ديده‌بانِ زنان
1.86K subscribers
2.21K photos
297 videos
79 files
1.11K links
با ما در ارتباط باشيد: womenwatcher96@gmail.com
Download Telegram
📍شعر #غاده_السمان، شاعر سوری:
#من_نافرمانم

«من نافرمانم...
در برابر میله های قفس,طلایی باشد یا پلاستیکی, با شکوفه ها تزیین شده باشد یا با دندانه های اره، یا پوشیده با یخ

من نافرمانم...
بر دیکتاتوری که دستار اعتراض بر سر دارد و جلادی که از #آزادی سخن می‌گوید، درحالیکه در پی فرصتی است تا آزادی را برباید و ترور کند.

من نافرمانم...
در برابر انان که مژده صلح و عدالت می دهند,در حالی که خون از چکمه هاشان جاری است».

#ادبیات_زنان
@womenwatcher
📍دختر:مادر، آزادی چیست؟
مادر: آزادی چیزی گرانبهاست دختر:پس مانمی‌توانیم آن‌ را بخریم؟
مادر: آنهاکاری می‌کنندکه بهایش، زندگی‌مان باشد...

#آزادی_عریان_می‌آید
اثر #مرام_المصری (شاعر سوری)
@womenwatche
گزارش مراسم خاکسپاری مهسا امینی: #بلند_شو_ژینا! مردم برای تو آمده‌اند

🔻
مردم گروه گروه راهی قبرستان آیچی شده بودند. زن و مرد، کودک و پیر. و با چشم‌های گریان منتظر پیکر مهسا امینی بودند.

🔻اول گفته شد باید پیکر مهسا امینی زودتر از موعد اعلام شده از سوی خانواده او به خاک سپرده شود. اما خانواده او این اجازه را ندادند و نگذاشتند که او را از آمبولانس پیاده کنند و گفتند ما ساعت ۱۰ با مردم وعده داریم و همان موقع دخترمان را به خاک می‌سپاریم.

🔻پدر مهسا با حال بدی به مراسم خاکسپاری دخترش آمده بود و در دقایقی حالت نیمه‌هشیار داشت.

🔻مردم از همان دقایق اولیه سرودهای کردی می‌خواندند. سرودهایی مانند
ای رقیب، ای شهید کرد، من رو تنها نگذارید و #زنان، #زندگی، #آزادی.

🔻بعد از خاکسپاری لیلا عنایت‌زاده، فعال زنان سقزی بیانیه‌ای خواند که در آن آمده بود:
گشت ارشاد باید جمع شود. برابری حقوق زن و مرد بدون همکاری مردان امکانپذیر نیست.

🔻پدربزرگ مهسا امینی در ادامه مراسم، با گریه شعری از شیرکو بیکس، شاعر کرد خواند؛ شعری با عنوان تهران برای هیچکس نمی‌خندد. و پدر مهسا امینی از مردم می‌خواست که نگذارند برای او و خانواده‌اش مشکلی پیش بیاورند. مردم هم پاسخ می‌دادند: نترس، نترس!

🔻دایی مهسا امینی هم در سخنرانی کوتاهی اعلام کرد ما کوتاه نمی‌آییم و سر تعظیم فرود نمی‌آوریم و مادر او می‌گفت: بلند شو ژینا، مردم برای تو آمده‌اند.

منبع: هم‌میهن

#مهسا_امینی

@womenwatcher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعار #زن #زندگی #آزادی، ۳۵ سال قدمت دارد


«شعار ⁧ #ژن_ژیان_ئازادی⁩ نخستین‌ بار در سال ۱۹۸۷ توسط جنبش آزادی‌بخشِ زنان ⁧ #کردستان⁩ ترکیه سر داده شد. بعدها ⁧ #مادران_شنبه⁩ که در نتیجه‌ ناپدیدشدن قهری فرزندانشان در استانبول تحصن می‌کردند این شعار اعتراضی را تکرار کردند.
اکنون این شعار به نماد جنبش آزادی‌خواهی زنان ایرانی تبدیل شده است.»/آسو

#مهسا_امینی
#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
اسلاوی ژیژک:

از مردم ایران بیاموزیم

آنچه در ایران جریان دارد در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیین‌کننده دارد: جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک ترکیب می‌کند (ستیز علیه سرکوبِ زنان، علیه بنیاد‌گرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترورِ دولتی).


