Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۴ (کتاب شنیداری)
آن صبح پنجشنبه، ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳، قاضیها از رختکنشان گذشتند و به سوی جایگاه داوری رفتند. همه بپاخاستند. کوبش، سرپرست هیئت دادرسان، در وسط نشست و دستیار و منشیاش در دو سوی او جای گرفتند.
دستگاه دادگستری آلمان نهادی سختگیر بود که از حاشیه و پیرایه میپرهیخت. کسانی را که به دنبال آوازه و افتخار بودند نومید میکرد و تنها فروتنی و سختکوشی را پاداش میداد. دادرسان چون در انتصابشان ملاحظات سیاسی نقشی نداشت، از نفوذهای بیرونی هم کمتر آسیب میدیدند. قاضی بودن حرفهای بود که پس از به پایان بردن رشتهی حقوق برگزیده بودند. ارزیابی آنها از سوی همتایانشان انجام میگرفت و پیشرفتشان در گرو شایستگی آنها بود که برپایهی معیارهای استوار شده از سوی همان همتایان سنجیده میشد. دادرس شدن در گمنامیاش به کشیشی میمانست، و در خشکنهادیاش به نظامیگری.
هیئت منصفه جایی در دادگاهِ قاضی کوبش نداشت. سرنوشت دادرسی به گردهمآیی اتفاقی چند ناخبره گره نخورده بود. بیم آن نیز نبود که تصمیمگیری درباره پرونده به دوش کسانی باشد که توانایی دریافت و ارزیابی دادهها را بهدرستی ندارند. هیچ چیزی نمیتوانست یک گروه کارآشنا را سردرگم کند یا به اشتباه بیندازد. در نتیجه، هیچ مدرکی کنار گذاشته نمیشد. پنج قاضی که آن روز صبح به دادگاه درآمدند برای بازی کردن نقش داور میان دو گروه هماورد نیامده بودند. جایی که دادستان بازرسی بیطرف است، هماوردی میان دو دسته بیجاست. این دادرسان در هفتههای گذشته پرونده را با دقت خوانده بودند و حال برای طرح کردن پرسشهایشان آمده بودند، تا در پایان حکم نهایی را صادر کنند. آنها رسیدگی به پرونده را نه به شیوهی دادرسیهای معمول، بلکه به روانی یک گفتوگو پیش میبردند. به میان حرف هم پریدن و درخواست بازرسیدگی، حتی از سوی متهمان، که در دادرسیهای دیگر ناسزا شمرده میشوند، در دادگاهی که کوبش و گروهش میگرداندند، تا آنجا که میشد روا بود.
هنگامی که همه در جای خود نشستند، سردادرس روندی را که در هر نشست دنبال میکرد، انجام داد. به سمت میکروفوناش خم شد و اعلام کرد: "امروز ما رسیدگی به پرونده شماره 2StE2/93 را آغاز میکنیم."
سایت
یوتیوب
کستباکس
ساندکلاد
نوشتاری
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
آن صبح پنجشنبه، ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳، قاضیها از رختکنشان گذشتند و به سوی جایگاه داوری رفتند. همه بپاخاستند. کوبش، سرپرست هیئت دادرسان، در وسط نشست و دستیار و منشیاش در دو سوی او جای گرفتند.
دستگاه دادگستری آلمان نهادی سختگیر بود که از حاشیه و پیرایه میپرهیخت. کسانی را که به دنبال آوازه و افتخار بودند نومید میکرد و تنها فروتنی و سختکوشی را پاداش میداد. دادرسان چون در انتصابشان ملاحظات سیاسی نقشی نداشت، از نفوذهای بیرونی هم کمتر آسیب میدیدند. قاضی بودن حرفهای بود که پس از به پایان بردن رشتهی حقوق برگزیده بودند. ارزیابی آنها از سوی همتایانشان انجام میگرفت و پیشرفتشان در گرو شایستگی آنها بود که برپایهی معیارهای استوار شده از سوی همان همتایان سنجیده میشد. دادرس شدن در گمنامیاش به کشیشی میمانست، و در خشکنهادیاش به نظامیگری.
هیئت منصفه جایی در دادگاهِ قاضی کوبش نداشت. سرنوشت دادرسی به گردهمآیی اتفاقی چند ناخبره گره نخورده بود. بیم آن نیز نبود که تصمیمگیری درباره پرونده به دوش کسانی باشد که توانایی دریافت و ارزیابی دادهها را بهدرستی ندارند. هیچ چیزی نمیتوانست یک گروه کارآشنا را سردرگم کند یا به اشتباه بیندازد. در نتیجه، هیچ مدرکی کنار گذاشته نمیشد. پنج قاضی که آن روز صبح به دادگاه درآمدند برای بازی کردن نقش داور میان دو گروه هماورد نیامده بودند. جایی که دادستان بازرسی بیطرف است، هماوردی میان دو دسته بیجاست. این دادرسان در هفتههای گذشته پرونده را با دقت خوانده بودند و حال برای طرح کردن پرسشهایشان آمده بودند، تا در پایان حکم نهایی را صادر کنند. آنها رسیدگی به پرونده را نه به شیوهی دادرسیهای معمول، بلکه به روانی یک گفتوگو پیش میبردند. به میان حرف هم پریدن و درخواست بازرسیدگی، حتی از سوی متهمان، که در دادرسیهای دیگر ناسزا شمرده میشوند، در دادگاهی که کوبش و گروهش میگرداندند، تا آنجا که میشد روا بود.
