💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش اول)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفتهای سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطهی انگلیس نکات فراوانی را روشن میکند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بیتدبیریها، نفوذ استعماری امریکاییها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.
🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصهی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بیحساب از آن، همچنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسیها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه میکردند و میبردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشانهایِ بیشمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سالها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبیها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته میشد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسیها نیز میدانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!
🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکلهای حقوقی مدرنتر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرنتر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادیهای تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفتهای سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطهی انگلیس نکات فراوانی را روشن میکند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بیتدبیریها، نفوذ استعماری امریکاییها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.
🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصهی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بیحساب از آن، همچنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسیها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه میکردند و میبردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشانهایِ بیشمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سالها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبیها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته میشد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسیها نیز میدانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!
🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکلهای حقوقی مدرنتر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرنتر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادیهای تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش دوم)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸در کتابی، نمونهای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یکشبه در مسیر جادهای که به چاه شمارۀ ۳ ختم میشد، شهری مملوّ از خیمههای چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جادهای در یک مزرعۀ پنبه کاری میرسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان بهوجود می آورد. زمینهای فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمتهای باور نکردنی خریداری میکردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمدهای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقهای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.
🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت میشوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸در کتابی، نمونهای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یکشبه در مسیر جادهای که به چاه شمارۀ ۳ ختم میشد، شهری مملوّ از خیمههای چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جادهای در یک مزرعۀ پنبه کاری میرسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان بهوجود می آورد. زمینهای فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمتهای باور نکردنی خریداری میکردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمدهای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقهای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.
🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت میشوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش پایانی)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr