به‌سوی تمدن نوین اسلامی
324 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
⭕️#تاریخ_تمدن_اسلامی

🔸#تمدن_اسلامی مجموعه‌ای است از آثار و توليدات که پس از #ظهور_دين_مبين_اسلام در جزيره العرب و پيوستن مردمان ديگر سرزمين‌ها، پديد آمد. نقطه شروع آن شام و پايگاه باليدنش بغداد بود. البته شهرها و مراکز بزرگی به عنوان بازوان اين تمدن در نقاط دور دست وجود داشتند که بايد از بعضی شهرهای خراسان بزرگ، برخی مراکز ری و برخی مکانها در شام و عراق ياد کرد. اين تمدن، ترکيبی از عناصر تأسيسی، تمليکی و تقليدی بود. اگر به صورت تخمينی از اين ترکيب ياد کنيم عنصر تأسيسی آن 10%، عنصر تمليکی آن 70%، و عنصر تقليدی آن20% بود.

🔸اين تمدن به علت غلبه‌ی عنصر تمليکی و تقليدی در پايان #قرن_پنجم هجری شکوفايی خود را از دست داد و با حمله مغولان، آخرين بازمانده‌های آن هم از ميان رفت. البته در بخشی تأسيس بايد از علومی ياد کرد که نوابغ را بنياد نهادند و در حقيقت بخش نيروزا و محرک واقعی تمدن اسلامی بود، در اين حوزه بايد از #نابغه‌های_بزرگ تمدن اسلامي، #سيبويه و #خليل_بن_احمدفراهيدی ياد کرد که هر دو #مؤسس_علوم بودند. اولی نحو- زبان شناسی- را پی‌ريخت و دومی دستگاه‌های عروضی را مطابق با شرايط و به اقتضای زمان، اختراع کرد.

🔸بعد از اينان و در درجه‌ی بعد بايد از #کندی، #فارابی، #ابن‌سينا و #ابوريحان_بيرونی که در اخذ علوم از غير و تدوين و پيراستن و توسعه‌ی آن مطابق نيازهای #جامعه_اسلامی سرآمد بودند ياد کرد. رويکرد علمی اين بزرگان بيش‌تر #فلسفه، #پزشکي، #رياضيات و #نجوم است. در بخش تقليدی بايد از علمی نام برد که بی‌هيچ تغييری از تمدن‌های ديگر دريافت می‌شود. در اين مرتبه دانشمندانی هستند که آن علوم را خوب درمی‌يابند و شرح و بسط داده آموزش می‌دهند. اينان مدرسان و معلمان و شارحان بزرگند.

🔻#مرحوم_دکتر_صادق_آئینه‌وند

🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️نقش علوم عقلی در تمدن‌سازی اسلامی(11)
گزیده‌ی مباحث افتتاحیه شعبه مجمع عالی حکمت مشهد

🔻#نقش_علوم_عقلی
🔻#تمدن‌سازی__اسلامی
🔻#مجمع_عالی_حکمت_مشهد

سخنان حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا(بخش چهارم):

🔸مقصود از «تمدن اسلامی» در موضوع مورد بحث(2)
منظورم آن #تمدن_اسلامی است که در فرهنگ آمده و فرهنگ آرمانی و #تمدن_آرمانی است یا تمدن اسلامی که تمدن واقعی است ؟ هر دو این‌ها در یک واقعیت تحقق یافته زیست شده است؛ منتهی یکی، واقعیت موجود است و دیگری، #واقعیت_آرمانی است. آیا مرادمان از نقش و وضعیت علوم عقلی، آن چیزی است که در ۱۴۰۰ سال فراز و فرودهایش بود یا آن چیزی است که در این ۱۴۰۰ سال می‌خواستند باشد و نشد؛ اما باز هم بخشی از آن واقعیت، اصطلاحاً #فرهنگ_آرمانی این جامعه است.

🔸آیا ما فرهنگ آرمانی واحدی داریم یا خرده فرهنگ‌های متکثری داریم که هر کدام، تصویری از آن معنا بیان می‌کند؛ مثلا فارابی در مدینه فاضله‌اش تصویر می‌کند که در تمدن اسلامی آن #مدینه_فاضله، علوم عقلی چه لایه‌هایی دارد. بخشی از آن علوم عقلی متافیزیکی؛ بخشی، #عقل_عملی و بخشی #عقل_استنباطی است. بازگشت به آن چه که سان گفته و استنباط از کار او است و این لایه. بخشی #عقل_تجربی و بخشی‌اش تجردی است. اینکه #فارابی شروع به سخن گفتن می‌کند و می‌نویسد یا #ابن‌سینا می‌نویسد، بخشی از این فرهنگ است. منتهی، فرهنگ آرمانی این حوزه است.
#ادامه_دارد...

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️نقش علوم عقلی در تمدن‌سازی اسلامی(12)
گزیده‌ی مباحث افتتاحیه شعبه مجمع عالی حکمت مشهد

🔻#نقش_علوم_عقلی
🔻#تمدن‌سازی__اسلامی
🔻#مجمع_عالی_حکمت_مشهد

سخنان حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا (بخش پنجم):

🔸مقصود از «تمدن اسلامی» در موضوع مورد بحث(3)
اینکه #فارابی شروع به سخن گفتن می‌کند و می‌نویسد یا #ابن‌سینا می‌نویسد، بخشی از این فرهنگ است. منتهی، فرهنگ آرمانی این حوزه است. می‌توانیم این را سؤال بکنیم که نقش و وضعیت #علوم_عقلی در تمدن این تاریخ یا آن تمدن که این تاریخ می‌خواست دنبالش باشد یا بخشی از این تاریخ می‌خواست باشد. یا اصلاً به این چیزها کار نداریم و کار نداریم که مردم ما در ۱۴۰۰ سال، چگونه به آن تمدن می‌اندیشیده و عمل می‌کرده است یا متفکرانش چگونه می‌اندیشیدند و ما به این واقعیت تاریخی کاری نداریم.

