#امیرکبیر یکی از بزرگترین اصلاحگرانی است که تاریخ ایران به خود دیده است، اما اینکه شخصیت او و توجهش به نوگرایی و اصلاح از کجا آمده، چندان نه مورد پرسش است و نه بحثی دربارهاش میشود. دانش و دانایی دولتمردانۀ او و درک عمیقش از نیاز ایران به اصلاح طبعاً چیزی نبود که کسی در پر قنداق او گذاشته باشد، بلکه او با پشت سر گذاشتن مسیر سیاسی خاصی به این درک و تربیت سیاسی رسیده بود. بنابراین یکی از پرسشهای مهم این است که امیرکبیر چگونه نوگرا و اصلاحطلب شد و از کجا فهمید کشتی ایران بدون اصلاحات به گل خواهد نشست. در این نوشتار به این پرسش میپردازیم و اندکی در این باره تأمل میکنیم.
پیش از هر چیز باید به یاد داشت که وقتی در سدههای اخیر به عقب میرویم، نخستین بانی اصلاحات و ورود دانش و فناوری جدید به ایران کسی جز #عباس_میرزا نیست.امیرکبیر نیز کاملاً در همان سنتی که عباس میرزا پایهگذاری کرده بود، رشد کرد. مجموعهای از عوامل باعث شد روشناندیشی غربی به امیرکبیر نیز سرایت کند. در نیمۀ اول قرن نوزدهم آذربایجان ــ یعنی دم و دستگاه ولیعهد ایران کانون اصلی ورود ایدههای نوین به ایران بود. اما یکی از عوامل مؤثر بر روان و فهم سیاسی امیرکبیر #سفرهای_خارجی او بود. او از وقتی پیشکاری ساده بود تا وقتی به مقام صدارت رسید سه سفر خارجی داشت:
سفری به مسکو و پترزبورگ در جوانی، سفری به ایروان و بعد اقامتی چهار ساله در ارزروم (ارزنةالروم) برای کنفرانس ارزروم و بستن عهدنامه با ترکان عثمانی.
در این میان آنچه بر شخصیت خام میرزا تقیخان در بیستودوسالگی بسیار تأثیرگذار بود، سفرش همراه با هیئتی بلندپایه به روسیه بود. اگر بخواهیم همه چیز را در یک جمله خلاصه کنیم میتوانیم بگوییم: سفر یازدهماهه او به روسیه مانند دانشگاهی تمامعیار میرزا تقیخان جوان را با دستاوردهای روشناندیشی غربی و مدرنیتۀ متقدم آشنا کرد. وقتی #گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران، به قتل رسید، هیئتی بلندپایه از رجال سیاسی با حضور خسرومیرزا، پسر عباسمیرزا، برای دلجویی و عذرخواهی از تزار نیکلای به روسیه رفتند. میرزاتقیخان در این هیئت حضور داشت و احتمالاً حضورش به این دلیل بود که قائممقام فراهانی (وزیر عباس میرزا) میخواست این جوان چشم و گوش او (یا به تعبیری دیگر، جاسوس او) در میان آن هیئت باشد.
روسها در همهجا، از قفقار و مسکو تا پترزبورگ، از هیئت ایرانی به گرمی پذیرایی کردند و تزار روسیه هم با آنها مهربانانه برخورد کرد. او قضیۀ قتل گریبایدوف رانادیده گرفت و یک کرور از دو کرور غرامت جنگی ایران را هم به خاطر قدم خسرو میرزا بخشید. اما نکتۀ مهم برای ما این است که در این سفر هیئت ایرانی از مهمترین نقاط علمی و فنی روسیه دیدن کرد:
مدارس و کارخانهها و دانشگاههای متعدد. اعضای هیئت ایرانی بهتزده پیشرفتهای روسها را میدیدند، از مدارس برای دختران و کرولالها تا کارخانههایی که با نیروی بخار کار میکرد. نظام آموزشی پیشرفتۀ روسیه آنها را به شگفت آورده بود و نگاه حسرتبار آنها در روایتشان از آن سفر به خوبی بازتاب یافته است.
اما خود روسیه نیز آن زمان خوشهچین اصلاحاتی بود که صدواندی سال پیش از آن #پتر_کبیر کرده بود. پتر پیش از آنکه زمامدار روسیه شود به غرب رفت و درک کرد که روسیه به اصلاحات گسترده نیاز دارد. در واقع دلیل شکستهای گرانبار ایران از روسیه هم همین بود که وقتی ایران در سدۀ هجدهم دچار کشاکشهای درونی بود ، اصلاحات پتر جهشی بزرگ به روسیه بخشید که بعدهاعباسمیرزا هم میخواست پا جای پای پتر کبیربگذارد
سفر بلندمدت در هیئتی بلندپایه به روسیه فرصتی بینظیر برای میرزاتقیخان جوان (امیرکبیر آتی) فراهم آورد تا در جوانی چیزهایی را ببیند که بسیاری از دیگر دولتمردان و شاهزادگان در خواب هم نمیدیدند. بنابراین یکی از سرچشمههای اصلاحطلبی و نوگرایی امیرکبیر را مواجهۀ مستقیمش با دستاوردهای غربی میتوان دانست. البته این عامل را در کنار عوامل و تجربههای دیگر باید مورد توجه قرار داد.
