عرصه‌های‌ ارتباطی
3.62K subscribers
28.6K photos
2.99K videos
852 files
5.8K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#سینماویژن
🔸 ژان کلود کریر درگذشت
#ژان_کلود_کریر، فیلمنامه نویس، بازیگر و کارگردان فرانسوی در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
نام ژان کلود کریر در سینما با #لوییس_بونوئل و در تئاتر با #پیتر_بروک پیوند خورده است. در طول ۲۰ سال همکاری با بونوئل سناریو ۶ فیلم و در طول ۳۶ سال همکاری با پیتر بروک نمایشنامه‌های این دوره او را نوشت.
کریر در فیلم‌های خاطرات یک کلفت (۱۹۶۴)، بل دو ژور (۱۹۶۷)، راه شیری (۱۹۶۹)، جذابیت پنهان بورژوازی (۱۹۷۲)، شبح آزادی (۱۹۷۴) و میل مبهم هوس (۱۹۷۷) با بونوئل همکاری کرد.
کریر برنده جوایز سزار، مولیر و #بفتا است و در سال ۲۰۱۴ اسکار افتخاری فیلم‌نامه‌نویسی را دریافت کرد.
کریر با ادبیات کلاسیک فارسی نیز مانوس بود و درباره آثار عطار و مولوی کار کرده بود. شانزدهم آبان ۱۳۹۸ به منظور تجلیل از کریر مراسمی به همیت مجله #بخارا با عنوان شب ژان کلود کریر در تهران برگزار شد. همسر کریر؛ #نهال_تجدد، نویسنده و چین‌شناس ایرانی است.
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینماویژن 🔸 ژان کلود کریر درگذشت #ژان_کلود_کریر، فیلمنامه نویس، بازیگر و کارگردان فرانسوی در سن ۸۹ سالگی درگذشت. نام ژان کلود کریر در سینما با #لوییس_بونوئل و در تئاتر با #پیتر_بروک پیوند خورده است. در طول ۲۰ سال همکاری با بونوئل سناریو ۶ فیلم و در طول ۳۶…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سینماویژن #بخارا
ژان کلود کریر، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و نویسنده معاصر فرانسوی، غروب دوشنبه بیستم بهمن‌ماه در هشتاد و نه سالگی درگذشت.
مجله بخارا در عصر پنجشنبه شانزدهم آبان‌ماه ۱۳۹۸، شبی را به افتخار او با حضور همسرشان (نهال تجدد)، فیلیپ تیبو (سفیر فرانسه در تهران)، شهرام ناظری، فاطمه معتمدآریا، حامد فولادوند، پیروز سیار و مهدی حسینی در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی برگزار کرد. با هم سخنرانی #ژان_کلود_کریر را در آن شب می‌شنویم.
#کیوسک 🔸 #فیلم‌نگار شماره ۲۲۰ در قالب نسخه دیجیتال منتشر شد. فیلم‌نگار با صفحات ویژه #ژان_کلود_کریر و تحلیل فیلمنامه خورشید و قورباغه
https://www.fcf.ir/news/ID/108027
🔸کتاب نخواهد مرد
🔹
#نعمت‌الله_فاضلی ٢٠ خرداد ١۴٠٢
چند روز پیش رفته بودم منزل علی دهباشی، به قول استاد محمدعلی موحد، امیر بخارا. میدان فلسطین است. منزلش مانند وجودش لطف و لطافت فرهیختگی و فرهنگ دارد. منزلش کتابخانه‌ای است انبوهی از کتاب، آن هم چه کتاب‌هایی. دو ساعتی آنجا بودم و احساس کردم دهباشی و دهباشی‌ها انرژی‌شان را از کتاب‌ها می‌گیرند، همین کتاب‌هایی که از کف تا سقف خانه‌شان را پوشانده.
از نوجوانی‌ام جذاب‌ترین خاطره‌هایم گوسفندچرانی در صحرا و ور رفتن و بازی با کتابخانه شخصی‌ام در خانه‌مان است. ضلع شمالی مهمانخانه‌مان که "اتاق بزرگ" می‌گفتیم کمد کوچک کتابخانه‌ای داشتم که سی چهل جلد کتاب داشت. تقریبا هر روز آنها را از نو می‌چیدم و تمیز می‌کردم. عادتم شده بود، عادتی که هنوز ترک نکرده‌ام و شدیدتر هم شده است. جسم کتاب‌ها و لمس کردن‌شان حالم را خوب می‌کند. کتاب، برایم آرامبخش است. تماشا کردن کتابخانه، برایم حس و حالی دارد که توان بیانش را ندارم. کتاب‌ها دوست داشتنی‌اند. حتی کتاب نخوان‌ها هم کتابدوست‌اند. برخی شیدای کتاب‌اند، برخی هم کمتر، اما به کتاب احترام می‌گذارند. قصه فقط جان و محتوای کتاب نیست که ما را مجذوب خود می‌کند، بل جسم کتاب هم زیبا و زیبنده زندگی آدمی است.
آلیسون هوور بارتلت در کتاب خواندنی‌اش "جنون کتاب" (۱۳۹۹) داستان واقعی یک دزد کتاب یعنی آقای جان گیلکی را می‌نویسد. گیلکی تمام عمرش صرف به دست آوردن کتاب‌ها می‌شود و در این راه خطرها می‌کند و زندان‌ها می‌رود و بسیار سختی‌ها می کشد. به قول بارتلت "عشق معصومانه به کتاب" داشت و "طلسم کتاب مسحورش کرده بود". چنان شیفته کتاب بود که پدرش به شوخی به او گفته "وقتی از شکم مادرم بیرون می‌آمده‌ام کتابی توی دستم بوده".
مساله خواندن کتاب‌ها نبود، "تصاحب کتاب‌ها هم به او انگیزه می‌داد". کتاب‌ها "خود آرمانی‌اش بودند".
بارتلت از جان گیلکی می‌پرسد چه چیز کتاب‌ها وسوسه اش می‌کند؟ جان می‌گوید:
"کتاب بصری است، به شکل و شمایلش مربوط می‌شود، وقتی همه‌شان در قفسه کنار هم می‌نشینند".
بارتلت نقل می‌کند یوجین فیلد در ۱۸۹۶ کتابی با عنوان "ماجراهای عاشقانه‌ی یک شیدای کتاب "می‌نویسد و می‌گوید "کتاب‌ها حس دارند. ... کتاب‌هایم مرا می‌شناسند و دوستم دارند. صبح‌ها تا چشم باز می‌کنم، کل کتاب‌هایم مرا می‌شناسند و دوستم دارند".
بارتلت می‌گوید جسم کتاب‌ها کارهای مهم و جالبی می‌کنند و "این‌ها نه اشیایی زیبا" بل "ارتباط ما را با گذشته از طریق حجم و جسمیت خود حفظ کرده‌اند".
بله، جسم کتاب‌ها هم جان و معنایی دارد که مستقل از محتوا و کلمات داخل کتاب است. آلبرتو مانگل کتابی بی‌نهایت جذاب با عنوان "برچیدن کتابخانه‌ام" (۱۴۰۱) دارد و توصیف‌هایی شگفت از کتاب و کتابخانه می‌دهد از جمله این که "کتابخانه آشیانه خاطرات است". مانگل قصه ور رفتن و به قول خودش برچیدن کتاب‌ها و کتابخانه را روایت می‌کند و حس و حال کتاب بازها در این برچیدن‌ها را می‌نویسد. آنها که کرم کتاب‌اند می‌دانند ور رفتن با کتابخانه و کتاب‌ها لذتی حتی بیشتر از کتاب خواندن دارد، هر چند به پای کتاب نوشتن نمی‌رسد.
#امبرتو_اکو و #ژان_کلود_کریر در کتاب "از کتاب رهایی نداریم" قصه‌های شیدایی‌شان به کتاب را می‌گویند و فصلی هم با عنوان "کتاب نخواهد مرد" دارند. مشتاقان کتاب خواندن این کتاب را از دست ندهند و ببینند چرا از کتاب رهایی نداریم و کتاب نمی‌میرد.
قیمت کتاب خیلی گران است و کتاب‌های الکترونیک هم رونق دارند، اما کتاب چاپی ارزش‌ها و دلالت‌های خودش را دارد. کمی از آنها را گفتم. خودتان مابقی‌اش را می‌دانید.