

#موسیقایی
🔹️جرم بزرگ مهین بزرگی!
همانطور که قبلاً هم اشاره کرده ام کار دوبلاژ فیلم در ایران در آغاز کار با مشکلات فراوانی روبه رو بود. یکی از این مشکلات نبودن وسایل فنی و دیگری عدم دسترسی به گویندگان با تجربه بود که مانع از پیشرفت سریع دست اندرکاران می شد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/9daj0f
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و سوم)

#موسیقایی
🔹️مهدی سهیلی شاعری با زبان تند و قلب مهربان
از سال 1318 گاه و بیگاه اسم او را در روزنامه توفیق می دیدم. اشعارش به نام «مهندی سمنانی» چاپ می شد اما بعدها فامیلش را به «سهیلی» تغییر داد. از یک خانواده مذهبی بود و قرائت قرآن مجید را خوب می دانست. گویا او و کمال الدین مستجاب الدعوه همراه با نجفی کرمانشاهی «پدر برادران وفایی» و شخصی به نام قانونی جزو اولین قاریان قرآن در برنامه های صبح رادیو بودند. خودش تعریف می کرد که یک روز سرد زمستان یک ساعت به اجرای برنامه مانده بود با «نجفی و قانونی» شرط می بندد و می گوید هرکس بتواند از آنتن سی متری بی سیم پهلوی بالا برود پنجاه تومان دستخوش می گیرد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/FiwZu8
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و چهارم)

#موسیقایی
🔹️اسماعیل نواب صفا شاعر پر شور و دلسوخته کرمانشاهی
سال 1325 پس از قریب دو سال که شخصاً روزنامه سیاسی «بهرام» را انتشار می دادم به عنوان سردبیر روزنامه توفیق برگشتم. در سال علاوه بر نویسندگان قدیمی، توفیق از همکاری یکی دو نویسنده تازه کار و جوان سود می برد. یکی «کریم فکور» که هنوز دانشگاه را تمام نکرده بود و دیگری «اسماعیل نواب صفا» که تازه از کرمانشاه به تهران آمده بود و مثل سایر جوان ها سری پر شور داشت و بنا به گفته خودش به تازگی اقدام به سرودن اشعار فکاهی کرده بود.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/hhwZgE
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و پنجم)

#موسیقایی
🔹️نامه های عشاق سینه چاک مادمازل خاله برای علی تابش!
روزهای اولی که سالن جدید جامعه باربد در لاله زار افتتاح یافته بود و نمایشنامه های معروفی چون لیل و مجنون و خسرو و شیرین و... در این سالن به روی صحنه می رفت، اسماعیل مهرتاش مدیر و موسس جامعه باربد برای جلوگیری از خستگی مشتریان تئاتر، معمولاً در فاصله دو پرده، یک موزیکال کوتاه یا به اصطلاح آن زمان «پیش پرده» می گذاشت که بیشتر این پیش پرده ها را جوانی به نام «عباس حکمت شعار» برادر «ملکه حکمت شعار» یا ملکه هنر اجرا می کرد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/jv8mfR
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و ششم)

#موسیقایی
🔹️محسن دولو کاریکاتوریست معروف شاهد قتل احمد دهقان
روزهایی که به مدرسه ابتدایی می رفتم هنگام بازگشت به خانه همکلاسی ام «منوچهر» را می دیدم که با یک گروه چهار پنج نفری از میدان بهارستان عازم لاله زار و استانبول است.
«منوچهر حامدی» که متأسفانه خیلی زود و جوان مرد، قدی بلند و موهای بور و صورتی سفید داشت به طوری که در اولین برخورد همه او را یکی از اتباع روس می دانستند و همین باعث شده بود تا منوچهر و یارانش بسیاری از افراد هم سن و سال خودشان را دست بیاندازند و به اصطلاح گیج و گم کنند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/BgghDi
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و هفتم)

