من چنانچه به شما قول دادم به شرف و ناموس و انسانیت خودم قسم که به شما دروغ نخواهم گفت. هم عقیده من در این شهر و مملکت بسیار است. در میان علما بسیار، در میان وزرا بسیار، در میان امرا بسیار، در میان تجار و کسبه بسیار، در میان جمیع طبقات بسیار هستند...
...پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد و هنوز امور را به اشتباه کاری به عرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیل الدوله، آقای عزیزالسلطان، آقای امین الخاقان و این اراذل و اوباش و بی پدر و مادرهایی که ثمر این شجره شده اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجره را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد.
ماهی از سَر گَنده گردد نی ز دم.
اگر ظلمی می شد، از بالا می شد.!
دفاعیات #میرزارضاکرمانی.
منبع:👇
سایت #تاریخ_ایرانی.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
...پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد و هنوز امور را به اشتباه کاری به عرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیل الدوله، آقای عزیزالسلطان، آقای امین الخاقان و این اراذل و اوباش و بی پدر و مادرهایی که ثمر این شجره شده اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجره را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد.
ماهی از سَر گَنده گردد نی ز دم.
اگر ظلمی می شد، از بالا می شد.!
دفاعیات #میرزارضاکرمانی.
منبع:👇
سایت #تاریخ_ایرانی.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
میرزا #علی_اصغر_اتابک (زاده ۱۲۳۶ خورشیدی - درگذشته ۱۲۸۶ خورشیدی در تهران)، ملقب به #امین_السلطان با سه پادشاه قاجار در قبل و بعد از انقلاب مشروطیت کار کرد و در نزد هر سه #صدراعظم بود. ببینید تو را به خدا کدام بندبازی میتواند به این راحتی بندبازی کند؟
وقتی ناصرالدینشاه در حرم عبدالعظیم(توسط #میرزارضاکرمانی) ترور شد، جنازهاش را با نمایش این که هنوز زنده است، توی درشکه گذاشت و آورد کاخ سلطنتی و اول کارش این بود که این شعر را برای مظفرالدینشاهی که سالها منتظرالتخت بود، فرستاد:
چراخون نگریم؟چراخوش نخندم؟
که دریا فرو رفت و گوهر برآمد !
شعر اتابک به قول امروزیها تبریک دارد، تسلیت دارد، خبر دارد ، تثبیت شغل دارد ، تملق دارد!
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
وقتی ناصرالدینشاه در حرم عبدالعظیم(توسط #میرزارضاکرمانی) ترور شد، جنازهاش را با نمایش این که هنوز زنده است، توی درشکه گذاشت و آورد کاخ سلطنتی و اول کارش این بود که این شعر را برای مظفرالدینشاهی که سالها منتظرالتخت بود، فرستاد:
چراخون نگریم؟چراخوش نخندم؟
که دریا فرو رفت و گوهر برآمد !
شعر اتابک به قول امروزیها تبریک دارد، تسلیت دارد، خبر دارد ، تثبیت شغل دارد ، تملق دارد!
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#قبله_عالم خوشبخت بود یا بدبخت؟!
#ناصرالدینشاه معروفترین شاه قاجار است، دقیقا ۵۰ سال سلطنت کرد، #امیرکبیر را کشت و آخرش با تیر #میرزارضاکرمانی کشته شد. اگر فقط کتاب تاریخ مدرسه را خوانده باشیم، همین را میدانیم. اما ناصرالدینشاه داستانهای بسیار دارد که لابلای تاریخ پیدا میشود:
در سالهای پس از مرگ او، قسم به «شاه شهید» جزو قسمهای مقدس مردم بود، خیلیها وقتی به زیارت عبدالعظیم حسنی میرفتند، مزار سلطان صاحبقران را هم زیارت میکردند و عهد ناصری به عنوان عصر شاهشهید، به خصوص با نوعی حسرت گذشته در یادها ماند؛ اما همه اینها دو - سه نسل بیشتر دوام نیاورد.
نسلهای بعد #استبداد را با چهره ناصرالدینشاه میشناختند؛ کسی که غرق در ابتذال اندرونی بود و در بیرون، به کشتن آزادیخواهی ایستاده بود. چگونگی رفتارش را میتوان از آنچه بر سر میرزایوسف #مستشارالدوله آورد، فهمید: مستشارالدوله کتابی به نام #یککلمه نوشته بود که منظورش از یککلمه، «قانون» بود. شاه دستور داد آنقدر کتابش را بر سر کوبیدند تا کور شد و مدتی بعد درگذشت.
