با ینگجه
مرحوم #علیخان_غلامی ◀️ از #ساناز_غلامی @yengejeh
📮 #آیت_سبزی: با سلام خاطرهای که از مرحوم #علیخان_غلامی دارم مربوط به ۴۱ سال پیش است. مرحوم مردی با دسیپلین، خاص، مهربان و دوست داشتنی بود. یادم هست ۹ سالم بود و در کرمان بودم که من را برای آمدن به روستا به ایشان سپردند. در اتوبوس سردرد شدیدی گرفتم و حالم خراب شد.
خلاصه تا رسیدن به مشهد و سپس به روستا این مرحوم خیلی اذیت شدند ولی کوچکترین بداخلاقی و ناراحت شدن را در رفتار و چهره ایشان ندیدم. ولی بزرگتر که شدم هر وقت او را میدیدم، ضمن حالپرسی یادی از آن خاطره میکردم. با خودم عهد بسته بودم روزی جبران محبت کنم ولی عمر مرحوم کفاف نداد. بله درسته حالا نه من شما را میشناسم نه شما من را خواهی شناخت ولی یاد آن مرحوم در دلها زنده است و به نیکی از او یاد میشود. روحش شاد.
@yengejeh ™
خلاصه تا رسیدن به مشهد و سپس به روستا این مرحوم خیلی اذیت شدند ولی کوچکترین بداخلاقی و ناراحت شدن را در رفتار و چهره ایشان ندیدم. ولی بزرگتر که شدم هر وقت او را میدیدم، ضمن حالپرسی یادی از آن خاطره میکردم. با خودم عهد بسته بودم روزی جبران محبت کنم ولی عمر مرحوم کفاف نداد. بله درسته حالا نه من شما را میشناسم نه شما من را خواهی شناخت ولی یاد آن مرحوم در دلها زنده است و به نیکی از او یاد میشود. روحش شاد.
@yengejeh ™
آن سرخ و سبز، سایه بنفش و کبود شد
سروِ سیاه من ز غروبِ چمن بگو
#هوشنگ_ابتهاج
🌅 ینگجه، گلزار
📸 از #علیخان_غلامی
@yengejeh ™
سروِ سیاه من ز غروبِ چمن بگو
#هوشنگ_ابتهاج
🌅 ینگجه، گلزار
📸 از #علیخان_غلامی
@yengejeh ™