بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢بازشناسی تفاوت فرهنگ و تمدن (1) 🔸در نگاه نخست به نظر میآید، فرقی بین فرهنگ و تمدن وجود ندارد معمولاً در عبارتها هم این دو به صورت مترادف به كار میروند. به طور مثال اگر قومی از میزان نسبتاً بالایی از رشد تولیدات صنعتی و مظاهر شهری بهرهمند باشد، ولی از…
💢بازشناسی تفاوت فرهنگ و تمدن(2)
🔸گفتهاند:
فرهنگ میراث اجتماعی هر جامعه است و همهی دست کاریهای مادی و ساختههای ذهنی و روحی گروهی و نیز اشکال متمایز رفتار را در برمیگیرد که مردم در فعالیتهای جاری در درون شرایط زندگی خاص خود پدید آوردهاند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.(1)
🔸با این تعریف باید دید که تفاوت فرهنگ و تمدن چیست؟ و آیا اساساً تفاوتی وجود دارد؟ در این زمینه دو رویکرد وجود دارد:
1 ـ رویکرد اول میگوید تمدن همان فرهنگ است که در درون آن سهگونه کاربرد وجود دارد.(2)
۲ ـ بینش دوم، فرهنگ را در نقطهی مقابل تمدن قرار میدهد. در این نگاه، فرهنگ همهی عقاید و آفرینشهای انسانی مربوط به اسطوره، دین، هنر و ادبیات را در برمیگیرد، در حالی که تمدن به حوزهی خلاقیت انسانی مرتبط با فنآوری (تکنولوژی) و علم اشاره میکند.
🔹پینوشتها:
1ـ فرهنگ اندیشهى نو، ویراستار: ع. پاشایى، تهران، انتشارات مازیار، ۱۳۶۹، چ ۱، صص ۵۷۷ ـ ۵۷۸٫
2ـ فرهنگ علوم اجتماعى، جولیوس گولد و…، ص ۲۶۷٫
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸گفتهاند:
فرهنگ میراث اجتماعی هر جامعه است و همهی دست کاریهای مادی و ساختههای ذهنی و روحی گروهی و نیز اشکال متمایز رفتار را در برمیگیرد که مردم در فعالیتهای جاری در درون شرایط زندگی خاص خود پدید آوردهاند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.(1)
🔸با این تعریف باید دید که تفاوت فرهنگ و تمدن چیست؟ و آیا اساساً تفاوتی وجود دارد؟ در این زمینه دو رویکرد وجود دارد:
1 ـ رویکرد اول میگوید تمدن همان فرهنگ است که در درون آن سهگونه کاربرد وجود دارد.(2)
۲ ـ بینش دوم، فرهنگ را در نقطهی مقابل تمدن قرار میدهد. در این نگاه، فرهنگ همهی عقاید و آفرینشهای انسانی مربوط به اسطوره، دین، هنر و ادبیات را در برمیگیرد، در حالی که تمدن به حوزهی خلاقیت انسانی مرتبط با فنآوری (تکنولوژی) و علم اشاره میکند.
🔹پینوشتها:
1ـ فرهنگ اندیشهى نو، ویراستار: ع. پاشایى، تهران، انتشارات مازیار، ۱۳۶۹، چ ۱، صص ۵۷۷ ـ ۵۷۸٫
2ـ فرهنگ علوم اجتماعى، جولیوس گولد و…، ص ۲۶۷٫
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(7) 🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (2) #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکلگیری تمدنهای برجسته،…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8)
🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید میکند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکتها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانستهایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا میتوانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه میدهیم تا امکان اندازهگیری و پیشبینی تمدن را از دست ندهیم؛ از اینرو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.
🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحثهای #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحثهایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جستوجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».
🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی میگوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانههای فساد بوده است نه آن دورههای مکرری که در آن انسانها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام میشوند و اصطلاحاً به آن تمدن میگویند. این دوران، برای بلندترین روحها و سختترین جانها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ میپرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید میکند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکتها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانستهایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا میتوانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه میدهیم تا امکان اندازهگیری و پیشبینی تمدن را از دست ندهیم؛ از اینرو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.
🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحثهای #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحثهایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جستوجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».
🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی میگوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانههای فساد بوده است نه آن دورههای مکرری که در آن انسانها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام میشوند و اصطلاحاً به آن تمدن میگویند. این دوران، برای بلندترین روحها و سختترین جانها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ میپرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢همه عالم تن است و ایران دل/ پایداری و مانایی «ایران» در تاریخ جهان
✍... علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#نقد
#تاریخ_ایران
#فرهنگ_و_تمدن
🔻نقدی بر خوانش جامعهشناسانه از تاریخ کُهنِ ایرانزمین
🔸سترگی و عظمت تمدن و تاریخ «ایران» دیگر مجالی برای خامی قلم اینجانب نمیگذارد، اما بعنوان یک تاریخخوان –که مورخان قلب لشگر دفاع فرهنگی از میهن اند- لازم دیدم نکاتی چند را به تقریر آورم. نخست این که کسب تخصص در هر رشته نیازمند سالها مطالعه روشمند و دقیق است، زمانی به فردی لقب متخصص میدهیم که به قولی به درجه اجتهاد در آن علم رسیده باشد و بتواند سِره را از ناسِره تشخیص دهد. با این حال در جامعه علمی کنونی ما برخی دوستان و بزرگواران خارج از حیطه تخصصی خود به اظهارنظر میپردازند که سبب ایجاد مشکلاتی جدی در فهم علمی ما میشود. البته جامعه علمی باید تبادل آرا و افکار روان داشته باشد و علوم انسانی و فرهنگی ما در هم تنیده باشد تا این که مانند اکنون مجمعالجزایری دور افتاده از یکدیگر باشیم. اما مساله خروج از حیطه تخصص و قدم گذاشتن در وادی ناشناخته علمِ دیگر نه تنها کمکی به ارتقای سطح فرهنگی و علمی ما نمیکند بلکه سبب دشوارفهمیهای جدی میشود.
🔸یکی از معضلات امروز ما مواجهه نادرست جامعهشناسان با تاریخ است؛ این بزرگواران که در رشته تخصصی خود سالها مطالعه کردهاند و قلم زدهاند اکنون وارد سرزمین شهریاری تاریخ شدهاند –اگر نخواهم مانند مارکس بگویم ما تنها یک علم میشناسیم و آن علم تاریخ است، اما مادری علم تاریخ در میان علوم اجتماعی و فرهنگی حقیقتی کتمان ناپذیر است– و گاه اظهارنظرهایی میکنند که برای یک دانشآموخته معمولی تاریخ نیز جای تعجب دارد. علم تاریخ عرصه تفنن نیست –چنانکه هر تشنهلبی نمیتواند کامل از چشمه جامعهشناسی سیراب شود– زمانی که درباره تاریخ صحبت میکنیم، کارمان دشوار است؛ زنگار قرون، گم شدگی، تاریکی اعصار، نابودی، زوال و نسیان بر آینهمان نشسته و مورخ سالها باید با ناز و تنعم آینه را یاری دهد تا بلکه چشمهای از نور از آن بتابد. برخلاف علم جامعهشناسی یا علم سیاست که ما بیشتر با تئوریها و کلاننظریه و کلانروایت سرکار داریم، آوردگاه تاریخ، فکت است و جزئیات و آشفتگی اسناد. تاریخ فرمول بندی ندارد...
🔹متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید
http://www.movarekhan.com/blog/iran_and_world_history/
✍... علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#نقد
#تاریخ_ایران
#فرهنگ_و_تمدن
🔻نقدی بر خوانش جامعهشناسانه از تاریخ کُهنِ ایرانزمین
🔸سترگی و عظمت تمدن و تاریخ «ایران» دیگر مجالی برای خامی قلم اینجانب نمیگذارد، اما بعنوان یک تاریخخوان –که مورخان قلب لشگر دفاع فرهنگی از میهن اند- لازم دیدم نکاتی چند را به تقریر آورم. نخست این که کسب تخصص در هر رشته نیازمند سالها مطالعه روشمند و دقیق است، زمانی به فردی لقب متخصص میدهیم که به قولی به درجه اجتهاد در آن علم رسیده باشد و بتواند سِره را از ناسِره تشخیص دهد. با این حال در جامعه علمی کنونی ما برخی دوستان و بزرگواران خارج از حیطه تخصصی خود به اظهارنظر میپردازند که سبب ایجاد مشکلاتی جدی در فهم علمی ما میشود. البته جامعه علمی باید تبادل آرا و افکار روان داشته باشد و علوم انسانی و فرهنگی ما در هم تنیده باشد تا این که مانند اکنون مجمعالجزایری دور افتاده از یکدیگر باشیم. اما مساله خروج از حیطه تخصص و قدم گذاشتن در وادی ناشناخته علمِ دیگر نه تنها کمکی به ارتقای سطح فرهنگی و علمی ما نمیکند بلکه سبب دشوارفهمیهای جدی میشود.
🔸یکی از معضلات امروز ما مواجهه نادرست جامعهشناسان با تاریخ است؛ این بزرگواران که در رشته تخصصی خود سالها مطالعه کردهاند و قلم زدهاند اکنون وارد سرزمین شهریاری تاریخ شدهاند –اگر نخواهم مانند مارکس بگویم ما تنها یک علم میشناسیم و آن علم تاریخ است، اما مادری علم تاریخ در میان علوم اجتماعی و فرهنگی حقیقتی کتمان ناپذیر است– و گاه اظهارنظرهایی میکنند که برای یک دانشآموخته معمولی تاریخ نیز جای تعجب دارد. علم تاریخ عرصه تفنن نیست –چنانکه هر تشنهلبی نمیتواند کامل از چشمه جامعهشناسی سیراب شود– زمانی که درباره تاریخ صحبت میکنیم، کارمان دشوار است؛ زنگار قرون، گم شدگی، تاریکی اعصار، نابودی، زوال و نسیان بر آینهمان نشسته و مورخ سالها باید با ناز و تنعم آینه را یاری دهد تا بلکه چشمهای از نور از آن بتابد. برخلاف علم جامعهشناسی یا علم سیاست که ما بیشتر با تئوریها و کلاننظریه و کلانروایت سرکار داریم، آوردگاه تاریخ، فکت است و جزئیات و آشفتگی اسناد. تاریخ فرمول بندی ندارد...
🔹متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید
http://www.movarekhan.com/blog/iran_and_world_history/
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 #نشست «ظرفیتهای تمدنی در تاریخ ایران» با حضور سیدحسین فلاحزاده 23 اسفند 97 در سالن همایشهای دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار میگردد.
http://yon.ir/1a5S1
@tamadone_novine_islami
http://yon.ir/1a5S1
@tamadone_novine_islami
Forwarded from گام دوم انقلاب
🔺فوری... فوری... فوری...
🔸هماکنون شبکه چهار، برنامه "آینده ایران" تبیین بیانیه گام دوم انقلاب، توسط آیتالله میرباقری
@gam_dowom_engelab
🔸هماکنون شبکه چهار، برنامه "آینده ایران" تبیین بیانیه گام دوم انقلاب، توسط آیتالله میرباقری
@gam_dowom_engelab
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن (#بخش_آخر) ⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(107) 🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری 🔸آنچه در جامعه، به کمک مشارکت مردمی، همراه با خلاقیتهای هنری و تنوع سلایق انسانی…
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (1)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (108)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
✅جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی
بحث بر سر این است که اراده انسانی چه نقشی در تأسيس تمدنها دارد؟ اساساً تمدنها زایشی هستند با ساختنی؟ برخی بر این باورند که اراده انسان در تاریخ و جامعه هضم میشود و از این روی، اساساً #تمدن_اسلامی، ساختنی نبوده و جریان زندگی عادی مردم مسلمان ، اگر به شکوفایی رسید، آن را ایجاد خواهد کرد. در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که تنها با برنامهریزی ، ریلگذاری و ایجاد الگوهای عملی و نقشه راه، میتوان به سوی تمدنی در تراز آموزههای اسلامی حرکت کرد.
🔸در این بخش، ابتدا اجمالی از نظریههایی که به نسبت اراده انسانی و #تمدنزایی سخن گفتهاند، ذکر خواهد شد و در نهایت، نظریه مختار نیز تقديم میشود. در نگرش سنتی از علم (سنت در نگاه ما متفاوت از سنت در تفکر غربی است) که در اروپا با عنوان نگرشهای پوزیتیویستی شهرت دارد، گونهای نسبت اراده آدمی و #تمدنسازی بررسی شده که در سنتهای فکری بعد، مورد نقد و بررسی و انکار واقع شد.
🔸۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیتهای جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همهجایی و همگانی میپردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار میشود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی میپردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (108)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
✅جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی
بحث بر سر این است که اراده انسانی چه نقشی در تأسيس تمدنها دارد؟ اساساً تمدنها زایشی هستند با ساختنی؟ برخی بر این باورند که اراده انسان در تاریخ و جامعه هضم میشود و از این روی، اساساً #تمدن_اسلامی، ساختنی نبوده و جریان زندگی عادی مردم مسلمان ، اگر به شکوفایی رسید، آن را ایجاد خواهد کرد. در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که تنها با برنامهریزی ، ریلگذاری و ایجاد الگوهای عملی و نقشه راه، میتوان به سوی تمدنی در تراز آموزههای اسلامی حرکت کرد.
