⭕️ولایت فقیه محور تمدنسازی اسلامی در عصر غیبت است (#بخش_اول)
🔻گفتوگو با حجت الاسلام ملک زاده
#گفتوگو
#ولایت_فقیه_و_تمدنسازی
#حجتالاسلام_محمدحسین_ملکزاده
🔻#سوال:
🔹چه ارتباطی بین ولایت فقیه و تمدن سازی اسلامی وجود دارد؟ نقش ولایت فقیه در این راستا چیست؟
🔻#پاسخ:
🔸برای ورود به بحث #تمدنسازی_اسلامی ما چند گزاره و مطلب را باید به عنوان مقدماتی ذکر کنیم که بحث تمدنسازی اسلامی به ویژه در عصر غیبت بر آنها تکیه دارد. نخست اینکه پیشتر #جامعیت_اسلام و #نفی_سکولاریسم را پذیرفته باشیم و به صورت ویژه بدانیم و در باورمان باشد که اسلام یک دین و مکتب تمدنساز است؛ به این معنا که این دین به همه ساحتهای بشر توجه دارد. همچنین این توجه افزون بر تاکید بر حفظ عمق و اصالت با نگاهی هماهنگ و منسجم و متناسب با تحولات و مقتضیات زمان و مکان همه لایههای زندگی انسان را در برگرفته است. طبیعتاً بحثی در حوزه #فلسفه_دین و مشخصاً مبتنی بر دیدگاهی است که ما در دین اسلام داریم. بدون هیچ شکی ما با تعریفی که از دین اسلام داریم. این دین را یک دین تمدنساز میدانیم. لکن تمدنسازی در این دوران با موانع جدی مواجه است.
🔸موانع اصلی تمدنسازی اسلامی در عصر حاضر عمدتاً دو مورد است که بیش از بقیه موارد به چشم میآید:
#نخست، زندگی در عصر غیبت و عدم دسترسی مستقیم به امام معصوم(ع) و عدم راهبری ظاهری بشر به وسیله حجت کامل الهی. #دوم، زندگی در زمانهای که تمام ساختارها و سیستمهای اجتماعی بشر گرفتار مدرنیسم و سکولاریسم است. برای اینکه بتوانیم بر این دو مانع غلبه کنیم در مورد مانع اول چارهجویی و راهحلی که در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) برای آن پیش بینیشد، پناه بردن به نائبان عام امام زمان(عج) است که این مطلب در اندیشه #ولایت_فقیه تبلور پیدا میکند و در باب مانع دوم طبیعتاً با قیام مجتهدان در طراز تمدنسازی اسلامی که در بعد نرمافزاری از رهگذر رویکرد اجتماعی و حکومتی و #نظامسازی_اسلامی و تأسیس علم و هنر اسلامی به انجام میرسد میتوانیم بر مانع دوم غلبه پیدا کنیم.
🔸[در این حالت] نکتهای که بوجود میآید این است که طبعاً تمدنی که به عنوان #تمدن_اسلامی تا پیش از ظهور و با رهبری و هدایت اسلامشناسان و مجتهدان برپا میگردد، نسبت به #تمدن_اسلامی_مهدوی دارای نقص و نقیصههای فراوانی خواهد بود، اما با منطق حجیت و رویکرد تکلیف گرایانه و انجام وظیفه بهقدر مقدور و به میزان میسور همین میزان نیز مطلوب خواهد بود و پیشران جامعه بشری به سوی #عصر_ظهور و زمینهساز ظهور مهدی موعود (عج) هست.
🔸نکته بسیار مهمی که اینجا وجود دارد این هست که وقتی از ولایت فقیه سخن میگوییم، در واقع ولایت فقیه محور تمدن سازی اسلامی و مقوم آن در عصر غیبت معصومین(ع) است. نمیخواهیم بگوییم که شرط تحقق تمدن اسلامی وجود ولایت فقیه است اما جزء #شروط_اصلی و #مقومات تمدنسازی اسلامی در عصر غیبت بدون شک ولایت فقیه است. البته منظور از ولایت فقیه #نهاد_ولایتفقیه است که در رأس آن شخص اسلام شناس عادل، مدیر، مدبر، شجاع و باسط الید قرار گرفته است.
ا-------------------------------------------ا
🔻کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» را در پیامرسانهای زیر دنبال کنید:
#ایتا↙️
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
#بله↙️
http://ble.im/tamadone_novine_islami
#سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
#تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻گفتوگو با حجت الاسلام ملک زاده
#گفتوگو
#ولایت_فقیه_و_تمدنسازی
#حجتالاسلام_محمدحسین_ملکزاده
🔻#سوال:
🔹چه ارتباطی بین ولایت فقیه و تمدن سازی اسلامی وجود دارد؟ نقش ولایت فقیه در این راستا چیست؟
🔻#پاسخ:
🔸برای ورود به بحث #تمدنسازی_اسلامی ما چند گزاره و مطلب را باید به عنوان مقدماتی ذکر کنیم که بحث تمدنسازی اسلامی به ویژه در عصر غیبت بر آنها تکیه دارد. نخست اینکه پیشتر #جامعیت_اسلام و #نفی_سکولاریسم را پذیرفته باشیم و به صورت ویژه بدانیم و در باورمان باشد که اسلام یک دین و مکتب تمدنساز است؛ به این معنا که این دین به همه ساحتهای بشر توجه دارد. همچنین این توجه افزون بر تاکید بر حفظ عمق و اصالت با نگاهی هماهنگ و منسجم و متناسب با تحولات و مقتضیات زمان و مکان همه لایههای زندگی انسان را در برگرفته است. طبیعتاً بحثی در حوزه #فلسفه_دین و مشخصاً مبتنی بر دیدگاهی است که ما در دین اسلام داریم. بدون هیچ شکی ما با تعریفی که از دین اسلام داریم. این دین را یک دین تمدنساز میدانیم. لکن تمدنسازی در این دوران با موانع جدی مواجه است.
🔸موانع اصلی تمدنسازی اسلامی در عصر حاضر عمدتاً دو مورد است که بیش از بقیه موارد به چشم میآید:
#نخست، زندگی در عصر غیبت و عدم دسترسی مستقیم به امام معصوم(ع) و عدم راهبری ظاهری بشر به وسیله حجت کامل الهی. #دوم، زندگی در زمانهای که تمام ساختارها و سیستمهای اجتماعی بشر گرفتار مدرنیسم و سکولاریسم است. برای اینکه بتوانیم بر این دو مانع غلبه کنیم در مورد مانع اول چارهجویی و راهحلی که در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) برای آن پیش بینیشد، پناه بردن به نائبان عام امام زمان(عج) است که این مطلب در اندیشه #ولایت_فقیه تبلور پیدا میکند و در باب مانع دوم طبیعتاً با قیام مجتهدان در طراز تمدنسازی اسلامی که در بعد نرمافزاری از رهگذر رویکرد اجتماعی و حکومتی و #نظامسازی_اسلامی و تأسیس علم و هنر اسلامی به انجام میرسد میتوانیم بر مانع دوم غلبه پیدا کنیم.
🔸[در این حالت] نکتهای که بوجود میآید این است که طبعاً تمدنی که به عنوان #تمدن_اسلامی تا پیش از ظهور و با رهبری و هدایت اسلامشناسان و مجتهدان برپا میگردد، نسبت به #تمدن_اسلامی_مهدوی دارای نقص و نقیصههای فراوانی خواهد بود، اما با منطق حجیت و رویکرد تکلیف گرایانه و انجام وظیفه بهقدر مقدور و به میزان میسور همین میزان نیز مطلوب خواهد بود و پیشران جامعه بشری به سوی #عصر_ظهور و زمینهساز ظهور مهدی موعود (عج) هست.
🔸نکته بسیار مهمی که اینجا وجود دارد این هست که وقتی از ولایت فقیه سخن میگوییم، در واقع ولایت فقیه محور تمدن سازی اسلامی و مقوم آن در عصر غیبت معصومین(ع) است. نمیخواهیم بگوییم که شرط تحقق تمدن اسلامی وجود ولایت فقیه است اما جزء #شروط_اصلی و #مقومات تمدنسازی اسلامی در عصر غیبت بدون شک ولایت فقیه است. البته منظور از ولایت فقیه #نهاد_ولایتفقیه است که در رأس آن شخص اسلام شناس عادل، مدیر، مدبر، شجاع و باسط الید قرار گرفته است.
ا-------------------------------------------ا
🔻کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» را در پیامرسانهای زیر دنبال کنید:
#ایتا↙️
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
#بله↙️
http://ble.im/tamadone_novine_islami
#سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
#تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢فلسفه سیاسی اسلامی در تاریخ و تمدن و فرهنگ اسلامی بالیده است
#گفتوگو
#فلسفه_سیاسی_اسلامی
#حجتالاسلام_احمدرضا_یزدانیمقدم
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
📌حجت الاسلام دکتر احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
منظور از فلسفه سیاسی اسلامی آن فلسفهای است که در تاریخ و تمدن و فرهنگ اسلامی پیدا شده و بالیده است. مطمئناً این فلسفه از متون دینی تأثیر پذیرفته و بهرهمند شده است. چنانکه فلسفه یونان یا فلسفه غرب یا فلسفه در هر تاریخ و تمدن دیگری از فرهنگ و تمدن و داشتههای آن تمدن تأثیر پذیرفته و بهره گرفته است.
📌از نظر تاریخی پیامبران الهی انسانها را به عقل و عقلورزی و استدلال و برهان فراخواندهاند، لذا از این نظر دین بر فلسفه تقدم دارد و در واقع فلسفه حاصل آموزههای وحیانی است.
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://goo.gl/TZhsrb
ا—-------------------------------—ا
#گفتوگو
#فلسفه_سیاسی_اسلامی
#حجتالاسلام_احمدرضا_یزدانیمقدم
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
📌حجت الاسلام دکتر احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
منظور از فلسفه سیاسی اسلامی آن فلسفهای است که در تاریخ و تمدن و فرهنگ اسلامی پیدا شده و بالیده است. مطمئناً این فلسفه از متون دینی تأثیر پذیرفته و بهرهمند شده است. چنانکه فلسفه یونان یا فلسفه غرب یا فلسفه در هر تاریخ و تمدن دیگری از فرهنگ و تمدن و داشتههای آن تمدن تأثیر پذیرفته و بهره گرفته است.
📌از نظر تاریخی پیامبران الهی انسانها را به عقل و عقلورزی و استدلال و برهان فراخواندهاند، لذا از این نظر دین بر فلسفه تقدم دارد و در واقع فلسفه حاصل آموزههای وحیانی است.
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://goo.gl/TZhsrb
ا—-------------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢میشل فوکو و نسبت او با انقلاب اسلامی ایران
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸کانالِ بهسوی تمدن نوین اسلامی در ایام چهل سالگی انقلاب، طی (7 شماره) یادداشت و مطالبی را تحت عنوان «میشل فوکو و انقلاب 57» منتشر کرد. هدف این بود تا بتوانیم بازخوانی داشته باشیم از اندیشه و نظرات #میشل_فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران.
به منظور دسترسی علاقهمندان به مطالب این (7 شماره)، عنوان و لینک آنها در این صفحه مجدداً تقدیم میگردد:
1- ایرانِ شاهنشاهی و انقلابی ناشناخته!
✍#نوشتۀ: جواد بهروزفخر
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2874
2- رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی
✍ #نوشتۀ: محمود خاتمی
🖋#ترجمۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2878
3- انقلابی با دستان خالی! ترجمۀ فصل ۱۹ از کتاب زندگینامه میشل فوکو
✍#نوشتۀ: دیدیه اریبون
🖋#ترجمۀ: حسین درخشان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2880
4- بهای دسترسی به حقیقت چیست؟ گزارشی از کتاب «هرمنوتیک سوژه درسگفتارهای میشل فوکو در کلژدوفرانس»
✍#نوشتۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2882
5- ميشل فوكو و تحيّر فلسفی - جامعه شناختی در تبيين انقلاب اسلامی
✍#نويسنده: احسان شاكری
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2890
6- فوکو چه چیزی به ما میآموزد که در تحلیل جهان امروزمان هنوز به کار میآید؟
✍#نویسنده: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2899
7- یادداشتهای فوکو از انقلاب ایران در کتابِ «ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟»
✍#نویسنده: علی نیلی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2906
🔻کلیدواژهها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #انقلاب_اسلامی #میشل_فوکو #نظریههای_انقلاب #فلسفه_انقلاب_اسلامی
ا-----------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸کانالِ بهسوی تمدن نوین اسلامی در ایام چهل سالگی انقلاب، طی (7 شماره) یادداشت و مطالبی را تحت عنوان «میشل فوکو و انقلاب 57» منتشر کرد. هدف این بود تا بتوانیم بازخوانی داشته باشیم از اندیشه و نظرات #میشل_فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران.
