#پانیسا بچه ی نسبتاً کم حرفیه
بعضی از روزها از صبح تا شب سر جمع صد کلمه حرف هم نمیزنه!
ولی
وقت هایی که هیجان زده باشه چونه اش گرم میشه و پرگویی میکنه!
امروز خوشحال و هیجان زده بود!
از اینکه فردا مادربزرگ ها و عمویش رو میبینه، قراره بره #لار دوچرخه سواری کنه، کلاس #شنا و #زبان_انگلیسی داره، قراره با هم کیک بپزیم و ...
یعنی دقیقه ای صد تا جمله می گفت!
دیگه مغزم داشت منهدم میشد!
یهو به ذهنم رسید شاید بد نباشه با یکی دیگه به جز من حرف بزنه!
بهش گفتم چرا به دوستت یسنا زنگ نمیزنی؟ یه ماهه ازش خبری نداری!
به یسنا زنگ زد
بعد گفت: میشه به نورا هم زنگ بزنم؟
سر جمع با دوست هایش ده دقیقه هم حرف نزد ولی قدرت خدا، هیجانش فروکش کرد و دوباره آروم گرفت!
این روزها احساس می کنم #رونیسا هم نیاز داره به هم صحبتی با همسالان خودش
ولی چون تو ترک پوشک همکاری نمی کنه نمیشه ببرمش مهد کودک و هوا هم گرمه نمیشه ببرمش پارک بازی کنه
فعلا ناچارم مغزم رو در اختیارش بگذارم بجوه تا گشایشی حاصل بشه!
#فرزند_پروری
بعضی از روزها از صبح تا شب سر جمع صد کلمه حرف هم نمیزنه!
ولی
وقت هایی که هیجان زده باشه چونه اش گرم میشه و پرگویی میکنه!
امروز خوشحال و هیجان زده بود!
از اینکه فردا مادربزرگ ها و عمویش رو میبینه، قراره بره #لار دوچرخه سواری کنه، کلاس #شنا و #زبان_انگلیسی داره، قراره با هم کیک بپزیم و ...
یعنی دقیقه ای صد تا جمله می گفت!
دیگه مغزم داشت منهدم میشد!
یهو به ذهنم رسید شاید بد نباشه با یکی دیگه به جز من حرف بزنه!
بهش گفتم چرا به دوستت یسنا زنگ نمیزنی؟ یه ماهه ازش خبری نداری!
به یسنا زنگ زد
بعد گفت: میشه به نورا هم زنگ بزنم؟
سر جمع با دوست هایش ده دقیقه هم حرف نزد ولی قدرت خدا، هیجانش فروکش کرد و دوباره آروم گرفت!
این روزها احساس می کنم #رونیسا هم نیاز داره به هم صحبتی با همسالان خودش
ولی چون تو ترک پوشک همکاری نمی کنه نمیشه ببرمش مهد کودک و هوا هم گرمه نمیشه ببرمش پارک بازی کنه
فعلا ناچارم مغزم رو در اختیارش بگذارم بجوه تا گشایشی حاصل بشه!
#فرزند_پروری
شوهر عمه ی رضا در مورد یه همکار خرپولش:
همینطوری نشسته بود، یهو گفت چقدر هوس دبی کردم!
فرداش مرخصی و دبی بود!
بعد ما باید یه هفته برنامه ریزی کنیم بلکه بشه تا #لار بریم!
همینطوری نشسته بود، یهو گفت چقدر هوس دبی کردم!
فرداش مرخصی و دبی بود!
بعد ما باید یه هفته برنامه ریزی کنیم بلکه بشه تا #لار بریم!
صبح قبل از اینکه من بیدار بشم مامانم بادمجون کبابی کرد، آبغوره گرفت و ترشی نازخاتون درست کرد!
خیلی پر رو هستم نصفش رو بردارم واسه خونهمون؟!
🙃🙃😁😁
#I_love_you_mom
#لار
خیلی پر رو هستم نصفش رو بردارم واسه خونهمون؟!
🙃🙃😁😁
#I_love_you_mom
#لار
امسال نشای گوجه فرنگی که کاشتیم مرغوب نبود، گوجه فرنگی ها خوب محصول ندادند
یه عالمه هم به خیال خودمون بذر کدو کاشتیم که همه اش خیار بود!
همان هم فقط یه دونه خیار داده
😂😂
#لار
یه عالمه هم به خیال خودمون بذر کدو کاشتیم که همه اش خیار بود!
همان هم فقط یه دونه خیار داده
😂😂
#لار
بالاخره اهالی #لار قانع شدند به #ارامنه هم از آب چشمه ی روستا بدهند!
تا قبل از این به بهانه اینکه فشار آب کم است به کوچه ی ما (اسم کوچه حضرت مسیح است و همه اهالی مسیحی هستند به جز ما) آب لوله کشی نمیدادند!
بعد دو ماه از سال تو سر و کله شون میزنند که وای یزید آب رو روی امام حسین بست!