🔸در این بخش، ابتدا اجمالی از نظریههایی که به نسبت اراده انسانی و #تمدنزایی سخن گفتهاند، ذکر خواهد شد و در نهایت، نظریه مختار نیز تقديم میشود. در نگرش سنتی از علم (سنت در نگاه ما متفاوت از سنت در تفکر غربی است) که در اروپا با عنوان نگرشهای پوزیتیویستی شهرت دارد، گونهای نسبت اراده آدمی و #تمدنسازی بررسی شده که در سنتهای فکری بعد، مورد نقد و بررسی و انکار واقع شد.
🔸۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیتهای جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همهجایی و همگانی میپردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار میشود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی میپردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢رابطۀ اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنى
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#مقاله
#رویکرد_تمدنی
#رابطۀ_اسلام_و_ایران
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸نظریه پردازان #تمدن، عوامل مختلفى را براى شکلگیرى یک تمدن برشمرده اند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشتهاند؛ ولى #عنصر_دین به عنوان جوهرۀ تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریهها نیافته است. از سوى دیگر دربارۀ نقش و رسالت دین اندیشمندانِ دینشناس و جامعه شناسانِ دین دیدگاههایى متفاوت ارائه کرده اند.
🔸اگر #تمدنسازى را نیز در حیطۀ هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه میتوانیم از توانمندى دین و آموزههاى دینى در حوزۀ تمدنسازى و سازوکار آن سخن به میان آوریم. آموزههاى دین در حوزۀ تمدنسازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسانِ بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت.
🔸بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعۀ یکپارچۀ اسلامى پیشوپس از گرویدن ایرانیان به این جامعه میتواند ما را به سمت درکى کلى از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان میدهد که یکى از سرزمینهایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدنسازى در آن به اثبات برساند، #ایرانزمین بود. در نگاهى کلی میتوان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینهای براى تجلّى قدرت تمدنسازى دین بود و از جمله خدمتهاى اسلام به ایران نیز جهتدادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
http://hiq.bou.ac.ir/article_8020_b36aaa52c33be11fa5752734b4381f56.pdf
ا—--------------------------—ا
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#مقاله
#رویکرد_تمدنی
#رابطۀ_اسلام_و_ایران
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸نظریه پردازان #تمدن، عوامل مختلفى را براى شکلگیرى یک تمدن برشمرده اند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشتهاند؛ ولى #عنصر_دین به عنوان جوهرۀ تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریهها نیافته است. از سوى دیگر دربارۀ نقش و رسالت دین اندیشمندانِ دینشناس و جامعه شناسانِ دین دیدگاههایى متفاوت ارائه کرده اند.
🔸اگر #تمدنسازى را نیز در حیطۀ هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه میتوانیم از توانمندى دین و آموزههاى دینى در حوزۀ تمدنسازى و سازوکار آن سخن به میان آوریم. آموزههاى دین در حوزۀ تمدنسازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسانِ بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت.
🔸بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعۀ یکپارچۀ اسلامى پیشوپس از گرویدن ایرانیان به این جامعه میتواند ما را به سمت درکى کلى از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان میدهد که یکى از سرزمینهایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدنسازى در آن به اثبات برساند، #ایرانزمین بود. در نگاهى کلی میتوان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینهای براى تجلّى قدرت تمدنسازى دین بود و از جمله خدمتهاى اسلام به ایران نیز جهتدادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
http://hiq.bou.ac.ir/article_8020_b36aaa52c33be11fa5752734b4381f56.pdf
ا—--------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8) 🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9)
🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضدتمدنی در خود غرب چه میگوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحتالشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشههای فلسفی که جنبههای انسانی بشر را بروز و ظهور میبخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادیها و منافع اقلیتی که به دلیل بهرهمندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب میکنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعهگرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا میکند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترماند و هر دو به وسیله عدالت به هم میرسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند زمینه بروز و ظهور جلوههای خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند در مادیترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انساننما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف میکنند، بتواند ذیل جهانبینیهای الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادیزدگی یا #ماشینوارگی میخوانند، خلاص کند بلکه میتواند به جاده صافکن و تسهیلگر پروژههای بزرگ مادیگرا مبدل شود.
🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمیگردد که او شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ را در زمانههای فساد معرفی میکند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آوردهاست؟ آیا تاریخ این را تأیید میکند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاهها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهرهها بردهاند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بیتفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمونهای بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوتهای شیطانی قرار دارد، از راههای کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب میشود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر میشوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقیاش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع میدانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدنها، هویتهای فردی قربانی همگرایی میشود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضدتمدنی در خود غرب چه میگوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحتالشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشههای فلسفی که جنبههای انسانی بشر را بروز و ظهور میبخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادیها و منافع اقلیتی که به دلیل بهرهمندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب میکنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعهگرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا میکند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترماند و هر دو به وسیله عدالت به هم میرسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند زمینه بروز و ظهور جلوههای خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند در مادیترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انساننما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف میکنند، بتواند ذیل جهانبینیهای الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادیزدگی یا #ماشینوارگی میخوانند، خلاص کند بلکه میتواند به جاده صافکن و تسهیلگر پروژههای بزرگ مادیگرا مبدل شود.
🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمیگردد که او شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ را در زمانههای فساد معرفی میکند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آوردهاست؟ آیا تاریخ این را تأیید میکند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاهها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهرهها بردهاند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بیتفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمونهای بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوتهای شیطانی قرار دارد، از راههای کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب میشود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر میشوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقیاش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع میدانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدنها، هویتهای فردی قربانی همگرایی میشود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺مردم یک جامعه وقتی کتاب میخوانند، چهرهی آن جامعه را عوض میکنند
🔸برای تغییر و بهبود چهرۀ جامعهمان کتاب بخوانیم
🔹 #کتابخوانی_در_همه_حال
@tamadone_novine_islami
🔸برای تغییر و بهبود چهرۀ جامعهمان کتاب بخوانیم
🔹 #کتابخوانی_در_همه_حال
@tamadone_novine_islami
🔻ویل دورانت در کتاب معروف خود آورده است:
در قرن سیزدهم میلادی یعنی در زمانی که جهان اسلام #کتابخانهای با ششصد هزار جلد کتاب خطی داشت، بزرگترین کتابخانۀخارج از جهان اسلام کتابخانۀ کانتربری انگلیس با حدود دو هزار جلد کتاب بود.
(تاریخ تمدن ویل دورانت ج6 ص196)
🔸#آندلس آن روزها تنها منطقه اروپا بود که اسلام را پذیرفته بودند و این برای اروپاییان دیگر مناطق، جای سوال بود که چگونه میتوانند مردم آندلس را بشناسند؟؟
شخصی که سالها در اسپانیا زندگی کرده بود چند نشانه برای مسلمانان داد:
1.دندانهای سپید و درخشان (به خاطر مسواک که اروپاییان آن روزها حتی نمیدانستند چیست!؟؟)
2.لباسهای سپید و خوشبو...
3.در خانههایشان اتاقی است که درآن خود را میشویند!
🔸حالا تصور کنید اسلام به #اروپایی که حتی از #کمترین_مظاهر_تمدن چون مسواک و حمام بیبهره بوده چه خدماتی کرده! حالا آنها از نظر تکنولوژی و بعضی از مظاهر تمدن کجا و ما کجائیم!؟؟؟
از روزی که اروپا به دین (مسیحیت) و آموزههای آن پشت کرد روزبهروز ترقی کرد ولی ما مسلمانان از روزی که به دین (اسلام) و دستورات آن پشت کردیم! روزبهروز ذلیلتر شدیم!!!
این چیزی نیست جز دلیل بر حقانیت اسلام و تحریف مسیحیت!
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
در قرن سیزدهم میلادی یعنی در زمانی که جهان اسلام #کتابخانهای با ششصد هزار جلد کتاب خطی داشت، بزرگترین کتابخانۀخارج از جهان اسلام کتابخانۀ کانتربری انگلیس با حدود دو هزار جلد کتاب بود.
(تاریخ تمدن ویل دورانت ج6 ص196)
🔸#آندلس آن روزها تنها منطقه اروپا بود که اسلام را پذیرفته بودند و این برای اروپاییان دیگر مناطق، جای سوال بود که چگونه میتوانند مردم آندلس را بشناسند؟؟
شخصی که سالها در اسپانیا زندگی کرده بود چند نشانه برای مسلمانان داد:
1.دندانهای سپید و درخشان (به خاطر مسواک که اروپاییان آن روزها حتی نمیدانستند چیست!؟؟)
2.لباسهای سپید و خوشبو...
3.در خانههایشان اتاقی است که درآن خود را میشویند!
🔸حالا تصور کنید اسلام به #اروپایی که حتی از #کمترین_مظاهر_تمدن چون مسواک و حمام بیبهره بوده چه خدماتی کرده! حالا آنها از نظر تکنولوژی و بعضی از مظاهر تمدن کجا و ما کجائیم!؟؟؟
از روزی که اروپا به دین (مسیحیت) و آموزههای آن پشت کرد روزبهروز ترقی کرد ولی ما مسلمانان از روزی که به دین (اسلام) و دستورات آن پشت کردیم! روزبهروز ذلیلتر شدیم!!!
این چیزی نیست جز دلیل بر حقانیت اسلام و تحریف مسیحیت!
