⭕️تداوم انقلاب اسلامی مشروط به عینیت یافتگی علوم انسانی اسلامی است
🔻#تداوم_انقلاب_اسلامی
🔻#علوم__انسانی__اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رضاغلامی
🔸تداوم انقلاب اسلامی به عنوان حادثه بیبدیل تاریخی جز با #تکامل و #عینیتیافتگی علوم انسانی اسلامی امکان پذیر نیست و تک تک ما در قبال جاری شدن علوم انسانی اسلامی در رگهای #انقلاب_اسلامی مسئول هستیم. حیف است این انقلاب عظیم به دلیل کم کاریها در حرکت خود با وقفه روبرو شود و ما باید با نهایت مجاهدت و فداکاری با مسئولیت تاریخی خود آشنا شویم و این مسئولیت را در قبال انقلاب اسلامی به انجام برسانیم.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#تداوم_انقلاب_اسلامی
🔻#علوم__انسانی__اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رضاغلامی
🔸تداوم انقلاب اسلامی به عنوان حادثه بیبدیل تاریخی جز با #تکامل و #عینیتیافتگی علوم انسانی اسلامی امکان پذیر نیست و تک تک ما در قبال جاری شدن علوم انسانی اسلامی در رگهای #انقلاب_اسلامی مسئول هستیم. حیف است این انقلاب عظیم به دلیل کم کاریها در حرکت خود با وقفه روبرو شود و ما باید با نهایت مجاهدت و فداکاری با مسئولیت تاریخی خود آشنا شویم و این مسئولیت را در قبال انقلاب اسلامی به انجام برسانیم.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️سه نکتهی اساسی در خصوص علوم انسانی اسلامی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_قاسم_ترخان
🔸زمانی که صحبت از علوم مختلف اسلامی و آن هم در رشتههای گوناگون #علوم_انسانی میشود، مراد و هدف، دستیافتن به علومی هستند که به گونهای، مستند به #دین_اسلام باشند. بر این اساس، در #گام_نخست میبایست جایگاه و موقعیت دین اسلام و تعالیم آن، در مواجهه با علوم گوناگون، تبیین و تعیین گردد.
🔸#نکته_دیگر اینکه، زمانی که ما تأثیر دین اسلام را بر علوم انسانی تحلیل مینماییم، با دوگونه از مباحث روبرو میشویم؛ یک دسته مواردی هستند که در تمامی شاخههای علوم انسانی مطرح میشوند و از مبانی مشترک به شمار میآیند و اختصاصی به علوم خاصی نخواهند داشت و برخی دیگر از آنها، مرتبط به علوم خاص هستند.
🔸به عبارتی دیگر اگر بخواهیم مبانی دخیل در رشتههای گوناگون علوم انسانی را از دین بهدست آوریم، با دو قِسم، مبانی عام و مبانی خاص مواجه هستیم. #نکته_سوم این است که تأثیر دین بر علوم انسانی، بر دو گروه علوم انسانی محقق و علوم انسانی مطلوب، قابلیت بررسی و تحلیل را خواهند داشت؛ این نکته به این معنا است که پیشنهادات و مراحلی را که میخواهیم در این مقؤله ارائه نماییم، میبایست بررسی شوند که این پیشنهادات، در مختصات علوم انسانی محقق جای خواهند گرفت، یا در قاموس علوم انسانی آرمانی و مطلوب؛ باید گفت: بررسی و تحلیل این نکته در تحول علوم انسانی، نقطه مهم و اساسیای است.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_قاسم_ترخان
🔸زمانی که صحبت از علوم مختلف اسلامی و آن هم در رشتههای گوناگون #علوم_انسانی میشود، مراد و هدف، دستیافتن به علومی هستند که به گونهای، مستند به #دین_اسلام باشند. بر این اساس، در #گام_نخست میبایست جایگاه و موقعیت دین اسلام و تعالیم آن، در مواجهه با علوم گوناگون، تبیین و تعیین گردد.
🔸#نکته_دیگر اینکه، زمانی که ما تأثیر دین اسلام را بر علوم انسانی تحلیل مینماییم، با دوگونه از مباحث روبرو میشویم؛ یک دسته مواردی هستند که در تمامی شاخههای علوم انسانی مطرح میشوند و از مبانی مشترک به شمار میآیند و اختصاصی به علوم خاصی نخواهند داشت و برخی دیگر از آنها، مرتبط به علوم خاص هستند.
🔸به عبارتی دیگر اگر بخواهیم مبانی دخیل در رشتههای گوناگون علوم انسانی را از دین بهدست آوریم، با دو قِسم، مبانی عام و مبانی خاص مواجه هستیم. #نکته_سوم این است که تأثیر دین بر علوم انسانی، بر دو گروه علوم انسانی محقق و علوم انسانی مطلوب، قابلیت بررسی و تحلیل را خواهند داشت؛ این نکته به این معنا است که پیشنهادات و مراحلی را که میخواهیم در این مقؤله ارائه نماییم، میبایست بررسی شوند که این پیشنهادات، در مختصات علوم انسانی محقق جای خواهند گرفت، یا در قاموس علوم انسانی آرمانی و مطلوب؛ باید گفت: بررسی و تحلیل این نکته در تحول علوم انسانی، نقطه مهم و اساسیای است.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️پاسخ دکتر محمد محمدرضایی به نامه دکتر زیباکلام در تخریب اسلامیسازی علوم انسانی
🔻#پاسخ_به_یک_نامه
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#دکتر_محمد_محمدرضایی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸دکتر محمد محمدرضایی استاد فلسفه دین دانشگاه تهران و رئیس کارگروه تخصصی فلسفه دین و کلام جدید شورای تحول، به نامه سرگشاده دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به ریاست جمهوری در باب اسلامی کردن علوم انسانی پاسخی داده است که در ادامه آن را میخوانیم:
🔸بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر صادق زیباکلام، استاد محترم و ارجمند علوم سیاسی دانشگاه تهران
نامه سرگشاده حضرتعالی را به رئیس محترم جمهوری حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی (دامت توفیقاته) که از ایشان استدعا کرده بودید که جلوی اسلامی کردن علوم انسانی را که یک حرکت ضدعلمی و صرفاً سیاسی است، بگیرند، ملاحظه نمودم. اینجانب (به عنوان استاد فلسفه دین دانشگاه تهران و رئیس کارگروه تخصصی فلسفه دین و کلام جدید شورای تحول علوم انسانی) نکاتی را از باب تذکر خدمتتان تقدیم میدارم.
در ابتدا، به پارهای از دعاوی جنابعالی در این نامه اشاره و سپس آن نکات را مطرح مینمایم.
۱- امروز، جمعی به دنبال سرابی به نام اسلامی کردن علوم انسانی هستند.
۲- شارحین علوم انسانی اسلامی به دنبال شستشوی مغزی دانشجویان و ایدئولوژی حکومتی هستند.
۳- تعریف مدافعان اسلامی کردن علوم انسانی از علم صحیح نیست و علم بما هو علم نمیتواند اسلامی باشد یا بشود.
۴- در اوایل انقلاب عدهای بهدنبال اسلامی کردن علوم انسانی بودند و فکر میکردند استکبار جهانی مانع آن شده که عدهای سر فصلهای علوم انسانی اسلامی را از قم به دانشگاه تهران بیاورند.
🔸#ملاحظات:
۱- جناب آقای دکتر زیباکلام! همانگونه که مستحضرید تحول علوم انسانی براساس چهار اصل عقلانی، روز آمدی، کارآمدی، بومی بودن، و اسلامیسازی صورت میگیرد. اگر این اصول به درستی مورد توجه قرار میگیرند، فکر نمیکنم کسی با آنها مخالفت داشته باشد. براساس اصل روزآمدی در تحول علوم انسانی باید به جدیدترین نظریات در حوزه خاص علمی اشاره نمود و آنها را مورد توجه و امعان نظر قرار داد و براساس اصل بومی بودن و کارآمدی، باید به گونه ای در مورد علوم انسانی رایج برنامهریزی صورت گیرد که فارغ التحصیلان حوزه علوم انسانی، در جامعه کارآمد و مناسب برآوردن نیازهای جامعه باشند...👇🏼
🔹متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:↙️
http://www.talie.ir/?p=50514
ا—--------------------------—ا
🔻#پاسخ_به_یک_نامه
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#دکتر_محمد_محمدرضایی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸دکتر محمد محمدرضایی استاد فلسفه دین دانشگاه تهران و رئیس کارگروه تخصصی فلسفه دین و کلام جدید شورای تحول، به نامه سرگشاده دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به ریاست جمهوری در باب اسلامی کردن علوم انسانی پاسخی داده است که در ادامه آن را میخوانیم:
🔸بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر صادق زیباکلام، استاد محترم و ارجمند علوم سیاسی دانشگاه تهران
نامه سرگشاده حضرتعالی را به رئیس محترم جمهوری حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی (دامت توفیقاته) که از ایشان استدعا کرده بودید که جلوی اسلامی کردن علوم انسانی را که یک حرکت ضدعلمی و صرفاً سیاسی است، بگیرند، ملاحظه نمودم. اینجانب (به عنوان استاد فلسفه دین دانشگاه تهران و رئیس کارگروه تخصصی فلسفه دین و کلام جدید شورای تحول علوم انسانی) نکاتی را از باب تذکر خدمتتان تقدیم میدارم.
