@shafiei_kadkani
#شعر 🔸شطح به شیوه حافظ
ساکنانِ حرمِ ستر و عفافِ ملکوت
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
این شطح است و اوج حافظانگی است و در همین جا عناصر متناقض را که به شیوهای شگفت به یکدیگر گره خوردهاند میبینید. تمام عناصر مصراع اول، از لحاظ شبکهٔ معنایی (که از "ساکنان حرم" شروع میکند تصویر دستنایافتنی بودن آنها و در "ستر" تأکید میشود و در"عفاف" تأکیدی دیگر و در "ملکوت" کاملاً دستنایافتنی میشود) با عناصر قسمت اول مصراع دوم "من راهنشین" در تناقض است و"بادهٔ مستانه زدن" تناقض اندر تناقض است.
گرهزدن این تناقضها و عناصر متنافر، کار اصلی #حافظ است، اوج #شطح است، اسلوب خاص حافظ یا #حافظانگی در همین جا متمرکز میشود. البته عناصر دیگری از قبیل #ایهام و یا #موسیقیحروف هم در حاشیهٔ این نقطه در حرکتاند که سبک حافظانه را تکمیل کنند.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شعر 🔸شطح به شیوه حافظ
ساکنانِ حرمِ ستر و عفافِ ملکوت
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
این شطح است و اوج حافظانگی است و در همین جا عناصر متناقض را که به شیوهای شگفت به یکدیگر گره خوردهاند میبینید. تمام عناصر مصراع اول، از لحاظ شبکهٔ معنایی (که از "ساکنان حرم" شروع میکند تصویر دستنایافتنی بودن آنها و در "ستر" تأکید میشود و در"عفاف" تأکیدی دیگر و در "ملکوت" کاملاً دستنایافتنی میشود) با عناصر قسمت اول مصراع دوم "من راهنشین" در تناقض است و"بادهٔ مستانه زدن" تناقض اندر تناقض است.
گرهزدن این تناقضها و عناصر متنافر، کار اصلی #حافظ است، اوج #شطح است، اسلوب خاص حافظ یا #حافظانگی در همین جا متمرکز میشود. البته عناصر دیگری از قبیل #ایهام و یا #موسیقیحروف هم در حاشیهٔ این نقطه در حرکتاند که سبک حافظانه را تکمیل کنند.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@shafiei_kadkani
#شعر🔸 متنِ پنهانِ شعرِ حافظ
غرض از #متنپنهان در مواردی نوعی نشان دادن آثاری است که در آفرینش یک #متن (text) قابل جستجو باشند. تمام خلاقیتهای ادبی تاریخِ بشر سرشار از متنپنهان است. تمام آثار بزرگان ما، در هر صفحه و سطر، مصداقِ متنپنهان است. یادش به خیر، #مهدی_اخوانثالث در مورد #حافظ میگفت: خواجه با همه جمعالمال بوده و از هرکه هرچه را میپسندیده برداشته است.
الیوت گفته است: "شاعر خام، تقلید میکند و شاعر پخته میرباید." این "ربودن" در میان بزرگان ما امری زشت تلقّی نمیشده است. این غزل را به عنوان نمونهٔ حضور دو یا سه شاعر در یک غزل حافظ آوردم.
نسیمِ صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
تو پیکِ خلوتِ رازی و دیده بر سرِ راهت
"به مردمی نه به فرمان" چنان بران که تو دانی
بگو که جانِ عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعلِ روحفزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیالِ تیغِ تو با ما حدیث تشنه و آب است
"اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی"
امید در کمر زرکشَت چگونه ببندم
دقیقهایست نگارا در آن میان که تو دانی
یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ!
حدیثِ عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
زمینِ غزل را حافظ از #نظامی گرفته، ولی مصراعی از #سعدی را که آن را تضمین کرده، جوری برگزیده است که در زمینِ غزلِ او بسیار طبیعی جا میگیرد. بیتِ سعدی در دیوان او بدین گونه است:
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
و بیت نظامی که تعبیرِ "به مردمی نه به فرمان" را از آن گرفته، در اصل درین زمین قرار نمیگرفته است زیرا مطلع غزل نظامی بدین گونه است:
من آن نِیَم که تو دیدی تو آنی و بِه از آنی
تو را فزوده جمال و مرا نمانده جوانی
حال اگر بخواهیم تعبیراتی از نوع
۱) صبحِ سعادت (و حتی نسیم صبحِ سعادت)
۲) خلوتِ راز (و حتی پیکِ خلوتِ راز)
۳) لعلِ روحفزا
و امثال آنها را، درین غزل، تعقیب کنیم، برای هرکدام، در چندین دیوان از قدما و بیشتر معاصران او میتوانیم نمونههایی بیاوریم. غرض اشاراتی بود به قدرتِ تصرّفِ حافظ در مواریثِ شاعرانِ معاصرش و نیز قدما.