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
وقتی ما میگوييم انقلاب اسلامی هدفاش تمدن نوين اسلامی است، يعنی نبايد آنرا به يك پديده سياسی تقليل دهيم. انقلاب اسلامی سعی كرد حيات و زندگی را عوض كند. ما نخواستيم فقط يك جامعه انقلابی درست كنيم، بلكه میخواستيم يك پديدهای ايجاد شود كه دنيا را فرا بگيرد كه البته شرطاش تشكيل دولت اسلامی و جامعه اسلامی است.
(بیانات در دیدار با جمعی از تمدنپژوهان / 11 بهمن 1397)
@tamadone_novine_islami
(بیانات در دیدار با جمعی از تمدنپژوهان / 11 بهمن 1397)
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (1) ⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (108) 🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری ✅جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی بحث بر سر این است که اراده انسانی چه نقشی در تأسيس تمدنها…
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (2)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (109)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔻۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیت های جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همه جایی و همگانی می پردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار می شود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی می پردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
🔸این دیدگاه ریشه در تفکر یونانی و اندیشههای فلسفی یونان داشته و انواع مختلفی از فلسفههای قرون وسطایی، فلسفه عقل گرایانه، پوزیتیویسم و دیگر اندیشههای وابسته به تفکر مبناگروی را زاییده است. در فکر فلسفی جهان اسلام نیز پس از ورود اندیشههای یونانی، مبناگروی نفوذ کرده و در تأملات فلسفی جهان اسلام رسمیت یافت. در مبتذلترین نوع مبناگروی که در دوره روشنگری و ظهور پوزیتیویسم رخ داد، علم و دانش معتبر، تنها به عنوان علم تجربه و معرفتهای مشاهدتی معرفی گشت. آن چه در میان مبناگرایان در هر کدام از گرایشهای عقلی، دینی و فلسفی شهرت دارد، تک نسخهای بودن علوم و انباشتی شدن علم در طول تاریخ است؛ یعنی انسان در گذشته زندگی خویش، موجودی شبیه به حیوان بود و از علم و دانش بهرهای نداشت. به تدریج در گذر تاریخ و انباشت تجارب بشری، علوم و فن آوریها توسعه یافتند و ابزارهای بیشتری برای زندگی بهینه ساخته شد. در این نگاه، انسانها با گذر زمان، بر علم پیشنیان میافزایند و عمل، در ادامه تاریخ با رشد و تکامل تدریجی، به اوج خود میرسد. هدفگذاری علم، کشف قوانین عام طبیعت ، پیشبینی و کنترل جامعه و طبیعت است تا از این مسیر، از سویی طبیعت و تحولات آن در کنترل اراده انسانی قرار گیرد و آدمی متناسب با نیاز، میل و گرایشی که دارد، آن را تغییر دهد و از سوی دیگر، قوانینی را کشف کرده تا به وسیله آن، به ابزارسازی و تولید ماشینهای رفاهی و نظامی بپردازد و تسلط بیشتری برانسانهای دیگر و نظام طبیعت پیدا کند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118 و 119.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (109)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔻۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیت های جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همه جایی و همگانی می پردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار می شود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی می پردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
🔸این دیدگاه ریشه در تفکر یونانی و اندیشههای فلسفی یونان داشته و انواع مختلفی از فلسفههای قرون وسطایی، فلسفه عقل گرایانه، پوزیتیویسم و دیگر اندیشههای وابسته به تفکر مبناگروی را زاییده است. در فکر فلسفی جهان اسلام نیز پس از ورود اندیشههای یونانی، مبناگروی نفوذ کرده و در تأملات فلسفی جهان اسلام رسمیت یافت. در مبتذلترین نوع مبناگروی که در دوره روشنگری و ظهور پوزیتیویسم رخ داد، علم و دانش معتبر، تنها به عنوان علم تجربه و معرفتهای مشاهدتی معرفی گشت. آن چه در میان مبناگرایان در هر کدام از گرایشهای عقلی، دینی و فلسفی شهرت دارد، تک نسخهای بودن علوم و انباشتی شدن علم در طول تاریخ است؛ یعنی انسان در گذشته زندگی خویش، موجودی شبیه به حیوان بود و از علم و دانش بهرهای نداشت. به تدریج در گذر تاریخ و انباشت تجارب بشری، علوم و فن آوریها توسعه یافتند و ابزارهای بیشتری برای زندگی بهینه ساخته شد. در این نگاه، انسانها با گذر زمان، بر علم پیشنیان میافزایند و عمل، در ادامه تاریخ با رشد و تکامل تدریجی، به اوج خود میرسد. هدفگذاری علم، کشف قوانین عام طبیعت ، پیشبینی و کنترل جامعه و طبیعت است تا از این مسیر، از سویی طبیعت و تحولات آن در کنترل اراده انسانی قرار گیرد و آدمی متناسب با نیاز، میل و گرایشی که دارد، آن را تغییر دهد و از سوی دیگر، قوانینی را کشف کرده تا به وسیله آن، به ابزارسازی و تولید ماشینهای رفاهی و نظامی بپردازد و تسلط بیشتری برانسانهای دیگر و نظام طبیعت پیدا کند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118 و 119.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🌙 خدایا مرا ببین! تنها بخاطر آرزوها و امیدهایم به درگاهت آمدهام!