در ابتدا، به پارهای از دعاوی جنابعالی در این نامه اشاره و سپس آن نکات را مطرح مینمایم.
۱- امروز، جمعی به دنبال سرابی به نام اسلامی کردن علوم انسانی هستند.
۲- شارحین علوم انسانی اسلامی به دنبال شستشوی مغزی دانشجویان و ایدئولوژی حکومتی هستند.
۳- تعریف مدافعان اسلامی کردن علوم انسانی از علم صحیح نیست و علم بما هو علم نمیتواند اسلامی باشد یا بشود.
۴- در اوایل انقلاب عدهای بهدنبال اسلامی کردن علوم انسانی بودند و فکر میکردند استکبار جهانی مانع آن شده که عدهای سر فصلهای علوم انسانی اسلامی را از قم به دانشگاه تهران بیاورند.
🔸#ملاحظات:
۱- جناب آقای دکتر زیباکلام! همانگونه که مستحضرید تحول علوم انسانی براساس چهار اصل عقلانی، روز آمدی، کارآمدی، بومی بودن، و اسلامیسازی صورت میگیرد. اگر این اصول به درستی مورد توجه قرار میگیرند، فکر نمیکنم کسی با آنها مخالفت داشته باشد. براساس اصل روزآمدی در تحول علوم انسانی باید به جدیدترین نظریات در حوزه خاص علمی اشاره نمود و آنها را مورد توجه و امعان نظر قرار داد و براساس اصل بومی بودن و کارآمدی، باید به گونه ای در مورد علوم انسانی رایج برنامهریزی صورت گیرد که فارغ التحصیلان حوزه علوم انسانی، در جامعه کارآمد و مناسب برآوردن نیازهای جامعه باشند...👇🏼
🔹متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:↙️
http://www.talie.ir/?p=50514
ا—--------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️تعاریف سهگانه علم از منظر استاد حمید پارسانیا
🔻#علم_دینی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸تعاریف سه گانه علم:
علم در دو سده نوزدهم و بیستم با دو رویکرد پوزیتیویستی یا تجربی و مابعد تجربی یا پسامدرن معنا میشود.
🔸امروز جامعه علمی ما علم را بیشستر در معنای تجربی و پوزیتیویستی آن می شناسد. علم قبل از آن که معنای پوزیتیویستی و تجربی آن مقبولیت پیدا کند، معنای دیگری داشته است که ما از آن با عنوان معنای ماقبل تجربی، یاد می کنیم. بنابراین تعاریفی را که از علم ارائه شده است می توان به سه دسته تقسیم کرد:
#اول: تعاریف تجربی و مدرن؛
#دوم: تعاریف مابعد تجربی و پست مدرن؛
#سوم: تعاریف ماقبل تجربی، تعاریف دسته سوم، تعاریف عقلی، شهودی و وحیانی است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 20.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#علم_دینی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸تعاریف سه گانه علم:
علم در دو سده نوزدهم و بیستم با دو رویکرد پوزیتیویستی یا تجربی و مابعد تجربی یا پسامدرن معنا میشود.
🔸امروز جامعه علمی ما علم را بیشستر در معنای تجربی و پوزیتیویستی آن می شناسد. علم قبل از آن که معنای پوزیتیویستی و تجربی آن مقبولیت پیدا کند، معنای دیگری داشته است که ما از آن با عنوان معنای ماقبل تجربی، یاد می کنیم. بنابراین تعاریفی را که از علم ارائه شده است می توان به سه دسته تقسیم کرد:
#اول: تعاریف تجربی و مدرن؛
#دوم: تعاریف مابعد تجربی و پست مدرن؛
#سوم: تعاریف ماقبل تجربی، تعاریف دسته سوم، تعاریف عقلی، شهودی و وحیانی است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 20.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️نسبت علم با فرهنگ و تمدن بشری
🔻#علم_دینی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#نسبت_علم_با_فرهنگ_و_تمدن
🔻#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸هر معنایی از علم با نوعی خاصی از فرهنگ و تمدن بشری سازگار است. داوری نسبت به درست و یا غلط بودن هر یک از آن معانی در گرو داوری درباره مبانی فلسفی و معرفت شناختی آن تعاریف است؛ کاری که به فیلسوف علم مربوط میشود. هر یک از آن معانی، با فرهنگ، جامعه و نظام اجتماعی خاصی سازگاری دارد و هرگاه یکی از این تعاریف در درون فرهنگ و جامعهای مرجعیت پیدا کند، در دیگر ابعاد آن فرهنگ اثر می گذارد و به همین دلیل ترویج هریک از این معانی در درون یک جامعه منشأ تأثیری گسترده و فراگیر در حوزه عقائد، آرمان ها و ارزشهای اجتماعی آن جامعه میگردد. کاوش پیرامون این گونه مباحث از نوع مباحث جامعه شناسی معرفت و علم است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#علم_دینی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#نسبت_علم_با_فرهنگ_و_تمدن
🔻#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸هر معنایی از علم با نوعی خاصی از فرهنگ و تمدن بشری سازگار است. داوری نسبت به درست و یا غلط بودن هر یک از آن معانی در گرو داوری درباره مبانی فلسفی و معرفت شناختی آن تعاریف است؛ کاری که به فیلسوف علم مربوط میشود. هر یک از آن معانی، با فرهنگ، جامعه و نظام اجتماعی خاصی سازگاری دارد و هرگاه یکی از این تعاریف در درون فرهنگ و جامعهای مرجعیت پیدا کند، در دیگر ابعاد آن فرهنگ اثر می گذارد و به همین دلیل ترویج هریک از این معانی در درون یک جامعه منشأ تأثیری گسترده و فراگیر در حوزه عقائد، آرمان ها و ارزشهای اجتماعی آن جامعه میگردد. کاوش پیرامون این گونه مباحث از نوع مباحث جامعه شناسی معرفت و علم است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️تعریف تمدن و مؤلفههای آن از نظر حجتالاسلام دکتر واسطی
🔻#تعریف_تمدن
🔻#مؤلفههای_تمدن
🔻#حجتالاسلام_عبدالحمید_واسطی
🔸#تمدن شبکه به هم پیوسته از سیستمهای کلانی است که رفتارها و فعالیتهای انسان را در مقیاس فردی و جمعی تنظیم میکند بهطوریکه پاسخ کارآمد به تمام لایههای هرم نیازها ارائه دهد. این تعریف دارای چهار مولفه است:
🔸در #مولفه_اول باید شبکهای از سیستمهای کلان شکل بگیرد. معمولاً در کتابهای تاریخی تمدنی و جامعه شناسی سیستمهای کلان اقتصادی شامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میشوند که نیاز به نقشه دارند و باید احصا شوند. اما در بررسیهای انجام گرفته حداقل کلان سیستمهای مورد نیاز برای تمدن، ۵۰ کلان سیستم هستند که هر کدام زیرسیستمهایی دارند. مثلاً در سیستمهای زیرساختی #مدل_حکومت، سیستم سیاسی و آمایش سرزمین و جمعیت و شهرسازی و... داریم.
🔸#کلانسیستمها به سوی تشکیل تمدن حرکت میکنند و حداقل شامل ۵۰ کلان سیستم میشوند. فردی که درباره تمدن شرقی یا غربی، قدیم یا جدید و... صحبت کند، باید تکلیف ۵۰ کلان سیستم را روشن کند. یعنی بگوید تمدن از چه کلان سیستمهایی تشکیل میشود و مدل و آمایش سرزمین، نظام حقوقی و… را بیان کند.
🔸در #مولفه_دوم، این شبکه ساختاری را تولید میکند که فعالیتهای انسان را در مقیاس فردی و جمعی تنظیم میکند. این ایده به زبان مباحث #علوم_انسانی ساختارگراست. در دوگانه #ساختار و #عامل، ساختار را در مباحث تمدنی اولویت قرار میدهند. زیرا جریان اراده انسانی به بهینهسازی و تنظیم برای خروجی مطلوب حرکت میکند.
🔸#مولفه_سوم در موضوع تمدن اصلی است که باید به تمام سطوح نیازهای انسان پاسخ بدهد. همواره سطوح نیازهای انسان هرم مازلو را به نظر میآورد اما در فضای #معارف_اسلامی بر اساس گزارههای دین مدل نیازها پردازش شده است. تمدن باید تمام نیازهای زیستی ارتباط انسانی و متعالی را بتواند پاسخگو باشد. اینها نیازهای مشترک انسانی هستند.
