سانسور بزرگ در تاریخ غربشناسى ما
مقالهای از #سیاوش_جمادی
از متن: «در برابر مساله تأخر تاریخى شرق از غرب، بدترین موضعى که مىشود اتخاذ کرد، موضعى است که از فضاى جمجمهها فراتر نمىرود مگر به صورت ویرانگرى و کشتار خود و دیگرى. به هیچ وجه نمىتوانم گفت که فلسفه مارتین هایدگر براى اتخاذ چنین موضعى نامستعد بود.
فردید با هوش و تیزبینى این فیلسوفى را همسخن خود کرده بود که در سال ١٩٣٣ با شور و شیدایى به حزب نازى پیوسته بود. در مقدمه هایدگر و سیاست، شاید براى نخستین بار در ایران، من بخش سانسور شدهِ هایدگر ایرانى را با ترجمه مدح نامههاى ننگین او درباره هیتلر یا به تعبیر هایدگر «قانون امروز و فرداى آلمان» در معرض داورى هایدگرىهاى فردیدى نهادهام. افزون بر این، در فصل صد صفحهاى «از نازیسم تا وارستگى» در حد توان به ابعاد این همکارىِ از پیش محکوم پرداختهام. در پاسخ به ارتباط فلسفه هایدگر و کنش سیاسى او دو کتاب ترجمه کردهام : هایدگر و امر سیاسى از میگل د بیستگى (همان چاپ دوم هایدگر و سیاست) و زبان اصالت از تئودور آدرنو. این ارجاعات مرا از تکرار شرح و تحلیل قضیه سیاسى هایدگر در این وجیزه معاف مىدارد.
بسنده مىکنم به اینکه فردید با هایدگر در این قضیه بیش از هر جاى دیگرى همسخن مىشود و از همین رو تا جایى که من مىدانم، پیش از ترجمه مصاحبه اشپیگل با هایدگر به دست آرامش دوستدار، هر کس که هایدگر را صرفا از مونوپولى تفسیرى فردید شناخته بود، کمینه اطلاعى از نازى شدن فیلسوفى که از نظر فردید یگانه متفکر عصر حاضر و بشارت دهنده آخرالزمان (پس فرداى تاریخ) بود، نداشت. فردید البته مجنونتر از آن بود که بتواند در ابراز یهودىستیزى خود خویشتندارى کند؛ چنانکه در کتاب دیدار فرهى و فتوحات آخرالزمان مىخوانیم فردید بر خود دانسته است که حتما صفت یهودى را همچون یک انگ هولناک به دنبال نامهایى چون مارکوزه، پوپر، آدرنو، فروید، کافکا و کارناپ و بسیارى دیگر فراموش نکند، چنانکه گویى مىخواهد خبر آنها را به گشتاپو یا دادگاه انگیزیسیون بدهد. نه فقط بهودیان رسمى بل فروغى و سروش و به طور کلى هر آن کسى که از خردگرایى و آزادى و دموکراسى دفاع کند، از نگر فردید اگر هم یهودى مادرزاد نباشد، یهودىزده است»
متن کامل: http://zeitoons.com/11363
@zeitoons
مقالهای از #سیاوش_جمادی
از متن: «در برابر مساله تأخر تاریخى شرق از غرب، بدترین موضعى که مىشود اتخاذ کرد، موضعى است که از فضاى جمجمهها فراتر نمىرود مگر به صورت ویرانگرى و کشتار خود و دیگرى. به هیچ وجه نمىتوانم گفت که فلسفه مارتین هایدگر براى اتخاذ چنین موضعى نامستعد بود.
فردید با هوش و تیزبینى این فیلسوفى را همسخن خود کرده بود که در سال ١٩٣٣ با شور و شیدایى به حزب نازى پیوسته بود. در مقدمه هایدگر و سیاست، شاید براى نخستین بار در ایران، من بخش سانسور شدهِ هایدگر ایرانى را با ترجمه مدح نامههاى ننگین او درباره هیتلر یا به تعبیر هایدگر «قانون امروز و فرداى آلمان» در معرض داورى هایدگرىهاى فردیدى نهادهام. افزون بر این، در فصل صد صفحهاى «از نازیسم تا وارستگى» در حد توان به ابعاد این همکارىِ از پیش محکوم پرداختهام. در پاسخ به ارتباط فلسفه هایدگر و کنش سیاسى او دو کتاب ترجمه کردهام : هایدگر و امر سیاسى از میگل د بیستگى (همان چاپ دوم هایدگر و سیاست) و زبان اصالت از تئودور آدرنو. این ارجاعات مرا از تکرار شرح و تحلیل قضیه سیاسى هایدگر در این وجیزه معاف مىدارد.
بسنده مىکنم به اینکه فردید با هایدگر در این قضیه بیش از هر جاى دیگرى همسخن مىشود و از همین رو تا جایى که من مىدانم، پیش از ترجمه مصاحبه اشپیگل با هایدگر به دست آرامش دوستدار، هر کس که هایدگر را صرفا از مونوپولى تفسیرى فردید شناخته بود، کمینه اطلاعى از نازى شدن فیلسوفى که از نظر فردید یگانه متفکر عصر حاضر و بشارت دهنده آخرالزمان (پس فرداى تاریخ) بود، نداشت. فردید البته مجنونتر از آن بود که بتواند در ابراز یهودىستیزى خود خویشتندارى کند؛ چنانکه در کتاب دیدار فرهى و فتوحات آخرالزمان مىخوانیم فردید بر خود دانسته است که حتما صفت یهودى را همچون یک انگ هولناک به دنبال نامهایى چون مارکوزه، پوپر، آدرنو، فروید، کافکا و کارناپ و بسیارى دیگر فراموش نکند، چنانکه گویى مىخواهد خبر آنها را به گشتاپو یا دادگاه انگیزیسیون بدهد. نه فقط بهودیان رسمى بل فروغى و سروش و به طور کلى هر آن کسى که از خردگرایى و آزادى و دموکراسى دفاع کند، از نگر فردید اگر هم یهودى مادرزاد نباشد، یهودىزده است»
متن کامل: http://zeitoons.com/11363
@zeitoons
سایتِ خبریتحلیلی
سانسور بزرگ در تاريخ غربشناسىِ ما - سایتِ خبریتحلیلی
هايدگرِ فرديد كه با احاديث نبوى و مقامات عرفانى و با الهياتى كه هايدگر آن را سزاوارِ گذار مىدانست، مجهز شده است، پاسخگوى رخداد حاد و واقعى و جهانگستر و گريزناپذيرى مىشود كه مشروطهخواهان با مغزى به مراتب سالمتر آن را درک كرده بودند. به هيچ وجه تصادفى…