#مهدی_تدینی
t.me/tarikhdartarazoo
پیش از هر چیز باید به یاد داشت که وقتی در سدههای اخیر به عقب میرویم، نخستین بانی اصلاحات و ورود دانش و فناوری جدید به ایران کسی جز #عباس_میرزا نیست.امیرکبیر نیز کاملاً در همان سنتی که عباس میرزا پایهگذاری کرده بود، رشد کرد. مجموعهای از عوامل باعث شد روشناندیشی غربی به امیرکبیر نیز سرایت کند. در نیمۀ اول قرن نوزدهم آذربایجان ــ یعنی دم و دستگاه ولیعهد ایران کانون اصلی ورود ایدههای نوین به ایران بود. اما یکی از عوامل مؤثر بر روان و فهم سیاسی امیرکبیر #سفرهای_خارجی او بود. او از وقتی پیشکاری ساده بود تا وقتی به مقام صدارت رسید سه سفر خارجی داشت:
سفری به مسکو و پترزبورگ در جوانی، سفری به ایروان و بعد اقامتی چهار ساله در ارزروم (ارزنةالروم) برای کنفرانس ارزروم و بستن عهدنامه با ترکان عثمانی.
در این میان آنچه بر شخصیت خام میرزا تقیخان در بیستودوسالگی بسیار تأثیرگذار بود، سفرش همراه با هیئتی بلندپایه به روسیه بود. اگر بخواهیم همه چیز را در یک جمله خلاصه کنیم میتوانیم بگوییم: سفر یازدهماهه او به روسیه مانند دانشگاهی تمامعیار میرزا تقیخان جوان را با دستاوردهای روشناندیشی غربی و مدرنیتۀ متقدم آشنا کرد. وقتی #گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران، به قتل رسید، هیئتی بلندپایه از رجال سیاسی با حضور خسرومیرزا، پسر عباسمیرزا، برای دلجویی و عذرخواهی از تزار نیکلای به روسیه رفتند. میرزاتقیخان در این هیئت حضور داشت و احتمالاً حضورش به این دلیل بود که قائممقام فراهانی (وزیر عباس میرزا) میخواست این جوان چشم و گوش او (یا به تعبیری دیگر، جاسوس او) در میان آن هیئت باشد.
روسها در همهجا، از قفقار و مسکو تا پترزبورگ، از هیئت ایرانی به گرمی پذیرایی کردند و تزار روسیه هم با آنها مهربانانه برخورد کرد. او قضیۀ قتل گریبایدوف رانادیده گرفت و یک کرور از دو کرور غرامت جنگی ایران را هم به خاطر قدم خسرو میرزا بخشید. اما نکتۀ مهم برای ما این است که در این سفر هیئت ایرانی از مهمترین نقاط علمی و فنی روسیه دیدن کرد:
مدارس و کارخانهها و دانشگاههای متعدد. اعضای هیئت ایرانی بهتزده پیشرفتهای روسها را میدیدند، از مدارس برای دختران و کرولالها تا کارخانههایی که با نیروی بخار کار میکرد. نظام آموزشی پیشرفتۀ روسیه آنها را به شگفت آورده بود و نگاه حسرتبار آنها در روایتشان از آن سفر به خوبی بازتاب یافته است.
اما خود روسیه نیز آن زمان خوشهچین اصلاحاتی بود که صدواندی سال پیش از آن #پتر_کبیر کرده بود. پتر پیش از آنکه زمامدار روسیه شود به غرب رفت و درک کرد که روسیه به اصلاحات گسترده نیاز دارد. در واقع دلیل شکستهای گرانبار ایران از روسیه هم همین بود که وقتی ایران در سدۀ هجدهم دچار کشاکشهای درونی بود ، اصلاحات پتر جهشی بزرگ به روسیه بخشید که بعدهاعباسمیرزا هم میخواست پا جای پای پتر کبیربگذارد
سفر بلندمدت در هیئتی بلندپایه به روسیه فرصتی بینظیر برای میرزاتقیخان جوان (امیرکبیر آتی) فراهم آورد تا در جوانی چیزهایی را ببیند که بسیاری از دیگر دولتمردان و شاهزادگان در خواب هم نمیدیدند. بنابراین یکی از سرچشمههای اصلاحطلبی و نوگرایی امیرکبیر را مواجهۀ مستقیمش با دستاوردهای غربی میتوان دانست. البته این عامل را در کنار عوامل و تجربههای دیگر باید مورد توجه قرار داد.
#مهدی_تدینی
t.me/tarikhdartarazoo
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"