یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
245 subscribers
4.54K photos
660 videos
32 files
608 links
Yejayekhob
ارتباط مستقیم با من
@pghmfy

https://t.me/HarfBeManBOT?start=ODMxNTM5MDA
Download Telegram
به تراپیستم می‌گم: نمی‌تونم بدی آدم ها رو بدون تلافی کردن ببخشم!
می‌گه: تو سنین ۳ تا ۶ سالگیت موندی!


تراپیستم رو عوض کنم یا سبکم رو؟!



پ. ن۱: تلویحاً خواستم بگم منم به تراپیست دارها پیوستم.
😎😎😌😌🤣🤣
پ. ن۲: ولی خیلی کار پرسودی است، از یکی پول بگیری به حرفاش گوش بدی!
😏😏😒😒🤪🤪




#من‌وتراپیستم
دو ساعت با تراپیستم حرف زدم
آخرش میگه: مرسی دو تا حرف خیلی درست و حسابی ازت یاد گرفتم!



از اولش اشتباهی هدایت تحصیلی شدم!



#من‌وتراپیستم
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
دو ساعت با تراپیستم حرف زدم آخرش میگه: مرسی دو تا حرف خیلی درست و حسابی ازت یاد گرفتم! از اولش اشتباهی هدایت تحصیلی شدم! #من‌وتراپیستم
مرکز مشاوره ای که تماس گرفتم و تراپیست فعلی رو بهم پیشنهاد داد، گفتند که مشاوره حضوری ساعتی پونصد تومان و مشاوره تلفنی ساعتی دویسته

من هر جور حساب کردم اینکه برم و بیام با وجود بچه‌ها ساعتی سه میلیون هزینه است!
گفتم به خاطر شرایطم مشاوره تلفنی رو می‌خوام!

بعد توضیح داد که اگر پکیج بیست ساعته رو بگیری ساعتی ۱۲۰ می‌افته و پکیجهای...
دیدم ساعتی هشتاد تومان به نفعمه اصلا نذاشتم ادامه بده گفتم همین خوبه، همین رو برمی‌دارم!



#قشر_متوسطم و روانم رو هم تعاونی درمان می کنم!



#من‌وتراپیستم
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
واسه امتحان ریاضی، معلم ده پانزده تا سوال فرستاد که بچه‌ها تمرین کنند ده پونزده تا هم من نوشتم براش که تمرین کنه. چیزی وجود نداره که بلد نباشه، فقط بی‌نهایت بی دقتی می‌کنه دیدم تمرین بیشتر منجر به دقت بیشتر نمیشه، فقط خسته و دلزده اش می‌کنه. با خستگی بیشتر،…
اینم بگم!
اینکه من از بی دقتی دختری عصبانی میشم، نصفش هم تقصیر مامانمه ها!
بس که بهم میگه با پانیسا ریاضی کار کردی؟ با پانیسا ریاضی کار کن! من ازش سوال کردم بلد نبود باهاش کار کن و ...
منطقی باشم ریاضی هم یه درس است مثل مابقی دروس‌
من دبیرستان اصلا نمی خواستم ریاضی فیزیک بخونم همین مامانم اینقدر اصرار کرد رفتم این رشته
مهندسی هم خوندم که به هیچ دردم نخورد واقعاً
می رفتم روانشناسی می خوندم حداقل الآن در به در تراپیست و روان درمانی نمی شدم!
یا اگه می رفتم مددکاری اجتماعی می خوندم تو شغل فعلیم کاربرد بیشتر داشت
یا اگه ادبیات یا تاریخ خونده بودم حداقل روحم راضی بود
در مورد رویای زندگیم که حقوق بود اصلا حرف نمی زنم!



پ. ن ۱: شب داشتم با مامان تلفنی حرف می‌زدم و همزمان واسه شام املت درست می‌کردم.
مامانم گفت بیشتر باهاش ریاضی کار کن!
گفتم: الآن نمره اش در حد هجده هست. بسه دیگه خسته اش نمی‌کنم!
گفت: آخه بلده  استعداد هم داره، می‌تونه نوزده بیست بشه!
گفتم: آنهایی که ریاضی نوزده بیست می‌شدند، الآن کجا رو گرفتند که قراره #پانیسا نگیره؟
غیر از این است که دارند املت درست می کنند؟!
والا با نمره ی هفده هجده هم میشه املت درست کرد!!
بعد مامانم خندید و بیخیال شد!
پ. ن۲: همه ی بدبختی های من ریشه در ایده آل گراییم داره. خیلی وقت ها کارهایم رو تموم نمی‌کنم چون مطمئنم نتیجه پرفکت نیست!
ایده آل گراییم از کجا میاد؟
از ایده آل گرایی مامانم!
پانیسا رو هم که برده بودم واسه شخصیت شناسی بهم گفتند که ایده آل گرایی داره
بسه دیگه!
نباید به نسل بعدی هم منتقل بشه. این چرخه باید همین جا متوقف بشه!