در دوره ما، اما تاریخنگاری علمی حرفهای جدیدی درباره ناصرالدینشاه دارد: عقدههای کودکی تا روزهای آخر همراهش بوده؛ شاهبابایش نگاه مساعدی به او و مادرش نداشت و این نگاه پدر، تا آخر عمر همراهش بود. افسردگی عاطفی او را آزار میداد، بدگمانی و واهمههایش، زندگی را برایش تلخ کرده بود.
( برای مطالعه تفصیلی در این باره کتاب #قبله_عالم نوشته #عباس_امانت و ترجمه حسن کامشاد، اثری ارزشمند و تحقیقی است.)
نتیجه: آندره مالرو در «ضد خاطرات» نوشته است : با کشیشی در ایالت دروم صحبت می کردیم .
- چند سال است به اعتراف گوش می کنید ؟
- ده پانزده سال ...
- اعتراف آدمها چه چیزی درباره آنها به شما یاد داده است ؟
- اول اینکه آدمها از آنچه ما تصور می کنیم بسیار بدبخت ترند . ثانیا جان کلام، اینکه «آدم بزرگ» وجود ندارد!
✍ #محمدحسین_روانبخش
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#ناصرالدینشاه معروفترین شاه قاجار است، دقیقا ۵۰ سال سلطنت کرد، #امیرکبیر را کشت و آخرش با تیر #میرزارضاکرمانی کشته شد. اگر فقط کتاب تاریخ مدرسه را خوانده باشیم، همین را میدانیم. اما ناصرالدینشاه داستانهای بسیار دارد که لابلای تاریخ پیدا میشود:
در سالهای پس از مرگ او، قسم به «شاه شهید» جزو قسمهای مقدس مردم بود، خیلیها وقتی به زیارت عبدالعظیم حسنی میرفتند، مزار سلطان صاحبقران را هم زیارت میکردند و عهد ناصری به عنوان عصر شاهشهید، به خصوص با نوعی حسرت گذشته در یادها ماند؛ اما همه اینها دو - سه نسل بیشتر دوام نیاورد.
نسلهای بعد #استبداد را با چهره ناصرالدینشاه میشناختند؛ کسی که غرق در ابتذال اندرونی بود و در بیرون، به کشتن آزادیخواهی ایستاده بود. چگونگی رفتارش را میتوان از آنچه بر سر میرزایوسف #مستشارالدوله آورد، فهمید: مستشارالدوله کتابی به نام #یککلمه نوشته بود که منظورش از یککلمه، «قانون» بود. شاه دستور داد آنقدر کتابش را بر سر کوبیدند تا کور شد و مدتی بعد درگذشت.
در دوره ما، اما تاریخنگاری علمی حرفهای جدیدی درباره ناصرالدینشاه دارد: عقدههای کودکی تا روزهای آخر همراهش بوده؛ شاهبابایش نگاه مساعدی به او و مادرش نداشت و این نگاه پدر، تا آخر عمر همراهش بود. افسردگی عاطفی او را آزار میداد، بدگمانی و واهمههایش، زندگی را برایش تلخ کرده بود.
( برای مطالعه تفصیلی در این باره کتاب #قبله_عالم نوشته #عباس_امانت و ترجمه حسن کامشاد، اثری ارزشمند و تحقیقی است.)
نتیجه: آندره مالرو در «ضد خاطرات» نوشته است : با کشیشی در ایالت دروم صحبت می کردیم .
- چند سال است به اعتراف گوش می کنید ؟
- ده پانزده سال ...
- اعتراف آدمها چه چیزی درباره آنها به شما یاد داده است ؟
- اول اینکه آدمها از آنچه ما تصور می کنیم بسیار بدبخت ترند . ثانیا جان کلام، اینکه «آدم بزرگ» وجود ندارد!
✍ #محمدحسین_روانبخش
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
وقتی امير از گرمابه در آید!
ایران با مرگ #امیرکبیر بهترین فرصت گذار به دوران مدرن را از دست داد. نیشتری که در حمام فین بر آن رگ نهاده شد، بر رگِ نوسازی ایران بود. چهل و پنج سال بعد #میرزارضاکرمانی در استنطاق خود این تصویر را از ایران میدهد: «در عراق و قفقاز و عشقآباد و روسيه هزار هزار رعيت بيچاره از ظلم فرار كرده كثيفترين شغلها را پيش گرفته اند. هر چه حمال و كناس و الاغى و مزدور میبينی ايرانى است.»
