در جستجوی حقیقت
1.47K subscribers
884 photos
41 videos
99 files
215 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
☸️سیاست و سرنوشت شهروندان

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر جامعه را بنا بر قول جامعه شناسان شامل چهار نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تصور کنیم آن گاه می توان گفت که نظام سیاسی و در واقع سیاست هر جامعه ای بدون تردید بر روی سایر نظام های جامعه تأثیرگذار بوده و در نهایت بر روی سرنوشت و زندگی شهروندان اثرات مثبت و منفی برجای خواهد گذاشت. بدون تردید سیاست های عقلانی، منطقی، علمی و مطابق با نیازها و خواسته های شهروندان در جهان مدرن خواهد توانست سرنوشت و زندگی آنان را هرچه بیش تر بهبود ببخشد و به سمت رفاه و خوشبختی و زندگی با کیفیت سوق دهد.

✳️گفتن ندارد که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواسته های شهروندان و مغایر با منافع ملی سرنوشت آنان را نیز دچار سیه روزی و فلاکت خواهد نمود. نگاهی به کارنامۀ کشورهایی که سیاست های عقلانی و علمی در پیش گرفته اند و در راستای منافع ملی و شهروندان حرکت کرده اند به خوبی نشان می دهد که تا کجا رفاه و آرامش و زندگی با کیفیت برای شهروندان خویش به ارمغان آورده اند و در مقابل کشورهایی که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با منافع ملی در پیش گرفته اند چه سرنوشت تلخ و دردناکی برای شهروندان رقم زده اند.

❇️اگرچه ممکن است گفته شود که سرنوشت شهروندان فقط وابسته به سیاست های نظام سیاسی نبوده و برخی عوامل و شرایط دیگر از جمله عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی منطقه ای و بین المللی نیز در این زمینه دخالت دارند اما واقعیت این است که دست کم بخش مهمی از سرنوشت و زندگی شهروندان هر جامعه ای به طور مستقیم و غیر مستقیم ناشی از سیاست هایی است که توسط نظام سیاسی اِعمال می شود. برای مثال هنگامی که نظام سیاسی با در پیش گرفتن برنامه های کاملا نادرست و مخالف با نظر و خواست شهروندان بسیاری از فرصت های زندگی با کیفیت و همراه با رفاه را از آنان می ستاند در چنین وضعیت اسف باری شهروندان چگونه خواهند توانست به سرنوشتی مناسب با شأن و جایگاه انسانی خویش دست یابند. یا در پیش گرفتن سیاست هایی که سبب می شود تمرکز قدرت و ثروت در دستان گروه هایی خاص و به ویژه گروه هایی که به کانون های قدرت و ثروت نزدیک تر هستند قرار بگیرد آن گاه چگونه می توان انتظار داشت که سرنوشت بسیاری از شهروندان جامعه دچار تیره روزی و فلاکت نشود؟

کشورهایی که دولت های آنان "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح رفاهی، شادکامی، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت برخوردار شوند. در مقابل، کشورهایی که "سیاست تلخ کامی شهروندان" را در پیش گرفته اند و در واقع سیاست های آلوده به انواع ایدئولوژی را در پیش گرفته اند آشکار است که سرنوشت شهروندان در تمامی ابعاد آن دچار تیره روزی، تلخ کامی و تباهی شده است.

✳️شوربختانه این که اگر سرنوشت شهروندان به نوعی در اسارت سیاست های سراسر اشتباه، غیر عقلانی و غیر انسانی درآید هزینه های چنین سیاست نادرستی را بیش از همه شهروندان آن جامعه باید بپردازند که البته گفتن ندارد که هزینه های بسیار تلخ و سنگینی نیز خواهد بود. لذا شهروندان هر جامعه ای فقط و فقط با در پیش گرفته شدن سیاست های عقلانی، اخلاقی و انسانی و در یک کلام سیاست شادکامی خواهند توانست به یک زندگی با کیفیت، شاد، توأم با رفاه، آرامش بخش، بدون نگرانی و همراه با سرزندگی، خوشی، خوبی و ارزشمندی دست یابند و تنها از همین راه است که انسانیت واقعی انسان و شأن و جایگاه حقیقی او حفظ می شود و هر راه دیگری غیر از این در پیش گرفته شود تنها نتیجۀ تلخ آن سقوط انسانیت خواهد بود. واقعیت بسیار تلخ و دردناک این است که سیاست هایی که اکنون در جامعۀ ایران اتخاذ و اجرا می شود تا حد زیادی سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواست های واقعی اکثریت شهروندان این جامعه بوده و نتایج این سیاست ها نیز بسیار ناگوار و ناخوشایند است که نه تنها هیچ دردی از دردهای موجود را درمان نمی کند بلکه هر روز بر دردهای باشندگان این سرزمین می افزاید و خدا داند که این دردِ کمی نیست!!!!!

#سیاست
#سرنوشت
#شهروندان
#شادکامی
#فقر
#محرومیت
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
☸️شهروندانِ فراموش شده (طردشدگانِ جامعه)

✍️محمدباقر تاج الدین

مروری بر وضعیت زیست و زندگی شهروندان جامعه به خوبی هر چه تمام تر نشان می دهد که کسر قابل توجهی از آنان فراموش شده محسوب می شوند. منظور از "فراموش شده" این است که نهاد ها و سازمان های سیاستگذار و برنامه ریز هیچ اقدام درخور و مناسبی برای برون رفت از انبوهی از مشکلات و گرفتاری هایی که این شهروندان دارند انجام نمی دهند و اگر سیاست ها و برنامه هایی هم در جریان باشد به هیچ وجه کفایت لازم را ندارند.

1.فقرا و محرومان؛ هر سال بر تعداد فقرا و محرومان جامعه افزوده می شود به گونه ای که اکنون ببیش از نیمی از جمعیت جامعه زیر خط فقر قرار دارند و با وضعیت بسیار دشواری زندگی خود را می گذرانند.
2. فرودستانِ جامعه؛ هرچقدر بر میزان فقرا و محرومان جامعه افزوده می شود این طبقۀ متوسط است که رو به نابودی و محو شدن می رود و در نتیجه بر تعداد افراد طبقۀ فرودست افزوده می شود و حالا می توان تصور کرد که جامعه از دو طبقۀ اکثریتِ فرودست و اقلیتِ فرادست تشکیل شده است که فرودستان وضعیت زیست بسیار دشوار و ناگواری را تجربه می کنند.
3.آسیب دیدگان اجتماعی؛ آشکارا می توان نتیجه گرفت که هر چقدر بر عمق و گسترۀ فقر و محرومیت و وضعیت فرودستی در جامعه افزوده می شود شاهد افزایش تصاعدی آسیب های اجتماعی نیز خواهیم بود. در این گروه افراد زیادی از معتادان گرفته تا سارقان و کارتن خواب ها و دیگران را می توان سراغ گرفت که تو گویی دیگر در سیاست ها و برنامه ها جایی ندارند و به اصطلاح جزء آمار نیستند تا برای آنان اقدام درخور و مناسبی صورت گیرد.
4.بیکاران؛ مطابق با آمارهای موجود میلیون ها نفر از جمعیت فعال جامعه هنوز دارای شغل خاصی نیستند که در این میان درصد قابل توجهی از آنان دانش آموختگان دانشگاه ها هستند. بیکاری حس بیهودگی و سربار بودن را به افراد بیکار می دهد و سبب ساز کاهش عزت نفس و منزلت اجتماعی و اقتصادی شان می شود و نتیجۀ چنین وضعی بسیار ناگوار و تلخ خواهد بود. همین هفته ها بود که شنیدیم برخی افرادی که از کارشان اخراج شده اند دست به خودکشی زده اند!!!
5.زنان سرپرست خانوار؛ در سال های گذشته به دلایل گوناگون بر تعداد زنان سرپرست خانوار افزوده شد که با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو هستند. این دسته از زنان جامعه توان اقتصادی و اجتماعی لازم برای حل مشکلات خود را نداشته و در معرض آسیب های اجتماعی فراوانی قرار می گیرند.
6.مهاجرین؛ بسیاری از این افراد به امید یافتن شغلی از روستاها و شهرهای کوچک و متوسط به شهرهای بزرگ و به ویژه کلان شهرها مهاجرت می کنند که نه تنها شغل مناسبی نمی یابند بلکه با دشواری های مضاعف روزگاران خود را سپری می کنند.
7.بازنشستگان؛ بسیاری از بازنشستگان سازمان های مختلف به ویژه کارگران بازنشسته با توجه به بزرگ شدن فرزندان شان و افزوده شدن بر مخارج زندگی شان دریافتی های ناچیزشان به هیچ وجه کفاف هزینه های زندگی آنان را نمی دهد.
8.شهروندان مناطق محروم و توسعه نیافته؛ اکنون چندین استان کشور مانند استان های سیستان و بلوچستان، کردستان، لرستان، ایلام، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد و برخی استان های دیگر جزء استان های توسعه نیافته محسوب می شوند و بیش تر شهروندان این استان ها دچار فقر و محرومیت مضاعف اَند و در شرایط بسیار تلخ و ناگواری روزگارشان را سپری می کنند.
9.بیماران خاص؛ در وضعیت بغرنج اقتصادی کنونی ابتلا به بیماری خاص به ویژه اگر فرد مبتلا از طبقۀ فقیر و محروم جامعه هم باشد سرنوشتی بسیار تلخ و جان کاه خواهد داشت!!!
10.حاشیه نشینان کلان شهرها و شهرهای بزرگ؛ در اثر مهاجرت های گسترده از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها و شهرهای بزرگ تعداد حاشیه نشیان شهری نیز افزایش یافته که آمارها حکایت از 20 میلیون حاشیه نشین در کشور دارد. این حاشیه نشیان از هر نظر در وضعیت نامناسب و کاملا غیر استاندارد زندگی می کنند.
11.سالمندان(به ویژه سالمندان روستایی و فقیر)؛ با توجه به افزایش تعداد سالمندان در کشور کسر قابل توجهی از این افراد از حمایت های مناسب برای این دوران برخوردار نیستند. به ویژه در مناطق روستایی به دلیل مهاجرت فرزندان شان اکنون بسیاری از آنان در تنهایی و بدون هرگونه حمایتی روزگار شان را می گذرانند!!
12.معلولین؛ معلولیت حتی در شرایط بهنجار و مطلوب نیز دشواری های زیادی برای افراد معلول ایجاد می کند چه رسد به این که شرایط از هر جهت نابهنجار و نامطلوب باشد که دیگر وااَسفا است!!!
#شهروندان
#طرد_اجتماعی
#حقوق_شهروندی
#فقر
#حاشیه_نشینی
#معلولیت
#سالمندی
#بازنشستگی
#بیماری


@tajeddin_mohammadbagher
☸️درود بر این شادی آفرینان و مهرورزان

✍️محمدباقر تاج الدین

نوروز به عنوان جشن باستانی ایرانیان هر سال که از راه می رسد همراه با بهار طبیعت است و ایرانیان با شور و شعف خاصی به استقبال آن می روند. نوروز فصل رویش و زایش و زندگی را نوید می دهد و از همگان می خواهد که غم ها و ناراحتی ها را به کناری نهند و با رویی باز و آغوشی گشاده به استقبال بهار بروند. جالب توجه ترین بخش این جشن برپایی مراسم های مختلف شادی و نوروزخوانی در سراسر کشور است که به نظر می رسد امسال در بسیاری از شهرهای ایران با جلوه ای دیگر برگزار شده است. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران. مازندرانی ها و گیلانی ها و خراسانی ها، آذربایجانی ها و کردها، لرها و بوشهری ها و بندری ها و خلاصه همگی جشن های نوروز ویژه ای برپای کردند و در شهرها و روستاها به آواز خوانی و رقص و شادی پرداختند.

✳️سخن اصلی نوشتار حاضر دربارۀ آن گروهی از هنرمندان است که کارناوال های شادی را برپای می دارند و به راه می اندازند و در تمام کوی و برزن این سرزمین دیرینه و عزیز شادی و مهر و صفا را با خود به ارمغان می آورند. در کردستان عزیز که چندین مراسم بسیار زیبا و روح نواز برپا شد و هنرمندان عزیز کرد به اجرای رقص و آواز بسیار جذّاب و دیدنی پرداختند. برایم بسیار جالب توجه بود که هنرمندان کرد در شهر زیبای شیراز نیز اجرایی جذّاب داشتند!! به نظر می رسد که شهروندان این سرزمین دریافتند که باید خودشان دست به کار شوند و برای هر چه بیش تر شاد کردن همگان اقدام کنند چرا که از دست اندرکاران امور دیگر هیچ امیدی نمی رود!!

❇️نکتۀ مهم تر دیگر در این زمینه این است که چنین جشن هایی که با استقبال فراوانی از سوی شهروندان روبرو می شود نشان از پیام بسیار روشنی دارد و آن پیام این است که شهروندان زندگی می خواهند، زندگی ای همراه با شادی و رفاه و ارامش و دوستی و مهرورزی!! لذا اگر دست اندرکاران امور به خود نیایند و برای شاد کردن و فراهم نمودن زندگی مهرورزانه و عاشقانه برای شهروندان اقدامی نکنند دیگر مورد توجه هیچ یک از شهروندئان قرار نمی گیرند!!این جشن های بزرگ با حضور میلیون ها ایرانی پیام مهمی برای سازمان هایی مانند صدا و سیما هم دارد که شهروندان از برنامه های شما که هیچ جان و دلی را گرم نمی کند عبور کرده اند و خود به صدا و سیمایی بزرگ، گسترده و همگانی بدل شده اند!!!

#نوروز
#جشن_نوروز
#نوروز_خوانی
#ایران
#شهروندان
#شادی
#مهرورزی


@tajeddin_mohammadbagher
#
☸️عبور شهروندان و جامعه از سیاست هایِ موجود

✍️محمدباقر تاج الدین

واقعیت آشکار این است که جامعۀ ایران و شهروندان اَش از طیف ها و گروه های اجتماعی گوناگون به دلیل برخورداری از هوشمندی ها و توانمندی های قابل توجه از سیاست ها و برنامه های موجود عبور کرده و پیشی گرفته اند. به دیگر سخن اکثریت شهروندان ایرانی دیگر نیازی به سیاست ها و برنامه های ارائه شده توسط سیاست گذاران و برنامه ریزانِ فعلی نداشته و بنابر تشخیص و درک خود زندگی و امور شان را در زمینه های گوناگون سامان می دهند و تو گویی که به صورت هوشمندانه نظمی جدید در بین گروه های اجتماعی گوناگون جامعه شکل گرفته و بنابر قانونی نانوشته به خوبی دست به کنش گری های مطلوب نیز می زنند!! سیاست گذاری ها و برنامه های موجود نشان از این موضوع مهم دارد که از جامعه و شهروندان اَش بسیار عقب افتاده و دیگر نمی تواند مطابق با نیازها و خواسته های آنان به ویژه نسل جدید عمل کند. در واقع در سرزمینی به نام ایران اکنون با دو روایت از زندگی مواجه هستیم که یکی روایت شهروندان و دیگری روایت نظام سیاسی است که تفاوت بسیار آشکاری نیز بین این دو نوع روایت وجود دارد!!!