#موسیقایی
🔹️فیلم های اولیه بهروز وثوقی جوابگوی عطش بازیگری او نبود
سال 1337 برای ساختن یک فیلم کوتاه تبلیغاتی به استودیو ایران فیلم رفتم. ایران فیلم را آن زمان «ابوالقاسم رضایی» اداره می کرد و با سوابقی که در کار فیلم سازی و فیلمبرداری داشت آن محوطه نستباً کوچک را به محیط کار و کوشش گروه های مختلف تبدیل کرده بود. در کار برگردان فیلم های خارجی به فارسی یا «دوبلاژ» استودیو ایران فیلم یکی از پرکارترین موسسات به حساب می آمد. معمولاً صاحبان فیلم بیش از هر چیز در مورد انتخاب استودیو دقت و وسواس به خرج می دادند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/LucXrl
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و هشتم)

#موسیقایی
🔹️فریدون رهنما جوانمرد تنهای سینمای ایران
پیش از آنکه خودش را ببینم درباره فیلم کوتاهش «سیاوش در تخت جمشید» زیاد شنیده بودم. می گفتند فیلمی است متفاوت که سینمای ایران را از چهارچوب همیشگی اش خارج کرده و به مرزهای فلسفه و شعر برده است.
این فیلم در واقع پایه ای بود برای یک سینمای تجربی در ایران که در زمان نمایش، سال 1345 با مخالفت های زیادی روبه رو شد زیرا منافع سرمایه گذاران فیلم های بازاری را به خطر می انداخت. رهنما قبل از شروع به فیلمسازی در ایران، دو کتاب شعر در فرانسه منتشر کرد. اشعار او به زبان فرانسه جزو زیباترین و ناشناخته ترین ساخته های ادبی امروز است. همچنین کتاب «واقعیت گرایی فیلم» او که در ایران به چاپ رسید یکی از با ارزش ترین کتاب های سینمایی به شمار می آید.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/qq6wkz
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت پنجاه و نهم)

#موسیقایی
🔹️گوگوش دختر سه ساله صابر آتشین روی صحنه قصر شیرین
قبل از دهه بیست که تئاتر در ایران بالا گرفت، مردم معمولاً به سرگرمی های دیگر می پرداختند. سرگرمی هایی مثل سینما که هنوز به زبان اصلی نشان داده می شد و بعد کافه رستوران ها که علاوه بر موزیک و رقص، عملیات آکروباسی و شعبده بازی داشتند.
تا آنجا که من به یاد دارم یکی از اولین استادان آکروباسی در ایران «میرمهدی ورزنده» بود و پس از او «مبراحمدی صفوی» روی کار آمد که ضمناً در مدارس تهران ورزش درس می داد. ورزنده و صفوی در طول ده سال توانستند شاگردان خوبی تربیت کنند به طوری که تیم آکروباسی تهران توانست توجه مشتریان خارجی را هم به خود جلب کند. اعضای این تیم شب ها در بهترین کاباره های آن زمان «کاباره پارس و کاباره پالاس» برنامه داشتند.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/KkzqIx
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و یکم)

#موسیقایی
🔹️#مهین_دیهیم، اولین زنی که حاضر شد صورتش را سیاه کند و روی صحنه برود
با افتتاح #تئاتر #فرهنگ در #خیابان_لاله_زار و به روی صحنه آمدن چند #نمایشنامه متفاوت، مردم با چهر ها و اسامی جدیدی آشنا شدند که یکی از آنها «مهین دیهیم» بود.
مهین دیهیم که با نام اصلی خودش « #مهین_رجایی» در نمایش « #تاجر_ونیزی» شرکت کرد ثابت کرده بود که یکی از مستعدترین هنرپیشگان است و آینده درخشانی در انتظار اوست.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/R9ESeS
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و دوم)