شاه جوان را محاصره کرده مست ساختند، فرمان قتل را گرفتند، به دست علیخان دادند و او سحرگاه عازم کاشان شد. امیر به دلاک دستور داد رگهای دو بازویش را بزند و دو کف دستش را روی زمین نهاد. خون فوران کرد. میرغضب به امر فراشباشی لگدی میان دو کتف امیر نواخت و امیر درغلتید. دستمالی به حلق امیر فرو برد و گلویش را فشرد.»
#میرزاآقاخان_نوری مزدبگیر انگلستان بجایش صدراعظم شد. می گفت برای رسیدن به هدفم لازم باشد ريشم را در كون خر مىكنم، بيرون مىآورم، مىشُويم و گلاب می زنم.» در نامه خصوصی به شاه نوشت: «بحمدالله میرزا تقی خان غیر مرحوم به درک واصل شد. خدا جان این چاکر و جمیع اولاد را فدای یک جمله دستخط شاه نماید.» اما در انظار تبلیغ میکرد میرزاتقی خان از بیماری مرده: «در فین کاشان به سینه پهلو وفات کرد و خدایش بیامرزاد. تف بر این دنیا.»
قتل امیرکبیر ضرب المثل شد. کنایه از كاری مُحال: «وقتي امير از گرمابه در آید.» ناصرالدین شاه بارها با تحسر گریست و لحظه ای از اشتباه بزرگ زندگی اش غافل نشد. به ولیعهدش مظفرالدين شاه نوشت: «قدر نوكر خوب را بدان، من چهل سال بعد از امير خواستم از چوب آدم بتراشم نتوانستم.»
ژاپنِ میجی و ایرانِ امیرکبیر باهم آغاز کردند. میجی چهل سال فرصت یافت و امیرکبیر چهار سال. در چهار سال کاری کرد کارستان.
#علی_مرادی_مراغه_ای
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ایران با مرگ #امیرکبیر بهترین فرصت گذار به دوران مدرن را از دست داد. نیشتری که در حمام فین بر آن رگ نهاده شد، بر رگِ نوسازی ایران بود. چهل و پنج سال بعد #میرزارضاکرمانی در استنطاق خود این تصویر را از ایران میدهد: «در عراق و قفقاز و عشقآباد و روسيه هزار هزار رعيت بيچاره از ظلم فرار كرده كثيفترين شغلها را پيش گرفته اند. هر چه حمال و كناس و الاغى و مزدور میبينی ايرانى است.»
شاه جوان را محاصره کرده مست ساختند، فرمان قتل را گرفتند، به دست علیخان دادند و او سحرگاه عازم کاشان شد. امیر به دلاک دستور داد رگهای دو بازویش را بزند و دو کف دستش را روی زمین نهاد. خون فوران کرد. میرغضب به امر فراشباشی لگدی میان دو کتف امیر نواخت و امیر درغلتید. دستمالی به حلق امیر فرو برد و گلویش را فشرد.»
#میرزاآقاخان_نوری مزدبگیر انگلستان بجایش صدراعظم شد. می گفت برای رسیدن به هدفم لازم باشد ريشم را در كون خر مىكنم، بيرون مىآورم، مىشُويم و گلاب می زنم.» در نامه خصوصی به شاه نوشت: «بحمدالله میرزا تقی خان غیر مرحوم به درک واصل شد. خدا جان این چاکر و جمیع اولاد را فدای یک جمله دستخط شاه نماید.» اما در انظار تبلیغ میکرد میرزاتقی خان از بیماری مرده: «در فین کاشان به سینه پهلو وفات کرد و خدایش بیامرزاد. تف بر این دنیا.»
قتل امیرکبیر ضرب المثل شد. کنایه از كاری مُحال: «وقتي امير از گرمابه در آید.» ناصرالدین شاه بارها با تحسر گریست و لحظه ای از اشتباه بزرگ زندگی اش غافل نشد. به ولیعهدش مظفرالدين شاه نوشت: «قدر نوكر خوب را بدان، من چهل سال بعد از امير خواستم از چوب آدم بتراشم نتوانستم.»
ژاپنِ میجی و ایرانِ امیرکبیر باهم آغاز کردند. میجی چهل سال فرصت یافت و امیرکبیر چهار سال. در چهار سال کاری کرد کارستان.
#علی_مرادی_مراغه_ای
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بعد از دستگیری #میرزارضاکرمانی
هنگام بازجویی از او پرسیدند؛
چرا حضرت #ناصرالدین_شاه را کشتی؟
پاسخ داد سراسر مملکت را فساد و فقر گرفته و همه تقصیر از او بود.
