📰 تاریخ ایران 📰
1.19K subscribers
2.17K photos
527 videos
18 files
60 links
تاریخ معاصر و کهن ایران و جهان

معتبر و مستند

کسی که تاریخ نداند تکرارش می کند.
.
ای دی ادمین:
@man6000
Download Telegram
📰 تاریخ ایران 📰
🔷لیست کانالهای عالی تلگرام کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇 🆑 @andisheazady 🔴 مجله خبری آزاد نیوز👇👇👇 🏳 @azaadnews کانال دکتر علی شریعتی 👇👇 💠 @dr_alishariati کانال آیت الله هاشمی👇👇 @hashemi_zendeast کانال دانش و آگاهی👇👇 ✳️ @mohammad_nari کانال طنز گل…
#بخش_اول‌..

استوانهٔ کوروش یا منشورِ کوروش لوحی از گِلِ پخته‌است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمانِ کوروش بزرگ هخامنشی نگاشته شده‌است.
به‌تازگی بخش‌هایی از نسخهٔ دیگری از متنِ استوانه بر روی دو قطعه لوحِ گِلی در مجموعهٔ بابِلیِ موزهٔ بریتانیا شناخته شده‌است که بازماندهٔ نسخهٔ بایگانی شدهٔ همین استوانه است.
نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگارانِ بابلی و نیمهٔ پایانیِ آن، سخنان و دستورهای کورش به‌زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است.‌..
این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهرِ بابِلِ باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می‌شود.
نامِ دبیر و نگارنده‌ای که از متنِ استوانهٔ کوروش نسخه برداری کرده قیشتی مردوک بوده ولی نامِ دبیری که متنِ اصلی را نوشته، مشخص نیست.‌..

دبیران بابِلی در نوشتن استوانهٔ کوروش، از سنت هزار سالهٔ کتیبه‌های ساختمانی سلطنتی آشوری و بابلی الهام گرفتند.
در چنین متن‌هایی، پادشاهان نه تنها ساخت و بازسازی پرستشگاه‌ها، کاخ‌ها، برج‌وباروها، آبراهه‌ها و دیگر فعالیت‌های عمومی را یادآور شده‌اند، بلکه از این فرصت برای زنده نگاه داشتن نام، تبارنامه، القاب و صفات خود، پشتیبانی خدایان از فرمانروایی خویش و گاهی نیز برای اشاره به کرده‌هایشان استفاده می‌کردند.
اشیائی که این متن‌ها بر روی آن‌ها نوشته می‌شدند در شالوده یا پایه‌های ساختمان‌های یادبودی قرار می‌گرفتند،
به این امید که فرمانروایان بعدی و دبیران‌شان، آن‌ها را بیابند و شناسایی کنند و به آن‌ها احترام بگذارند....
از این‌رو، این اسناد با مجسم‌کردن و گهگاه با بیان گذشته‌ای دور و با اشاره و امید به آینده‌ای نامعلوم، نگاه باستانی به آن چیزی را نشان می‌دهند که امروزه به آن «تاریخ» می‌گویند....
آگاهی‌هایی که فرمانروایان برای انتقال به نسل‌های بعد گزینش می‌کردند، دانش آیندگان دربارهٔ تاریخ میان‌رودان و برداشت تاریخی آن‌ها را شکل می‌داد و محدود نیز می‌کرد....

استوانهٔ گلی بُشکه‌مانند کوروش، شبیه به اشیائی بود که از دوران فرمانروایی پادشاهان آشور نو و بابل نو، از سدهٔ هشتم پیش از میلاد بسیاری از کتیبه‌های سلطنتی بابلی بر روی آن‌ها نوشته می‌شد.‌..
این شکلِ خاص، در دوران بابل نو رایج بود و تنها برای گل‌نوشته‌هایی همچون متن‌های شاهی به‌کار می‌رفت که در پیِ بنا دفن می‌شدند. پیش از این نیز گل‌نوشته‌هایی با همین شکل در میان‌رودان ساخته شده‌اند و استوانهٔ کوروش نیز در ادامهٔ همین سنت ساخته شده‌است...
در حقیقت متن توسط کاهنان مردوک با تقلیدی از متون کهن نئو-آشوری، به ویژه کتیبه‌های نوشته‌شدهٔ آشوربانیپال در بابل، نوشته‌شده‌است؛ بنابراین، استوانه ساختی به شیوهٔ معمول کتیبه‌های میان‌رودان دارد و به‌عنوان پی‌بنا در دیوار بابل برای یادبود بازسازی‌های کوروش در آن‌جا گذاشته‌شده‌است....

