به‌سوی تمدن نوین اسلامی
341 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_اول)

🔸ایران شاهنشاهی و انقلابی ناشناخته!

در اواخر دهه 1970 میلادی، ‌در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان، افسار گسیخته به سمت سکولاریسم و ارزش‌های اومانیستی پیش می‌رفتند،‌ در ایران، یکی از کشورهای اسلامی که دولتمردان آن به غرب گرایش داشتند و منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه را تامین می‌کردند،‌ انقلاب عظیمی با نگرش مذهبی و فریاد اسلام‌خواهی اتفاق افتاد که حیرت جهانیان را بر انگیخت و پرسش‌های اساسی ایجاد کرد؛ مردم ایران چه می‌خواهند؟ و چرا بدنبال سرنگونی رژیمی هستند که ادعای سروری در خاورمیانه را دارد؟ آیا انقلاب ایران، نویدبخش ظهور گفتمان سیاسی ‌‌ـ ‌عرفانی جدیدی است که از دل مفاهیم و آموزه‌های مذهبی که در طی قرون متمادی می‌رفت که به فراموشی سپرده شود، سربرآورده است؟ آیا مفهوم قدرت در ایران تغییر پیدا کرده؟ چرا قدرتمند شدن رهبران انقلاب کنونی شباهتی به کسب قدرت در سایر نقاط دنیا ندارد؟ اینها سوالاتی بود که بسیاری از متفکران و سیاستمداران غربی را به پرسش پیرامون این انقلاب وامی‌داشت.

🔸از این‌رو #میشل_فوکو فیلسوف فرانسوی به عنوان یک اندیشمند غربی بر آن شد تا ضمن شناخت بیشتر حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران، پاسخی برای پرسش‌های فوق بیابد. به همین منظور در جریان قیام مردمی بر علیه رژیم پهلوی در سال 1357 طی دو سفر به ایران در شهریور و آبان همان سال بصورت میدانی به بررسی و مطالعه این انقلاب پرداخت و نتیجۀ یافته‌های خود را طی مقالاتی در یکی از روزنامه‌های معروف ایتالیایی منتشر کرد.

🔸این کانال در نظر دارد به‌مناسبت چهل‌سالگی انقلاب اسلامی طی یادداشت‌های آتی به بازخوانی نظرات میشل فوکو در خصوص این انقلاب بپردازد. لذا دعوت می‌کنیم در یادداشت‌های بعدی پیگیر این مطلب باشید.
#ادامه_دارد...

🔻برچسب‌ها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #انقلاب_اسلامی #میشل_فوکو #نظریه‌های_انقلاب

@tamadone_novine_islami
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻بازخوانی تاریخ انقلاب ۵۷

دستور ژنرال هایزر به فرماندهان ارتش شاه، برای شلیک به‌سوی مردم

#هشتم_بهمن_۵۷
#تاریخ_سیاسی
#تاریخ_معاصر

@tamadone_novine_islami
Forwarded from اتچ بات
لحظه‌های انقلاب؛ و آقا می‌آید...

شب نشسته بودیم دور هم. حالا همه مطمئن بودیم که «آقا» فردا میآید. تصمیم گرفتیم که برویم گشت و دوری بزنیم و از آن طرف هم برویم خیابان خورشید تا آنجا نزدیک‌تر باشیم. نزدیک‌تر به کجا معلوم نبود؟ هیچکس نمی‌دانست. از خانه زدیم بیرون. سیدخندان خبری نبود. حالا حکومت نظامی شده بود حکومت مردمی! سرتاسر خیابان آیزنهاور مردم ریخته بودند بیرون و با شیلنگ آب می‌پاشیدند و جارو می‌کردند و آت‌وآشغال را جمع می‌کردند. تیرآهن‌های دیروزی را «یا علی» گویان از کف خیابان برمی‌داشتند و کنار می‌کشیدند. خم می‌شدند راست می‌شدند و می‌گفتند و می‌خندیدند. خیابان و میدان شهیاد تا خود فرودگاه را کرده بودند مثل دسته گل. حالا حکومت نظامی ماستمالی شده بود. همه جا دست خود مردم بود و در و دیوار را تمیز می‌کردند. حتی ته سیگار را توی تاریکی از کف پیاده رو برمی‌داشتند. انگار نذر داشتند. مادرم و خواهرم و بچه‌ها هم از ماشین ریختند بیرون و آنها هم مشغول شدند. پیمان با بچه‌های خواهرم همگی با هم مثل مرغ که دانه برمی‌چینند پخش‌وپلا شده بودند و آت‌و‌آشغال جمع می‌کردند. کف خیابان مثل آینه می‌درخشید. امشب برقیها از همان سرشب تا حالا برق را قطع نکرده بودند. عجب تکنیکی بود؟ چه کلکی می‌زدند؟ چه کلیدی داشتند این برقيها؟ هیچکس پی‌نبرده بود. یک آن تا گوینده اخبار می‌آمد حرف عوضی بزند تیک همه جا خاموش می‌شد. اما امشب از خیر حرف‌های گوینده هم گذشته بودند و همان نیم ساعت به یک ساعت وقت اخبار هم خاموش نکرده بودند. بعد از یکی دو ساعت گشت زدن همگی به خیابان خورشید آمدیم و من با سعید قرار گذاشتیم که بچه‌ها و مادرم به آنجا بروند تا بتوانند خوب آقا را ببینند، «آقا» بنا بود از سه راه شاه هم بگذرد و آپارتمان سعید خوب جایی بود. تا نصفه‌های شب نشستیم و بحث کردیم. خوابمان نمی‌برد. مثل شب عروسی که دور اتاق عروس و داماد تا صبح می‌نشینند و حرف می‌زنند حالا ما هم نشسته بودیم و هی از «آقا» می‌گفتیم که حالا توی پاریس است، دارد سوار می شود، حالا توی هواپیماست حالا چه می‌کند چه می‌گوید و همینطور هرکس حدسی می‌زد. کم کم خوابمان گرفت و خوابیدیم...

🔹منبع: کتاب لحظه‌های انقلاب، نوشتۀ سید محمود گلابدره‌یی، موسسه کیهان، سال 1379، چاپ چهارم ص 309 و 310.

🔻کلید واژه:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_انقلاب_اسلامی #کتاب_لحظه‌های_انقلاب #سید_محمود_گلابدره‌یی

ا------------------------------ا

کانال به‌سوی تمدن نوین اسلامی
@tamadone_novine_islami
نقش طبقۀ متوسط سنتی در انقلاب اسلامی

🔸ستون فقرات نهضت آیت الله خمینی را اعضای طبقه متوسط سنتی به ویژه بازاریان و روحانیون تشکیل می‌دادند. آنها کاملاً به وی وفادار بودند، زیرا به زبان آنها سخن می‌گفت: به نظر می‌رسید [امام خمینی] همان فضایل موجود در حضرت علی(ع) - شجاعت، درستکاری، و هوشمندی سیاسی - را دارد و تا حدی هم رژیم با اعلان جنگ علیه بازاریان و نهادهای دینی، مخالفان میانه‌رو و حتی روحانیون غیر سیاسی را به آغوش او انداخته بود. بنابراین، بازاریان و نهادهای دینی که تا آن هنگام تنها بخش‌های مستقل از دولت بودند، امکانات مالی بسیار و یک شبکه سازمانی گسترده را در اختیار آیت الله خمینی قرار دادند. خلاصه آنکه، دولت [شاه] در آستانه انقلاب همه گروه‌های سیاسی را برهم زده، و اعضای اصلی آنها را سرکوب کرد؛ اما هنوز بر بازار، مساجد و وعاظ و سخنرانان این مساجد مسلط نشده بود. پس شگفت‌آور نبود که بازار کانون اصلی انقلاب شد.

🔹#منبع: ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، نشر نی، چاپ نوزدهم، سال 1391، ص 657.

🔻#کلید_واژه‌ها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_انقلاب_اسلامی #نهضت_امام_خمینی #طبقۀ_متوسط_سنتی #کتاب_ایران_بین_دو_انقلاب #یرواند_آبراهامیان

ا--------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
⭕️15 بهمن‌ماه 1357، اولین گام برای نظام‌سازی بر اساس اهداف انقلاب اسلامی

🔸امام خمینی پس از ورود به ایران در 12 بهمن 1357 طی سخنرانی در بهشت زهرا در فرازی پرشور از سخنان خود وعده دادند که: «من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد...» دو روز بعد (شامگاه 14 بهمن) جلسه مهمی با حضور اعضای شورای انقلاب اسلامی در اقامتگاه امام در دبستان علوی شماره 2 در خیابان عین‌الدوله (ایران) برگزار شد و تا ساعت 11 شب ادامه داشت. در این جلسه مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر تعیین شد و حکم وی که تاریخ 6 ربیع الاول 1399 [15 بهمن 57] را بر پیشانی داشت، صادر شد. روز 16 بهمن مراسمی در آمفی تئاتر مدرسه علوی برگزار گردید و حکم نخست وزیری به او اعطا شد. این مراسم ساعت 5:30 بعد از ظهر با حضور جمع زیادی از خبرنگاران داخلی و خارجی با سخنان امام آغاز شد. امام در بخشی از سخنان خود تاکید کردند که انتخاب مهندس بازرگان به پیشنهاد و نظر شورای انقلاب بوده است: ایشان وزرای خود را تعیین می کنند و به ما معرفی می‌کنند تا شورای انقلاب ما که پیشنهادش و نظرش این بود که ایشان رئیس دولت باشد وزرای شان را بررسی می‌کنند و ان شاءالله مسائل به طور سهل و خوبی انجام بگیرد. امام سپس تلویحاً بختیار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر داشتند. پس از پایان سخنان امام، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی متن فرمان نخست وزیری بازرگان را قرائت کرد:👇

بسم اللَّه الرحمن الرحیم
6 ربیع الاول 1399
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان
بنا به پیشنهاد شوراى انقلاب، بر حَسَب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراى اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طى اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادى که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعى که از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مىنمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آراى عمومى ملت درباره تغییر نظام سیاسى کشور به جمهورى اسلامى و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسى نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسى جدید را بدهید.
مقتضى است که اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطى که مشخص نمودهام تعیین و معرفى نمایید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکارى کامل نموده و رعایت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخى از خداوند متعال مسألت مىنمایم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى

🔻کلید‌واژه‌ها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #تاریخ_انقلاب_اسلامی #دولت_موقت #حکم_نخست‌وزیری #مهندس_مهدی_بازرگان

ا--------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
به نام قانون، در را باز کن!
روایت آیت‌الله خامنه‌ای از حمله شبانه‌ی ساواک به منزل ایشان

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/41636/savak.jpg


🔸در اواخر یکی از شبهای زمستان آن سال [۱۳۵۶] در خواب بودم که در زدند. از خواب بیدار شدم و طبق عادتم بدون اینکه بپرسم پشت در کیست، شخصاً برای باز کردن در رفتم. یک ساعت به اذان صبح مانده بود و افراد خانواده در اندرونی خوابیده بودند. در را که باز کردم، دیدم افرادی با مسلسل و هفت‌تیر ایستاده‌اند! به ذهنم گذشت که آنها عدّه‌ای چپی هستند و قصد تصفیه‌ی مرا دارند؛ چون در آن زمان آقای بهشتی به من اطّلاع داده بود که چپی‌ها دست به کشتار و تصفیه‌ی اسلامگراها زده‌اند، و از من خواسته بود که هشیار و مواظب باشم. چپی‌ها در کرمانشاه شبانه به منزل آقای موسوی قهدریجانی ریخته بودند، دست و پای او را بسته بودند و قصد کشتنش را داشتند که در یک حادثه‌ی غیرمنتظره توانسته بود بگریزد و از مرگ نجات یابد. این مسئله هنوز در ابهام است و برای روشن شدن آن اقدامی نکرده‌ایم.

