✳️فهرستی از واژگان لری الیگودرزی _ قسمت چهارم
✍پژوهش و تدوین : #سیامک_سرلک از شهرستان #الیگودرز
#لری_الیگودرزی
درود بر شما و با آرزوی شادی و تندرستی. تعدادی دیگر از واژگان و اصطلاحات اصیل لری الیگودرزی پیشکش لر زبانان لرستان بزرگ.
#آلاala. وجین
#آلتalat زردچوبه
#آردیزardizالک
#اووسouwvesآبستن
#اتخلatkhal پیش بینی بد
#الرگalargلک لک
#ازی_وادماezive dema از این به بعد
#الال elal آسایش.آرامش
#اشکوفهeshkufa استفراغ
#بو اره bow arra ناپدری
#برگهberga لبه دیوار
#بلنگbeleng تکه. قطعه
#بک bok مغرور. پر مدعا. قلدر
#بی_هوند bi hevend جلف و سبک
#بررber لکنت زبان
#برbar سهم. قسمت
برساق borsagh نوعی نان شیرینی محلی
بژدل bazhdal کم بینا. دارای چشم های نامتقارن
بلاجوین belajevin کسی که دارای ظاهر نامتعارف و عجیب است
بیور bivar فلفل سبز
#برند berand تهاتر. معامله پایاپای
#به گرز be gorz سرحال. قبراق
#پفpof شش ( اندام تنفسی)
#پفpof فوت کردن
#پلاپل pala pal تلو تلو خوران
#پرشخهpereshkha ( پرشقه) جرقه
#پشمpeshom ورم. نفخ
#پنم penom باد کردن . ورم
پیار piar خاکستر روی ذغال و چوب
#پلار pelar خوشه انگور
#پالنیدن palnidan صافی کردن مایعات
#پی زری pizeri زست و بد قواره
#پل قره pelghorra گاو وحشی
#پت نتیلیشیده pet natilishida . اصطلاحی است به معنی رام نشده و وحشی. برای رام کردن گاو بینی اورا سوراخ و حلقه ای از آن رد می کنند.
#پرزک por zok رو دار. پر رو
#تنده tenda تخمه . هسته
#تشنیteshni گلو
#تراتtorat حرکت چهار نعل اسب
#تولو toulou غلطیدن
#تنک tonok نازک. کم پشت
#تلنیدن telnidan فشرده کردن. چیزی را با فشار جا دادن
#ترچیدن terchidan قطع کردن
#تیلیش_تاشtilishtash دریده شده و پاره پاره
#تیف_تیفtiftif .بارش اندک و پراکنده برف و باران
#تی_فلنگ tifeleng تلنگر
#ترنگ toreng حول و حوش. پیرامون.
#ترچک tarchek نورس. تر و تازه
#ته_توال ta touwal باقی مانده
#جرنیدن jarnidan.پیچاندن
#جت ( جتلی) jot _ joteli برافراشته.
#جیک jik سوراخ بینی ( جیک پت)
#چزستن chezestan پژمرده شدن. آب رفتن. سوختن
#چوکلی chokeli برافراشته
#چورره cheverra خل وضع
#چپال chppal چپ دست
#چکستن chakkestan زایمان
#چکستن chokestan فرو رفتن در چیزی
#چرچی charchi فروشنده دوره گرد
#چلم chelm اسهال سفید
#چلم و خین chelmo khin اسهال خونی
#چول chaval کجو معوج
#چول choul خرابه و آوار
#چپ_زیدن chap zeydan. کف زدن. تشویق
#حکه hakka کرمک . انگل
#حق اشکار hagh eshkar قدر شناس
#حو houw حیا. شرم
#حل hol کج
#حاله hala خاله
#حیرد hird خرد
#خسیره ( خسی) khosita والدین همسر
#خپ khep کمین کردن
#خره kharra گل
#دوارته dovarta دوباره
#دنگال dangal گشاد
#دکن دیگیله don digila آبگوشت
#درچ_دون derche don حبوبات
#دیلق dilagh دود زیاد
#دلک delek هل دادن
#دک dak لرزیدن بر اثر سرما
#رکو reko لرزیدن بر اثر سرما
#رکه reka دبه درآوردن در کار
#رم rem سخت کتک زدن
#رشتن reshtan بافندگی
#ریچ rich یخ زده و منجمد
#راق ragh مغرور
#رچ rech راهی که از میان انبوه برف ایجاد می شود
