Forwarded from اتچ بات
یادی از کاشف #الکل.
این روزها که #الکل یکی از موثرترین عوامل پیشگیری از ویروس کروناست ، بیش از هرزمان دیگری به ارزش واهمیت اکتشاف #محمدزکریای_رازی پی می بریم.حال که نام این دانشمند بزرگ ایرانی به میان آمداین سوال پیش می آید که مزار ومدفن وی کجاست.!
🔸🔹🔸🔹
در جلد چهارم کتاب تاریخ ایران به نوشته #سیدحسین_نصر که در باب علوم زیستی است، محمد بن زکریا این طور معرفی شده: «رازی در سال ٢٥٠ هجری/ ٨٦٤ میلادی درشهر #ری متولد شد و در سال ٣١٣ هجری/ ٩٢٥ میلادی در همین شهر دیده از جهان فروبست.
رازی در ری به تحصیل نجوم، ریاضیات، فلسفه، کیمیا و موسیقی پرداخت و از میانسالی به دانش پزشکی علاقهمند شد و رفتهرفته چنان مهارتی در این علم پیدا کرد که به زودی رئیس بیمارستان ری شد و بعدها همین وظیفه را در بغداد پیدا کرد.
شاهکار او کتاب #الحاوی است. این اثر به عنوان دقیقترین سند موجود درباره پزشکی بالینی در جهان اسلام شناخته میشود.
رازی به همراه سه پزشک دیگر، علیبن ربن طبری، علی بن عباس مجوسی و #ابن_سینا #عصر_طلایی_پزشکی ایران را در سده سوم تا اواسط سده پنجم هجری رقم زدند و پزشکان برجسته دیگر را تحتتأثیر خود قرار دادند.
او بیش از ٥٦کتاب در پزشکی و موضوعات مربوط به آن نوشت که مهمترین آنها در کتاب المنصوری، رساله آبله و سرخک است که بعدها به زبان لاتین هم ترجمه شدند.
رازی از مشاهیری است که پس از مرگ، گم شده، نه ری هشت هزار ساله و نه هیچ شهر دیگری نشانی از آرامگاه او ندارد.
در ری هیچ ردی از «رازی» نیست. انگار نه انگار که زمانی محمد بن زکریا نامی در این شهر میزیست و فیلسوف و منجم و کیمیاگر بود و روزگاری دورتر یکی از بزرگان تاریخ پزشکی ایران و جهان. سالهای سال پس از مرگ رازی، آرامگاه او بینامونشان است.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
این روزها که #الکل یکی از موثرترین عوامل پیشگیری از ویروس کروناست ، بیش از هرزمان دیگری به ارزش واهمیت اکتشاف #محمدزکریای_رازی پی می بریم.حال که نام این دانشمند بزرگ ایرانی به میان آمداین سوال پیش می آید که مزار ومدفن وی کجاست.!
🔸🔹🔸🔹
در جلد چهارم کتاب تاریخ ایران به نوشته #سیدحسین_نصر که در باب علوم زیستی است، محمد بن زکریا این طور معرفی شده: «رازی در سال ٢٥٠ هجری/ ٨٦٤ میلادی درشهر #ری متولد شد و در سال ٣١٣ هجری/ ٩٢٥ میلادی در همین شهر دیده از جهان فروبست.
رازی در ری به تحصیل نجوم، ریاضیات، فلسفه، کیمیا و موسیقی پرداخت و از میانسالی به دانش پزشکی علاقهمند شد و رفتهرفته چنان مهارتی در این علم پیدا کرد که به زودی رئیس بیمارستان ری شد و بعدها همین وظیفه را در بغداد پیدا کرد.
شاهکار او کتاب #الحاوی است. این اثر به عنوان دقیقترین سند موجود درباره پزشکی بالینی در جهان اسلام شناخته میشود.
رازی به همراه سه پزشک دیگر، علیبن ربن طبری، علی بن عباس مجوسی و #ابن_سینا #عصر_طلایی_پزشکی ایران را در سده سوم تا اواسط سده پنجم هجری رقم زدند و پزشکان برجسته دیگر را تحتتأثیر خود قرار دادند.
او بیش از ٥٦کتاب در پزشکی و موضوعات مربوط به آن نوشت که مهمترین آنها در کتاب المنصوری، رساله آبله و سرخک است که بعدها به زبان لاتین هم ترجمه شدند.
رازی از مشاهیری است که پس از مرگ، گم شده، نه ری هشت هزار ساله و نه هیچ شهر دیگری نشانی از آرامگاه او ندارد.
در ری هیچ ردی از «رازی» نیست. انگار نه انگار که زمانی محمد بن زکریا نامی در این شهر میزیست و فیلسوف و منجم و کیمیاگر بود و روزگاری دورتر یکی از بزرگان تاریخ پزشکی ایران و جهان. سالهای سال پس از مرگ رازی، آرامگاه او بینامونشان است.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#هماناطق،
ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن ایران
او را به جرات میتوان یکی از برجستهترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آنها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانوادهای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».
پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.
هما ناطق همه دورههای دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوبترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانهاش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.
#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاسهای دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سالها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه میگوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.
هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان میکنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره میکنه به اینکه در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اونها هستند که دروغ میگن. یعنی اونها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه اینکه روشنفکر واقعی هستند».