✳️به عبارت دیگر، سیاستگذاری ها و برنامه های مختلفی که توسط مجموعۀ نظام سیاسی اجرا می شود نسبت به سطح آگاهی و نیاز های شهروندان جامعه دچار تأخیر ها و عقب ماندگی های جدی است و فایده ای برای آنان ندارد. نمونه های فراوانی برای این ادعا می توان ارائه نمود که در این جا فقط به چند نمونه از آن ها اشاره می شود. کنش گری های شهروندان در نوروز امسال به خوبی نشان داده که با سیاست ها و برنامه های ایدئولوژیک رسمی بسیار متفاوت است. کتاب های درسی ای که در مدارس تدریس می شوند از سطح آگاهی نسل جدید عقب مانده و نسل جدید هیچ ارتباطی با این کتاب ها برقرار نمی کنند. بسیاری از سیاست ها و برنامه هایی که برای کارمندان، استادان، معلمان، کارگران، پزشکان و سایر گروه های اجتماعی ارائه و اِعمال می شوند هیچ تأثیری در وضع و حال این گروه ها نداشته و شوربختانه این که فقط سرمایه های مادی و معنوی جامعه است که هدر می رود!! هزاران بنر و پوستر و بیلبورد ایدئولوژیک که در سراسر شهرها، جادّه ها، پارک ها، سازمان ها، مدارس، دانشگاه ها و سایر مکان های عمومی نصب می شوند توجه هیچ یک از شهروندان را به خود جلب نمی کنند و تأسف بار این که فقط هزینه های گزافی است که از جیب شهروندان پرداخت می شود!!! صدا و سیما که قرائت رسمی و ایدئولوژیک را ارائه می دهد دیگر هیچ جایگاهی در بین اکثریت شهروندان نداشته و برای خودش می گوید و برای خودش هم می خندد و شوربختانه این که فقط بودجۀ هنگفتی را به باد فنا می دهد!!!

❇️مسألۀ اصلی در بحث حاضر این است که عموم شهروندان جامعه و به ویژه نسل جدید دچار تحولات و تغییرات گسترده و عمیقِ فکری و فرهنگی از یک سو و سبک و شیوۀ زندگی از سوی دیگر شده اند به گونه ای که اکنون در زیست جهانی به کلی متفاوت و حتی متضاد با زیست جهان نسل های پیشین زندگی می کنند. این در حالی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه گمان می کنند که با شیوه های پیشین، سنتی و ایدئولوژیک می توانند چنین جامعۀ پیچیده و تحول یافته ای را مدیریت کنند و به خواسته ها و نیازهای شان پاسخ گویند. این موضوع چون روز روشن است که هیچ کدام از سیاست ها و برنامه های موجود توان و جامعیت لازم و ضروری برای پاسخ گویی به نیازها و خواسته های گسترده و جدید شهروندان را نداشته چرا که شهروندان از از این سیاست ها و برنامه ها به طور کامل عبور کرده و پیشی گرفته اند. آشکار است که بیش تر شهروندان جامعۀ ایران خواهان برخورداری از رفاه اجتماعی، زندگیِ با کیفیت، آرامش، مداراجویی، آزادی های اجتماعی و مدنی و برابری بوده و از سیاست ها و برنامه های ایدئولوژیک و گذشته نگرانۀ موجود خسته و دلزده شده اند و در نتیجه اقدام به عبور از این سیاست ها و برنامه ها کرده اند!!!.

#شهروندان
#جامعه
#سیاست_ها
#برنامه_ها
#زیست_جهان_جدید


@tajeddin_mohammadbagher
☸️نابرابری های اجتماعی بزرگ ترین تهدید برای شهروندان و جامعه است!!

✍️محمدباقر تاج الدین

نابرابری اجتماعی بنا بر یک تعریف ساده به معنای توزیع نابرابر فرصت ها، مزایا، پاداش ها و خدمات اجتماعی در بین افراد و گروه های اجتماعی است. در چنین شرایط نابرابری گروه هایی که به مراکز قدرت و ثروت نزدیک تر هستند از فرصت ها و مزایای بیشتر و بهتری برخوردار شده و سایر افراد و گروه ها از بسیاری از فرصت ها و مزایای اجتماعی محروم می شوند. محرومیت های اجتماعی گسترده که محصول نابرابری های اجتماعی گسترده هستند زمینه را برای بروز انواع آسیب ها و مسائل اجتماعی در جامعه فراهم می سازند. نابرابری های اجتماعی بزرگ ترین دشمن و تهدید برای هر انسانی محسوب می شود چرا که تمامی راه ها و فرصت های رشد و توسعۀ انسانی و اجتماعی را از آنان سلب می کند!!

✳️نابرابری های اجتماعی با ایجاد محرومیت های اجتماعی شخصیت شکنانه و تحقیر آمیز افراد را دچار انواع ناکامی ها و سرخوردگی ها کرده و از این نظر زمینه را برای بروز انواع تهدیدات فراهم می سازند. امروزه به وفور می توان دید که عده ای اندک در جامعه به دلیل دسترسی های مناسب و سهل و آسان به انواع فرصت ها و مزایای اجتماعی در بهترین شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را تنظیم می کنند و در مقابل عده بسیار زیادی با رنج ها و مشقت های فراوان قادر به داشتن یک زندگی ساده و ابتدایی هم نیستند. بروز چنین شرایطی منجر به ایجاد حس حقارت، محرومیت، ضعف و فروماندگی برای افراد محروم جامعه شده و خود به خود این افراد را به سمت و سوی تهدید شدن هستی و زیست انسانی و اجتماعی شان سوق خواهند داد.

❇️در واقع، تحمل این میزان از نابرابری های اجتماعی برای افراد جامعه در جایی غیر ممکن گشته که از یکسو ممکن است نوعی شورش و طغیان در آنان بروز و ظهور کند که در قالب انواع خشونت پدیدار شوند و از سوی دیگر نوعی انزوا و سرخوردگی و حس حقارت و فلاکت در آنان به وجود بیاید و در نتیجه به لحاظ جسمی، روانی، انسانی، اجتماعی و فرهنگی در معرض تهدید همه جانبه قرار گیرند. بر این اساس می توان گفت بروز پدیدۀ نابرابری های اجتماعی در جامعه تا حدود زیادی ساختاری است، از این جهت که ساختار های جامعه راه ها و اهداف مناسب برای دستیابی به فرصت ها و مزایای اجتماعی را در اختیار عده ای خاص قرار می دهد و سایر افراد را محروم می کند. بدتر این که این عده از افراد محروم که تعدادشان هم کم نیست به نوعی به حال خود در جامعه رها می شوند به گونه ای که یا مورد حمایت نهادهای حمایتی قرار نمی گیرند و یا از حمایت های ناچیز و اندک برخوردار می شوند.

برای نمونه فردی که به هر دلیل مورد ستم کارفرمای خودش قرار گرفته و از تمامی حقوق و مزایای قانونی اَش محروم شده است کدام نهاد حمایتی برای حمایت از این فرد اقدام مناسب و در خور شأن و شخصیتش انجام می دهد؟ بدیهی است وقتی این فرد به حال خودش رها می شود اتمام هستی و زیست انسانی و اجتماعی اَش در معرض نابودی و تهدید قرار می گیرد!!! در حقیقت هر چقدر میزان و انواع نابرابری های اجتماعی در جامعه گسترش می یابد تعداد بی شماری از شهروندان در جرگۀ فرودستان قرار گرفته و حس فرودستی، تحقیر، بی معنایی، درماندگی، بیچارگی، سربار بودن و طرد شدگی به آنان دست می دهد!!! تأسف بار و دردناک این است که به دلیل گسترش و افزایش نابرابری های اجتماعی در جامعه هر روز بر تعداد فرودستان نیز افزوده می شود و خدا داند که این درد کمی نیست!!
#نابربری_اجتماعی
#شهروندان
#فرودستی
#فرودستان
#طرد_شدگی
#تهدید_زندگی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️پذیرش و اجرای قانون منوط به پذیرش اکثریت شهروندان است

✍️محمدباقر تاج الدین

این روزها که داستان حجاب در جامعۀ ما بالا گرفته است عدّه ای برای این که هرگونه اقدام خود را در این زمینه توجیه کنند آن را قانون خوانده و با نوعی تحکّم می گویند همگان باید این قانون را بپذیرند و به هر صورت هم این قانون باید اجرا شود!!! برای روشن شدن و حالی کردن به این اقلیتی که دچار کج فهمی در موضوع قانون هستند و درک درستی هم از شرایط جامعۀ مدرن و انسان های مدرن ندارند بیان چند نکتۀ مهم زیر ضرورت دارد:
1.درست است که در جامعۀ مدرن قانون کم و بیش جای سنت ها و عرف را گرفته و تنظیم کنندۀ روابط اجتماعی شده و هدف اصلی آن ایجاد بهزیستی و رفاه اجتماعی و در حقیقت گسترش خیر و مصلحت عمومی تمام شهروندان است. این هم درست است که اگر عده ای بخواهند چنین قوانینی را نقض کنند باز هم مطابق با قانون مجازات می شوند البته به شرط رعایت تناسب جرم با مجازات. پس قوانین برای انسان ها و جامعه ای که در آن زیست می کنند و البته توسط خود انسان ها تنظیم می شوند تا تماماً در خدمت خیر و صلاح عموم شهروندان باشند. تا این جای موضوع فکر نمی کنم احدی در آن تردید داشته باشد.

2.قوانین زمانی ارزشمند اَند که در خدمت انسان و جامعه قرار گیرند و کارکردهای مطلوب و مناسبی برای شان داشته باشند. کارکردهای اساسی و مهمی چون: تسهیل گری، بهزیستی، رفاه اجتماعی، برابری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، برخورداری از حقوق شهروندی، برخورداری از آزادی های مدنی، نظم اجتماعی، توانمندسازی اجتماعی، جلوگیری از خودسری ها، کاهش خشونت اجتماعی، کاهش محرومیت اجتماعی، کاهش فاصله و شکاف طبقاتی، کاهش آسیب ها و مسائل اجتماعی و در مجموع داشتن جامعه ای بهنجار(نرمال) و مطلوب. نکتۀ کلیدی ای که در این جا وجود دارد این است که قوانین زمانی می توانند کارکردهای مثبت و مطلوبی داشته باشند که جنبه ها و ابعاد انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و حتی تاریخی انسان و جامعه با دقت هر چه تمام تر مد نظر قرار گیرند. قانون را برای انسان و جامعه می نویسند پس ضرورت تام دارد که در خدمت انسان و جامعه باشد تا سبب ارتقاء سطح زندگی شان بشود و اگر غیر از این باشد عدمش به زِ وجود!!