#پانیسا
#دبستان
#فرزند_پروری
#واقعی
#من‌وتراپیستم
#I_love_you_mom
سر صبحی با تراپیستم حرف زدم
بهش میگم اضطراب دارم و نمی‌تونم بخوابم!
میگه تمرین تنفس کن!




حاجی!
من قرص خواب می‌خورم نمی خوابم بعد تو انتظار داری با چهار تا فوت خوابم ببره؟!

😂😂😂


پ. ن: خارج از شوخی آدم باسوادیه. اگه نتیجه بگیرم بهتون میگم


#من‌وتراپیستم
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
احتمالا شما هم تجربه کردید معلم ها و اساتیدی تو نظام آموزشی هستند که علی رغم سواد و دانش، ذره ای درک و فهم ندارند! نگاه از بالا به پایین آزار دهنده دارند خودبرتربینی عجیب و غریب! مهم نیست تو چه مقطع تحصیلی ولی قطع به یقین باهاشون مواجه شدید! قطعا بدترین خاطرات…
تراپیستم می‌گفت: اگه شاهد شکنجه ی یه نفر باشی، پا به پایش درد می‌کشی! درد او جسمی است و درد تو روحی! درد جسمانی خوب میشه فراموش میشه، ولی اون فشار روانی و روحی که ناظر ظلم و شکنجه می‌کشه، اثرات مخربی می‌گذارد که فراموش شدنی نیست!


مدرسه که می‌رفتم خودم درسخوان بودم و معلم ها هوایم رو داشتند ولی وقتی می دیدم چه برخورد بد و قهرآمیزی با شاگردهای ضعیف تر دارند واقعا درد می‌کشیدم.
مثلاً سرگروه یه دختری بودم اسمش فاطمه غلامی بود. هم دوران دبستان هم راهنمایی این طفلی همیشه تو کلاسمون بود. همه اش هم من سرگروهش می‌شدم.
بچه مهربون و مودبی بود. خیلی هم مظلوم بود ولی ضریب هوشیش پایین بود یا شرایط خانوادگی خوبی نداشت یا علاقه نداشت یا هر چی درسش خوب نبود!
این بچه کتک هم خورد از معلم ها، تحقیر شد، ناظم ها سر صف بیرون می‌کشیدندش و هزار تا رفتار قرون وسطایی دیگه دید!
بعد می‌نشست یه گوشه گریه می‌کرد هنوز یادمه!
هر چی هم باهاش کار می‌کردم نمره هایش بیشتر از دوازده سیزده نمی‌شدند!
نمره ی او کم می‌شد غم دنیا به دلم می نشست اصلا!


فکر می کنم یکی از دلایلی که دوست ندارم #پانیسا بره مدرسه همینه!
ناخودآگاه نگرانم شاهد آزار کسی باشه یا خدای نکرده خودش آزار ببینه.
هر چند که معلم های این دوره اصلا با معلمان زمان خودمون قابل مقایسه نیستند ولی این خوف باهام عجین شده!

اول سال تحصیلی هم همیشه دنبال معلمی هستم که زیاد تکلیف نده، سختگیر نباشه، مهربون و شاد باشه!
راستش نحوه ی آموزش دادنش اصلا واسه م مهم نیست!


#خشونت_علیه_کودکان
#آموزش
#دبستان
#فرزند_پروری
#من‌وتراپیستم
دیروز حدود ساعت دوازده به تراپیستم پیغام دادم که امروز صبح ساعت چند جلسه داریم؟
هنوز جوابم رو نداده!


ایشالا که پولم رو نخورده و نرفته ترکیه!
😂😂



#من‌وتراپیستم
تراپیستم میگه خودکم‌بینی!


ولی من همه ی عمرم احساس کردم چاق ترین دختر کره ی زمینم!


#من‌وتراپیستم
تراپیستم یه جوری ازم تعریف کرد که تا آخر هفته طول می‌کشه از آسمون بیام زمین!



#من‌وتراپیستم
الآن من باید با این وضعیت بی انگیزگی م ده روز معطل بمونم، چون خانم می‌خواد بره کربلا؟!


پ. ن: نکنه پولم رو بخوره برنگرده؟!
😅🙃




#من‌وتراپیستم
به تراپیستم گفتم کارهایم رو لحظه ی آخری انجام میدم و با هر فنی هست تمامش می‌کنم!

گفت به خاطر شخصیت ایده آل گرایی است که داری!
چون اضطراب داری نکنه کارت رو به بهترین نحو انجام بدی، اهمال می کنی و از انجامش طفره میری. بعد که وقت تنگ میشه و مجاب به انجامش میشی، هم به خودت فشار میاری هم استرس بیشتری رو تحمل می‌کنی!



خلاصه این همه پول خرج کردم فهمیدم تنبل نیستم، ایده آلیستم!
☺️☺️😁😁🙃🙃


#من‌وتراپیستم
رفته از زباله خشک ها، پلاستیک شکر رو پیدا کرده آورده، عکس چای رویش رو نشونم میده و بعد اشاره می کنه به دهانش!
یعنی چایی بده بخورم!