هنگامی که همه در جای خود نشستند، سردادرس روندی را که در هر نشست دنبال میکرد، انجام داد. به سمت میکروفوناش خم شد و اعلام کرد: "امروز ما رسیدگی به پرونده شماره 2StE2/93 را آغاز میکنیم."
سایت
یوتیوب
کستباکس
ساندکلاد
نوشتاری
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۵ (کتاب شنیداری)
عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوراندار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطرههای نشست و برخاستهاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعهی خیانت او بیپایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلیهاشان، به هم میگفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بیگناهی جمعیشان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانهی دیگری بر گناهکاریاش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان مینگریست و از دیگران کناره میجست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بیخیالی گام برمیداشت. تالار به گونهای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گامهای آدمها بر کفپوش به گوش میخورد. سکوت پیشدرآمدِ ورود به صحنهی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازماندهی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"
https://tavaana.org/assassins_turquoise15/
در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوراندار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطرههای نشست و برخاستهاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعهی خیانت او بیپایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلیهاشان، به هم میگفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بیگناهی جمعیشان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانهی دیگری بر گناهکاریاش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان مینگریست و از دیگران کناره میجست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بیخیالی گام برمیداشت. تالار به گونهای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گامهای آدمها بر کفپوش به گوش میخورد. سکوت پیشدرآمدِ ورود به صحنهی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازماندهی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"
https://tavaana.org/assassins_turquoise15/
در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۵ (کتاب شنیداری)
عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوراندار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطرههای نشست و برخاستهاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعهی خیانت او بیپایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلیهاشان، به هم میگفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بیگناهی جمعیشان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانهی دیگری بر گناهکاریاش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان مینگریست و از دیگران کناره میجست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بیخیالی گام برمیداشت. تالار به گونهای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گامهای آدمها بر کفپوش به گوش میخورد. سکوت پیشدرآمدِ ورود به صحنهی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازماندهی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"
https://tavaana.org/assassins_turquoise15/
در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
عنوان حقوقی این پرونده هر چه که بود، آن روز پرونده "تبعیدیان برابر رستوراندار" نام داشت. بیشتر آنان که دوستان قدیمی عزیز بودند، به امید روسفیدی عزیز آمده بودند تا بتوانند با خاطرههای نشست و برخاستهاشان با او در میکونوس کنار بیایند. شاید که شایعهی خیانت او بیپایه باشد. این چیزی بود که هنگام رفتن به سوی صندلیهاشان، به هم میگفتند. عزیز از خودشان بود و باور به بیگناهی جمعیشان، آرزوی آنها بود.
عزیز که از کنار حاضران گذشت، آه از نهادشان برخاست. او تنها نیامده بود. وکیلی همراه او بود، نشانهی دیگری بر گناهکاریاش. شهره قلم و کاغذ در دست، نگاه سردی به او انداخت. عزیز تنها به دادرسان مینگریست و از دیگران کناره میجست. رفتار همیشگی خویش را بازیافته بود و همچون پیش با بیخیالی گام برمیداشت. تالار به گونهای نامعمول ساکت بود و تنها صدای گنگ گامهای آدمها بر کفپوش به گوش میخورد. سکوت پیشدرآمدِ ورود به صحنهی یوسف بود. یوسف پرویز را پس از چندین هفته در میان تماشاگران دید، و بر سر بازماندهی چابکی که از تیراندازی جان به در برده بود بانگ زد.
"اوه، ببینید کی اینجاست، رمبو !"
https://tavaana.org/assassins_turquoise15/
در یوتیوب:
https://youtu.be/k6FaPtuHj6U
کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692456
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-015
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نامههایی از زندان: تفتیش عقاید
حکومت تمامیتخواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی همواره از رنگارنگی دینی و یا جریانها و باورهای فکری متفاوت، وحشت داشته است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل میبیند. به همین دلیل است که در تمام این سالها به طور مداوم شاهد سرکوب جریانهای فکری، نگرشها و اقلیتهای مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامههایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقشبندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را میشنویم.
این بخش تقدیم میشود به تمام آنها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرینشان را از دست دادند.
https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e
#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
حکومت تمامیتخواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی همواره از رنگارنگی دینی و یا جریانها و باورهای فکری متفاوت، وحشت داشته است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل میبیند. به همین دلیل است که در تمام این سالها به طور مداوم شاهد سرکوب جریانهای فکری، نگرشها و اقلیتهای مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامههایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقشبندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را میشنویم.
این بخش تقدیم میشود به تمام آنها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرینشان را از دست دادند.
https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e
#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
نامههایی از زندان: تفتیش عقاید
حکومت تمامیتخواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی همواره از رنگارنگی دینی و یا جریانها و باورهای فکری متفاوت، وحشت داشته است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل میبیند. به همین دلیل است که در تمام این سالها به طور مداوم شاهد سرکوب جریانهای فکری، نگرشها و اقلیتهای مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامههایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقشبندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را میشنویم.
