بارها دیدهام که ستارهی صبح
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan
دوم مرداد سالروز در گذشت احمد شاملو گرامی باد....
زنان ،
خدایانی زیبا و زیرکاند !
در بهشتِ هر زَنی، جهنمی هست که روحت را به آتش میکشد ...
با این حال اگر قرار است عمرت دو روز باشد،
بگذار در دستانِ هوس آلودِ زنی باشد
که زندگی را همان طور که هست عرضه میکند
عشق و ناکامی با هم ،
این یعنی تمامِ زندگی ...
#پابلو نرودا
#ترجمه احمد_شاملو
@Ssahebdeelan
زنان ،
خدایانی زیبا و زیرکاند !
در بهشتِ هر زَنی، جهنمی هست که روحت را به آتش میکشد ...
با این حال اگر قرار است عمرت دو روز باشد،
بگذار در دستانِ هوس آلودِ زنی باشد
که زندگی را همان طور که هست عرضه میکند
عشق و ناکامی با هم ،
این یعنی تمامِ زندگی ...
#پابلو نرودا
#ترجمه احمد_شاملو
@Ssahebdeelan
صبح
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.
ابرها
چون دستمالهای سپید وداع
عبور میکنند.
و باد، در دستهای روندهی خود
تکان میدهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه ما
بی شمار میکوبد.
باد
نغمهخوان و آسمانی
چنان چون زبانی سرشار از نبردها و آوازها
میان درختان زمزمه میکند
با هجوم بیامان
برگهای مرده را
می برد با خود
و دور میکند از راه
پیکانهای تپندهی پرندگان را.
که باد درختان را در موجی بیکف
و مادهای بیوزن و آتشهای خمیده
واژگون میسازد.
انبوه بوسههایش
از تاختوتاز باد تابستان
میشکند و غرق میشود در آب.
#پابلو_نرودا
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.
ابرها
چون دستمالهای سپید وداع
عبور میکنند.
و باد، در دستهای روندهی خود
تکان میدهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه ما
بی شمار میکوبد.
باد
نغمهخوان و آسمانی
چنان چون زبانی سرشار از نبردها و آوازها
میان درختان زمزمه میکند
با هجوم بیامان
برگهای مرده را
می برد با خود
و دور میکند از راه
پیکانهای تپندهی پرندگان را.
که باد درختان را در موجی بیکف
و مادهای بیوزن و آتشهای خمیده
واژگون میسازد.
انبوه بوسههایش
از تاختوتاز باد تابستان
میشکند و غرق میشود در آب.
#پابلو_نرودا
بگو آیا گل سرخ، عریان است؟
یا همین یک لباس را دارد؟
راست است که امیدها را باید
با شبنم آبیاری کرد؟
چرا درختان
شوکت ریشههایشان را پنهان میکنند؟
چه چیزی در جهان
از قطارِ ایستاده در باران غمانگیزتر است؟
چرا برگها وقتی احساس زردی میکنند
خودکشی میکنند؟
#پابلو_نرودا
یا همین یک لباس را دارد؟
راست است که امیدها را باید
با شبنم آبیاری کرد؟
چرا درختان
شوکت ریشههایشان را پنهان میکنند؟
چه چیزی در جهان
از قطارِ ایستاده در باران غمانگیزتر است؟
چرا برگها وقتی احساس زردی میکنند
خودکشی میکنند؟
#پابلو_نرودا
به خاطرِ تو،
تندیسهای سپيد خوابیده در پارکها را دوست دارم،
تندیسهای سپيدی كه نه صدایشان به گوش میرسد و نه چیزی را به نگاه میکشند.
صدایات را از یاد بردهام
صداي پر از شادیات را؛
چشمانات را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطراتِ مبهمی از تو در آميختهام.
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
تندیسهای سپيد خوابیده در پارکها را دوست دارم،
تندیسهای سپيدی كه نه صدایشان به گوش میرسد و نه چیزی را به نگاه میکشند.
صدایات را از یاد بردهام
صداي پر از شادیات را؛
چشمانات را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطراتِ مبهمی از تو در آميختهام.
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
بارها دیدهام که ستارهی صبح
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
🌷🍃🌸
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
🌷🍃🌸
تو را دوست دارم!