#رک rok برافراشته
#رو ro یورش. حمل
#ر re اسهال حیوانات
#زنشت zenesht زق زدن. درد
#زت زیدن zot zeydan خود را جلو انداختن
#زیت zit پر رو
#ژیل( ژیل و پیل) zhil- zhilopil نامرتب و کثیف
#ژژو zhezhou جوجه تیغی ( واژه دیگر در لری الیگودرزی برای جوجه تیغی کل تقنی koltegheni است)
#سرکتsarkot متواضع. سر به زیر. با حیا
#ساگلوsagelu سایه بان
#سیزsiz کاه دان
#سقزsaghez آدامس
#سویرsavir مظلوم. ساکت. آرام
#سچهsecha ریل قطار
#شیتshit فلج
#شیتshit دیوانه
#شیتshit سوت
#شتلshatal دست برد. سرقت
#شفتsheft بیحال. گیج و منگ
#شروترshorotor آدرس. نشانه
#شیلshil اسهال
#شوچرزshow charaz تنقلات
#شیلونshilonجشن و سرور
#شیلونهshilona هزینه جشن
#شردالshere dal پاره پاره
#شفیتshefiat ارزش. اهمیت. رونق
#فلfal جفت گیری
#قیقی ghighi پرتاب به سمت هوا
#قرنجه ghorenja نیشگون
#قیل ghil عمیق
#قین gheyn بزرگ
#قنج ghenj آرایش
#قسیون ghesyon تهوع
#کل kel نزدیک. پهلو
#کوش koush کفش ( در لری الیگودرزی #اورسی oresi هم به معنی کفش است)
#کر ker چین و چروک
#کیک وا kikeva فغان و زاری و فریاد
#کفکه kefka کپک
#کشمات keshmat ساکت و آرام
#کمرو komerou لنگ . کسی که پایش می لنگد
#کته kotta سرفه
#کلاشنیدن kelashnidan خاراندن
#کرچیدن korchidan ..تبخیر شدن
#کف کیلون kaf kilon لب و لوچه
#کژک kazhak سنگ چشم زخم
#کشتیار koshtiar اصرار زیاد. التماس
#کوتورم kotorom. هنگ کردن. فراموشی موقت. ایست و بی تحرکی ذهنی یا جسمی
#کم kom هوس شدید. احساس نیاز قوی
#کراش kerash. صرفه
#کل پرته kalperta هذیان. حرف های بی معنی
https://t.me/thelurishacademy
✍پژوهش و تدوین : #سیامک_سرلک از شهرستان #الیگودرز
#لری_الیگودرزی
درود بر شما و با آرزوی شادی و تندرستی. تعدادی دیگر از واژگان و اصطلاحات اصیل لری الیگودرزی پیشکش لر زبانان لرستان بزرگ.
#آلاala. وجین
#آلتalat زردچوبه
#آردیزardizالک
#اووسouwvesآبستن
#اتخلatkhal پیش بینی بد
#الرگalargلک لک
#ازی_وادماezive dema از این به بعد
#الال elal آسایش.آرامش
#اشکوفهeshkufa استفراغ
#بو اره bow arra ناپدری
#برگهberga لبه دیوار
#بلنگbeleng تکه. قطعه
#بک bok مغرور. پر مدعا. قلدر
#بی_هوند bi hevend جلف و سبک
#بررber لکنت زبان
#برbar سهم. قسمت
برساق borsagh نوعی نان شیرینی محلی
بژدل bazhdal کم بینا. دارای چشم های نامتقارن
بلاجوین belajevin کسی که دارای ظاهر نامتعارف و عجیب است
بیور bivar فلفل سبز
#برند berand تهاتر. معامله پایاپای
#به گرز be gorz سرحال. قبراق
#پفpof شش ( اندام تنفسی)
#پفpof فوت کردن
#پلاپل pala pal تلو تلو خوران
#پرشخهpereshkha ( پرشقه) جرقه
#پشمpeshom ورم. نفخ
#پنم penom باد کردن . ورم
پیار piar خاکستر روی ذغال و چوب
#پلار pelar خوشه انگور
#پالنیدن palnidan صافی کردن مایعات
#پی زری pizeri زست و بد قواره
#پل قره pelghorra گاو وحشی
#پت نتیلیشیده pet natilishida . اصطلاحی است به معنی رام نشده و وحشی. برای رام کردن گاو بینی اورا سوراخ و حلقه ای از آن رد می کنند.
