Unclesam
1.55K subscribers
30.7K photos
38.6K videos
7.73K files
18.8K links
من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی کشم، چراغ می افروزم !/ زرتشت
Download Telegram
◾️ تكفير #حافظ_شيرازى توسط روحانيون مسلمان

قبلا در مورد عدم اعتقاد #حافظ شاعر بلند آوازه شيرازى به دين اسلام و علاقه او به آئين #ميتراپرستى يا همان #ميترائيسم مطالبى خدمتتان نوشته بودم و با توجه به برخى از اشعار ايشان اين موضوع را كه حافظ از #روحانيون و #آخوندها دلخوشى نداشت را اثبات كردم.

اما در اين نوشتار ميخواهم نظر دوستان نزديك و ادبيان معاصر اين شاعر توانا را در موردش خدمتتان بازگو كنم.

▪️ #محمد_گلندام، نخستين نويسنده جامع #ديوان_حافظ, دوست و همدرس دوران مكتب او در مقدمۀ دیوان حافظ، براى معرفى ايشان، نام و عناوين وى را چنين مرقوم كرده است:
مولانا الأعظم،
المرحوم‌الشهيد،
مفخر العُلماء،
استاد تحارير الاُدباء،
شمس ‌المله ‌و الدين، محمد حافظ شيرازى.

جناب گلندام همواره از #حافظ به عنوان #شهيد ياد ميكرده و اين ظن را ایجاد می کند که طبق برخى روايات از نحوه مرگ ايشان، حافظ در پی فتوای فقهاى مسلمان همدوره اش و بدليل تاختن وى به اين قشر زالو صفت، به قتل رسيده باشد!

◾️ همچنين در كتاب #عرفات_العاشقين، كه توسط يكى اديبان چيره قلم به نام امير تقی الدين نوشته شده است، در مورد نحوه مرگ #حافظ و چگونگى وقوع آن، نوشته شده است كه:

آنگاه كه ماموران حكومت در پی #فتوای_فقها و حكم قوه ی قضاييه به خانه ی #حافظ حمله نمودند تا وی را بازداشت نموده و به قتل برسانند، بانوان خانۀ حافظ، تمامي آثار و نوشته های وی را در چاه ريختند تا به دست ماموران نيفتد.

با اين حساب و با توجه به اعتقادات حافظ، ميتوان به صراحت گفت كه اشعارى كه به نام ايشان در مدح #اسلام و يا #قرآن نوشته شده است را دروغين و تحريف ديوان شعر ايشان دانست، كارى كه #اسلامگرايان در آن يد طولائى دارند.

به يك بيت از نمونه اشعار حافظ در مورد تزوير و رياكارى جماعت آخوند سروده شده توجه بفرماييد:

• دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
‌• من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
◾️اسلام و #نژاد_پرستى عربى

#قسمت_اول

#اسلامگرايان و پيرو آنها #مسلمانان، اسلام را دين برابرى و برادرى و مخالف #نژادپرستى مينامند.

اسلامگرايان از روى شيادى و مسلمانان از روى جهل و نااگاهى اين حرفها را ميزنند زيرا وقتى در متون خود مسلمانان جستجو ميكنيم به وضوح اين نژادپرستى و خودبرتر بينى نژاد و زبان عرب را بر ديگر اقوام و ملل ميبينيم.

براى كوتاه كردن سخن به سراغ رواياتى كه در اين بابا آمده ميرويم.

#روايت_اول:
متن عربى: امير المؤمنين اخبرنا عن قول الله تعالى :
ساله عن كلام اهل الجنه، فقال "كلام اهل الجنه بالعربیه و ساله عن كلام اهل النار؛ فقال "بالمجوسيه...