این جنبش با #می‌تو فرق دارد؛ مردان را به حرکت واداشته است و خصلت مردستیزانه ندارد


🔻ایران بخشی از غربِ توسعه‌یافته به شمار نمی‌آید،  از این رو شعار «زن، زندگی، آزادی» بسیار با جنبشِ می‌تو (#metoo) در کشورهای غربی متفاوت است: این جنبشِ ایرانی، میلیون‌ها نفر از زنان، که مستقیماً با همه‌ی تضاد‌های موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته است- اتفاقاً این جریان برخلافِ آنچه اغلب در فمینیسمِ غربی مشاهده می‌شود هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد.

🔻زنان و مردان در کنار یکدیگر در آن مشارکت می‌کنند و علیه دشمنِ مشترک یعنی بنیاد‌گرایی مذهبی که از جانب وحشتِ دولتی حمایت می‌شود متحد می‌شوند. مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همه‌ی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود.

مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است

مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همه‌ی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود./رادیو‌زمانه

@Shahr_Zanan


#مهسا_امینی
#زن #زندگی #آزادی

https://www.radiozamaneh.com/733093/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دانشکده ادبیات علامه طباطبایی، دانشجوهای دختر و پسر، که تا امروز سلف‌هایشان جدا بود، درکنار یکدیگر نشستند و دختران مقنعه‌هایشان را درآورده و شعار دادند. ۱۲ مهر ۱۴۰۱./اکانت هزار و پانصد تصویر


@womenwatcher

#مهسا_امینی
#زن #زندگی #آزادی
ر‌وایت «هم‌میهن» از حوادث اردبیل و مدرسه دخترانه شاهد

مادر یکی از دختران مدرسه شاهد ⁧ #اردبیل⁩ در گفت‌وگو با هم‌میهن:
‏«وقتی رسیدم عالی‌قاپو بعضی از دخترها شعار می‌دادند. آن دور و بر هم پر از مامور و گشت بود. شلوغ شد و به بچه‌ها حمله کردند. به زور دخترم را کشیدم بیرون. بچه‌ام از ترس رنگ به رویش نمانده بود.»

توضیح خبرنگار هم‌میهن: برخی از فعالان اردبیل از گفت‌وگو خودداری کردند. اما ضرب و جرح دانش‌آموزان و انتقال آنها به بیمارستان از سوی بسیاری به جز مقامات تایید شده است. البته در مورد مرگ در روایات غیررسمی تناقضاتی وجود دارد و مقامات هم که قاطعانه موضوع را رد کرده‌اند./هم‌میهن

#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
اعتراض‌های صنفی ادامه‌دار در دانشگاه‌‌های ایران

🔻سلف #دانشگاه_شریف امروز در بیرون ساختمان به دانشجویان غذا داد اما بر اساس عکس‌های منتشرشده با استقبال دانشجویان همراه نبود. در عوض، دانشجویان پسر و دختر با هم در محوطه غذا خوردند.

🔻دانشگاه شریف اعلام کرده فعلا سلف تعطیل است و برخی از دانشجویان هم از ورود به دانشگاه منع شده‌اند.

🔻دو روز پیش نیز چند دانشجوی دختر در تریبون آزاد با حضور رسول جلیلی رئیس دانشگاه شریف، بدون حجاب حاضر شدند.

🔻بنا بر گزارش‌ها، اعتراض دانشجویان در دانشگاه‌های تهران به تفکیک جنسیتی بخصوص در سلف دانشگاه‌ها ادامه دارد از جمله در دانشگاه علم و صنعت.

🔻در دانشگاه خواجه نصیر هم دانشجویان به سخنگوی دولت معترض شده‌اند./بی‌بی‌سی

@womenwatcher

#زن #زندگی #آزادی
برای خدانور لجه‌ای

نویسنده: شیلا قاسم‌خانی؛ دانش‌آموخته ارتباطات اجتماعی/مخاطب کانال

جهان پر شده از حرف. من وسط همه‌ی لایک‌های جهان همه‌ی شورها و شوق‌ها برای بالا بردن تعداد فالوورها و تصاحب فضا، گمنام و سردرگم ایستاده‌ام. ولی نه ایستادنی مثل خدانور لجه‌ای. چشم می‌گردانم چه کسی مثل او ایستاده، مثل او خندیده مثل او رقصیده، چند نفر مثل خدانور توانسته‌اند آنقدر مستانه روی انگشت‌  پاهایشان بچرخند، آن هم با لبخند، رها از این دنیا. کسی را نمی‌بینم و ناگهان خدانور کشته شد.