این بخش تقدیم میشود به تمام آنها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرینشان را از دست دادند.
https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e
#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
حکومت تمامیتخواه و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی همواره از رنگارنگی دینی و یا جریانها و باورهای فکری متفاوت، وحشت داشته است و آن را با فلسفه وجودی خود در تقابل میبیند. به همین دلیل است که در تمام این سالها به طور مداوم شاهد سرکوب جریانهای فکری، نگرشها و اقلیتهای مذهبی و دینی در ایران هستیم که این به معنی نقض آشکار حقوق بشر در ایران است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، با تمرکز بر این موضوع، نامههایی از مریم نقاش زرگران، فرح باغی، فتحی محمد نقشبندی، مسعود کردپور، امید کوکبی، اعضای پیشین یاران، شیرین عبادی و نسرین ستوده را میشنویم.
این بخش تقدیم میشود به تمام آنها که صرفا و صرفا به دلیل باورها و عقایدشان تحت ستم، تبعیض و شکنجه قرار گرفتند یا جان شیرینشان را از دست دادند.
https://tavaana.org/letters_prison6/
در یوتیوب:
https://youtu.be/BHdgk5o6p9U
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586411459
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/neytq6e6b41e
#پادکست #کتاب_صوتی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۶ (کتاب شنیداری)
"تقصیر آن ماهی بود. لحظهای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن میگفت و میگریست.
"مادر جان، آنچه خوردهاید، هرچه کردهاید یا نکردهاید، نمیتوانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژهی کشتار را در جملهاش به کار نبرد.
"مردم به من میگفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. میگفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچهام باهوش میشود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معدهام هی وول خورد. چه تلواسهای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچهی معمولی میشد و الان هم زنده بود..."
https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
"تقصیر آن ماهی بود. لحظهای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن میگفت و میگریست.
"مادر جان، آنچه خوردهاید، هرچه کردهاید یا نکردهاید، نمیتوانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژهی کشتار را در جملهاش به کار نبرد.
"مردم به من میگفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. میگفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچهام باهوش میشود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معدهام هی وول خورد. چه تلواسهای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچهی معمولی میشد و الان هم زنده بود..."
https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۶ (کتاب شنیداری)
"تقصیر آن ماهی بود. لحظهای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن میگفت و میگریست.
"مادر جان، آنچه خوردهاید، هرچه کردهاید یا نکردهاید، نمیتوانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژهی کشتار را در جملهاش به کار نبرد.
"مردم به من میگفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. میگفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچهام باهوش میشود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معدهام هی وول خورد. چه تلواسهای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچهی معمولی میشد و الان هم زنده بود..."
https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
"تقصیر آن ماهی بود. لحظهای که قورتش دادم چیزی در شکمم پیچ خورد. امان از آن ماهی! دلیل مرگش همین است" پیرزن میگفت و میگریست.
"مادر جان، آنچه خوردهاید، هرچه کردهاید یا نکردهاید، نمیتوانست از اتفاقی که پیش آمده، جلوگیری کند" شهره با اطمینان از شنود تلفنی، واژهی کشتار را در جملهاش به کار نبرد.
"مردم به من میگفتند که یک ماهی زنده را درسته قورت بدهم. میگفتند اگر هنگام حاملگی این کار را بکنم بچهام باهوش میشود. من نوزده سالم بود و هنوز نیامده عاشقش بودم. پدرش رفته بود اجباری. تنها بودم. رفتم کنار حوض حیاط و یک ماهی قرمز را از دمش گرفتم. یک ضرب قورتش دادم. لیز خورد پایین و تا برسد به معدهام هی وول خورد. چه تلواسهای افتاد تو شکمم. وقتی آرام شد، فهمیدم یک چیزی عوض شده. این بلا را من سرش آوردم. اگر آن ماهی را قورت نداده بودم، یک بچهی معمولی میشد و الان هم زنده بود..."
https://tavaana.org/assassins_turquoise16/
در یوتیوب:
https://youtu.be/vEjHbCSMcUk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692669
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-016
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۷ (کتاب شنیداری)
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۷ (کتاب شنیداری)
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۸ (کتاب شنیداری)
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۸ (کتاب شنیداری)
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۹ (کتاب شنیداری)
در سپیدهدم ۱۰ آوریل، تمامی خیابانهایی را که به دادگاه موابیت میرسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تکتیراندازها بر تمام بامهای دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروههای دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت میزدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنجدیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشهی چهارراهی که دادگاه را در برمیگرفت میگشتند و خود را برای تظاهرات آماده میساختند. محاکمهای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان میگرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاهپوش، با رخشانترین لبخندش رخ مینمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی میکرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی میداد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیبپذیر نبود، زن جوان چهارده سالهی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشهی تنهایی مادرِ خستگیناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوستهی حضور مادرش از گرانجانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"
https://tavaana.org/assassins_turquoise19/
در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
در سپیدهدم ۱۰ آوریل، تمامی خیابانهایی را که به دادگاه موابیت میرسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تکتیراندازها بر تمام بامهای دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروههای دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت میزدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنجدیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشهی چهارراهی که دادگاه را در برمیگرفت میگشتند و خود را برای تظاهرات آماده میساختند. محاکمهای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان میگرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاهپوش، با رخشانترین لبخندش رخ مینمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی میکرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی میداد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیبپذیر نبود، زن جوان چهارده سالهی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشهی تنهایی مادرِ خستگیناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوستهی حضور مادرش از گرانجانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"
https://tavaana.org/assassins_turquoise19/
در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۹ (کتاب شنیداری)
در سپیدهدم ۱۰ آوریل، تمامی خیابانهایی را که به دادگاه موابیت میرسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تکتیراندازها بر تمام بامهای دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروههای دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت میزدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنجدیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشهی چهارراهی که دادگاه را در برمیگرفت میگشتند و خود را برای تظاهرات آماده میساختند. محاکمهای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان میگرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاهپوش، با رخشانترین لبخندش رخ مینمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی میکرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی میداد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیبپذیر نبود، زن جوان چهارده سالهی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشهی تنهایی مادرِ خستگیناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوستهی حضور مادرش از گرانجانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"
https://tavaana.org/assassins_turquoise19/
در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
در سپیدهدم ۱۰ آوریل، تمامی خیابانهایی را که به دادگاه موابیت میرسیدند، از یک مایل دورتر بسته بودند. تکتیراندازها بر تمام بامهای دیدور به درهای ورودی دادگاه، جای گرفته بودند. نیروهای پلیس و ارتش، در گروههای دونفره، پیرامون کاخ دادگستری گشت میزدند. ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا در برلین گرد آمده بودند. این روز برای همه رنجدیدگان، روزِ شمار بود. صدها تن در چهار گوشهی چهارراهی که دادگاه را در برمیگرفت میگشتند و خود را برای تظاهرات آماده میساختند. محاکمهای که نردیک چهار سال به درازا کشیده بود، ۱۷۶شاهد را در طول ۲۴۶ نشستی که در روند دادرسی آن برگزار شده بود، برای گواهی فراخوانده بود، و سه میلیون دلار هزینه برداشته بود، امروز پایان میگرفت.
آن روز صبح شهره، همچنان سیاهپوش، با رخشانترین لبخندش رخ مینمود. برای نخستین بار سارا او را همراهی میکرد. بودن سارا در کنارش به او دلگرمی میداد. سارا دیگر آن دختر کوچک آسیبپذیر نبود، زن جوان چهارده سالهی شکوفایی بود. شب پیش، سارا سفر مدرسه خود را کوتاه کرده و به خانه بازگشته بود. اندیشهی تنهایی مادرِ خستگیناپذیرش در روز پایانی دادگاه، او را به بازگشت واداشت. دوری از شهره، به او توانایی داده بود تا مادرش را از منظری دیگر بنگرد. شارِ پیوستهی حضور مادرش از گرانجانی اندوهش کاسته بود. آن روز صبح، سبکبار بود.
" دستاورد امروز چه خواهد بود؟"
https://tavaana.org/assassins_turquoise19/
در یوتیوب:
https://youtu.be/aj4efTqeDm4
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579693235
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-019
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نجات یهودیان شوروی از پشت پرده آهنین
یهودستیزی در اتحاد جماهیر شوروی، سابقهای طولانی داشت اما پیمان عدم تجاوزِ «مولوتوف-ریبنتروپ» Molotov—Ribbentrop بین اتحاد جماهیر شوروی و آلمان در سال ۱۹۳۹، نقطه عطفی برای این ماجرا بود. این پیمان، زمینه نسلکشی ۲ونیم میلیون یهودی، را توسط نازیها در سراسر بخشی از قلمرو شوروی که تحت اشغال آلمان بود، فراهم کرد.
بعدتر رژیم شوروی فعالیت همه گروههای غیرکمونیستی را غیرقانونی اعلام کرد. در سال ۱۹۴۵ که جنگ جهانی دوم به پایان رسید نیز، رژیم استالین دستگاه قدرتمند سانسور خود را به کار گرفت تا هولوکاست را از اذهان عمومی پاک کند.
همه اینها دست به دست هم داد تا زندگی اجتماعی یهودیان رسما پایان یابد و آنها تحت سرکوب و خفقان شدیدی قرار بگیرند.
سایت:
https://tavaana.org/soviet_jews/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=EUHVLl6N3Fo&t=30s
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/6a5kuw6ujgdu
کستباکس:
https://castbox.fm/vb/645779208
#یاری_مدنی_توانا
#کتاب_صوتی
#کتاب
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
یهودستیزی در اتحاد جماهیر شوروی، سابقهای طولانی داشت اما پیمان عدم تجاوزِ «مولوتوف-ریبنتروپ» Molotov—Ribbentrop بین اتحاد جماهیر شوروی و آلمان در سال ۱۹۳۹، نقطه عطفی برای این ماجرا بود. این پیمان، زمینه نسلکشی ۲ونیم میلیون یهودی، را توسط نازیها در سراسر بخشی از قلمرو شوروی که تحت اشغال آلمان بود، فراهم کرد.
بعدتر رژیم شوروی فعالیت همه گروههای غیرکمونیستی را غیرقانونی اعلام کرد. در سال ۱۹۴۵ که جنگ جهانی دوم به پایان رسید نیز، رژیم استالین دستگاه قدرتمند سانسور خود را به کار گرفت تا هولوکاست را از اذهان عمومی پاک کند.
همه اینها دست به دست هم داد تا زندگی اجتماعی یهودیان رسما پایان یابد و آنها تحت سرکوب و خفقان شدیدی قرار بگیرند.