3.قوانینی که منافع و مصالح همگانی در آن لحاظ شود حتما مورد پذیرش همگان نیز خواهد بود و اگر اقلیتی از شهروندان جامعه از این قوانین پیروی نکنند مجازات خواهند شد چرا که منافع و مصالح عمومی را رعایت نکرده اند. اما در مقابل، قوانینی که منافع و مصالح اکثریت در آن ها نباشد خودبخود مورد پذیرش قرار نخواهند گرفت و لذا اِعمال هرگونه مجازات برای افراد بی معنا و بی وجه خواهد بود و نوعی اِعمال زور و اجبار تلقی می شود. به کار بردن قوّۀ قهریه برای جاری و ساری ساختن قانون زمانی معنادار و قابل پذیرش است که آن قانون از یک سو از پشتوانۀ حداکثری شهروندان برخوردار باشد و از سوی دیگر منافع و مصالح همگانی را در پی داشته باشد.

4.قوانین را برای انسان ها می نویسند، آن هم انسان هایی که درون بافت و زمینه ای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی زیست می کنند لذا ضرورت دارد که با توجه و عنایت به چنین شرایط و زمینه ای دست به تنظیم قوانین زد و تمامی واقعیت های انسانی، اجتماعی و فرهنگی را را به خوبی لحاظ نمود. ضمن این که قوانین باید توسط نهادهای مدنی مستقل و نمایندگان واقعی شهروندان تنظیم و تصویب شود تا بتواند هر چه بیش تر در خدمت شهروندان و منافع و مصالح همگانی باشد. لذا هرگونه اِعمالِ سلیقه از سوی برخی نهادها و افراد قدرتمند در قالب قانون که به لحاظ عقلی و منطقی خلاف منافع و مصالح عمومی است به هیچ وجه مورد پذیرش نبوده و نمی تواند عنوان قانون به خود بگیرد تا چه رسد به اِعمال و اجرایِ آن!!!
#قانون
#انسان
#شهروندان
#جامعه
#خیر_عمومی
#مصلحت_عمومی
#رفاه_اجتماعی
#پذیرش_عمومی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️تورّم و گرانی و رابطۀ آن با اخلاقی زیستن

✍️محمدباقر تاج الدین

اخلاقی زیستن یکی از مهم ترین وجه انسان بودن در هر جامعه ای است و تمامی جوامع بنابر اصول و قواعد اخلاقی ای که دارند به شهروندان می آموزند که بدون اخلاق نمی توان جامعه ای سالم و مطلوب داشت. در این میان برخی افراد و حتی برخی از به اصطلاح اخلاقیون که خود را به نوعی مربی و معلم اخلاق هم می پندارند در حقیقت نوعی اخلاق انتزاعی و بریده از شرایط و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به دیگران توصیه می کنند. این دسته از افراد گمان می کنند که با توصیه ها و نصیحت های اخلاقی به دیگران می توانند انسان های اخلاقی و به تَبَعِ آن جامعه ای اخلاقی داشته باشند اما غافل از این موضوع بنیادین هستند که امر اخلاقی وابستگی های زیادی به شرایط و زمینه های اجتماعی در معنای تامّ آن دارد. برای مثال از یک انسان فقیر و گرسنه که نیازهای ضروری و اولیه اش نیز تأمین نمی شود نمی توان انتظار اخلاقی بودن را داشت چرا که برای بقا و حیات خودش ممکن است هر لحظه از قواعد و اصول اخلاقی عبور کند تا به یک زندگی و زیست حداقلی دست یابد!!

✳️این گونه به نظر می رسد که علاوه بر تأثیرات شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر روی اخلاق و امر اخلاقی وضعیت اقتصادی یک جامعه نیز تأثیرات انکار ناپذیری بر اخلاقی زیستن انسان های آن جامعه دارد. براین اساس می توان گفت که رابطۀ بین اقتصاد و اخلاق رابطه ای مستقیم است و این موضوعی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان نیز قرار گرفته است. به دیگر سخن در شرایطی که جامعه ای با وضعیت تورمی هولناک از یک سو و گرانی های لجام گسیخته از سوی دیگر مواجه است و یک زیست حداقلی یا یک زندگی معمولی برای بسیاری از شهروندان با دشواری های فراوانی روبرو است به راستی چگونه می توان از آنان درخواست نمود که قواعد و اصول اخلاقی را مراعات کنند و اخلاقی باشند؟!! این موضوع به ویژه برای فقرا و محرومین جامعه بیش از همه مورد بحث است به گونه ای که هرگونه سخن گفتن از اخلاق دربارۀ آنان به نظر می رسد که سخنی بی معنا و بی فایده باشد!! تأسف بارتر این که این دسته از فقرا و محرومین به چشم خود شکاف های طبقاتی وحشتناکی را هم در جامعه می بینند که چگونه عده ای اندک با ثروت های بادآورده به زندگی های به اصطلاح لاکچری دست یافته اند و آنان باید در فقر و محرومیتی جانکاه و دردناک دست و پا بزنند!!

❇️تورم و گرانی های افسار گسیخته ای که هر روز و بلکه هر ساعت هزینه های زیست معمولی را افزایش می دهد و بسیاری از فقرا و محرومین توان تأمین این هزینه ها را هم ندارند بدون تردید بر اخلاق آنان تأثیرات انکار ناپذیری می گذارد!! برای نمونه مستأجری که برای اجارۀ یک واحد کوچک در جنوب تهران باید از این بنگاه به آن بنگاه برود و نزد بنگاه دار و مالکان انواع حقارت ها و سرخوردگی ها را ببیند و تحمل کند چگونه می تواند انسانی اخلاقی باشد؟!! یا بیمار فقیری که برای درمان بیماری خودش در بیمارستان ها سرگردان بماند و توان تأمین هزینه های درمانی خودش را نداشته باشد چگونه می توان از او انتظار اخلاقی بودن را داشت؟!! معلم و کارگر و کارمندی که با حقوق ناچیز قرار است هزینه های سنگین زندگی خودش را تأمین کند چگونه میتواند اخلاق حرفه ای را در شغل خودش رعایت کند؟!! پس می توان نتیجه گرفت که هر چقدر میزان تورم و گرانی افزایش یابد از میزان اخلاقی بودن شهروندان جامعه نیز کاسته می شود! این گونه است که در می یابیم اخلاق امری انتزاعی نیست که در خلاء شکل بگیرد بلکه به طور تام ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه دارد!! لذا در شرایط وخیم اقتصادی نمی توان انتظار اخلاقی بودن افراد را نیز داشت!! البته که عوامل دیگری هم بر روی اخلاق اثرگذاری دارند اما در این نوشته سخن بر سر رابطۀ تورم وگرانی با اخلاق است!!
#تورم
#گرانی
#اخلاق
#اخلاقی_بودن
#اخلاقی_زیستن
#شهروندان
#جامعه


@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب


🟪سیاستِ شادکامی


✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.

2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.

3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.

4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.

#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی


◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11


@tajeddin_mohammadbagher
☸️اینجا تهران است یا کابل؟!!(نقد و نظری بر مهاجرت افسار گسیختۀ افغانستانی ها به ایران)

✍️محمدباقر تاج الدین

روز شنبه برای انجام کاری به ناچار به یکی از مناطق جنوبی تهران رفتم. چون مسیر را به درستی بلد نبودم به طور اشتباهی وارد یکی از خیابان ها و سپس یکی از محلات حاشیۀ بزرگراه آزادگان شدم که ناگهان با انبوهی از مهاجرین افغانستانی روبرو شدم که حقیقتاً فکر کردم وارد یکی از محلات کابل یا هرات و قندهار شدم!!! هیچ گاه این میزان و حجم از جمعیت افغانستانی را یکجا ندیده بودم و برایم بسیار عجیب بود. البته که همۀ ما هر روزه در مراکز مختلف از مترو گرفته تا میدان ها و خیابان ها و فروشگاه ها با تعداد زیادی از افغانستانی ها روبرو می شویم که تو گویی که کم کم همه جا را به تسخیر خود در آورده اند. دیروز فیلمی را در فضای مجازی دیده ام که از تجمع بیش از حد افغانستانی ها در یکی از محلات شهر اصفهان گرفته شده بود. می خواهم بگویم تمام این موارد و مشاهدات نشان از این مساله دارد که مهاجرت افغانستانی ها به ایران روندی شتابناک، ناموزون و بدون قاعده به خود گرفته است و اگر هر چه زودتر فکری اساسی در این زمینه نشود ممکن است عواقب و پیامدهای نامطلوبی برای جامعۀ ایران به همراه داشته باشد.

✳️فوراً اضافه می کنم که بنده با مهاجرت به هیچ وجه مخالف نیستم و هر یک از شهروندان این کرۀ خاکی از هر شهر و کشوری می تواند به شهر و کشوری دیگر برود اما مبتنی بر ضوابط و معیارهای مشخص و نه به صورت افسارگسیخته و بی قاعده!! این دیگر نامش هر چه باشد مهاجرت نیست بلکه نوعی هجوم به کشوری دیگر است. بارها در کلاس های درس دانشگاهی ام برخی دانشجویان افغانستانی حضور داشتند و این موضوع را به بحث و نظر گذاشته ام که از قضا این دوستان هم با نظر بنده کم و بیش موافق بودند که مهاجرت باید ضابطه مند باشد و نه به این صورت لجام گسیخته و بی قاعده!! در واقع سخن اصلی بر سر این است که چنین مهاجرت های ناموزون و بی قاعده ای نه تنها برای ما ایرانی ها بلکه برای خود افغانستانی ها هم بسیار ناگوار و تلخ خواهد بود. وضعیت زیست برخی از اینان را همۀ ما ممکن است دیده باشیم که چقدر اسفناک و غمبار است!! برای مثال برخی از این مهاجرین افغانستانی در کارگاه ها و مزارع و دامداری ها و کوره پزخانه ها با روش های غیر انسانی در حال کار و زندگی اَند که برای هر انسانی دیدن چنین صحنه هایی دردناک و اسف بار است!!

❇️دقت شود که بحث بر سر سامان دادن به زیست و زندگی این مهاجرین به نحو مطلوب است و نه مخالفت با مهاجرت شان به ایران یا هر کشور دیگری!! برای مثال بسیاری از این مهاجرین بدون هویت مشخصی در ایران زندگی می کنند که در واقع از بسیاری از حقوق شهروندی شان نیز محروم هستند و در عین حال از ابتدایی ترین خدمات یک زیست معمولی هم بهره مند نیستند!! اگر قرار بر این است که آنان در جامعۀ ایران پذیرش و ادغام شوند باید شیوه نامۀ پذیرش و ادغام شان مشخص باشد. اگر قرار نیست که پذیرش و ادغام شوند که مسألۀ دیگری است که باید در مورد آن سیاستگذاری درستی اتخاذ شود. اما در حال حاضر گویی که هیچ سیاستگذاری مشخص و روشنی دربارۀ مهاجرین افغانستانی وجود ندارد و این روندی بس نگران کننده است!! به دست اندرکاران و تصمیم گیران امور پیشنهاد می شود که کارگروهی تخصصی در این زمینه تشکیل شود تا ابعاد و زوایای موضوع مورد بررسی قرار گیرد و هر چه زودتر سیاست و برنامه ای مشخص و دقیق و منطقی در این زمینه اتخاذ گردد چون هم شهروندان ایرانی و هم شهروندان افغانستانی در این زمینه بسیار نگران و دغدغه مند اَند و در انتظار تصمیمات منطقی و مشخصی هستند!!!
#مهاجرت
#افغانستانی
#ایران
#افغانستان
#شهروندان
#حقوق_شهروندی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️از سیاست هایِ شادکامانه تا سیاست هایِ تلخ کامانه