#پرزک por zok رو دار. پر رو
#تنده tenda تخمه . هسته
#تشنیteshni گلو
#تراتtorat حرکت چهار نعل اسب
#تولو toulou غلطیدن
#تنک tonok نازک. کم پشت
#تلنیدن telnidan فشرده کردن. چیزی را با فشار جا دادن
#ترچیدن terchidan قطع کردن
#تیلیش_تاشtilishtash دریده شده و پاره پاره
#تیف_تیفtiftif .بارش اندک و پراکنده برف و باران
#تی_فلنگ tifeleng تلنگر
#ترنگ toreng حول و حوش. پیرامون.
#ترچک tarchek نورس. تر و تازه
#ته_توال ta touwal باقی مانده
#جرنیدن jarnidan.پیچاندن
#جت ( جتلی) jot _ joteli برافراشته.
#جیک jik سوراخ بینی ( جیک پت)
#چزستن chezestan پژمرده شدن. آب رفتن. سوختن
#چوکلی chokeli برافراشته
#چورره cheverra خل وضع
#چپال chppal چپ دست
#چکستن chakkestan زایمان
#چکستن chokestan فرو رفتن در چیزی
#چرچی charchi فروشنده دوره گرد
#چلم chelm اسهال سفید
#چلم و خین chelmo khin اسهال خونی
#چول chaval کجو معوج
#چول choul خرابه و آوار
#چپ_زیدن chap zeydan. کف زدن. تشویق
#حکه hakka کرمک . انگل
#حق اشکار hagh eshkar قدر شناس
#حو houw حیا. شرم
#حل hol کج
#حاله hala خاله
#حیرد hird خرد
#خسیره ( خسی) khosita والدین همسر
#خپ khep کمین کردن
#خره kharra گل
#دوارته dovarta دوباره
#دنگال dangal گشاد
#دکن دیگیله don digila آبگوشت
#درچ_دون derche don حبوبات
#دیلق dilagh دود زیاد
#دلک delek هل دادن
#دک dak لرزیدن بر اثر سرما
#رکو reko لرزیدن بر اثر سرما
#رکه reka دبه درآوردن در کار
#رم rem سخت کتک زدن
#رشتن reshtan بافندگی
#ریچ rich یخ زده و منجمد
#راق ragh مغرور
#رچ rech راهی که از میان انبوه برف ایجاد می شود
#رک rok برافراشته
#رو ro یورش. حمل
#ر re اسهال حیوانات
#زنشت zenesht زق زدن. درد
#زت زیدن zot zeydan خود را جلو انداختن
#زیت zit پر رو
#ژیل( ژیل و پیل) zhil- zhilopil نامرتب و کثیف
#ژژو zhezhou جوجه تیغی ( واژه دیگر در لری الیگودرزی برای جوجه تیغی کل تقنی koltegheni است)
#سرکتsarkot متواضع. سر به زیر. با حیا
#ساگلوsagelu سایه بان
#سیزsiz کاه دان
#سقزsaghez آدامس
#سویرsavir مظلوم. ساکت. آرام
#سچهsecha ریل قطار
#شیتshit فلج
#شیتshit دیوانه
#شیتshit سوت
#شتلshatal دست برد. سرقت
#شفتsheft بیحال. گیج و منگ
#شروترshorotor آدرس. نشانه
#شیلshil اسهال
#شوچرزshow charaz تنقلات
#شیلونshilonجشن و سرور
#شیلونهshilona هزینه جشن
#شردالshere dal پاره پاره
#شفیتshefiat ارزش. اهمیت. رونق
#فلfal جفت گیری
#قیقی ghighi پرتاب به سمت هوا
#قرنجه ghorenja نیشگون
#قیل ghil عمیق
#قین gheyn بزرگ
#قنج ghenj آرایش
#قسیون ghesyon تهوع
#کل kel نزدیک. پهلو
#کوش koush کفش ( در لری الیگودرزی #اورسی oresi هم به معنی کفش است)
#کر ker چین و چروک
#کیک وا kikeva فغان و زاری و فریاد
#کفکه kefka کپک
#کشمات keshmat ساکت و آرام
#کمرو komerou لنگ . کسی که پایش می لنگد
#کته kotta سرفه
#کلاشنیدن kelashnidan خاراندن
#کرچیدن korchidan ..تبخیر شدن
#کف کیلون kaf kilon لب و لوچه
#کژک kazhak سنگ چشم زخم
#کشتیار koshtiar اصرار زیاد. التماس
#کوتورم kotorom. هنگ کردن. فراموشی موقت. ایست و بی تحرکی ذهنی یا جسمی