#ترجمه :
امیر المومنین از قول الله تعالی ما را آگاه کرد:
از او در مورد زبان اهل بهشت پرسیده شده، فرمود: زبان اهل بهشت عربی است و از زبان اهل جهنم پرسیدند، فرمود آنان با زبان زرتشتیان (زبان فارسی) سخن می‌گویند

#منابع:
١)علل الشرایع از شیخ صدوق ج ٢ ص ٥٩٧
٢)عیون اخبار الرضا ج ٢ ص ٢٢٣
٣)بحارالانوار ج ٨ ص ٢٨٧

ادامه دارد ....
مناظره محمد_بن_زکریا_رازی و ابوحاتم رازی يكى از علماى مسلمان

#اسلامگرايان براى نام بردن از پيشرفتهاى ايران پس از هجوم اعراب و اسلام، از دانشمندان بزرگ ايرانى مانند #بوعلى_سينا - #خيام و #رازى نام ميبرند و وجود اين اشخاص را حاصل تمدن درخشان اسلامى ميدانند، غافل از اينكه اكثر دانشمندان بزرگ #ايرانزمين،
مخالف آيين اعراب و دين اسلام بوده و در جاى جاى نوشته هايشان تا جايى كه توانسته اند با نيش و كنايه(بدليل خفقان حكام مسلمان) به اين دين طعنه ها زده اند.
اما در اين ميان زكريا_رازى كسى است كه بى محابا از دين اسلام و پيامبر آن انتقاد ميكرده و دو كتاب در نفى نبوت به رشته تحرير درآورده است.
وى همچنين چندين مرتبه با علما و #روحانيون_مسلمان زمان خود به مناظره پرداخته تا جائى كه لقب او را حكيم ملحد نام نهاده اند.
خوشبختانه يكو از مناظرات ايشان با يكى از علماى اسلامگراى زمان خود به نام ابوحاتم_رازى اكنون در دست ماست و ميتوانيم از ديدگاه هاى اين دانشمند بزرگ ايرانى آگاه شويم.

در بخشى از كتاب چنين آمده است:
ابوحاتم :
آنچه میان من و #ملحد(منظورش زکریا رازی است) واقع شد این است که وی با من در امر نبوت مباحثه و مناظره کرد و سخنی گفت مانند انچه از این پیش یاد کردیم که در کتاب خود نوشته.

زکریا_رازی :
از کجا (به کدام دلیل منطقی و عقلی) شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی که اختصاص به نبوت داد بر مردم برتری نهد که راهنمای کند و مردم را به آنان نیازمند سازد و پاره ای را تحریک و تهیج به عداوت پاره ای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان بیافروزد تا بدین طریقه به هلاکت رسند و نابود شوند؟

شرح كامل اين مناظره را ميتوانيد در لينك زير و در قالب يك فايل فشرده بخوانيد.

بارى #زكريا_رازى بزرگترين دانشمند قرون وسطى، بدليل عقايد انتقادى خود به اسلام توسط اسلامگرايان تهى مغز بشدت تحت شكنجه بود و بينايى خود را از دست داد.
ايشان با همان حال و احوال چشم از جهان فروبست و قربانى حماقت طرفداران دين اسلام شد.

لينك كتاب:

https://t.me/Ketabkhaneh_naghd/144
💥 تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟

#قسمت_سوم

در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیب‌دیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)

) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگ‌ها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}

به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتی‌هایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا می‌کرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود می‌گفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛‌
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمی‌گردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته می‌شود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ‏١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)

ادامه دارد ....
‌ تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟

#قسمت_سوم

در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیب‌دیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)

) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگ‌ها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}

به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتی‌هایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا می‌کرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود می‌گفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛‌
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمی‌گردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته می‌شود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ‏١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)

ادامه دارد ....
‌ عشق محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام

قسمت_اول

داستان عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.

#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.

تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.

ادامه دارد ....
#اسلامگرايان_شيعه معتقدند كه امام على درون كعبه متولد شده است.

اگر اين ادعا را #فرضاً بپذيريم، طبق داشته هايى مانند:
١) دليل اعتبار #كعبه وجود بتهاى قبايل مختلف عرب در آن بود.

٢) تولد #امام_على در كعبه يعنى تولد او در بزرگترين بتكده حجاز.

٣) پدر و مادر #امام_على بت پرست بودند و به بتها احترام ميگذاشتند.

نتيجه: #امام_على در بزرگترين بتخانه اعراب حجاز متولد شده و اين يعنى ننگين ترين نقطه زندگى او.

سئوال از #روحانيون_شيعه:
امام على در پاى كدام يك از بتها بدنيا آمد ؟؟ و مادرش تولد او را به كداميك از بتها تبريك گفت ؟

پ ن : از اسلامگرايان شيعه ميپرسيم مدركتان براى اين ادعا چيست؟
ميگويند: شيخ مفيد و مجلسى و شيخ شوشترى و .... در كتابهايشان آورده اند!!

