باز، سویی، گوشهای، جایی شاید،
دست بر زلف کشیدی انگار،
بوی زلفت را باد، آورد و برفت.
این بادِ مجنونِ سبکبال، فسون کرد دلم.
نفسم مانده به آهی، به پاییزِ غمت،
رفت از دست دلم،
رفت از دست دلم.
در بر اندوهِ طوفانی یادت در باد،
دل من گمشده است.
#امیر_بهاج از کتاب #کوچههاب_بی_چکاوک
@toriya77
دست بر زلف کشیدی انگار،
بوی زلفت را باد، آورد و برفت.
این بادِ مجنونِ سبکبال، فسون کرد دلم.
نفسم مانده به آهی، به پاییزِ غمت،
رفت از دست دلم،
رفت از دست دلم.
در بر اندوهِ طوفانی یادت در باد،
دل من گمشده است.
#امیر_بهاج از کتاب #کوچههاب_بی_چکاوک
@toriya77