✍️محمدباقر تاج الدین

"سیاست های شادکامانه" آن نوع سیاست هایی اَند که شادکامی همۀ شهروندان را در هستۀ مرکزی تمامی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های خودش قرار می دهد و در این مسیر تمام سرمایه های مادّی و معنوی کشور را در جهت ارتقاء سطح رفاه، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت شهروندان به کار می گیرد. نظام سیاسی هر کشوری وظیفۀ قانونی، انسانی و اخلاقی ای بر عهده دارد که فقط و فقط در جهت ارتقاء شادکامی شهروندان بکوشد و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکند. لذا اگر نظام سیاسی هر کشوری شادکامی شهروندان خودش را بخواهد سیاستگذاری ها و برنامه ریزی هایی که انجام می دهد نیز در همین راستا و مسیر خواهد بود.

✳️مهم ترین نکته در بحث حاضر این است که اگر ملتی پس از اجرای سیاست ها و برنامه هایی که دولت در دست اقدام دارد شادکام تر شوند به معنای پیروزی بزرگی تلقی می شود و اگر غیر از این باشد یعنی تلخ کام تر شوند به معنای شکست تمام سیاست ها و برنامه ها خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی در موفقیت سیاست ها و برنامه ها دست یابی به شادکامی تمامی شهروندان است و هرگونه ادعای دیگر در این زمینه در حد شعار و حرف باقی خواهد ماند. آشکار است که کشورهایی که دولت های آن ها "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح شادکامی برخوردار شوند.

❇️در "سیاست شادکامانه" تمام توجه و کوشش دولت ها بر این است که انسان ها به یک زندگی سرشار از ارزشمندی، خوشی و خوبی دست یابند و تا حد ممکن از بسیاری از مشکلات، مسائل و گرفتاری های دور بمانند. در این نوع سیاست مبتنی بر حکمرانی مطلوب و ایجاد ساختاری کارآمد شایستگان زمام امور را در دست می گیرند و با مدیریتی قوی و علمی زمینه های زیست با کیفیت و همراه با رفاه و شادی و امید را برای تمامی شهروندان فراهم می کنند.

در مقابل، سیاست های تلخ کامانه آن دسته از سیاست ها و برنامه هایی اَند که در نهایت به جز افزودن بر درد و رنج و گرفتاری و مسائل و مشکلات شهروندان هیچ نتیجۀ دیگری در پی نخواهد داشت. سیاست های تلخ کامانه از آن جا که بدون عقلانیت لازم، بدون استفاده از دانش های روز، بدون استفاده از نخبگان و اندیشمندان جامعه، بدون توجه به واقعیت های پیچیدۀ انسان و جامعه در جهان امروزین و بدتر از همه مبتنی بر ایدئولوژی های سخت گیرانه اجرا می شوند نتایج تلخ و دردناکی به همراه دارند. نمونه های فراوانی در قرن بیستم و حتی در قرن بیست و یکم می توان ارائه نمود که مصداق بارز سیاست های تلخ کامانه اَند. سیاست هایی که در کشورهایی چون کره شمالی، سوریه، یمن، ونزوئلا، افغانستان و برخی کشورهای مشابه اجرا می شوند همگی سیاست های تلخ کامانه اَند که کام شهروندان شان را به شدت تلخ می کنند و بر درد و رنج شان می افزایند!!

✳️این گونه به نظر می رسد که "سیاست تلخ کامانه" سیاستی آلوده به انواع ایدئولوژی هایی است که بریده از تمامی واقعیت های موجود بوده و با نوعی آرمان پردازی و رؤیا فروشی فرجام بسیار دردناک و تباهی کننده ای برای شهروندان به همراه دارد. در "سیاست تلخ کامانه" نه تنها توسعۀ کشور، صیانت از حقوق شهرو ندان، حفظ محیط زیست، حفظ منابع و منافع ملّی، حفظ سرمایه های انسانی و اجتماعی و در مجموع انسان هیچ جایگاهی ندراد، بلکه تأسف بارتر این که انسان و جامعه همگی در پای ایدئولوژی ای توهم آمیز قربانی می شوند و رو به تباهی و نابودی می روند. این نوع سیاست با ایجاد ساختاری معیوب و حکمرانی ای ناکارآمد پیامدهایی خسارت بار و تاریک و فلاکت آمیز برای شهروندان به همراه دارند.

#سیاست_شاد_کامانه
#سیاست_تلخ_کامانه
#انسان
#جامعه
#شهروندان
#شادکامی

@tajeddin_mohammadbagher