به‌سوی تمدن نوین اسلامی
324 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
⭕️#اسلام_حداکثری_و_تمدن_نوین_اسلامی

🔸#تمدن، عالی ترین سطح از نظامات اجتماعی را در ابعاد بسیار وسیع و کلان شامل می‌شود اعم از نظامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ بنابراین وقتی گفته می‌شود که #اسلام_تمدن‌ساز است، یعنی اسلام قرار است نظامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پدید آورد آن هم نظاماتی که خاص اسلام بوده و از سایر نظامات اجتماعی متمایز است.

🔸این نوع تلقی از دین در نقطه مقابل نظریه دین اقلّی قرار دارد. دین حداقلی اسلام را در محدوده حیات شخصی و معنوی انسان تعریف می‌کند و هرگز قائل به #اسلام_اجتماعی و جامعیت معارف آن نیست، بنابراین از نظریه اسلام حداقلی، #تمدن_اسلامی برنمی‌خیزد مگر اینکه گفته شود تمدن متدینان یعنی تمدنی که ذات و هویتش دینی نیست بلکه تنها در اختیار متدینان است یا زمام امور تمدن در دست آنهاست البته این مدعای ما را پوشش نمی‌دهد چرا که ما ادعا داریم اسلام از آن رو که آیینی جامع و فراگیر است #تمدن_ساز بوده و اسلامیت تمدن اسلامی به ابتناء این تمدن در اسلام باز می‌گردد نه مسلمانان.

🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️#یادداشت_منتخب/درک منطقی از ماهیت و مرزهای معنایی «تمدن»

https://telegram.me/tamadone_novine_islami

🔻#تبیین_مفهوم_تمدن
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

دکتر مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی یادداشتی به بررسی مفهوم «تمدن» پرداخته است که در ادامه از نظر می‌گذرد؛

🔸[یکم]. معضلۀ اغتشاشِ واژگانی در علومِ اجتماعی و تاریخی در علومِ اجتماعی و تاریخی، تعریف‌های متعدّد و گوناگونی از مفهومِ تمدّن ارائه شده است. مطالعه تعریف‌ها نشان می‌دهد که به این مفهوم، از زاویه‌ها و منظرهای مختلفی نگریسته شده و هر صاحب‌نظری بر اساسِ پنداشته‌ها و علایقِ نظریِ خویش، برداشتِ خاصی از آن ساخته و پرداخته کرده است. در واقع، این مفهوم همانند بسیاری از مفاهیمِ دیگرِ در علومِ اجتماعی و تاریخی، گرفتارِ پراکندگی‌ها و کشمکش‌های نظریِ بی‌پایانی شده است که غرق شدن در آن‌ها، ما را از مقاصدِ عملیاتی و عینی‌مان دور می‌سازد. بنابراین، ما سعی می‌کنیم که بر پایه یک منطقِ موجّه، تعریف و برداشتِ مستقلی از مفهومِ تمدّن ارائه کنیم که از لحاظِ مطابقت با واقعیّتِ انضمامی، قابلِ دفاع باشد.

🔸[دوّم]. ساختار و سیرِ معنایابی در علومِ اجتماعی و تاریخی در علومِ اجتماعی و تاریخی، تعریف‌ها دو دسته‌اند: «تعریفِ پیشینی» و «تعریفِ پسینی». در تعریفِ پیشینی، پژوهشگر بر اساسِ تصوّرات و پیش‌فرض‌های خود، مفهوم را تعریف می‌کند و آن‌گاه، واقعیّت‌هایی که بر این تعریف، منطبق و مماس باشند را، مصداقِ آن می‌شمارد. اما در تعریفِ پسینی، پژوهشگر به جهانِ اجتماعی و تاریخی مراجعه می‌کند و بر اساسِ برداشتِ حداقلی و کلّی از مفهوم، مصداق‌هایی را می‌یابد. سپس با مطالعه و تأمّل، پاره‌ای از هدف‌های یافته شده را حذف می‌کند تا مصداق‌های اعمّ، از قلمرو پژوهش خارج شوند، آن‌گاه خصوصیّات و اوصافِ مشترکِ مصداق‌های باقی‌مانده را مبنای تعریفِ مفهوم و تحدید و تعیینِ دامنه آن می‌اِنگارد...