#موسیقایی
🔹️کریم پورشیرازی با لباس روحانیون در زندان
سال 1326 هنگامی که «محمد مسعود» مدیر روزنامه «مرد امروز» ترور شد و همکاران مطبوعاتی او به خصوص «جهانگیر تفضلی» مدیر روزنامه ایران ما و «کریم پورشیرازی» برای تجلیل از او و برگزاری مجالس یادبود کوشش زیادی به عمل آوردند. کریم پور در آن زمان دانشجو بود اما در روزنامه ها قلم می زد و مقالات تند و آتشین می نوشت و به گفته خودش پیرو مکتب «مسعود» بود.
وقتی «دکتر مصدق» به نخست وزیری منصوب شد کریم پور امتیاز روزنامه «شورش» را گرفت و دست به انتشار آن زد. شورش یک روزنامه افراطی بود که به هیچ دسته و حزب و جمعیتی بستگی نداشت اما به خاطر حملات سخت و کوبنده ای که به افراد و به خصوص رجال و سیاستمداران وقت می کرد تیراژ چشمگیری داشت. در جریان ملی شدن صنعت نفت، کریم پور بارها و بارها به دست مخالفان مجروح و مصدوم شد اما هرگز عقب نشینی نکرد و بر سر عقیده اش که همگامی و همراهی با جبهه ملی بود ایستاد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/1S1f30
مجله #زیروبم @zirobamonline
🎼 #خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و سوم)

#موسیقایی
🔹️منوچهر نوذری، دردونه حسن کبابی رادیو
سال 1336 وقتی با شرکت نصرت الله وحدت در استودیو کاروان فیلم «نردبان ترقی» را می ساختیم، جوانی باریک اندام با چهره ای رنگ پریده کارهای فنی را انجام می داد، اسمش محمود بود و نام فامیلش نوذری، در کارش بسیار منظم بود و در تدوین و فیلمبرداری مهارت کامل داشت، حتی در امور مربوط به لابراتوار هم صاحب سلیقه بود و اغلب مورد مشورت دست اندرکاران قرار می گرفت.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/O4CRe3
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و چهارم)

#امیر_فضلی، #ویتوریو_دسیکای ایران!
🔹️سال 1323 تهران دارای دو سالن تئاتر دائمی بود، تماشاخانه تهران و تئاتر هنر، اما در تابستان این سال آن دسته از هنرپیشگانی که از همکاری با دو تئاتر موجود راضی نبودند تماشاخانه کشور را در کوچه برلن «لاله زار» پایه گذاری کردند. یکی از سهامداران این تئاتر، جوان پرشوری بود به نام «حسین امیر فضلی» که عضو پست و تلگراف بود. وقتی تئاتر کشور در سالن تابستانی شروع به کار کرد با یک مشکل بزرگ روبه رو شد. مردی که درست رو به روی تئاتر خانه داشت و یکی از با نفوذترین رجال زمان خود بود با افتتاح این تماشاخانه مخالفت کرد. او «حاج آقا رفیع» نماینده مجلس شورای ملی بود که به «قائم مقام الملک» شهرت داست و از نزدیکان و مشاوران اصلی محمدرضا شاه پهلوی به حساب می آمد.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/rQuk7w
مجله #زیروبم @zirobamonline
#خاطراتی_از_هنرمندان (قسمت شصت و پنجم)

#محمد_مسعود «گلی که در جهنم روئید»
🔹️با وزش اولین نسیم آزادی در ایران، پس از شهریور بیست تعدادی از روزنامه ها که در حکومت بیست ساله رضا شاه به عناوین مختلف توقیف شده بودند مجدداً انتشار خود را از سر گرفتند و در این میان چند روزنامه تازه هم در بساط روزنامه فروش ها خودنمایی کردند که «میهن پرستان، نبرد و مرد امروز» مهمترین آنها بودند.
مرد امروز به مدیریت محمد مسعود منتشر می شد که پیش از آن در میان مردم کتابخوان شهرت فراوانی داشت، کتاب های او «در تلاش معاش و گل هایی که در جهنم می روید» ده ها بار تجدید چاپ شده بود. او نویسنده ای چیره دست و بی پروا بود که در کتاب هایش انگشت بر روی نقاط ضعف افراد می گذاشت و شخصیت های داستان های او در میان قشرهای متعدد جامع وجود داشتند. مرد امروز هنگامی شروع به انتشار کرد که احزاب سیاسی کوچک و بزرگ قد علم کرده بودند و در رأس آن «حزب توده ایران» که یک حزب کمونیستی وابسته به شوروری بود از سایر احزاب شهرت و اقتدار بیشتری داشت.

🔹️ادامه مطلب:👇

🌐https://is.gd/2Fgpl4
مجله #زیروبم @zirobamonline