به روباه گفتند شاهدت كيست، گفت دُمم
💥 بيعت امام حسن و امام حسين با معاويه

#اسلامگرايان_شيعه با فرياد و هوچى گرى از عدم بيعت دلبخواه فرزندان #امام_على با #معاويه گفته اند و اين كار را مبارزه با ظلم از جانب آنها خطاب ميكنند.
ولى وقتى به كتب علماى شيعه سر ميزنيم، داستان را به گونه اى ديگر ميبينيم.
خلاصه داستان در معتبرترين كتب علماى بزرگ شيعه بدين منوال ميباشد:

#ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ابن ابوسفيان خليفه مسلمانان، ﻧﺎﻣﻪ ﺍى خطاب به #امام_ﺣﺴﻦ مينويسد و از او ميخواهد كه همراه برادرش #حسين و ياران نزديك پدرش به نزد او بروند.
امام حسن و برادرش به همراهى ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺩه و ديگران ياران امام على ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ امام ﺣﺴﻦ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ #ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻨﺪ،
ايشان ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﮔﺎه ﺑﻪ امام ﺣﺴﻴﻦ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ايشان نيز ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩ،
ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻗﻴﺲ بن عبادهﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻨﺪ، ﻗﻴﺲ ﺑﻪ ﺳﻮى امام ﺣﺴﻴﻦ نگاه كرد تا از او براى اينكار نظر بخواهد،
در اينحال امام ﺣﺴﻴﻦ به او گفت:
اى ﻗﻴﺲ برخيز كه ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ(اشاره به معاويه).
#منبع:
كتاب بحاﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ از علامه مجلسى، ﺝ ٤٤، ﺹ ٦١ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ كتاب ﺭﺟﺎﻝ ﮐﺸﻲ

حال #روحانيون_شيعه این حدیث كه داراى اعتبار صحت رجالى است را حمل بر تقیه کرده و كار امامان حسن و حسين را تقيه از ترس جان ناميده اند !!

موجودات عمامه به سر دروغگو، يادشان رفته كه در معتبرترين كتاب حديث شيعيان يعنى #کتاب_اصول_کافی، بابى است به نام:
" ﺇﻥ ﺍﻷﺋﻤﺔ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ ﻣﺘﻰ ﻳﻤﻮﺗﻮﻥ ﻭﻻ ﻗﻢ ﻓﺒﺎﻳﻊ، ﻓﻘﺎﻡ ﻓﺒﺎﻳﻊ ﺛﻢ ﻗﺎﻝ ﺇﻻ ﺑﺎﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﻨﻬﻢ"
یعنی : امامان ﺑﺎﺧﺘﻴﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻰﻣﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﺯﻣﺎن مرگشان را نيز ﻣﻰﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﺃﺻﻮﻝ ﺍﻟﻜﺎﻓﻲ: جلد ١ / ص ٢٥٨

حال از #روحانيون_گنبد_پرست ميپرسيم كه در اینصورت با توجه به این ادعاى شيخ کلینی، دیگر تقیه و ترس از کشتن جان خود چه معنا و توجیهی دارد؟
اصولا امامى كه از ترس جانش يك حاكم فاسد و فاسق را امام خود بنامد به چه دردى ميخورد ؟؟

#آخوندهاى_فاسد_شيعه با همين دروغها قرنها مردم نااگاه ايران را فريب داده و حاصل دسترنج آنها را براى ادامه حيات زالو وارشان، از دستشان خارج كرده اند.
Forwarded from نقدى بر اسلام
◾️ مناظره #محمد_بن_زکریا_رازی و ابوحاتم رازی يكى از علماى مسلمان

#اسلامگرايان براى نام بردن از پيشرفتهاى ايران پس از هجوم اعراب و اسلام، از دانشمندان بزرگ ايرانى مانند #بوعلى_سينا - #خيام و #رازى نام ميبرند و وجود اين اشخاص را حاصل تمدن درخشان اسلامى ميدانند، غافل از اينكه اكثر دانشمندان بزرگ #ايرانزمين،
مخالف آيين اعراب و دين اسلام بوده و در جاى جاى نوشته هايشان تا جايى كه توانسته اند با نيش و كنايه(بدليل خفقان حكام مسلمان) به اين دين طعنه ها زده اند.
اما در اين ميان #زكريا_رازى كسى است كه بى محابا از دين اسلام و پيامبر آن انتقاد ميكرده و دو كتاب در نفى نبوت به رشته تحرير درآورده است.
وى همچنين چندين مرتبه با علما و #روحانيون_مسلمان زمان خود به مناظره پرداخته تا جائى كه لقب او را حكيم ملحد نام نهاده اند.
خوشبختانه يكو از مناظرات ايشان با يكى از علماى اسلامگراى زمان خود به نام #ابوحاتم_رازى اكنون در دست ماست و ميتوانيم از ديدگاه هاى اين دانشمند بزرگ ايرانى آگاه شويم.

در بخشى از كتاب چنين آمده است:
#ابوحاتم :
آنچه میان من و #ملحد(منظورش زکریا رازی است) واقع شد این است که وی با من در امر #نبوت مباحثه و مناظره کرد و سخنی گفت مانند انچه از این پیش یاد کردیم که در کتاب خود نوشته.

#زکریا_رازی :
از کجا (به کدام دلیل منطقی و عقلی) شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی که اختصاص به نبوت داد بر مردم برتری نهد که راهنمای کند و مردم را به آنان نیازمند سازد و پاره ای را تحریک و تهیج به عداوت پاره ای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان بیافروزد تا بدین طریقه به هلاکت رسند و نابود شوند؟

شرح كامل اين مناظره را ميتوانيد در لينك زير و در قالب يك فايل فشرده بخوانيد.

بارى #زكريا_رازى بزرگترين دانشمند قرون وسطى، بدليل عقايد انتقادى خود به اسلام توسط اسلامگرايان تهى مغز بشدت تحت شكنجه بود و بينايى خود را از دست داد.
ايشان با همان حال و احوال چشم از جهان فروبست و قربانى حماقت طرفداران دين اسلام شد.

لينك كتاب:

https://t.me/Ketabkhaneh_naghd/144



سایت ما :
www.eslam.nu
◾️#شق_القمر، معجزه اى دروغين براى پيامبرى بى معجزه!

#قسمت_اول

#اسلامگرايان ادعا ميكنند كه پيامبر اسلام با انگشتش ماه را به دونيم كرده است كه اصطلاحا آنرا انشقاق القمر يا شق القمر مينامند.
آنها معتقدند كه شق القمر يك معجزه ى پيامبر اسلام در مكه است كه در آيات اول سوره قمر به آن اشاره شده است:

-اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾
-وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾

#ترجمه: نزديك شد قيامت و ماه شكافت (١) و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است (٢)
رواياتى هم در تأييد آن وارد شده است از جمله:
#متن_عربى - عن عبد االله بن مسعود قال انشق القمر على عهد رسول االله فلقتين فستر الجبل فلقة وكانت فلقة فوق الجبل فقال رسول االله اللهم أشهد (صحيح مسلم ج 4)

#ترجمه: از عبداالله بن مسعود نقل شده كه ماه در زمان رسول االله به دو نيمه شكافته شد پس نيمى از آن را كوه پوشاند و رسول الله گفت خدايا شاهد باش. اما بدلائل متعددى اين ادعا درست نيست:

#اول: اقتربت الساعه در مورد قيامت (الساعه) است و مفهوم آيه اينست كه در هنگام نزديك شدن قيامت ماه شكافته مى شود. بسيار غير معقول است كه دو كلمه ى اين آيه در مورد قيامت و دو كلمه ى بعدى در مورد چيز ديگرى باشد.

#دوم: انشق القمر بطور واضح بر معجزه دلالت ندارد برعكس معجزه هائى كه در قرآن به موسى و عيسى نسبت داده شده است كاملا صريحند ولى اگر حديث مذكور نبود اولين معنى كه از اين آيه به ذهن مى آيد قيامت است.

#سوم: اگر انشق القمر معجزه باشد در تناقض صريح با بقيه ى آيات زيادى است كه در قران آمده و همگى نافي معجزه براى محمد بودند كه به همه آنها اشاره كرديم، مخصوصا
آيه ٦٠ سوره اسراء:
-وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا(٦٠)

#ترجمه: و (چيزى) ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند (٦٠)
اين آيه تصريح دارد كه خدا قصد دادن معجزه به محمد را نداشته است بنابراين با قبول شق القمر بعنوان معجزه در حقيقت مجبور به قبول تناقض در قرآن مى شويم.

ادامه دارد ...

www.eslam.nu
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 قرآن، كتاب دينى مسلمانان چگونه و توسط چه اشخاصى گردآورى شد؟

#قسمت_دوم

محمد، پيامبر اسلام در زمان حیاتش، هيچ رغبت و علاقه اى به گردآوری آيات پراكنده قرآن نداشته و کاتبین وحی هم برای در یاد ماندن در حافظه ی خود آن را به نگارش در می آوردند و نه تدوین آن بصورت یک کتاب.
به اعتقاد #اسلامگرايان_شيعه، علی بن ابيطالب، خليفه چهارم مسلمانان، اولین فردی بود که بعد از درگذشت پیامبر اسلام به کار جمع آوری #قرآن همت گمارد. بنا به روایات نقل شده توسط روحانيون اين مذهب، علی بن ابيطالب قسم یاد کرده بود که بعد از درگذشت محمد، ردا به تن نکند تا زمانی که قرآن را گردآوری کند.
البته اين تنها على بن ابيطالب نبود كه چنين فكرى به ذهنش خطور كرده بود بلكه مورخين نام افراد ديگرى را نيز آورده اند كه تا حد امكان آيات پراكنده قرآن را گردآورى كرده و بصورت يك مجموعه درآورده بودند كه به نام اين افراد اشاره ميكنيم:
اسامی مشهور ترین افرادى كه در گردآورى آيات پراكنده قرآن تلاش كردند بدین قرار است: عبدالله ابن مسعود، ابی ابن کعب، مقداد ابن اسود، معاذ ابن جبل، سالم مولى ابی حذیفه و ابو موسی اشعری.
کار تدوین و گردآورى آيات قرآن در زمان خلافت #ابوبکر و به پیشنهاد #عمر_بن_خطاب، جریان پیدا کرد و در زمان #عثمان خليفه سوم پایان یافت.
ترس مسلمانان از فراموشی آيات بدليل مرگ و يا كشته شدن حافظين آيات و یا خلل در آن توسط حاکمین و اشخاص موجبات تنظیم قرآن را فراهم نمود. بعنوان نمونه در #جنگ_یمامه هفتاد نفر (به روایتی چهارصد تن) و در #جنگ_بئر معونه تقریبا همین تعداد از حافظین قرآن کشته شدند.
#منبع: البیان فی تفسیر القرآن، آیت الله ابوالقاسم خوئی، ج ١، ص٢۵۴
ترس از میان رفتن قرآن در واقع از اینجا آغاز شد. ابوبکر بعد از جنگ #زید_بن_ثابت را فرا میخواند و بعد از طرح نگرانی خود از کشته شدن تعداد زیادی از حافظین قرآن و خطر فراموشی آن، از او میخواهد که این ماموریت را انجام دهد. زید در پاسخ به ابوبكر میگوید، چگونه کاری که پیامبر در طول حیاتش بدان دستور نداده باید انجام دهیم؟ ولی بعد از اصرار های زیاد بلاخره زید این پیشنهاد را پذیرفت.
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، صفحات ۵٣ تا ۵۵
زید بن ثابت روشی مخصوص را برای تهیه ی قرآن بکار بست، بدین صورت که فراخوان میدهد هر کس نوشته ای از قرآن نزد خود دارد آن را بیاورد. او کمیته ای مرکب از ٢۵ نفر را ترتیب داد و خود ریاست آن را به عهده گرفت. کار این گروه این بود که هر روز در مسجد گرد هم میآمدند و هر کس چیزی را که از قرآن در اختیار داشت به آنها مراجعه میکرد و اين كميته آن آيات را بايگانى ميكردند.
طرز كار اين گروه چنين بود كه هیچ چیزی را درمورد آيات آورده شده توسط اشخاص را قبول نمیکرد، مگر اینکه دو نفر شاهد بر آن صحه گذارند. نکته ی جالب در اینجا این بود که #خزیمه_بن_ثابت_انصاری که دو آیه ی آخر #سوره ی_توبه را او مدعی شده، برای آن شاهدی پیدا نشد و چون شهادت او بجای دو نفر از طرف پیامبر پذیرفته شده بود، این دو آیه از طرف او پذیرفته شد!
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، صفحات ١٠٩ تا ١١٣