از اعمال این شب، نماز لیلهالرغایب است که در روایات به آن تاکید شده است. بعد از آن، امشب سعی بر تهجد و شبزندهداری داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوهای مشروعمان امیدوارانه بهدرگاه بینیاز دعاء کنیم.
🔺 #التماس_دعاء
@tamadone_novine_islami
از اعمال این شب، نماز لیلهالرغایب است که در روایات به آن تاکید شده است. بعد از آن، امشب سعی بر تهجد و شبزندهداری داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوهای مشروعمان امیدوارانه بهدرگاه بینیاز دعاء کنیم.
🔺 #التماس_دعاء
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9) 🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10)
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺 #سلام_برادر! عبارتی که در شبکههای اجتماعی تِرند شد.
#جنایت_نیوزلند
#تروریسم_غربی
#استاندارد_دوگانه
@tamadone_novine_islami
#جنایت_نیوزلند
#تروریسم_غربی
#استاندارد_دوگانه
@tamadone_novine_islami
💢تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام تمدنساز است
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
🔺 #سلام_برادر! عبارتی که در شبکههای اجتماعی تِرند شد. #جنایت_نیوزلند #تروریسم_غربی #استاندارد_دوگانه @tamadone_novine_islami
💢سلام برادر! / برای شهدای مسجد النّور نیوزیلند
✍فاطمه بهروزفخر
#سلام_برادر!
🔸من هیچکاری از دستم برنمیآید تا غم را از توی چشمان تمام مردمان جهان بردارم و لبخندِ رویِ لبشان را پررنگ کنم.
من در جغرافیای کوچکی اقامت دارم و توانم، توان یک انسان معمولی است.
من هیچ کاری از دستم برنمیآید؛ برای همین بود که از صبح زل زدم به عکسها و فیلمهای حادثه تروریستی و سایتهای خبری را بالا و پایین کردم.
بعد چشم دوختم به عکسها و به قصهها فکر کردم.
بله! من در اوج غم هم به قصهها فکر میکنم.
بعد دیدم مردی که قبل از شهادت گفته است «#سلام_برادر!» و با همین جمله صلح را به رخ تمام خشونتهای دنیا نشان داده است، حتما قصه شنیده است. حتماً با قصهها بزرگ شده است. فقط قصهها و پدرومادری که با قصهها مأنوس باشند میتوانند به تو یاد بدهند که با لبخند در عصر شتابزدگی بگویی: «#سلام_برادر!»
بعد دیدم دلم برای آنکه بدون هیچ واهمهای کُشته و رد خون را دیده، سوخته است. چشمهایم را بستم و پرسیدم توی خیالم: «تو اصلا هیچ قصهای شنیدهای مرد؟! نه! نشنیدهای! تو بیقصهترین مرد این روزگاری. قابلترحمی و رقتانگیز. تو قصهنشنیدهترینی وگرنه آنکه قصه شنیده باشد، سلام میگوید و آنکه نشنیده اسلحه میکشد.»
🔸من هیچ کاری از دستم برنمیآید برای اینکه غم را از صورت جهان بشویم، من جغرافیای محدودی دارم و توان اندک. برای همین دل دادهام به قصهها و کتابها برای نجات خودم و بقیه. برای همین است که فکر میکنم اگر قصه و کتابها را گره بزنم به زندگی آدمهایی که دوستشان دارم، صلح جایی توی قلب آدمها باز میکند. من دیدهام که آدمهای اهل قصه و کلمه، مهربانترند، دلخوشترند و بلندبلند سلام میکنند.
🔹نقل از کانال "یادداشتهای خانم ف"
@fatemehbehruzfakhr
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍فاطمه بهروزفخر
#سلام_برادر!
🔸من هیچکاری از دستم برنمیآید تا غم را از توی چشمان تمام مردمان جهان بردارم و لبخندِ رویِ لبشان را پررنگ کنم.
من در جغرافیای کوچکی اقامت دارم و توانم، توان یک انسان معمولی است.
