رمان های واو رحیمی / v.rahimi1 _ و.رحیمی
142 subscribers
10 photos
5 videos
8 files
10 links
😁و.رحیمی
📚درد من عشق نیست (چاپی)
اکوان
انهدونیا
چاییت را سرد بنوش
قلبمو پس بده
ارکید
و...
Download Telegram
#part2

#پارت_دوم_زمین_گیر

با چشمان کم سویش سمت سقف در حال فرو ریختن خانه ، سر بالا گرفت و با لکنت زبان فریاد کشید .
ــ یا خدا ، زلزله .
به سمت نوه اش میلاد دست دراز کرد و نیم خیز شد که از قضای تلخی های روزگار تکه ایی بزرگ از آجر های بخت برگشته که روزی نشانه اطمینان خاطر از گزند باران ها وسرما و گرماها سقفی برای تمام لبخند هایشان بود بر سرش فرود آمد . دنیا از نظر هایشان تار شد .
مگر بدبختی وقت می گیرد؟ یا اجازه می خواهد ؟
وقتی بر سرت آوار شود آنچنان آوار می شود که بی خانمانت کند .
کرد ها همیشه مظلوم اند ، آنقدری که سال های جنگ فریادشان گوش آسمان را کر کرد و کسی از زخم های مصیبت بارشان دم نزد .
آنقدری که غم ها بر دلشان نشست .
کرد ها با غیرت اند ، آخر ایرانی است و کردش ؛ ایران را غم گرفت .
همچو مادری عزا دار لباس سیاه بر تنش نشاند و زلزله ایی به جانش نشست .
ایران زیر و رو شد و شیرین ها خانه خراب شدند .
فرهاد های کوه کن دیگر نفس نمی کشیدند و سر پل ذهاب با بی قراری کردن های قبل از خوابش ، خوابیده بود .
شیرین ها به دست سرنوشت سپرده شدند و فرزاد ها بی خبر از کوه جا مانده بر زیر آوار بودند.
ایران غرق در عزا شد .
#از_تو
#part2
میگفت کاش یه شنبه می‌رسید که وقتی صبح با ناامیدی چشم باز می‌کنم روی گوشیم یه مسیج اومده باشه... قلبم تند بزنه و دستام عرق کنه. پیامو باز کنم و ببینم به‌به از کسی که خیلی وقته چشم انتظار پیامشم یه پیام اومده که: تو طول تمام مدتی که نبودم منم دلتنگت بودم. اونقدر دلتنگت بودم که دیگه نتونستم دووم بیارم....