پ. ن۱: پانیسا تو این سن بود می‌رفت از بالکن خونه بسته ماکارونی می آورد یعنی گشنمه!
پ. ن۲: بچه‌هام تنبل نیستند کمال گرا هستند!
😁😂



#رونیسا
#خواهری
#پانیسا
#من‌وتراپیستم
چهل و پنج دقیقه با تراپیستم حرف زدم به این نتیجه رسید تحت تأثیر هورمون ها هستم و حرف هایم از سر عقلانیت نیست، بهتره تمرین تنفس کنم تا این چند روز بگذره!


#من‌وتراپیستم
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
چهل و پنج دقیقه با تراپیستم حرف زدم به این نتیجه رسید تحت تأثیر هورمون ها هستم و حرف هایم از سر عقلانیت نیست، بهتره تمرین تنفس کنم تا این چند روز بگذره! #من‌وتراپیستم
بهش گفتم: روی چشم و گوش بسته بودن دخترم ادعا دارم!
گفت: مگه مدرسه نمی‌ره؟ به روت نمیاره!!




بعد از ظهرش نشستم #پانیسا رو تخلیه اطلاعاتی کردم بدونم تا کجا خبر داره و نکنه غافلگیر بشم یهو!
فهمیدم طفلک معصومم تازه با اسامی دیگه «مدفوع» آشنا شده به لطف همکلاسی هایش!



#دبستان
#من‌وتراپیستم
#فرزند_پروری
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
خب ما رو سفره ی مذهبی دعوت کردند، سفره ی حضرت زهرا! من تا حالا سفره حضرت زهرا نرفته بودم، سفره حضرت ابوالفضل و امام حسن و بی بی سه شنبه رفته بودم، این رو نمی دونستم چیه ظهر از مامان های دوست های پانیسا هم پرسیدم آنها هم نمی‌دونستند چیه! رسیدیم من هی بو کشیدم…
گفتم بهتون که مامان آدم عجولی است؟
اصلا اینکه بچه‌های من زودتر از موعد به دنیا آمدند دلیلش این است که به مامانم رفتند!!
بعد تو کار کردن هم مسئولیت پذیریش بالاست، مثلاً تو اداره بعد از بازنشستگیش به جایش شش نفر استخدام کردند که همان کارهایی رو که مامانم به تنهایی انجام می‌داد، انجام بدهند!

من تمام عمرم سعی کردم انگشت کوچکش بشم که نشدم!
به قول تراپیستم ستاره ی مامانم اینقدر درخشان بوده که نور ستاره ی من هیچ وقت به چشم نیامده!

حالا اینها رو بیخیال!

امروز سر سفره ی حضرت زهرا، همه دور اول تسبیح بودند که مامانم رفت سراغ سومین دور!
بعد همه مامان رو با تحیر نگاه می کردند و مامان با جدیت صلوات می‌فرستاد!

در پایان همه سیصد تا نهایتاً ششصد تا صلوات فرستاده بودند، مامانم دو هزار و صدتا!
منم خودم رو کشتم نهصد تا شد صلوات هایم!!


پ. ن: یه آقای نقاشی چند سال پیش آمده بود خانه مون رو رنگ کنه، از این ور آقا قلمو می‌کشید به دیوار و هنوز رنگ تمام نشده بود، مامان از آن طرف تند تند لکه های رنگ رو از روی سرامیک ها تمیز می‌کرد!
نقاشه هی به مامانم می گفت: حاج خانوم! عجله نکن! بگذار نقاشی من تموم بشه بعد تمیز کن!
از اون موقع افتاده سر زبونمون به مامان می‌گیم حاج خانوم عجله نکن!
مامان که می خواست سر سفره ششمین دور تسبیح رو برداره زیر گوشش گفتم: حاج خانوم عجله نکن!
بعد جفتمون قرمز شدیم از خنده!
فضا هم جدی، نگاه ها هم روی مامانم زوم بود. نباید هم می خندیدیم.
آمدیم بیرون منفجر شدیم از خنده!


#من‌وتراپیستم
#I_love_you_mom
تراپیستم ازم پرسید: چرا می‌خواهی وزن کم کنی؟
گفتم: اول به خاطر سلامتی دوم هم به خاطر دخترم. چون بهش می‌گم مراقب خورد و خوراکت باش، ورزش کن و ... نمیشه خودم چاق باشم!
گفت: کار درستی می‌کنی. نصیحت های والدین وقتی موثره که والدین خودشون عمل کنند، چون الگوی بچه‌ها ما هستیم.


بعد هم گفت: من خودم انواع رژیم‌ها رو امتحان کردم، دست آخر پذیرفتم که اضافه وزن خیلی هم بهم میاد!
😂



#کالری
#پانیسا
#فرزند_پروری
#من‌وتراپیستم