#کم kom هوس شدید. احساس نیاز قوی
#کراش kerash. صرفه
#کل پرته kalperta هذیان. حرف های بی معنی
https://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
📗معرفی و صرف یک فعل
#دکتر_زهراکار
درود بر شما
در لری فِیلی گویش چگنی
دِ مه دِری: فکر می کنم
دِ تو دِری: فکر می کنی
دِ او دِری: فکر می کند
دِ ئؽما دِری: ما فکر می کنیم
دِ شِما دِری : شما(چند نفر) فکر می کنید
دِ اونو دِری: آنها فکر می کنند
دِریسݩ: فکر کردن.گمان کردن
❇️ #پی_نوشت_فرهنگستان
با سلام و سپاس از جناب دکتر زهراکار ، فکر کنم این فعل لری و صرف خاص و متفاوت آن تنها در گویش چگنی در لرستان فیلی رایج باشد
http://t.me/thelurishacademy
#دکتر_زهراکار
درود بر شما
در لری فِیلی گویش چگنی
دِ مه دِری: فکر می کنم
دِ تو دِری: فکر می کنی
دِ او دِری: فکر می کند
دِ ئؽما دِری: ما فکر می کنیم
دِ شِما دِری : شما(چند نفر) فکر می کنید
دِ اونو دِری: آنها فکر می کنند
دِریسݩ: فکر کردن.گمان کردن
❇️ #پی_نوشت_فرهنگستان
با سلام و سپاس از جناب دکتر زهراکار ، فکر کنم این فعل لری و صرف خاص و متفاوت آن تنها در گویش چگنی در لرستان فیلی رایج باشد
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
⚛سَختی
✍ #معتمدی از خرم آباد
با سلام و تشکر از کانال و نشریه خوب و آموزنده تون
در زمان های قدیم که امکانات امروزی مانند تلفن نبود وقتی آشنایی به مسافرت می رفت گاه کسی به او پیامی می داد و تاکید می کرد که وقتی به مقصد رسید این پیام یا سفارش را به فلان شخص برساند. به این پیام یا سفارش اکید #سختی می گفتند.
❇️ #پی_نوشت_نشریه
سلام و سپاس. این واژه و مفهوم در لر بزرگ هم وجود دارد با تلفظ «سَهڌی»
که این تفاوت تلفظ بخاطر تبدیلات بین (خ و ه ) و ( ت و دال معجم) است.
#سختی، #سهڌی
#saxti, #sa'ďi
https://telegram.me/thelurishacademy
✍ #معتمدی از خرم آباد
با سلام و تشکر از کانال و نشریه خوب و آموزنده تون
در زمان های قدیم که امکانات امروزی مانند تلفن نبود وقتی آشنایی به مسافرت می رفت گاه کسی به او پیامی می داد و تاکید می کرد که وقتی به مقصد رسید این پیام یا سفارش را به فلان شخص برساند. به این پیام یا سفارش اکید #سختی می گفتند.
❇️ #پی_نوشت_نشریه
سلام و سپاس. این واژه و مفهوم در لر بزرگ هم وجود دارد با تلفظ «سَهڌی»
که این تفاوت تلفظ بخاطر تبدیلات بین (خ و ه ) و ( ت و دال معجم) است.
#سختی، #سهڌی
#saxti, #sa'ďi
https://telegram.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک وغیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
فرهنگستان زبان لری
📚علامت مفعولی در گویش #لری_لیراوی در حالیکه علامت غالب مفعولی در اکثر گویش های لری ên با صورت های قاموسی (ên, ênê, n, ê) است در گویش #لری_لیراوی از مجموعه گویش های حوزه #لری_جنوبی a( فتحه) است که شبیه علامت مفعولی #لکی است. مثال 🔹مو علیَه دیڌوم: من علی…
❇️ #پی_نویس:
در لکی بخاطر ساختار #ارگاتیو_گسسته(split ergetivity) در افعال ماضی متعدی که بعدا ارگاتیو گسسته را توضیح خواهیم داد، علامت مفعولی کاربردی ندارد.
ولی برای مفعول در افعال متعدی زمان حال در لکی، #علامت_مفعولی داریم که a(فتحه) است.
مثال
🔹 علیَه مَشناسی؟ : علی را می شناسی؟
🔹جواوَه مَزونی؟ : جواب را می دانی؟
#علامت_مفعولی
https://t.me/thelurishacademy
در لکی بخاطر ساختار #ارگاتیو_گسسته(split ergetivity) در افعال ماضی متعدی که بعدا ارگاتیو گسسته را توضیح خواهیم داد، علامت مفعولی کاربردی ندارد.
ولی برای مفعول در افعال متعدی زمان حال در لکی، #علامت_مفعولی داریم که a(فتحه) است.
مثال
🔹 علیَه مَشناسی؟ : علی را می شناسی؟
🔹جواوَه مَزونی؟ : جواب را می دانی؟
#علامت_مفعولی
https://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
🌺📚نظر زنده یاد استاد دکتر #کوروش_صفوی زبان شناس برجسته و فقید ایرانی درباره لُری ( بخشی از یک مصاحبه)
🔹آیا مازندرانی، لُری، گیلکی و...گویش هستند یا زبان؟
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد یک دیدگاه میگوید وقتی شما با یک ابزار ایجاد ارتباطی مواجه میشوید که به کمک زبان مادری برایتان قابل درک نیست، ابزار ایجاد ارتباط تازه است. من وقتی به خرمآباد، رشت و دیگر جاهای ایران مسافرت کنم و با افرادی که خیلی تحتتأثیر زبان فارسی قرار نگرفتهاند و بومی آنجا و ترجیحا کمسواد باشند برخورد کنم، این افراد از زبان خودشان نابتر استفاده کنند. من زبان آنها را متوجه نمیشوم، بنابراین یک دیدگاه میگوید که همه اینها را باید زبان محسوب کرد.
به زبان و زبانهایی که رسمی هستند «زبان» میگوییم و آن زبانهایی که رسمی نیستند را «گویش» مینامیم، ولی گویش زبان است. این یک دیدگاه بود که عرض کردم. پس در ایران، فارسی بهعنوان «زبان» و کردی و ترکی گویش است، ولی همین تُرکی در جمهوری آذربایجان زبان است، چون آنجا زبان رسمی است. کردی در ناحیه کردستان عراق که زبان رسمی است، زبان کردی است، لری هنوز گویش است. در هیچ کشوری لری، بهعنوان زبان رسمی نیست. ولی از این دیدگاهی که من دارم استفاده میکنم، فقط یادتان باشد گویش مساوی است با زبان منهای رسمیت، یعنی تمام گویشها زباناند، در منطقهای ممکن است رسمی باشند و در منطقه دیگری ممکن است رسمی نباشد.
مثلا لری گونههای مختلفی دارد، یعنی آن لری که در قوم فارس است و به قوم لر بزرگ معروف است، با لری که در ناحیه غرب ایران است اصلا مثل هم صحبت نمیکنند. بسیاری از مواقع دوستانی داشتم که مثلا از ناحیه خرمآباد بودند، وقتی با هم به شیراز مسافرت کردیم در آنجا با چند تا از دوستان لر مقیم شیراز برخورد کردیم که لری صحبت میکردند وقتی طرف داشت صحبت میکرد از دوست خرمآبادی سوال کردم که متوجه میشوی چه میگوید؟ گفت نه، گفتم مگه تو لر نیستی؟ گفت چرا، ولی لری ما با لری اینها فرق دارد.
وی در جای دیگری از مصاحبه می افزاید:
یعنی وظیفه ما در زبانشناسی، مطالعه زبانهای ایران است، چه زبانهای ایرانی باشد مثل مازندرانی و گیلکی و لری و... و چه زبانهای دیگری که در ایران به کار میرود مثل ترکی، عربی دراویدی و ... یا مثلا ارمنیهای ایران وقتی به زبان ارمنی صحبت میکنند، هرچند زبان هند و اروپایی است اما جزو زبانهای ایرانی نیست ولی به هر حال در ایران تکلم میشود.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران( ibna)
❇️🌸#پی_نویس:
منظور دکتر صفوی از گویش با آنچه که متداول و منظور نظر شما هست فرق دارد. منطور ایشان از گویش در اینجا همانگونه که خودشان تاکید می کند زبان منهای رسمیت است؛ به عبارت دیگر ایشان لُری، گیلکی و..... را از لحاظ علمی و زبان شناسی همانگونه که تصریح می کند زبان می داند ولی در عرف سیاسی_اجتماعیِ غالب به دلیل فقدان رسمیت سیاسی، گویش قلمداد می شوند.
https://telegram.me/thelurishacademy
🔹آیا مازندرانی، لُری، گیلکی و...گویش هستند یا زبان؟
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد یک دیدگاه میگوید وقتی شما با یک ابزار ایجاد ارتباطی مواجه میشوید که به کمک زبان مادری برایتان قابل درک نیست، ابزار ایجاد ارتباط تازه است. من وقتی به خرمآباد، رشت و دیگر جاهای ایران مسافرت کنم و با افرادی که خیلی تحتتأثیر زبان فارسی قرار نگرفتهاند و بومی آنجا و ترجیحا کمسواد باشند برخورد کنم، این افراد از زبان خودشان نابتر استفاده کنند. من زبان آنها را متوجه نمیشوم، بنابراین یک دیدگاه میگوید که همه اینها را باید زبان محسوب کرد.
به زبان و زبانهایی که رسمی هستند «زبان» میگوییم و آن زبانهایی که رسمی نیستند را «گویش» مینامیم، ولی گویش زبان است. این یک دیدگاه بود که عرض کردم. پس در ایران، فارسی بهعنوان «زبان» و کردی و ترکی گویش است، ولی همین تُرکی در جمهوری آذربایجان زبان است، چون آنجا زبان رسمی است. کردی در ناحیه کردستان عراق که زبان رسمی است، زبان کردی است، لری هنوز گویش است. در هیچ کشوری لری، بهعنوان زبان رسمی نیست. ولی از این دیدگاهی که من دارم استفاده میکنم، فقط یادتان باشد گویش مساوی است با زبان منهای رسمیت، یعنی تمام گویشها زباناند، در منطقهای ممکن است رسمی باشند و در منطقه دیگری ممکن است رسمی نباشد.
مثلا لری گونههای مختلفی دارد، یعنی آن لری که در قوم فارس است و به قوم لر بزرگ معروف است، با لری که در ناحیه غرب ایران است اصلا مثل هم صحبت نمیکنند. بسیاری از مواقع دوستانی داشتم که مثلا از ناحیه خرمآباد بودند، وقتی با هم به شیراز مسافرت کردیم در آنجا با چند تا از دوستان لر مقیم شیراز برخورد کردیم که لری صحبت میکردند وقتی طرف داشت صحبت میکرد از دوست خرمآبادی سوال کردم که متوجه میشوی چه میگوید؟ گفت نه، گفتم مگه تو لر نیستی؟ گفت چرا، ولی لری ما با لری اینها فرق دارد.
وی در جای دیگری از مصاحبه می افزاید:
یعنی وظیفه ما در زبانشناسی، مطالعه زبانهای ایران است، چه زبانهای ایرانی باشد مثل مازندرانی و گیلکی و لری و... و چه زبانهای دیگری که در ایران به کار میرود مثل ترکی، عربی دراویدی و ... یا مثلا ارمنیهای ایران وقتی به زبان ارمنی صحبت میکنند، هرچند زبان هند و اروپایی است اما جزو زبانهای ایرانی نیست ولی به هر حال در ایران تکلم میشود.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران( ibna)
❇️🌸#پی_نویس:
منظور دکتر صفوی از گویش با آنچه که متداول و منظور نظر شما هست فرق دارد. منطور ایشان از گویش در اینجا همانگونه که خودشان تاکید می کند زبان منهای رسمیت است؛ به عبارت دیگر ایشان لُری، گیلکی و..... را از لحاظ علمی و زبان شناسی همانگونه که تصریح می کند زبان می داند ولی در عرف سیاسی_اجتماعیِ غالب به دلیل فقدان رسمیت سیاسی، گویش قلمداد می شوند.
https://telegram.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک وغیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
🌺📚واژهٔ ترکیبی« بَن و مقاوُ »
✍استاد #نصیر_بازگیر از #خرم_آباد
معنی این کلمه، غالباً در مواردی کاربرد دارد که در سبک تزئینات یا نوع پوشش اشخاص زیاده روی شده باشد و آویزه های گوناگونی استعمال کرده باشند.
در چنین شرایطی، دیگران گویند:
یَه چِه بَن وُ مقاوُئیه.
ریشه👇👇
بَن و مقاوُ
بَن، یا بَند، بمعنای ریسمان و همه نوع رسنی است که قطورتر از نخ و ظریف تر از طناب باشد.
« مقاوُ» نیز برگرفته شده از واژهٔ عربی« مقاوِد» یا « مِقوَد »، بمعنی : آنچه که چیزی را بدان کشند. مانند: رسن، طناب، لگام و ...می باشد.
در واقع، هم « بَن» و هم « مقاوُ»، هردو دارای یک معنی یکسان هستند: ریسمان، طناب ،...
💥💥💥
🔹 #پی_نویس_نشریه_فرهنگستان:
به چنین ترکیبات واژگانی که هر دو واژه اصلی آن معنای یکسان یا تقریبا یکسانی دارند در ترجمه شناسی #جفت_مترادف(doublet) می گویند که بررسی می شود آیا مترجم باید یا بهتر است یکی از اینها را ترجمه کند، هر دو تا را ترجمه کند، آیا پشت این جفت مترادف ها معنای مجازی دیگری است که مترجم باید آن معنا را ترجمه کند، آیا در زبان مقصد هم چنین جفت مترادف هایی وجود دارد، فلسفه پیدایش و کاربرد و تفاوت ایجاد پیام در این جفت مترادف ها چیست و...
معمولا در جفت مترادف ها یک واژه ریشه در زبان دیگری دارد ( #وامواژه است).
در زبان های ایرانی معمولا( نه همیشه ) یکی از این #جفت_مترادف ها ریشه ی ایرانی دارد و دیگری ریشه ی عربی
🔹مثلا در فارسی داریم
ظلم و ستم( ظلم: عربی، ستم: فارسی )
عدل و داد
بذل و بخشش
مهر و محبت
علم و دانش
البته گاه هر دو #جفت_مترادف ریشه ایرانی دارند مثل: داد و دهش
👈حالا برگردیم به بَن و مقاو در لری
(بَن: لری، مقاو: عربی)
جفت-مترادف ها فقط خاص زبان های ایرانی نیست بلکه در کل زبان های دنیا ممکن است یافت شود
🔹 در انگلیسی داریم
freedom and liberty آزادی
هر دو واژه ی freedom و liberty هر کدام جداگانه معنی آزادی می دهند . freedom ریشه انگلوساکسون( انگلیسی ) دارد ولی liberty ریشه ی لاتین دارد.
🔸آیا جفت-مترادف های دیگری در لری می شناسید؟
https://telegram.me/thelurishacademy
✍استاد #نصیر_بازگیر از #خرم_آباد
معنی این کلمه، غالباً در مواردی کاربرد دارد که در سبک تزئینات یا نوع پوشش اشخاص زیاده روی شده باشد و آویزه های گوناگونی استعمال کرده باشند.
در چنین شرایطی، دیگران گویند:
یَه چِه بَن وُ مقاوُئیه.
ریشه👇👇
بَن و مقاوُ
بَن، یا بَند، بمعنای ریسمان و همه نوع رسنی است که قطورتر از نخ و ظریف تر از طناب باشد.
« مقاوُ» نیز برگرفته شده از واژهٔ عربی« مقاوِد» یا « مِقوَد »، بمعنی : آنچه که چیزی را بدان کشند. مانند: رسن، طناب، لگام و ...می باشد.
در واقع، هم « بَن» و هم « مقاوُ»، هردو دارای یک معنی یکسان هستند: ریسمان، طناب ،...
💥💥💥
🔹 #پی_نویس_نشریه_فرهنگستان:
به چنین ترکیبات واژگانی که هر دو واژه اصلی آن معنای یکسان یا تقریبا یکسانی دارند در ترجمه شناسی #جفت_مترادف(doublet) می گویند که بررسی می شود آیا مترجم باید یا بهتر است یکی از اینها را ترجمه کند، هر دو تا را ترجمه کند، آیا پشت این جفت مترادف ها معنای مجازی دیگری است که مترجم باید آن معنا را ترجمه کند، آیا در زبان مقصد هم چنین جفت مترادف هایی وجود دارد، فلسفه پیدایش و کاربرد و تفاوت ایجاد پیام در این جفت مترادف ها چیست و...
