#ثروت_واقعی
#داستان_کوتاه
🔹️در روزگاران نه چندان دوری، مرد ثروتمندی در شهر بزرگی زندگی می کرد. او زندگی مجلل و آنقدر پول داشت که می توانست غذای همه مردم شهر را مهیا کند.
او همیشه نزد دوستان و بستگانش به زندگی خود افتخار می کرد. پسر این مرد در شهری دور به تحصیل مشغول بود وبرای تعطیلات به خانه برگشته بود. از آنجا که مرد ثروتمند می خواست ثروتش را هر چه بیشتر به پسرش نشان بدهد تا او بداند که مردم شهرشان چقدر فقیر وآنها چقدر ثروتمند هستند، تصمیم گرفت روزی پسرش را به شهر ببرد و همه جا را به او نشان دهد تا او سبک زندگی سایر مردم شهر را هم ببیند.
🔹️ادامه مطلب:👇
🌐https://is.gd/1vkHAn
مجله #زیروبم @zirobamonline
#داستان_کوتاه
🔹️در روزگاران نه چندان دوری، مرد ثروتمندی در شهر بزرگی زندگی می کرد. او زندگی مجلل و آنقدر پول داشت که می توانست غذای همه مردم شهر را مهیا کند.
او همیشه نزد دوستان و بستگانش به زندگی خود افتخار می کرد. پسر این مرد در شهری دور به تحصیل مشغول بود وبرای تعطیلات به خانه برگشته بود. از آنجا که مرد ثروتمند می خواست ثروتش را هر چه بیشتر به پسرش نشان بدهد تا او بداند که مردم شهرشان چقدر فقیر وآنها چقدر ثروتمند هستند، تصمیم گرفت روزی پسرش را به شهر ببرد و همه جا را به او نشان دهد تا او سبک زندگی سایر مردم شهر را هم ببیند.
🔹️ادامه مطلب:👇
🌐https://is.gd/1vkHAn
مجله #زیروبم @zirobamonline