چرا که سر رشته همه اموردر مملکت به او ختم می شد و تمام قوا در شخص او متمرکز بود.
گفتند این ربطی به اعلاحضرت حضرت نداردو اطرافیان او مقصرند،او از خیلی امور ناراست بی اطلاع بود.
پاسخ میرزا شنیدنی و تاریخی است
و همیشه در تاریخ ایران درست می نماید و به یادگار خواهد ماند...
او پاسخ داد:
👈اگر اطلاع داشت که حقش بود
و اگر بی اطلاع بود، وای به حال مملکتی که شاهش از این همه ناراستی و فقر و فسادبی اطلاع باشد.
همان به که بمیرد...
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
هنگام بازجویی از او پرسیدند؛
چرا حضرت #ناصرالدین_شاه را کشتی؟
پاسخ داد سراسر مملکت را فساد و فقر گرفته و همه تقصیر از او بود.
چرا که سر رشته همه اموردر مملکت به او ختم می شد و تمام قوا در شخص او متمرکز بود.
گفتند این ربطی به اعلاحضرت حضرت نداردو اطرافیان او مقصرند،او از خیلی امور ناراست بی اطلاع بود.
پاسخ میرزا شنیدنی و تاریخی است
و همیشه در تاریخ ایران درست می نماید و به یادگار خواهد ماند...
او پاسخ داد:
👈اگر اطلاع داشت که حقش بود
و اگر بی اطلاع بود، وای به حال مملکتی که شاهش از این همه ناراستی و فقر و فسادبی اطلاع باشد.
همان به که بمیرد...
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
ناسزاگویی
ایرانیان در طول تاریخ
#میرزاسالور در موردفحش دادن ایرانیان در روزنامه #خاطرات_عین_السلطنه می نویسد:
وقتی طناب را به گردن #میرزارضاکرمانی (قاتل ناصرالدین شاه) انداختند و او را بالا کشیدند. حین بالا رفتن، جمعیتی که مشغول تماشا بودند شروع به فحاشی و ناسزاگویی به میرزارضا کردند.
محمدعلی جمالزاده در قصه ما به سر رسید می نویسد:
در ایران فحش را در مکاتب و مدارس با گفتن پسرک فضول و بیچشم و رو، بیحیا، حمار بن حمار، گوساله، ولد الزنا، چه گهى میخوری، خبیث، ملعون و... به بچهها آموزش و یاد می دهند!
غزالی نیز در #کیمیای_سعادت می نویسد:
اندر دوزخ کسان باشند که از دهان ایشان پلیدى همى رود چنانکه از گند آن همه دوزخیان به فریاد آیند و گویند این کیست؟ گویند این آنست که هر کجا سخن فحش و پلید بود دوست داشت و خود همى می گفت.
این نشان می دهد که حتی در قرن پنجم هجری نیز، فحاشی و ناسزاگویی یکی از خلقیات ناپسند ایرانیان بوده و به قدری عمومیت داشته که فیلسوفی همچون غزالی را بر آن داشته تا در نکوهش و مذمت آن سخن بگوید و پندها بدهد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ایرانیان در طول تاریخ
#میرزاسالور در موردفحش دادن ایرانیان در روزنامه #خاطرات_عین_السلطنه می نویسد:
وقتی طناب را به گردن #میرزارضاکرمانی (قاتل ناصرالدین شاه) انداختند و او را بالا کشیدند. حین بالا رفتن، جمعیتی که مشغول تماشا بودند شروع به فحاشی و ناسزاگویی به میرزارضا کردند.
محمدعلی جمالزاده در قصه ما به سر رسید می نویسد:
در ایران فحش را در مکاتب و مدارس با گفتن پسرک فضول و بیچشم و رو، بیحیا، حمار بن حمار، گوساله، ولد الزنا، چه گهى میخوری، خبیث، ملعون و... به بچهها آموزش و یاد می دهند!
غزالی نیز در #کیمیای_سعادت می نویسد:
اندر دوزخ کسان باشند که از دهان ایشان پلیدى همى رود چنانکه از گند آن همه دوزخیان به فریاد آیند و گویند این کیست؟ گویند این آنست که هر کجا سخن فحش و پلید بود دوست داشت و خود همى می گفت.
این نشان می دهد که حتی در قرن پنجم هجری نیز، فحاشی و ناسزاگویی یکی از خلقیات ناپسند ایرانیان بوده و به قدری عمومیت داشته که فیلسوفی همچون غزالی را بر آن داشته تا در نکوهش و مذمت آن سخن بگوید و پندها بدهد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