🔸خاطرات یک معلم در روستا🔸
خانم #لیلی_ابراهیمی معلم بازنشسته آموزش وپرورش، در سال 1363 مسؤولیت معلمی دانشآموزان روستای ینگجه را برعهده داشت. وی میگوید: مدت 32 سال خدمت من بهترین دوران زندگیم بود و در کنار بچهها بودن به من لذت زندگی بخشید.
در ادامه بخشی از خاطرات خانم ابراهیمی را از نظر میگذرانید:
«بیشتر مدت تدریسم، کلاس اول داشتم. عاشقانه به کلاس ميرفتم و عاشق دانشآموزان بودم. سال دوم تدریسم چون تازه ازدواج کرده بودم ناخواسته روز تعیین جا، روستای ینگجه را انتخاب کردم. غافل از این که این روستا خیلی نسبت به شهر من دور بود. زمستانهای 30 سال پیش هم که مثل زمستان الان نبود! سیبری بود. وقتی برف میآمد، بیش از يک متر یا شاید هم بیشتر میبارید و باید برای رفتن به جایی تونل میزدیم!
خلاصه در شرایطی که بیتجربه بودم، روستای ینگجه را برای تدریس انتخاب کردم.
زمانی که به روستا آمدم، در مدرسهای شروع به کار کردم که نزدیک به 600 دانشآموز و 32 معلم در سه شیفت و دو مدرسه بود. مدیر مدرسه آقای #علیزاده از اهالی روستا و معاون آقای #مهرطلب و دفتردار آقای #محمدابراهیم_غلامی بودند.
من معلمی کلاس سوم را برعهده داشتم؛ با تعداد 20 دانشآموز دختر که به علت کمبود جا، پسرها را هم به من دادند و شدیم نزدیک 40 نفر... همزمان کلاس نهضت هم داشتم که چهار کلاس بود، کلاسهای نهضت هم بسیار شلوغ.
خلاصه با این توصیف ما مشغول کار شدیم. اوایل کار هم هوا خوب بود و هم ما که 4 خانم بودیم مشغول برنامهریزی کلاسها و تقسيم دانشآموزان نهضت بودیم. خانم محمدی و خانم حسنآبادی از همکاران بودند که از چکنه میآمدند و من و خانم عطاران _که فقط معلم نهضت بود_ از قوچان.
کمکم دلتنگیها شروع شد. من محیط زندگیام عوض شده بود و به محیط روستا اصلاً عادت نداشتم و چون تازه ازدواج کرده بودم دوست داشتم در خانه خود و پیش همسرم باشم و اين دلتنگی زمانی به اوج خود رسید که بارش برف و زمستان سرد و طاقتفرسا شروع شد.
در آن سالها ماشین کم بود و رفتوآمد خیلی کمتر. آقای غلامی راننده مینیبوس قوچان هم تا برفی میآمد ماشین را حرکت نمیداد!! (این شخص خیلی مورد احترام اینجانب بود. به جهت دوست بودن با برادرم. برای همین احساس میكردم برادرم در غربت پیشم هست.)
خلاصه وقتی هم آقای غلامی نمیآمد ما با هر ماشینى باید رفتوآمد میکردیم. آن موقع آقای بشکنی با حسن اسماعیلی يک اتوبوس قراضه داشتند که وظيفه حمل معلمان ینگجه را نیز به عهده داشتند. من هر دو هفته يه بار به شهر ميرفتم که خیلی سختی میکشیدم.»
ادامه دارد....
قسمت دوم، فردا شب
@yengejeh
خانم #لیلی_ابراهیمی معلم بازنشسته آموزش وپرورش، در سال 1363 مسؤولیت معلمی دانشآموزان روستای ینگجه را برعهده داشت. وی میگوید: مدت 32 سال خدمت من بهترین دوران زندگیم بود و در کنار بچهها بودن به من لذت زندگی بخشید.
در ادامه بخشی از خاطرات خانم ابراهیمی را از نظر میگذرانید:
«بیشتر مدت تدریسم، کلاس اول داشتم. عاشقانه به کلاس ميرفتم و عاشق دانشآموزان بودم. سال دوم تدریسم چون تازه ازدواج کرده بودم ناخواسته روز تعیین جا، روستای ینگجه را انتخاب کردم. غافل از این که این روستا خیلی نسبت به شهر من دور بود. زمستانهای 30 سال پیش هم که مثل زمستان الان نبود! سیبری بود. وقتی برف میآمد، بیش از يک متر یا شاید هم بیشتر میبارید و باید برای رفتن به جایی تونل میزدیم!
خلاصه در شرایطی که بیتجربه بودم، روستای ینگجه را برای تدریس انتخاب کردم.
زمانی که به روستا آمدم، در مدرسهای شروع به کار کردم که نزدیک به 600 دانشآموز و 32 معلم در سه شیفت و دو مدرسه بود. مدیر مدرسه آقای #علیزاده از اهالی روستا و معاون آقای #مهرطلب و دفتردار آقای #محمدابراهیم_غلامی بودند.
من معلمی کلاس سوم را برعهده داشتم؛ با تعداد 20 دانشآموز دختر که به علت کمبود جا، پسرها را هم به من دادند و شدیم نزدیک 40 نفر... همزمان کلاس نهضت هم داشتم که چهار کلاس بود، کلاسهای نهضت هم بسیار شلوغ.
خلاصه با این توصیف ما مشغول کار شدیم. اوایل کار هم هوا خوب بود و هم ما که 4 خانم بودیم مشغول برنامهریزی کلاسها و تقسيم دانشآموزان نهضت بودیم. خانم محمدی و خانم حسنآبادی از همکاران بودند که از چکنه میآمدند و من و خانم عطاران _که فقط معلم نهضت بود_ از قوچان.