سایت:
https://tavaana.org/soviet_jews/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=EUHVLl6N3Fo&t=30s
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/6a5kuw6ujgdu
کستباکس:
https://castbox.fm/vb/645779208
#یاری_مدنی_توانا
#کتاب_صوتی
#کتاب
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«آن دسته از نظامهای حکومتی که بر اساس یک مکتب شکل گرفته باشند، به مورخان اجازه نمیدهند تصویر کاملی از تاریخ عرضه کنند. اینگونه نظامها گرایشی به دیدن واقعیتها به آن شکل که هستند ندارند؛ آنها واقعیات را آنگونه که در تخیل بنیانگذار مکتب متصور است میبینند.»
از کتاب
شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما است، اثر آدولف یوژوِنکو
آدولف یوژوِنکو، مورخ لهستانی، در سال ۱۹۸۷ مقاله «شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما ست» را برای مجله Res Publica نوشت. مقامات اجازه انتشار مجله را داده بودند؛ مشروط بر اینکه سانسور را بپذیرد. سرنوشت این مقاله از پیش روشن بود و اجازه انتشار نیافت؛ اما نهایتا در غرب منتشر شد.
این مقاله را که آموزشکده توانا ترجمه کرده، به رایگان در اختیار شما عزیزان است:
https://tavaana.org/historical-truth/
لینک یوتیوب کتاب صوتی:
https://www.youtube.com/watch?v=WHVxcl_pEa8&t=4s
#کتاب_توانا #کتاب_صوتی #کتابکده #کتابباز #توانا #لهستان #کمونیسم #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از کتاب
شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما است، اثر آدولف یوژوِنکو
آدولف یوژوِنکو، مورخ لهستانی، در سال ۱۹۸۷ مقاله «شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما ست» را برای مجله Res Publica نوشت. مقامات اجازه انتشار مجله را داده بودند؛ مشروط بر اینکه سانسور را بپذیرد. سرنوشت این مقاله از پیش روشن بود و اجازه انتشار نیافت؛ اما نهایتا در غرب منتشر شد.
این مقاله را که آموزشکده توانا ترجمه کرده، به رایگان در اختیار شما عزیزان است:
https://tavaana.org/historical-truth/
لینک یوتیوب کتاب صوتی:
https://www.youtube.com/watch?v=WHVxcl_pEa8&t=4s
#کتاب_توانا #کتاب_صوتی #کتابکده #کتابباز #توانا #لهستان #کمونیسم #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
اطلاعات گمراهکننده، اطلاعات نادرست؛ شناسایی و پیشگیری (کتاب صوتی)
در جهان مدرن، سرعت انتقال اطلاعات روزبهروز بالاتر میرود. این انتقال گسترده اطلاعات اگرچه جنبههای مثبت و کارآمد فراوانی دارد ولی در عین حال میتواند موجب گسترش اطلاعات گمراهکننده (Disinformation) و نیز اطلاعات نادرست (Misinformation) شود. در واقع Misinformation به اطلاعات غلطی گفته میشود که به عنوان یک حقیقت و اطلاعات درست ارائه میشود، اما Disinformation نوعی از اطلاعات تقلبی است که به عمد و با هدف فریب و گمراهکردن افراد ساخته و منتشر میشود.
به عبارت دیگر Misinformation و Disinformation هر دو اطلاعات غلط و نادرست هستند با این تفاوت که در انتشار اولی عمدی وجود ندارد اما دومی عامدانه نادرست منتشر میشود. شناخت این دو مفهوم در حوزه رسانهها، شبکههای اجتماعی و جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در این کتابچه، در یک نگاه کلی به توضیح این دو مفهوم و چگونگی شناسایی آنها میپردازیم و همچنین راههایی برای پیشگیری از بهوجودآمدن و بازنشر آنها را ارائه میدهیم.
توضیح این نکته نیز ضروری است که از آنجا که کاربرد این مفاهیم در زبان فارسی امری نو است هنوز معادل جا افتاده و متداولی برای آنها وجود ندارد و معادلهای متفاوتی برای آنها به کار میرود.
در این کتابچه «اطلاعات گمراهکننده» معادل Disinformation و «اطلاعات نادرست» معادل Misinformation در نظر گرفته شده است.
این کتاب شنیداری در آموزشکده توانا تهیه شده است.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=a7l8i3bw4Vg&t=116s
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/digital-world/audiobook-disinformation-misinformation/
لینک دانلود نسخه پی.دی.اف کتاب:
https://tech.tavaana.org/digital-security/disinformation-misinformation/
#دیس_اینفورمیشن #میس_اینفورمیشن #کتاب_صوتی
@tavaanatech
در جهان مدرن، سرعت انتقال اطلاعات روزبهروز بالاتر میرود. این انتقال گسترده اطلاعات اگرچه جنبههای مثبت و کارآمد فراوانی دارد ولی در عین حال میتواند موجب گسترش اطلاعات گمراهکننده (Disinformation) و نیز اطلاعات نادرست (Misinformation) شود. در واقع Misinformation به اطلاعات غلطی گفته میشود که به عنوان یک حقیقت و اطلاعات درست ارائه میشود، اما Disinformation نوعی از اطلاعات تقلبی است که به عمد و با هدف فریب و گمراهکردن افراد ساخته و منتشر میشود.