به منظور دسترسی علاقهمندان به مطالب این (7 شماره)، عنوان و لینک آنها در این صفحه مجدداً تقدیم میگردد:
1- ایرانِ شاهنشاهی و انقلابی ناشناخته!
✍#نوشتۀ: جواد بهروزفخر
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2874
2- رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی
✍ #نوشتۀ: محمود خاتمی
🖋#ترجمۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2878
3- انقلابی با دستان خالی! ترجمۀ فصل ۱۹ از کتاب زندگینامه میشل فوکو
✍#نوشتۀ: دیدیه اریبون
🖋#ترجمۀ: حسین درخشان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2880
4- بهای دسترسی به حقیقت چیست؟ گزارشی از کتاب «هرمنوتیک سوژه درسگفتارهای میشل فوکو در کلژدوفرانس»
✍#نوشتۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2882
5- ميشل فوكو و تحيّر فلسفی - جامعه شناختی در تبيين انقلاب اسلامی
✍#نويسنده: احسان شاكری
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2890
6- فوکو چه چیزی به ما میآموزد که در تحلیل جهان امروزمان هنوز به کار میآید؟
✍#نویسنده: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2899
7- یادداشتهای فوکو از انقلاب ایران در کتابِ «ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟»
✍#نویسنده: علی نیلی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2906
🔻کلیدواژهها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #انقلاب_اسلامی #میشل_فوکو #نظریههای_انقلاب #فلسفه_انقلاب_اسلامی
ا-----------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
تنها فلسفه میتواند زندگی خصوصی و اجتماعی آدمیان را سامان بخشد. بنابر این آدمیان وقتی از بدبختی رهایی خواهند یافت که یا فیلسوفان راستین زمامداران جامعه شوند، یا کسانی زمام امور جامعه را به دستدارند به فلسفه روی آورند و در آن به اندازۀ کافی تعمق کنند.
(افلاطون، نامۀ هفتم)
#فلسفه
#حکمت
#افلاطون
#تفکر_و_تعقل
@tamadone_novine_islami
(افلاطون، نامۀ هفتم)
#فلسفه
#حکمت
#افلاطون
#تفکر_و_تعقل
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢فلسفه تمدن نوین اسلامی «درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی» https://media.mehrnews.com/d/2018/01/13/3/2687606.jpg 🔸تا کنون 5 شماره از سلسله مباحث فلسفه تمدن نوین اسلامی در این کانال ارائه شده است. انشاءالله در نظر داریم ادامۀ این مباحث را از امشب…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(6)
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (1)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸نکته دیگر اینکه، هر تمدنی لزوماً برجسته، اثرگذار و فراگیر نیست؛ بهبیان دیگر، ممکن است بتوان در طول تاریخ خیلی از جوامع را صاحب تمدن برشمرد اما این تمدنها از برجستگی و آثار فراگیر بهرهمند نباشند. در حقیقت، خیلی از تمدن شناسان، قانون، نظم و حکومت را سه مؤلفه اصلی تمدن معرفی می کنند اما واضح است که برجسته و اثرگذار شدن و به تبع آن، ماندگاری یک تمدن، به عنصر یا مؤلفه ای فراتر از این سه مؤلفه نیاز دارد که ما تلاش می کنیم درباره آن بحث و بررسی کنیم.
🔸بعضیها این عنصر را درجات عالی شهرنشینی و سازماندهی اجتماعی معرفی میکنند؛ به بیان دیگر، معتقدند تمدنی برجسته، اثرگذار و فراگیر است که نظم اجتماعی پیچیدهتر، دقیقتر و کارآمدتری داشتهباشد و این نظم اجتماعی، در درجات عالی شهرنشینی خود را نشان دهد. به نظر میرسد تأكيد بر روی نظم پیچیده، تأکید بجایی است؛ در واقع، یکی از نشانههای تمدن، توانایی جامعه برای ایجاد «نظمِ کارآمد» در پیچیدهترین عرصهها است. اما محصور کردن این نظم در امور مادی و یا جلوهگر کردن آن صرفاً در شهرنشینی (در هر سطحی)، نمیتواند سعادت بخش تلقی شود.
🔸برخی دیگر مانند جان استوارت میل، این عنصر را ترقی و پیشرفت توصیف میکنند. البته از نظر او، این ترقی و پیشرفت، خود محتاج یک مؤلفه دیگر است و آن، سازوکاری است که بتواند بین اعضای جامعه صلح و دوستی برقرار کند چراکه بدون وجود صلح، همکاری اتفاق نمیافتد و بدون همکاری، ترقی و پیشرفت حاصل نمیشود. البته ما اصل این حرف را قبول داریم اما سؤال این است که چه چیزی میتواند مولد صلح پایدار باشد؟ چه چیزی میتواند منشأ همکاریهای حقیقی باشد؟ آیا قرارداد اجتماعی یا اصالت سود و نفع، قدرت ایجاد صلح پایدار با همکاری حقیقی میان اعضای جامعه را دارد یا خیر؟ به نظر میرسد که اینها، یعنی قرارداد اجتماعی و رویکردهای منفعت گرایانه که نمیتوانند خارج از چهارچوب نسبیّت معنا شوند، قادر به برقراری صلح و دوستی پایدار و یا همکاری های حقیقی نیستند؛ از این رو، بشر به عنصری نیاز دارد که بتواند از جایگاه یک امر متعالی و فرابشری، زمینههای شکلگیری صلح و همکاری را مهیا کند، این عنصر دین است که در جلسات بعدی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 - 24.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (1)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸نکته دیگر اینکه، هر تمدنی لزوماً برجسته، اثرگذار و فراگیر نیست؛ بهبیان دیگر، ممکن است بتوان در طول تاریخ خیلی از جوامع را صاحب تمدن برشمرد اما این تمدنها از برجستگی و آثار فراگیر بهرهمند نباشند. در حقیقت، خیلی از تمدن شناسان، قانون، نظم و حکومت را سه مؤلفه اصلی تمدن معرفی می کنند اما واضح است که برجسته و اثرگذار شدن و به تبع آن، ماندگاری یک تمدن، به عنصر یا مؤلفه ای فراتر از این سه مؤلفه نیاز دارد که ما تلاش می کنیم درباره آن بحث و بررسی کنیم.