🔸ما به عنوان متکلم و نظریه‌پرداز ناب، می‌خواهیم خودمان تصویری از اسلام ارائه بدهیم و خودمان بخشی از #تمدن تاریخ شویم. یعنی بحث نظری مطرح می‌خواهیم بکنیم که این هم می‌تواند وجه دیگری از قضیه باشد. به هرحال، مراد ما از علوم عقلی و #تمدن_اسلامی چیست؟ که با توجه به این، شیوه‌ی ورود ما به مسئله فرق می‌کند. بنده با این فرض که مراد از تمدن اسلامی آن چیزی باشد که به لحاظ تاریخی در ۱۴۰۰ سال گذشته و مراد ما از عقل و علوم عقلی، معنای مدرن مقابل علوم تجربی نباشد. همان معنایی که چون ما طلبه هستیم و فضای خودمان را می‌شناسیم و یا در تاریخ‌های کسانی که به علوم پرداخته‌اند که آقای صالحی به این مسئله اشاره کردند و استعمال عقل که به عنوان حجت باطنی در دسترس همه انسان‌ها است و علومی که به عقل مربوط است به همه انسان‌ها مربوط است.
#ادامه_دارد...

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢چگونه خسروپرویز، مسلمان شد؟
آمیزه شگفت هویت ایرانی و اسلامی در حکمت نظامی

سیدحسین شهرستانی

#یادداشت_ادبی
#یادداشت_منتخب

حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.

بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانی‌اسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را به‌قدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا می‌خواهم به لحظه‌ی شگفت‌انگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:

شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی

نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پی‌گرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛

قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگی‌اش در هاله‌ای از حکایات افسانه‌ای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهره‌ای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسول‌الله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوت‌نامه‌ها، پاسخ او از همه تندتر و بی‌ادبانه‌تر بود: پاره‌کردن نامه دعوت اوج بی‌احترامی بدان است.

حال آیا سرایش منظومه‌ای عاشقانه به‌نام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟

برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:

محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش

ممکن است گفته شود که این مقدمات به‌رسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمی‌پندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسول‌الله را ستایش نکرده است. در مخزن‌الاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمی‌تواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمی‌تواند از سخن معشوق فارغ شود.

پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!

این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان می‌پردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش می‌کند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل می‌کند:

در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری؟!

اما نظامی در خسرو و شیرین، پرده از حقیقتی برمی‌دارد که سبب حیرت و تحسین رفیق متعصب اوست. شیرین‌کاری شاعر، تاسیس بنایی تازه بر زمینی کهن است. بنای توحید محمدی در خاک زبان و فرهنگ فارسی.

ژرف‌ترین صورت پیوند میان فرهنگ ملی و دینی همین است که بنای حقیقت نو بر پایه‌های حقیقت کهنه استوار گردد. به عبارت دیگر در این سنتز جدید، تز و آنتی‌تز به سازش می‌رسند و خسرو پرویز تسلیم عهد محمدی می‌شود و بیگانگی به آشنایی مبدل می‌گردد. این کار شگفت، ازمسیر عشق و با میانجی‌گری "شیرین" واقع می‌شود تا بدین ترتیب نظامی از واقعیت تاریخی خصومت شاه ایران با رسول‌خدا به لطف حکمت شاعرانه خود عبور کرده و پایه‌گذار عهدی جدید گردد.

از همین روست که رفیق متعصب نظامی در تحسین او می‌گوید:

چنین سحری تو دانی یاد کردن
بتی را کعبه‌ای بنیاد کردن

شیرین‌کاری حکیم بزرگ ما آنست که بنیاد کعبه را بر بتی استوار می‌کند و بدینسان فرهنگ ایرانی را ماده‌ی صورت حقیقت نبوی می‌سازد. بدین ترتیب دقیقا از متن تضاد هویتی، وحدت فرهنگی زاده شده و کار فردوسی به نحو رادیکالی به تمامیت می‌رسد. چنانچه نظامی در شرف‌نامه و خردنامه، به همین شیوه در صدد سازش فرهنگ یونانی با هویت اسلامی برمی‌آید و کار فارابی را به سرحد کمال می‌رساند.

به گمان من این توفیق و جمع بین صورتهای متضاد معرفت و فرهنگ، به میانجی گفتگویی که در متن سخن شاعرانه جریان دارد ممکن است.
ایرانیان از راه شعر به ژرفای بحر سیال و درعین‌حال وحدانی "سخن" راه جستند و در آنجا قلب هستی انسانی را یافتند، قلبی که فراتر از همه قوانین و آیینها، آیین و قانونی دارد که همانا قانون و آیین "عشق" است و آیین عشق، آیین "آشنایی" و رفع حجاب "بیگانگی" است...

نظامی درآغاز شرف‌نامه درمناجات با خدا می‌گوید:
گه آری خلیلی ز بت‌خانه‌ای
گهی آشنائی ز بیگانه‌ای

گویی خویشکاری شعر و حکمت به‌ظهور رساندن این صفت الهی است که خلیلی از بتخانه می‌آورد و بیگانگی را به آشنایی بدل می‌کند.

@parvayenaghd

---------

t.me/tamadone_novine_islami