معمولا در جفت مترادف ها یک واژه ریشه در زبان دیگری دارد ( #وامواژه است).
در زبان های ایرانی معمولا( نه همیشه ) یکی از این #جفت_مترادف ها ریشه ی ایرانی دارد و دیگری ریشه ی عربی
🔹مثلا در فارسی داریم
ظلم و ستم( ظلم: عربی، ستم: فارسی )
عدل و داد
بذل و بخشش
مهر و محبت
علم و دانش
البته گاه هر دو #جفت_مترادف ریشه ایرانی دارند مثل: داد و دهش
👈حالا برگردیم به بَن و مقاو در لری
(بَن: لری، مقاو: عربی)
جفت-مترادف ها فقط خاص زبان های ایرانی نیست بلکه در کل زبان های دنیا ممکن است یافت شود
🔹 در انگلیسی داریم
freedom and liberty آزادی
هر دو واژه ی freedom و liberty هر کدام جداگانه معنی آزادی می دهند . freedom ریشه انگلوساکسون( انگلیسی ) دارد ولی liberty ریشه ی لاتین دارد.
🔸آیا جفت-مترادف های دیگری در لری می شناسید؟
https://telegram.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک وغیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
❇️🌸: دوبیتی
✍ #مرتضی_محمدینژاد
اســـــیرِ خالِ لٛۉیاتــــم گِلٛاره
تۏ بی بی با، مِه هم شاتِم گلٛاره
چِنو بُردیه دل دِ شاهِ حاکم
که حاکم کۊتِ چَشؽاتم گلٛاره
❇️ #پی_نویس_نشریه:
واژه #گلاره gêłāra در اصل به معنای کره چشم یا تخم چشم است ولی معنای توسیعی دیگری هم پیدا کرده است که به کسی که برایمان خیلی عزیز است گلاره می گویند( منظور این بوده که به اندازه تخم چشم برایمان عزیز و روشنی بخش زندگیمان است).
http://t.me/thelurishacademy
✍ #مرتضی_محمدینژاد
اســـــیرِ خالِ لٛۉیاتــــم گِلٛاره
تۏ بی بی با، مِه هم شاتِم گلٛاره
چِنو بُردیه دل دِ شاهِ حاکم
که حاکم کۊتِ چَشؽاتم گلٛاره
❇️ #پی_نویس_نشریه:
واژه #گلاره gêłāra در اصل به معنای کره چشم یا تخم چشم است ولی معنای توسیعی دیگری هم پیدا کرده است که به کسی که برایمان خیلی عزیز است گلاره می گویند( منظور این بوده که به اندازه تخم چشم برایمان عزیز و روشنی بخش زندگیمان است).
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران
✍سرکار خانم #آیسا از #یاسوج
گلال پیش ما همون رودخانه هست
ضرب المثلی که یکی از هم استانی های گرامی برای شما ارسال کرده اند اصلش را که ما چنین شنیده ایم و اینطور رایج است:
وَه رۊ(گلال ) گوتن چته وه خروشی گوت جام نه هِماره
هِمار (آرام )
گلال =مسیر رودخانه،
طبیعتا مسیر رودخانه سنگ لاخ زیاد دارد و ناهموار هست
🔹 #پی_نویس دریافتی از #آیسا
(گلالم )ناهماره یعنی (مسیرم) نا آرام هست و معناش همان بستر نا آرام و سنگلاخی هست
اما به معنای خاص سنگ نمی باشد.
http://t.me/thelurishacademy
گلال پیش ما همون رودخانه هست
ضرب المثلی که یکی از هم استانی های گرامی برای شما ارسال کرده اند اصلش را که ما چنین شنیده ایم و اینطور رایج است:
وَه رۊ(گلال ) گوتن چته وه خروشی گوت جام نه هِماره
هِمار (آرام )
گلال =مسیر رودخانه،
طبیعتا مسیر رودخانه سنگ لاخ زیاد دارد و ناهموار هست
🔹 #پی_نویس دریافتی از #آیسا
(گلالم )ناهماره یعنی (مسیرم) نا آرام هست و معناش همان بستر نا آرام و سنگلاخی هست
اما به معنای خاص سنگ نمی باشد.
http://t.me/thelurishacademy
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه
بین اقوام عزیز ایران
بین اقوام عزیز ایران