🔸به محض آنکه چنین فکری به ذهنم آمد، فوری به بستن در اقدام کردم. آنها کوشیدند مانع بسته شدن در شوند، امّا ترس از مرگ به من قدرت بخشید و زورم بر آنها چربید و در را بستم. بعد به فکرم رسید که آنها ممکن است از دیوار بالا بروند یا از راه دیگری وارد خانه شوند. آنها با اسلحه‌ی خود شروع به کوبیدن به شیشه‌ی ضخیمی که روی در منزل بود، کردند و آن را شکستند. در همان حال که من به راهی برای نجات می‌اندیشیدم، یکی از آنها فریاد زد: «به نام قانون، در را باز کن». از این حرفشان فهمیدم که از مأموران ساواک هستند. خدا را شکر کردم که بر‌خلاف تصوّر من، آنها از چپی‌ها نیستند. به سمت در رفتم و در را باز کردم. شش نفری حمله کردند و در میان درِ بیرونی خانه و درِ محیط اندرونی، با خشونت و بیرحمی مرا به باد کتک گرفتند. در آن هنگام مصطفی که دوازده سال داشت، بیدار شده بود و از پشت شیشه‌ی نازکی که میان من و آنها حایل بود، با حیرت و شگفتی به صحنه‌ی کتک خوردن پدر مینگریست و فریاد میزد. ساواکیها بیرحمانه به کتک زدن من با مشت و لگد ادامه دادند و مخصوصاً با نوک کفش خود به ساق پای من ضربه میزدند. سپس به من دستبند زدند و دستور دادند جلو بیفتم و به سمت داخل منزل بروم. به آنها گفتم: این جوانمردی نیست که خانواده‌ام مرا دست‌بسته ببینند؛ دستبند را باز کنید. دستبند را باز کردند و وارد خانه شدم. دیدم همسرم دلشکسته و ناراحت است و چهار فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند. کوچکترینشان «میثم» بود که دو ماه داشت. به آنها گفتم: نترسید، اینها مهمانند!

🔸مأموران ساواک به جست‌و‌جو و بازرسی خانه پرداختند و تا آشپزخانه و توالت را هم گشتند! همسرم اقدام جالبی کرد: وارد اتاقی شد که من مردم را در آن ملاقات میکردم. این اتاق دو در داشت؛ یکی به کتابخانه‌ام باز میشد، و دیگری به محیط اندرونی. همسرم اعلامیّه‌های محرمانه‌ای را که در اتاق بود، جمع کرد. و من نمیدانم چگونه متوجّه وجود این اعلامیّه‌ها در اتاق ملاقات شده بود و چگونه توانست بدون آنکه مأموران امنیّتی متوجّه شوند، وارد آن اتاق شود. حتّی من هم متوجّه این اقدامش نشدم، تا این که بعدها خودش به من گفت. او این اعلامیّه‌ها را جمع کرده بود و زیر فرش گذاشته بود تا ساواکیها آنها را پیدا نکنند. آنها وارد کتابخانه شدند، آن را وارسی کردند و مقدار زیادی از کتابها و نوشته‌ها و اوراق مرا برداشتند، که تعدادی از آن کتابهای من هنوز مفقود است.

🔸یک ساعت یا بیشتر، تمام گوشه‌کنارها و سوراخ‌سمبه‌های خانه را گشتند، تا اینکه وقت نماز صبح فرا رسید. گفتم: میخواهم نماز بخوانم. یکی از آنها با من تا محلّ وضو آمد. وضو گرفتم و به کتابخانه برگشتم و آنجا نماز خواندم. بعد یکی از آنها هم نماز خواند. ولی بقیّه نماز نخواندند و به بازرسی خانه ادامه دادند. حتّی یک وجب از خانه را نکاویده نگذاشتند! به نظرم من از مادر مصطفی قدری غذا خواستم و بعد از او خواستم مجتبی و مسعود را که پس از بیدار شدن، دوباره به خواب رفته بودند، بیدار کند تا با آنها خداحافظی کنم. هنگام خدا‌حافظی به فرزندان گفته شد: پدرتان عازم سفر است. من گفتم لازم نیست دروغ گفته شود. و واقع امر را به بچه‌ها گفتم.

🔹#منبع: برشی از کتاب خاطرات مبارزات رهبر انقلاب به زبان عربی به نقل از سایتِ (http://farsi.khamenei.ir).

