۳
تا اینجا مشخص میشه که انسان توانایی بهبود و یا خود تخریبی درونی قوی ای داره و این از نظر علم انکار ناشدنی هست .
اینطور که اگر انسان واقعا و انکار ناپزیر به چیزی باور داشته باشه بسته به توانی که درونش هست اثرگذار هست . و این میتونه پاسخی برای سوال مطرح شده باشه ...
وقتی یک گاو پرست باور میکنه که قراره بهبود پیدا کنه تا جایی که باور اون قوی و انعکاس درونش قوی باشه واقعا بهبود پیدا میکنه . و اینطور باور میکنه که گاو اون رو شفا داده و ایمانش به گاو پرستی خلل ناپذیر میشه .
البته عرفان هم جوابی برای این موضوع در خودش داره
مثل این که خیر و شر هر دو در درون ماست ما در بیرون دنبال چیزهایی میگردیم که تمام مدت درون خود ما بودند از اول ...
ما برای یافتن جوابهایمان راه طولانی را خواهیم رفت . و در پایان به جایی باز میگردیم که از آن آغاز کردیم . و اینبار آن مکان را خواهیم شناخت .
جمله بالا اشاره به پویش انسان هست
همه دنیا را میگردیم و در اخر جواب تمام سوالات را درون و کنار خود پیدا میکنیم .
در عرفان خدا و اهریمن درون خود انسان وجود دارد
و گاهی انسان تکه ای از خدا دانسته میشود .
#a_f
تا اینجا مشخص میشه که انسان توانایی بهبود و یا خود تخریبی درونی قوی ای داره و این از نظر علم انکار ناشدنی هست .
اینطور که اگر انسان واقعا و انکار ناپزیر به چیزی باور داشته باشه بسته به توانی که درونش هست اثرگذار هست . و این میتونه پاسخی برای سوال مطرح شده باشه ...
وقتی یک گاو پرست باور میکنه که قراره بهبود پیدا کنه تا جایی که باور اون قوی و انعکاس درونش قوی باشه واقعا بهبود پیدا میکنه . و اینطور باور میکنه که گاو اون رو شفا داده و ایمانش به گاو پرستی خلل ناپذیر میشه .
البته عرفان هم جوابی برای این موضوع در خودش داره
مثل این که خیر و شر هر دو در درون ماست ما در بیرون دنبال چیزهایی میگردیم که تمام مدت درون خود ما بودند از اول ...
ما برای یافتن جوابهایمان راه طولانی را خواهیم رفت . و در پایان به جایی باز میگردیم که از آن آغاز کردیم . و اینبار آن مکان را خواهیم شناخت .
جمله بالا اشاره به پویش انسان هست
همه دنیا را میگردیم و در اخر جواب تمام سوالات را درون و کنار خود پیدا میکنیم .
در عرفان خدا و اهریمن درون خود انسان وجود دارد
و گاهی انسان تکه ای از خدا دانسته میشود .
#a_f
تاریخ پر هست از فجایع و جنایات بشری که ریشه مذهبی یا ایدئولوژی داشتن
ولی چرا ؟
واقعیت این هست که بر خلاف باور انسانها
تعالی چیزی بیرونی نیست که کسب بشه
تعالی مثل یک شعله اتش درونی هست که از درون شروع میشه و بعد از اینکه در درون به رشد رسید نمود بیرونی پیدا میکنه .
و این رشد انتخابی هست . شما باید انتخاب کنید . ..
مثل شعور یا مهربانی . اینها چیزی نیستند که بشه به کسی اون ها رو داد .
تنها میشه اونها رو ترغیب کرد به داشتنش ولی در نهایت یک تصمیم فردی هست .
این شعله درونی هم دلیل کارها .
و هم راهنمای انسان هست .
و برای کسی که از درون در حال تعالی هست معیار .. وجود دلیلی بیرونی نیست .
حتی اگر باور داشته باشه که مرگ پایان همه چیز هست باز هم در راه تعالی حرکت خواهد کرد .
حتی اگر بگن خدایی هست که تو رو به جهنم میفرسته اگر خوب باشی
حتی اگر تمام جامعه اطرافش راهی جداگانه رو طی کنه .
در این مرحله شما هیچ کار خوبی انجام نمیدید مگر اینکه خود واقعیتون بخواید
اجباری در انجامش وجود نداره .
ولی در مذاهب همه چیز بیرونی و با دلیل هست
یعنی شما عملی انجام میدید که دستور داده شد
تا به سرزمینی برید که لذت کامل در انتظارتون باشه و همچنین از عذاب و شکنجه های دهشتناک خدا در امان باشید .
خدایی که برای اونها بیشتر شبیه یک هیولای بیمار شکنجه گر و بیرحم هست .
یک انسان بد ذات با هیچ مذهب و ایدئولوژی ای متعالی نخواهد شد
بلکه کاملا برعکس
سرکوب خواسته های درونی باعث ایجاد بیماریهای شدید روانی میشه
و این سرخوردگیها و بیماریها بصورت آزار و اذیت و کشتار انسانها و موجودات دیگه نمود پیدا میکند .
دلیل این هست که شما کاری رو انجام میدید که ناخوداگاه شما در حال ازار دیدن هست
چون با ذات شما هماهنگ نیست .. گرچه ذهن آگاه شما اون رو توجیه میکنه اما وجود شما ازش رنج میکشه .
کسی که مذهب یا ایدئولوژی اون رو از زیبا بودن و شاد بودن بر حذر میکنه
و ساده ترین موضوعات رو براش شرم اور و پلید جلوه میده .
سرخورده و سرشار از عقده میشه
و دیدن سرخوشی و راحتی و آزادی دیگران اون رو خشمگین میکنه .
چون درونی سرشار از نفرت عقده حسادت و حسرت داره .
این افراد دنبال راهکارهای مبتنی بر مذهب برای آزار و اذیت و کشتن دیگران هستن .
همون ضرب المثل معروف که میگه
دیگی که برای من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه ...
وقتی من سرشار از عقده سرخوردگی . رنج و محدودیت هستم و نمیتونم شاد و راحت زندگی کنم پس بقیه هم نباید بتونن ...
چه کسی دنبال انسانیت و خوبی هست ؟
وقتی به شما بگن قتل و شکنجه پاداش بهشت داره چه تعداد از ادمهای معتقد از فرمان خداشون سرپیچی میکنن ؟
ایا خوبی و مهربانی رو انتخاب میکنن ؟ یا بهشت رو ..
تاریخ متاسفانه گواه این هست که انسانها در اکثریت مطلق دنبال خوبی نیستند تنها دنبال منفعت و سود هستن .
که بعد مرگ به بهشت رویایی برن . ولو به قیمت کشتار و شکنجه و ازار دیگران ..
و این متاسفانه مکتوب تاریخ هست .
#a_f
ولی چرا ؟
واقعیت این هست که بر خلاف باور انسانها
تعالی چیزی بیرونی نیست که کسب بشه
تعالی مثل یک شعله اتش درونی هست که از درون شروع میشه و بعد از اینکه در درون به رشد رسید نمود بیرونی پیدا میکنه .
و این رشد انتخابی هست . شما باید انتخاب کنید . ..
مثل شعور یا مهربانی . اینها چیزی نیستند که بشه به کسی اون ها رو داد .
تنها میشه اونها رو ترغیب کرد به داشتنش ولی در نهایت یک تصمیم فردی هست .
این شعله درونی هم دلیل کارها .
و هم راهنمای انسان هست .
و برای کسی که از درون در حال تعالی هست معیار .. وجود دلیلی بیرونی نیست .
حتی اگر باور داشته باشه که مرگ پایان همه چیز هست باز هم در راه تعالی حرکت خواهد کرد .
حتی اگر بگن خدایی هست که تو رو به جهنم میفرسته اگر خوب باشی
حتی اگر تمام جامعه اطرافش راهی جداگانه رو طی کنه .
در این مرحله شما هیچ کار خوبی انجام نمیدید مگر اینکه خود واقعیتون بخواید
اجباری در انجامش وجود نداره .
ولی در مذاهب همه چیز بیرونی و با دلیل هست
یعنی شما عملی انجام میدید که دستور داده شد
تا به سرزمینی برید که لذت کامل در انتظارتون باشه و همچنین از عذاب و شکنجه های دهشتناک خدا در امان باشید .
خدایی که برای اونها بیشتر شبیه یک هیولای بیمار شکنجه گر و بیرحم هست .
یک انسان بد ذات با هیچ مذهب و ایدئولوژی ای متعالی نخواهد شد
بلکه کاملا برعکس
سرکوب خواسته های درونی باعث ایجاد بیماریهای شدید روانی میشه
و این سرخوردگیها و بیماریها بصورت آزار و اذیت و کشتار انسانها و موجودات دیگه نمود پیدا میکند .
دلیل این هست که شما کاری رو انجام میدید که ناخوداگاه شما در حال ازار دیدن هست
چون با ذات شما هماهنگ نیست .. گرچه ذهن آگاه شما اون رو توجیه میکنه اما وجود شما ازش رنج میکشه .
کسی که مذهب یا ایدئولوژی اون رو از زیبا بودن و شاد بودن بر حذر میکنه
و ساده ترین موضوعات رو براش شرم اور و پلید جلوه میده .
سرخورده و سرشار از عقده میشه
و دیدن سرخوشی و راحتی و آزادی دیگران اون رو خشمگین میکنه .
چون درونی سرشار از نفرت عقده حسادت و حسرت داره .
این افراد دنبال راهکارهای مبتنی بر مذهب برای آزار و اذیت و کشتن دیگران هستن .
همون ضرب المثل معروف که میگه
دیگی که برای من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه ...
وقتی من سرشار از عقده سرخوردگی . رنج و محدودیت هستم و نمیتونم شاد و راحت زندگی کنم پس بقیه هم نباید بتونن ...
چه کسی دنبال انسانیت و خوبی هست ؟
وقتی به شما بگن قتل و شکنجه پاداش بهشت داره چه تعداد از ادمهای معتقد از فرمان خداشون سرپیچی میکنن ؟
ایا خوبی و مهربانی رو انتخاب میکنن ؟ یا بهشت رو ..
تاریخ متاسفانه گواه این هست که انسانها در اکثریت مطلق دنبال خوبی نیستند تنها دنبال منفعت و سود هستن .
که بعد مرگ به بهشت رویایی برن . ولو به قیمت کشتار و شکنجه و ازار دیگران ..
و این متاسفانه مکتوب تاریخ هست .
#a_f
پیر مرد تنهایی را دیدم که پائین کوهی نشسته بود و به کوه مینگریست .
پرسیدم چه میکنی
گفت
همراهی داشتم . به من گفت مرا از کوه بالا بکش تا وقت پائین آمدن در کنارت راه بروم . و همراهت باشم باقی عمر ..
مکثی کرد
پرسیدم خوب تو چه کردی ؟
گفت هیچ . با حسرت نشستم و رفتنش را نظاره کردم .
پرسیدم چرا ؟
گفت مردی که در مشقت و رنج تنها با کوه بجنگد برای داشتن کسی در کنارش ..
از مرگ هم تنها تر است .
گفتم خوب اینطور که تنها شدی ؟
گفت از اول هم تنها بودم فقط خودم نمیدانستم . ..
آن زمان فهمیدم تنهایم که دیدم حاضر نیست همراهم بجنگد و در مشقت افتد .
دانستم این تنها کوهی نیست که مجبورم تنها آن را فتح کنم ...
دیگر هیچ نپرسیدم
و آن پیرمرد غریب هنوز هم به کوه مینگریست ....
کوهی که هر روز و هرماه بزرگتر و بزرگتر شد .
و من با خود گفتم ..
چه پیرمردهای غریبی که در دامنه های کوههای بلند از همراهانشان جداشده اند ...
و چه کوه هایی که منتظر دلتنگ کردن مردی غریبند ......
و من اینک خود آن پیرمرد غریب
#a_f
پرسیدم چه میکنی
گفت
همراهی داشتم . به من گفت مرا از کوه بالا بکش تا وقت پائین آمدن در کنارت راه بروم . و همراهت باشم باقی عمر ..
مکثی کرد
پرسیدم خوب تو چه کردی ؟
گفت هیچ . با حسرت نشستم و رفتنش را نظاره کردم .
پرسیدم چرا ؟
گفت مردی که در مشقت و رنج تنها با کوه بجنگد برای داشتن کسی در کنارش ..
از مرگ هم تنها تر است .
گفتم خوب اینطور که تنها شدی ؟
گفت از اول هم تنها بودم فقط خودم نمیدانستم . ..
آن زمان فهمیدم تنهایم که دیدم حاضر نیست همراهم بجنگد و در مشقت افتد .
دانستم این تنها کوهی نیست که مجبورم تنها آن را فتح کنم ...
دیگر هیچ نپرسیدم
و آن پیرمرد غریب هنوز هم به کوه مینگریست ....
کوهی که هر روز و هرماه بزرگتر و بزرگتر شد .
و من با خود گفتم ..
چه پیرمردهای غریبی که در دامنه های کوههای بلند از همراهانشان جداشده اند ...
و چه کوه هایی که منتظر دلتنگ کردن مردی غریبند ......
و من اینک خود آن پیرمرد غریب
#a_f
۱
#آزادی
آزادی کلمه زیبائیست .
این کلمه به این معنی نیست که هرکار میخواهی میتوانی بکنی .
بلکه بمعنی اینست که کارهایی را که نمیخواهی بکنی به اجبار به تو تحمیل نکنند . ...
در جهان ما خیلیها حس آزادی دارند . درست است که ما آنها را نمیبینیم چون در سرزمینهای دور دست زندگی میکنند ولی خوب وجود دارند ...
ولی در حقیقت کمتر کسی در جهان ما زندگی کرده که مفهوم آزادی را درک کرده باشد و کمتر از آن کسانی که توانسته باشند آزاد زندگی کنند .
ادمها لباسهایی میپوشند که جامعه به آنها تحمیل کرده . سنتهایی را گرامی میدارند که به آنها تحمیل شده .
همه چیز از قبل انتخاب شده فقط انسان از میان گزینه های موجود یکی را برمیگزیند و مسرور و شادمان از اینکه آزاد بوده در این توهم زندگی میکند .
حتی قضاوتش بر اساس اموزهای مذهبی یا اخلاقی یا ایدئولوژی ای است که به او دیکته شده . کسی که اینچنین کند شیطانی است . کسی که فلان چیز را بخورد گناه کار است . کسی که اراسته نباشد و لباس مد روز نپوشد عقب مانده است ....
نادانی و اسارت بشر از آنجا ریشه میگیرد که برای تمام سوالات او از قبل جوابهای آماده تحویلش داده اند .
و او متوهمانه میپندارد که وقتی جواب سوال را میدانم چرا بیندیشم ..
واقعیت را بگویم ..
هیچ کس به شما حقیقت را نخواهد گفت .
اراده هایی وجود دارند که ارزویشان زندگی برده وار بشر است
سیاستمداران حقیقت را نمیگویند .
واعضان تمام مذهب را نمیگویند و بیشترش را زیر خروارها دروغ پنهان میکنند .
اغنیا راز خود را فاش نمیکنند
و در کل هیچ کس برای شما ارزوی خردمندی و توانایی ندارد .
کسی که قدم در راه کشف حقایق میگذارد اول باید تمام دانسته های ذهنی خود را دور بریزد . و شروع به کشف جهان اطراف کند .
و برای آزاد بودن نیز . باید رها شود از هر انچه به او تحمیل شده . هر تفسیری از زندگی . هر روش تحمیلی و هر قضاوت خیر و شر ...
#a_f
#آزادی
آزادی کلمه زیبائیست .
این کلمه به این معنی نیست که هرکار میخواهی میتوانی بکنی .
بلکه بمعنی اینست که کارهایی را که نمیخواهی بکنی به اجبار به تو تحمیل نکنند . ...
در جهان ما خیلیها حس آزادی دارند . درست است که ما آنها را نمیبینیم چون در سرزمینهای دور دست زندگی میکنند ولی خوب وجود دارند ...
ولی در حقیقت کمتر کسی در جهان ما زندگی کرده که مفهوم آزادی را درک کرده باشد و کمتر از آن کسانی که توانسته باشند آزاد زندگی کنند .
ادمها لباسهایی میپوشند که جامعه به آنها تحمیل کرده . سنتهایی را گرامی میدارند که به آنها تحمیل شده .
همه چیز از قبل انتخاب شده فقط انسان از میان گزینه های موجود یکی را برمیگزیند و مسرور و شادمان از اینکه آزاد بوده در این توهم زندگی میکند .
حتی قضاوتش بر اساس اموزهای مذهبی یا اخلاقی یا ایدئولوژی ای است که به او دیکته شده . کسی که اینچنین کند شیطانی است . کسی که فلان چیز را بخورد گناه کار است . کسی که اراسته نباشد و لباس مد روز نپوشد عقب مانده است ....
نادانی و اسارت بشر از آنجا ریشه میگیرد که برای تمام سوالات او از قبل جوابهای آماده تحویلش داده اند .
و او متوهمانه میپندارد که وقتی جواب سوال را میدانم چرا بیندیشم ..
واقعیت را بگویم ..
هیچ کس به شما حقیقت را نخواهد گفت .
اراده هایی وجود دارند که ارزویشان زندگی برده وار بشر است
سیاستمداران حقیقت را نمیگویند .
واعضان تمام مذهب را نمیگویند و بیشترش را زیر خروارها دروغ پنهان میکنند .
اغنیا راز خود را فاش نمیکنند
و در کل هیچ کس برای شما ارزوی خردمندی و توانایی ندارد .
کسی که قدم در راه کشف حقایق میگذارد اول باید تمام دانسته های ذهنی خود را دور بریزد . و شروع به کشف جهان اطراف کند .
و برای آزاد بودن نیز . باید رها شود از هر انچه به او تحمیل شده . هر تفسیری از زندگی . هر روش تحمیلی و هر قضاوت خیر و شر ...
#a_f
۲
رها شود از بیم و غم حرف دیگران .
رها شود از قضاوت خوب و بد جامعه .
رها شود از حرص ارزوهایی که هرگز مال او نبوده .
رها شود از رنج نداشته هایی که هرگز نیازی به بودنشان نداشته .
و رها شود از هر انچیزی که دارد . و هر لحظه اماده واگذاری هرچیزی باشد که در زندگی داشته .
نیاز را بوجود میاورند که کنترل کنند .
باور را میسازند تا استسمارتان کنند .
سنتها را میسازند تا گله ها را جمع کنند تا مبادا کسی از گله خارج شود و چیزی ببینید و بفهمد که آنها نمیخواهند ...
به انسان القا میکنند که زندگی یعنی انجام این کارها و داشتن آن چیزها . و بعد برای آنکه همان چیزها را به او بدهند تمام عمر سوار او میشوند .
و در پایان زندگی تازه کشف میکند که هیچ کدام از چیزهایی که برای داشتنشان تمام عمر زحمت کشیده خوشحالش نمیکند . ...
باور کنیم زندگی فراتر از زاد و ولد و پیر شدن و مردن است .
باور کنیم هر انسان منحصر به فرد و با ارزش است .
#a_f
رها شود از بیم و غم حرف دیگران .
رها شود از قضاوت خوب و بد جامعه .
رها شود از حرص ارزوهایی که هرگز مال او نبوده .
رها شود از رنج نداشته هایی که هرگز نیازی به بودنشان نداشته .
و رها شود از هر انچیزی که دارد . و هر لحظه اماده واگذاری هرچیزی باشد که در زندگی داشته .
نیاز را بوجود میاورند که کنترل کنند .
باور را میسازند تا استسمارتان کنند .
سنتها را میسازند تا گله ها را جمع کنند تا مبادا کسی از گله خارج شود و چیزی ببینید و بفهمد که آنها نمیخواهند ...
به انسان القا میکنند که زندگی یعنی انجام این کارها و داشتن آن چیزها . و بعد برای آنکه همان چیزها را به او بدهند تمام عمر سوار او میشوند .
و در پایان زندگی تازه کشف میکند که هیچ کدام از چیزهایی که برای داشتنشان تمام عمر زحمت کشیده خوشحالش نمیکند . ...
باور کنیم زندگی فراتر از زاد و ولد و پیر شدن و مردن است .
باور کنیم هر انسان منحصر به فرد و با ارزش است .
#a_f
۳
گاهی باید از خود بپرسیم
ایا تلاش برای راضی نگه داشتن ادمهایی که همیشه مستعد ناراضی بودن هستند . واقعا ضرورتی دارد ؟؟؟
ایا ما محتاج قضاوت کسانی هستیم که حتی از انها خوشمان هم نمیاید ؟
خرج کردن برای دندانی که مستعد پوسیدن است فقط اتلاف عمر پول و تحمل رنجی طولانیست ....
اگر قرار است روزی که خود واقعیتان هستید آدمها شما را ترک کنند . شاید بهتر که از اول تنها بمانید و آزاد زندگی کنید .
#a_f
گاهی باید از خود بپرسیم
ایا تلاش برای راضی نگه داشتن ادمهایی که همیشه مستعد ناراضی بودن هستند . واقعا ضرورتی دارد ؟؟؟
ایا ما محتاج قضاوت کسانی هستیم که حتی از انها خوشمان هم نمیاید ؟
خرج کردن برای دندانی که مستعد پوسیدن است فقط اتلاف عمر پول و تحمل رنجی طولانیست ....
اگر قرار است روزی که خود واقعیتان هستید آدمها شما را ترک کنند . شاید بهتر که از اول تنها بمانید و آزاد زندگی کنید .
#a_f
#حماقت
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
نادانی اشکال مختلفی دارد ..
خیلیها فکر میکنند مخالفت با نادان و احمقان یعنی اگاهی و شعور
اما چه فراوانند آنها که در تضاد با جماعت احمق خود به حماقت دچار و گرفتارند .
تصور مردم بر این است که اگر کسی با جماعتی که حماقت میکنند مخالفت کند به معنی اگاهی انهاست .
اما اگاهی همچون کوهیست که دو دسته
ادمی میتوانند در ارتفاعی یکسان و در جهتی مخالف باشند . ارتفاع حضورشان یکسان ولی در تضاد و مخالفت با هم ..
انسان خردمند از کوه تنها بالا میرود و اوج میگیرد و سپس با دیدی بهتر جماعت پائین را مینگرد .
او کمتر سرزنش میکند و بیشتر درک
درک اینکه چه تهدیدهای ذهنی . و چه دروغهای ایدئولوژی و چه کاستیهای اموزشی باعث این حماقت شده .
او درک میکند که هیچ انسانی یک نوع زندگی را تجربه نکرده
چه بسا انسانهای بزرگی که در تربیت بد خانواده . در تجربیات تلخ و خیانت آلود . در باورهای دروغینی که به خوردش داده اند دفن شده اند و به حقارت مبتلا گشته اند .
چه قاتلانی که اگر پدری راستگو و مهربان داشتند . اینک مشغول معاشقه با عزیزانشان بودند .