🔸[#مؤلفه_چهارم؛] در فضای تمدنی خصلت #کارآمدی از مولفههای پیشران است، کارآمدی یعنی نسبت هزینه منفعتها در فضای رقابت باید مثبت باشد یعنی نسبت به رقیب دسترسی و پایداری و کیفیت برتر را داشته باشد. اگر شبکه کلان سیستمها شکل گرفت و اراده انسانها در آن جاری شد و اراده به سمت بهینهسازی توسط فرآیندهای سیستمها حرکت کرد و فرآیندها تمام سطوح و لایههای نیاز انسان ر ا پوشش دادند و نسبت به سیستمهای رقیب دارای کارآمدی بودند، میتوان گفت تمدن نوین مطلوب شکل گرفته است.
🔺بخشهایی از سخنان استاد واسطی در برنامهی تلویزیونی «همراه با خرد» دوشنبه 8 آبان 1396.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#تعریف_تمدن
🔻#مؤلفههای_تمدن
🔻#حجتالاسلام_عبدالحمید_واسطی
🔸#تمدن شبکه به هم پیوسته از سیستمهای کلانی است که رفتارها و فعالیتهای انسان را در مقیاس فردی و جمعی تنظیم میکند بهطوریکه پاسخ کارآمد به تمام لایههای هرم نیازها ارائه دهد. این تعریف دارای چهار مولفه است:
🔸در #مولفه_اول باید شبکهای از سیستمهای کلان شکل بگیرد. معمولاً در کتابهای تاریخی تمدنی و جامعه شناسی سیستمهای کلان اقتصادی شامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میشوند که نیاز به نقشه دارند و باید احصا شوند. اما در بررسیهای انجام گرفته حداقل کلان سیستمهای مورد نیاز برای تمدن، ۵۰ کلان سیستم هستند که هر کدام زیرسیستمهایی دارند. مثلاً در سیستمهای زیرساختی #مدل_حکومت، سیستم سیاسی و آمایش سرزمین و جمعیت و شهرسازی و... داریم.
🔸#کلانسیستمها به سوی تشکیل تمدن حرکت میکنند و حداقل شامل ۵۰ کلان سیستم میشوند. فردی که درباره تمدن شرقی یا غربی، قدیم یا جدید و... صحبت کند، باید تکلیف ۵۰ کلان سیستم را روشن کند. یعنی بگوید تمدن از چه کلان سیستمهایی تشکیل میشود و مدل و آمایش سرزمین، نظام حقوقی و… را بیان کند.
🔸در #مولفه_دوم، این شبکه ساختاری را تولید میکند که فعالیتهای انسان را در مقیاس فردی و جمعی تنظیم میکند. این ایده به زبان مباحث #علوم_انسانی ساختارگراست. در دوگانه #ساختار و #عامل، ساختار را در مباحث تمدنی اولویت قرار میدهند. زیرا جریان اراده انسانی به بهینهسازی و تنظیم برای خروجی مطلوب حرکت میکند.
🔸#مولفه_سوم در موضوع تمدن اصلی است که باید به تمام سطوح نیازهای انسان پاسخ بدهد. همواره سطوح نیازهای انسان هرم مازلو را به نظر میآورد اما در فضای #معارف_اسلامی بر اساس گزارههای دین مدل نیازها پردازش شده است. تمدن باید تمام نیازهای زیستی ارتباط انسانی و متعالی را بتواند پاسخگو باشد. اینها نیازهای مشترک انسانی هستند.
🔸[#مؤلفه_چهارم؛] در فضای تمدنی خصلت #کارآمدی از مولفههای پیشران است، کارآمدی یعنی نسبت هزینه منفعتها در فضای رقابت باید مثبت باشد یعنی نسبت به رقیب دسترسی و پایداری و کیفیت برتر را داشته باشد. اگر شبکه کلان سیستمها شکل گرفت و اراده انسانها در آن جاری شد و اراده به سمت بهینهسازی توسط فرآیندهای سیستمها حرکت کرد و فرآیندها تمام سطوح و لایههای نیاز انسان ر ا پوشش دادند و نسبت به سیستمهای رقیب دارای کارآمدی بودند، میتوان گفت تمدن نوین مطلوب شکل گرفته است.
🔺بخشهایی از سخنان استاد واسطی در برنامهی تلویزیونی «همراه با خرد» دوشنبه 8 آبان 1396.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️ما در زمینهی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم
🔻#تولید_علم
🔻#بیانات_رهبر_انقلاب
🔻#نوآوری_در_علوم_انسانی
🔸مسألهی #تولید_علم فقط مربوط به علوم پایه، تجربی و ... نیست، بلکه شامل همهی علوم و از جمله علوم انسانی است. ما بخصوص در زمینهی #علوم_انسانی، برخلاف آنچه که انتظار میرفت و توقّع بود، حرکت متناسب و خوبی نکردهایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را - چه در زمینهی اقتصاد و چه در زمینههای جامعهشناسی، روانشناسی و سیاست - به شکل وحی مُنزل از مراکز و خاستگاههای غربی گرفتهایم و بهصورت فرمولهای تغییر نکردنی در ذهنمان جا دادهایم و بر اساس آن میخواهیم عمل و برنامهی خودمان را تنظیم کنیم! گاهی که این فرمولها جواب نمیدهد و خراب درمیآید، خودمان را ملامت میکنیم که ما درست بهکار نگرفتهایم؛ در حالیکه این روش، روشِ غلطی است. ما در زمینهی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و #نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسیای هم که بر اساس آن میتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فراوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در #فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام میتوانند با جستجو و تفحّص، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.
🔺بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها ۱۳۸۲/۰۸/۰۸
🔹نقل از کانال مطالعات تمدن اسلامی (متا)↙️
@matanevesht
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#تولید_علم
🔻#بیانات_رهبر_انقلاب
🔻#نوآوری_در_علوم_انسانی
🔸مسألهی #تولید_علم فقط مربوط به علوم پایه، تجربی و ... نیست، بلکه شامل همهی علوم و از جمله علوم انسانی است. ما بخصوص در زمینهی #علوم_انسانی، برخلاف آنچه که انتظار میرفت و توقّع بود، حرکت متناسب و خوبی نکردهایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را - چه در زمینهی اقتصاد و چه در زمینههای جامعهشناسی، روانشناسی و سیاست - به شکل وحی مُنزل از مراکز و خاستگاههای غربی گرفتهایم و بهصورت فرمولهای تغییر نکردنی در ذهنمان جا دادهایم و بر اساس آن میخواهیم عمل و برنامهی خودمان را تنظیم کنیم! گاهی که این فرمولها جواب نمیدهد و خراب درمیآید، خودمان را ملامت میکنیم که ما درست بهکار نگرفتهایم؛ در حالیکه این روش، روشِ غلطی است. ما در زمینهی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و #نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسیای هم که بر اساس آن میتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فراوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در #فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام میتوانند با جستجو و تفحّص، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.
🔺بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها ۱۳۸۲/۰۸/۰۸
🔹نقل از کانال مطالعات تمدن اسلامی (متا)↙️
@matanevesht
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️علوم انسانیِ اسلامی بیش از سکولارزدگی به افکار غلط شبه اسلامی دغدغه دارد
🔻#سخنرانی_علمی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸علوم انسانیِ اسلامی، همزمان در #سه_جهان زیست دارد : جهان علم، جهان عالمان و جهان واقع یا عرصه عمل. در جهان علم، مسأله اصلی علوم انسانیِ اسلامی رفع انحصارات و تضییقات از منابع شناخت و همچنین روشهاست که برآیند این انحصارزدایی را باید در رفع تقلیلگرایی از ساحت علم انسانی و اجتماعی و افزایش قدرت #علوم_انسانی در فهم و حل مسائل اجتماعیِ بشر جستجو نمود.
🔸در واقع، برخلاف بعضی بدفهمیها، در علوم انسانیِ اسلامی، از یک طرف، نه تنها علم رایج کنار گذاشته نمیشود بلکه با باز شدن چتر #جهان_بینی_الهی بر سر آن، قابلیت علم متعارف البته در همان مناطق یا لایههای اختصاصیِ خود که از سوی #فلسفه_علم اسلامی معین میشود، ارتقاء مییابد؛ و از طرف دیگر، منابع و روشهایی به علوم انسانی اضافه میشود که توان این علوم را چه در عرصه فهم پیچیدگیها و عمق حیات فردی و اجتماعی انسان، و تعیین نسبت حیات دنیوی و حیات اخروی، و چه در پاسخگویی به مسائل انسانی و اجتماعی بالا میبرد.
🔸نکته کلیدی در فلسفه و #روششناسی علوم انسانیِ اسلامی، گریز این علوم از #نسبیگرایی و تلاش برای ساخت لایه بنیادی علوم انسانی بر اساس #معرفت_یقینی یا در حد یقین است، البته ادعای علوم انسانیِ اسلامی به مثابه یک اجتهاد بشری و صورت غیر قدسی، در لایههای رویین علوم انسانی، دست یابی به قطعیت نیست بلکه آنچه در علوم انسانیِ اسلامی مدنظر می باشد تلاش برای #تقرب به حقیقت است که بکارگیریِ منابع و روشها در هر منطقه و لایه علوم انسانیِ اسلامی نیز با همین منظور هماهنگ است...