🔸بعضیها این عنصر را درجات عالی شهرنشینی و سازماندهی اجتماعی معرفی میکنند؛ به بیان دیگر، معتقدند تمدنی برجسته، اثرگذار و فراگیر است که نظم اجتماعی پیچیدهتر، دقیقتر و کارآمدتری داشتهباشد و این نظم اجتماعی، در درجات عالی شهرنشینی خود را نشان دهد. به نظر میرسد تأكيد بر روی نظم پیچیده، تأکید بجایی است؛ در واقع، یکی از نشانههای تمدن، توانایی جامعه برای ایجاد «نظمِ کارآمد» در پیچیدهترین عرصهها است. اما محصور کردن این نظم در امور مادی و یا جلوهگر کردن آن صرفاً در شهرنشینی (در هر سطحی)، نمیتواند سعادت بخش تلقی شود.
🔸برخی دیگر مانند جان استوارت میل، این عنصر را ترقی و پیشرفت توصیف میکنند. البته از نظر او، این ترقی و پیشرفت، خود محتاج یک مؤلفه دیگر است و آن، سازوکاری است که بتواند بین اعضای جامعه صلح و دوستی برقرار کند چراکه بدون وجود صلح، همکاری اتفاق نمیافتد و بدون همکاری، ترقی و پیشرفت حاصل نمیشود. البته ما اصل این حرف را قبول داریم اما سؤال این است که چه چیزی میتواند مولد صلح پایدار باشد؟ چه چیزی میتواند منشأ همکاریهای حقیقی باشد؟ آیا قرارداد اجتماعی یا اصالت سود و نفع، قدرت ایجاد صلح پایدار با همکاری حقیقی میان اعضای جامعه را دارد یا خیر؟ به نظر میرسد که اینها، یعنی قرارداد اجتماعی و رویکردهای منفعت گرایانه که نمیتوانند خارج از چهارچوب نسبیّت معنا شوند، قادر به برقراری صلح و دوستی پایدار و یا همکاری های حقیقی نیستند؛ از این رو، بشر به عنصری نیاز دارد که بتواند از جایگاه یک امر متعالی و فرابشری، زمینههای شکلگیری صلح و همکاری را مهیا کند، این عنصر دین است که در جلسات بعدی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 - 24.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(6) 🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (1) #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸نکته دیگر اینکه، هر تمدنی لزوماً برجسته، اثرگذار و فراگیر نیست؛ بهبیان…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(7)
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (2)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکلگیری تمدنهای برجسته، اثرگذار و فراگیر را توسعه سیاسی و سبک زندگی معرفی میکنند که البته طبعاً منظور، توسعه سیاسی و سبک زندگی مدرن و غربی است. با این دیدگاه، جوامع متمدن به جوامعی اطلاق میشود که نُرمهای غربی را به صورت یکپارچه پذیرفته باشند؛ در این منظر، هر جامعهای غیر از این جوامع، متمدن محسوب نمیشوند حتی اگر به برخی اصول مانند مردمسالاری پایبند باشند؛ از طرف دیگر، باید دید توسعه سیاسی یا سبک زندگی بدون سایر مناسبات اجتماعی چقدر در #تمدنسازی با توفیق روبهرو خواهند بود؟ چیزی که امروز در جوامع غربی با عنوان سطحی شدن اندیشه و فرهنگ و یا خالی شدن اقتصاد از فرهنگ قابل بحث و بررسی است.
🔸برخی نیز مانند دورکیم و مارس موس، این عنصر را محیط اخلاقی معرفی میکنند که سازنده یک کل واحد باشد. با اینحال، مشخص نیست عنصر اخلاقی در شرایطی که با نسبیّت گره خورده و فاقد تکیهگاه محکمی چون عقل فطری است، چگونه میتواند یک کل واحد را تشکیل دهد و این كل واحد تا کجا از خود صیانت خواهد کرد؟
🔸افراد دیگری مانند آنتونی پاکدن این مؤلفه را بروز آزادانه استعدادها یا همان تحقق آزادی توصیف میکنند. به یقین آزادی در شکلگیری #تمدن نقش منحصر به فردی دارد اما واقعیتها نشان میدهد آزادی بدون اخلاق و عدالت نمیتواند دوام و بقای خود را تضمین کرده و منجر به ظهور اَنواعی از استبداد و خودکامگی نشود؛ از این رو، خیلی مهم است تا با قبول اصالت عدالت، مدلی از آزادی ارائه شود که با اخلاق و عدالت قابل جمع باشد. آنچه مسلم است، مدلهایی که امروزه با اهتمام نظریهپردازانی نظیر جان رالز به منظور مواجهه با چالش بیعدالتی در غرب ظاهراً درپی پیوند آزادی و عدالت ارائه شده است نتوانسته توفیقی در این جهت داشته باشد و همچنان اخلاق و عدالت را قربانی آزادی میکند.
🔸همچنین، افرادی مانند گالینگوود بر روی #حقوق_مدنی تأکید دارند؛ حقوقی که از نظر او، بدون تهدید، اجبار فیزیکی و حتى اجبار اخلاقی، اعضای جامعه را به سمت قانع کردن هم در رقابت آزادانه سوق دهد. چه بسا منظور گالینگوود از حقوق مدنی، همان قرارداد اجتماعی باشد که مبتنی بر منافع سیال اعضای جامعه شکل میگیرد؛ در واقع او میخواهد بگوید که مؤلفه کلیدی، رقابت آزادانه است اما رقابت آزادانه بدون حقوق مدنی با این مختصات، منتفی است. حال باید پرسید که این حقوق با تکیهگاه ضعیف و جوهر سیالی که دارد چگونه تضمین کننده رقابت آزادانه خواهد بود.
🔸در هر حال، به نظر میرسد اگر عنصر اصلی برجسته، اثرگذار و فراگیرشدن یک تمدن را ترقی و پیشرفت بدانیم، به بیراهه نرفتهایم؛ در واقع عامل اصلی حیات و پویایی یک جامعه و بهحرکت در آوردن آن به سمت مقصد، پیشرفت است اما بحث بر سر این است که اولاً، منظور از ترقی و پیشرفت چیست؟ و ثانياً، این پیشرفت چه لوازمی دارد؟ شاید بتوان مفاهیمی مانند امنیت، صلح، همکاری، آزادی، اخلاق و حتی عدالت را ذیل پیشرفت و با عنوان لوازم این پیشرفت بررسی کرد.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 و 27.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (2)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکلگیری تمدنهای برجسته، اثرگذار و فراگیر را توسعه سیاسی و سبک زندگی معرفی میکنند که البته طبعاً منظور، توسعه سیاسی و سبک زندگی مدرن و غربی است. با این دیدگاه، جوامع متمدن به جوامعی اطلاق میشود که نُرمهای غربی را به صورت یکپارچه پذیرفته باشند؛ در این منظر، هر جامعهای غیر از این جوامع، متمدن محسوب نمیشوند حتی اگر به برخی اصول مانند مردمسالاری پایبند باشند؛ از طرف دیگر، باید دید توسعه سیاسی یا سبک زندگی بدون سایر مناسبات اجتماعی چقدر در #تمدنسازی با توفیق روبهرو خواهند بود؟ چیزی که امروز در جوامع غربی با عنوان سطحی شدن اندیشه و فرهنگ و یا خالی شدن اقتصاد از فرهنگ قابل بحث و بررسی است.
🔸برخی نیز مانند دورکیم و مارس موس، این عنصر را محیط اخلاقی معرفی میکنند که سازنده یک کل واحد باشد. با اینحال، مشخص نیست عنصر اخلاقی در شرایطی که با نسبیّت گره خورده و فاقد تکیهگاه محکمی چون عقل فطری است، چگونه میتواند یک کل واحد را تشکیل دهد و این كل واحد تا کجا از خود صیانت خواهد کرد؟
🔸افراد دیگری مانند آنتونی پاکدن این مؤلفه را بروز آزادانه استعدادها یا همان تحقق آزادی توصیف میکنند. به یقین آزادی در شکلگیری #تمدن نقش منحصر به فردی دارد اما واقعیتها نشان میدهد آزادی بدون اخلاق و عدالت نمیتواند دوام و بقای خود را تضمین کرده و منجر به ظهور اَنواعی از استبداد و خودکامگی نشود؛ از این رو، خیلی مهم است تا با قبول اصالت عدالت، مدلی از آزادی ارائه شود که با اخلاق و عدالت قابل جمع باشد. آنچه مسلم است، مدلهایی که امروزه با اهتمام نظریهپردازانی نظیر جان رالز به منظور مواجهه با چالش بیعدالتی در غرب ظاهراً درپی پیوند آزادی و عدالت ارائه شده است نتوانسته توفیقی در این جهت داشته باشد و همچنان اخلاق و عدالت را قربانی آزادی میکند.
🔸همچنین، افرادی مانند گالینگوود بر روی #حقوق_مدنی تأکید دارند؛ حقوقی که از نظر او، بدون تهدید، اجبار فیزیکی و حتى اجبار اخلاقی، اعضای جامعه را به سمت قانع کردن هم در رقابت آزادانه سوق دهد. چه بسا منظور گالینگوود از حقوق مدنی، همان قرارداد اجتماعی باشد که مبتنی بر منافع سیال اعضای جامعه شکل میگیرد؛ در واقع او میخواهد بگوید که مؤلفه کلیدی، رقابت آزادانه است اما رقابت آزادانه بدون حقوق مدنی با این مختصات، منتفی است. حال باید پرسید که این حقوق با تکیهگاه ضعیف و جوهر سیالی که دارد چگونه تضمین کننده رقابت آزادانه خواهد بود.
🔸در هر حال، به نظر میرسد اگر عنصر اصلی برجسته، اثرگذار و فراگیرشدن یک تمدن را ترقی و پیشرفت بدانیم، به بیراهه نرفتهایم؛ در واقع عامل اصلی حیات و پویایی یک جامعه و بهحرکت در آوردن آن به سمت مقصد، پیشرفت است اما بحث بر سر این است که اولاً، منظور از ترقی و پیشرفت چیست؟ و ثانياً، این پیشرفت چه لوازمی دارد؟ شاید بتوان مفاهیمی مانند امنیت، صلح، همکاری، آزادی، اخلاق و حتی عدالت را ذیل پیشرفت و با عنوان لوازم این پیشرفت بررسی کرد.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 و 27.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺 #فلسفه_اندیشیدن...
🔹ما، چرا و چگونه میاندیشیم؟
🔸فلسفه اندیشیدن، یعنی تفکر برای یافتن پاسخ پیرامون چیستی، چرایی و چگونگی اندیشیدن.
@tamadone_novine_islami
🔹ما، چرا و چگونه میاندیشیم؟
🔸فلسفه اندیشیدن، یعنی تفکر برای یافتن پاسخ پیرامون چیستی، چرایی و چگونگی اندیشیدن.
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(7) 🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (2) #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکلگیری تمدنهای برجسته،…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8)
🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید میکند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکتها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانستهایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا میتوانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه میدهیم تا امکان اندازهگیری و پیشبینی تمدن را از دست ندهیم؛ از اینرو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.
🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحثهای #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحثهایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جستوجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».
🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی میگوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانههای فساد بوده است نه آن دورههای مکرری که در آن انسانها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام میشوند و اصطلاحاً به آن تمدن میگویند. این دوران، برای بلندترین روحها و سختترین جانها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ میپرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید میکند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکتها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانستهایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا میتوانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه میدهیم تا امکان اندازهگیری و پیشبینی تمدن را از دست ندهیم؛ از اینرو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.
🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحثهای #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحثهایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جستوجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».
🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی میگوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانههای فساد بوده است نه آن دورههای مکرری که در آن انسانها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام میشوند و اصطلاحاً به آن تمدن میگویند. این دوران، برای بلندترین روحها و سختترین جانها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ میپرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8) 🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9)
🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضدتمدنی در خود غرب چه میگوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحتالشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشههای فلسفی که جنبههای انسانی بشر را بروز و ظهور میبخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادیها و منافع اقلیتی که به دلیل بهرهمندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب میکنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعهگرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا میکند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترماند و هر دو به وسیله عدالت به هم میرسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند زمینه بروز و ظهور جلوههای خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند در مادیترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انساننما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف میکنند، بتواند ذیل جهانبینیهای الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادیزدگی یا #ماشینوارگی میخوانند، خلاص کند بلکه میتواند به جاده صافکن و تسهیلگر پروژههای بزرگ مادیگرا مبدل شود.
🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمیگردد که او شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ را در زمانههای فساد معرفی میکند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آوردهاست؟ آیا تاریخ این را تأیید میکند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاهها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهرهها بردهاند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بیتفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمونهای بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوتهای شیطانی قرار دارد، از راههای کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب میشود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر میشوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقیاش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع میدانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدنها، هویتهای فردی قربانی همگرایی میشود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضدتمدنی در خود غرب چه میگوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحتالشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشههای فلسفی که جنبههای انسانی بشر را بروز و ظهور میبخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادیها و منافع اقلیتی که به دلیل بهرهمندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب میکنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعهگرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا میکند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترماند و هر دو به وسیله عدالت به هم میرسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند زمینه بروز و ظهور جلوههای خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند در مادیترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انساننما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف میکنند، بتواند ذیل جهانبینیهای الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادیزدگی یا #ماشینوارگی میخوانند، خلاص کند بلکه میتواند به جاده صافکن و تسهیلگر پروژههای بزرگ مادیگرا مبدل شود.
🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمیگردد که او شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ را در زمانههای فساد معرفی میکند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آوردهاست؟ آیا تاریخ این را تأیید میکند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاهها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهرهها بردهاند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بیتفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمونهای بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوتهای شیطانی قرار دارد، از راههای کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب میشود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر میشوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقیاش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع میدانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدنها، هویتهای فردی قربانی همگرایی میشود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9) 🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10)
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10) ✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔻تعریف تمدن تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(11)
✅ضرورت، تمایزات، تعریف و مراحل تمدن نوین اسلامی
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
⭕️اسلام و گرایش به تمدنسازی
🔸در این جلسه، ابتدا به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که آیا اساساً اسلام گرایشی به #تمدنسازی دارد؟ و آیا مسلمانان موظف به گام برداشتن در مسیر خلق تمدنی بزرگ، اثرگذار و فراگیر هستند یا خیر، تمدنسازی متعلق به میدان دنیاگرایی و این جهانی شدن است؟ حتی در اینجا دیدگاههایی وجود دارد که معتقد است، تمدنسازی #جامعه_اسلامی را از مسیر اصلی خود که رشد و تعالی معنوی است دور میکند و آنچه با عنوان تمدنسازی مطرح است، بیش از همه، از علایق جوامع طاغوتی است!
از آنجا که من در درس گفتارهای #اسلام و #پیشرفت به میزان کفایت وارد این بحث شدهام، قصد ندارم در اینجا بحث تفصیلی داشته باشم و علاقهمندان را به همان درس گفتارها ارجاع میدهم اما لازم میدانم چند نکته کلیدی را در این زمینه ذکر کنم.
🔸#اول: استفاده از دنیا و نعمات فراوان آن که لاجرم از مسیر #آبادسازی_دنیا میگذرد جزء وظایف انسان مسلمان است و آنچه به عنوان دنیاگرایی یا دنیازدگی مطرح است، هیچ نسبتی با استفاده صحیح از نعمات دنیوی ندارد بلکه منظور، اصالت دادن به دنیا، نفی یا غفلت از معاد و دنیاپرستی است. #قرآن_مجید در سوره هود آیه ۶۱ میفرماید: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ». یعنی او است که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش طلبید، سپس به سوی او بازگردید که پروردگارم (به بندگان خود نزدیک و اجابت کننده خواستههای آنها) است»!
🔸#دوم: ما در آیات و روایات، هیچگاه با تقبیح نفسِ #جوامع_مدنی عظيم و قدرتمند روبهرو نیستیم بلکه آنچه مورد نقد قرار گرفته است، درون مایه و جهتگیریهای مشرکانه و شیطانی بعضی جوامع و تمدنهای بزرگ مانند هود، ثمود، عاد، لوط و فرعون است. حتی در مقابل، شاهد توصیف یکی از عظیمترین تمدنهای بشری در دوران نبوت حضرت سلیمان نبی(ع) و همچنین، حضرت یوسف پیامبر(ع) به عنوان عزیز مصر هستیم که نه تنها در این توصیفات دستیابی به قدرت مادی تنبیح نشده است، از نصرتهای الهی برای شکلگیری چنین قدرتهایی نیز پردهبرداری شدهاست؛ بنابراین، اگر کسی تمدن را یک پديدۀ طاغوتی و ضد اسلامی پندارد، طبعاً باید قادر باشد تا توجیه درخوری از تمدنهای عظیم عصر سلیمان نبی(ع) یا یوسف پیامبر(ع) ارائه کند.
🔸#سوم: تعالیم اسلامی دائماً بر روی عناصری چون قانون (شریعت)، نظم، حکومت، آبادانی، فقرزدایی و امثال اینها تأکید دارد و تمدن چیزی جز تجميع نظاممند این عناصر و تأمین لوازم و اقتضائات آنها مانند اخلاق، عدالت، آزادی، پیشرفت و غیره نیست؛ از این رو، نه تنها نمیتوان گفت اسلام با تمدنسازی مخالف است، شواهد فراوانی در زمینه سوقدهی مسلمانان به سمت تمدنسازی وجود دارد.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 36 - 37.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✅ضرورت، تمایزات، تعریف و مراحل تمدن نوین اسلامی
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
⭕️اسلام و گرایش به تمدنسازی
🔸در این جلسه، ابتدا به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که آیا اساساً اسلام گرایشی به #تمدنسازی دارد؟ و آیا مسلمانان موظف به گام برداشتن در مسیر خلق تمدنی بزرگ، اثرگذار و فراگیر هستند یا خیر، تمدنسازی متعلق به میدان دنیاگرایی و این جهانی شدن است؟ حتی در اینجا دیدگاههایی وجود دارد که معتقد است، تمدنسازی #جامعه_اسلامی را از مسیر اصلی خود که رشد و تعالی معنوی است دور میکند و آنچه با عنوان تمدنسازی مطرح است، بیش از همه، از علایق جوامع طاغوتی است!
