#شعر🔸در گریز از خویشتن
هیچ میدانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم؟
-زان که بر این پردهٔ تاریک،
این خاموشیِ نزدیک،
آنچه میخواهم نمیبینم،
وآنچه میبینم نمیخواهم.
🔹#محمدرضا_شفیعیکدکنی
▫️از مجموعهٔ آیینهای برای صداها
هیچ میدانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم؟
-زان که بر این پردهٔ تاریک،
این خاموشیِ نزدیک،
آنچه میخواهم نمیبینم،
وآنچه میبینم نمیخواهم.
🔹#محمدرضا_شفیعیکدکنی
▫️از مجموعهٔ آیینهای برای صداها
#شعر🔸سود بیزیان
عقل دور است از آن جهان که منم
عشق داند مرا چنان که منم
سرهام در قمار سربازی
حبّذا سود بیزیان که منم
چشم صورت حجاب اگر نشود
عین معنی شود عیان که منم
#حزین_لاهیجی
عقل دور است از آن جهان که منم
عشق داند مرا چنان که منم
سرهام در قمار سربازی
حبّذا سود بیزیان که منم
چشم صورت حجاب اگر نشود
عین معنی شود عیان که منم
#حزین_لاهیجی
#شعر🔸دودِ پراکنده
گفت که دیوانه نهای، لایقِ این خانه نهای
رفتم و دیوانه شدم، سلسلهْبَندنده شدم
گفتکه سَرمست نهای، رو که از این دستنهای
رفتم و سَرمست شدم وَز طرب آکنده شدم
گفت که تو کُشته نهای، در طَرب آغشته نهای
پیشِ رُخِ زندهْکُنَش کُشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرَکَکی، مستِ خیالی و شَکی
گول شدم، هول شدم وَز همه برکَنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبلۀ این جمع شدی
جمع نیاَم، شمع نیاَم، دودِ پراکنده شدم
گفت که شیخی و سَری، پیشرو و راهبَری
شیخ نیاَم، پیش نیاَم، امرِ تو را بنده شدم
گفت که با بال و پَری، من پَر و بالت ندهم
در هوسِ بال و پَرَش بیپَر و پَرکنده شدم
#مولوی
گفت که دیوانه نهای، لایقِ این خانه نهای
رفتم و دیوانه شدم، سلسلهْبَندنده شدم
گفتکه سَرمست نهای، رو که از این دستنهای
رفتم و سَرمست شدم وَز طرب آکنده شدم
گفت که تو کُشته نهای، در طَرب آغشته نهای
پیشِ رُخِ زندهْکُنَش کُشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرَکَکی، مستِ خیالی و شَکی
گول شدم، هول شدم وَز همه برکَنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبلۀ این جمع شدی
جمع نیاَم، شمع نیاَم، دودِ پراکنده شدم
گفت که شیخی و سَری، پیشرو و راهبَری
شیخ نیاَم، پیش نیاَم، امرِ تو را بنده شدم
گفت که با بال و پَری، من پَر و بالت ندهم
در هوسِ بال و پَرَش بیپَر و پَرکنده شدم
#مولوی
#شعر🔸رهروِ عشق
🔻در سوگ و ستایش امام حسین علیهالسلام
باز در خاطرهها، ياد تو ای رهروِ عشق
شعلهٔ سركشِ آزادگی افروخته است
يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگیات
از سرِ شوق و طلب، ديدهٔ جان دوخته است
نقشِ پيكار تو در صفحهٔ تاريخ جهان
میدرخشد، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
پرتوش بر همه كس تابد و میآموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگين شفق، میدهد از خون تو ياد
كه ز جان بر سر پيمان ازل ريخته شد
راست، چون منظرهٔ تابلوی آزادیست
که فروزنده به تالارِ شب آویخته شد
رسمِ آزادی و پيكار و حقيقتجويی
همهجا صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حياتی بخشيد
جنبشِ عاطفه و نهضتِ خونين تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايدهٔ انسانی خود جان دادی
در رهِ كعبهٔ حقجويی و مردی و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی
آنكه از مكتب آزادگیات درس آموخت
پيش آمالِ ستمگر ز چه تسليم شود؟
زور و سرمايهٔ دشمن نفريبد او را
كه اسير ستمِ مردمِ دژخيم شود
رهروِ كعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز
يكهتازِ ملكوتی كه به صحرایِ ازل
روی از خواستهٔ عشق نتابيدی باز
جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق
كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود
ز آن فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
🔻در سوگ و ستایش امام حسین علیهالسلام
باز در خاطرهها، ياد تو ای رهروِ عشق
شعلهٔ سركشِ آزادگی افروخته است
يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگیات
از سرِ شوق و طلب، ديدهٔ جان دوخته است
نقشِ پيكار تو در صفحهٔ تاريخ جهان