مانند بوتهای گل،
که هرگز شکوفا نمیشود
اما نورِ گلهای پنهان را
در خود حمل میکند
و به لطفِ عشقِ تو،
عطرش
برخاسته از زمین،
در وجودم،
پنهان،
زندگی میکند..
تو را دوست دارم!
بیهیچ پیچیدگی، بیهیچ غرور....
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
مانند بوتهای گل،
که هرگز شکوفا نمیشود
اما نورِ گلهای پنهان را
در خود حمل میکند
و به لطفِ عشقِ تو،
عطرش
برخاسته از زمین،
در وجودم،
پنهان،
زندگی میکند..
تو را دوست دارم!
بیهیچ پیچیدگی، بیهیچ غرور....
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
روزی، جایی، دقیقهای، خودت را باز خواهی یافت
و آن وقت
یا لبخند خواهی زد
یا اشک خواهی ریخت...
#پابلو_نرودا
🌸🍃🌷
و آن وقت
یا لبخند خواهی زد
یا اشک خواهی ریخت...
#پابلو_نرودا
🌸🍃🌷
درود بر دستهای تو باد
آنگاه که پر میکشند به سوی من
که سپیدیشان آوازم
و بوسههاشان حیات من است
پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصهای که با جاروبی میآویزد
امروز در رگهایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف ساده و ابدی ...!
#پابلو_نرودا
آنگاه که پر میکشند به سوی من
که سپیدیشان آوازم
و بوسههاشان حیات من است
پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصهای که با جاروبی میآویزد
امروز در رگهایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف ساده و ابدی ...!
#پابلو_نرودا
صبح
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.
ابرها
چون دستمالهای سپید وداع
عبور میکنند.
و باد، در دستهای روندهی خود
تکان میدهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه ما
بی شمار میکوبد.
باد
نغمهخوان و آسمانی
چنان چون زبانی سرشار از نبردها و آوازها
میان درختان زمزمه میکند
با هجوم بیامان
برگهای مرده را
می برد با خود
و دور میکند از راه
پیکانهای تپندهی پرندگان را.
که باد درختان را در موجی بیکف
و مادهای بیوزن و آتشهای خمیده
واژگون میسازد.
انبوه بوسههایش
از تاختوتاز باد تابستان
میشکند و غرق میشود در آب.
#پابلو_نرودا
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.
ابرها
چون دستمالهای سپید وداع
عبور میکنند.
و باد، در دستهای روندهی خود
تکان میدهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه ما
بی شمار میکوبد.
باد
نغمهخوان و آسمانی
چنان چون زبانی سرشار از نبردها و آوازها
میان درختان زمزمه میکند
با هجوم بیامان
برگهای مرده را
می برد با خود
و دور میکند از راه
پیکانهای تپندهی پرندگان را.
که باد درختان را در موجی بیکف
و مادهای بیوزن و آتشهای خمیده
واژگون میسازد.
انبوه بوسههایش
از تاختوتاز باد تابستان
میشکند و غرق میشود در آب.
#پابلو_نرودا
تمام شب
با تبری
بر اندوه من میکوفت
خواب اما آمد و
سنگهای خونین را
با آب تیره پاک کرد.
دوباره امروز زندهام.
دوباره تو را بر شانههای خویش بلند میکنم
ای زندگی.
#پابلو_نرودا
با تبری
بر اندوه من میکوفت
خواب اما آمد و
سنگهای خونین را
با آب تیره پاک کرد.
دوباره امروز زندهام.
دوباره تو را بر شانههای خویش بلند میکنم
ای زندگی.
#پابلو_نرودا
گفته بودم
تو آوازی هستی در باد
مانند کاجها، مانند دکلها
بهسان آنان افراشته و کمحرفی
و تو غمناک میگردی، به ناگاه
مانند سفردریایی
تو بهسان جادهای قدیمی جمع میکنی
همهچیز را در خودت
تو سرشار از پژواک و نواهای دلتنگیآوری.
و من آنگاه بیدار شدم که پرندگان خفته در روحات
پرگشوده و رفته بودند.