از آنجا که من در درس گفتارهای #اسلام و #پیشرفت به میزان کفایت وارد این بحث شدهام، قصد ندارم در اینجا بحث تفصیلی داشته باشم و علاقهمندان را به همان درس گفتارها ارجاع میدهم اما لازم میدانم چند نکته کلیدی را در این زمینه ذکر کنم.
🔸#اول: استفاده از دنیا و نعمات فراوان آن که لاجرم از مسیر #آبادسازی_دنیا میگذرد جزء وظایف انسان مسلمان است و آنچه به عنوان دنیاگرایی یا دنیازدگی مطرح است، هیچ نسبتی با استفاده صحیح از نعمات دنیوی ندارد بلکه منظور، اصالت دادن به دنیا، نفی یا غفلت از معاد و دنیاپرستی است. #قرآن_مجید در سوره هود آیه ۶۱ میفرماید: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ». یعنی او است که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش طلبید، سپس به سوی او بازگردید که پروردگارم (به بندگان خود نزدیک و اجابت کننده خواستههای آنها) است»!
🔸#دوم: ما در آیات و روایات، هیچگاه با تقبیح نفسِ #جوامع_مدنی عظيم و قدرتمند روبهرو نیستیم بلکه آنچه مورد نقد قرار گرفته است، درون مایه و جهتگیریهای مشرکانه و شیطانی بعضی جوامع و تمدنهای بزرگ مانند هود، ثمود، عاد، لوط و فرعون است. حتی در مقابل، شاهد توصیف یکی از عظیمترین تمدنهای بشری در دوران نبوت حضرت سلیمان نبی(ع) و همچنین، حضرت یوسف پیامبر(ع) به عنوان عزیز مصر هستیم که نه تنها در این توصیفات دستیابی به قدرت مادی تنبیح نشده است، از نصرتهای الهی برای شکلگیری چنین قدرتهایی نیز پردهبرداری شدهاست؛ بنابراین، اگر کسی تمدن را یک پديدۀ طاغوتی و ضد اسلامی پندارد، طبعاً باید قادر باشد تا توجیه درخوری از تمدنهای عظیم عصر سلیمان نبی(ع) یا یوسف پیامبر(ع) ارائه کند.
🔸#سوم: تعالیم اسلامی دائماً بر روی عناصری چون قانون (شریعت)، نظم، حکومت، آبادانی، فقرزدایی و امثال اینها تأکید دارد و تمدن چیزی جز تجميع نظاممند این عناصر و تأمین لوازم و اقتضائات آنها مانند اخلاق، عدالت، آزادی، پیشرفت و غیره نیست؛ از این رو، نه تنها نمیتوان گفت اسلام با تمدنسازی مخالف است، شواهد فراوانی در زمینه سوقدهی مسلمانان به سمت تمدنسازی وجود دارد.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 36 - 37.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (114) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (7) #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری 🔸تفسیرگرایی دوشاخه شد که یک شاخه آن، رویکردهای فردگرایانه به خود گرفت و روانشناسی را توسعه بخشید.…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (115)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (8)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸۴- ۲) جریان ارادهها در تاریخ
بیشک #جامعه و #فرهنگ مقدم بر وجود انسان است و محدودیتهایی را نسبت به اراده انسان ایجاد میکند. انسان به سختی میتواند خارج از ساختارهای رسمی آموزشی و نظام علم در جامعه، رشد علمی کند. حتی زندگی روزمره آدمی، محدود به بایستههای اجتماعی است. آیا کسی امروزه میتواند از غذای سالم[، طیّب] و طبیعی استفاده کند؟ آیا کسی امروزه میتواند برتغذیه خویش مدیریت کامل نماید؟ خير! زیرا که اساساً زنجیره تولید غذا، امروزه به دست دولتها و سازمانها افتاده و انسان در این چرخه، مجبور به اطاعتپذیری است. با این همه ما معتقد نیستیم که انسان، مانند لیوانی است که جامعه او را پر میکند. یا مانند اسفنجی که داخل آب میافتد، تمامی وجود انسان را جامعه بگیرد. #دترمینیسم_تاریخی و جبرگرایی مورد قبول نیست.
🔸در مورد وضعیت #تاریخی و #تمدنی، آیا ما مسلوبالاراده هستیم یا فقط تحت فشار ساختارها؟ بیشک در #نگرش_دینی و تجربه فردی میبینیم که انسان در زندگی مسلوبالاراده تلقی نمیشود. لذا روز قیامت هم شیطان به جهنمیان میگوید من از شما سلب اراده نکردم، من تسلطی بر شما نداشتم و فقط شما را تشویق به حرام کردم. در ادبیات قرآنی و تعالیم اسلامی، انسان موجودی است که میتواند جامعه را هدایت کند. انبیای الهی و اولیای خدا، سعی در اصلاح جامعه کردهاند و حتی وجوب امر به معروف و نهی از منکر، براساس کنترل و هدایت اجتماعی توسط آحاد مردم مشروعیت پیدا کرده است. #فلسفه_بعثت نیز در همین راستا قابل تبیین است و جریان ارادههای فردی و جمعی در ماهیّت حرکت اجتماعی مهم ارزیابی میشوند. درست است که برخی از انسانها، در جریان حرکت اجتماعی، رها و بیاراده هستند، اما برخی از انسانها، تاریخ را متحول میکنند و توان اثرگذاری در زندگی اجتماعی دارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 124 و 125.
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (8)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸۴- ۲) جریان ارادهها در تاریخ
بیشک #جامعه و #فرهنگ مقدم بر وجود انسان است و محدودیتهایی را نسبت به اراده انسان ایجاد میکند. انسان به سختی میتواند خارج از ساختارهای رسمی آموزشی و نظام علم در جامعه، رشد علمی کند. حتی زندگی روزمره آدمی، محدود به بایستههای اجتماعی است. آیا کسی امروزه میتواند از غذای سالم[، طیّب] و طبیعی استفاده کند؟ آیا کسی امروزه میتواند برتغذیه خویش مدیریت کامل نماید؟ خير! زیرا که اساساً زنجیره تولید غذا، امروزه به دست دولتها و سازمانها افتاده و انسان در این چرخه، مجبور به اطاعتپذیری است. با این همه ما معتقد نیستیم که انسان، مانند لیوانی است که جامعه او را پر میکند. یا مانند اسفنجی که داخل آب میافتد، تمامی وجود انسان را جامعه بگیرد. #دترمینیسم_تاریخی و جبرگرایی مورد قبول نیست.
🔸در مورد وضعیت #تاریخی و #تمدنی، آیا ما مسلوبالاراده هستیم یا فقط تحت فشار ساختارها؟ بیشک در #نگرش_دینی و تجربه فردی میبینیم که انسان در زندگی مسلوبالاراده تلقی نمیشود. لذا روز قیامت هم شیطان به جهنمیان میگوید من از شما سلب اراده نکردم، من تسلطی بر شما نداشتم و فقط شما را تشویق به حرام کردم. در ادبیات قرآنی و تعالیم اسلامی، انسان موجودی است که میتواند جامعه را هدایت کند. انبیای الهی و اولیای خدا، سعی در اصلاح جامعه کردهاند و حتی وجوب امر به معروف و نهی از منکر، براساس کنترل و هدایت اجتماعی توسط آحاد مردم مشروعیت پیدا کرده است. #فلسفه_بعثت نیز در همین راستا قابل تبیین است و جریان ارادههای فردی و جمعی در ماهیّت حرکت اجتماعی مهم ارزیابی میشوند. درست است که برخی از انسانها، در جریان حرکت اجتماعی، رها و بیاراده هستند، اما برخی از انسانها، تاریخ را متحول میکنند و توان اثرگذاری در زندگی اجتماعی دارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 124 و 125.
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢نقص فلسفۀ ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد
#فلسفه_مضاف
#نقص_فلسفه_اسلامی
#فلسفه_و_کاربرد_اجتماعی
🔸ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم. نقص فلسفهی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لاالهالا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند.
🔸میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.
🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 1382/10/29
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#فلسفه_مضاف
#نقص_فلسفه_اسلامی
#فلسفه_و_کاربرد_اجتماعی
🔸ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم. نقص فلسفهی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لاالهالا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند.
🔸میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.
🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 1382/10/29
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 نقص فلسفه ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد!
#رهبر_معظم_انقلاب
#نقص_فلسفه_اسلامی
#فلسفه_و_کاربرد_اجتماعی
🔸ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم. نقص فلسفه ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همه مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفه ما بهطور کلّی در زمینه ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد.
🔸«لاالهالا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.
🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 1382/10/29
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#رهبر_معظم_انقلاب
#نقص_فلسفه_اسلامی
#فلسفه_و_کاربرد_اجتماعی
🔸ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم. نقص فلسفه ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همه مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفه ما بهطور کلّی در زمینه ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد.
🔸«لاالهالا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.
🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 1382/10/29
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 فلسفه بخش عظیمی از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 فلسفه بخش عظیمی از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 فلسفه بخش عظیمی از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
t.me/tamadone_novine_islami
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔻حیرت، نقطهی آغاز فلسفه...
#فلسفه_و_تمدن
فلسفه از "حیرت" آغاز میشود. انسان زمانی که در مواجه با پدیدههای گوناگون "حیرت" میکند، برای یافتنِ پاسخِ عقلانی به حیرت و شگفتزدگی خود، شروع به تفکر میکند. این همان نقطهی آغاز فلسفه است.
انسان ممکن است از امورات روزمره مثلاً ناکامی در رسیدن به آرزوهایش دچار حیرت شود و فلسفهی زندگی با همهی ناکامیهایش، ایجادِ حیرت و در نتیجه پرسش کند، تا امورات بنیادین مانند اینکه از کجا آمدهام ، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر ننمایی وطنم....
پرسش از نخستین علتها تا واپسین غایتها.
آغاز "اندیشیدن" از "حیرت" است. فلسفه اندیشیدن است، پس آغاز فلسفه از حیرت است.
@didgahfalsafi
@tamadone_novine_islami
#فلسفه_و_تمدن
فلسفه از "حیرت" آغاز میشود. انسان زمانی که در مواجه با پدیدههای گوناگون "حیرت" میکند، برای یافتنِ پاسخِ عقلانی به حیرت و شگفتزدگی خود، شروع به تفکر میکند. این همان نقطهی آغاز فلسفه است.
انسان ممکن است از امورات روزمره مثلاً ناکامی در رسیدن به آرزوهایش دچار حیرت شود و فلسفهی زندگی با همهی ناکامیهایش، ایجادِ حیرت و در نتیجه پرسش کند، تا امورات بنیادین مانند اینکه از کجا آمدهام ، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر ننمایی وطنم....
پرسش از نخستین علتها تا واپسین غایتها.
آغاز "اندیشیدن" از "حیرت" است. فلسفه اندیشیدن است، پس آغاز فلسفه از حیرت است.
@didgahfalsafi
@tamadone_novine_islami
💢 فلسفه بخش عظیمی از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
t.me/tamadone_novine_islami
✍علی عابدی شاهرودی
#گزیدۀ_کتاب
#فلسفه_و_تمدن
#کتاب_مفاتیح_الغیب
🔸فلسفه به مفهوم عام که نوعی استدلال سامان یافته باشد، بخش عظیم از عناصر تشکیل دهندۀ تمدن است، آغاز اینگونه فلسفه همان آغاز تمدن بشری است، تمدن پدیدهای است انسانی و اجتماعی و مظهری است از تجلی حیات معقول... آنچه به سخن کنونی بستگی دارد این است که فلسفه به معنی عام عنصر مهم و اساسی تمدن است، و چنانکه برای تمدن نمیتوان یک ملت و یا قوم را منشأ دانست، برای فلسفه هم چنین منشأ خاصی وجود ندارد. فقط یک چیز را میتوان به حدس و احتمال گفت، و آن راجع به مقدار سهم ملتها و اقوام در پیدایش تمدنهاست.
🔹کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرا، ترجمه محمد خواجوی، مقدمه از علی عابدی شاهرودی، صفحه بیستوچهار مقدمه.
ا-------------------------------------ا
t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺کلامی از پرفسور #کربن در مقایسه فلاسفه اسلامی با فلاسفه غرب (به نقل از سید حسین نصر)
#هایدگر
#ملاصدرا
#سهروردی
#فلسفه_غرب
@Islamicphilosophy_ir
@tamadone_novine_islami
#هایدگر
#ملاصدرا
#سهروردی
#فلسفه_غرب
@Islamicphilosophy_ir
@tamadone_novine_islami