نوشته‌های باستانی روال بخصوصی دارند و روند نوشتن نوشته‌های باستانی میان‌رودان چنین بود که معمولاً با ترکیب کلمهٔ «آن‌گاه که…» آغاز می‌شوند،
سپس گزارشی از اتفاقی می‌دهند و بعد در انتها می‌گویند به عنوان مثال بعد از این اتفاق من چنین کاری کردم.‌..

استوانهٔ کوروش یکی از آخرین نمونه‌های شناخته‌شدهٔ این موارد است....
از این نظر استوانهٔ کوروش با استوانه‌های نوشته‌شدهٔ پادشاهان بابل نو، که درست پیش از کوروش فرمانروایی می‌کردند و در آن‌ها متن‌ها معمولاً در دو ستون موازی حول محیط یک دایره نقش می‌بستند، تفاوت دارد اما به استوانه‌های کهن‌تر که به یادبود پادشاهان آشور نو ساخته شده‌بودند، همانند است و این همانندی ممکن است آگاهانه بوده‌باشد....

به‌عقیدهٔ ماریو لیوِرانی تفسیر صحیح این متون نیازمند توجه به سیاق، اهداف و ادبیات نگارش چنین متونی است و مخاطب این استوانه‌ها نیز خدایان و شاهان آینده هستند، بدین معنا که به خدایان اطمینان داده می‌شود که شاه رسالتی را که خدایان به او داده‌اند، به نحو احسن انجام داده‌است، و شاهان آینده نیز راه و رسم حکومت و احترام به آثار شاهان پیشین را می‌آموزند..‌.

#ادامه_دارد👇👇

تاریخ ایران

Join 👉 @tarikh_iran3
ترجمه ی متن منشور کوروش بزرگ....

#بخش_اول‌..

خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

#ادامه_دارد 👇👇

تاریخ ایران

Join 👉 @tarikh_iran3
ترجمه ی متن منشور کوروش بزرگ....

#بخش_اول‌..

خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

#ادامه_دارد 👇👇

تاریخ ایران

Join 👉 @tarikh_iran3
ترجمه ی متن منشور کوروش بزرگ....

#بخش_اول‌..

خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

#ادامه_دارد 👇👇

تاریخ ایران

Join 👉 @tarikh_iran3
ترجمه ی متن منشور کوروش بزرگ....

#بخش_اول‌..

خط ۱. آن هنگام که مَـردوخ، پادشاه آسمان‌ها و زمین ... دشمنانش را ویران می‌کند... «کوروش» (در متن بابلی: «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابـِل» (با - بی - لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد» (اَک - کـَ - دی - ای)، ...

خط ۲. ... همه جهان.

خط ۳. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

خط ۴. او آیین‌های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور» (او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.

خط ۶. او پیشکشی‌های ناپاک ... آیین‌هایی که شایسته آنان نبود ... هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد.

خط ۷. او کارهای پیشکشی‌های روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می‌کرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مردوخ» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.

خط ۸ او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوه‌ای ساکنان شهر را آزار می‌داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‌کرد ... همه مردم را.

خط ۹. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین ... دیگر ایزدان که با او زندگی می‌کردند نیز پرستشگاه‌ها را ترک کردند.

خط ۱۰. مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه‌شان رو به ویرانی می‌رفت، توجه کند. مردوخ خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.

خط ۱۱. ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

خط ۱۲. مَـردوخ به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کوروش» پادشاه «اَنـْشان» (اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

خط ۱۳. او تمام سرزمین «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد» (اوم - مان مَـن - دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴. کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می‌کرد. مَـردوخ، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و پندار نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.

خط ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راه بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.

خط ۱۶. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانه‌ای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.

خط ۱۷. مَـردوخ مقدر کرد تا کوروش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کوروش سپرد.

خط ۱۸. مردم بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۹. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.

خط۲۰. منم «کوروش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.

خط ۲۱. پسر «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نوه «کوروش» (یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان، نبیره «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابـِل شدم.

خط ۲۳. همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوخ دل‌های پاک مردم بابـِل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

#ادامه_دارد 👇👇

تاریخ ایران

Join 👉 @tarikh_iran3