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن ایران
او را به جرات میتوان یکی از برجستهترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آنها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانوادهای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».
پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.
هما ناطق همه دورههای دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوبترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانهاش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.
#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاسهای دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سالها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه میگوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.
هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان میکنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره میکنه به اینکه در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اونها هستند که دروغ میگن. یعنی اونها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه اینکه روشنفکر واقعی هستند».
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
#هماناطق،
ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن ایران
او را به جرات میتوان یکی از برجستهترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آنها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانوادهای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».
پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.
هما ناطق همه دورههای دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوبترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانهاش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.
#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاسهای دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سالها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه میگوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.
هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان میکنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره میکنه به اینکه در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اونها هستند که دروغ میگن. یعنی اونها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه اینکه روشنفکر واقعی هستند».
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن ایران
او را به جرات میتوان یکی از برجستهترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آنها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانوادهای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».
پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.
هما ناطق همه دورههای دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوبترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانهاش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.
#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاسهای دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سالها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه میگوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.
هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان میکنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره میکنه به اینکه در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اونها هستند که دروغ میگن. یعنی اونها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه اینکه روشنفکر واقعی هستند».
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
✅ روند انتخاب نام خیابانهای تهران پیش از انقلاب
داستان جالبی برای تان می گویم که نتیجهاش را هنوز در ایران می بینید. روزی در زمان ریاست من در #دانشکده_ادبیات، ملکه(فرح پهلوی) مرا احضار کرد و گفت:
«دکتر نصر می خواهم نام #خیابان_فرح را که به نام من است به نام یکی از چهرههای سرشناس ایران تغییر دهم، لطفا نام کسی را پیشنهاد کن.»
من گفتم : «به نام همه شاعران بزرگ، فردوسی و سعدی و خیام و جامی و دیگران، خیابانهایی نامگذاری شده است اما درباره فیلسوفان چنین نیست. چرا نام آن را خیابان #سهروردی نمیگذارید؟»
او بی درنگ به شهردار تهران تلفن کرد و به یک هفته نکشید که همه علایم و تابلوها رابرداشتند و آن خیابان به نام سهروردی معروف شد البته تا مدتها راننده تاکسی ها آن را "خیابان فرح "مینامیدند.
به هر روی امروزه آنجا را خیابان سهرودی مینامند. بعدها و پیش از انقلاب و هنگامی که تهران رو به شمال گسترش می یافت باز هم از من خواستند که برای دو بلوار تازه و اصلی نام هایی برگزینم. نامگذاری خیابان #میرداماد و خیابان #ملاصدرا کار من بود زیرا ملکه از من خواست که برای این دو خیابان تازه و مهم از نام فیلسوفان استفاده کنم.
شما حتی در سطح عمومی هم نمی توانستید تصور کنید در سال ۱۹۶۰ بلوار اصلی نه خیابانی باریک و فرعی، آن هم در شمال تهران به نام میرداماد نامگذاری شده باشد. در آن روزگار چه کسی میرداماد را میشناخت؟ البته(خیابان ملاصدرا) همزمان با وقوع انقلاب به خاطر وجود سازمان گوشت تهران (در خیابان ملاصدرا ) به این نام مشهور شد. (به آن خیابان سازمان گوشت می گفتند!)
✍ #سیدحسین_نصر
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
داستان جالبی برای تان می گویم که نتیجهاش را هنوز در ایران می بینید. روزی در زمان ریاست من در #دانشکده_ادبیات، ملکه(فرح پهلوی) مرا احضار کرد و گفت:
«دکتر نصر می خواهم نام #خیابان_فرح را که به نام من است به نام یکی از چهرههای سرشناس ایران تغییر دهم، لطفا نام کسی را پیشنهاد کن.»
من گفتم : «به نام همه شاعران بزرگ، فردوسی و سعدی و خیام و جامی و دیگران، خیابانهایی نامگذاری شده است اما درباره فیلسوفان چنین نیست. چرا نام آن را خیابان #سهروردی نمیگذارید؟»
او بی درنگ به شهردار تهران تلفن کرد و به یک هفته نکشید که همه علایم و تابلوها رابرداشتند و آن خیابان به نام سهروردی معروف شد البته تا مدتها راننده تاکسی ها آن را "خیابان فرح "مینامیدند.
به هر روی امروزه آنجا را خیابان سهرودی مینامند. بعدها و پیش از انقلاب و هنگامی که تهران رو به شمال گسترش می یافت باز هم از من خواستند که برای دو بلوار تازه و اصلی نام هایی برگزینم. نامگذاری خیابان #میرداماد و خیابان #ملاصدرا کار من بود زیرا ملکه از من خواست که برای این دو خیابان تازه و مهم از نام فیلسوفان استفاده کنم.
شما حتی در سطح عمومی هم نمی توانستید تصور کنید در سال ۱۹۶۰ بلوار اصلی نه خیابانی باریک و فرعی، آن هم در شمال تهران به نام میرداماد نامگذاری شده باشد. در آن روزگار چه کسی میرداماد را میشناخت؟ البته(خیابان ملاصدرا) همزمان با وقوع انقلاب به خاطر وجود سازمان گوشت تهران (در خیابان ملاصدرا ) به این نام مشهور شد. (به آن خیابان سازمان گوشت می گفتند!)
✍ #سیدحسین_نصر
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