و چه سارقانی که اگر تکیه گاه و یاوری داشتند اینک صاحبان مشاغل بودند .
برای انسان آگاه قضاوت بسیار دشوار است
انسان آگاه همانطور که پرنده و گربه را با هم دوست دارد . خرمند و نادان را دوست میدارد و جز بر شریرترینها حمله نمیکند
اما انسان نا اگاه که خود را آگاه میداند در سمت دیگر کوه در همان ارتفاع میماند و مشغول ناسزا گفتن به جماعت ناآگاه میشود . و هرگز نمیفهمد که جهل و آگاهی دو جهت مخالف هم نیستند بلکه دو ارتفاع متفاوت هستند ...
چه بسیارند تاریک مغزان روشن فکر نما
آنها که فکر میکنند مخالفت با هر انچه تاریک مغزان دارند نشان روشنی و بیداری ذهن آنهاست ..
#a_f
مردهای خوب
مردها زیاد گریه میکنند
زیاد میمیرند
زیاد میترسند
اما در سکوت
کسی مرگ مردان را نمیبیند . درکشان نمیکند .
مردها میترسند اما به کدام ادم محکم تکیه کنند ؟
وقتی همه او را تکیه گاه میشناسند ...
وقتی میترسند به چه کسی پناه ببرند .. پشت چه کسی پنهان شوند ؟
مردها گریه میکنند درونشان تا غرورشان نشکند . و تو که اشک میریزی و سبک میشوی چه میدانی گریه بدون اشک چه وزن و اواری دارد .
مردهای صادق قول نمیدهند زبان باز نیستند . چون کلمات سوگند انهاست .
مردها گاهی به جایی تکیه میدهند و در غم و سکوت فرو میروند . گاهی خاطرات و دلتنگی و زخمهای کهنه درونشان دهان باز میکند . همچون اواری سهمگین خردشان میکند .
و تو نظاره میکنی که چقدر ارام در فکر است ..
مردها عاشق زنهایی هستند که به انها اطمینان دهند همیشه خواهند ماند . مردها عاشق زنهایی هستند که بگویند نگران نباش هرچه که باشد و بشود من درکنارت هستم . و با هم خواهیم جنگید ..
و فقط یک مرد میتواند درک کند که چنین حرفی چه توان شگفت انگیزی در خود دارد .
مردها همیشه برای داشته هایشان یا تواناییهایشان انتخاب میشوند .
یک مرد باید داشته باشد باید انجام دهد باید بجنگد . باید تلاش کند . که انتخاب شود . هیچ وقت خودش و انچه هست کافی نیست ... و تو مینشینی تا برای انچه هستی انتخاب شوی . چه تضاد غم انگیزی .
مردها در درونشان صندوقی دارند که پر میشود . از دلتنگی . از حسرت . از بی پناهی . تنهایی و خاطرات . و روزی زیر وزن این صندوق اخرین مرگ را تجربه میکنند .
چه دلتنگیها و تنهاییهای غریبی دارد یک مرد ...
مردانگی میمیرد در جامعه ای که داشتن مهم تر است از بودن .
#a_f
مردها زیاد گریه میکنند
زیاد میمیرند
زیاد میترسند
اما در سکوت
کسی مرگ مردان را نمیبیند . درکشان نمیکند .
مردها میترسند اما به کدام ادم محکم تکیه کنند ؟
وقتی همه او را تکیه گاه میشناسند ...
وقتی میترسند به چه کسی پناه ببرند .. پشت چه کسی پنهان شوند ؟
مردها گریه میکنند درونشان تا غرورشان نشکند . و تو که اشک میریزی و سبک میشوی چه میدانی گریه بدون اشک چه وزن و اواری دارد .
مردهای صادق قول نمیدهند زبان باز نیستند . چون کلمات سوگند انهاست .
مردها گاهی به جایی تکیه میدهند و در غم و سکوت فرو میروند . گاهی خاطرات و دلتنگی و زخمهای کهنه درونشان دهان باز میکند . همچون اواری سهمگین خردشان میکند .
و تو نظاره میکنی که چقدر ارام در فکر است ..
مردها عاشق زنهایی هستند که به انها اطمینان دهند همیشه خواهند ماند . مردها عاشق زنهایی هستند که بگویند نگران نباش هرچه که باشد و بشود من درکنارت هستم . و با هم خواهیم جنگید ..
و فقط یک مرد میتواند درک کند که چنین حرفی چه توان شگفت انگیزی در خود دارد .
مردها همیشه برای داشته هایشان یا تواناییهایشان انتخاب میشوند .
یک مرد باید داشته باشد باید انجام دهد باید بجنگد . باید تلاش کند . که انتخاب شود . هیچ وقت خودش و انچه هست کافی نیست ... و تو مینشینی تا برای انچه هستی انتخاب شوی . چه تضاد غم انگیزی .
مردها در درونشان صندوقی دارند که پر میشود . از دلتنگی . از حسرت . از بی پناهی . تنهایی و خاطرات . و روزی زیر وزن این صندوق اخرین مرگ را تجربه میکنند .
چه دلتنگیها و تنهاییهای غریبی دارد یک مرد ...
مردانگی میمیرد در جامعه ای که داشتن مهم تر است از بودن .
#a_f
زنهای خوب
زنها درک نمیشوند
مورد قدردانی قرار نمیگیرند
رنجهایشان کودکانه پنداشته میشود .
عدالتی نمیبینند
مساواتی نمیبینند .
زنها قربانیان تاریخند .
احزاب . ادیان . مکاتب فکری . خلق میشوند بدون رای زنان و تعیین میکنند که زن چیست کیست چه باید بکند و چه نباید چه حقی دارد و چقدر می ارزد ...
با مکتب شومشان افکار مرد را از شهوت پر میکنند و بعد برای زنان اندرونی میسازند و خیمه سرش میکنند . ..
جای زن در اندرونیست !!
تمام تلاششان را میکنند که زن را از جامعه دور کنند محدودش میکنند سرخورده و ناتوانش میکنند تا در اخر اورا به عقل کم و تجربه ناکافی متهمش کنند . و زنان مردان احمقی بزایند و بزرگ کنند تا ان مردها با ادامه راه حماقت بار پدرانشان نسلهای دیگر زنان را نیز محدود کنند ..
و چه چاهی بی انتهاست این . به گواه تاریخ ..
مکاتبی که با محدودیت و نگاه جنسیتی فرزندان را بزرگ میکند و جامعه را الوده میکند برای درمانی که خود مرضش را ساخته اند محدودیت بیشتر زنان را تجویز میکند ...
با ذهنیت اتش و پنبه فرزندان را بزرگ میکنند بعد دنبال گونی برای پنبه میگردند .
در مکتبشان نیست که مردانی پاک تربیت کنند . چون ذهن کودکان را با اتش و پنبه جنسیت پر کرده اند . و در دوری و پرهیز . و حالا مجبورند برای نسل بیماری که سآخته اند قفس بسازند ...
...
...
هر روز پس از تلاشی پایان ناپذیر کسی نیست که قدردان زحمتشان باشد .
و چه بسیارند انها که با بیشعوری تمام از طعم غذا گله میکنند . آنها که بزرگترین هنرشان خوردن غذای اماده است ..
در رستوران به گارسون انعام هم میدهند و ژست روشنفکر دارند .
و در خانه از غذا ایراد میگیرند و نمیفهمند که هر غذایی چقدر زحمت دارد . و سزاوار تشکر ...
اگر کسی با زن خوب باشد میگویند زن ذلیل و نکوهشش میکنند .
و تو سری زدن و بد اخلاقی را غیرت معنی میکنند ...
و نمیفهمند مردی که به همسرش احترام نگذارد . هستند مردانی که با کمال میل این احترام را به همسرش ارزانی دارند ...
زنها خورد میشوند اگر خیانت ببینند . همیشه در ترسند چون مردشان بیرون است . تمام روز . استرس نگرانی دلشوره ...
زبان زنها اصلا پیچیده نیست کمی شعور میخواهد . زنها هر جمله ای را نمیگویند بعضی کلمات را در نحوه بیانشان میشود به وضوح شنید و درک کرد . فقط کافیست موقع صحبت نگاهشان کرد ..
و بترسید از سکوت زنها . که سکوت نشان ناراحتی یا قطع امید است ..
زنها زیبایی دنیا هستند . با قوانین و مکاتب ناقص انها را محدود نکنیم
زن و مرد فارق از جنسیت انسانیم . همدیگر را نیازاریم . و به هم خرده نگیریم . و با مهربانی همدیگر را درک کنیم .
و یادمان باشد شعور زنان یک جامعه مستقیما به شعور مردان و حاکمان ان جامعه بستگی دارد .
پس با تحقیر زنان خود را تحقیر نکنیم .
#a_f
زنها درک نمیشوند
مورد قدردانی قرار نمیگیرند
رنجهایشان کودکانه پنداشته میشود .
عدالتی نمیبینند
مساواتی نمیبینند .
زنها قربانیان تاریخند .
احزاب . ادیان . مکاتب فکری . خلق میشوند بدون رای زنان و تعیین میکنند که زن چیست کیست چه باید بکند و چه نباید چه حقی دارد و چقدر می ارزد ...
با مکتب شومشان افکار مرد را از شهوت پر میکنند و بعد برای زنان اندرونی میسازند و خیمه سرش میکنند . ..
جای زن در اندرونیست !!
تمام تلاششان را میکنند که زن را از جامعه دور کنند محدودش میکنند سرخورده و ناتوانش میکنند تا در اخر اورا به عقل کم و تجربه ناکافی متهمش کنند . و زنان مردان احمقی بزایند و بزرگ کنند تا ان مردها با ادامه راه حماقت بار پدرانشان نسلهای دیگر زنان را نیز محدود کنند ..
و چه چاهی بی انتهاست این . به گواه تاریخ ..
مکاتبی که با محدودیت و نگاه جنسیتی فرزندان را بزرگ میکند و جامعه را الوده میکند برای درمانی که خود مرضش را ساخته اند محدودیت بیشتر زنان را تجویز میکند ...
با ذهنیت اتش و پنبه فرزندان را بزرگ میکنند بعد دنبال گونی برای پنبه میگردند .
در مکتبشان نیست که مردانی پاک تربیت کنند . چون ذهن کودکان را با اتش و پنبه جنسیت پر کرده اند . و در دوری و پرهیز . و حالا مجبورند برای نسل بیماری که سآخته اند قفس بسازند ...
...
...
هر روز پس از تلاشی پایان ناپذیر کسی نیست که قدردان زحمتشان باشد .
و چه بسیارند انها که با بیشعوری تمام از طعم غذا گله میکنند . آنها که بزرگترین هنرشان خوردن غذای اماده است ..
در رستوران به گارسون انعام هم میدهند و ژست روشنفکر دارند .
و در خانه از غذا ایراد میگیرند و نمیفهمند که هر غذایی چقدر زحمت دارد . و سزاوار تشکر ...
اگر کسی با زن خوب باشد میگویند زن ذلیل و نکوهشش میکنند .
و تو سری زدن و بد اخلاقی را غیرت معنی میکنند ...
و نمیفهمند مردی که به همسرش احترام نگذارد . هستند مردانی که با کمال میل این احترام را به همسرش ارزانی دارند ...
زنها خورد میشوند اگر خیانت ببینند . همیشه در ترسند چون مردشان بیرون است . تمام روز . استرس نگرانی دلشوره ...
زبان زنها اصلا پیچیده نیست کمی شعور میخواهد . زنها هر جمله ای را نمیگویند بعضی کلمات را در نحوه بیانشان میشود به وضوح شنید و درک کرد . فقط کافیست موقع صحبت نگاهشان کرد ..
و بترسید از سکوت زنها . که سکوت نشان ناراحتی یا قطع امید است ..
زنها زیبایی دنیا هستند . با قوانین و مکاتب ناقص انها را محدود نکنیم
زن و مرد فارق از جنسیت انسانیم . همدیگر را نیازاریم . و به هم خرده نگیریم . و با مهربانی همدیگر را درک کنیم .
و یادمان باشد شعور زنان یک جامعه مستقیما به شعور مردان و حاکمان ان جامعه بستگی دارد .
پس با تحقیر زنان خود را تحقیر نکنیم .
#a_f
کودکان
کودکان همیشه مورد تجاوز قرار میگیرند .
تجاوز فکری . ایدئولوژی . مذهبی . حزبی و سیاسی .
تلقین یک فکر . سیاست مذهب یا ایدئولوژی به کودک . جنایت است در حق بشریت .
فرزند گاو پرست باید گاو پرست شود . فرزند یهودی یهودی و مسلمان مسلمان .
چه کسی حق انتخاب داده که بهترین سالهای عمر یک انسان را به سیاست و مذهب و ایدئولوژی الوده میکنیم ؟
و چقدر جنگ و جنایت در جهان ادامه خواهد داشت بین فرزندان قومها و مذاهب مختلف .
آن کودکانی که هرگز همدیگر را ندیده اند و جز نفرتی که سود جویان در ذهن آنها کاشته اند دلیل دیگری برای جنگ ندارند .
#a_f
کودکان همیشه مورد تجاوز قرار میگیرند .
تجاوز فکری . ایدئولوژی . مذهبی . حزبی و سیاسی .
تلقین یک فکر . سیاست مذهب یا ایدئولوژی به کودک . جنایت است در حق بشریت .
فرزند گاو پرست باید گاو پرست شود . فرزند یهودی یهودی و مسلمان مسلمان .
چه کسی حق انتخاب داده که بهترین سالهای عمر یک انسان را به سیاست و مذهب و ایدئولوژی الوده میکنیم ؟
و چقدر جنگ و جنایت در جهان ادامه خواهد داشت بین فرزندان قومها و مذاهب مختلف .
آن کودکانی که هرگز همدیگر را ندیده اند و جز نفرتی که سود جویان در ذهن آنها کاشته اند دلیل دیگری برای جنگ ندارند .
#a_f