#صورتگرایان روس نیز شبیه همین عقیده را داشتهاند و معتقد بودهاند که در زیر آسمانْ هیچ حرف تازهای وجود ندارد، آنچه جایگاه یک شاعر را فرا میبَرَد همانا شیوهٔ ترکیب و عرضه کردنِ اوست و این که چگونه هر چیزی را به «روش» خود میآراید.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی
▫️این کیمیای هستی، جلد اول، صص ۲۰۴–۲۰۰
*«زمین» یک اصطلاح ویژهٔ نقد ادبی در زبان فارسی عصر صفوی و بعد از آن است و مقصود از آن «وحدت وزن و قافیه و ردیف» در یک غزل.
#شعر🔸 متنِ پنهانِ شعرِ حافظ
غرض از #متنپنهان در مواردی نوعی نشان دادن آثاری است که در آفرینش یک #متن (text) قابل جستجو باشند. تمام خلاقیتهای ادبی تاریخِ بشر سرشار از متنپنهان است. تمام آثار بزرگان ما، در هر صفحه و سطر، مصداقِ متنپنهان است. یادش به خیر، #مهدی_اخوانثالث در مورد #حافظ میگفت: خواجه با همه جمعالمال بوده و از هرکه هرچه را میپسندیده برداشته است.
الیوت گفته است: "شاعر خام، تقلید میکند و شاعر پخته میرباید." این "ربودن" در میان بزرگان ما امری زشت تلقّی نمیشده است. این غزل را به عنوان نمونهٔ حضور دو یا سه شاعر در یک غزل حافظ آوردم.
نسیمِ صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
تو پیکِ خلوتِ رازی و دیده بر سرِ راهت
"به مردمی نه به فرمان" چنان بران که تو دانی
بگو که جانِ عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعلِ روحفزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیالِ تیغِ تو با ما حدیث تشنه و آب است
"اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی"
امید در کمر زرکشَت چگونه ببندم
دقیقهایست نگارا در آن میان که تو دانی
یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ!
حدیثِ عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
زمینِ غزل را حافظ از #نظامی گرفته، ولی مصراعی از #سعدی را که آن را تضمین کرده، جوری برگزیده است که در زمینِ غزلِ او بسیار طبیعی جا میگیرد. بیتِ سعدی در دیوان او بدین گونه است:
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
و بیت نظامی که تعبیرِ "به مردمی نه به فرمان" را از آن گرفته، در اصل درین زمین قرار نمیگرفته است زیرا مطلع غزل نظامی بدین گونه است:
من آن نِیَم که تو دیدی تو آنی و بِه از آنی
تو را فزوده جمال و مرا نمانده جوانی
حال اگر بخواهیم تعبیراتی از نوع
۱) صبحِ سعادت (و حتی نسیم صبحِ سعادت)
۲) خلوتِ راز (و حتی پیکِ خلوتِ راز)
۳) لعلِ روحفزا
و امثال آنها را، درین غزل، تعقیب کنیم، برای هرکدام، در چندین دیوان از قدما و بیشتر معاصران او میتوانیم نمونههایی بیاوریم. غرض اشاراتی بود به قدرتِ تصرّفِ حافظ در مواریثِ شاعرانِ معاصرش و نیز قدما.
#صورتگرایان روس نیز شبیه همین عقیده را داشتهاند و معتقد بودهاند که در زیر آسمانْ هیچ حرف تازهای وجود ندارد، آنچه جایگاه یک شاعر را فرا میبَرَد همانا شیوهٔ ترکیب و عرضه کردنِ اوست و این که چگونه هر چیزی را به «روش» خود میآراید.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی
▫️این کیمیای هستی، جلد اول، صص ۲۰۴–۲۰۰
*«زمین» یک اصطلاح ویژهٔ نقد ادبی در زبان فارسی عصر صفوی و بعد از آن است و مقصود از آن «وحدت وزن و قافیه و ردیف» در یک غزل.
Morning Breeze
Hafez
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شعر🔸کهنترین نسخهی دیوان حافظ
▫️دکتر #مریم_مشرف
چاپ کهنترین نسخهٔ کامل دیوان #حافظ از روی نسخهٔ مورخ ۸۰۱ باردیگر نور تازهای بر حوزهٔ حافظ پژوهی افکند. این نسخه در سال ۱۳۹۴ به کوشش بهروز ایمانی در انتشارات مرکز پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسید.
