#گفتمان #زوم #ارتباطات
🔸درباره گفتمان
مشخصههای زبانی و نحوی در نشریات هم میتوانند نوعی گفتمان در سطح خرد تلقی شود؛ ولی سطح کلان آن همان رابطه متن (Text) و بافت (Context) است یعنی فرایندهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر متن.
چند مثال ساده بزنم: زبان حقوق یک گفتمان است و مثلا نمیتوان به راحتی متون حقوقی را درک کرد و یا به کار برد (مگر اینکه حقوقدان باشیم) و یا مثلا ادبیاتی که پزشکها دارند و به کار میبرند نوعی گفتمان است و یا همان بحثی که قبلا در مورد زبان خبر داشتم، آن هم نگاه گفتمانی به خبر بود.
و از یک زاویه دیگر: گفتمان سوسیالیسم؛ جامعه گرائی است؛ گفتمان کمونیسم؛ برابری و یا گفتمان سرمایهداری؛ آزادی (حالا در حرف یا عمل؟).
کسانی که بحث گفتمان را مطرح میکنند، میگویند #واقعیت که خودش زبان ندارد که درباره خودش حرف بزند؛ پس همینکه افراد سعی میکنند راجع به واقعیت بگویند؛ دارند واقعیت را وارد گفتمان میکنند.
اما نگاه #میشل_فوکو متمایزتر و صریح تر است؛ او معتقد است نظام بیانی اساسا برخاسته از یک اراده معطوف به #قدرت است و منجر به باز تولید مناسبات قدرت میشود؛ (حال آنکه اگر دیدگاههای #تئون_ون_دایک را هم درباره گفتمان خوانده باشید؛ او میگوید اساسیترین نقش گفتمان؛ باز تولید ساخت اجتماعی است).
در واقع فوکو آب پاکی ریخته بر همه چیز و میگوید علم و اندیشه بشر گفتمانی است. فوکو در بحث #دیرینهشناسی میگوید همه علوم صورت گفتمانی دارند و بعد در بحث #تبارشناسی هم نتیجه میگیرد که صورتهای گفتمانی با قدرت رابطه دارند و در اصل؛ آنچه پشت صورت گفتمانی است؛ قدرت است.
کسانی که میخواهند در این زمینه تحقیق کنند؛ در نظر داشته باشند که در مباحث ارتباطی اساسا گفتمانهای معرفت شناسی را میتوان در چهار گروه طبقه بندی کرد:
▫️گفتمانهای مبتنی بر #عینیگرائی (Objectivity) که اکثرا تئوریها و بحثهای مربوط به #بازنمود (Representation) را مطرح میکنند؛
▫️گفتمانهای متمرکز بر ذهن و درک (Understanding) که بحثهای مربوط به معرفت و شناخت طرف توجه آنهاست؛
▫️گفتمانهای ساختارگرا که به دو گفتمان فوق بدبین (Suspicious) هستند؛
▫️و گفتمانهای #پساساختارگرا که به جان سه گفتمان فوق پرداختهاند و آنها را آسیب پذیر (Vulnerability) میدانند.
🔸درباره گفتمان
مشخصههای زبانی و نحوی در نشریات هم میتوانند نوعی گفتمان در سطح خرد تلقی شود؛ ولی سطح کلان آن همان رابطه متن (Text) و بافت (Context) است یعنی فرایندهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر متن.
چند مثال ساده بزنم: زبان حقوق یک گفتمان است و مثلا نمیتوان به راحتی متون حقوقی را درک کرد و یا به کار برد (مگر اینکه حقوقدان باشیم) و یا مثلا ادبیاتی که پزشکها دارند و به کار میبرند نوعی گفتمان است و یا همان بحثی که قبلا در مورد زبان خبر داشتم، آن هم نگاه گفتمانی به خبر بود.
و از یک زاویه دیگر: گفتمان سوسیالیسم؛ جامعه گرائی است؛ گفتمان کمونیسم؛ برابری و یا گفتمان سرمایهداری؛ آزادی (حالا در حرف یا عمل؟).
کسانی که بحث گفتمان را مطرح میکنند، میگویند #واقعیت که خودش زبان ندارد که درباره خودش حرف بزند؛ پس همینکه افراد سعی میکنند راجع به واقعیت بگویند؛ دارند واقعیت را وارد گفتمان میکنند.
اما نگاه #میشل_فوکو متمایزتر و صریح تر است؛ او معتقد است نظام بیانی اساسا برخاسته از یک اراده معطوف به #قدرت است و منجر به باز تولید مناسبات قدرت میشود؛ (حال آنکه اگر دیدگاههای #تئون_ون_دایک را هم درباره گفتمان خوانده باشید؛ او میگوید اساسیترین نقش گفتمان؛ باز تولید ساخت اجتماعی است).
در واقع فوکو آب پاکی ریخته بر همه چیز و میگوید علم و اندیشه بشر گفتمانی است. فوکو در بحث #دیرینهشناسی میگوید همه علوم صورت گفتمانی دارند و بعد در بحث #تبارشناسی هم نتیجه میگیرد که صورتهای گفتمانی با قدرت رابطه دارند و در اصل؛ آنچه پشت صورت گفتمانی است؛ قدرت است.
کسانی که میخواهند در این زمینه تحقیق کنند؛ در نظر داشته باشند که در مباحث ارتباطی اساسا گفتمانهای معرفت شناسی را میتوان در چهار گروه طبقه بندی کرد:
▫️گفتمانهای مبتنی بر #عینیگرائی (Objectivity) که اکثرا تئوریها و بحثهای مربوط به #بازنمود (Representation) را مطرح میکنند؛
▫️گفتمانهای متمرکز بر ذهن و درک (Understanding) که بحثهای مربوط به معرفت و شناخت طرف توجه آنهاست؛
▫️گفتمانهای ساختارگرا که به دو گفتمان فوق بدبین (Suspicious) هستند؛
▫️و گفتمانهای #پساساختارگرا که به جان سه گفتمان فوق پرداختهاند و آنها را آسیب پذیر (Vulnerability) میدانند.