به عبارت دیگر Misinformation و Disinformation هر دو اطلاعات غلط و نادرست هستند با این تفاوت که در انتشار اولی عمدی وجود ندارد اما دومی عامدانه نادرست منتشر میشود. شناخت این دو مفهوم در حوزه رسانهها، شبکههای اجتماعی و جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در این کتابچه، در یک نگاه کلی به توضیح این دو مفهوم و چگونگی شناسایی آنها میپردازیم و همچنین راههایی برای پیشگیری از بهوجودآمدن و بازنشر آنها را ارائه میدهیم.
توضیح این نکته نیز ضروری است که از آنجا که کاربرد این مفاهیم در زبان فارسی امری نو است هنوز معادل جا افتاده و متداولی برای آنها وجود ندارد و معادلهای متفاوتی برای آنها به کار میرود.
در این کتابچه «اطلاعات گمراهکننده» معادل Disinformation و «اطلاعات نادرست» معادل Misinformation در نظر گرفته شده است.
این کتاب شنیداری در آموزشکده توانا تهیه شده است.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=a7l8i3bw4Vg&t=116s
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/digital-world/audiobook-disinformation-misinformation/
لینک دانلود نسخه پی.دی.اف کتاب:
https://tech.tavaana.org/digital-security/disinformation-misinformation/
#دیس_اینفورمیشن #میس_اینفورمیشن #کتاب_صوتی
@tavaanatech
«ایدئولوژی مانند یک پُل، فرد و نظام را به هم وصل مىكند، فاصله میان خواست نظام با اهداف زندگی را میپوشاند و مدعی است که مطالبات نظام ناشی از ضرورتهای زندگی است. زندگی در این نظام، آکنده از فریبکاری و دروغ خواهد بود.»
کتاب بخوانیم و بشنویم
قدرت بیقدرتان اثر واتسلاو هاول
هاول، نویسندهایی است که با مقالهها و نمایشنامههایش ساختمان پوسیده رژیم کمونیستی را به لرزه میانداخت و در این کار بسیار موفق بود، او سیستم کمونیستی را یک دیکتاتوری فاقد ریشههای تاریخی میدانست که با «قدرت نظامی» به خود مشروعیت داده است.
کتاب قدرت بیقدرتان را به طور کامل بشنوید
https://tavaana.org/the_power_of_the_powerless/
کستباکس
https://castbox.fm/vb/592928904
ساندکلاود
https://soundcloud.com/tavaana/dq8es2ekzhvw
این کتاب توسط «بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران» به فارسی برگردانده شده است.
@IRANRIGHTS
#یاری_مدنی_توانا
#کتاب
#کتاب_صوتی
@Tavaana_TavaanaTech
کتاب بخوانیم و بشنویم
قدرت بیقدرتان اثر واتسلاو هاول
هاول، نویسندهایی است که با مقالهها و نمایشنامههایش ساختمان پوسیده رژیم کمونیستی را به لرزه میانداخت و در این کار بسیار موفق بود، او سیستم کمونیستی را یک دیکتاتوری فاقد ریشههای تاریخی میدانست که با «قدرت نظامی» به خود مشروعیت داده است.
کتاب قدرت بیقدرتان را به طور کامل بشنوید
https://tavaana.org/the_power_of_the_powerless/
کستباکس
https://castbox.fm/vb/592928904
ساندکلاود
https://soundcloud.com/tavaana/dq8es2ekzhvw
این کتاب توسط «بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران» به فارسی برگردانده شده است.
@IRANRIGHTS
#یاری_مدنی_توانا
#کتاب
#کتاب_صوتی
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
اطلاعات گمراهکننده، اطلاعات نادرست؛ شناسایی و پیشگیری (کتاب صوتی)
در جهان مدرن، سرعت انتقال اطلاعات روزبهروز بالاتر میرود. این انتقال گسترده اطلاعات اگرچه جنبههای مثبت و کارآمد فراوانی دارد ولی در عین حال میتواند موجب گسترش اطلاعات گمراهکننده (Disinformation) و نیز اطلاعات نادرست (Misinformation) شود. در واقع Misinformation به اطلاعات غلطی گفته میشود که به عنوان یک حقیقت و اطلاعات درست ارائه میشود، اما Disinformation نوعی از اطلاعات تقلبی است که به عمد و با هدف فریب و گمراهکردن افراد ساخته و منتشر میشود.
به عبارت دیگر Misinformation و Disinformation هر دو اطلاعات غلط و نادرست هستند با این تفاوت که در انتشار اولی عمدی وجود ندارد اما دومی عامدانه نادرست منتشر میشود. شناخت این دو مفهوم در حوزه رسانهها، شبکههای اجتماعی و جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در این کتابچه، در یک نگاه کلی به توضیح این دو مفهوم و چگونگی شناسایی آنها میپردازیم و همچنین راههایی برای پیشگیری از بهوجودآمدن و بازنشر آنها را ارائه میدهیم.
توضیح این نکته نیز ضروری است که از آنجا که کاربرد این مفاهیم در زبان فارسی امری نو است هنوز معادل جا افتاده و متداولی برای آنها وجود ندارد و معادلهای متفاوتی برای آنها به کار میرود.