🔻کلیدواژه‌ها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #تاریخ_انقلاب #مبارزان_سیاسی #آیت‌الله_سیدعلی_خامنه‌ای #خاطرات

ا--------------------------------ا
کانال به‌سوی تمدن نوین اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢میشل فوکو و نسبت او با انقلاب اسلامی ایران
https://telegram.me/tamadone_novine_islami

🔸کانالِ به‌سوی تمدن نوین اسلامی در ایام چهل سالگی انقلاب، طی (7 شماره) یادداشت‌ و مطالبی را تحت عنوان «میشل فوکو و انقلاب 57» منتشر کرد. هدف این بود تا بتوانیم بازخوانی داشته باشیم از اندیشه و نظرات #میشل_فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران.
به منظور دسترسی علاقه‌مندان به مطالب این (7 شماره)، عنوان و لینک‌ آنها در این صفحه مجدداً تقدیم می‌گردد:

1- ایرانِ شاهنشاهی و انقلابی ناشناخته!
#نوشتۀ: جواد بهروزفخر
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2874

2- رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی
#نوشتۀ: محمود خاتمی
🖋#ترجمۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2878

3- انقلابی با دستان خالی! ترجمۀ فصل ۱۹ از کتاب زندگی‌نامه میشل فوکو
#نوشتۀ: دیدیه اریبون
🖋#ترجمۀ: حسین درخشان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2880

4- بهای دسترسی به حقیقت چیست؟ گزارشی از کتاب «هرمنوتیک سوژه درسگفتارهای میشل فوکو در کلژدوفرانس»
#نوشتۀ: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2882

5- ميشل فوكو و تحيّر فلسفی - جامعه شناختی در تبيين انقلاب اسلامی
#نويسنده: احسان شاكری
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2890

6- فوکو چه چیزی به ما می‌آموزد که در تحلیل جهان امروزمان هنوز به کار می‌آید؟
#نویسنده: محمد ملاعباسی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2899

7- یادداشت‌های فوکو از انقلاب ایران در کتابِ «ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟»
#نویسنده: علی نیلی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami/2906

🔻کلیدواژه‌ها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #انقلاب_اسلامی #میشل_فوکو #نظریه‌های_انقلاب #فلسفه_انقلاب_اسلامی

ا-----------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش اول)

⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند

... رضا امیرخانی

#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت

🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفت‌های سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطه‌ی انگلیس نکات فراوانی را روشن می‌کند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بی‌تدبیری‌ها، نفوذ استعماری امریکایی‌ها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.

🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصه‌ی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بی‌حساب از آن، هم‌چنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسی‌ها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه می‌کردند و می‌بردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشان‌هایِ بی‌شمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سال‌ها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبی‌ها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته می‌شد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسی‌ها نیز می‌دانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!

🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکل‌های حقوقی مدرن‌تر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرن‌تر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادی‌های تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش دوم)

⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند

... رضا امیرخانی

#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت

🔸در کتابی، نمونه‌ای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یک‌شبه در مسیر جاده‌ای که به چاه شمارۀ ۳ ختم می‌شد، شهری مملوّ از خیمه‌های چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جاده‌ای در یک مزرعۀ پنبه کاری می‌رسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان به‌وجود می آورد. زمین‌های فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمت‌های باور نکردنی خریداری می‌کردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمده‌ای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقه‌ای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.

🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت می‌شوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش پایانی)

⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند

... رضا امیرخانی

#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت

🔸همۀ شرکت‌های نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل می‌شوند. هر کدام این‌ها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی‌آوری را در انسان به وجود می‌آورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیده‌اند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سه‌لتیِ پیش از انقلاب کراوات می‌زده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه می‌پوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سه‌لتی.

🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روش‌های نوین حفاری و استخراج را پیدا می‌کند، به‌دنبال منابع دیگر از کشورش بیرون می‌زند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط می‌شود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت می‌شود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.

🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سه‌لتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، می‌شود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدن‌های کنار قهوه‌خانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.

🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.

ا--------------------------------------ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami