Forwarded from جامعهشناسی
من نیمه ی دوم زندگی ام را
در شکستن سنگها
نفوذ در دیوارها
فروشکستن درها
و کنار زدن موانعی گذرانده ام
که در نیمه ی اول زندگی
به دست خود
میان خویشتن و نور نهاده ام...
اکتاویو پاز | #شعر
🌐جامعهشناسی👇
https://t.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
در شکستن سنگها
نفوذ در دیوارها
فروشکستن درها
و کنار زدن موانعی گذرانده ام
که در نیمه ی اول زندگی
به دست خود
میان خویشتن و نور نهاده ام...
اکتاویو پاز | #شعر
🌐جامعهشناسی👇
https://t.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
☸️چراییِ نیازِ انسان به موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و اموری از این دست
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅لذا هنگامی که نیازهای انسانی را به خوبی و مبتنی بر دیدگاه های فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی می کاویم با طیف به نسبت وسیع و عمیقی از نیازها روبرو می شویم که هر کدام در جای خود قابل تأمّل و توجه بوده و مهم تر این که هر کدام از نیازهای مورد نظر با راه رو روش های خاصی برآمدنی اَند. همۀ ما می دانیم که علومی چون فیزیک یا زیست شناسی و یا پزشکی کارکرد خاص خودشان را دارند و بخشی از نیازهای انسانی را برآورده می کنند و نه تمام آن ها را. ضمن این که این علوم به هیچ وجه کارکردهای علومی چون روان شناسی یا جامعه شناسی را ندارند و تمامی این ها نیز هیچ گاه نمی توانند کارکرد هنر و ادبیات و عرفان را داشته باشند.
✳️نتیجه این که انسان ها بنابر ویژگی ها و صفات انسانی ای که دارند نیازمند شعر و ترانه و موسیقی و آواز و رقص هستند تا از این طریق شادی و نشاط و در نهایت زندگی با کیفیت نصیب شان شود و هرگونه غفلت از این نیازهای اساسی انسان ها بدون تردید پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه خواهد داشت. انسان های شاد جامعه ای شاد خواهند ساخت و بالعکس جامعۀ شاد نیز می تواند زمینه ساز شاد بودن انسان ها را فراهم سازد و رابطه ای کاملاً دوجانبه بین این دو برقرار است. در نوشته ای که در دست تدوین دارم به این موضوع تر خواهم پرداخت چرا که بخشی از فرهنگ و جامعۀ ایرانی شادی و رقص و آواز را مذموم دانسته و موانعی را ایجاد کرده است و ضرورت دارد برخی روشنگری های دقیق در این زمینه صورت گیرد. با تأسف این که برخی برداشت ها و قرائت های نادرست از دین نیز در این زمینه مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیازمند نقد و بررسی هر چه بیش تر است.
❇️سخن را با این قطعه شعر از فریدون مشیری به پایان می برم که چنین سروده است:
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
#موسیقی
#آواز
#شعر
#ترانه
#رقص
#شادی
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅لذا هنگامی که نیازهای انسانی را به خوبی و مبتنی بر دیدگاه های فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی می کاویم با طیف به نسبت وسیع و عمیقی از نیازها روبرو می شویم که هر کدام در جای خود قابل تأمّل و توجه بوده و مهم تر این که هر کدام از نیازهای مورد نظر با راه رو روش های خاصی برآمدنی اَند. همۀ ما می دانیم که علومی چون فیزیک یا زیست شناسی و یا پزشکی کارکرد خاص خودشان را دارند و بخشی از نیازهای انسانی را برآورده می کنند و نه تمام آن ها را. ضمن این که این علوم به هیچ وجه کارکردهای علومی چون روان شناسی یا جامعه شناسی را ندارند و تمامی این ها نیز هیچ گاه نمی توانند کارکرد هنر و ادبیات و عرفان را داشته باشند.
✳️نتیجه این که انسان ها بنابر ویژگی ها و صفات انسانی ای که دارند نیازمند شعر و ترانه و موسیقی و آواز و رقص هستند تا از این طریق شادی و نشاط و در نهایت زندگی با کیفیت نصیب شان شود و هرگونه غفلت از این نیازهای اساسی انسان ها بدون تردید پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه خواهد داشت. انسان های شاد جامعه ای شاد خواهند ساخت و بالعکس جامعۀ شاد نیز می تواند زمینه ساز شاد بودن انسان ها را فراهم سازد و رابطه ای کاملاً دوجانبه بین این دو برقرار است. در نوشته ای که در دست تدوین دارم به این موضوع تر خواهم پرداخت چرا که بخشی از فرهنگ و جامعۀ ایرانی شادی و رقص و آواز را مذموم دانسته و موانعی را ایجاد کرده است و ضرورت دارد برخی روشنگری های دقیق در این زمینه صورت گیرد. با تأسف این که برخی برداشت ها و قرائت های نادرست از دین نیز در این زمینه مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیازمند نقد و بررسی هر چه بیش تر است.
❇️سخن را با این قطعه شعر از فریدون مشیری به پایان می برم که چنین سروده است:
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
#موسیقی
#آواز
#شعر
#ترانه
#رقص
#شادی
@tajeddin_mohammadbagher