نفسم گرفت ازين شب درِ اين حصار بشكن
درِ اين حصار جادويی روزگار بشكن

تو كه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن

🍀۱۹ مهر سالروز تولد استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@yengejeh ™

تو در نماز عشق چه خواندی
که سال‌هاست...
نام تو را به رمز،
رندان سینه‌چاک نیشابور
در لحظه‌های مستی...
آهسته زیر لب
تکرار می‌کنند
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


🌈 قالی دستبافت روستا
📸 از #روزبه
@yengejeh ™

هیچ می‌دانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته می‌کاهم؟
زانکه بر این پرده‌ی تاریک
این خاموشی نزدیک
آن‌چه می‌خواهم نمی‌بینم
و آن‌چه می‌بینم نمی‌خواهم!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

@yengejeh

در نگاه من، بهارانی هنوز
پاک‌تر از چشمه‌سارانی هنوز
روشنایی‌بخشِ چشم آرزو
خنده‌ی صبح بهارانی هنوز...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


📸 #روزبه
@yengejeh

...در طلوعِ روشنِ صبحِ بهار
عطرِ پاکِ جوکنارانی هنوز...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی☘


📸 #شکیبا_شوشتری، رویان
@yengejeh

...در مشام جان به دشتِ یادها
بادِ صبح و بوی بارانی هنوز...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


🏜دشت ینگجه || تابستان ۹۷
📸 #عظیم_بهنام‌فر
@yengejeh

آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می‌زند نغمه...
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است...
یا نخستین ترانه‌های بهار؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


📸 #روزبه
@yengejeh

«موعظهٔ غوک*»
در هجوم تشنگی، در سوزِ خورشیدِ تموز
پای در زنجیرِ خاکِ تفته می‌نالد گَوَن:
«روزها را می‌کنم، پیمانه، با آمد شدن»
غوکِ نیزارانِ لای و‌ لوش گوید در جواب:
«چند و چند این تشنگی؟ خود را رها کن همچو ما
پیش نِه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن»
بوتهٔ خشکِ گَوَن در پاسخش گوید: «خمُش!
پایْ در زنجیر، خوش‌تر، تا که دست اندر لجن!»
ـــــــــــــــــــــ
*غوک=قورباغه

📖«سفرنامهٔ باران»
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی (م. سرشک)


🍀 از طبیعت ینگجه
📸 #محمدحسین_بشکنی
@yengejeh

🔆به مناسبت ۱۹ مهر؛ زادروز استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی فخر نیشابور و خراسان

⭕️تصویری از ایام شباب دو چهره علمی ماندگار نیشابور: استاد #شفیعی_کدکنی و استاد #محمدعلی_مهدوی‌راد


#عکس_خاطره
@yengejeh

آرام و رام
می‌پرسم ازشکوفه‌ی بادام:
آیا کدام فاتح مغرور
آیا کدام وحشی خون‌خوار
درساحت شکوه تو، آرامش سپید
وقتی رسید
بی‌اختیار اسلحه‌اش را
یک سو نمی‌نهد؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


@yengejeh