🔹ادامه‌ی این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:↙️
http://www.talie.ir/?p=49174

ا—--------------------------—ا
⭕️استقراء عناصرِ تمدّن در مراحلِ تولّد و مرگِ آن

🔻#متن_منتخب
🔻#تبیین_مفهوم_تمدن
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸یکی دیگر از روش‌های شناساییِ اجزاء و عناصرِ درونیِ تمدّن، مطالعه روندِ انحطاط و فروپاشیِ تمدّن‌ها است. این امر، به معنیِ مهندسیِ معکوسِ تمدّن است. در مرحله پس از شکل‌گیریِ تمدّن، پرسش این است که چه اجزاء و عناصری باید در کنارِ یکدیگر قرار گیرند تا تمدّن به وجود بیاید، اما در مرحله انقراض و اضمحلالِ تمدّن، پرسش این خواهد بود که چه اجزاء و عناصری از میان رفته‌اند که تمدّن فروپاشیده است؟

🔸روشن است که شناساییِ اجزاء و عناصرِ تمدّن بر اساسِ پرسشِ دوّم، آسان است؛ زیرا برای پاسخ دادن به پرسشِ نخست، پیش‌بینی و گمانه‌زنی لازم است، اما برای پاسخ دادن به پرسشِ دوّم، کافی است به آنچه که واقع شده و تحقّق یافته، نظر بیفکنیم و اجزاء و عناصر را استخراج کنیم. برای مثال، می‌توان این پرسش را مطرح کرد که پس از پنج قرنِ طلاییِ اعتلای تمدّنِ اسلامی، چه اجزاء و عناصری از ساختِ و پیکرِ آن برچیده شدند که این تمدّن، دچارِ انحطاط و انقراض گردید؟ در جهانِ انسانی، برآمدن و فرواُفتادنِ همین اجزاء و عناصر است که پیدایی و پایانیِ تمدّن‌ها را رقم می‌زند.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️تمدن و سه خصوصیتِ اجتماعی، ساختاری و تدریجی آن

🔻#متن_منتخب
🔻#خصوصیات_تمدن
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸#تمدن، سه خصوصیت دارد: نخست این‌ که یک «#امر_اجتماعی» است، به این معنی که در اثرِ تعاملِ انسان‌ها با یکدیگر به وجود می‌آید و زندگیِ فردی، هیچ‌ گاه به شکل‌گیریِ تمدّن نخواهد انجامید. تمدّن، از جهتِ دیگر نیز امری اجتماعی است و آن جهت این است که بیش از هر چیز، ناظر به چگونگیِ مناسبات در قلمرو جامعه است، و نه حاکمیّتِ سیاسی.

🔸خصوصیّتِ دوم این است که تمدّن، یک «#امر_ساختاری» است و نه عاملیّتی. هستی‌های جهانِ اجتماعی به دو دسته تقسیم می‌شوند: هستی‌های ساختاری و هستی‌های عاملیّتی. تمدّن، پَهن‌دامنه‌ترینِ ساختار در جهانِ اجتماعی است و تنها نظامِ اجتماعیِ جهانی، در سطحی فراتر از آن قرار می‌گیرد.

🔸خصوصیّتِ سوم نیز این است که تمدّن – از جهتِ تحققِ و وقوعِ خارجی – یک «#امر_تدریجی» است، نه دفعی. اگرچه شاید بسیاری از هستی‌ها در جهانِ اجتماعی، تدریجی باشند، اما تمدّن به سبب این‌ که ساختارِ بسیار گسترده و پیچیده‌ای است، در واحدِ زمانیِ کمتر از قرن، شکل نخواهد گرفت.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مراتب و درجاتِ وجودیِ تمدّن

🔻#متن_منتخب
🔻#تبیین_مفهوم_تمدن
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸تمدن، مفهومی «تشکیکی» و «پیوستاری» است، به طوری که با رجوع به واقعیّت و مشاهده مصادیقِ عینی آن، به روشنی درمی‌یابیم که این مفهوم، «مراتب» و «درجاتِ» گوناگون دارد، و این گونه نیست که تمدّن‌ها، هم‌رتبه و هم‌وزن باشند.

🔸به عبارتِ دیگر، مرزهای تمدّن از واقعیّت‌های اجتماعیِ خویشاوندش، قطعی و خطی نیست، بلکه می‌توان صورت‌های رقیق و نازلی از تمدّن را نیز شناسایی کرد. از این رو، خصوصیّات و اوصافی که برای تمدّن شمرده می‌شود، در حُکمِ مؤلّفه‌های ناظر به «نوعِ آرمانی» است که در همه تمدّن‌ها، به صورتِ یکسان و مشابه، توزیع نشده‌اند. همین تفاوتِ میانِ تمدّن‌ها در برخورداری از اجزاء و عناصرِ تمدّنی و یا شدّت و ضعفِ آن‌ها، مفهومِ تمدّن را به مفهومی تشکیکی تبدیل کرده است.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
مواجهه‌ انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(1)

🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸وقوع #انقلاب_اسلامی، بیش از هر چیز، به معنی عبور جامعه‌ ایران از عالم طاغوتی «تجدد» بود. از اواسط دوره‌ قاجار به این سو، #تجدد کوشیده بود تا در ساخت بنیادی جامعه‌ ایران دست ببرد و آن را از زیر اقتدار و نفوذ دین به سایه‌ ظلمانی سلطه‌ی خود سوق دهد. در طول پنجاه سال حاکمیت سلسله پهلوی، این روند به شتاب فراوان و به صورت جدی دنبال شد و لطمات بزرگی به بافت فرهنگی و هویتی جامعه‌ ایران وارد آمد، اما با وجود این، #نهضت_اسلامی مردم ایران به رهبری پیامبرگونه #امام_خمینی(ره)، در بستر همین تحولات و تصرفات شکل گرفت و در نهایت نیز، به فروپاشی نظم طاغوتی و سلطنتی و برپایی نظم الهی و قدسی در قالب انقلاب اسلامی انجامید. این واقعیت بدان معنی ا‌ست که کوشش‌های دولتی در طول چندین دهه، نافرجام ماند و جامعه‌ ایران از تمام فرازها و نشیب‌ها عبور کرد و از سنت دینی و دیانت دست نکشید. از این رو، باید گفت عمیق‌ترین و درونی‌ترین لایه‌ فرهنگی در جامعه‌ ایران، «#فرهنگ_اسلامی» ا‌ست که توانسته آنچنان در زندگی فردی و اجتماعی مردمان این سرزمین ریشه بدواند و مستحکم شود که حتی تندبادها و طوفان‌های ویران‌گری همچون سلطنت پهلوی نتوانستند آن را از پا درآورده و طرد کنند.
#ادامه_دارد...

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
مواجهه‌ انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(2)

🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸در دوره‌ پساانقلاب، جامعه‌ ایران به عطش و شوق وصف‌ناپذیری در طلب دین و زندگی متدینانه بود؛ چنان که در اثر این انقلاب، ناگهان تمام معیارها و قواعد زندگی دگرگون گشت و بدعت‌های طاغوتی کنار گذاشته شدند و سنت‌های الهی، منزلت رسمی و غالب یافتند. #امام_خمینی(ره) که رهبری مطلق و بی‌چون‌ چرای این انقلاب را بر عهده داشت، عارفی بود که می‌خواست جامعه را از چشمه‌ جوشان و حیات‌آفرین #ارزش‌های_اسلامی، سیراب کند و دین را در گستره‌ جامعه، حاکم نماید. ایشان می‌دانست که با وجود حاکمیت نظام‌های طاغوتی، دین بیش از «حریم شخصی» و «زندگی فردی»، اقتدار و اعتباری نخواهد داشت و ارزش‌های اسلامی در «عرصه‌ عمومی»، مهجور و متروک باقی خواهند ماند. از این رو، غایت و مقصد بنیادی خویش را برپایی «#حکومت_اسلامی» قرار داد تا در پرتو آن بتواند زندگی اجتماعی را به معیارهای اسلامی نزدیک کند و نظم طاغوتی و تجددی را براندازد. در نظر امام خمینی (ره)، #انقلاب_اسلامی در امتداد مجاهدت‌های انبیای الهی قرار داشت و واقعیتی از سنخ و جنس آنها به شمار می‌آمد که در آن، جز اقامه‌ حق و عدل و تحصیل رضایت خدای متعال و فراهم ساختن جامعه‌ای که همگان را به حیات مؤمنانه و موحدانه سوق دهد، هدفی در میان نبود. انقلاب اسلامی، انقلاب برای «اسلام» بود، و هیچ غرض و غایت دیگری در عرض این امر نمی‌نشست و همچون آن، معتبر نبود. انقلاب اسلامی، خود برخاسته از تحول عمیق باطنی نیروهای انقلابی بود که ریشه در «تذکر پیامبرانه»‌ امام خمینی (ره) داشت؛ ایشان توانست خودآگاهی الهی و نور فطرت قدسی را در درون نیروهای انقلابی، فعال گرداند و آنها را برای یک انقلاب اجتماعی تمام‌عیار و بازسازی عالم و آدم، بسیج نماید.