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
‌ ابوبكر_صديق جانشين پيامبر و آدمسوزى
#قسمت_اول

داستان زنده سوزاندن إِيَاسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ يَالِيلَ مشهور به فجائه

زمانى كه در كشور عراق گروهى به نام دولت اسلامى عراق و شام(#داعش) خود را به جهانيان معرفى كردند،
از تئورى رعب و خشونت كه كتاب آن توسط #ابومصعب_الزرقاوى يكى فرماندهاى و تئوريسينهاى برجسته #القاعده در عراق بهره برده و به شديدترين فجايع دست ميزدند.(اين كتاب در اكثر كشورهاى دنيا ممنوع و داشتن آن جرم محسوب ميشود)

منجمله فجايعى كه اين گروه #اسلامگر انجام ميداد #سوزاندن برخى از اسيران يا افرادى بود كه بعنوان مجرم در دستانشان اسير بود.

اين اعمال قرون وسطائى جو #ضد_اسلامى شديدى در ميان ديگر مردم دنيا كه شاهد آن بودند به وجود آورد و روز به روز اضافه ميشود.

#اسلامگرايان براى دفاع از خود و دينشان، اين اعمال را غير اسلامى دانسته و آنها را ساخته سرويسهاى امنيتى #اسرائيل و #امريكا براى تخريب اسلام معرفى ميكردند كه البته هيچ گونه سندى براى آن ارائه نتوانستند بكنند.

ما هم سرى به تاريخ مسلمانان زديم كه ببينيم آيا واقعا اسلام و بزرگان اسلام با سوزاندن انسانها مشكل دارند يا خير آنها نيز در برحه هايى از زمان انسان سوزى كرده اند.

#روايت_اول:
١) #طبری از قديميترين و معتبرترين مورخين اسلامى در تاریخ خود نوشته است:

« مردی از بنی سلیم که به او #فجاءة گفته می شد نزد #ابوبکر آمد.
او أیاس بن عبد الله بن عبد یالیل ابن عمیرة بن خفاف نام داشت. به ابو بکر گفت : من مسلمانم و می خواهم با مرتدین جهاد کنم، من را کمک کن.
ابوبکر نیز به او مرکب و سلاح داد.
فجاءة نیز به همراه مردی از بنی لاشرید به نام نجبة بن أبي المیثاء اموال مسلمانان و مرتدین را گرفتند و آنان که مخالفت کردند کشتند.

ادامه دارد ...
قرمطيان، تخريب كعبه و بى تفاوتى الله در دفاع از خانه امنش!

قسمت_دوم

١) در ٣٥ سالگی پیامبر اسلام قبيله قریش كه متوليان #بتخانه_كعبه بودند تصمیم به تعمیر اساسی کعبه گرفتند و لازمه‌ آن تخریب کامل این بنا بود.(ابن اثیر، كتاب الکامل فی التاریخ، ج ٢، ص ٤٤)
الف) سیل بزرگی منجر به آسیب‌دیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)
ب) کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگ‌ها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}
به هرحال، تصمیم قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان بتخانه بزرگ اعراب دارا بود، این تصمیم با نارضایتی‌هایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت ولید بن مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا می‌کرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛
خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود می‌گفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛‌
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمی‌گردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته می‌شود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ‏١، ص ٢٤)
#توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد جهالت اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)
همچنین قرار شد که هر تیره‌ای(شاخه-خانواده) از قریش، به بازسازی بخشی از کعبه بپردازد.(ابن جوزی، كتاب المنتظم،‏ ج ٣، ص ٥)
هنگامی که دیوار کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب حجر الاسود رسید، میان سران تیره‌ها اختلافاتی در نصب آن رخ داد؛ زیرا هرکدام می‌خواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیره‌ها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند!
بازسازی کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که ابوامیه مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام می‌شود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند.

ادامه دارد.......