من هیچ کاری از دستم برنمیآید؛ برای همین بود که از صبح زل زدم به عکسها و فیلمهای حادثه تروریستی و سایتهای خبری را بالا و پایین کردم.
بعد چشم دوختم به عکسها و به قصهها فکر کردم.
بله! من در اوج غم هم به قصهها فکر میکنم.
بعد دیدم مردی که قبل از شهادت گفته است «#سلام_برادر!» و با همین جمله صلح را به رخ تمام خشونتهای دنیا نشان داده است، حتما قصه شنیده است. حتماً با قصهها بزرگ شده است. فقط قصهها و پدرومادری که با قصهها مأنوس باشند میتوانند به تو یاد بدهند که با لبخند در عصر شتابزدگی بگویی: «#سلام_برادر!»
بعد دیدم دلم برای آنکه بدون هیچ واهمهای کُشته و رد خون را دیده، سوخته است. چشمهایم را بستم و پرسیدم توی خیالم: «تو اصلا هیچ قصهای شنیدهای مرد؟! نه! نشنیدهای! تو بیقصهترین مرد این روزگاری. قابلترحمی و رقتانگیز. تو قصهنشنیدهترینی وگرنه آنکه قصه شنیده باشد، سلام میگوید و آنکه نشنیده اسلحه میکشد.»
🔸من هیچ کاری از دستم برنمیآید برای اینکه غم را از صورت جهان بشویم، من جغرافیای محدودی دارم و توان اندک. برای همین دل دادهام به قصهها و کتابها برای نجات خودم و بقیه. برای همین است که فکر میکنم اگر قصه و کتابها را گره بزنم به زندگی آدمهایی که دوستشان دارم، صلح جایی توی قلب آدمها باز میکند. من دیدهام که آدمهای اهل قصه و کلمه، مهربانترند، دلخوشترند و بلندبلند سلام میکنند.
🔹نقل از کانال "یادداشتهای خانم ف"
@fatemehbehruzfakhr
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺مراسم بزرگداشت حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ مسعود صدوق (چمنخواه) در دومین سال رحلت این اندیشمندِ انقلاب فرهنگی برگزار میشود، به همراه گزارشی از عملکرد حسینیه اندیشه بعد از فقدان ایشان.
🔹 #زمان: دوشنبه 27 اسفند 97، بعد از نماز مغرب و عشاء
🔸 #مکان: قم بلوار الغدیر کوی 10 پلاک 41 (منزل آن مرحوم)
@tamadone_novine_islami
🔹 #زمان: دوشنبه 27 اسفند 97، بعد از نماز مغرب و عشاء
🔸 #مکان: قم بلوار الغدیر کوی 10 پلاک 41 (منزل آن مرحوم)
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (2) ⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (109) 🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری 🔻۱) #رویکرد_مبناگرایانه در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا #دورکیم و #اسپنسر که بزرگان کلاسیک جامعهشناسی محسوب میشوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعهشناسی است که قرار است همچون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیشبینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همانطورکه طبیعت دارای قانون است، اجتماع هم دارای قانونهایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی میکند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار میکند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش میسازد.
🔸در این دیدگاه #تمدنسازی نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا میشود. در این نگرش، انسان با ارادهای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج میداده، مسیری را میپیماید که روزبهروز بر علم و دانش او افزوده میشود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس میکند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار #جامعهشناسان و #جامعهپردازان است.
🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار میگیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریانهای قارهای و جریانهای مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت میرسند، دیدگاه مکتب وین و جریان #پوزیتویسم و رویکردهای مبناگرایانه، بیشازپیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویستها مثل پوپر نسبت به #اثباتگرایی وارد آوردند، لطمههای اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد میشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا #دورکیم و #اسپنسر که بزرگان کلاسیک جامعهشناسی محسوب میشوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعهشناسی است که قرار است همچون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیشبینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همانطورکه طبیعت دارای قانون است، اجتماع هم دارای قانونهایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی میکند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار میکند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش میسازد.
🔸در این دیدگاه #تمدنسازی نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا میشود. در این نگرش، انسان با ارادهای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج میداده، مسیری را میپیماید که روزبهروز بر علم و دانش او افزوده میشود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس میکند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار #جامعهشناسان و #جامعهپردازان است.
🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار میگیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریانهای قارهای و جریانهای مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت میرسند، دیدگاه مکتب وین و جریان #پوزیتویسم و رویکردهای مبناگرایانه، بیشازپیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویستها مثل پوپر نسبت به #اثباتگرایی وارد آوردند، لطمههای اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد میشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr