تولد علی در کعبه حقيقت يا افسانه؟
قسمت_اول
همانطور كه تمامى شما مخاطبين محترم آگاهيد ملاهاى شيعه ميگويند مادر امام على كه #فاطمه_بنت_اسد نام داشته است، زمانى كه به درد زايمان گرفتار ميشود راهى كعبه ميشود آنگاه ديوار كعبه شكافته شده و او داخل كعبه شده و در آنجا وضع حمل كرده و فرزندش على بدنيا مى آيد.
قبل از پرداختن به اين #دروغ_بزرگ و تحليل زوايا و نكاتى كه دروغ بودن آنرا اثبات ميكند، خلاصه اصل اين روايت را براى شما مينويسم.
#خلاصه_روايت:
روزى عبّاس بن عبد المطّلب، یزید بن قعنب، گروهى از بنى هاشم و جماعتى از قبیله بنى عبدالعزّى در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد وارد مسجد شد،
در حالی که به حضرت امام على، نُه ماه آبستن بود و زمان وضع حملش فرا رسیده بود.
پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت:
پروردگارا! من به تو و به هر پیامبر و رسولى که فرستاده اى و به هر کتابى که نازل نموده اى، ایمان آورده ام و گفته هاى جدّم ابراهیم خلیل را که خانه کعبه را بنا کرده است، تصدیق نموده ام.
از تو تقاضا مى کنم به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندى که در شکم من است و با من سخن مى گوید و با سخن گفتن خود، مونس من شده است و یقین دارم که او یکى از آیات جلال و عظمت تو است، این ولادت را بر من آسان کنى.
عباس و #یزید_بن_قعنب گفتند که: چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه خدا شکافته شد، فاطمه از آن شکاف داخل خانه شد و از دیدههاى ما پنهان شد، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم، هرچه سعى کردیم، گشوده نشد، دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده است. فاطمه سه روز در داخل کعبه ماند، تا حدّی که اهل مکه در کوچه ها و بازارها این قصّه را نقل مى کردند و زنها در خانه ها این حکایت را یاد کرده و تعجّب مى نمودند.
روز چهارم که فرا رسید، همان قسمت از دیوار کعبه که شکافته شده بود، دیگر باره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد در حالی که فرزند خود، علىّ بن ابىطالب را در دست داشت، گفت: اى مردم! به درستى که حقّ تعالى مرا از میان خلق خود برگزید و بر زنان برگزیدهای که پیش از من بوده اند، فضیلت داد...الى آخر
مهمترين #منابعى كه اين روايت را نقل كرده اند عبارتند از:
١) شيخ صدوق اليقين در باختصاص مولانا على ص ١٩١
٢) رجال نجاشى (ب نقل از صدوق) ص ٣٩٢
٣) شيخ مفيد در الارشاد ج ١ ص ٥
٤) شيخ طوسى در تهذيب الاحكام ج ٦ ص ١٩
٥) شيخ رضى در خصائص الائمه ص ٣٩
ادامه دارد...
قسمت_اول
همانطور كه تمامى شما مخاطبين محترم آگاهيد ملاهاى شيعه ميگويند مادر امام على كه #فاطمه_بنت_اسد نام داشته است، زمانى كه به درد زايمان گرفتار ميشود راهى كعبه ميشود آنگاه ديوار كعبه شكافته شده و او داخل كعبه شده و در آنجا وضع حمل كرده و فرزندش على بدنيا مى آيد.
قبل از پرداختن به اين #دروغ_بزرگ و تحليل زوايا و نكاتى كه دروغ بودن آنرا اثبات ميكند، خلاصه اصل اين روايت را براى شما مينويسم.
#خلاصه_روايت:
روزى عبّاس بن عبد المطّلب، یزید بن قعنب، گروهى از بنى هاشم و جماعتى از قبیله بنى عبدالعزّى در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد وارد مسجد شد،
در حالی که به حضرت امام على، نُه ماه آبستن بود و زمان وضع حملش فرا رسیده بود.
پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت:
پروردگارا! من به تو و به هر پیامبر و رسولى که فرستاده اى و به هر کتابى که نازل نموده اى، ایمان آورده ام و گفته هاى جدّم ابراهیم خلیل را که خانه کعبه را بنا کرده است، تصدیق نموده ام.
از تو تقاضا مى کنم به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندى که در شکم من است و با من سخن مى گوید و با سخن گفتن خود، مونس من شده است و یقین دارم که او یکى از آیات جلال و عظمت تو است، این ولادت را بر من آسان کنى.
عباس و #یزید_بن_قعنب گفتند که: چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه خدا شکافته شد، فاطمه از آن شکاف داخل خانه شد و از دیدههاى ما پنهان شد، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم، هرچه سعى کردیم، گشوده نشد، دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده است. فاطمه سه روز در داخل کعبه ماند، تا حدّی که اهل مکه در کوچه ها و بازارها این قصّه را نقل مى کردند و زنها در خانه ها این حکایت را یاد کرده و تعجّب مى نمودند.
روز چهارم که فرا رسید، همان قسمت از دیوار کعبه که شکافته شده بود، دیگر باره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد در حالی که فرزند خود، علىّ بن ابىطالب را در دست داشت، گفت: اى مردم! به درستى که حقّ تعالى مرا از میان خلق خود برگزید و بر زنان برگزیدهای که پیش از من بوده اند، فضیلت داد...الى آخر
مهمترين #منابعى كه اين روايت را نقل كرده اند عبارتند از:
١) شيخ صدوق اليقين در باختصاص مولانا على ص ١٩١
٢) رجال نجاشى (ب نقل از صدوق) ص ٣٩٢
٣) شيخ مفيد در الارشاد ج ١ ص ٥
٤) شيخ طوسى در تهذيب الاحكام ج ٦ ص ١٩
٥) شيخ رضى در خصائص الائمه ص ٣٩
ادامه دارد...