میدرخشد، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
پرتوش بر همه كس تابد و میآموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگين شفق، میدهد از خون تو ياد
كه ز جان بر سر پيمان ازل ريخته شد
راست، چون منظرهٔ تابلوی آزادیست
که فروزنده به تالارِ شب آویخته شد
رسمِ آزادی و پيكار و حقيقتجويی
همهجا صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حياتی بخشيد
جنبشِ عاطفه و نهضتِ خونين تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايدهٔ انسانی خود جان دادی
در رهِ كعبهٔ حقجويی و مردی و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی
آنكه از مكتب آزادگیات درس آموخت
پيش آمالِ ستمگر ز چه تسليم شود؟
زور و سرمايهٔ دشمن نفريبد او را
كه اسير ستمِ مردمِ دژخيم شود
رهروِ كعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز
يكهتازِ ملكوتی كه به صحرایِ ازل
روی از خواستهٔ عشق نتابيدی باز
جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق
كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود
ز آن فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شعر🔸ادبیات و هنر، فُرم است
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطورهها مضمون و معنی یا پیام یا محتوی میخوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه میشوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمیتواند باشد.
اگر در بحث از هنرِ سعدی شما نتوانید به مسائل فرمِ شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه شعرهای سعدی را تبدیل به نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بلاغت شگفتآورِ او سازید.
در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمرو اسطوره نیز چنین است و در موسیقی و نقّاشی و تئاتر و سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرمهای این هنرها و تحوّل این فرمها یا کم و کسر این فرمها یا کمال این فرمها یا مشابهتِ این فرمها با فرمهای دیگر و یا تأثیرپذیری این فرمها از یکدیگر بگویید انشانویسیِ توخالی و فریبنده است و میتواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بیخبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ.
🔹#محمدرضا_شفیعیکدکنی
مطالعهٔ بیشتر: رستاخیز کلمات، بخشِ صورت تنها میدانِ تحقیق ادبی، صص ۲۱۲–۲۱۱
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطورهها مضمون و معنی یا پیام یا محتوی میخوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه میشوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمیتواند باشد.
اگر در بحث از هنرِ سعدی شما نتوانید به مسائل فرمِ شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه شعرهای سعدی را تبدیل به نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بلاغت شگفتآورِ او سازید.
در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمرو اسطوره نیز چنین است و در موسیقی و نقّاشی و تئاتر و سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرمهای این هنرها و تحوّل این فرمها یا کم و کسر این فرمها یا کمال این فرمها یا مشابهتِ این فرمها با فرمهای دیگر و یا تأثیرپذیری این فرمها از یکدیگر بگویید انشانویسیِ توخالی و فریبنده است و میتواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بیخبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ.
🔹#محمدرضا_شفیعیکدکنی
مطالعهٔ بیشتر: رستاخیز کلمات، بخشِ صورت تنها میدانِ تحقیق ادبی، صص ۲۱۲–۲۱۱
#شعر🔸زندگی
رویاهایت را محکم بچسب
چرا که اگر رویاها بمیرند
زندگی پرندهای شکسته بال میشود
که نمیتواند پرواز کند
*لنگستون هیوز (۱۹۰۲ – ۱۹۶۷)
▫️جیمز مرسر لنگستون هیوز
▫️شاعر، و نویسنده سیاهپوست آمریکایی
James Mercer LangstonHughes
رویاهایت را محکم بچسب
چرا که اگر رویاها بمیرند
زندگی پرندهای شکسته بال میشود
که نمیتواند پرواز کند
*لنگستون هیوز (۱۹۰۲ – ۱۹۶۷)
▫️جیمز مرسر لنگستون هیوز
▫️شاعر، و نویسنده سیاهپوست آمریکایی
James Mercer LangstonHughes