🔹متن کامل این سخنرانی را در لینک زیر بخوانید:
http://www.talie.ir/?p=56543
ا—--------------------------—ا
🔻#سخنرانی_علمی
🔻#علوم_انسانی_اسلامی
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸علوم انسانیِ اسلامی، همزمان در #سه_جهان زیست دارد : جهان علم، جهان عالمان و جهان واقع یا عرصه عمل. در جهان علم، مسأله اصلی علوم انسانیِ اسلامی رفع انحصارات و تضییقات از منابع شناخت و همچنین روشهاست که برآیند این انحصارزدایی را باید در رفع تقلیلگرایی از ساحت علم انسانی و اجتماعی و افزایش قدرت #علوم_انسانی در فهم و حل مسائل اجتماعیِ بشر جستجو نمود.
🔸در واقع، برخلاف بعضی بدفهمیها، در علوم انسانیِ اسلامی، از یک طرف، نه تنها علم رایج کنار گذاشته نمیشود بلکه با باز شدن چتر #جهان_بینی_الهی بر سر آن، قابلیت علم متعارف البته در همان مناطق یا لایههای اختصاصیِ خود که از سوی #فلسفه_علم اسلامی معین میشود، ارتقاء مییابد؛ و از طرف دیگر، منابع و روشهایی به علوم انسانی اضافه میشود که توان این علوم را چه در عرصه فهم پیچیدگیها و عمق حیات فردی و اجتماعی انسان، و تعیین نسبت حیات دنیوی و حیات اخروی، و چه در پاسخگویی به مسائل انسانی و اجتماعی بالا میبرد.
🔸نکته کلیدی در فلسفه و #روششناسی علوم انسانیِ اسلامی، گریز این علوم از #نسبیگرایی و تلاش برای ساخت لایه بنیادی علوم انسانی بر اساس #معرفت_یقینی یا در حد یقین است، البته ادعای علوم انسانیِ اسلامی به مثابه یک اجتهاد بشری و صورت غیر قدسی، در لایههای رویین علوم انسانی، دست یابی به قطعیت نیست بلکه آنچه در علوم انسانیِ اسلامی مدنظر می باشد تلاش برای #تقرب به حقیقت است که بکارگیریِ منابع و روشها در هر منطقه و لایه علوم انسانیِ اسلامی نیز با همین منظور هماهنگ است...
🔹متن کامل این سخنرانی را در لینک زیر بخوانید:
http://www.talie.ir/?p=56543
ا—--------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران اولین کنگره بینالمللی قرآن و علوم انسانی
🔻#مرجعیت_قرآن
🔻#تحول_علوم_انسانی
🔻#کنگره_بینالمللی_قرآن_و_علوم_انسانی
🔸مسئلهی قرآن و مرجعیّت #قرآن و رجوع به قرآن و استفهام از قرآن در مسائل گوناگون فکری و عملی و اجتماعی و سیاسی و حکومتی و مانند اینها، خیلی چیز مهمّی است. ما واقعاً در این زمینهها کمکاریم؛ واقعاً کمکاری داریم، [و در زمینهی] تدبّر در قرآن برای کسانی که اهل تدبّرند؛ [این] نشان میدهد که ما خیلی خودمان را محروم کردهایم از آیات الهی و از رهنمودهای آیات الهی در زمینههای گوناگون؛ خب، خود این مرجعیّت قرآن برای این مسئلهی مهم، یک موضوع اساسی و حسّاس است. #علوم_انسانی و اهتمام به آن و توجّه به آن -که چند سال است که بر سر زبانها رایج است- هم یک مسئله است. کار شما #پیوند_زدن این دو امر مهم با یکدیگر است و این به نظر من خیلی مهم است؛ خیلی بجا است که هرچه میشود در این زمینه تلاش صورت بگیرد.
🔹متن کامل بیانات را در لینک زیر بخوانید:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=38352
🔻#مرجعیت_قرآن
🔻#تحول_علوم_انسانی
🔻#کنگره_بینالمللی_قرآن_و_علوم_انسانی
🔸مسئلهی قرآن و مرجعیّت #قرآن و رجوع به قرآن و استفهام از قرآن در مسائل گوناگون فکری و عملی و اجتماعی و سیاسی و حکومتی و مانند اینها، خیلی چیز مهمّی است. ما واقعاً در این زمینهها کمکاریم؛ واقعاً کمکاری داریم، [و در زمینهی] تدبّر در قرآن برای کسانی که اهل تدبّرند؛ [این] نشان میدهد که ما خیلی خودمان را محروم کردهایم از آیات الهی و از رهنمودهای آیات الهی در زمینههای گوناگون؛ خب، خود این مرجعیّت قرآن برای این مسئلهی مهم، یک موضوع اساسی و حسّاس است. #علوم_انسانی و اهتمام به آن و توجّه به آن -که چند سال است که بر سر زبانها رایج است- هم یک مسئله است. کار شما #پیوند_زدن این دو امر مهم با یکدیگر است و این به نظر من خیلی مهم است؛ خیلی بجا است که هرچه میشود در این زمینه تلاش صورت بگیرد.
🔹متن کامل بیانات را در لینک زیر بخوانید:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=38352
farsi.khamenei.ir
بیانات در دیدار دستاندرکاران اولین کنگره بینالمللی قرآن و علوم انسانی
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای
بهسوی تمدن نوین اسلامی
⭕️نظری در خصوص امتناع علم دینی و علوم انسانی اسلامی #تضارب_آراء #امتناع_علم_دینی #دکتر_رضا_داوری_اردکانی 🔻پاسخ دکتر رضا داوری اردکانی به دبیرخانه هماندیشی اسلامی در واکنش به دعوت ایشان برای شرکت در نشست "علم دینی و علوم انسانی اسلامی" 🔸دبیرخانه محترم هم…
⭕️داوری اردکانی؛ سروش و شبستری یا میرزای نائینی؟ (بخش اول)
#تضارب_آراء
#علوم_انسانی_اسلامی
#امکان_یا_امتناع_علم_دینی
#حجتالاسلام_عباسعلی_مشکانی_سبزواری
🔸در روزهای اخیر نامهای منتسب به استاد داوری اردکانی در فضای مجازی و رسانهها منتشر گردید که موضوع آن "علم دینی" و"علوم انسانی اسلامی" بود. با توجه به اهمیت موضوع و نسبت بنیادین و وثیق آن با نیازهای امروزین انقلاب اسلامی، برخوردها و برداشتهای متفاوتی پیرامون آن رخ داد.
🔸این نامه بهانهای شد تا بار دیگر، مدافعان و مخالفان علم دینی و علوم انسانی اسلامی در مقابل یکدیگر صفآرایی کنند و از طریق فضای مجازی، روزنامهها و حتی رسانه ملی به ردّ و دفاع از محتوای نامه اقدام کنند.
🔸جریان مخالف علم دینی که عمدتاً در جبهه اصلاحطلبان و روشنفکران حوزوی و دانشگاهی قرار دارند، با اشتیاق فراوان، با این تصور که داوری در این نامه از "امتناع علم دینی" سخن گفته به استقبال او رفته و اعلام کردند که مدتها مترصد چنین فرصتی بودند تا صحت دیدگاه خود را اثبات نماید و این نامه استاد داوری اردکانی را سند صحت ادعای خود قلمداد کردند.
🔸در مقابل مدافعان علم دینی نیز دو گونه مواجهه با این نامه داشتند: یک طیف با به چالش کشیدن محتوای نامه، داوری را به عدول از اندیشه پیشین متهم کرده، اندیشه متاخر او مبنی بر "امتناع علم دینی" را به نقد نشستند. طیف دیگری اما معتقد بودند که صرفا با استناد به این نامه نمی توان "دیدگاه داوری" درباره علم دینی و علوم انسانی را به داوری نشست و میبایست برای قضاوت در اینباره دیگر آثار وی را نیز مورد ملاحظه قرار داد.
🔸آنچه اما در این میان بین مخالفین و مدافعین مشترک بود، این برداشت است که "داوری در این نامه از امتناع علم دینی سخن گفته است"!
🔸حال باید پرسید چه بر سر "داوری اردکانی" آمده است؟ آیا او نیز همچون برخی از پیروان فردید که در دورهای از حیات اندیشه، طرفدار سرسخت گفتمان فردیدی بوده، اما در نهایت از این گفتمان جدا شده و در مقابل آن قرار گرفتند، دورهای جدید از اندیشگی را در جبهه مقابل فردیدیها آغاز نموده، چنانکه نویسندگانی همچون سروش و شبستری و ... این راه را رفتند؟ یا اینکه "داوری اردکانی" به عاقبت "میرازی نائینی" گرفتار آمده است؟
🔹نقل از کانال شوریدهای از خاکستان
@Shorideheazkhakestan
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#تضارب_آراء
#علوم_انسانی_اسلامی
#امکان_یا_امتناع_علم_دینی
#حجتالاسلام_عباسعلی_مشکانی_سبزواری
🔸در روزهای اخیر نامهای منتسب به استاد داوری اردکانی در فضای مجازی و رسانهها منتشر گردید که موضوع آن "علم دینی" و"علوم انسانی اسلامی" بود. با توجه به اهمیت موضوع و نسبت بنیادین و وثیق آن با نیازهای امروزین انقلاب اسلامی، برخوردها و برداشتهای متفاوتی پیرامون آن رخ داد.
🔸این نامه بهانهای شد تا بار دیگر، مدافعان و مخالفان علم دینی و علوم انسانی اسلامی در مقابل یکدیگر صفآرایی کنند و از طریق فضای مجازی، روزنامهها و حتی رسانه ملی به ردّ و دفاع از محتوای نامه اقدام کنند.
🔸جریان مخالف علم دینی که عمدتاً در جبهه اصلاحطلبان و روشنفکران حوزوی و دانشگاهی قرار دارند، با اشتیاق فراوان، با این تصور که داوری در این نامه از "امتناع علم دینی" سخن گفته به استقبال او رفته و اعلام کردند که مدتها مترصد چنین فرصتی بودند تا صحت دیدگاه خود را اثبات نماید و این نامه استاد داوری اردکانی را سند صحت ادعای خود قلمداد کردند.
🔸در مقابل مدافعان علم دینی نیز دو گونه مواجهه با این نامه داشتند: یک طیف با به چالش کشیدن محتوای نامه، داوری را به عدول از اندیشه پیشین متهم کرده، اندیشه متاخر او مبنی بر "امتناع علم دینی" را به نقد نشستند. طیف دیگری اما معتقد بودند که صرفا با استناد به این نامه نمی توان "دیدگاه داوری" درباره علم دینی و علوم انسانی را به داوری نشست و میبایست برای قضاوت در اینباره دیگر آثار وی را نیز مورد ملاحظه قرار داد.
🔸آنچه اما در این میان بین مخالفین و مدافعین مشترک بود، این برداشت است که "داوری در این نامه از امتناع علم دینی سخن گفته است"!
🔸حال باید پرسید چه بر سر "داوری اردکانی" آمده است؟ آیا او نیز همچون برخی از پیروان فردید که در دورهای از حیات اندیشه، طرفدار سرسخت گفتمان فردیدی بوده، اما در نهایت از این گفتمان جدا شده و در مقابل آن قرار گرفتند، دورهای جدید از اندیشگی را در جبهه مقابل فردیدیها آغاز نموده، چنانکه نویسندگانی همچون سروش و شبستری و ... این راه را رفتند؟ یا اینکه "داوری اردکانی" به عاقبت "میرازی نائینی" گرفتار آمده است؟
🔹نقل از کانال شوریدهای از خاکستان
@Shorideheazkhakestan
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
⭕️نظری در خصوص امتناع علم دینی و علوم انسانی اسلامی #تضارب_آراء #امتناع_علم_دینی #دکتر_رضا_داوری_اردکانی 🔻پاسخ دکتر رضا داوری اردکانی به دبیرخانه هماندیشی اسلامی در واکنش به دعوت ایشان برای شرکت در نشست "علم دینی و علوم انسانی اسلامی" 🔸دبیرخانه محترم هم…
⭕️داوری اردکانی؛ سروش و شبستری یا میرزای نائینی؟ (بخش دوم)
#تضارب_آراء
#علوم_انسانی_اسلامی
#امکان_یا_امتناع_علم_دینی
#حجتالاسلام_عباسعلی_مشکانی_سبزواری
🔸حقیقت آن است که میرزای نائینی در جریان مشروطه، در عین اعتقاد به ولایت فقیه و تاکید بر آن در چندین موضع تنبیهالامه و نیز اثبات آن در آثار فقهی خود از قبیل المکاسب و البیع و ...، با لحاظ شرائط زمانی، مکانی و امکانی از "عدم امکان تحقق ولایت فقیه در آن زمان" سخن بهمیان آورد و با توجه به اصل تنزل تدریجی، نظریه مشروطه را پیشنهاد داد. با این حال شارحان و مروجان روشنفکر و غربزده اندیشه نائینی، "امتناع نظریه ولایت فقیه" را به او منتسب کردند و تاکنون نیز از آن دفاع میکنند!
🔸سوال این است: آیا بین "عدم امکان تحقق ولایت فقیه در آن زمان" با "امتناع نظریه ولایت فقیه" تفاوتی وجود ندارد؟ و این دو عنوان به یک معنا هستند؟ ظاهرا در منطق شارحان و طرفداران امروزین میرزای نائینی (که غالبا در جبهه اصلاحطلبان و روشنفکران قرار دارند) این دو عنوان به یک معنا هستند! اما کدام عقل سلیم است که تفاوت این دو را متوجه نشود؟!
🔸توجه به محتوای نامه استاد دواری اردکانی نیز خواننده مدقق را متوجه تحلیل فوق میکند. به این بیان که سراسر نامه از "عدم امکان اقامه علم دینی در فضا و وضعیت موجود" سخن میگوید، اما جریان مخالفان علم دینی (و حتی کسانی که در کسوت مدافعان علم دینی به نقد نامه استاد پرداختهاند) برداشت ناصحیح خود مبنی بر "امتناع علم دینی" را به نگارنده آن نسبت دادهاند!
🔸غفلت از ادبیات داوری اردکانی به گاه کاربست اصطلاحاتی از قبیل علم، علم اجتماعی، علوم انسانی و ... که جملگیشان در گفتمان استاد داوری در نسبت با مدرنیته و تجدد معنا میشود، یکی از دلائل فهم ناقص نامه مزبور است.
🔸همچنین تأکید بر اینکه تولید علم تازه (علوم مبتنی و متکی بر دین) آن چیزی است که «ما هنوز به مرحله آن نرسیدهایم» و اینکه «ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن می کوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم» و تاکید بر اینکه: «اگر میتوانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعهیافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد» و لزوم اینکه باید «در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم» دلالت بر "امتناع علم دینی" دارند یا مدلول آنها "عدم امکان تولید علم دینی در وضعیت موجود" دلالت دارد؟
🔸روشن است که این نامه در امتداد گفتمان پیشین و معهود استاد داوری اردکانی بوده، چنانکه اصلاحطلبان و برخی از طرفداران علم دینی پنداشته، گسست از اندیشه پیشین او نیست.
🔸شاید بتوان ادعا کرد داوری در این نامه باری دیگر بر شرط اصلی و لازمه بنیادین تولید علم دینی که همان "گسست از غرب و فرآوردههای تمدنی آن" است، تاکید نموده و تاکید کرده است که: «مادامی که گرفتار عالم تجدد و مدرنیته هستیم، نمیتوانیم از تولید علم دینی سخن بگوییم».
🔸اما اصلاح طلبان و روشنفکران که دوستتر میدارند داوری را استمرار سروش و شبستری قلمداد کنند، با تمسک به همان شیوه تحریف شخصیت و اندیشه، که از طریق آن نائینی را تحریف و مصادره کردند، در صددند با داوری نیز چنان کنند! اما حاشا و کلا که چنین شود...
🔹نقل از کانال شوریدهای از خاکستان
@Shorideheazkhakestan
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#تضارب_آراء
#علوم_انسانی_اسلامی
#امکان_یا_امتناع_علم_دینی
#حجتالاسلام_عباسعلی_مشکانی_سبزواری
🔸حقیقت آن است که میرزای نائینی در جریان مشروطه، در عین اعتقاد به ولایت فقیه و تاکید بر آن در چندین موضع تنبیهالامه و نیز اثبات آن در آثار فقهی خود از قبیل المکاسب و البیع و ...، با لحاظ شرائط زمانی، مکانی و امکانی از "عدم امکان تحقق ولایت فقیه در آن زمان" سخن بهمیان آورد و با توجه به اصل تنزل تدریجی، نظریه مشروطه را پیشنهاد داد. با این حال شارحان و مروجان روشنفکر و غربزده اندیشه نائینی، "امتناع نظریه ولایت فقیه" را به او منتسب کردند و تاکنون نیز از آن دفاع میکنند!
🔸سوال این است: آیا بین "عدم امکان تحقق ولایت فقیه در آن زمان" با "امتناع نظریه ولایت فقیه" تفاوتی وجود ندارد؟ و این دو عنوان به یک معنا هستند؟ ظاهرا در منطق شارحان و طرفداران امروزین میرزای نائینی (که غالبا در جبهه اصلاحطلبان و روشنفکران قرار دارند) این دو عنوان به یک معنا هستند! اما کدام عقل سلیم است که تفاوت این دو را متوجه نشود؟!
🔸توجه به محتوای نامه استاد دواری اردکانی نیز خواننده مدقق را متوجه تحلیل فوق میکند. به این بیان که سراسر نامه از "عدم امکان اقامه علم دینی در فضا و وضعیت موجود" سخن میگوید، اما جریان مخالفان علم دینی (و حتی کسانی که در کسوت مدافعان علم دینی به نقد نامه استاد پرداختهاند) برداشت ناصحیح خود مبنی بر "امتناع علم دینی" را به نگارنده آن نسبت دادهاند!
🔸غفلت از ادبیات داوری اردکانی به گاه کاربست اصطلاحاتی از قبیل علم، علم اجتماعی، علوم انسانی و ... که جملگیشان در گفتمان استاد داوری در نسبت با مدرنیته و تجدد معنا میشود، یکی از دلائل فهم ناقص نامه مزبور است.
🔸همچنین تأکید بر اینکه تولید علم تازه (علوم مبتنی و متکی بر دین) آن چیزی است که «ما هنوز به مرحله آن نرسیدهایم» و اینکه «ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن می کوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم» و تاکید بر اینکه: «اگر میتوانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعهیافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد» و لزوم اینکه باید «در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم» دلالت بر "امتناع علم دینی" دارند یا مدلول آنها "عدم امکان تولید علم دینی در وضعیت موجود" دلالت دارد؟
🔸روشن است که این نامه در امتداد گفتمان پیشین و معهود استاد داوری اردکانی بوده، چنانکه اصلاحطلبان و برخی از طرفداران علم دینی پنداشته، گسست از اندیشه پیشین او نیست.
🔸شاید بتوان ادعا کرد داوری در این نامه باری دیگر بر شرط اصلی و لازمه بنیادین تولید علم دینی که همان "گسست از غرب و فرآوردههای تمدنی آن" است، تاکید نموده و تاکید کرده است که: «مادامی که گرفتار عالم تجدد و مدرنیته هستیم، نمیتوانیم از تولید علم دینی سخن بگوییم».
🔸اما اصلاح طلبان و روشنفکران که دوستتر میدارند داوری را استمرار سروش و شبستری قلمداد کنند، با تمسک به همان شیوه تحریف شخصیت و اندیشه، که از طریق آن نائینی را تحریف و مصادره کردند، در صددند با داوری نیز چنان کنند! اما حاشا و کلا که چنین شود...
🔹نقل از کانال شوریدهای از خاکستان
@Shorideheazkhakestan
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
نشست «ما و علوم انسانی» با سخنرانی دکتر رضا داوری اردکانی از ساعت 10 تا 12 چهارشنبه 9 اسفند در پردیس دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میگردد.
#علوم_انسانی
@philosophynews
@tamadone_novine_islami
#علوم_انسانی
@philosophynews
@tamadone_novine_islami
⭕️آیا طُلاب علوم دینی مؤاخذه نخواهند شد!؟
#جهاد_علمی
#وظیفهی_نخبگان
#علوم_انسانی_اسلامی
🔸علامه سیدمنیرالدین حسینیالهاشمی:
بیان این مطلب برای من تلخ است، اما از جمله مسائل ناپسند از سوی پژوهشگران حوزه و دانشگاه و کسانی که لباس تعبد و تعهد را برای زدودن مشکلات از چهره جامعه پوشیدهاند این است که بخواهند مدیران و عناصر سازمان را در شکلگیری معضلات جامعه مقصر بدانند و خود را در نقص ساختارها، منطقها و دستگاههای موجود به تجاهل و تغافل بزنند و سهم خود را در باز کردن گرههای کور مفهومی و یافتن راهکارهای بنیادین به فراموشی بسپارند.
🔸آیا ما طُلاب علوم دینی در نزد خداوند متعال مؤاخذه نخواهیم شد که علوم انسانی و تجربی را غیر مرتبط با دین بدانیم و خود را از ارائه پیشفرضهای اسلامی به دانشگاه فارغ البال احساس کنیم؟!
مشهدِ مقدس، ۱۳۷۹/۱۰/۷
🔹نقل از کانال مرکز پژوهشی حسینیهی اندیشه قم↙️
@hoseiniyehandisheh
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#جهاد_علمی
#وظیفهی_نخبگان
#علوم_انسانی_اسلامی
🔸علامه سیدمنیرالدین حسینیالهاشمی:
بیان این مطلب برای من تلخ است، اما از جمله مسائل ناپسند از سوی پژوهشگران حوزه و دانشگاه و کسانی که لباس تعبد و تعهد را برای زدودن مشکلات از چهره جامعه پوشیدهاند این است که بخواهند مدیران و عناصر سازمان را در شکلگیری معضلات جامعه مقصر بدانند و خود را در نقص ساختارها، منطقها و دستگاههای موجود به تجاهل و تغافل بزنند و سهم خود را در باز کردن گرههای کور مفهومی و یافتن راهکارهای بنیادین به فراموشی بسپارند.
🔸آیا ما طُلاب علوم دینی در نزد خداوند متعال مؤاخذه نخواهیم شد که علوم انسانی و تجربی را غیر مرتبط با دین بدانیم و خود را از ارائه پیشفرضهای اسلامی به دانشگاه فارغ البال احساس کنیم؟!
مشهدِ مقدس، ۱۳۷۹/۱۰/۷
🔹نقل از کانال مرکز پژوهشی حسینیهی اندیشه قم↙️
@hoseiniyehandisheh
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️اسلامی بودن علم به معنای انطباق آن با دین نیست
#مبانی
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_قائمینیا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸حجت الاسلام قائمینیا عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:
اسلامی بودن علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن، بیشتر حدود علم را نشان میدهد تا انطباق کامل محتوا را.
🔸علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمیرود و علم دینی به مثابه شبکهای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینههای دیگر حاصل میآید، پر میکند.
🔸علم یک فرایند تاریخی تدریجی است و هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد، بلکه مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت میگیرد.
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:↙️
🌐https://goo.gl/zDmL7q
ا—--------------------------—ا
#مبانی
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_قائمینیا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸حجت الاسلام قائمینیا عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:
اسلامی بودن علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن، بیشتر حدود علم را نشان میدهد تا انطباق کامل محتوا را.
🔸علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمیرود و علم دینی به مثابه شبکهای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینههای دیگر حاصل میآید، پر میکند.
🔸علم یک فرایند تاریخی تدریجی است و هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد، بلکه مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت میگیرد.
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:↙️
🌐https://goo.gl/zDmL7q
ا—--------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️اسلامی بودن علم به معنای انطباق آن با دین نیست
#مبانی
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_قائمینیا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸حجت الاسلام قائمینیا عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:
اسلامی بودن علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن، بیشتر حدود علم را نشان میدهد تا انطباق کامل محتوا را.
🔸علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمیرود و علم دینی به مثابه شبکهای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینههای دیگر حاصل میآید، پر میکند.
🔸علم یک فرایند تاریخی تدریجی است و هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد، بلکه مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت میگیرد.
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:↙️
🌐https://goo.gl/zDmL7q
ا—--------------------------—ا
#مبانی
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_قائمینیا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸حجت الاسلام قائمینیا عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:
اسلامی بودن علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن، بیشتر حدود علم را نشان میدهد تا انطباق کامل محتوا را.
🔸علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمیرود و علم دینی به مثابه شبکهای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینههای دیگر حاصل میآید، پر میکند.
🔸علم یک فرایند تاریخی تدریجی است و هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد، بلکه مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت میگیرد.
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:↙️
🌐https://goo.gl/zDmL7q
ا—--------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️شهروندان و دغدغهی فرمولیزه کردن مسائل علوم انسانی!
🔻#علوم_انسانی
✍یادداشتی از نیما قاسمی
🔸کسی که با جامعهی خود «مسأله» دارد، و برای حل و فصل این مسأله درگیری ذهنی پیدا میکند، به اصطلاح «فکری» میشود، طبیعتاً به علوم انسانی گرایش پیدا میکند. منظورم این نیست که لزوماً دانشجوی علوم انسانی میشود که مضمونش حل مسائل اجتماعیست. بلکه او در معنای عام کلمه علوم انسانی را جدی خواهد گرفت و ارج خواهد نهاد حتی اگر خود یک تکنسین باشد و یا حتی تحصیلات آکادمیک نداشته باشد. تنها در دو صورت است که این مسیر «مسأله- فکر- علوم انسانی» طی نخواهد شد:
#الف: اینکه شهروند مسألهای نداشته باشد؛
#ب: اینکه برای حل مسألهی خود راهحلهای شخصی را مدنظر قرار دهد؛ یعنی به دنبال فرموله کردن مسألهی خود به صورتی کلی و پیدا کردن یک «پاسخ» به طور کلی نباشد.
🔸فرموله کردن مسأله به طور کلی، و تلاش برای پاسخ گفتن به آن به عنوان یک راهحل همگانی، چیزی جز تئوریپردازی نیست. اما شهروندی که تلاش میکند مسألهاش را «خصوصی» و «از درِ پشتی» با یک نامه در دست برای وزیر و وکیل، یا از راه چاپلوسی و تملقی برای کسانی که خود بخشی از مشکلاند، حل کند، طبیعتاً فکر نمیکند و به تئوریهای علوم انسانی و اجتماعی اهمیتی نمیدهد. اما چه کسیست که مسألهای ندارد!؟ اگر این پذیرفته است که اکثریت شهروندان مسألهای با جامعهی خود دارند و در رضایت کامل، و هماهنگی تام و تمام با محیط اجتماعی خود نیستند، سوال این است: پس چرا علوم انسانی در کشور ما این قدر ذلیل و به اصطلاح عامیانه «خاک- بر سری»ست!؟ آیا غیر از این است که کمترین تمایلی که یک ایرانی دارد، فرموله کردن مسألهی خود به مثابهی یک مسألهی اجتماعیست!؟ «دروغ»، «ریاکاری» و «دودوزهبازی» منطقاً ابزار کار مردمیست که اگر شکلی از تفریح را دوست دارند و یا اگر نوعی از رفتار اجتماعی را حق مسلم خود میدانند، به جای طرح آن و دفاع کردن از آن با زبانی فاخر، پنهانش میکنند! در عوض، با پذیرش مناسبات جاری، هم اعتبار سیستم را اخذ میکنند و در جیب میگذارند، هم هزینه نمیدهند و هم به خواستهی خود (به تصور باطلی که دارند) در خفاء میرسند. من این طور نتیجه میگیرم: برای اینکه علوم انسانی ارج و قربی داشته باشد، نیاز است که شهروندان حداقلی از صدق نیت، شجاعت و مناعت طبع داشته باشند. فقط در این صورت است که مبدأ عزیمت «مسأله» به تصدیق علوم انسانی منتهی خواهد شد.
🔸صداقت یک فضیلت اخلاقی معرفی شده است اما چیزی بیشتر از یک فضیلت اخلاقی، یعنی یک زیبندگی برای رفتار ظاهری شهروند است. فضیلتیست که با آن میتوان یک جامعه را ساخت و از درافتادنش در بیفکری و بیپرنسیپی و بیچیزی فرهنگی حفظ نمود. امروز بیشتر از همیشه میفهمم که چرا برخی از ستودنیترین رهبران معنوی جامعهی ما، تأکید ویژهی خود را بر «صدق و اخلاص» میگذاردند تا حدی که یک بدمست عربدهکش در میدان شهر را به مفتی پاک و پاکیزهی شهر ترجیح میدادند. آنها فهمیده بودند که جامعهای که پنهان نمیکند «آنچه را که واقعاً هست» با تکیه بر همین صدق و مناعت طبعش میتوان اصلاح کرد. اما جامعهی درغلتیده به آفت ریا و پنهانکاری را چه بسا اصلاً دوایی نباشد. شهروندی که در حقیقت شهروند نیست، و شخصیتی که در حقیقت تشخصی ندارد، قابل برنامهریزی نیست و به تغییرش امید نمیتوان بست. در اسرارالتوحید، پرسش و پاسخ کوتاهی هست که «صداقت» را، نه فقط به عنوان یک فضیلت اخلاقی و شرطی برای پیمودن یک مسیر، بلکه خود در حد یک مقصد عالی و منتهای راه معرفی میکند: (درویشی گفت: «یا شیخ! کسی خفته مانده است، در خواب به منزل رسد!؟» شیخ گفت: «اگر در ظلّ اخلاص خفته است، عین خوابش صدر منزل بُوَد!») (تصحیح شفیعی کدکنی؛ ص 312)
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#علوم_انسانی
✍یادداشتی از نیما قاسمی
🔸کسی که با جامعهی خود «مسأله» دارد، و برای حل و فصل این مسأله درگیری ذهنی پیدا میکند، به اصطلاح «فکری» میشود، طبیعتاً به علوم انسانی گرایش پیدا میکند. منظورم این نیست که لزوماً دانشجوی علوم انسانی میشود که مضمونش حل مسائل اجتماعیست. بلکه او در معنای عام کلمه علوم انسانی را جدی خواهد گرفت و ارج خواهد نهاد حتی اگر خود یک تکنسین باشد و یا حتی تحصیلات آکادمیک نداشته باشد. تنها در دو صورت است که این مسیر «مسأله- فکر- علوم انسانی» طی نخواهد شد:
#الف: اینکه شهروند مسألهای نداشته باشد؛
#ب: اینکه برای حل مسألهی خود راهحلهای شخصی را مدنظر قرار دهد؛ یعنی به دنبال فرموله کردن مسألهی خود به صورتی کلی و پیدا کردن یک «پاسخ» به طور کلی نباشد.
🔸فرموله کردن مسأله به طور کلی، و تلاش برای پاسخ گفتن به آن به عنوان یک راهحل همگانی، چیزی جز تئوریپردازی نیست. اما شهروندی که تلاش میکند مسألهاش را «خصوصی» و «از درِ پشتی» با یک نامه در دست برای وزیر و وکیل، یا از راه چاپلوسی و تملقی برای کسانی که خود بخشی از مشکلاند، حل کند، طبیعتاً فکر نمیکند و به تئوریهای علوم انسانی و اجتماعی اهمیتی نمیدهد. اما چه کسیست که مسألهای ندارد!؟ اگر این پذیرفته است که اکثریت شهروندان مسألهای با جامعهی خود دارند و در رضایت کامل، و هماهنگی تام و تمام با محیط اجتماعی خود نیستند، سوال این است: پس چرا علوم انسانی در کشور ما این قدر ذلیل و به اصطلاح عامیانه «خاک- بر سری»ست!؟ آیا غیر از این است که کمترین تمایلی که یک ایرانی دارد، فرموله کردن مسألهی خود به مثابهی یک مسألهی اجتماعیست!؟ «دروغ»، «ریاکاری» و «دودوزهبازی» منطقاً ابزار کار مردمیست که اگر شکلی از تفریح را دوست دارند و یا اگر نوعی از رفتار اجتماعی را حق مسلم خود میدانند، به جای طرح آن و دفاع کردن از آن با زبانی فاخر، پنهانش میکنند! در عوض، با پذیرش مناسبات جاری، هم اعتبار سیستم را اخذ میکنند و در جیب میگذارند، هم هزینه نمیدهند و هم به خواستهی خود (به تصور باطلی که دارند) در خفاء میرسند. من این طور نتیجه میگیرم: برای اینکه علوم انسانی ارج و قربی داشته باشد، نیاز است که شهروندان حداقلی از صدق نیت، شجاعت و مناعت طبع داشته باشند. فقط در این صورت است که مبدأ عزیمت «مسأله» به تصدیق علوم انسانی منتهی خواهد شد.
🔸صداقت یک فضیلت اخلاقی معرفی شده است اما چیزی بیشتر از یک فضیلت اخلاقی، یعنی یک زیبندگی برای رفتار ظاهری شهروند است. فضیلتیست که با آن میتوان یک جامعه را ساخت و از درافتادنش در بیفکری و بیپرنسیپی و بیچیزی فرهنگی حفظ نمود. امروز بیشتر از همیشه میفهمم که چرا برخی از ستودنیترین رهبران معنوی جامعهی ما، تأکید ویژهی خود را بر «صدق و اخلاص» میگذاردند تا حدی که یک بدمست عربدهکش در میدان شهر را به مفتی پاک و پاکیزهی شهر ترجیح میدادند. آنها فهمیده بودند که جامعهای که پنهان نمیکند «آنچه را که واقعاً هست» با تکیه بر همین صدق و مناعت طبعش میتوان اصلاح کرد. اما جامعهی درغلتیده به آفت ریا و پنهانکاری را چه بسا اصلاً دوایی نباشد. شهروندی که در حقیقت شهروند نیست، و شخصیتی که در حقیقت تشخصی ندارد، قابل برنامهریزی نیست و به تغییرش امید نمیتوان بست. در اسرارالتوحید، پرسش و پاسخ کوتاهی هست که «صداقت» را، نه فقط به عنوان یک فضیلت اخلاقی و شرطی برای پیمودن یک مسیر، بلکه خود در حد یک مقصد عالی و منتهای راه معرفی میکند: (درویشی گفت: «یا شیخ! کسی خفته مانده است، در خواب به منزل رسد!؟» شیخ گفت: «اگر در ظلّ اخلاص خفته است، عین خوابش صدر منزل بُوَد!») (تصحیح شفیعی کدکنی؛ ص 312)
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام تمدنساز است
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢آینده آموزش روشن نیست
✍دکتر رضا داوری اردکانی
🔸درس مدرسه امروز، درس زندگی و شغل و معاش است. این درس حقیقتاً با درس جان تفاوت دارد. امثال من که به فلسفه مشغولیم، خوب است قدری از هوا و فضایی که فکر میکنیم در آن معلم کار خدایی میکند و حکمت میآموزد، بیرون آییم و زمان خود را دریابیم. مدرسه و دانشگاهِ این زمان برای تدریس و تعلیم حکمت به وجود نیامده است. مدرسهها و دانشگاهها دیگر سر و سرور جامعه هم نیستند و اگر باشند، صرفاً از آن روست که «علم» عین «قدرت» و «نظمبخشی» است و با آن، نظم و بینظمی جهان و جامعه تنظیم میشود و به صورت علم درمیآید. در زمانهای پیش از تجدد، نظامهای زندگی از ثبات نسبی برخوردار بود و چرخ زندگی بر مدار سنن و قواعد موروثی میگشت. آدمیان هم خود را مأمور صورتدادن و نظمبخشیدن به جامعه و زندگی نمیدانستند، بلکه بر وفق نظم زندگی میکردند. در جامعه جدید در عین پیروی از نظم، نظم را باید بازسازی و حفظ کرد. این بازسازی و حفظ نظم تا حدودی که ممکن است، با علم و پژوهش صورت میگیرد.
🔸در ابتدای تاریخ تجدد که طرح ساختن جهان میبایست اجرا شود، فلسفه و علوم ریاضی و فیزیک بسط پیدا کردند و زمانی که بازسازی و مخصوصاً حفظ و نگاهداری نظم جامعه جدید پیش آمد، #علوم_انسانی و اجتماعی پدید آمدند. اکنون دیگر مدرسه کارش صرف آموختن دانش نظری نیست و به گروهها و طبقات اجتماعی خاص هم تعلق ندارد؛ مدرسه و دانشگاه کار و وظیفه خاص خود را در نسبت با دیگر شئون جامعه انجام میدهند. مدرسه جزئی از جامعه جدید نیست، بلکه شأنی از آن و آیینه و مظهر آن است. چنان که در مدرسه و دانشگاه همه شئون زندگی صورت علمی و انتزاعی پیدا میکنند و البته این صورت انتزاعی از آن حیث که نسبت و مناسبتی با علم و معرفت همه زمانها و تاریخها دارد، هنوز از حرمت و شرفی که علم در قدیم داشته است، بیبهره نیست.
🔸در طی یکی دو قرن اخیر در اروپا و امریکا درسها را تغییر مدام میدادند؛ ولی ما همه درسها را در هر پایه حفظ میکردیم و هنوز هم در مدارس راهنمایی و دبیرستانهای ما همه درسهایی که از اوایل قرن بیستم در مدارس کشورهای مرجع بوده، در برنامه هست! گویی این اصل مسلم را در نظر داریم که هر چه بیشتر بیاموزیم و بدانیم، بهتر است، پس چرا همه چیز را نیاموزیم؟ هر چه بیشتر دانستن خوب است، به شرط آنکه از اصل اعتدال و نگهداشتن اندازه خارج نشویم. ما کمتر فکر کردهایم که چه بیاموزیم و چه مقدار و کی و کجا بیاموزیم؛ زیرا تلقیمان از درس و مدرسه تلقی قدیم بود و در مدرسه متعلق به جهان جدید و جایی که برای پرورش سازندگان نظم تجدد بهوجود آمده بود، از اصول سابق پیروی میکردیم. در یکی دو دهه اخیر کوشش بزرگی شد که نظام آموزشی را از بنیاد تغییر دهند، اما کوششها بهثمر نرسید؛ زیرا برنامه آموزش و پرورش از برنامه توسعه جدا نیست و باید در متن برنامه توسعه جایی داشته باشد. اما وقتی برنامه توسعه وجود ندارد، برنامه مدارس هم همان میماند که بود و اگر تغییری در آن داده شود، بیشتر به مقتضای ملاحظات و بر حسب سلیقههای غالباً سیاسی است.
📎متن کامل را اینجا بخوانید:
@gnoe_ir
✍دکتر رضا داوری اردکانی
🔸درس مدرسه امروز، درس زندگی و شغل و معاش است. این درس حقیقتاً با درس جان تفاوت دارد. امثال من که به فلسفه مشغولیم، خوب است قدری از هوا و فضایی که فکر میکنیم در آن معلم کار خدایی میکند و حکمت میآموزد، بیرون آییم و زمان خود را دریابیم. مدرسه و دانشگاهِ این زمان برای تدریس و تعلیم حکمت به وجود نیامده است. مدرسهها و دانشگاهها دیگر سر و سرور جامعه هم نیستند و اگر باشند، صرفاً از آن روست که «علم» عین «قدرت» و «نظمبخشی» است و با آن، نظم و بینظمی جهان و جامعه تنظیم میشود و به صورت علم درمیآید. در زمانهای پیش از تجدد، نظامهای زندگی از ثبات نسبی برخوردار بود و چرخ زندگی بر مدار سنن و قواعد موروثی میگشت. آدمیان هم خود را مأمور صورتدادن و نظمبخشیدن به جامعه و زندگی نمیدانستند، بلکه بر وفق نظم زندگی میکردند. در جامعه جدید در عین پیروی از نظم، نظم را باید بازسازی و حفظ کرد. این بازسازی و حفظ نظم تا حدودی که ممکن است، با علم و پژوهش صورت میگیرد.
🔸در ابتدای تاریخ تجدد که طرح ساختن جهان میبایست اجرا شود، فلسفه و علوم ریاضی و فیزیک بسط پیدا کردند و زمانی که بازسازی و مخصوصاً حفظ و نگاهداری نظم جامعه جدید پیش آمد، #علوم_انسانی و اجتماعی پدید آمدند. اکنون دیگر مدرسه کارش صرف آموختن دانش نظری نیست و به گروهها و طبقات اجتماعی خاص هم تعلق ندارد؛ مدرسه و دانشگاه کار و وظیفه خاص خود را در نسبت با دیگر شئون جامعه انجام میدهند. مدرسه جزئی از جامعه جدید نیست، بلکه شأنی از آن و آیینه و مظهر آن است. چنان که در مدرسه و دانشگاه همه شئون زندگی صورت علمی و انتزاعی پیدا میکنند و البته این صورت انتزاعی از آن حیث که نسبت و مناسبتی با علم و معرفت همه زمانها و تاریخها دارد، هنوز از حرمت و شرفی که علم در قدیم داشته است، بیبهره نیست.
🔸در طی یکی دو قرن اخیر در اروپا و امریکا درسها را تغییر مدام میدادند؛ ولی ما همه درسها را در هر پایه حفظ میکردیم و هنوز هم در مدارس راهنمایی و دبیرستانهای ما همه درسهایی که از اوایل قرن بیستم در مدارس کشورهای مرجع بوده، در برنامه هست! گویی این اصل مسلم را در نظر داریم که هر چه بیشتر بیاموزیم و بدانیم، بهتر است، پس چرا همه چیز را نیاموزیم؟ هر چه بیشتر دانستن خوب است، به شرط آنکه از اصل اعتدال و نگهداشتن اندازه خارج نشویم. ما کمتر فکر کردهایم که چه بیاموزیم و چه مقدار و کی و کجا بیاموزیم؛ زیرا تلقیمان از درس و مدرسه تلقی قدیم بود و در مدرسه متعلق به جهان جدید و جایی که برای پرورش سازندگان نظم تجدد بهوجود آمده بود، از اصول سابق پیروی میکردیم. در یکی دو دهه اخیر کوشش بزرگی شد که نظام آموزشی را از بنیاد تغییر دهند، اما کوششها بهثمر نرسید؛ زیرا برنامه آموزش و پرورش از برنامه توسعه جدا نیست و باید در متن برنامه توسعه جایی داشته باشد. اما وقتی برنامه توسعه وجود ندارد، برنامه مدارس هم همان میماند که بود و اگر تغییری در آن داده شود، بیشتر به مقتضای ملاحظات و بر حسب سلیقههای غالباً سیاسی است.
📎متن کامل را اینجا بخوانید:
@gnoe_ir
💢نسبت علم با فرهنگ و تمدن بشری
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#نسبت_علم_با_فرهنگ_و_تمدن
#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸هر معنایی از علم با نوعی خاصی از فرهنگ و تمدن بشری سازگار است. داوری نسبت به درست و یا غلط بودن هر یک از آن معانی در گرو داوری درباره مبانی فلسفی و معرفت شناختی آن تعاریف است؛ کاری که به فیلسوف علم مربوط میشود. هر یک از آن معانی، با فرهنگ، جامعه و نظام اجتماعی خاصی سازگاری دارد و هرگاه یکی از این تعاریف در درون فرهنگ و جامعهای مرجعیت پیدا کند، در دیگر ابعاد آن فرهنگ اثر می گذارد و به همین دلیل ترویج هریک از این معانی در درون یک جامعه منشأ تأثیری گسترده و فراگیر در حوزه عقائد، آرمان ها و ارزشهای اجتماعی آن جامعه میگردد. کاوش پیرامون این گونه مباحث از نوع مباحث جامعه شناسی معرفت و علم است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#نسبت_علم_با_فرهنگ_و_تمدن
#حجتالاسلام_دکتر_حمید_پارسانیا
🔸هر معنایی از علم با نوعی خاصی از فرهنگ و تمدن بشری سازگار است. داوری نسبت به درست و یا غلط بودن هر یک از آن معانی در گرو داوری درباره مبانی فلسفی و معرفت شناختی آن تعاریف است؛ کاری که به فیلسوف علم مربوط میشود. هر یک از آن معانی، با فرهنگ، جامعه و نظام اجتماعی خاصی سازگاری دارد و هرگاه یکی از این تعاریف در درون فرهنگ و جامعهای مرجعیت پیدا کند، در دیگر ابعاد آن فرهنگ اثر می گذارد و به همین دلیل ترویج هریک از این معانی در درون یک جامعه منشأ تأثیری گسترده و فراگیر در حوزه عقائد، آرمان ها و ارزشهای اجتماعی آن جامعه میگردد. کاوش پیرامون این گونه مباحث از نوع مباحث جامعه شناسی معرفت و علم است.
🔹#منبع: مقاله علم دینی از منظر حکمت اسلامی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شمار ششم/سال 1388، ص 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr