مثلا یه شب با تمام غما و دلشوره هامون بخوابیم،صبح اول وقت بیدار بشیم گوشـیمونو برداریم ببینیم اونی که دوسش داریم همون چیزی رو که حسرتشو داریم برامون نوشته!
از خونه بزنیم بیرون ببینیم هوا خوبه،
اتفاقات خوبن،آدما خوبن.
از همه مهم تر حالِ دلمون خوبه!
خسته شدیم از این نشدنا.
نرسیدنا.
نبودنا.
خسته شدیم از این همه!

🫡سلام🤞🏻

میشه مراقب خودتون باشید؟🙂💔

📚 رمان جاذبه


✍️ به قلم وحیده رحیمی


📝 خلاصه
علی که پسر صاحب بزرگترین شرکت هواپیماسازی کشور و تک فرزند این خانواده هست پسر یاغی و سرکشیه که بخاطر سرکشی بیجا وارد یک سایتی میشه و سرانجامش رو به ناکجا میرسونه غافل از اینکه اون بین خواهر نزدیک‌ترین دوستش فرید...

🔘 عاشقانه، طنز، اجتماعی، درام، ماجراجویی، ملودرام


🌀 این رمان بصورت فروشی ست، پس از مطالعه 42 صفحه دمو (عیارسنج) اگر علاقمند بودین به سبد خرید مراجعه کنین و حق اشتراک خوندن بقیه صفحات رو پرداخت کنین تا توی کتابخونۀ اپلیکیشن بتونین رمان رو تا آخر مطالعه کنین.
رمان برای خریداران کامل شده و تعداد کل صفحات 1175 می باشد.


نصب رایگان ios برای آیفون :
https://baghstore.net/app/


نصب رایگان نسخه Android برای سامسونگ، شیائومی، هوآوی و ... :
https://baghstore.net/app

سلام رفقا صبح بخیر
این رمان به صورت فایل وورد هست برای خواندن فایل روی تلفن همراه برنامه polaris office را دانلود کنید بعدا فایل رو اجرا کنید

اشک چاوم رشانی مال دلم رمانی
مه خسته و جوانی مه دایده زو و سالی

به درخواست شما

#از_تو
#part1
همیشه میگفت اصلا بارون یه وضع عجیبی حالی به حالیم می‌کنه... هوای ابری که دیگه خیلی بهتر.
میگفتم خوب بیا اینجا اینجا همیشه بارونیه... یه ریزم میباره تا بیاد. امسالم که انگار خدا دست و دلش باز شده و داره خوب می‌فرسته برامون. اما خوب انگار غم میگرفتش... هوای ابریم دوست‌داشتا حتی بیشتر از بارونی. اما خوب میدونی ابری که میشد ماتم منو میگرفت حس می‌کردم جمعه عصره و همه رفتن پارک و فقط و فقطم منو نبردنم. اما چون دوست داشت منم دوست داشتم.

#از_تو
#part2
میگفت کاش یه شنبه می‌رسید که وقتی صبح با ناامیدی چشم باز می‌کنم روی گوشیم یه مسیج اومده باشه... قلبم تند بزنه و دستام عرق کنه. پیامو باز کنم و ببینم به‌به از کسی که خیلی وقته چشم انتظار پیامشم یه پیام اومده که: تو طول تمام مدتی که نبودم منم دلتنگت بودم. اونقدر دلتنگت بودم که دیگه نتونستم دووم بیارم....

#از_تو
#part3
میگفت بعضی شبام هست یهو یه خوابی می‌بینی صبح پا میشی می‌بینی همه‌اش خواب بوده دنیا رو سرت خراب میشه...
خواستم بگم خیلی راست میگفت...

#از_تو
#part4

میگفت یه روزی میاد عادت میکنی... یادت میره کی کجا بوده و چیشده. عصبانیم کرد گفتم اره من ده روز کمتر آدما رو دور میریزم...
اما من فقط عصبانی شدم...
من هیچ چیز و هیچ کسی رو.
تکرار میکنم هیچ چیز و هیچ کسی رو فراموش نمیکنم.

#از_تو
#part5


میگفت چی میشه خدا چیزایی که میخواییم بهمون بده؟
اون خداس براش کاری نداره که اما خب عیبیم نداره اگه اونو بهم نداد تو اون دنیا تقاضاش میکنم و حتما بهم میده... شک ندارم میده...

#از_تو
#part6


میگفت آخه به تو که ربطی نداره براش غصه میخوری، گفتم آخه تو خبر نداری زمین گرده اگه کارمای این اشکا منو بگیره این بلا سر منم میاد. اون وقت دیگه عین قبل نمیشم... هیچ وقت عین قبل نمیشم...

بعضی روزام اینجوریه که خودت نمی‌دونی چته
سر چی اصلا ناراحتی
فقط میدونی باید ناراحت باشی
یک گوشه بشینی و غصه بخوری...
بعضی روزا درست مثل امروز
با تمام وجودم حست می‌کنم.

#از_تو
#part7

_ذاتا باید امشب خیلی خوشحال میبودم.
اما یه غمی هست...
یه غمی که نمی‌دونم از کجا میاد!

#از_تو
#part8


_ من میگم برفو دوست دارم. برف قشنگه عین آدمای پاک و راست و صادق.
+اما من میگم هوای ابری قشنگ‌تره...
_پس هوای ابری رو بیشتر دوست دارم!

#part9
میگفت:
وقتی یکی برای یکی لقبی که خودش میدونه و خودش میسازه یعنی بالاترین درجه از دوست داشتن رو نشون طرف مقابلش داده... مگه نه جوجشی؟