#پابلو_نرودا
تو آوازی هستی در باد
مانند کاجها، مانند دکلها
بهسان آنان افراشته و کمحرفی
و تو غمناک میگردی، به ناگاه
مانند سفردریایی
تو بهسان جادهای قدیمی جمع میکنی
همهچیز را در خودت
تو سرشار از پژواک و نواهای دلتنگیآوری.
و من آنگاه بیدار شدم که پرندگان خفته در روحات
پرگشوده و رفته بودند.
#پابلو_نرودا
.
برای من گنجی هستی تو!
سرشار از بیکرانگیها تا دریا و شاخههایش،
سپید و گسترده و نیلگونی،
چون زمین به فصل انگورچینان
در این سرزمین
از پاها تا پیشانیات
پیاده، پیاده، پیاده
زندگیام را سپری خواهم کرد
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan
برای من گنجی هستی تو!
سرشار از بیکرانگیها تا دریا و شاخههایش،
سپید و گسترده و نیلگونی،
چون زمین به فصل انگورچینان
در این سرزمین
از پاها تا پیشانیات
پیاده، پیاده، پیاده
زندگیام را سپری خواهم کرد
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan
به خاطرِ تو،
تندیسهای سپيد خوابیده در پارکها را دوست دارم،
تندیسهای سپيدی كه نه صدایشان به گوش میرسد و نه چیزی را به نگاه میکشند.
صدایات را از یاد بردهام
صداي پر از شادیات را؛
چشمانات را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطراتِ مبهمی از تو در آميختهام.
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
تندیسهای سپيد خوابیده در پارکها را دوست دارم،
تندیسهای سپيدی كه نه صدایشان به گوش میرسد و نه چیزی را به نگاه میکشند.
صدایات را از یاد بردهام
صداي پر از شادیات را؛
چشمانات را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطراتِ مبهمی از تو در آميختهام.
#پابلو_نرودا
🍃🌷🌸
من از کوهساران
گلهای زنگولهیی آبی رنگ
و گلدانهای فندقی،
و سَبدهای روستایی بوسه را
پیشکشات آوردهام،
نازنینام
بَر آنام
که با تو کاری کنم
همچون بهاران
که با درختِ گیلاس میکند،
#پابلو_نرودا
صبحتون بعشق 🌱
گلهای زنگولهیی آبی رنگ
و گلدانهای فندقی،
و سَبدهای روستایی بوسه را
پیشکشات آوردهام،
نازنینام
بَر آنام
که با تو کاری کنم
همچون بهاران
که با درختِ گیلاس میکند،
#پابلو_نرودا
صبحتون بعشق 🌱
بارها دیدهام که ستارهی صبح
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
🌷🌱
میسوزد و بر چشمهای ما بوسه میزند
و بالا سرمان باز میشوند شفقها
بهگونهی بادزنهایی چرخان
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.
#پابلو_نرودا
🌷🌱
Balad Hal Mani
در رویاهای من
هیچ عشق دیگری
نمیخوابد
تو خواهی رفت
ما با هم خواهیم رفت
بر فراز آب هایی از جنس زمان
دیگر هیچکس
در کنار من
به درون سایه ها
سفر نخواهد کرد
تتها تو
همیشه سبزی
همیشه خورشید
همیشه ماه
#پابلو_نرودا
هیچ عشق دیگری
نمیخوابد
تو خواهی رفت
ما با هم خواهیم رفت
بر فراز آب هایی از جنس زمان
دیگر هیچکس
در کنار من
به درون سایه ها
سفر نخواهد کرد
تتها تو
همیشه سبزی
همیشه خورشید
همیشه ماه
#پابلو_نرودا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را من خواب میبينم
و تو چون گياهی
كه در تاريكی قلمه میزند
خوابام را كامل میكنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع میكنی
فردِ ديگری خواهی بود
اما هنوز
چيزی از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جایی كه
ما خويش را يافتهايم...
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan
و تو چون گياهی
كه در تاريكی قلمه میزند
خوابام را كامل میكنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع میكنی
فردِ ديگری خواهی بود
اما هنوز
چيزی از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جایی كه
ما خويش را يافتهايم...
#پابلو_نرودا
@Ssahebdeelan