🔸اسلام امام خمینی(ره)، «#اسلام_سیاسی» بود؛ اسلامی که در عبادیات شخصی و حوزه‌ فردی و مناسک ظاهری خلاصه نمی‌شد، بلکه در برابر نظم طاغوتی و شیطانی، صف‌آرایی می‌کرد و قدرت سیاسی را امانتی الهی می‌شمرد که باید در اختیار صالحان و مؤمنان قرار گیرد تا از آن به عنوان ابزاری برای تحقق کلمه‌ طیبه و تقرب الی الله استفاده شود، نه به منظور طلب نفسانیات و دراز کردن دست تعدی و تطاول به سوی مصالح مردم. طرح اجتماعی امام خمینی(ره)، زدودن اضلاع و شئون طاغوتی «تجدد» از پیکر جامعه‌ ایران و احیای حاکمیت «دین» در صحنه‌ سیاست و اجتماع بود که بر عالی‌ترین سطح از سطوح امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد.
#ادامه_دارد...

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
مواجهه‌ انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(3)

🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸با این که #امام_خمینی(ره) در دهه‌ شصت، همواره بر #ارزش‌های_اسلامی تأکید می‌کرد و اسلام را ام‌المسائل جامعه و عمل به آن را در گستره‌ جامعه، سر گشایش مادی و معنوی و سرچشمه‌ تمام خیرات و برکات قلمداد می‌کرد، در سال‌های پایانی دهه‌ شصت و با قدرت‌گیری #نیروهای_تکنوکرات در درون ساخت سیاسی، ورق برگشت و تحولات تعیین‌کننده‌ای به وقوع پیوست. در این راستا، مفاهیم و مقولات ارزشی همچون «انقلاب»، «انقلابی‌گری»، «مکتب»، «اسلام ناب محمدی»، «اخلاص»، «محرومان و مستضعفان»، «ولی نعمت‌انگاری مردم»، «تعهد»، «جهاد»، «شهادت»، «مسئولیت»، «خودسازی و معنویت»، «امت و امامت»، «استقلال»، «استکبارستیزی»، «شیطان بزرگ» و … در گفتارهای رسمی و عمومی، رقیق و کم‌رنگ شدند و مفاهیم و مقولات مادی همچون «سازندگی اقتصادی»، «توسعه‌ اقتصادی»، «رفاه»، «سرمایه‌گذاری خارجی»، «تنش‌زدایی»، «ترقی صنعتی»، «سرمایه‌داری» و … رواج یافتند.

🔸جایگزینی عناصر معنایی یاد شده در گفتارهای رسمی و عمومی، از یک چرخش پرشتاب فرهنگی در خلاف جهت و غایت گفتارهای انقلاب و امام خمینی(ره) حکایت داشت. در این مقطع تاریخی، صورت «تکنیکی» و «اقتصادی» تجدد در میان مدیران و کارگزاران دولتی، مقبولیت یافت و هم #ارزش‌های_انقلابی و هم نیروهای انقلابی به علت این که مانع غلبه‌ انگاره‌ تجدد (در قالب برنامه‌ غربی توسعه‌ اقتصادی) می‌شدند، به حاشیه سوق داده شدند. به این ترتیب، «اصالت اقتصاد» و «اقتصادمحوری» در هندسه‌‌ی ایدئولوژی #لیبرال_سرمایه‌داری و با حمایت و هدایت نهادهای اقتصادی به اصطلاح جهانی و در حقیقت غربی، سیطره‌ مستبدانه و تمامیت‌خواهانه‌ای بر بسیاری از معادلات و مناسبات انقلاب یافت. این روند ناخوشایند و قهقرایی، دلالت بر نفوذ یافتن #سکولاریسم به درون بخش‌هایی از حاکمیت و شکل‌گیری «سکولاریسم دولتی و رسمی» –در کنار سکولاریسم روشنفکری و غیررسمی که تازه لب به سخن گشوده بود و انقلاب را به چالش می‌کشید– داشت.
#ادامه_دارد...

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
مواجهه‌ انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(4)

🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی

🔸نیروهای تکنوکرات‌ در #دولت_سازندگی، بیش از این که به تجدد «باورمند» و «معتقد» باشند، از منظر «عمل‌گرایانه» و به سبب پیشبرد برنامه‌ #توسعه‌_اقتصادی به آن نگاه می‌کردند. از این رو، در زمینه‌ معرفتی و نظری، بسیار ضعیف و ناتوان بودند و نمی‌توانستند مفهوم‌سازی و تولید فکر کنند. در مقابل، #نیروهای_لیبرال که در دولت بعدی به قدرت دست یافتند، به دلیل این که علوم انسانی آموخته بودند و در زمان حاشیه‌نشینی و دوری‌ از قدرت سیاسی، فعالیت‌های فکری و قلمی انجام داده بودند، هم #تجدد در عمق شخصیت‌شان رسوب کرده و اصالت‌های اسلامی و انقلابی‌شان را تا حد زیادی از دست داده بودند، و هم قادر بودند مواضع خود را تئوریزه کنند. به بیان دیگر، وجوه و دلالت‌های سکولاریستی تجدد در این دوره‌ تاریخی حساس، بسیار بیش از گذشته رسمیت پیدا کرد و کوشیده شد تا به عنوان نفی «قرائت رسمی از دین»، «قرائت #سکولاریستی از اسلام» ساخته و پرداخته شود که در باطن، مغلوب تجدد است. نیروهای #اصلاح‌طلب معتقد بودند که ارزش‌های تجددی، از دو نظر اصالت داشتند: نخست این که ارزش‌های تجددی، «تفوق جهانی» یافته و «مسلط» و «حاکم» شده‌اند و ما به هیچ رو نمی‌توانیم آنها را نادیده گرفته و انزوا و مخالف‌خوانی را در پیش گیریم. دیگر اینکه ارزش‌های تجددی، «عالی» و «انسانی» و «برتر» هستند و از یک جهش بزرگ و درخشان در #عقلانیت انسان معاصر حکایت می‌کنند.

🔸پس اگر «علت‌مدار» به مسأله نگاه کنیم باید گفت ارزش‌های تجددی، به «ضرورت تاریخی» تبدیل شده و اجتناب‌ناپذیر و قهری و محاط شده‌اند؛ و اگر «دلیل‌مدار» سخن بگوییم، استدلال این خواهد شد که #ارزش‌های_تجددی، «فضیلت معرفتی» دارند و نقطه‌ی اوج کمال فکری و علمی به شمار می‌آیند. به هر حال، چه تجدد امر «گریزناپذیر» باشد و چه امر «مطلوب»، نیروهای #لیبرال تلاش کردند دین را در هاضمه‌ی تجدد فروبرند تا خوانش و ترجمانی #متجددانه از دین شکل گیرد، و به این واسطه، دین به نفع تجدد، «مهار» و «محدود» شود.
#پایان.

🔻شماره‌های قبلی این یادداشت:
#سکولاریسم_پنهان(1)
#سکولاریسم_پنهان(2)
#سکولاریسم_پنهان(3)

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami