#زن_خوب
زن خوب، زن بی خیال است!
در سالهای اخیر یکی از مهمترین تمرینهای من در زندگی تمرین بی خیال بودن است.
وقتی توی لیست خرید نوشتهام سیر و همسرم به جای یک بوته سیر با یک کیلو سیر برمیگردد، زن غرغروی درونم میخواهد سر خودش را بکوبد به دیوار که آخر بعد چندسال زندگی هنوز نمیداند سیر را بوتهای میخرند نه کیلویی! یکبار من اندازه ننوشتم... اما قبل از اینکه دهانش به غرغر باز شود زن بیخیال درونم لبخند میزند و میگوید: بیخیال! بیا فکر کنیم حالا این همه سیر رو چیکارش کنیم؟ و نتیجهاش میشود یک شیشه پودرسیر خانگی خوش عطر. غر نمیزنم، الکی اوقات تلخی نمیکنم ولی از دفعه بعد سعی میکنم یادم نرود که اندازه هرچیز را بنویسم حتی اگر خیلی واضح باشد.
وقتی از مهمانی برگشتهایم و تا پایمان به کوچه میرسد زن غرغرویی که تمام مدت مهمانی خودش را به خاطر فلان رفتار یا حرف شوهرش خورده میآید دهان باز کند و شکایت کند و تذکر دهد... زن بیخیال درونم سریع دستش را میگیرد که ولش کن! حالا که گذشت! کی یادش میمونه؟ ماهو نگاه کن که چه قشنگه امشب...
وقتی از حرف مادرشوهرم ناراحت شدهام و زن غرغروی درونم آماده است که به محض برگشتن شوهرش سر دردودل را باز کند، زن بیخیال درونم جلو میآید که بیخیال! چرا اوقات خودمونو تلخ کنیم؟ الکی شبت خراب میشه. کی این حرفا تاثیری داشته؟ حالا که گذشت. یه چایی خوشرنگ واسه شوهرت بریز بشینیم با هم فیلم ببینیم...
وقتی غذای مهمانیم خراب شده، کادوی دوستم را فراموش کردم، امتحانم را خراب کردم، یکی از ظرفهای قشنگم را شکستهام، دیروز دوساعت تمام آشپزخانه را شستم وحالا چاهش زده بالا...
توی تمام این موقعیتها تا زن غرغرو شروع میکند به آه و ناله، زن بیخیال سر و کلهاش پیدا میشود. اول یک چشمک زیرکانه میزند و بعد توی گوشم زمزمه میکند زن خوب زن بیخیال است! الکی اوقات خودت و شوهرترو تلخ نکن. هیچی ارزششو نداره. همه اینا میگذره...
خیلی فکر کردم که به جای این تیتر جمله دیگری بگذارم. خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینقدر مطلق و بدون شرط حرف نزنم اما نشد. تیتر بالا جملهای است که من در هفته بارها سر اتفاقات مختلف با خودم تکرار میکنم و آنقدر توی ذهنم جاافتاده که نتوانم با جمله معقولتری عوضش کنم.
الآن که چندین سال از زندگی مشترکم گذشته دیگر نه ذوق و شوق چشم بسته آن اوایل را دارم و نه گیجی و درماندگی سالهای بعدش را، انگار بعد همه آن فراز و نشیبها به پختگی و سکونی رسیدهام که نگاهم را نسبت به خیلی چیزها عوض کرده، مثل تعریف زن خوب!
حالا یکی از مهمترین توصیههایم به دوستان تازه متاهل و یکی از شاخصههای مهم زن محبوب در نگاهم همین بیخیال بودن است. همین بیخیال بودن عحیب و غریب و سوال برانگیز.
بیخیال بودن یعنی زندگی را باید ساده گرفت. از سر تلخیها و خوشیها و آسان و سختش راحت گذشت. نباید هی گیر کرد و گیر داد. بزرگ کردن مسائل پیش پا افتاده (وقتی بیشتر مسائل پیرامون ما پیش پا افتادهاند) یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که ضررش پیشتر و بیشتر از هرکسی به خودمان میرسد. آدمهایی که زندگی را ساده میگیرند هم خودشان روزهای شادتری را سپری میکنند هم اطرافیانشان از بودن با آنها حس خوشبختی بیشتری دارند.
دیر یا زود به این نتیجه میرسیم که نمیشود همه چیز، همه کس ایده آل ما باشد. نمیشود اختلاف نظر نباشد، اشتباه نباشد، و آدمهایی که به این نتیجه میرسند آدمهای خوشبختتری هستند. آدمهایی که ساده میگیرند و ساده میگذرند. هیچ چیز را بزرگ نمیکنند. بلدند زود فراموش کنند و ذهنشان را از یک موضوع اعصاب خردکن خیلی سریع معطوف چیز دیگری میکنند.
مردها عاشق این زنها هستند!
زنهایی که بیشتر اوقات راضیاند. برق خوشحالی توی چشمهایشان میدرخشد. روزی پنح بار لب برنمیچینند و رو بر نمیگردانند.
@yavashakibanoo
زن خوب، زن بی خیال است!
در سالهای اخیر یکی از مهمترین تمرینهای من در زندگی تمرین بی خیال بودن است.
وقتی توی لیست خرید نوشتهام سیر و همسرم به جای یک بوته سیر با یک کیلو سیر برمیگردد، زن غرغروی درونم میخواهد سر خودش را بکوبد به دیوار که آخر بعد چندسال زندگی هنوز نمیداند سیر را بوتهای میخرند نه کیلویی! یکبار من اندازه ننوشتم... اما قبل از اینکه دهانش به غرغر باز شود زن بیخیال درونم لبخند میزند و میگوید: بیخیال! بیا فکر کنیم حالا این همه سیر رو چیکارش کنیم؟ و نتیجهاش میشود یک شیشه پودرسیر خانگی خوش عطر. غر نمیزنم، الکی اوقات تلخی نمیکنم ولی از دفعه بعد سعی میکنم یادم نرود که اندازه هرچیز را بنویسم حتی اگر خیلی واضح باشد.
وقتی از مهمانی برگشتهایم و تا پایمان به کوچه میرسد زن غرغرویی که تمام مدت مهمانی خودش را به خاطر فلان رفتار یا حرف شوهرش خورده میآید دهان باز کند و شکایت کند و تذکر دهد... زن بیخیال درونم سریع دستش را میگیرد که ولش کن! حالا که گذشت! کی یادش میمونه؟ ماهو نگاه کن که چه قشنگه امشب...
وقتی از حرف مادرشوهرم ناراحت شدهام و زن غرغروی درونم آماده است که به محض برگشتن شوهرش سر دردودل را باز کند، زن بیخیال درونم جلو میآید که بیخیال! چرا اوقات خودمونو تلخ کنیم؟ الکی شبت خراب میشه. کی این حرفا تاثیری داشته؟ حالا که گذشت. یه چایی خوشرنگ واسه شوهرت بریز بشینیم با هم فیلم ببینیم...
وقتی غذای مهمانیم خراب شده، کادوی دوستم را فراموش کردم، امتحانم را خراب کردم، یکی از ظرفهای قشنگم را شکستهام، دیروز دوساعت تمام آشپزخانه را شستم وحالا چاهش زده بالا...
توی تمام این موقعیتها تا زن غرغرو شروع میکند به آه و ناله، زن بیخیال سر و کلهاش پیدا میشود. اول یک چشمک زیرکانه میزند و بعد توی گوشم زمزمه میکند زن خوب زن بیخیال است! الکی اوقات خودت و شوهرترو تلخ نکن. هیچی ارزششو نداره. همه اینا میگذره...
خیلی فکر کردم که به جای این تیتر جمله دیگری بگذارم. خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینقدر مطلق و بدون شرط حرف نزنم اما نشد. تیتر بالا جملهای است که من در هفته بارها سر اتفاقات مختلف با خودم تکرار میکنم و آنقدر توی ذهنم جاافتاده که نتوانم با جمله معقولتری عوضش کنم.
الآن که چندین سال از زندگی مشترکم گذشته دیگر نه ذوق و شوق چشم بسته آن اوایل را دارم و نه گیجی و درماندگی سالهای بعدش را، انگار بعد همه آن فراز و نشیبها به پختگی و سکونی رسیدهام که نگاهم را نسبت به خیلی چیزها عوض کرده، مثل تعریف زن خوب!
حالا یکی از مهمترین توصیههایم به دوستان تازه متاهل و یکی از شاخصههای مهم زن محبوب در نگاهم همین بیخیال بودن است. همین بیخیال بودن عحیب و غریب و سوال برانگیز.
بیخیال بودن یعنی زندگی را باید ساده گرفت. از سر تلخیها و خوشیها و آسان و سختش راحت گذشت. نباید هی گیر کرد و گیر داد. بزرگ کردن مسائل پیش پا افتاده (وقتی بیشتر مسائل پیرامون ما پیش پا افتادهاند) یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که ضررش پیشتر و بیشتر از هرکسی به خودمان میرسد. آدمهایی که زندگی را ساده میگیرند هم خودشان روزهای شادتری را سپری میکنند هم اطرافیانشان از بودن با آنها حس خوشبختی بیشتری دارند.
دیر یا زود به این نتیجه میرسیم که نمیشود همه چیز، همه کس ایده آل ما باشد. نمیشود اختلاف نظر نباشد، اشتباه نباشد، و آدمهایی که به این نتیجه میرسند آدمهای خوشبختتری هستند. آدمهایی که ساده میگیرند و ساده میگذرند. هیچ چیز را بزرگ نمیکنند. بلدند زود فراموش کنند و ذهنشان را از یک موضوع اعصاب خردکن خیلی سریع معطوف چیز دیگری میکنند.
مردها عاشق این زنها هستند!
زنهایی که بیشتر اوقات راضیاند. برق خوشحالی توی چشمهایشان میدرخشد. روزی پنح بار لب برنمیچینند و رو بر نمیگردانند.
@yavashakibanoo