🌸غزل "ای ساربان، آهسته ران..."
ای ساربان آهسته ران، کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود
#سعدی_شیرازی
@yengejeh
ای ساربان آهسته ران، کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود
#سعدی_شیرازی
@yengejeh
با ینگجه
🌱خرد ایرانی (۳) از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است ورنه هر کس گاه سیری پیش سگ نان افکند رحم کن بر ناتوانان، کز دهانِ شِکوِه مور میتواند رخنه در ملک سلیمان افکند #صائب_تبريزی @yengejeh
🌱خرد ایرانی (۴)
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پایپوشی نداشتم.
به [مسجد] جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم
مرغ بریان به چشمِ مردمِ سیر
كمتر از برگِ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغمِ پخته، مرغِ بریان است
✍ شیخ اجل #سعدی شیرازی
📕 گلستان
🍀ینگجه || مرداد ۹۷
📸 #شاهد
@yengejeh
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پایپوشی نداشتم.
به [مسجد] جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم
مرغ بریان به چشمِ مردمِ سیر
كمتر از برگِ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغمِ پخته، مرغِ بریان است
✍ شیخ اجل #سعدی شیرازی
📕 گلستان
🍀ینگجه || مرداد ۹۷
📸 #شاهد
@yengejeh
هرچه گفتیم جز حکایت دوست-سعدی
استادان شجریان و مشکاتیان
🌱حکایت دوست
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم...
تنگچشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بُستانیم...
🌱شعر: #سعدی_شیرازی
🎙آواز: #محمدرضا_شجریان
@yengejeh
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم...
تنگچشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بُستانیم...
🌱شعر: #سعدی_شیرازی
🎙آواز: #محمدرضا_شجریان
@yengejeh
راهی به سوی عاقبتِ خیر میرود
راهی به سوءِ عاقبت، اکنون مُخیّری!
سعدی
♦️یادکرد روز ملی بزرگداشت خداوندگار سخن، #سعدی_شیرازی
📸 #مهدی_مرشدی
@yengejeh
راهی به سوءِ عاقبت، اکنون مُخیّری!
سعدی
♦️یادکرد روز ملی بزرگداشت خداوندگار سخن، #سعدی_شیرازی
📸 #مهدی_مرشدی
@yengejeh