کمکم دلتنگیها شروع شد. من محیط زندگیام عوض شده بود و به محیط روستا اصلاً عادت نداشتم و چون تازه ازدواج کرده بودم دوست داشتم در خانه خود و پیش همسرم باشم و اين دلتنگی زمانی به اوج خود رسید که بارش برف و زمستان سرد و طاقتفرسا شروع شد.
در آن سالها ماشین کم بود و رفتوآمد خیلی کمتر. آقای غلامی راننده مینیبوس قوچان هم تا برفی میآمد ماشین را حرکت نمیداد!! (این شخص خیلی مورد احترام اینجانب بود. به جهت دوست بودن با برادرم. برای همین احساس میكردم برادرم در غربت پیشم هست.)
خلاصه وقتی هم آقای غلامی نمیآمد ما با هر ماشینى باید رفتوآمد میکردیم. آن موقع آقای بشکنی با حسن اسماعیلی يک اتوبوس قراضه داشتند که وظيفه حمل معلمان ینگجه را نیز به عهده داشتند. من هر دو هفته يه بار به شهر ميرفتم که خیلی سختی میکشیدم.»
ادامه دارد....
قسمت دوم، فردا شب
@yengejeh
🔸خاطرات یک معلم در روستا
🔺خاطره اول👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1763
🔺خاطره دوم👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1790
🔺خاطره سوم👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1810
@yengejeh
🔺خاطره اول👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1763
🔺خاطره دوم👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1790
🔺خاطره سوم👇🏻👇🏻
https://telegram.me/yengejeh/1810
@yengejeh
Telegram
با ینگجه
🔸خاطرات یک معلم در روستا🔸
خانم #لیلی_ابراهیمی معلم بازنشسته آموزش وپرورش، در سال 1363 مسؤولیت معلمی دانشآموزان روستای ینگجه را برعهده داشت. وی میگوید: مدت 32 سال خدمت من بهترین دوران زندگیم بود و در کنار بچهها بودن به من لذت زندگی بخشید.
در ادامه بخشی…
خانم #لیلی_ابراهیمی معلم بازنشسته آموزش وپرورش، در سال 1363 مسؤولیت معلمی دانشآموزان روستای ینگجه را برعهده داشت. وی میگوید: مدت 32 سال خدمت من بهترین دوران زندگیم بود و در کنار بچهها بودن به من لذت زندگی بخشید.
در ادامه بخشی…
با ینگجه
✅قهرمانی تیم والیبال #شهدای_ینگجه در مسابقات والیبال جام فجر سرولایت 🏐در این مسابقات، تیم والیبال شهدای ینگجه به مقام قهرمانی دست یافت. تیم شهدای سرچاه دوم و شهدای کلاته میدان مقام سوم این مسابقات را کسب کردند. @yengejeh
🔴ترکیب اعضاء تیم والیبال #شهدای_ینگجه به شرح ذیل است:
🔸سرپرست تیم : #محمداسماعیل_غلامی
🔸مربی: #حسین_براتی
🔸بازیکنان: ۱. کاپیتان: #علیاصغر_سبزی، ۲. #مصطفی_فیضی، ۳. #محمد_شوشتری، ۴. #حسین_شوشتری، ۵. #علی_شوشتری، ۶. #علی_صفری، ۷. #مهدی_شوشتری
🔹با تشکر فراوان از اعضاء تیمهایی که در این مسابقات شرکت کردند. لازم است از حضور جناب آقای #حاج_مهدی_شوشتری که موجب دلگرمی تیم بودند تشکر ویژه گردد. از اعضاء محترم شورای اسلامی روستا، حاج آقای #علیزاده و دهیاری محترم #حاج_علی_صفری که برای بهتر برگزار شدن مسابقات و تدارکات جانبی مساعدت نمودند قدردانی میگردد.
همچنین از زحمات و تلاشهای آقایان #محمدعلی_براتی، #حسن_یساقی، #حسن_غیاثیفر، #حسن_صفری بنا و #محمد_غلامی که در برگزاری این مسابقات کمک حال ما بودند سپاسگزاریم.
⬜️پایگاه بسیج روستای ینگجه
@yengejeh
🔸سرپرست تیم : #محمداسماعیل_غلامی
🔸مربی: #حسین_براتی
🔸بازیکنان: ۱. کاپیتان: #علیاصغر_سبزی، ۲. #مصطفی_فیضی، ۳. #محمد_شوشتری، ۴. #حسین_شوشتری، ۵. #علی_شوشتری، ۶. #علی_صفری، ۷. #مهدی_شوشتری
🔹با تشکر فراوان از اعضاء تیمهایی که در این مسابقات شرکت کردند. لازم است از حضور جناب آقای #حاج_مهدی_شوشتری که موجب دلگرمی تیم بودند تشکر ویژه گردد. از اعضاء محترم شورای اسلامی روستا، حاج آقای #علیزاده و دهیاری محترم #حاج_علی_صفری که برای بهتر برگزار شدن مسابقات و تدارکات جانبی مساعدت نمودند قدردانی میگردد.
همچنین از زحمات و تلاشهای آقایان #محمدعلی_براتی، #حسن_یساقی، #حسن_غیاثیفر، #حسن_صفری بنا و #محمد_غلامی که در برگزاری این مسابقات کمک حال ما بودند سپاسگزاریم.
⬜️پایگاه بسیج روستای ینگجه
@yengejeh