نسخهٔ مورخ ۸۰۱ قدیمترین نسخهای است که تا کنون از مجموع غزلیات حافظ پیدا شده. پیشتر نسخهٔ مورخ ۸۰۳ کهنترین نسخه حافظ به شمار میرفت. نسخهٔ ۸۰۱ در مجموعهٔ شماره ۵۱۹۴ کتابخانهٔ نورعثمانیه استانبول کشف شده و کاتب آن غیاث ابرقوهی است. خانلری ازمجموعهٔ دیگری (شماره ٔ۳۸۲۲) ازهمین کتابخانهٔ نورعثمانیه استفاده کرده بود که با نام نسخهٔ ک مورخ ۸۲۵ معرفی کرده است[۱]، ولی از وجود نسخهٔ سال۸۰۱ خبر نداشته است.
ادامه یادداشت:
http://www.bookcity.org/detail/26553/root/papers
▫️دکتر #مریم_مشرف
چاپ کهنترین نسخهٔ کامل دیوان #حافظ از روی نسخهٔ مورخ ۸۰۱ باردیگر نور تازهای بر حوزهٔ حافظ پژوهی افکند. این نسخه در سال ۱۳۹۴ به کوشش بهروز ایمانی در انتشارات مرکز پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسید.
نسخهٔ مورخ ۸۰۱ قدیمترین نسخهای است که تا کنون از مجموع غزلیات حافظ پیدا شده. پیشتر نسخهٔ مورخ ۸۰۳ کهنترین نسخه حافظ به شمار میرفت. نسخهٔ ۸۰۱ در مجموعهٔ شماره ۵۱۹۴ کتابخانهٔ نورعثمانیه استانبول کشف شده و کاتب آن غیاث ابرقوهی است. خانلری ازمجموعهٔ دیگری (شماره ٔ۳۸۲۲) ازهمین کتابخانهٔ نورعثمانیه استفاده کرده بود که با نام نسخهٔ ک مورخ ۸۲۵ معرفی کرده است[۱]، ولی از وجود نسخهٔ سال۸۰۱ خبر نداشته است.
ادامه یادداشت:
http://www.bookcity.org/detail/26553/root/papers
old.bookcity.org
کهنترین نسخهی دیوان حافظ
این نسخه، مقدمهٔ محمد گلندام را به تمامی در خود دارد.
#زوم #چهره
#موسیقی 🔸مرتضی حنانه
امروز سالروز درگذشت کسی است که همواره در پی تلاش برای چند صدایی کردن موسیقی ایران بود. مرتضی حنانه، آهنگساز، تنظیم کننده، مولف و پژوهشگر بود نظرش در این زمینه این بود که: تقلید از آن چه از اجدادمان یاد گرفتهایم، هنر نیست، سنت است. هدایت چرا بزرگ است؟ برای آن که دنبال رستم و اسفندیار و لیلی و مجنون و شیخ صنعان نرفته است. زبان، موضوع، احساس، اندیشه و تکنیک ویژه خویش را دارد. هنر یعنی همین. امروز اگر کسی بخواهد مثل #حافظ و #مولوی شعر بگوید، یک شاهی ارزش ندارد...اگر #نیما، نیما میشود، برای آن است که زحمت میکشد، فکرش را به کار میاندازد و شیوه خاص خودش را پیدا میکند. موسیقی ما طفیلی شعر است، آنگونه که باید پیشرفت نمیکند، وقتی از زیر بار شعر بیرون آمد آن وقت میشود فینفسه موسیقی.
#مرتضی_حنانه
@chelcheraghmag
#موسیقی 🔸مرتضی حنانه
امروز سالروز درگذشت کسی است که همواره در پی تلاش برای چند صدایی کردن موسیقی ایران بود. مرتضی حنانه، آهنگساز، تنظیم کننده، مولف و پژوهشگر بود نظرش در این زمینه این بود که: تقلید از آن چه از اجدادمان یاد گرفتهایم، هنر نیست، سنت است. هدایت چرا بزرگ است؟ برای آن که دنبال رستم و اسفندیار و لیلی و مجنون و شیخ صنعان نرفته است. زبان، موضوع، احساس، اندیشه و تکنیک ویژه خویش را دارد. هنر یعنی همین. امروز اگر کسی بخواهد مثل #حافظ و #مولوی شعر بگوید، یک شاهی ارزش ندارد...اگر #نیما، نیما میشود، برای آن است که زحمت میکشد، فکرش را به کار میاندازد و شیوه خاص خودش را پیدا میکند. موسیقی ما طفیلی شعر است، آنگونه که باید پیشرفت نمیکند، وقتی از زیر بار شعر بیرون آمد آن وقت میشود فینفسه موسیقی.
#مرتضی_حنانه
@chelcheraghmag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی🔸محمدرضا شجریان
تار: #حسین_علیزاده، کمانچه: #کیهان_کلهر، تنبک: #همایون_شجریان
تو باخدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
#حافظ
تار: #حسین_علیزاده، کمانچه: #کیهان_کلهر، تنبک: #همایون_شجریان
تو باخدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
#حافظ