پ. ن: آب چاه داشتیم ولی آب برای آشامیدن نبود که باید خودمون از سر چشمه آب می آوردیم.
#لار
#همسایه_ها
#ارامنه
تا قبل از این به بهانه اینکه فشار آب کم است به کوچه ی ما (اسم کوچه حضرت مسیح است و همه اهالی مسیحی هستند به جز ما) آب لوله کشی نمیدادند!
بعد دو ماه از سال تو سر و کله شون میزنند که وای یزید آب رو روی امام حسین بست!
پ. ن: آب چاه داشتیم ولی آب برای آشامیدن نبود که باید خودمون از سر چشمه آب می آوردیم.
#لار
#همسایه_ها
#ارامنه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
افسردگی فصلی آمده سراغم شما هم که هی لفت میدید بدتر میشه!
تعطیلات هم از خانواده جان خواهش کردم جایی نریم و تو خونه بمونیم!
حتی به #لار رفتن هم نه گفتم
حتی به #لار رفتن هم نه گفتم
آمدیم #لار
درخت گردوی خودمون امسال زیاد گردو نداشت، یک ساعته من و رضا تکاندیم و جمع کردیم هزار تا دونه هم نشد
درخت های عمو جورج هم امسال کم بار هستند ولی چون تعداد درخت هایش زیاد است جبران میشه
دیگه با رضا رفتیم باغشون و کمک کردیم
رضا دید چارچنگولی موندم گفت تو برو خونه استراحت کن، من خودم جمع می کنم
ضرب المثل پسندیده نکرده کار نبرید به کار!
#همسرانه
#همسایه_ها
#ارامنه
درخت گردوی خودمون امسال زیاد گردو نداشت، یک ساعته من و رضا تکاندیم و جمع کردیم هزار تا دونه هم نشد
درخت های عمو جورج هم امسال کم بار هستند ولی چون تعداد درخت هایش زیاد است جبران میشه
دیگه با رضا رفتیم باغشون و کمک کردیم
رضا دید چارچنگولی موندم گفت تو برو خونه استراحت کن، من خودم جمع می کنم
ضرب المثل پسندیده نکرده کار نبرید به کار!
#همسرانه
#همسایه_ها
#ارامنه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
آمدیم #لار درخت گردوی خودمون امسال زیاد گردو نداشت، یک ساعته من و رضا تکاندیم و جمع کردیم هزار تا دونه هم نشد درخت های عمو جورج هم امسال کم بار هستند ولی چون تعداد درخت هایش زیاد است جبران میشه دیگه با رضا رفتیم باغشون و کمک کردیم رضا دید چارچنگولی موندم گفت…
قربون خدا!
امسال باد بی موقع اومد تموم شکوفه های سیب و گلابی و بادام رو ریخت
تگرگ زد گیلاس و آلبالو ها نامرغوب شدند
بارون نبارید و هوا گرم بود و نشا نامرغوب، گوجه فرنگی ها کم و کوچک بودند
هوا سرد شد بیموقع آفتابگردان ها، به تخمه دادن نرسیدند
سیستم آبیاری قطره ای، قطع شد کلم بنفش ها خشک شدند
بذر کدو کاشتیم اشتباهی بذر خیار بود، کلا هم سه تا دونه خیار داد!
دلمون به گردوها خوش بود که آن هم هزار تا نشد سرجمع!!
ناشکری نکنم دو کیلوگرم لوبیا سبز برداشت کردیم 😂😂
پ. ن: خارج از شوخی، باغدارها و کشاورزان واقعاً خیلی گناه دارند تصور کنید زحمت یکسالشون هیچی میشه یهو، خدا براشون بسازه
#لار
امسال باد بی موقع اومد تموم شکوفه های سیب و گلابی و بادام رو ریخت
تگرگ زد گیلاس و آلبالو ها نامرغوب شدند
بارون نبارید و هوا گرم بود و نشا نامرغوب، گوجه فرنگی ها کم و کوچک بودند
هوا سرد شد بیموقع آفتابگردان ها، به تخمه دادن نرسیدند
سیستم آبیاری قطره ای، قطع شد کلم بنفش ها خشک شدند
بذر کدو کاشتیم اشتباهی بذر خیار بود، کلا هم سه تا دونه خیار داد!
دلمون به گردوها خوش بود که آن هم هزار تا نشد سرجمع!!
ناشکری نکنم دو کیلوگرم لوبیا سبز برداشت کردیم 😂😂
پ. ن: خارج از شوخی، باغدارها و کشاورزان واقعاً خیلی گناه دارند تصور کنید زحمت یکسالشون هیچی میشه یهو، خدا براشون بسازه
#لار
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
۱. رضا تعمیرکار آورد سر شعله های گاز رو عوض کرد، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان شد پرسیدم مگه گاز نو چنده؟ تعمیرکار گفت همین گاز، ۲۲ میلیون! ۲. رضا تعمیرکار آورد، المنت و خازن ماشین ظرفشویی رو عوض کرد، ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شد پرسیدم مگه ماشین ظرفشویی نو چنده؟…