در این کتابچه «اطلاعات گمراهکننده» معادل Disinformation و «اطلاعات نادرست» معادل Misinformation در نظر گرفته شده است.
این کتاب شنیداری در آموزشکده توانا تهیه شده است.
یوتیوب
لینک دانلود نسخه پی.دی.اف کتاب
#دیس_اینفورمیشن #میس_اینفورمیشن #کتاب_صوتی
@tavaanatech
در جهان مدرن، سرعت انتقال اطلاعات روزبهروز بالاتر میرود. این انتقال گسترده اطلاعات اگرچه جنبههای مثبت و کارآمد فراوانی دارد ولی در عین حال میتواند موجب گسترش اطلاعات گمراهکننده (Disinformation) و نیز اطلاعات نادرست (Misinformation) شود. در واقع Misinformation به اطلاعات غلطی گفته میشود که به عنوان یک حقیقت و اطلاعات درست ارائه میشود، اما Disinformation نوعی از اطلاعات تقلبی است که به عمد و با هدف فریب و گمراهکردن افراد ساخته و منتشر میشود.
به عبارت دیگر Misinformation و Disinformation هر دو اطلاعات غلط و نادرست هستند با این تفاوت که در انتشار اولی عمدی وجود ندارد اما دومی عامدانه نادرست منتشر میشود. شناخت این دو مفهوم در حوزه رسانهها، شبکههای اجتماعی و جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در این کتابچه، در یک نگاه کلی به توضیح این دو مفهوم و چگونگی شناسایی آنها میپردازیم و همچنین راههایی برای پیشگیری از بهوجودآمدن و بازنشر آنها را ارائه میدهیم.
توضیح این نکته نیز ضروری است که از آنجا که کاربرد این مفاهیم در زبان فارسی امری نو است هنوز معادل جا افتاده و متداولی برای آنها وجود ندارد و معادلهای متفاوتی برای آنها به کار میرود.
در این کتابچه «اطلاعات گمراهکننده» معادل Disinformation و «اطلاعات نادرست» معادل Misinformation در نظر گرفته شده است.
این کتاب شنیداری در آموزشکده توانا تهیه شده است.
یوتیوب
لینک دانلود نسخه پی.دی.اف کتاب
#دیس_اینفورمیشن #میس_اینفورمیشن #کتاب_صوتی
@tavaanatech
Audio
مقابله با حملات سایبری (کتاب شنیداری)
در این عصر دیجیتال که از جمله اصلیترین خصایص زندگی کنونی بشر است، اینترنت بخش گستردهای از زندگیها را به خود اختصاص داده است. هرچند که این فضا برای افزایش ارتباطات و ارائه خدمات به کاربران بسیار مفید است، اما در کنار این مزیتها، شاهد رشد حملات سایبری مختلف به کنشگران زمینههای مختلف هستیم؛ بهویژه کنشگرانی که در حوزههای مدنی فعالیت میکنند و بهویژه در کشورهایی مانند ایران که این مشکلات بسیار بیشتر نمود دارند.
امنیت دیجیتال برای کنشگرانی که از فضاهای آنلاین برای انتشار دیدگاههایشان و اطلاعرسانی استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد. به این علت روشن که حملات سایبری میتواند به فعالیت آنها آسیبهای جدی وارد کند و موجب ایجاد اختلال در کنشگریها شود.
برای مقابله با این حملات، کنشگران بایستی با ابزارهای امنیتی و روشهای مقابله با حملات سایبری آگاه باشند و توانایی مقابله با این حملات را به دست بیاورند. در همین راستا، در این کتاب شنیداری به بررسی حملات سایبری مطرح برای کنشگران حوزههای مختلف میپردازیم و راهکارهایی که میتوانند برای مقابله با این حملات به کار برده شوند را بررسی میکنیم.
امیدواریم محتوای گردآوریشده در این کتاب شنیداری، در زمینه آگاهیبخشی به فعالان حوزههای مختلف سودمند باشد و دانش کنشگران در زمینههایی چون امنیت دیجیتال، حملات سایبری و نوع مقابله با حملات سایبری را افزایش دهد.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/frontslider/cyberattacks-islamic-republic/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=sMvO6Bl_8WE
ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/4WGvA7y1uZQGo4tp7
لینک نسخه نوشتاری:
https://tech.tavaana.org/digital-security/cyberattacks-islamic-republic-iran/
#حملات_سایبری #کتاب_صوتی
@tavaanatech
در این عصر دیجیتال که از جمله اصلیترین خصایص زندگی کنونی بشر است، اینترنت بخش گستردهای از زندگیها را به خود اختصاص داده است. هرچند که این فضا برای افزایش ارتباطات و ارائه خدمات به کاربران بسیار مفید است، اما در کنار این مزیتها، شاهد رشد حملات سایبری مختلف به کنشگران زمینههای مختلف هستیم؛ بهویژه کنشگرانی که در حوزههای مدنی فعالیت میکنند و بهویژه در کشورهایی مانند ایران که این مشکلات بسیار بیشتر نمود دارند.
امنیت دیجیتال برای کنشگرانی که از فضاهای آنلاین برای انتشار دیدگاههایشان و اطلاعرسانی استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد. به این علت روشن که حملات سایبری میتواند به فعالیت آنها آسیبهای جدی وارد کند و موجب ایجاد اختلال در کنشگریها شود.
برای مقابله با این حملات، کنشگران بایستی با ابزارهای امنیتی و روشهای مقابله با حملات سایبری آگاه باشند و توانایی مقابله با این حملات را به دست بیاورند. در همین راستا، در این کتاب شنیداری به بررسی حملات سایبری مطرح برای کنشگران حوزههای مختلف میپردازیم و راهکارهایی که میتوانند برای مقابله با این حملات به کار برده شوند را بررسی میکنیم.
امیدواریم محتوای گردآوریشده در این کتاب شنیداری، در زمینه آگاهیبخشی به فعالان حوزههای مختلف سودمند باشد و دانش کنشگران در زمینههایی چون امنیت دیجیتال، حملات سایبری و نوع مقابله با حملات سایبری را افزایش دهد.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/frontslider/cyberattacks-islamic-republic/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=sMvO6Bl_8WE
ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/4WGvA7y1uZQGo4tp7
لینک نسخه نوشتاری:
https://tech.tavaana.org/digital-security/cyberattacks-islamic-republic-iran/
#حملات_سایبری #کتاب_صوتی
@tavaanatech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقابله با حملات سایبری (کتاب شنیداری)
در این عصر دیجیتال که از جمله اصلیترین خصایص زندگی کنونی بشر است، اینترنت بخش گستردهای از زندگیها را به خود اختصاص داده است. هرچند که این فضا برای افزایش ارتباطات و ارائه خدمات به کاربران بسیار مفید است، اما در کنار این مزیتها، شاهد رشد حملات سایبری مختلف به کنشگران زمینههای مختلف هستیم؛ بهویژه کنشگرانی که در حوزههای مدنی فعالیت میکنند و بهویژه در کشورهایی مانند ایران که این مشکلات بسیار بیشتر نمود دارند.
امنیت دیجیتال برای کنشگرانی که از فضاهای آنلاین برای انتشار دیدگاههایشان و اطلاعرسانی استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد. به این علت روشن که حملات سایبری میتواند به فعالیت آنها آسیبهای جدی وارد کند و موجب ایجاد اختلال در کنشگریها شود.
برای مقابله با این حملات، کنشگران بایستی با ابزارهای امنیتی و روشهای مقابله با حملات سایبری آگاه باشند و توانایی مقابله با این حملات را به دست بیاورند. در همین راستا، در این کتاب شنیداری به بررسی حملات سایبری مطرح برای کنشگران حوزههای مختلف میپردازیم و راهکارهایی که میتوانند برای مقابله با این حملات به کار برده شوند را بررسی میکنیم.
امیدواریم محتوای گردآوریشده در این کتاب شنیداری، در زمینه آگاهیبخشی به فعالان حوزههای مختلف سودمند باشد و دانش کنشگران در زمینههایی چون امنیت دیجیتال، حملات سایبری و نوع مقابله با حملات سایبری را افزایش دهد.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/frontslider/cyberattacks-islamic-republic/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=sMvO6Bl_8WE
ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/4WGvA7y1uZQGo4tp7
لینک نسخه نوشتاری:
https://tech.tavaana.org/digital-security/cyberattacks-islamic-republic-iran/
#حملات_سایبری #کتاب_صوتی
@tavaanatech
در این عصر دیجیتال که از جمله اصلیترین خصایص زندگی کنونی بشر است، اینترنت بخش گستردهای از زندگیها را به خود اختصاص داده است. هرچند که این فضا برای افزایش ارتباطات و ارائه خدمات به کاربران بسیار مفید است، اما در کنار این مزیتها، شاهد رشد حملات سایبری مختلف به کنشگران زمینههای مختلف هستیم؛ بهویژه کنشگرانی که در حوزههای مدنی فعالیت میکنند و بهویژه در کشورهایی مانند ایران که این مشکلات بسیار بیشتر نمود دارند.
امنیت دیجیتال برای کنشگرانی که از فضاهای آنلاین برای انتشار دیدگاههایشان و اطلاعرسانی استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد. به این علت روشن که حملات سایبری میتواند به فعالیت آنها آسیبهای جدی وارد کند و موجب ایجاد اختلال در کنشگریها شود.
برای مقابله با این حملات، کنشگران بایستی با ابزارهای امنیتی و روشهای مقابله با حملات سایبری آگاه باشند و توانایی مقابله با این حملات را به دست بیاورند. در همین راستا، در این کتاب شنیداری به بررسی حملات سایبری مطرح برای کنشگران حوزههای مختلف میپردازیم و راهکارهایی که میتوانند برای مقابله با این حملات به کار برده شوند را بررسی میکنیم.
امیدواریم محتوای گردآوریشده در این کتاب شنیداری، در زمینه آگاهیبخشی به فعالان حوزههای مختلف سودمند باشد و دانش کنشگران در زمینههایی چون امنیت دیجیتال، حملات سایبری و نوع مقابله با حملات سایبری را افزایش دهد.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/frontslider/cyberattacks-islamic-republic/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=sMvO6Bl_8WE
ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/4WGvA7y1uZQGo4tp7
لینک نسخه نوشتاری:
https://tech.tavaana.org/digital-security/cyberattacks-islamic-republic-iran/
#حملات_سایبری #کتاب_صوتی
@tavaanatech