هنوز کلمات با شتاب می‌لغزند روی صفحه، تا از حرف زدن احساس غرور کنند  که خیال کنند بلوچ با جنگ کلمات آنها امید می‌گیرد. چگونه وقتی خدانور در گرمای رَم‌کرده‌ی بلوچستان به تبختر مرکزنشینان خودفروخته به جهان مجازی می‌اندیشد، به هیاهوی کلمات بدسرپرست، به صداهای ناراست، به نقش‌های متعفن، به دستهای بسته‌، به گلوی تشنه، من بی‌صدا نشسته باشم در ستایش کلمات ملبس متبرج؛ یکی فریاد می‌زند زنده باد سوسیالیسم، زنده باد چپ‌های جهان. یکی ناسزا می‌گوید به چپ‌های جهان، گوش می‌کنم، صدا در صدا‌. حالا صداها فراتر از انسان‌اند: مرگ بر نئوکان‌های بی‌شرف که دهان گشادشان را برای بلعیدن زمین باز کرده‌اند. عربده می‌کشند، گوش جهان  را  کر کرده‌اند. من دیگر نمی‌شنوم. صدایی پا درآورده با پرچم مرگ بر همه‌ی شما، درود بر ما چند نفر! خدانور لجه‌ای را به گلوله می‌بندد.

خدانور اگر زنده بود اگر صدایش آرام و لاجان نبود شاید از ایسم جدیدش برای همه شما حرف می‌زد. از فلسفه پاهایش میگفت با آن ضرباهنگ هماهنگ. در این دنیایی که آدم‌ها و کلماتشان ناهماهنگ ضرب میگیرند. از عشق به انسان میگفت از رمانتیسم جدیدش. از اصوات  از کلمات، از نقوش انسان بر اذهان. از دهن‌کجی به مدعیان روشنفکر خیره به لنز دوربین‌ها تا شهوت دیده‌شدن‌شان را آرام کنند. یا از آنها که مسخ اسلحه شدند که برای این مسخ‌شدگی از آدمها از پروانه‌ها، درناهای عاشق، از آواز محزون فاخته‌ها جنازه بسازند،  بعد از جنازه‌ها پل بسازند،  بعد بروند آن‌سوتر از سرزمین گندشان تا خاک‌های بیشتری را بی‌حاصل کنند.

اما خدانور هر روز زیبایی خواهرانش را زمزمه می‌کرد، و زندگی هر گوشه از این هستی سبز می‌شد، صورت مادرش را می‌بوسید، آن هم با زیباترین و تنهاترین لبخند جهان،  آن هم میان گرمای تفتیده، میان حالا امروز را چه کنم، آخَر  معدن طلایشان به دست پرچم‌داران مرگ بر امپریالیست‌، درود فقط به خودمان فتح شده، کلمات جنایتکارشان از برق طلاها‌ زننده‌تر شده و دستهای تا آرنج به خون خدانور در طلا فرورفته، بی‌صفت‌ها حالا مدعی شده‌اند، فکر می‌کنند شعارها به آنها حق هر غلطی را می‌دهد. خدانور دست فقر را می‌گیرد با هم به دل زندگی گه‌زده می‌روند، دلش برای چنگال‌های آلوده به خون آنها می‌سوزد، به صورت فقر لبخند شیرینش را می‌زند ، حتی به دستهایش که شرمنده خدایارند که نمی‌توانند دهان همه ی آن شعارگویان بی‌قلب و بی‌لبخند را با گاله پر کنند. خدانور همه امیدش به ضرباهنگ پاهایش هست، پشتش به آنها گرم است. صدایی درونش می‌گوید، پاهایت تو را نجات خواهد داد، روزی صدای ضرب پاهایت روی زمین در گوش آدم‌ها خواهد پیچید، صدای نت‌های بلوچ تو را زنده خواهد کرد...

خدانور لجه‌ای بگذار فقط با کلمات کاهلم و بغضی که برای تو در گلو جمع کرده‌ام بگویم، حتی امیدها هیچ غلطی نمی‌کنند، اما صدای ضرباهنگ پاهای تو، موج موهای خوش‌حالتت، لبخند اغواگرانه‌ات، گاه و بیگاه خواهد خواند آاای آدمهااا...جهان بی‌شک به ندای تو
نیاز خواهد داشت. جهان را بخوان.


#زن #زندگی #آزادی
@Shahr_Zanan
گروهی از شاعران آمریکایی به نویسندگان و شاعران زندانی در ایران: به شما اهمیت می‌دهیم و در کنار شما هستیم

چارلز برنستین، شاعر شناخته شده آمریکایی و برنده‌ جایزه معتبر «بولینجن» همراه با ۲۷ شاعر آمریکایی، از جمله آن والدمن، پی‌یر ژوریس، جروم روتنبرگ به همتاهای ایرانی خود که پشت میله‌های زندان‌های جمهوری اسلامی‌اند نوشته‌اند: ما شما را می‌بینیم، به شما اهمیت می‌دهیم و در کنار شما هستیم و می‌خواهیم در آینده آثار شما را بخوانیم.

در این بیانیه آمده است: «به عنوان شاعران آمریکایی که زندگی خود را وقف آزادی بیان کرده‌ایم، از حملات به شاعران و نویسندگان همکارمان در ایران برآشفته‌ایم. در حالی که اخبار هولناک حملات [نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی] به زنان و دختران و به مردان و پسران [معترض] منتشر می‌شود، حمله به شاعران و نویسندگان ایرانی چنانکه شایسته و بایسته است گزارش نشده.
ما به این شاعران و نویسندگان می گوییم: ما شما را می‌بینیم، به شما اهمیت می‌دهیم و در کنار شما هستیم و می‌خواهیم در آینده آثار شما را بخوانیم. شعر مهم است – هم در ایالات متحده و هم در ایران و زندانی شدن ادیبان ایران حمله به همه ماست.»

در ادامه از آتفه چهارمحالیان، امیرحسین بریمانی، سعید هلیچی، نازنین کی نژاد، آرش گنجی، علیرضا ایزدی، حمید جعفری نصرآبادی، توماج نورایی، آرش رمضانی، امیرحسین آتش، نصیبه نامی‌فر، محمد طراوت روی، کاوه و یاشار دارالشفا، رضا خندان مهابادی، کیوان مهتدی، خسرو صادقی بروجنی و نازنین محمد نژاد، کیوان باژن، ریزان احمدی، کرم‌الله سلیمانی، مژگان کاووسی، مهوش ثابت، ارغوان وثوق انصاری، محسن زهتابی، حنیف خورشیدی، محمد رضائیان، فرهنگ روشنی و همچنین منصوره موسوی (نویسنده و پژوهشگر مطالعات زنان) نام برده شده که از این میان منصوره موسوی و محمود طراوت‌روی در این فاصله آزاد شده‌اند./رادیو زمانه

@womenwatcher

#زن #زندگی #آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📍درخت خانه فروهر‌ها در سالروز قتل آن‌ها


🔻به نقل از باربد گلشیری: پرستو فر‌هر درخت خانه و قتلگاه فروهرها را به #زن #زندگی #آزادی و #دادخواهی آراسته است.
این درخت را #پروانه_فروهر کاشته بود.

ویدیو از : یورونیوز

@womenwatcher
📍بیانیه جمعی از جامعه‌شناسان زن
به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان

امسال روز جهانی #منع_خشونت_علیه_زنان، در شرایطی فرا می‌رسد که زنان ایرانی بیش از دو ماه است برای اعتراض به خشونت و تبعیض جنسیتی به خیابان آمده‌اند و با کنش اعتراضی مسالمت‌آمیز، خشم تاریخی‌شان را از ستم جنسیتی فریاد می زنند. زنان با شعار «#زن، #زندگی، #آزادی»/ «ژن، ژیان، ئازادی» که در ریشۀ کردی‌اش، به نفی خشونت، حق حیات و رهایی زنان اشاره دارد، می‌کوشند، بار دیگر حقوق انسانی‌شان را در عرصه عمومی مطرح و بازپس بگیرند.

خشونت بر زنان قدیمی‌ترین و در عین حال عادی‌ترین شکل خشونت بدون عقوبت است که برای اعمال سلطه مردانه و واداشتن زنان به اطاعت از فرامین و هنجارهای نظام مردسالاری کارکرد یافته است. استیلای نظام فرهنگی و اجتماعی مردسالاری و روابط نابرابر قدرت مرد و زن، محیط خانواده را برای زنان ناامن و گاه به قتلگاه تبدیل کرده است. در ایران خشونت علیه زنان با شیوعی بیشتر از متوسط جهانی ادامه دارد و در اشکال گوناگونی چون خشونت خانگی، کودک همسری و قتل‌های ناموسی مشاهده می‌شود. تجربه خشونت برای زنانی که همزمان تحت ستم طبقاتی و قومیتی قرار دارند شدیدتر است.

از طرف دیگر ساختار اجتماعی که بر پایه‌ی روابط نابرابر قدرت مرد و زن شکل گرفته، خشونت را تنها به خانواده محدود نمی‌کند و در نظام حقوقی، ایدئولوژی و عرصه عمومی نیز به شکل مداوم و مستمر اعمال می‌شود. حکومت‌های معاصر همواره زنان را با رویکردی مبتنی بر صغارت و حقارت نگریسته‌اند و چه برای مدرن نمایی و چه برای اسلامی سازی جامعه ایران، به نقض حق انتخاب و کنترل پوشش زنان متوسل شده‌اند، و در این مسیر، از اعمال خشونت به دست امنیه و پاسبان و پلیس گشت ارشاد ابایی نداشته‌اند.

شهریورماه امسال، روش‌های کنترلی و پلیسی برای گستراندن پوشش استاندارد موجب فاجعه مرگ مهسا امینی در بازداشت شد. خشونت علیه این زن جوان در بستر نارضایتی اجتماعی برخاسته از شکاف طبقاتی، نابرابری‌های قومیتی و مذهبی و جنسیتی، فساد ساختاری و بی کفایتی و ناکارآمدی مدیریتی آتش خشم مردم را شعله‌ور کرد و زنان به عنوان پیش قراول اعتراض راهی خیابان شدند و در این راه چندین زن جان شان را از دست دادند.

حال در آستانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان، ما جمعی از جامعه‌شناسان زن، با احساس خطر از خشونت و تهدید فزاینده علیه زنان چه در حوزه خصوصی و چه حوزه عمومی، خواستار مقابله با خشونت علیه زنان و حذف زمینه‌ها و بسترهای آن هستیم.  با وجود هشدارهای مکرر دانشگاهیان، پژوهشگران و پیگیری فعالان حقوق زنان تاکنون هیچ تدبیری برای مقابله با خشونت علیه زنان اتخاذ نشده و واکنش رسمی به این مسآله، فروکاستن آن به موضوعی خصوصی، قربانی نکوهی و دعوت زنان به پذیرش اقتدار مردانه بوده است.

پژوهش‌های متعدد، کارزارهای مدنی، مطالبه‌گری از مسیرهای قانونی، چانه‌زنی و مذاکره، فعالیت‌های رسانه‌ای، هیچ کدام موجب نشده که اقدامی جدی و مؤثر برای مقابله با خشونت علیه زنان صورت گیرد و امروز شاهد آن هستیم که خشونت علیه زنان مرزهای عرصه خصوصی را درنوردیده و به طور آشکار در عرصه عمومی نیز اعمال می‌شود.

ما امضاءکنندگان این بیانیه، ضمن اعلام نگرانی از گستردگی خشونت علیه زنان، با درک جنبش «زن، زندگی، آزادی» به عنوان یک حرکت نفی خشونت و صلح‌طلب که به دنبال بازگرداندن کرامت انسانی، آزادی و حق انتخاب به جامعه ایران به‌ویژه زنان است، خواستار پایان یافتن خشونت خیابانی علیه معترضان، آزادی بازداشت شدگان، خروج پلیس از دانشگاه‌ها و حفظ امنیت و سلامت دانش‌آموزان هستیم.

همچنین با فهم این که، در شرایط سیطره نظام مردسالاری کنترل همه جانبه بر زنان به مثابه حقی مردانه ترویج و خشونت به مثابه ابزار سلطه بر زنان عادی سازی می‌شود، و همزمان با آن نابرابری‌های طبقاتی و قومیتی به خشونت علیه زنان دامن می‌زند، خواستار شکل گرفتن عزمی جدی و عمومی برای پی‌ریزی جامعه‌ای هستیم که با برچیده شدن همه صور ستم و نابرابری، خشونت علیه زنان در آن محو شود.

با آرزوی برقراری صلح، برابری و آزادی

ژاله شادی‌طلب، شهلا اعزازی، سیمین کاظمی، فاطمه موسوی ویایه، اعظم راودراد، عالیه شکربیگی، بیتا مدنی، آذر تشکر، نفیسه آزاد، گیتی خزاعی، فاطمه موسوی میرک، سمیرامیس شاه اسماعیلی

در صورت تمایل به امضای بیانیه، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://docs.google.com/forms/d/1WF1PhhdPnc2CRaIUAfIOaHVKgaDALBttKoiQ1bCskFA/viewform?fbzx=-737094399483577425&edit_requested=true#responses

@womenwatcher

@women_socialproblems
#ریحانه_معروف دبیر شورا صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به قید وثیقه یک میلیاردی آزاد شد./شوراهای صنفی دانشجویان

#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
دختری در دانشگاه هنر، پرسش غزل را به گردنش آویخته و در محوطه‌ی دانشگاه ایستاده. بعد کم‌کم دانشجوهای دیگر از راه رسیده‌اند، پشت سرش ایستاده‌اند و حمایتش کرده‌اند.
زنجیره‌ی انسان‌های پرسش‌گر...

عکس‌ها از اینستاگرام زهرا منصف
#غزل_رنجکش


#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
چاپ کتابی که مترجم آن ۲۵ روز است که در زندان به‌سر می‌برد و وضعیت وی مشخص نیست!

کتاب تازه چاپ شده‌ی «انقلاب در نقطه صفر» که توسط نشر افکار روانه بازار شده، به همت #سروناز_احمدی ترجمه شده است که هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برد.

سروناز احمدی فعال حقوق کودکان در تاریخ ۱۵ آبان ماه به همراه همسرش «کامیار فکور» در منزلشان در تهران بازداشت شدند.

این فعال حقوق کودکان که دارای کارشناس ارشد رشته‌ی مددکاری اجتماعی از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است، در حوزه‌ی زنان نیز فعال است و مقالاتی را در این زمینه ترجمه و منتشر کرده است.

#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
اعتصاب غذای #سروناز_احمدی در زندان اوین، در حمایت از اعتصاب غذای زندانیان تبعیدی به زندان قزلحصار

سروناز احمدی، فعال حوزه کودکان، مددکار اجتماعی و مترجم که در حال حاضر در زندان اوین محبوس است، طی نامه‌ای از داخل بند زنان اعلام کرده است که از امروز ۲۶ شهریور در همراهی با مقاومت زندانیان تبعیدی از زندان اوین به قزلحصار، هم‌دوش آن‌ها در اعتصاب غذا خواهد بود.

📍متن نامه‌ی او :

«سروناز احمدی هستم، مددکار در حوزه کودکان و مترجم و در حال حاضر زندانی در زندان اوین. تقریبا سه سال است که همسرم کامیار فکور را می‌شناسم. در همین سه سال پنج بار کامیار را از من ربودند. کامیار خبرنگار در حوزه اقتصاد محیط‌زیست، ترانه‌سرا و خواننده موسیقی رپ است و از اولین لحظاتی که از او به یاد می‌آورم در‌ جنگ بوده، برای رهایی کارگران و ازمیان‌برداشتن بیگانگی‌مان با طبیعت. کامیار بیست و هشت ساله است و تاکنون شش پرونده برایش ساخته‌اند، با اتهاماتی مثل شرکت در تجمع برای اعتراض به دستمزدهای که تا روز دهم ماه هم نمی‌رسد، بازنشر گزارش‌های محیط‌زیستی در روزنامه رسمی کشور و حمایت از کارگران و معلمان و بازنشستگان، پرونده‌هایی که در مواردی با ضرب‌وشتم شدید همراه بوده است. ما تنها دو هفته از ازدواجمان گذشته بود که در جریان جنبش زن زندگی آزادی بازداشت شدیم و در نهایت من با حکم سه سال و شش ماه و کامیار با حکم دو سال و هشت ماه حبس به زندان اوین منتقل شدیم، درحالی‌که با توجه به اتهاماتمان یعنی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی باید مشمول عفو ۱۴۰۱ می‌شدیم که البته آن را دستاورد شمار زیاد مشارکت‌کنندگان در این جنبش می‌دانم. دوازدهم شهریور کامیار را به‌همراه دوازده زندانی دیگر با دروغ در روز ملاقات به بند امن زندان قزلحصار کرج تبعید کردند، یعنی سرکوب در سرکوب. حالا در زندگی مشترکمان همان هفته‌ای یک یا دو بار ملاقات را نیز سه هفته است که نداریم و تنها سه بار برایم از زندان تماس برقرار کرده‌اند، تماس‌های سه دقیقه‌ای با حضور ماموران. هر روز هم خبری از وضعیت اسفبارشان می‌رسد، از ضرب‌وشتم تا بی‌هوشی جعفر ابراهیمی، معلمی که به‌جای تبعید به‌خاطر وضعیت وخیم سلامتی‌اش باید عدم تحمل حبس دریافت می‌کرده است. در روز این تبعید پس از اعتراضم با همراهی همبندیانم به من وعده داده شد که کامیار تا یک هفته آینده به‌خاطر حضور من در زندان اوین به این زندان بازمی‌گردد اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. حالا این سیزده نفر در اعتصاب غذا هستند در حمایت از قیام ژینا و بار دیگر نشان داده‌اند که هر جا ستمی هست مقاومتی هم هست. من هم از امروز بیست‌وششم شهریور در همراهی با مقاومت این زندانیان در اعتصاب غذا خواهم بود و پس از پایان اعتصاب غذای این زندانیان هم اعتراضم به این تبعید و سرکوب مضاعف در زندان از طریق تبعید را با تحصن و در صورت لزوم مجددا اعتصاب غذا نشان خواهم داد، تا زمانی که همسرم به این زندان بازگردانده شود و هر دو در یک زندان باشیم.

این اعتراضی‌ست به سرکوب مضاعف زندانی از طریق تبعید در محل سرکوب یعنی زندان، این اعتراضی‌ست برای سوی چشمان جعفر ابراهیمی، اعتراضی‌ست برای عشق، عشق‌های خاموش‌نشدنی دشوار. این اعتراضی‌ست به تمام آزار و اذیت‌ها و اضطراب‌ها و نگرانی‌هایی که در عشق با آن مواجه‌مان می‌کنند. این اعتراضی‌ست کوچک برای یادآوری رنج‌ها و مقاومت‌های بزرگ، برای یادآوری پیراهن سرخ عروسی مریم همسر بکتاش آبتین، برای هم‌قطاری‌ام آنیشا اسدالهی که همان تماس سه دقیقه‌ای را هم با همسرش کیوان به جرم خواندن شعر ندارد، برای سعید سلطانپور که در شب عروسی‌اش او را ربودند تا به خیال خود از صحنه زندگی محوش کنند، برای پوری و مرتضی کیوان، برای آن‌هایی که برای عشق از آن‌ها حتی یک گور مشخص هم باقی نمانده و برای حنانه کیا. این اعتراض اگرچه پس از پایان این اعتصاب غذای جمعی، جلوه اقدامی فردی را خواهد داشت اما با ایمان به قدر جمعمان است و با امید به اینکه آنچه از من باقیمانده بسنده است تا آن خیالواره سبک وزن بر تباهی واقعیت چیره شود».

سروناز احمدی
بند زنان زندان اوین
۲۶ شهریور ۱۴۰۲

#زن #زندگی #آزادی

@womenwatcher
بدن زنان به‌مثابه فضا/بدن زنان در فضاهای شهری

چگونه زنان در تهران بعد از قتل حکومتی ژینا بر ترس خود غلبه می‌کنند

✍🏽زهره رجبی

این مقاله به دنبال درک و  دریافت این موضوع است که چگونه زنان در تهران بعد از قتل حکومتی ژینا و اعتراض‌های گسترده علیه حجاب اجباری در سراسر ایران، بر ترس خود غلبه می‌کنند و در احاطه سرودهای شورانگیز، عکس‌ها و فیگورهای سایر زنان مبارز (برگرفته از مقاله انقلاب فیگوراتیو زنان، سایت دیدبان آزار، 1401) در قلب فضاهای شهری قرار می‌گیرند. این تجربه لحظاتِ «آنجا»بودن، در خیابان بودن بدون حجاب و محدودیت‌های قبلی چگونه است؟

فضاها «جنسیتی» هستند. مارتینا لو اظهار می‌کند که «جنسیت و فضا هردو به‌طور یکسان نتیجه موقتی از یک فرآیند انتساب و چیدمان – بدون استثنا زمانمند– هستند که هم ساختارها را شکل می‌دهند و هم بازتولید می‌کنند. هم جنسیت و هم فضا در انعکاس هنجارهای اجتماعی در تجربه زیسته روزمره مشابه هستند (لو، 2006)». این مقاله با بررسی روایت‌های خیابانی زنان در جنبش اخیر در شهر تهران، دنبال می‌شود. در این حضور و پرفورمنس خیابانی، تو گویی این حضور و پرفورنس یا بازی خیابانی گهگاه از امور دنیوی دور می‌شود و به تلاش تهدیدکننده  وضعیت موجود گسترش می‌یابد و امکان رهایی ازبیگانگیِ روابط اجتماعی واقعی‌شده را فراهم می‌کند.گئورگ لوکاچ با استناد به سخنان معروف شیلر در مورد آموزش زیبایی‌شناسی در تاریخ و آگاهی طبقاتی (لوکاچ 138) معتقد است که مردم تنها زمانی آزادند که اجراگری (پرفورم) می‌کنند.

لازم به ذکر است که این تحقیق همچنان در حال انجام است و بخشی از داده‌ها برای ارائه در همایش روز جهانی زنان دیدبان آزار در اسفند ۱۴۰۱ ارائه شده است.

#زن #زندگی #آزادی

ادامه مقاله در سایت دیده‌بان آزار

@Shahr_Zanan
نوروز مبارک

هنوز و همیشه :

#زن #زندگی #آزادی


@womenwatcher
Kohl: a Journal for Body and Gender Research

«کحل»؛ مجله‌ای برای تحقیقات در حوزه بدن و جنسیت

كحل: مجلة لأبحاث الجسد و الجندر

کحل: یک مجله فمینیستی مترقی درباره جنسیت و تمایلات جنسی در خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا است.
این مجله‌ای دانشگاهی دوسالانه و چند زبانه است که دسترسی به آن آزاد و peer reviewed شده است.

گروه هدف این مجله عمدتا، اما نه منحصرا، تشکیل شده از: دانشگاهیان فارغ‌التحصیل، فارغ‌التحصیلان تازه وارد، نویسندگان مستقل، فعالان و محققانی که به دانشگاه‌ها وابستگی ندارند.
اما همچنین از مطالب ارسالی مشارکت‌کنندگان اصلی در این حوزه استقبال می‌کنند.

این مجله مستقر در بیروت‌ و پاریس است و از اساس از این عقیده سرچشمه گرفته که بسیاری از مطالبی که به طور گسترده برای خوانندگان جریان اصلی در مورد فمینیسم، جنسیت و تمایلات جنسی در منطقه ما در دسترس است، مملو از تصورات غلط شرق‌شناسی، تحقیقات سطحی، و ترکیبی متناقض است. تحقیقاتی یا بیش از حد و یا کم. در حالی که موضوعات بسیار محدود یا «داغ» به روش‌های بی‌شماری مورد بررسی قرار می‌گیرند، بسیاری از موقعیت‌ها و زمینه‌های (کانتکس) مهم مورد بررسی قرار نمی‌گیرند.

این مجله امیدوار است که هژمونی تولید دانش را با مشکل مواجه کند و اطمینان حاصل کند که مناطق و جوامع ما نقش اصلی را در بازتعریف تقاطع‌ها و چالش‌های خود در زمینه تحقیقات فمینیستی و
جنسی بازی می‌کنند.

در کحل، ما قصد داریم یک پلتفرم غیر اگزوتیک(عجیب و غریب) و غیر اقلیت را برای ترویج دانش و دانش مستقل توسط دانشگاهیان جوان و فارغ‌التحصیل فراهم کنیم و بدین وسیله شکاف بین محافل فعال و دانشگاه را پر کنیم.

معنای کحل:
سرمه است که از پودر ithmid یا سنگ گالن تهیه و با آب مخلوط می‌شود. برای هزاران سال و در سراسر قاره‌های آسیا و آفریقا، هم مردان و هم زنان، پلک های خود را با این ملغمه رنگ می‌کردند. اعتقاد بر این بود که کحل از چشم محافظت می‌کند و بینایی کسی که آن را به چشم می‌کشد بهبود می‌بخشد.

سرمه که اکنون به عنوان «خط چشم عربی» تجاری شده است، در تخیلات شرق‌شناسان در مورد اینکه زنان «عرب» چگونه باید به نظر برسند، گنجانده شده است.

بازنمایی زنان «عرب» یا با تقلید ضعیف از لباس رقص بلی یا رقص شکم، بیش ‌جنس‌گرایانه (بیش از حد جنسی‌انگارانه) است، این تصویر غالبا زنانی هستند که در پشت چادر یا برقع قربانی می‌شود، یا به‌ناچار با پوشیدن ترکیبی ناشیانه‌ای از هر دو (چادر و برقع) برجسته شده‌اند.همه این زنان به طور اجباری با چشم‌های تیره نافذ که با سرمه فراوان آرایش شده، برجسته شده‌اند.

ما نام کحل را انتخاب کردیم تا اثبات کنیم که سورمه یک لوازم آرایش عجیب و غریب نیست. ما تاریخ آن و بسیاری از تاریخ‌هایی را که محو شده و به دست هژمونی‌های استعماری گم شده‌اند، باز پس می‌گیریم.

کحل دیدگاه جدیدی در مورد فمینیسم، جنسیت و بدن است.

https://kohljournal.press/


#زن #زندگی #آزادی

@Shahr_Zanan