این منم تنها و حیران ، نیمه شب
کرده ام همراز خود مهتاب را
گویم امشب بینم آن گل را به خواب
من مگر در خواب بینم خواب را...
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
کرده ام همراز خود مهتاب را
گویم امشب بینم آن گل را به خواب
من مگر در خواب بینم خواب را...
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا دادهست،
چرا باید تو بستانی؟
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
اگر جان را خدا دادهست،
چرا باید تو بستانی؟
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
مکن پنهان، ز رخسارت هویداست
که شب را تا سحر بیدار بودی
تورا عشق این چنین بر باد داده
مگر از زندگی بیزار بودی؟
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
که شب را تا سحر بیدار بودی
تورا عشق این چنین بر باد داده
مگر از زندگی بیزار بودی؟
#فریدون_مشیری
@YBQuerencia
گفتی که چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر
اندوه،که خورشید شدی،تنگه غروب
افسوس،که مهتاب شدی وقت سحر
#فریدون_مشیری
چون ماه شبی میکشم از پنجره سر
اندوه،که خورشید شدی،تنگه غروب
افسوس،که مهتاب شدی وقت سحر
#فریدون_مشیری